eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
4.9هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
51 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه ناگفته ی انسان های نام آشنای غریب را ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم (شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂‌ مگیل / ۲۹ داستان طنز اثر ناصر مطلق ✾࿐༅◉○◉༅࿐✾ از قرار معلوم کمکهای نقدی من به ساختمان مسجد روستا حسابی به کردها چسبیده بود. آنها یک نامه هم زیر تنگ پالان مگیل جاسازی کردند. نامه ای که نمیدانم مضمونش چه بود ،اما نباید به دست عراقیها می افتاد. از همین جا می‌شد حدس زد که چه نامه ای باید باشد. روستایی‌ها یک پالان هم به من قرض داده بودند؛ پالانی که حالا روی دوش مگیل بود و باید قدرش را می‌دانست، با کلی خوردنی و تنقلات برای بین راهمان. به محض اینکه پایمان را از ده بیرون گذاشتیم دوباره هوا در هم شد و باد و بوران وزیدن گرفت. رو به مگیل کردم و گفتم قدمت نحس است. بیا تا آمدی، هوا هم برفی شد. اصلا تو کدام گوری بودی؟! دو نفری که همراه من بودند، از هم جدا نمی‌شدند؛ حتی برای لحظه ای حدس من این بود که با هم مشغول گپ و گفت هستند؛ آن هم به زبان شیرین کردی راجع به من حرف می‌زنند، راجع به ده و هر چیز دیگری که ممکن است سر راهشان سبز شود. مگیل آرام بود، مثل گاوی که تا خرخره خورده باشد. - پس آن همه بی قراری برای گرسنگی بود؟! او را قشو کرده بودند و معلوم بود که این دو هفته جای گرم و نرمی هم داشته. زخمهایش خوب شده بود و لب و لوچه‌اش مثل گذشته آویزان نبود و این را میرساند که از ادامه زندگی اش راضی است. خرمهره های رمضان هم هنوز به گردنش بود. از آنجا که نمی‌توانستم با دو نفر همراهم اختلاط کنم با مگیل هم صحبت شدم؛ چراکه او نمی‌توانست جواب حرفهای مرا بدهد، از این رو احتیاجی به گوش نداشتم و این برای من بهتر بود. - خوب نگفتی کجا بردنت؟ طویله گرم و نرم خوش گذشت؟ کردها آدمهای مهمان نوازی هستند. البته برای تو که فرقی نمی‌کند چون بویی از معرفت نبردی. این بندگان خدا باید شانس آورده باشند و تو با لگد نزده باشی توی دیوار طویله شان و یا موقع قشو، سر و گردنشان را گاز نگرفته باشی. حرفهای ما همین طور ادامه داشت تا اینکه ناگهان در اطرافم لرزشی را احساس کردم. درست مثل اینکه ما را به تیر و خمپاره بسته باشند. باز شروع شد. روز از نو، روزی از نو، اما این بار انگار همه چیز مصنوعی بود و آن همه سروصدا هیچ تلفاتی دربر نداشت. فقط باعث شد که من از روی مگیل پایین بیایم. همراهان به من سقولمه زدند که دستهایم را بالا بیاورم. ای داد بیداد، مثل اینکه این بار اسیر شدیم و رفت پی کارش. فکر می‌کردم به دست گشتی‌های عراق افتاده ایم بعد از چند دقیقه که اوضاع و احوال مرا بررسی کردند و لابد کلی سوال پرسیدند و من جوابشان را ندادم بازرسی بدنی را شروع کردند. خوشبختانه دیگر حتی یک فشنگ هم همراهم نبود و مطمئنم با آن لباسهای کردی مرا هم اهل همین آبادیهای دوروبر فرض کرده بودند. بعد از تفتیش مرا کنار یک سنگ نشاندند و من همان جا منتظر دستورات بعدی ماندم، اما از دستور بعدی خبری نبود.        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas  👈عضو شوید            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 پسرهای ننه عبدالله / ۱۰۱ خاطرات محمدعلی نورانی نوشته: سعید علامیان ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 🔸 فصل هجدهم مرحله‌سوم از نوزده اردیبهشت تا اول خرداد، سیزده روز از عملیات گذشته بود که فرمانده‌هان ما به دنبال راهی برای نفوذ به خرمشهر بودند. عراق چند لایه دفاعی برای خرمشهر ایجاد کرده بود. صدام مطمئن بود خرمشهر به هیچ وجه سقوط نمی‌کند. او در یک سخنرانی گفته بود بصره روی بالشت خرمشهر آرمیده، اگر ایرانی‌ها خرمشهر را بگیرند کلید بصره را به آنها می‌دهم. هر چه از زمان عملیات می‌گذشت نیروهای بسیجی خسته تر و زیر بمباران هواپیماها و توپخانه ها تلفات بیشتری می دادند. بدترین حالت برای نیروهای پدافندی این است که در خط باشی و روی سرت آتش بریزند. هر قدر حمله کنی نیرو جسورتر و حمله و شجاعتش بیشتر می‌شود. هرچه در حالت پدافندی و شکست می‌ماندیم، روحیه ها تضعیف می‌شد. در نهایت قرارگاه مرکزی کربلا با طرح و برنامه مشخصی تصمیم گرفت با چند گردانی که از رزمندگان باقی مانده بود از جاده اهواز خرمشهر و نوار مرزی به سوی شلمچه حرکت کنند. اینجا شاید یکی از ضعیفترین نقاط عملیاتی دشمن بود. طراح های عملیات قصد نداشتند به طور مستقیم به طرف خرمشهر بروند. طرح این بود که پس از رسیدن به جاده شلمچه خودشان را به رودخانه اروند برسانند و خرمشهر را محاصره کنند. در مرحله نهایی نیروها از نهر عرایض عبور کردند و به طرف اروند رفتند. آخرین نقطه برای محاصره کامل دشمن، پاسگاه خین بود که عراقی ها در آنجا مقاومت شدیدی می‌کردند. روز اول خرداد در ادامه مرحله سوم یا آغاز مرحله چهارم، حسن باقری به حاج عبدالله گفته بود به کوت شیخ برود، وضعیت عراقی های داخل خرمشهر را ببیند و گزارش بدهد. چهار صبح، عبدالله با یک راننده و یک بیسیم‌چی به کوت شیخ می رود تا از بالا، وضعیت عراقی‌ها را در داخل شهر بررسی کند. عبدالله روی پشت بام هتل نیمه ساخت کوت شیخ شروع به دیده بانی می‌کند، گزارش می‌دهد که اینجا شهر آرام است. تعداد محدودی خودرو رفت و آمد می‌کنند و از تانک و نفربر و زرهی دشمن تحرکی دیده نمی‌شود. عراقی ها او را در حین دیده بانی می‌بینند و چند خمپاره به طرفش شلیک می‌کنند. از پشت بام پایین می آید توی حیاط هتل یک گلوله خمپاره ۶۰ کنارش به زمین می خورد و ترکش هایش شکم و کمر و ریه اش را مجروح می‌کند او را با آمبولانس به بیمارستان طالقانی می‌برند. در بین راه نمی توانسته نفس بکشد. یکی از بچه ها بالای سرش بوده و دهان به دهان تنفس می‌دهد. لحظه ای که وارد بیمارستان طالقانی می‌شوند یک پزشک جراح در حال خارج شدن از بیمارستان بوده، وقتی عبدالله را در این وضع می‌بیند، سریع می‌گوید او را به اتاق عمل ببرند. همان موقع، در مرحله نهایی نیروهای تیپ ما از نهر عرایض عبور کردند تا اینکه بالاخره مقاومت عراقی ها در خین در هم شکست. •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد کانال حماسه جنوب/ ایتا @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 از معدود فیلم های آزادی خرمشهر در عملیات بیت المقدس        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas 👈عضو شوید ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
انالله و انا الیه راجعون؛ 🔸دست در دست حاج قاسم ایران در سوگ خادم‌الرضا نشست 🏴 شهادت هنر مردان خداست 🏴 رئیس‌جمهور کشورمان و هیأت همراهشان به مقام رفیع شهادت نایل شدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 شما صدای شهید ابراهیم رئیسی در دهۀ ۶۰ را می‌شنوید        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @defae_moghadas 👈عضو شوید ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 خدایا! تو خوب می‌دانی...        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🏴๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @defae_moghadas 👈عضو شوید ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🍂 رمز ماندگاری نام شهیدان برای اخلاص و قدسی بودن خود آنها است. 🍂 ما امروز با جاهلیت مدرن در دنیا مواجه هستیم، تجلیل و تکریم از شهیدان، از عالم جهل‌ زدایی می‌کند. 🍂 عاشورا پایان عاشورا نبود و عاشورائیان در عاشورا متولد شدند. 🍂 بیداری امروز در منطقه به برکت خون شهدا است که همواره ادامه خواهد داشت. "شهید جمهور" آیت الله سید ابراهیم رئیسی ••••• خدایا ، ما را در زمره بردباران بر بلاها و سختی‌ها قرار بده ، روزگارتان آکنده از صبر بر شدائد ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🏴๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas 👈عضو شوید ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂