1)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند.
📍اعترافاتی از نحوه شکنجه "طالب طاهری" توسط منافقین
«عملیات مهندسی» روایت شکنجه #طالب_طاهری و #محسن_میرجلیلی در میان تمامی قربانیان عملیات مهندسی.
بدون شک #وحشیانهترین و #دلخراشترین شکنجهها روی #طالب_طاهری و #محسن_میرجلیلی، دو پاسدار کمیتههای انقلاب اسلامی صورت گرفت؛ شکنجههایی که حتی اعضای بخش ویژه سازمان نیز سعی داشتند از زیر بار آن شانه خالی کنند و مسئولیت آن را برعهده نگیرند.
#مهران_اصدقی که خود از #فرماندهان بخش ویژه و عملیات مهندسی بود نیز پس از کلی گویی و به حاشیه رفتن در بازجوییها، سرانجام لب به اعتراف گشود. وی درباره طفره رفتن از بیان شکنجه این دو پاسدار ابراز داشت: «ابتدا که مشخص شد من در جریان شکنجه دست داشتهام فکر کردم با کلیگویی و ذکرنکردن ریز مطالب شکنجه میتوانم جوری آن را سرهمبندی کنم و باتوجه به خطوطی که از سازمان بیرون از زندان داشتم در قبال دادن اطلاعات تا جایی که میتوانید اطلاعات ندهید، به همین دلیل از ذکر مطالب خودداری کردم و همواره در طول این مدت اضطراب فکری داشتهام و از بیان حقایق و پرده برداشتن از آنها وحشت داشتهام و از آن پرهیز میکردم…»
🔻سازمانی که خود را قدرت مطلق میخواست!
سازمان منافقین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 برنامه #تصرف_کلیت_حکومت به هر طریق ممکن را داشت. سازمان از یکسو بر حمایتهای مردمی و آمادگی #میلیشیا و #گستردگی_پایگاه_اجتماعیاش اصرار داشت و این سازماندهی را ادعایی برای کسب همه قدرت تلقی میکرد.
سازمان از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی مدام خطر #جنگهای_داخلی را اخطار میداد و مترصد بهانهای بود تا اگر قدرت مطلق را در دست نگرفت با #انبوه_اسلحههایی که از #تصرف_پادگانها به دست آورده بود، خیابانها را به خون بکشد. جنگی که یک طرف آن سازمان بود و طرف دیگری بلاشک #نیروهای_انقلابی و یا همان خط امام(ره).
البته این رفتار سازمان که آمیخته با خشونت بود ریشه در گذشته آن داشت. این سازمان از اولین گروههایی بود که پیش از انقلاب دست به مبارزه مسلحانه زد و حتی در برابر نیروهایی که خواستار #تغییر_ایدئولوژی_سازمان در سال 54 نبودند، اقدام به تصفیه درونی زد و امثال #شریف_واقفی و #صمدیه_لباف را به شهادت رساند.
📍ورود به #فاز_مسلحانه؛ آغاز عملیات مهندسی
با عزل #بنیصدر از پست ریاستجمهوری و فرار وی به همراه #مسعودرجوی سرکرده گروهک منافقین به #فرانسه مجاهدین خلق وارد فاز #نبردمسلحانه با جمهوری اسلامی ایران شد که نتیجه آن پس از حدود 3 دهه، قربانی شدن 17هزار زن، مرد و کودک بیگناه به دست #تیمهای_ترور این گروهک بود.
با ورود سازمان به فاز مسلحانه در تاریخ 30 خرداد 60، #واحدهای_نظامی_منافقین درصدد برآمدند تا با تهیه #خانههای_تیمی با #انتقال افراد #مشکوک به آنجا و #شکنجه، از نحوه ضربهزدن به خانههای تیمی سازمان خبردار شوند.
در تاریخ 22 مرداد سال 61 با دستگیر شدن یک #دزدِخودرو توسط مردم و تحویل او به پلیس، پرده از یکی از #فجیعترین_جنایتها در تاریخ انقلاب اسلامی ایران برداشته شد که یک #شوک_عمومی در ایران ایجاد کرد. فرد دستگیر شده جوانی بهنام #خسرو_زندی، از اعضای #شاخه نظامی #سازمان_تروریستی مجاهدین خلق بود که قصد داشت برای انجام یک #عملیات_ترور، خودرویی را سرقت کند اما او در بازجویی خود پرده از برنامهای وحشیانه و ضدبشری با نام #عملیات_مهندسی توسط سازمان منافقین خلق برداشت.
او مأموران دادستانی انقلاب و پاسداران کمیته را به #بیابانهای_باغفیض (شمالغرب تهران) برد و #سه_جنازه زنده به گور شده را که حاصل این «مهندسی» وحشیانه بودند، به نیروهای انقلاب نشان داد.
در میان تمام قربانیان عملیات مهندسی بدون شک وحشیانهترین و دلخراشترین شکنجهها روی طالب طاهری و محسن میرجلیلی دو پاسدار کمیته انقلاب اسلامی صورت گرفت. شکنجههایی که حتی اعضای بخش ویژه سازمان سعی داشتند از زیر بار آن شانه خالی کنند و مسئولیت آن را برعهده نگیرند.
#مهران_اصدقی فرمانده نظامی تهران #سازمان با اشاره به خانه تیمی #مرکزیت در #خیابان_کارون از #مهدی_کتیرایی و #حسین_ابریشمچی در آنجا خبر میدهد و #جواد_محمدی (طاهر) نیز مسئول #حفاظت_خانه بود. طاهر حین مراقبت از خانه مشاهده میکند که به جوانی مشکوک شده و طبق خط داده شده اقدام به شناسایی وی میکند
ادامه دارد...
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
2)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند.
📍نحوه ربایش #طالب_طاهری و #محسن_میرجلیلی توسط منافقین
#اصدقی به #چگونگی_ربایش طالب طاهری و محسن میرجلیلی نیز اشاره کرده و میگوید: «آنها [اعضای بخش ویژه] به خیابان میآیند و منتظر میمانند که آنها [دو پاسدار] از #بالای_پشت_بام پایین بیایند. یکی از پاسدارها میرود و با یک ماشین تویوتا که مربوط به خودشان بوده تماس میگیرد. طاهر[جواد محمدی] مطمئن میشود که اینها جایی را زیرنظر داشتهاند. وقتی برادر طالب طاهری با محسن میرجلیلی در خیابان تماس میگیرد. #طاهر به همراه دو نفر دیگر با #پیکان سریعاً جلوی آنها پیچیده و بدون اینکه به آنها فرصت دهند، آنها را #خلع_سلاح میکنند و بیسیم را میگیرند و میگویند که ما از کمیته هستیم و آنها هرچه میخواهند حرف بزنند، آنها کتک میزنند و به زور داخل ماشین کرده و روی صندلی خمیده مینشانند.»
📍در شکنجهگاه سازمان مجاهدین خلق
پس از #ربایش طالب طاهری و محسن میرجلیلی، #تروریستهای_بخش_ویژه بلافاصله آنها را به شکنجهگاه خیابان بهار منتقل میکنند؛ جایی که همزمان #عباس_عفتپیشه نیز در آنجا تحت نظر بود. پس از انتقال دو پاسدار به شکنجهگاه بخش ویژه، جریان بازجویی و شکنجه به سرعت آغاز میشود: «موقع دزدیدن برادران پاسدار طاهر[جواد محمدی] و #رضا_هاشملو و #نبی_ضیایینژاد شرکت داشتند که وقتی برادران را به داخل ماشین میبرند با مشت و تهدید و فشار آنها را داخل ماشین میکنند و سرِ آنها را زیر صندلی خم میکنند و به خانه خیابان بهار میآورند که به طرز ناجوری وارد خانه کرده بودند و ساعت نامناسبی از روز نیز بوده (حدوداً ساعت ۱۱ صبح)؛ موقعی که آنها را داخل خانه میآورند آنها عکس #موسی_خیابانی را که داخل اتاق آویزان بوده میبینند و تا حدی متوجه میشوند و دیگر نمیشد از موضع کمیتهای با آنها برخورد کرد.
سریعاً آنها را جدا میکنند و #طالب را داخل اتاق و #محسن را داخل حمام میبرند و طاهر شروع به شکنجه با #کابل میکند و به آنها میگوید در آن محل چه کار داشتهاید؟ که به طور جداگانه گفتند که ما عضو [کمیته] مواد مخدر هستیم. طاهر از آنها میپرسد روی پشت بام چه کار داشتید؟ که میگویند یک قاچاقچی را زیرنظر داشتهایم و میخواستیم او را دستگیر کنیم. با یکدستی زدن و شکنجه با #کابل و #هویه، محسن اسم اصلی خود را گفت و سپس طالب اسم اصلی خود را میگوید و چند کارت و عکس و کاغذ از جیب آنها به دست میآید که طاهر با خودش میبرد. سپس با شکنجه با کابل و هویه آنها میگویند که در کمیته شهربانی هستند و خانهای را زیرنظر داشتهاند که فردی به نام عباس آنجا میآمده و هر دو نفر همین مطلب را میگویند، البته محسن میگوید که طالب از او مسئولتر است… جواد محمدی مطمئن میشود که خانهشان در خیابان کارون زیرنظر نبوده و سریعاً میرود به بچههای بالا خبر دهد.»
#جریان_بازجویی دو پاسدار کمیته انقلاب اسلامی به همراه شکنجه روی آنها ادامه یافت. مهران اصدقی در اعترافات خود توضیح داد: « #پاهای طالب و محسن #متورم و #کبود بود و روی دستها لکههای سرخ بود که با هویه آنطور شده بود. من سریعاً سؤالات را در کاغذ پوستی مینوشتم که آنها جواب میدادند. البته شب قبل بیخوابی کشیده بودند و حالشان خوب نبود و پاهایشان درد میکرد و با پاشنه پا به توالت میرفتند.»
اصدقی همچنین در جای دیگری درباره نحوه شکنجه دو پاسدار در حین بازجویی گفت: «من به همراه #مصطفی [معدن پیشه] و #شهرام [روشن تبار] و #محمدرضا کار شکنجه را شروع کردیم. ابتدا آنها را روی صندلی بستیم و سپس صندلی را خواباندیم. من با کابل میزدم و مصطفی معدنپیشه دهانشان را با پارچه گرفته بود تا صدا بیرون نرود و وقتی مصطفی میزد، من دهانشان را میگرفتم. آنها مرتب مطالب را تکذیب میکردند و هنگامی که خیلی از فشار ضربات دردشان میآمد #الله_اکبر میگفتند. در اثر زدن با کابل #تاولهایی که روی پاهای آنها بود ترک میخورد و #خون_جاری_میشد و به مصطفی گفتم پاهایشان را باندپیچی کند تا بتوانیم مجدداً آنها را بزنیم. در اثر ترکیدن تاولها خون کف حمام راه افتاده بود و وقتی شکنجه محسن تمام میشد او را بیرون میآوردیم و طالب را داخل حمام میبردیم. تا عصر ما شکنجه را ادامه دادیم و وقتی خودمان خسته میشدیم آنها را از روی صندلی باز میکردیم و دستها و پاهایشان را با زنجیر به میز داخل اتاق میبستیم.»
ادامه دارد...
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist