eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.4هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
842 ویدیو
20 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ حالم غریب و لبریزم از نیاز داغی به سینه ام همواره در گداز دستم بگیر ای خورشید بر فراز گم گشته ام ... گم... https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣ مواظب شيطانهاي درون و برون خويش باشيد كه اگر انها را از ديد وجود خويش راه ندهيد، از پنجره سرشت شما داخل نگردند شهید سید علی اکبر فاطمی‌زاده🕊 https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
بیست و سوم دی ماه سال ۱۳۹۸ مقام معظم رهبری به بوشهری‌ها و دیگران فرمود: "نادر مهدوی اگر متعلق به کمونیست‌ها بود؛ از این جوان کم سال، یک چگوارا می‌ساختند؛ یک چهره بین‌المللیِ مبارز!"... (حسین مهدوی) https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 👇👇👇👇
حماسه جنوب،شهدا🚩
ماجرای شهید حسین مهدوی 📎زمانی که پهلوی ملعون دستور داده بود شبانه سیّد را به تهران ببرند تا او اصلاحات آمریکایی‌اش را به سرانجام برساند، مامور ساواک از آقا روح‌اللّه می‌پرسد با کدام سرباز به جنگ با شاهنشاه برخاستی؟ آیت‌اللّه می‌گوید: «یاران من در گهواره اند» 📎و حسین همان شب چشم به جهان گشوده است (۱۴ خرداد ۱۳۴۲)، ششمین فرزند خانواده روستایی در نوکار دشتی بوشهر (بعدها به بحیری مهاجرت می‌کنند)، آقا معلم روستا نام نادر بر او گذاشت امّا مادر به عشق امام مظلومش، حسین صدایش می‌کند؛ حسین بسریا. (سال ۶۵ فامیلی خود را به مهدوی تغییر داد) 📎 تابستان ۶۶ است، سی‌ان‌ان و یکصد خبرنگار بین‌المللی اجیر شده‌ی آمریکا، ۷۲ ساعت است که از بزرگترین اسکورت دریایی تاریخ می‌گویند، کشتی ۴۰۰ هزار تُنی کویتی الرخاء را به اسم بریجتون؛ پرچم آمریکا زده‌اند و پیش چشم جهان در خلیج‌فارس پیش می‌روند و به صدام قوت قلب می‌دهند. 📎امام می‌گوید «من باشم می‌زنم»، حرف نادر هم حرف امام است، تیرماه ۶۶ بریجتون از تنگه هرمز می‌گذرد و در نزدیکی جزیره فارسی به تله ۲۷۰ کیلویی کمین نادر و یارانش می‌افتد و منفجر می‌شود، با یک حفره‌ی ۴۳ متری در بدنه! انفجارِ حیثیت آمریکا! سیداحمد می‌گوید دل امام شاد شد، امام پیشانی فرمانده ۲۴ ساله را می بوسد و نادر می‌گوید: «وَ ما رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمی» 📎 آمریکا دستپاچه می‌شود، سه ماه بعد ـ۱۶ مهر ۱۳۶۶ـ شبانه با تمام قوا برای بازیابی هیمنه بر باد رفته‌اش به جزیره فارسی هجوم می‌برد، بالگردهای ۶MS روی سر ناوچه طارق و دو قایق ایرانی آتش می‌ریزند، پنج دلاور بوشهری را می زنند، نادر قرار را بر فرار ترجیح می‌دهد و می‌ماند سر قرارش و می‌ایستد به جنگِ رودررو، یک بالگرد را می‌زنند، نگاهش در پی زخمی‌ها و شهداست، پایان مقاومت فرمانده و جانشینش بیژن گُرد و یارانش غلامحسین توسلی و مجید مبارکی، اسارت است، بدن نادر روی عرشه ناو جنگی «یو.اس.اس.چندلر» شکنجه وحشیانه ای می‌شود، میخ‌های فولادی بلندی به سینه‌اش می‌زنند و با سه تیر به پیشانی و بازو و قلبش او را شهید می‌کنند. شش روز بعد آن‌ها را از مسقط عمان به ایران تحویل می‌دهند، با دست‌های بسته و سینه‌ای مجروح از مسمارها! (یاد و خاطره چگوارای ایران گرامی باد) https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣️ سلام بر تو... تویی که با پای تن تا پای جان رفتی... تویی که نشناختمت... https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣️ شما عزیزان پیام خون شهیدان و شعار آنها را با کار و کوشش در راه خدا به جهانیان صادر نمائید، و ثابت کنید که می توانیم در پناه اسلام غیر وابسته به ابرقدرت ها باشیم 🕊️ https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣️ شهیدی که: سرش چند ماه در اتاق پدر بود *برادر شهید: محمد رضا متولد ۲۸ صفر است که سال ۶۱ در عملیات محرم و شب اربعین در حالی که روزه بود بر اثر اصابت گلوله ۱۰۶ به سر شهید شدتنها بدن تکه‌ تکه محمدرضا به خوزستان برگشت و سرش به دست ما نرسید ،بدن بی‌سرش در روز اربعین تشییع شدهفت روز پس از خاکسپاری فَک محمدرضا را به پدرم تحویل می‌دهندو بعد هم فَک را کنار پیکر بی‌سر به خاک می‌سپارند او تا اینجا برای 2 بار به خاک سپرده شدسر محمدرضا پس از 7 سال و انجام آزمایشات DNA برگردانده شدشبانه سر محمدرضا را به پدرم تحویل می‌دهندکه پدرم نیز ۲ تا ۳ ماه یعنی تا زمانی که اجازه نبش قبر گرفته شود، سر شهید را بدون اطلاع ما و مادرم، در کُمد اتاقش نگهداری می‌کندلحظات سختیست پدرم برای این‌که شوکه نشویم، حرفی در این خصوص به ما نمی‌گوید ولی در این مدت شب‌ها با محمدرضا در اتاق درددل می‌کرده پدرش← زمانی که نبش قبر صورت گرفت و سر بریده محمدرضا کنار بدنش قرار گرفت،دیدم که هنوز لباس‌های محمدرضا پس از هفت سال به همان صورت قبل است و بوی عطر میدهدپیکرش برای سومین بار خاک‌سپاری شد. 🕊 متولد ۱۳۴۵ ، و در سال ۱۳۶۱ در شرهانی به شهادت رسید. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آهسته تر! ای رهروان عشق! جامانده ام... هر چه می دوم به گردتان نمی رسم... نگاهتان را از من نگیرید... https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
ﻭﻗﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﮔﻔﺖ : " ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﻣﺤﺪﺛﻪ .. " ﺩﺭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺗﻤﺎﺱ ﺗﻠﻔﻨﯽﺍﺵ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ : " ﻣﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﻧﻤﯽﮔﺮﺩﻡ ﻗﻨﺪﺍﻗﻪ ﻣﺤﺪﺛﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ . ﻣﻄﻤﺌﻨﺎ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻫﺮﮔﺰ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﯾﺪ .. " . ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻔﺖ .. ﻧﻮﺯﺍﺩ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻭ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺪﺭ ... https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣ دلتنگ تر مے شـــویم با دیدن ِ لبخندهـایی ڪہ جاماندن را، بیشتربہ رُخِمان مے ڪِشنــــــــد https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نماز شب اهمیت به سزایی می داد مثل اینکه نماز شب برایش واجب بود."کلاس پنجم بود که نماز شب میخواند. عباس در مناجات نامه اش نوشت: "بار خدایا! از خون ما دریایی تشکیل ده تا تمام دشمنان اسلام و بشریت را در کام خود فروببرد." https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
کجایی حنظله ، یا غسیل الملائکه شهیدی که برای خدا سوغاتی برد ! پرنده‌ای‌ که‌ به‌ پرواز همسایگی‌ خورشید عادت‌ کرده‌ است، هرگز با خاک‌ خو نمی‌گیرد و در قفس‌ نمی‌گنجد. "علی"‌ نیز به‌ زیستن‌ در فضای‌ روحانی‌ جبهه‌ها خو گرفته‌ بود. 👇👇👇
چند روزی‌ بود که‌ به‌ شهر آمده‌ بود اما آرام‌ و قرار نداشت، غم‌ فراق‌ میدان‌ جنگ‌ بیقرارش‌ کرده‌ بود.همیشه‌ این‌ چنین‌ بود؛ آن‌ گاه‌ که‌ عازم‌ جبهه‌ می‌شد، سایه‌ اندوه‌ از چهره‌اش‌ محو می‌شد،گونه‌ هایش‌ گل‌ می‌انداخت‌ و آن‌ زمان‌ بود که‌ می‌توانستی‌ شادی‌ را، شادی‌ حقیقی‌ را آشکارا در چهره‌اش‌ ببینی. در دفتر خاطراتش‌ نوشته‌ بود:«متأسفانه‌ امروز مجبور شدم، پوتین‌های‌ جبهه‌ را واکس‌ بزنم‌ و خاک‌ جبهه‌ را از روی‌ این‌ پوتین‌ها پاک‌ کنم، که‌ این‌ برایم‌ فوق‌ العاده‌ دردناک‌ است»! شب‌ فردایی‌ که‌ می‌خواست، عازم‌ جبهه‌ شود وسایل‌ سفرش‌ را مرتب‌ می‌کرد.لباس‌ پاره‌ پاره‌ای‌ را که‌ در زمان‌ محاصره‌ و آزادی‌ سوسنگرد پوشیده‌ بود، در ساک‌ نهاد.در این‌ زمان‌ مسئول‌ طرح‌ عملیات‌ قرارگاه‌ خاتم‌ الانبیاء(ص) بود، گفتم: «محال‌ است‌ شما را بگذارند به‌ جلو بروید.»گفت: «این‌ بار با اجازه‌ بسیجی‌ها به‌ عملیات‌ می‌روم، نمی‌خواهم‌ پشت‌ بی‌سیم‌ باشم.»گفتم: «حالا چرا لباسهای‌ سوسنگرد؟» با لحنی‌ خاص‌ گفت: «می‌خواهم‌ حالا که‌ پیش‌ خدا می‌روم، بگویم؛خدایا؛اینها جای‌ گلوله‌ است، بالاخره‌ ما هم‌ تو جبهه‌ بوده‌ایم.» 👇👇👇
صبحدم‌ عازم‌ بود. وقتی‌ از من‌ خداحافظی‌ می‌کرد، مرا به‌ حضرت‌ زهرا(س) قسم‌ داد و گفت: «مرا حلال‌ کنید، من‌ پدر خوبی‌ برای‌ بچه‌ها و همسر خوبی‌ برای‌ شما نبوده‌ام»! گفتم: «باشد» گفت: « این‌ طوری‌ نمی‌شود باید از صمیم‌ قلب‌ حلالم‌ کنی، من‌ مطمئنم‌ که‌ دیگر برنمی‌گردم»! 👇👇👇
"علی"‌ رفت‌ و من‌ ماندم‌ و انتظار. علی‌ با حال‌ و هوایی‌ دیگر منزل‌ و شهر را ترک‌ کرد. من‌ ماندم‌ و فکر این‌ که‌ علی‌ خودش‌ در آخرین‌ لحظات‌ خداحافظی‌ گفت: «مطمئنم‌ که‌ دیگر برنمی‌گردم»! یادم‌ آمد که‌ قبل‌ از رفتنش، با هم‌ به‌ زیارت‌ مزار شهدا رفتیم. وقتی‌ از کنار مزار شهیدان‌ می‌گذشتیم، رو به‌ من‌ کرد و گفت: «خدا کند جنازه‌ من‌ به‌ دست‌ شماها نرسد.» گفتم: «چرا؟» گفت: «برادران، بسیار به‌ من‌ لطف‌ دارند و می‌دانم‌ که‌ وقتی‌ به‌ زیارت‌ مزار شهیدان‌ می‌آیند، اول‌ به‌ سراغ‌ من‌ خواهند آمد، اما قهرمانان‌ واقعی‌ جنگ‌ شهیدان‌ بسیجی‌اند... دوست‌ ندارم‌ حتی‌ به‌ اندازه‌ یک‌ وجب‌ از این‌ خاک‌ مقدس‌ را اشغال‌ کنم، تازه‌ اگر هم‌ جنازه‌ام‌ به‌ دستتان‌ رسید، یک‌ تکه‌ سنگ‌ جهت‌ شناسایی‌ خودتان‌ روی‌ مزارم‌ بگذارید و بس»! 🕊️ راوی : همسر شهید https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مبارک باد مهدی را امامت خدا افزون‌ کند بر ما عنایت نما تعجیل‌ در امر ظهورش به کوریِ‌ عدویِ‌ دیده‌ کورش همه امت به نصرت شاد گردان در این کشور همه آباد گردان 🔅 آغاز امامت گل سرسبد هستی بر منتظرین ظهورش مبارکباد... http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🌹 سر خوش آن عیدی که آن بانی نور از کنار کعبه بنماید ظهور قلب ها را مهر هم عهدی زند از حرم بانگ اناالمهدی زند 🌺 بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ عَقِيدِ عِزٍّ لا يُسَامَى🌺 عید امامت مولا حضرت حجت روحی له الفدا بر همگان مبارک باد https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣ مي خواستيم توي عمليات کربلاي 10 شرکت کنيم علي اکبر رو ديدم که داشت به بچه ها مي گفت: با وضو باشيد ! هر لحظه مرگ در کمينه ... ... قبل از عمليات اومد تدارکات و گفت: يه پيراهن ميخوام ،امانت مي برم و بعد از عمليات پس ميدم چند ساعت بعد ديدم پيراهن رو برگردوند، گفت: من توي اين عمليات شهيد ميشم اگه اين امانت رو پس ندم و از دنيا برم ، فرداي قيامت چيکار کنم؟ پيراهن رو تحويل داد و رفت همونطور که مي گفت توي همون عملياتم شهيد شد... راوي : همرزم شهيد https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣ اول قرار بود .. با هم سفـــر کنیم .. رفتن ..! نصیب ِ یاران شد و حسرت به من رسید ... https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
به صورت لباس شخصی سوار اتوبوسی در کردستان شد. آنقدر اتوبوس تکان می خورد که کودک کردی که همراه پدرش کنار آن ها نشسته بود دچار استفراغ شد. او کلاه زمستانی اش را زیر دهان کودک گرفت. کلاه کثیف شد. پدر بچه خواست بچه اش را تنبیه کند. با لبخند مانع شد و گفت: کلاه است می شوییم پاک می شود... *مدت ها بعد در عملیاتی سردار خرازی و رفقایش محاصره شدند. کاری از دستشان برنمی آمد. *رئیس گروه دشمن که با نیروهایش به آن ها نزدیک شده بود ناگهان اسلحه اش را کنار گذاشت، سردار را در آغوش گرفت و بوسید؛ صورتش را باز کرد و گفت: من پدر همان بچه م... با رفتار آن روزت مرا شیفته خودت کردی. حالا فهمیدم که شما دشمن ما نیستی. 🕊 حدیث خوبان_ ص۲۵۴ https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی که قهرمانان به شهدا متوسل می شوند ‌ محمدرضا گرایی، قهرمان کشتی فرنگی المپیک و جهان: در شب آخر قبل از اعزام با شهید گمنام قول و قرار گذاشتم. در ۱۲ ثانیه آخر کشتی با حریف گرجستانی یاد این شهید گمنام افتادم و معجزه‌ بود که توانستم به فینال راه پیدا کنم. شهدا جان خود را با خدا معامله کردند تا پرچم کشور را بالا نگاه دارند. نهایت کار ما زخمی شدن سر و صورتمان است ولی شهدا جانشان را فدای وطن کردند. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
الهی دلم دل بریدنی میخواهد ازجنس شهادت و اگر آهم ازجنس نیاز باشد "لا تَرُدَّنی حاجَتی" ام مقبولت میشود ڪه دل خوشم به رحمانیتت إللهم و"لا تَقْطَعْ مِنڪَ رَجائی" https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣بچه های گردان دور حاج علی جمع شده اند و او دارد سرنوشت بچه ها را بیان می کند: حسین برادرم ،‌چه بخواهد و چه نخواهد، شهید خواهد شد. نجمیان، سید کاظم و برادرش، مهدی امراللهی و غلام نهویی هم شهید می شوند. جواد کامرانی و عباس علیزاده زخمی می شوند. رضا قربانی، محمود حسن زاده دو دوست با وفا، با هم شهید می شوند. ثمره ۹ شهید می شود و ۹ مجروح. همۀ پیش بینی ها ی حاج علی درست از کار در آمد. او حتی نحوه ی شهادت خودش را هم گفت. این عملیات برای من آخرین عملیات خواهد بود. من دیگر بر نمی گردم. خواب دیدم پرچمی را داده اند به دستم.من پرچم را می برم تا برسانم به دژ، ولی به آن نمی رسم. می دانم که نرسیده به دژ، شهید و از زندان دنیا رها خواهم شد. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
... . بعضی از لحظــه هـا نیســت، ڪه ثبـت شــود... . اســــت ڪه فقـــط بـایــد به جــان خـریـد... https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣ نگذاريدكه خون شهداپايمال بشود واميدوارم كه ادامه دهنده راه شهيدان باشيد وبتوانيد پيامشان را كه اسلام است درسراسرجهان برسانيد واين انقلاب را تا ظهور ولي عصر(عج) ادامه دهید https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1