eitaa logo
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
1.3هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
962 ویدیو
29 فایل
🌐Defamoghaddas.ir ➕ بله Ble.im/defamoghaddas_ir ➕ سروش Sapp.ir/defamoghaddas_ir ➕ تلگرام T.me/defamoghaddas_ir ➕ گپ Gap.im/defamoghaddas_ir ➕ اینستاگرام Instagram.com/defamoghaddas_ir ارتباط با ادمین 👇 @Defamoghaddas_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷معرفی شهدای شاخص خرداد ماه🌷 @defamoghaddas_ir
🔴گزیده ای از جملات شهید آوینی بعد از شنیدن خبر شهادت مهدی فلاحت پور ... برای مرگ آماده ای؟ همین الان اگر ملک الموت سر رسد و تو را به عالَـم باقی فـرا خواند، هر چند با شهادت، آماده ای؟ @defamoghaddas_ir
✅ درخشش دو اثر پژوهشی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در جشنواره بین‌المللی «سرخ‌نگاران» https://bit.ly/2zLBrCU @defamoghaddas_ir
🔴 فصل‌شمار دفاع مقدس؛ ✅ در تابستان 60 چه گذشت؟ / خونبارش / خروج جبهه‌ها از رکود https://bit.ly/3gEVyDt @defamoghaddas_ir
🔴 سرنوشت کودکان زیر بمباران عراق چه شد؟ ✅ راکت، شمع تولد ساختمان گیشا! https://bit.ly/2MjUuXu @defamoghaddas_ir
🔴 نماینده ولی‌فقیه در سپاه: ✅ بعد از امام نعمت بزرگ ولایت‌فقیه نصیب انقلاب اسلامی شد 🔸حجت‌الاسلام حاجی صادقی با تأکید بر اینکه با رفتن امام خمینی(ره)نظام ولایی از بین نرفت، گفت: امام مکتب اسلام ناب را بنا کرد و این مکتب همچنان زنده است. مخصوصاً بعد از امام نعمت بزرگ ولایت‌فقیه نصیب انقلاب شد. https://bit.ly/2AsuZ3R @defamoghaddas_ir
📚 امام خمینی(ره) در دهه پایانی عمر خود، در زمان جنگ ایران و عراق به لحاظ عملی و همچنین فکری و اندیشه‏ای، دوره متفاوتی از زندگی را تجربه کرد. مواضع نظامی امام خمینی (ره) در این دوره که هشت سال جنگ را در بر می گرفت،یکسان و همگون نبود و متناسب با وضعیت زمانی و تحولات جنگ و جامعه تغییر می‏کرد. البته اندیشه‏های نظامی امام مسبوق بر رخداد این جنگ بود؛ به طوری که در آثار و کتب خود مثل کتاب "حکومت اسلامی"، درباره این اندیشه‏ها مسائلی را مطرح کرده بود. ایشان پس از وقوع انقـلاب، وقوع جنـگ را پیش بینـی کرده و از این رو شکل‏گیری ارتش بیست میلیونی را ، حتی قبل از وقوع جنگ لازم دانسته بود؛ . . . https://bit.ly/3eH1bz1 @defamoghaddas_ir
🗓سیزدهم خرداد ماه سالروز ۲ نام عملیات : نصر2 زمان عملیات : 1366/03/13 رمز عملیات: یا حسیـن مظلوم (ع) محل عملیات: صالح آباد - میمک نوع عملیات : محدود فرماندهی عملیات : ارتش جمهوری اسلامی ایران شرح عملیات : پس از گذشت 7 سال از آغاز جنگ، هنوز بخش‌‏هایی از میمک در دست عـراق بود. علاوه بر آن، ارتش عـراق در تحرکات ابتـدای سـال 1366 نقاط دیگری از این منطقه را اشغال کرد. در حالی که توجه نیروهای خودی از جبهه‌‏های جنـوبی کشور معطوف به بخش‏‌های دیگر شده بود، ارتش به طراحی و اجرای عملیاتی محدود در میمک پرداخت. در اولین ساعت روز 1366/3/13 عملیات " نصـر2" با رمـز "یا حسین مظلوم(ع) " و با هدف آزاد سازی ارتفاعات مشرف بر خطوط مواصلاتی و انهدام قـوای دشمن، به همت نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی آغاز شد. در محور اول، نیروهای عمل‏‌کننده توانستند اهـداف خود را تامین کنند، اما در محور دیگر عملیـات، خطوط دشمن فرو نریخت و مناطقی از نی‏خزر و حلاله همچنان در اشغـال نیروهای عـراقی باقی ماند. در این عملیات ارتفاعات قسمت‏‌های غربی آن معروف به "ناف میمک" آزاد شد. دراین عملیات تعداد 800 نفر از نیروهای دشمن کشته یا زخمی و 22 نفر به اسارت درآمدند. @defamoghaddas_ir
🔴 بخشی از بیانیه سپاه به مناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) ✅ امروز دوستان و دشمنان انقلاب و نظام اسلامی با صراحت اذعان و اعتراف دارند که وعده صادق معمار‏کبیر انقلاب اسلامی در فتح سنگرهای کلیـدی جهان، تدریجاً محقق و هم‏اکنون نام ایـران و ایـرانی بر بلنـدی سپهر‏جهـانی در عرصه‌های مختلف می‌درخشد و به ویژه در حوزه دفاعی و بازدارندگی فصل نوینی که تداوم پیش روندگی انقلاب و پیش برندگی کشور به سمت اهداف و دستاوردهای والا و تمدن‌ساز را تضمین و تحکیم می‏بخشد را در تاریـخ این سرزمیـن گشوده است. @defamoghaddas_ir
شهید همت: آدم بخواهد می شود، کاری در تاریخ دنیا از دیدگاه یک مؤمن نشد ندارد. کوه در زیرپای مؤمن اگر آن مؤمن اراده و اخلاص و تقوا داشته باشد سرکوب می شود، کوبیده می شود، خُرد می شود کوه زیر پای مؤمن. یک جمله در نهج البلاغه است که نمی شود فراموش کرد؛ پایت را چون میخ در زمین بکوب، سرت را به خدا عاریه بده، حرکت کن، پشت لشکر دشمن را نگاه کن. @defamoghaddas_ir
انصاف تان کجا رفته است؟ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با انتشار متنی نسبت به یادداشت جهت‌دار و بدون استناد آقای سعید حجاریان واکنش نشان داد. https://bit.ly/3h6nC2W @defamoghaddas_ir
🚦شما پاسدارها اصلا می دانید جنگ چطور اتفاق می افتد؟ 🔴 ۲۰ خرداد، سالروز عزل بنی صدر 🔴 حدود ۱ ماه قبل از شروع جنگ و قبل از اینکه ارتش عراق ارتفاع میمک را بگیرد، جلسه شورای عالی دفاع در کرمانشاه به ریاست بنی صدر، رئیس جمهور و فرمانده کل قوا تشکیل شد. در این جلسه آقای رجایی، نخست وزیر، سرهنگ فکوری ،وزیر دفاع و فرمانده نیروی هوایی ارتش، فلاحی ،رئیس ستاد مشترک ارتش و ظهیرنژاد، فرمانده نیروی زمینی ارتش حضور داشتند. جلسه در ستاد لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه تشکیل شد. از سپاه هم، محمد بروجردی، فرمانده سپاه غرب کشور، بنده در سمت فرماندهی عملیات سپاه کردستان و ناصر کاظمی شرکت داشتیم. سرگرد صیاد شیرازی و یکی دو نفر دیگر از عزیزان ارتش هم در جلسه بودند. جناب صیاد شیرازی و من گزارشی دادیم و گفتیم عراق قصد حمله به ایران را دارد. بعد از اینکه نظرهایمان را دادیم، آقای بنی صدر حرف‌های ما را رد کرد. من هنوز در حافظه ام باقی مانده است که ایشان گفت: شما پاسدارها اصلاً می‌دانید جنگ چطور اتفاق می افتد؟ باید موازنه قوا بین آمریکا و شوروی به هم بخورد تا جنگ شود. ایشان نظام دو قطبی را کلاسیک تعریف کرد و معتقد بود برای شروع جنگ باید موازنه میان دو قطب جهان به هم بریزد. یکی از فرماندهان محترم ارتش که حالا نمی‌خواهم اسم ببرم با اشاره به ناصر کاظمی گفت: جناب رئیس جمهور! اینها توده ای هستند که لباس سبز پاسداری را پوشیده اند و به بهانه ی جنگ می‌خواهند از ما سلاح و تجهیزات بگیرند. عراق جرأت نمی‌کند به ایران حمله کند، اگر هم حمله کرد ما دهنش را خرد میکنیم. در آن جلسه جمع‌بندی آقای بنی صدر این بود که عراق حمله نخواهد کرد. بعد هم بلند شد و توی منطقه مرزی رفت و آنجا مصاحبه کرد که در روزنامه انقلاب اسلامی هم چاپ شد. گفت مردم،من الان در منطقه مرزی هستم و هیچ جنگی نیست! هیچ خبری نیست! تلویزیون ما هم مصاحبه را پخش کرد. سپاه به دلیل اطلاعاتی که داشت و آنچه می دید می دانست که عراق در منطقه غرب کشور آماده حمله به ایران است. حالا جنوب را من خبر ندارم، به هر حال اعلام کردیم ولی رئیس جمهور و عزیزان ارتش که نظامی بودند نپذیرفتند. آن زمان سپاه برای مقابله با ضد انقلاب مأموریت امنیتی داشت و در جنگ هیچ مسئولیتی نداشت. آقای بنی صدر گفت من به شما دستور می‌دهم امنیت کردستان را برقرار کنید و جنگ را به عهده ارتش بگذارید. بعد آن اتفاقی افتاد که نباید می افتاد و عراق به ایران حمله کرد. این وضع ما بود. پ.ن: روایت رحیم صفوی از جلسه با بنی صدر یکماه قبل از شروع جنگ https://bit.ly/3f4Dvov @defamoghaddas_ir
🔸نام عملیات: 🔹زمان عملیات: 1360/03/21 در ساعت 3:40بامداد 📍محل عملیات: شمال آبادان و شرق کارون ✅فرماندهی عملیات: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 📝شرح عملیات: نام این عملیات از آن جهت انتخاب شد که روز پس از عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا انجام شد تا بدین وسیله در آن شرایط بحرانی بر پیوند سپاه پاسداران با امام خمینی تاکید گردد و عملاً مقدمه عملیات شکستن محاصره آبادان شد. 🌐http://www.defamoghaddas.ir/portal/combat/87 @defamoghaddas_ir
🔴 خدا شاهد است حتی یک نفر از آنها به ما اعتراض نکرد ✅جواد محمدی زاده فرماندار وقت دزفول درباره نقش این شهر در به نتیجه رساندن عملیات فتح المبین می‌گوید: 🔸یک روز قبل از عملیات بزرگ فتح المبین بود که تیمسار دوست داشتنی آقای صیاد شیرازی به همراه آقای فروزنده نماینده دولت نزد من آمدند و گفتند فردا عملیات داریم و به شدت نیازمند دستگاه های راهسازی هستیم. به آنها گفتم شما چه مقدار دستگاه مهندسی نیاز دارید؟ آقای صیاد فرمودند: نیاز ما فراوان است اما اگر ۱۰ دستگاه جور کنید مشکل ما را حل کرده اید. وقتی دید من در فکر فرو رفتم ادامه داد اگر نتوانستید و دو دستگاه هم تهیه کردید خوب است. گفتم اجازه بدهید تلاشم را بکنم. 🔹ما چون کارگاه شن و ماسه داشتیم و برنامه ریزی کرده بودیم که مردم شن و ماسه کف رودخانه را بهره‌برداری کنند از تمام افرادی که دستگاه های راهسازی داشتند اسم و آدرس دقیق داشتیم. وقت زیادی نداشتم که یکی یکی سراغ آنها رفته و با دلایلی منطقی یا غیر منطقی آنها را قرض بگیرم. از طرفی باید موضوع عملیات رزمندگان محرمانه می‌ماند. بلافاصله نزد حجت الاسلام یوسفی حاکم شرع دزفول رفتم و قضیه را شرح دادم. ایشان از من پرسید اگر به دستگاه‌های مردم خسارتی وارد شد یا هر کدام طلب اجرت کردند پاسخگو خواهید بود یا نه؟ من پاسخ دادم فرمانداری دزفول که چیزی ندارد اما با اطمینانی که به آقای فروزنده دارم می‌دانم که می‌تواند ما را در جبران خسارت مردم کمک کند. فردایش وقتی آقای صیاد شیرازی نتیجه را خواست من ۱۲۳ دستگاه تحویل دادم. از تعجب نمی دانست چه بگوید اما بعد از عملیات فتح المبین بارها گفت آن ۱۲۳ دستگاه مردم دزفول نقش اساسی در پیروزی ما در فتح‌المبین داشت. 🔸باور کنید و خدا را شاهد می‌گیرم که حتی یک نفر از آنها به ما اعتراض نکرد. این در حالی بود که خسارتی به آنها وارد شده بود و چندین روز از کار بیکار شده بودند. چند دستگاهی هم به کلی از بین رفته بود که ما عین آن را به آنها برگرداندیم و البته تلاش کردیم خسارت وارده را نیز جبران کنیم. توجه داشته باشید که مالکان آنها از طبقه پولدار و سرمایه‌دار دزفول بودند نه فرض کنید آدم های پابرهنه و مستضعف که عموماً طرفدار حکومت بودند. 🔹جان مطلب در این است که هیچ کدام از آنها اصلاً حرفی از اجرت نزدند. حتی یک نفر! تصور آنها این بود که نقشی در پیروزی رزمندگان اسلام داشتند. @nashremarzoboom @defamoghaddas_ir
🔸نام عملیات: 🔹رمز عملیات: یا اباعبدالله(ع) 🔸تاریخ عملیات: 1367/3/22 تا 1367/3/25 📍محل عملیات: شلمچه-کانال ماهی 📌اهداف: انهدام قوای دشمن در منطقه شلمچه به منظور جلوگیری ازتلاش مجدد عراق جهت تصرف شلمچه و جزایر مجنون. ❇️فرماندهی عملیات: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 🌐http://www.defamoghaddas.ir/portal/combat/176 @defamoghaddas_ir
🔴آخی! جاروبرقیم تموم شد! ✅ ما برای دیدن هم از هر فرصتی استفاده می کردیم. یکبار رحیم زنگ زد که فلان روز تهران هستم. اگر می توانی از اصفهان خودت را برسان تا همدیگر را ببینیم. ذوق زده شدم. باردار بودم و دلم هم برایش خیلی تنگ شده بود و یک ماهی می شد ندیده بودیم یکدیگر را. یکدفعه یادم افتاد هیچ پولی ندارم و خیلی در مضیقه هستم. یکی دوسال اول ازدواج هم رحیم فراموش میکرد پولی به من بدهد. توی سپاه هم که کار می‌کردم حقوق نداشتم و گلدانی می گذاشتند که توی آن پول بود. معمولا رویمان نمی‌شد پول برداریم. خلاصه نه پول رفتن به تهران داشتم و نه دلم می آمد از دیدن رحیم بگذرم. آن روز طبق برنامه رفتم دیدن پدرشوهرم که اتفاقا منیر سادات، خواهر رحیم هم آنجا بود. کمر درد داشت و می خواست جاروبرقی بخرد. یکدفعه یاد جاروبرقی خودم افتادم که دایی ام برای چشم روشنی عروسی آورده بود . گفتم بیا مال من را بخر. از کارتن بیرون نیامده و نو هست. گفت خب بالاخره خودت لازمت میشه. گفتم فعلا که رحیم نیست و من هم جهازم توی خانه پدرم هست و آنجا زندگی می کنم. زود رفتم و جاروبرقی را آوردم و پولش را گذاشتم توی کیف و خوشحال رفتم تهران. غروب توی گاراژ رحیم با لباس سپاه آمده بود دنبالم و منتظر نشسته بود. با دیدنش قلبم شاد شد و خستگی از تنم درآمد. تشکر کرد که برای دیدنش خودم را به زحمت انداختم. شام گرفتیم و رفتیم مسافرخانه. تا نزدیک صبح با هم حرف زدیم و بعد خوابیدیم. صبح زود رحیم رفت نان خرید و صبحانه خوردیم. اول وقت جلسه داشت و باید برمیگشت جنوب. خداحافظی کرد و رفت. اینقدر عجله داشت که پول اتاق را هم فراموش کرد بدهد. یکی دو ساعت بعد رفتم پول اتاق را حساب کردم و برگشتم اصفهان. خانه که رسیدم دیدم پول زیادی برایم نمانده. گفتم آخی!.. یعنی جاروبرقیم تموم شد؟ 🌷⁦🕊⁩🌷⁦🕊⁩🌷 پ.ن: روایت دکتر مهرشاد شبابی از همراهی با سرلشکر دکتر سید یحیی(رحیم) صفوی در دوران دفاع مقدس (انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس) @nashremarzoboom @defamoghaddas_ir
🔸نام عملیات: 🔹رمز عملیات: یا محمدرسول‌الله(ص) 🔸تاریخ عملیات: 1364/3/24 (مصادف با روز جهانی قدس) 📍محل عملیات: منطقه هورالهویزه حد فاصل پاسگاه شط علی و طبر (شمال منطقه عملیاتی خیبر و بدر) 📌هدف: تصرف پاسگاه‌های دشمن در شمال البیضه (ترابه، ابوذکر، ابولیله و ...) ❇️فرماندهی عملیات: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی https://bit.ly/2zs213K @defamoghaddas_ir
🔴 دبیر علمی اولین دوسالانه انتخاب آثار برتر پژوهشی دفاع مقدس و مقاومت: ✅ جایزه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی دنبال رفع کمبود های پژوهشی در حوزه دفاع مقدس است محسن پرویز با تأکید بر ضرورت راه‌اندازی و برگزاری این جایزه گفت: باید به این نکته توجه داشته باشیم در حوزه‌های مختلف علوم انسانی کمبود پژوهش و تحقیق را داریم مخصوصاً، پژوهش‌هایی که کاربردی و نتیجه‌بخش و در رشته‌های مختلف باشد. https://bit.ly/2YwJc8f @defamoghaddas_ir
سرلشکر محسن رضایی: 🔴مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس کابوسی برای راهزن‌های تاریخی است ✅فرمانده اسبق سپاه، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس را کابوسی برای راهزن‌های تاریخی برشمرد و گفت: راهزن‌های تاریخی از این ترس دارند که اگر کلام خلافی را مطرح کنند این مرکز سندی را رونمایی کند که باعث شرمساری‌شان شود. https://bit.ly/3hta9Cj @defamoghaddas_ir
🔴 اگر آن دختر را برایم بگیرید، هرکار بگویید، میکنم! 🔴 ⁦◀️⁩ روایت سردار علی اسحاقی،فرمانده جنگال در دوران دفاع مقدس از جذب و به کارگیری یکی از افراد ستون پنجم عراق ✅ فردی از عناصر ضد انقلاب ایران، ستون پنجم عراقی‌ها شده بود و برای عراقی‌ها کارهای عملیاتی می‌کرد. این شخص قبل از عملیات ثامن‌الائمه دستگیر شد. جایی می خواست ریل راه آهن را منفجر کند اما دستگیرش کردیم. از عناصر بسیار توانمند ستون پنجم عراق بود. او را تحویل دادگاه دادیم و حکم اعدام براش صادر کردند. ما وقتی دیدیم توانمند است به ذهنمان رسید که یک گروه نفوذ و جمع آوری اطلاعات پنهان برون‌مرزی راه بیندازیم. قبل از عملیات ثامن الائمه هم دو نفر پناهنده سیاسی داشتیم که آنها را در واحد اطلاعات به کار گرفتیم. درباره این فرد هم آمدیم و با رئیس دادگاه صحبت کردیم. گفتیم اینکه حکمش اعدام است، شما دستور بدهید او را آزاد کنند و در اختیار ما قرار دهند تا ما به صورت حفاظت شده از او برای اطلاعات استفاده کنیم. قاضی پرونده قبول کرد. با او صحبت کردم و گفتم اگر تو را از اعدام نجات بدهیم با سپاه همکاری می‌کنی؟ گفت چرا نکنم. آمدیم با پدر و مادر و خانواده اش یک جلسه گذاشتیم. گفتیم اگر او تضمین کند که با ما سالم کار کند و آنچه که خواست ماست انجام بدهد حتی ممکن است از قاضی درخواست کنیم حکم اعدامش را هم لغو کند. این فرد خواسته‌ای داشت. گفت عشیره مقابلمان دختری دارد او را میخواستم بگیرم اما به من ندادند. اگر شما بتوانید این دختر را برای من خواستگاری کنید هرکاری بگویید انجام میدهم.واسطه شدیم و با پدر و مادرش رفتیم خواستگاری را انجام دادیم و آنها قبول کردند. قرار شد ماموریت را انجام بدهد، ما هم تضمین کردیم هر ماموریتی که انجام بدهد تا قبل از برگشت تامین زندگی خانواده اش را بر عهده بگیریم. تامین جهیزیه را هم قبول کردیم به شرط اینکه فقط به نفع ما کار انجام دهد و دوطرفه کار نکند. قرار گذاشتیم که اگر عراقی‌ها کاری از او خواستند با ما مشورت کند تا همان فضا را برایش فراهم کنیم، یعنی اطلاعات را دسته‌بندی کنیم و به او بدهیم تا برای عراقی‌ها ببرد اما با مشورت ما. این فرد از نظر اطلاعاتی بسیار قوی بود و بینشش در مورد نظامی ها خیلی خوب بود. یعنی لشکر و گردان را می‌شناخت و غیر از اطلاعات، فهم نظامی‌گری داشت. هرچند این بنده خدا به عملیات بعدی نرسید و بعد از عملیات ثامن الائمه در همان منطقه ای که می‌رفت و می‌آمد روی مین رفت و شهید شد. https://bit.ly/2Y5bgAr @defamoghaddas_ir @nashremarzoboom
📷 گزارش تصویری بازدید سرلشکر محسن رضایی از مخزن مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس https://bit.ly/3e2cVMJ @defamoghaddas_ir
برگی از تاریخ؛ 🔴 جهادسازندگی؛ ایده‌ای عملی برای برقراری عدالت ✅ 23 خرداد بود که دانشجوهای دانشگاه تهران به دیدار امام رفتند. صحبت‌های امام که تمام شد، یکی از دانشجوها بلند شد و از طرحی که برای جهاد روستاها آماده کرده بودند، برای امام گفت. https://bit.ly/3hr6Dbw @defamoghaddas_ir
🔴 اشک چمران برای فوزیه از یادم نخواهد رفت 🔴 ◀️ برشی از خاطرات عزت قیصری از پاوه، به مناسبت ۳۱ خرداد، سالگرد شهادت دکتر مصطفی چمران: ✅ فوزیه شیردل بهیاری بود که در بیمارستان قدس پاوه خدمت می‌کرد. توی درگیری، گلوله‌ای آتشین و گداخته، بی‌رحمانه پهلویش را شکافت و نقش زمینش کرد. در خانه‌ی پاسداران بودیم. با عجله به‌طرف فوزیه دویدم. به بالینش که رسیدم غرق در خون شده بود و روپوش سفیدش را گلگون کرده بود. این‌قدر از بدنش خون رفته بود که صورتش مثل لباسش سفید و بی‌رنگ بود. با دیدن این صحنه که سوزناک‌ترین لحظات عمرم بود، درحالی‌که قلبم می‌جوشید، خم شدم و لحظه‌ای سرم را روی سینه‌اش گذاشتم و او را به آغوش کشیدم. خون تازه‌ای از پهلویش جاری بود و سروصورتم خونی شد. روحیه‌ام ضعیف شد اما سعی کردم که قلبی سنگی داشته باشم. سرش را به دامنم گرفتم و به‌صورت خونی و لب‌های روزه‌دار و خشک و ترک‌خورده‌اش بوسه زدم. از چهره‌اش پیدا بود که رفتنی ست. مظلومانه نگاهی کرد که بوی خواهش داشت. نگاهش در نگاهم گره‌خورده بود. لحظه‌ی بغض شکن و غم‌انگیزی شده بود و این سخت‌ترین لحظات زندگی من بود. فوزیه همچنان ناله می‌کرد و آتش‌به‌جانم می‌زد. محل گلوله به‌شدت خونریزی داشت اما نه پزشکی بود و نه دارویی که جلوی خونریزی را بگیرد. رشتی را به پهلویش بستم اما خون بند نمی‌آمد و این کار من هم بی‌فایده بود. ۱۶ ساعت از زخمی شدنش می‌گذشت. همه برایش گریه می‌کردند و قلب همه را خون کرده بود. جز گریه هیچ کاری از دست هیچ‌کسی برنمی‌آمد، اما اشکی که در آن جمع بر چهره‌ی چمران دیدم هرگز از یادم نخواهد رفت. پیکر نیمه‌جان او را بعد از ۱۸ ساعت از خانه پاسداران به ساختمان بهداری بردند تا از دید مردم و مجروحین دور باشد و روحیه مجروحان ضعیف نشود. بهداری در ورودی غربی شهر پاوه قرار داشت. همراهش رفتم و کنارش نشستم و موهایش را که کمی بیرون آمده بود پوشاندم. سرش را به دامن گرفتم و میان دستانم قرار دادم و به آن‌ها بوسه زدم. نفس‌های آخر را می‌کشید و چشمان بازش خیره به نقطه‌ای دوخته‌شده بود. لحظاتی بعد او بود و انفجاری و پیکری سرخ. این فرشته‌ی بی‌گناه در میان دامنم و بین شیون و ضجه زنان و کودکان، با درد و رنج زیاد بعد از ۲۴ ساعت خونریزی و دست‌وپنجه نرم کردن با مرگ بالاخره تسلیم شد. شیردل با زبان روزه شهید شد انگار کسی او را به پرواز دعوت کرده بود و من لحظه پرواز او را دیدم. چند ساعت بعد که هلی‌کوپتر به پاوه رسید، پیکر فوزیه را هم کنار مجروحان سوار کردیم اما وقتی پره‌های هلی‌کوپتر به ساختمان اصابت کرد و شکست، مثل فنر از جا بلند می‌شد و دوباره به زمین می‌خورد. هر بار چند مجروح به بیرون پرت می‌شدند و پره‌های تیز با ضربه‌ای آن‌ها را بی‌جان به زمین می‌انداخت. پیکر نیمه‌جان دو خلبان از در کابین در حالی آویزان شده بود که پاهایشان در کمربند اصلی گیرکرده بود. مجروحان هلی‌کوپتر همه بین زمین و آسمان شهید شدند. ناراحتی همه‌مان را دیوانه کرده بود. عده‌ای سر خود را به دیوار می‌کوبیدند و شیون می‌کردند و گروهی سردرگم دور خود می‌چرخیدند. گلوله‌های دشمن همچنان بر سر ما می‌بارید ولی کسی دیگر به مرگ توجهی نداشت. غم‌انگیزترین صحنه اما مربوط به فوزیه شیردل بود که پایش داخل هلیکوپتر گیرکرده بود و بدنش با روپوش سفید خونی آویزان مانده بود. باد روپوش سفید و گیسوان بلندش را به این‌طرف و آن‌طرف می‌برد و دست‌های خونی‌اش، آویزان بر روی زمین و خاک کشیده شده بود… https://bit.ly/2CsXlvT @nashremarzoboom @defamoghaddas_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙صوت نظر رهبر انقلاب در مورد شهید چمران چیست؟ دکتر مصطفی چمران: دانشجو، دانشجوی جانبازی است، دانشجوی درس شهادت است. @defamoghaddas_ir
🔴 در سالروز شهادت شهید چمران منتشر شد؛ ✅ انتشار سند مساعدت و توجه شهید چمران از مهاجران افغان برای اولین بار https://bit.ly/3fL0d5B @defamoghaddas_ir