eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.4هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
835 ویدیو
20 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 👇 صبح روز شهادت از همه خداحافظی کرد. حتی «امید پهلوان» یکی از همرزمانش که خواب بود، شهید زلقی آرام رفت و او را بوسید و در نتیجه پهلوان بیدار شد و از ایشان پرسید: آقای زلقی ماجرا چیه؟ پاسخ دادن: دارم می روم سمت شهر و برنمی گردم، حتی نقل می کردند: ۳-۴روز قبل وسایل را به عقب ارسال کرده بود. ایشان با این که ۴۰روز در منطقه فعالیت داشت ولی در آنجا به شهادت نرسید، به دلیل این که در چشمش لنز داشت و اوضاع منطقه و مشکلات گرد و خاک به لنز آسیب وارد می کرد. بعد از ۳روز برای درمان به شهید زلقی مجوز داده می شود که همراه بچه های تدارکات برای معاینه به شهر برود که از ناحیه سر مورد حمله تک تیرانداز قرار می گیرد و حتی به نحوی ماشین را هدف قرار می دهند که کاملا سوخته بود. سرانجام روز ۱۳۹۵٫۳٫۱۳ شهادت در راه اسلام نصیب ایشان شد. basijnews.ir 🍂
🦋🕸🦋🕸🦋 👇 بعد از اتمام خدمت در شرکت ملي حفاري، وابسته به شرکت ملي نفت ايران مشغول خدمت شد. سخت مقيّد به قرائت قرآن بود و مرتب نهج البلاغه را مي خواند. با پيروزي انقلاب اسلامي به سپاه پيوست و فعاليت هاي شبانه روزي خود را در برقراري نظم و امنيت و سر کوب منافقين ضد مردم شدت بخشيد. با آغاز جنگ او به جنوب برگشت و در خطوط مرزي خرمشهر و شلمچه به دفاع از کشور پرداخت. او در مبارزه با دشمن هيچ ترسي نداشت، در يک عمليات رزمي پس از در هم کوبيدن دشمن بعثي در يک عمليات غافلگيري براي مدت کوتاهي به اسارت دشمن در آمد. اما با نبوغ و هوش بي نظيري که داشت پس از چند ساعت از دست دشمن نجات پيدا کرد و به مواضع نيروهاي خودي برگشت. سر انجام آن سرو بلند پس از سالها تلاش و مجاهدت در حاليکه جانشين رئيس ستاد لشکر ۷ ولي عصر (عج) را به عهده داشت، در منطقه عملياتي نصر ۴ درجبهه بانه به شهادت رسيد.  پایان ...... برای شادی روح امام شهدا و شهدا @defae_moghadas2 🦋🕸🦋🕸🦋
💠💢 👇 🎤الانم اومدم دیدنش با چشم دلم خب داداشم بفرما از خودت بگو😅 💥سلام خواهری خوبی چشم من که یه عمر گمنامم ولی امشب بخاطر تو از خودم میگم 💥من متولد سال ۱۳۳۹ ه ش تو اهواز به دنیا اومدم تو اهواز همیشه داغ . بچه خوب و سر به زیری بودم . 🎤از انقلاب هم بگو داداشی ؟از فعالیت هات ؟ 💥من مبارز انقلابی بودم و درتمام فعالیت ها شرکت داشتم . آنقدر مطالعه داشتم که کتابی در رد عقاید بهاییت نوشتم .همچنان به مبارزه با طاغوت می پرداختم جاتون خالی اینقدر فعالیتم زیاد بود که ساواک هم دنبالم بود و منم که زبل فرار میکردم . تا این که خدا با ما یار بود و انقلاب پیروز شد . از اول جنگ بگو سرپا گوشم ؟ روز های اول امکانات محدود بود و کم ما هم مجبور بودیم با دست خالی از شهر ها دفاع کنیم اخ اون روز ها ی جنگ که دشمن با استفاده از شرايط عدم آمادگي نيروهاي مسلح و نا آرامي هاي حاصل از خرابکاري ضد انقلاب ، دفاع جانانه اي از سوسنگرد ، بستان ، اهواز و ساير شهرها و روستاهاي استان خوزستان به عمل آوردیم . ادامه در پست بعدی @defae_moghadas2
💠💢 👇 🎤داداشی دوستات برام تعریف کردن از شجاعتت ولی دوست دارم از زبون خودت بشنوم ؟ 💥اخه میترسم ریا بشه ولی بازم به چشم ،دلیر بودم ونترس وخلاق در طراحی جنگ هم بهم میگفتن . 🎤شنیدم زمان جنگ دانشگاه هم میرفتی افرین داداش درس خونم😄 💥اره سال ۱۳۶۰ که کمی خیالم از وضعیت جبهه ها راحت شد در آزمون سراسر شرکت کردم و در رشته ي مهندسي دانشگاه شهيد چمران اهواز قبول شدم اما هيچگاه در دانشگاه حاضر نشدم . تازمان شهادتم از مرخصی تحصیلی استفاده میکردم . خب ادامه بده ؟ 🤔 همیشه مي گفتم که من فرزند جبهه ام . ادامه در پست بعدی @defae_moghadas2
💠💢 👇 🎤شنیدم فرمانده هم بودی ؟ 💥اره دوستان نسبت به من لطف داشتن زود به سبب شجاعتم وتوان بالايي که داشتم ، به سمت فرماندهي گروهان منصوب شدم .اون موقع در جبهه ي فارسيات بود. 🎤اخ داداشی گفتی جبهه فاریسات یکی از دوستات برام از قنوت هات برام تعریف کرد ولی مثل همیشه از زبون خودت بشنوم که برام لذت بخش تره 😍؟ 💥میدونم برات لذت داره ولی بذار دوستم بگه تا ریا نشه بفرما دوستم 👇👇 درجبهه فارسیات زمانی که علی رضا به همراه تعدادی از نیروهای سپاه اهواز در بدترین شرایط چه از نظر موقعیت جغرافیایی چه ازنظر عده و عُده در بدترین شرایط حضور داشت همیشه با لبانی خندان وچهره ای بشاش باعث بالا رفتن روحیه ما می شد. امامت جماعت نمازهایمان را داشت او بیماری خود را که به دلیل خوردن غذاهای نامناسب آن جبهه که به آن مبتلا شده بود را مخفی میکرد تا مبادا از او خواسته شود به عقب برگردد. ذکر رکوعش هنوز بعد از سی وشش سال در گوشم طنین انداز است.... سبوح قدوس ربنا ورب الملائکة والروح ادامه در پست بعدی @defae_moghadas2
F💠💢 👇 🎤خب از سیر ترقی خودت بگو که چطور فرمانده ها قبول کردن جوانی به سن تو این همه مسئوليتاي بزرگ و حساس داشته باشه ؟🤔 💥خب راستشو بخواي من توي گردان بلالی تو عمليات هاي مختلفي شركت كردم و بعد از اون توي تيپ بيت المقدس، كه فرمانده هاي عزيز توانايي فرماندهي رو در من ديدن و بعد از اون من رو فرمانده گردان تيپ ٣ لشكر ٧ وليعصر كردن كه اونجا هم توی عمليات هاي مختلفی شركت كردم خلاصه اينكه از اين گردان به اون گردان ميرفتم و به عنوان فرمانده توی عمليات هاي مختلف شركت ميكردم ادامه در پست بعدی @defae_moghadas2
💠💢 👇 🎤نه ديگه نداشتيم قرار نبود جاهاي خوب خوبشو نگي، لطفا واسمون بگو توي عمليات كربلاي پنج چه اتفاقاتی افتاد ؟ 💥 امان از دست شما ... من توي عمليات كربلای پنج فرمانده گردان حضرت رسول الله بودم كه ميشه گفت قلب گردان ها محسوب ميشد و خلاصه چشم فرمانده هاي لشكر ٧ وليعصر به ما بود و يه جورايي حلال مشكلات بوديم . خب اين نكنه رو هم خودم اضافه كنم كه داداش گلم قاري قرآن بود و هميشه به همسنگراش ياد ميداد كه چطوري قرآن بخونن، من كه خيلي بهت افتخار ميكنم داداش ما مخلص خواهرمونم هستيم ادامه در پست بعدی @defae_moghadas2
💠💢 👇 داداش شما به تعداد سالهایی كه توی جبهه بودي مجروح شدی، هفت سال...هفت بار... تا اينكه روز ضربت خوردن مولامون علی علیه السلام شد و كم كم وقت رفتن رسيد ! آره ... اون روز آخرای ارديبهشت بود كه بيدار شدم واسه نماز صبح، وضو گرفتم و مثل مولامون علی موقع نماز صبح رستگار شدم ... يا حسين گفتی و رفتی پيش داداش کوچیکه ... روح هر دوتاتون قرين رحمت الهي ... یادم رفت اینو بگم داداش کوچیک علیرضا در عملیات رمضان شهید شد که سالگردش نزدیکه برای شادی روح امام شهدا و شهدا مخصوصا شهید علیرضا جعفر زاده صلوات @defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
#خاطراتی_از_شهید🌹  "سردارشهیدقدرت الله علیدادی"🕊🌹 هنوزازجنگ خبری نبود،ولی درگیری بود،مرزها ناامن
وقتی عراقی هافشارواردمی کردند که واردشهرشوند،" قدرت" سواربرموتورازنقطه ای به نقطه دیگر درنقاط درگیری حاضرمی شد و دوباره به جای دیگری می رفت،لحظه ای آرام نمی گرفت. مردم که مغازه هارارهاکرده بودند ورفته بودند،بچه ها خواستند نوشابه یا چیزی بردارند، "قدرت"و"دقایقی"مانع شدند و گفتند: "مال مردمه، هرچه برداشتید پولش را داخل مغازه بگذارید."  وقتی دیگه خرمشهردرحال سقوط بود،تعدادی ازبچه های رزمنده ای هم که ازامیدیه به خرمشهر آمده بودندمثل نساج وفارسیمدان و... شهیدشده بودند،بقیه بچه ها بایدعقب نشینی می کردند ولی "قدرت"که مسئولیت بچه هارا داشت خود به تنهایی درخرمشهرماند و به مقاومت ادامه داد، آخر سر هم با کلی التماس وپیام حاضر به ترک شهرشد، آن هم باشنا و عبور از رودخانه. ستون تانکهای عراقی بودکه به طرف اهواز حرکت می کردند،"قدرت" بچه هارا اطراف جاده مستقرکرد،خودش به روی جاده رفت...بازدن اولین تانک  ستون تانکها ، عراقی ها رامتوقف کرد، فریاد تکبیر بچه ها بود که به آسمان می رفت.. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🔸🍂🍂🌺🍂🍂🔹 👇 🔻خيلي بردبار و صبور بود و تمام سختي ها را با خونسردي تمام پشت سر مي گذاشت. ايمان و اخلاق خوش در وجودش آشكار بود. او قبل از انقلاب به خدمت نظام وظيفه رفت و در بخش زرهي مسئول تانك در فرمانداري نظامي بود و در همان دوران خفقان دست از تبليغ اسلام برنداشت و هر روز قسمتي از تانك را از كار مي انداخت و چندين تانك را با اين روش از صحنه خيابانها به تعميرگاه مي فرستاد تا جائي كه مشكوك شدند و به او اعتراض شده بود كه چرا هميشه تانك شما خراب مي شود؟ سپس به هنگام فرمان امام مبني بر ترك ارتش تانك را رها كرده و با اسلحه خود به ميان مردم مي شتابد و همراه پدرش از اهواز خارج شده و در هفت تپه مخفي مي شود. او با اسلحه اش مامور حفاظت هفت تپه از شر اشرار شاه و بختيار مي گردد. او گفته بود اگر براي دستگيريم بيايند تا آخرين فشنگم با آنان خواهم جنگيد. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🔸🍂🍂🌺🍂🍂🔹 👇 🔻در زمانيكه مسئول تانك بود با وجود اينكه مورد هجوم و پرتاب سنگ مردم قرارمي گرفت حتي يك تير بطرف مردم شليك نكرد و به دوستانش در ارتش گفته بود انقلاب اسلامي پيروزمي شود بيائيد به مردم بپيونديد. پس از انقلاب به فرمان امام مبني بر حضور در پادگانها به لشکر 92 زرهي اهواز مراجعه كرد و هنگامي كه آيت الله خامنه اي براي بازديد به آنجا رفته بود مورد تجليل قرار گرفت. پس از اتمام نظام وظيفه براي خدمت به اسلام وارد كميته شد و پس از آن مدتي را در بسيج و سپس به عضويت سپاه درآمد. او با اينكه در ارتش مي توانست خدمت كند و از حقوق خوبي برخوردار بود و حتي با وجود اينكه قبل از آمدن به سپاه در دانشكده افسري پذيرفته شده بود احساس مي كردكه براي حفظ دستآوردهاي انقلاب بايد در سپاه باشد. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🔸🍂🍂🌺🍂🍂🔹 👇 🔻وي به هنگام جنگ تحميلي بارها در اهواز با تيربار به قلب دشمن حمله كرده و باعث تعجب دوستانش شده بود و از شهامتش همين بس كه كوچكترين ترسي در دلش نبود؛ گلوله هاي خمپاره اش چنان به هدف مي خورد كه همه را متعجب مي كرد پس از اينكه پدرش به قم منتقل شد. وی بعد طی کردن دوره16 سپاه به گردان بلالی اهواز پیوست ودر جبهه آبادان حضور يافت و پس از رشادتها و حماسه هايي كه از خود گذاشت در يك نبردي سخت پس از فتح تپه هاي ميدان تير آبادان و خنثي كردن ضد حمله در26/2/60 در اثر اصابت گلوله توپ دشمن كافر به جمع كاروان شهدا پيوست. اين شهيد عزيز به هنگام شهادت تشنه بود و با لبي تشنه به ديدار مولايش حسين(ع) شتافت. از شهيد محمورضا زعفراني فقط يك دست و يك پا بجا ماند و همرزمانش را داغدار ساخت. روحش شاد و يادش گرامي باد. منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم روح امام شهدا و شهدا صلوات 🌷 https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
حماسه جنوب،شهدا🚩
🥀🌷 #زندگینامه_شهید 👇 🔻وی در دامان پر مهر مادر پرورش یافت. از همان کودکی با اشتیاق فراوان در پی فرا
🥀🌷 👇 🔻از بدو تاسیس سپاه در تحکیم و سازماندهی این نهاد انقلاب سعی و کوشش فراوان داشت. و در زمان آزاد سازی سنندج از لوث گروهک های ضد انقلاب به کردستان اعزام شد.پس از مدتی به عنوان معاونت سپاه پاسداران بهبهان خدمت کرد. زمان تشکیل ارتش ۲۰ میلیونی به فرمان امام خمینی (ره) به عنوان مسئول آموزش در سپاه و مساجد، مدارس، آموزش نظامی می داد. و شب ها در تپه ها و صحرا به آموزش نیروها مشغول بود. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
حماسه جنوب،شهدا🚩
🥀🌷 #ادامه 👇 🔻از بدو تاسیس سپاه در تحکیم و سازماندهی این نهاد انقلاب سعی و کوشش فراوان داشت. و در ز
🥀🌷 👇 🔻با شروع جنگ تحمیلی در سپاه پاسداران مسئولیت های متعددی به وی پیشنهاد می شد ولی به خاطر تواضع و فروتنی که داشت از قبول آنها خودداری می کرد. وی در سال ۱۳۶۰در حمله شوش از ناحیه پا مجروح گردید. در حملات گسترده لشکریان اسلام چون طریق القدس، فتح المبین، و بیت المقدس شرکت مداوم داشت . در حمله ی بیت المقدس برای بار دوم مجروح شد و از ناحیه کمر و صورت جراحت برداشت. خیرالله در بیست و سوم تیرماه سال ۶۱ در حمله ی رمضان از ناحیه سینه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل گشت. و پیکر پاکش طی مراسمی باشکوه پس از مدتها در گلزار شهدای بهبهان به خاک سپرده شد. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
💠✨ 👇👆 🔸همسرم در مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس در تاریخ ۱۳۶۱/۰۲/۲۴ شهید شد.مسعود بچه دومم و متولد ۱۳۴۹/۰۷/۱۰ بود. او بعد از شهادت پدرش خیلی احساس مسئولیت می‌کرد. «وقتی برای اولین بار لباس سپاه را پوشید آرم لباسش را بوسیدم و دعا کردم که خداوند توفیق خدمت در این لباس را به او بدهد. مسعود سال ۱۳۶۵ در ۱۶ سالگی برای اولین بار به جبهه اعزام شد. همیشه برایش نذر می‌کردم تا سالم برگردد. بعضی اوقات چون پول نداشتم برای سلامتی مسعود نذر روزه می‌کردم. چند روز قبل شهادتش بهم گفت: «مامان دیدی چقد سفید شدم. تو بهت میاد مادر شهید بشی.» اگر مانع رفتن مسعود به جبهه می‌شدم به آیه‌های قرآن و حرف‌هایی که در دیدار با خانواده‌های شهدا به مادران شهدا می‌زدم خودم عمل نمی‌کردم.» 💥برای آخرین بار به خرمشهر اعزام شد. و در تاریخ ۱۳۶۷/۰۳/۲۴ در عملیات در همان محلی که در سال ۱۳۶۱ پدرش در عملیات به شهادت رسید. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🥀🌸🥀🌸🥀🌸🥀 👇👆 💠در اوایل سال ۱۳۵۷ به علت فعالیت های انقلابی، سـاواک او را می گیرد و در حین بردن او به زندان برادر داوود اعلامیه هایی را که همراه خود داشته با زیرکی به بیرون از ماشین پرتاب می کند تا مدرکـی به دست ساواک نیفتد. ۴۸ساعت او را بازداشت می کنند ، کتکش می زنند، با ناخن گیر سِبیل وریشش را می کشند و بعد آزادش می کنند. بعد از آزادی دست از فعالیت برنمی دارد و با شعار نویسی روی دیوار علیه رژیم وقت در نیمه های شب وکارهای دیگر به فعالیت خود ادامه می دهد. ادامه در پست بعدی https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🥀🌸🥀🌸🥀🌸🥀 👇👆 💠بعداز پیروزی انـقلاب در مسجد امام حسین(ع) بهبهان انجـمن اسـلامی میـثم تمار را تشکیل می دهد و این انجـمن از فعال ترین انجمن های اسلامی شهر بهبهان در آن روزها بود. از کارهای این انجمن می توان به گشت های اوایل انـقلاب ومبارزه باگروهک های ضد انقلاب داخلی و حتی حضور فعال در جنگ تحـمیلی اشاره کرد. بـرادر داوود به علت فعالیت در این گروه یکبار توسط گروهک های ضد انقلاب در یک حمله ی نابرابر توسط  سه نفر مورد حمله قرار می گیرد وبا کمک مـردم انـقلابی شهر آن سه نفردستگیر وبه کمیته تحویل داده می شوند. ازلحاظ مطالـعات درسطح بسیار بالایی بودند و با هواداران گروهک مخالف انـقلاب زیاد بحث و گفت وگو می کردند. ادامه در پست بعدی https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🥀🌸🥀🌸🥀🌸🥀 👇👆 💠با شـروع جنگ تحـمیلی با اولین گروه های اعزامی از بهبهان به جبهه های شوش می رود. درجبهه شوش ازناحیه سر زخمی می شود. بعد از این اعزام در سال ۱۳۶۰ وارد سپاه پاسدارن می شود. برادر داوود از اولین روزهای ورودش به سپاه تا لحظه شهادت به طور کامل و مستمر در جبهه ها حضور فعال داشت و در عملیاتهای مختلفی همچون طریق القدس ، بیت المقدس، خیبر، بدر، والفجر۸، کربـلای ۸ وکربـلای ۵ با سِمت های مسئول دسته، فرمانده گروهان و معـاون گـردان شرکت داشتند. ادامه در پست بعدی https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🥀🌸🥀🌸🥀🌸🥀 👇👆 💠دراین ایـام ایشان بارها ازناحیه سـر،پـا،دسـت،کمـر،باسن و… زخمی شدند. فرمانده شهید داوود دانایی هیچ وقت بدون وضو با بسیجیان روبرو نمی شد،طوری با آنها برخورد می کرد که هر رزمنده در اولین برخورد با او، شیفته اخلاقش می شد. بعد از گذشت ۲۴ سال از شهادتش هنوز بسیجیان بهبهان وقتی از فرمانده شهیدشان داوود دانایی سخن می گویند بغض راه گلویشان را می بندد و چشم هایشان خیس می شود. داوود در قلب های این بسیجیان جای داشت و او را چون برادری مهربان دوست می داشتند،مردی که عاشقانه بسیجیان را دوست می داشت. ادامه در پست بعدی https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🥀🌸🥀🌸🥀🌸🥀 👇👆 💠اما داغ او نیز در ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ بر دل بهبهان نشست و داوود در هر حالی که معاونت گردان فجر بهبهان را بر عهده داشت. همراه با یاران مظلوم بسیجی اش در جاده شهید صفوی مورد بمباران شیمیایی دشمن قرار می گیرد،آن روز کسی او را با ماسک شیمیایی ندید،حتی چفیه اش را هم به یکی از نیروهایش داده بود تا اینکه از پای افتاد و گاز شیمیایی وارد ریه هایش می شود .بعد از سه روز غریبانه در یکی از بیمارستانهای تهران جاودانه می شود. ادامه در پست بعدی https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊 👇 قاسم محمدی چون در کردستان آموزش دیده‌بانی و کار با خمپاره‌انداز را آموزش دیده بود، در محور فیاضیه به عنوان مسئول واحد خمپاره مشغول کار شد و در عملیات شکست حصر آبادان شرکت کرد. او حین عملیات از ناحیه پا و شکم مجروح شد. او بار دیگر در پایان عملیات طریق‌القدس در منطقۀ بستان به نیروهای احمد کاظمی پیوست. آن ایام به‌تازگی احمد کاظمی ابلاغ تشکیل تیپ نجف را دریافت کرده بود و از قاسم محمدی به عنوان فرمانده گردان در سازمان تیپ بهره گرفت. پس از تشکیل گردان ثامن‌الائمه به فرماندهی قاسم محمدی تک عراق به چزابه شروع شد که از تیپ نجف این گردان به همراه گردان علی اکبر(ع) به فرماندهی حسنعلی قنبری به عنوان نیروی کمکی به تیپ امام حسین(ع) مأمور شد و برای دفع حمله دشمن عازم چزابه و تپه‌های نبعه شد. پس از شکست نیروهای عراقی و عقب‌نشینی از تنگه چزابه، گردان را بازسازی کرد تا در عملیات فتح‌المبین شرکت کند. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊 👇 برای عملیات فتح‌المبین تصرف ارتفاعات میشداغ و تنگۀ رقابیه در محور شوش - رقابیه، به تیپ نجف واگذار شده بود. احمد کاظمی مسئولیت محور تنگۀ زلیجان را به قاسم محمدی سپرد. گردان ثامن‌الائمه به همراه نیروهای سه گردان دیگر از تیپ نجف در این محور، موفق شدند ضمن سقوط منطقه میشداغ و رقابیه از پشت ارتفاعات زلیجان، توپخانه دشمن را دور بزنند و آن به تصرف درآورند. در عملیات بیت‌المقدس نیز که منجر به آزادسازی خرمشهر گردید، او هدایت گردان ثامن‌الائمه را برعهده داشت. احمد کاظمی پس از عملیات بیت‌المقدس و در آستانه عملیات رمضان، قاسم محمدی را به عنوان جانشین تیپ8 نجف معرفی کرد. در عملیات محرم به عنوان فرمانده یکی از سه محور عملیات، هدایت 5 گردان از نیروهای تیپ نجف جهت تصرف جناح چپ ارتفاعات 298 و همچنین قله 160 را برعهده داشت. قبل از عملیات والفجر مقدماتی تیپ نجف به لشکر ارتقا یافت و قاسم محمدی سکان فرماندهی تیپ2 لشکر را در دست گرفت. در والفجر 1 و والفجر 4 به عنوان جانشین لشکر مسئولیتش را ادامه داد. در عملیات خیبر فرماندهی محور دوم عملیات را برعهده داشت. در عملیات بدر نیز به عنوان جانشین عملیاتی لشکر نجف حضور یافت و حین عملیات مجروح شد و سرانجام در عملیات قادر ضمن مسئولیت جانشین لشکر، فرماندهی محور پیرانشهر را برعهده گرفت. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊 👇 قاسم محمدی در سال‌های پس از جنگ هر جا محفل بسیج، جنگ و شهدا بود، عاشقانه وقت می‌گذاشت و از هیچ کوششی دریغ نمی‌کرد. در بحث تشکیل کنگره شهدای شهرستان فلاورجان و برگزاری اجلاسیه ملی و بزرگداشت یاد و خاطره شهدای همرزمش خط‌شکنان شهرستان در دفاع مقدس بسیار فعال و کوشا بود. او به عنوان یکی از اعضای مجمع فرماندهان و پیشکسوتان لشکر8 نجف اشرف در جلسات شرکت می‌کرد و در ضبط و ثبت وقایع عملیات‌های دفاع مقدس و همچنین تاریخ شفاهی فرماندهان این لشکر همکاری بسیار خوبی داشت. این فرمانده جانباز دفاع مقدس در بامداد 4 بهمن 1401 بر اثر ایست قلبی رخ در نقاب خاک کشید و به همرزمان شهیدش پیوست. روح این رزمنـــــده والامقام وهمه همرزمان شهیدش شاد ویادش گرامی باد چه بیصدا وبی ادعا تن به خاک وجان به الله سپردندتاکسانی که حتی خط مقدم جبهه راندیده وازاین عرصه متواری شدندوازتکلیف الهی باهربهانه سر باز زدند امروز با یدک کشیدن نام رزمنده به نان ونوایی برسند https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🕸🦋🕸🦋🕸🦋🕸 👇👆 راوی : عبدالرضا صابونی      گردان بلالی اهواز 🌿بــیــمــاریــهاے خــود پــرســتــے ڪــه مــقــابــل انــقــلــاب اســلــامــے بــودنــد را بــر نــمــے تــابــیــد و تــحــمــل نــمــے ڪــرد و خــیــلــے زود مــتــوجــه ڪــج روے ها و ضــعــف ها مــے شــد . بــارها بــا مــســاعــدت شــهیــد قــره ســوارے ڪــه مــســئول دفــتــر نــمــایــنــده ولــے فــقــیــه در قــرارگــاه ڪــربــلــا ســپــاه بــود دیــدار مــے ڪــردیــم و مــطــالــب خــود را بــه گــوش نــمــایــنــدگــے ولــے فــقــیــه مــے رســانــد . او وظــیــفــه خــود را فــقــط حــضــور در جــبــهه نــمــے دانــســت بــلــڪــه در مــقــابــل حــفــظ انــقــلــاب و ارزشــهایــش خــود را مــقــیــد احــســاس مــے ڪــرد و ســعــے مــے ڪــرد بــه اشــڪــال مــخــتــلــف از جــمــلــه ابــراز مــحــبــت بــه بــســیـجــیــان و پــاســداران  و ایــجــاد الــفــت و بــرادرے نــســبــت بــه دیــگــران بــخــصــوص افــراد زیــر دســت  و ســاده ،حــفــظ عــڪــس و آثــار شــهدا رزمــنــدگــان ،حــفــظ بــیــت الــمــال و امــڪــانــاتــے ڪــه در اخــتــیــارش بــود ، تــلــاش در جــهت پــیــشــرفــت امــور ڪــارے و تــشــویــق دیــگــران بــه جــدیــت در امــور ،وغــیــره نــشــان دهد . ادامه دارد https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 🕸🦋🕸🦋🕸🦋🕸
🕸🦋🕸🦋🕸🦋🕸 👇👆 راوی : عبدالرضا صابونی       گردان بلالی اهواز 🌿اینــها همــه در حــالــے بــود ڪــه او در عــمــلــیــات آبــادان بــشــدت مــجــروح و جــانــبــاز شــده و یــڪ پــایــش را از دســت داده و یــڪ دســت دیــگــرش هم تــامــرز قــطــع شــدن پــیــش رفــتــه بــود و تــا آخــریــن روزهاے جــنــگ  بــا ســخــتــے همــراه خــود ڪــه نــاشــے از  پــاے قــطــع شــده ، و همــچــنــیــن در حــالــے ڪــه  دســت نــاقــص  اورا در فــشــار قــرار مــے داد ،در جــبــهه هاے جــنــگ بــاقــے مــانــد و بــه خــدمــات صــادقــانــه خــود ادامــه داد. جــمــعه طــالــقــانــے در روزهایــے در جــبــهه هاے جــنــگ بــود ڪــه ڪــمــتــر افــرادے جــرئت حــضــور در جــبــهه ها را پــیــدا مــے ڪــردنــد .از ایــن نــظــر امــثــال جــمــعــه حــقــے ڪــه بــه گــردن دیــگــران دارنــد یــڪــے ایــن اســت  ڪــه افــرادے امــثــال او بــا صــبــر و بــردبــارے خــود دوران ســخــت و مــشــقــت بــارے  را ســپــرے ڪــردنــد تــا دیــگــران بــعــدها جــرئت حــضــور در  جــنــگ را پــیــدا ڪــردنــد . نــیــروهای گــردان بــلــالــے اگــر قــدرزحــمــات و مــجــاهدت هاے خــود را بــدانــنــد و ســعــے ڪــنــنــد ایــن زحــمــات را نــشــر دهنــد و در ایــن جــهت حــرڪــت ڪــنــنــد خــیــر دو جــهان را خــواهنــد دیــد . نــیــروهای گــردان بــلــالــے همــانــنــد پــدرو مــادرے ڪــه دســت اولــاد خــود را مــے گــیــرد تــا راه رفــتــن را بــیــامــوزد . همــیــن نــقــش را در راه افــتــادن ســایــر رزمــنــدگــان در اول جــنــگ ایــفــاء ڪــردنــد .آنــها در حــالــے ڪــه دیــگــران داشــتــنــد آهســتــه آهســتــه وارد جــنــگ مــے شــدنــد بــه آنــها شــیــوه جــنــگــیــدن را آمــوخــتــنــد . https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 🕸🦋🕸🦋🕸🦋🕸