🌹بِـسْـمِ رَبِّ اَلْـشُّـهَـدا...
#شـهـیـدانـه...❣💫
مـیـخـواسـتـم گـوشـی تـکـونـی کـنـم..📱
تـا گـالـری عـکـسـهـا📂 بـاز شـد و بـالا اومـد ، عـکـسـهـای تو...🙂🙂🙂عـکـسـهـای یـادگـاری..
پـیـامـکـهـا...پـیـامـکـهـای یـادگـاری تـو..✉️
چـتهـا..چـتهـای یـادگـاری تـو..
مـحـمـدرضـا...😥😥😥داداشـم..😔😔😔..رفـیـقـم..😞😞😞
مـگـه مـیـشـه عـکـسـاتـو پـاک کـرد؟!؟
مـگـه مـیـشـه پـیـامـکـاتـو پـاک کـرد؟!؟مـگـه مـیـشـه چـتهـاتـو پـاک کـرد؟!؟مـحـمـد...مـحـمـد...مـحـمـد...کـجـایـی؟!؟دلـم دوبـاره بـرات تـنـگ شـد..😔😔😔خـدااااا...ایـن روزای آخـر سـال...چـه آتـیـشـی انـداخـتـی تـو دلـم!!!😭😭😭
دلـتـنـگـم خـدا.. پـارسـال ایـن مـوقـعـی... مـحـمـد بـود امـا حـالا مـحـمـد نـیـسـت نـیـسـت نـیـسـت... داداش مـن عـیـد کـه بـشـه بـه کـی پـیـام تـبـریـک بـگـم؟!؟
بـه کـدوم شـمـاره؟!؟ شـمـارهای کـه دیـگـه جـواب نـمـیـده؟!؟ شـمـارهای کـه دیـگـه بـه درد نـمـیـخـوره؟!؟😭😔😭
کـسـی آخـه اونـور خـط نـیـسـت؟!؟ کـسـی نـیـسـت کـه دیـگه جـواب بـده؟!؟... مـحـمـد.. اولـیـن عـیـد بـدون تـو... هـنـوزم بـاورم نـمـیـشـه!!! خـیـلـی بـی مـعـرفـتـی رفـیـق!!! چـهـار مـاه گـذشـتـه هـنـوز بـه خـوابـم نـیـومـدی!!!
مـحـمـدرضـا... دلـتـنـگـتـم!!!😭😭😭
شـوخـیـات..فـسـت فـودات..🍕خـنـدههات..😭😄😭 بـازم بـیـا بـا هـم بـریـم بـیـرون.. بـازم بـیـا سـراغ گـوشـیـت..📱 بـازم بـیـا بـا مـوتـورت بـریـم دور دور..🏍 بـازم بـیـا بـریـم دانـشـگـاه.. کـلاس.. کـتـابـخـونـه...📚 نـمـیـای دنـبـالـم؟!؟ بـا هـمـون مـوتـورت.. اشـکـال نـداره خـراب.. اشـکـال نـداره قـراضـهاس.. اشـکـال نـداره تـنـد مـیـری... قـربـون اون عـشـق مـوتـورت.. فـدای اون سـرعـتـت.. تـو فـقـد بـاش..😭😭😭
خـدایـااااااا... بـه کـی بـگـم دردم خـدااااا... مـن کـه تـاحـالا کـسـی از دسـت نـدادم.. داغـت رو دلـم رفـیـق...😭😭😭
داداشـی مـن...مـحـمـدم...مـحـمـدرضـام... دلـتـنـگـیـامـو... بـغـضـمـو... چـرا بـایـد بـا ایـن آهـنـگ پـر کـنـم... خـیـلـیـا مـیـگـن چـون پـسـتـی دربـارهات نـمـیـذارم... یـنـی فـرامـوشـت کـردم... نـه داداش گـلـم... نـه عـزیـز دلـم... نـه رفـیـق پـرزده مـن.. رفـیـقـم کـجـایـی؟!؟😭😭😭
تـو فـرامـوش شـدنـی نـیـسـتـی...نـیـسـتـی...نـیـسـتـی...خـدایـا سـخـتـه...درد نـبـودن رفـیـق سـخـتـه!!!
#پست_اینستاگرامی_دوست_شهید
#ابـــووصــال 💫
❣🍃 | @dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🌸💫شـــهـــیـــد #مـحـمـدرضـا_دهـقـان_امـیـری
💙🕊شـــــــهـــــــیــــــــدانـــــــه...💌
🍃🌹آچـــــــــــــ🔧ــــــار
فـــــــرانــــــســـــــه...
📝در سـوریـه، نـیـرو عـالـی و ارزشـمـنـد آمـادگـی جـسـمـیاش💪 مـحـسـوب مـیشـد..
بـه خـاطـر پـرانـرژی بـودن و بـرای هـر فـرمـانـدهای یـک سـرمـایـه بـود..🤗
هـمـه کـاری مـیکـرد..😄
انـگـار هـمـه کـاری بـلـد بـود و هـمـه جـا مـفـیـد بـود..😌
ایـن قـابـلـیـت را داشـت کـه بـتـوانـد در هـر پـسـتـی قـرار بـگـیـرد و از عـهـده وظـیـفـهاش خـوب بـربـیـایـد..
سـربـازی بـود کـه هـر فـرمـانـدهای آرزویـش را داشـت...🙂
#نقل_شده_از_همرزم_شهید
📚🌱 #خـاطـره
#ابـووصـال
#بـهوقـتِ_دلـتـنـگـی
❤️💫••¶ @dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
❣🍃شـــهـــیـــد #مـحـمـدرضـا_دهـقـان_امـیـری
💙🕊شــــــهـــــیــــــدانــــــه...💌
🍃🌹مــــــــدافـــــــع
مـــــوتــــــــ🏍ـــورســـــــوار...
📝عـاشـق مـوتـور بـود و در سـوریـه هـم نـیـرویـی بـود کـه سـوار بـر مـوتـور🏍 بـود..
مـوتـورسـواری را خـوب بـلـد بـود و آنـجـا ایـن مـهـارتـش مـفـیـد بـود..😌
سـوئـیـچ مـوتـورش در سـوریـه را بـه انـتـهـای تـسـبـیـحـش گـره زده بـود تـا گـم نـشـود...🤗
#خـــاطـــره...
#ابـووصـال
#بـهوقـتِ_دلـتـنـگـی
#نقل_شده_از_همرزم_شهید
❤️💫•••¶ @dehghan_amiri20
💙🕊شـــــهـــــیــــــدانـــــه...💌
🍃🌹تـــــــک تــــــیـــــرانــــــداز
نـــــــاشــــــــی...
📝دپـو بـودیـم. بـه عـنـوان یـک نـیـروی اطـلاعـاتـی بـرگـشـت. دیـدم کـه مـیخـنـدد. عـلـتـش را پـرسـیـدم. مـاجـرا را تـعـریـف کـرد.
گـفـت حـیـن دیـدهبـانـی هـمـرزمـش، صـدای زوزه تـیـر مـیآمـد. سـرش را پـایـیـن مـیآورد. امـا خـبـری از تـیـر نـبـود. از دیـدهبـان پـرسـیـد کـه صـدای چـیـسـت؟
گـفـت: تـک تـیـرانـداز.
بـا تـعـجـب گـفـت: پـس الان اسـت کـه مـا را بـزنـد.
دیـدهبـان بـا آرامـش بـرگـشـت و گـفـت: بـردش بـه مـا نـمـیرسـد. تـیـرهـایـش را پـشـت هـم مـیزنـد. شـایـد بـه هـدف بـخـورد. از ایـن کـه دشـمـن بـر تـلاش بـی فـایـدهاش اصـرار داشـت، خـنـدهاش گـرفـتـه بـود و شـاد بـود.🙂
#خـــاطـــره...
#بـهوقـتِ_دلـتـنـگـی
#ابـووصـال
#نقل_شده_از_همرزم_شهید
❤️💫•••| @dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
❣🍃شـــهـــیـــد #مـحـمـدرضـا_دهـقـان_امـیـری
💙🕊 #شـــــهــــــیـــــدانـــــــه...💌
🍃🌹بــــــــــادمــــــــ🍆ــــجـــــــان
حــــــــلـــــــــب...
📝🌱مـوقـعـی کـه داشـت مـیرفـت، پـدرش یـک اسـکـنـاس صـد دلاری💵 داد. خـیـلـی ذوق کـرد، آن را بـوسـیـد و در جـیـبـش گـذاشـت.🤗
وقـتـی در سـوریـه بـود آن را خـرج نـکـرد. تـا ایـن کـه در بـازار حـلـب یـک گـونـی بـادمـجـان🍆 خـریـد، آنـهـا را بـیـن هـمـرزمـانـش تـقـسـیـم کـرد تـا هـر کـس هـر چـه دلـش خـواسـت بـا آن غـذایـی درسـت کـنـد،😅 خـودش بـادمـجـان کـبـابـی درسـت کـرد.
ایـن کـارش تـعـجـببـرانـگـیـز بـود،😳 چـون بـه شـدت از بـادمـجـان مـتـنـفـر بـود و بـه هـیـچ عـنـوان بـه غـذایـی کـه در آن بـادمـجـان🍆 لـب نـمـیزد.🙂
#خـــاطـــره...
#بـهوقـتِ_دلـتـنـگـی
#ابـووصـال
#نقل_شده_از_مادر_بزرگوار_شهید
❤️💫•••| @dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
❣🍃شـــهـــیـــد #مـحـمـدرضـا_دهـقـان_امـیـری
💙🕊 #شـــــهــــــیـــــدانـــــــه... 💌
🍃🌹نـــــــیــــــــــــــت ازدواج...
📝🌱مـدتـی پـیـگـیـر بـود کـه نـیـت ازدواج دارد، گـفـتـم اول کـار مـنـاسـب پـیـدا کـنـد، بـعـد در پـس هـمـکـارانـم یـا اطـرافـیـان، دخـتـرهـای خـوب را انـتـخـاب مـیکـنـیـم.
چـنـد دخـتـر از خـانـوادههـای مـذهـبـی و نـظـامـی را بـه خـواهـرش مـعـرفـی کـرده بـود، روی آن را نـداشـت مـسـتـقـیـم بـه خـودم بـگـویـد.
حـتـی در تـمـاسهـایـش از سـوریـه هـم پـیـگـیـر بـود کـه خـواهـرش مـرا راضـی کـنـد تـا بـه خـواسـتـگـاری بـرویـم.
#خـــاطـــره...
#بـهوقـتِ_دلـتـنـگـی
#ابـووصـال
#نقل_شده_از_مادر_بزرگوار_شهید
❤️💫•••| @dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
❣🍃شـــهـــیـــد #مـحـمـدرضـا_دهـقـان_امـیـری
💙🕊شــــهــــیــــدانـــــه
📝🌱ســـــرنــــوشـــــــــت...
دهـه محـرم در سـوریـه بـودیـم. در `` ریـف حـلـب `` دو سـه شـب گـردان مـا و چـنـد شـب گـردان او بـه شـکـل دیـد و بـازدیـد هـیـئـت مـیگـرفـتـیـم، ایـن در بـیـن گـردانهـا رسـم بـود. یـک شـب مـا مـهـمـان گـردان او بـودیـم. دو حـلـقـه پـشـت هـم تـشـکـیـل دادیـم و مـشـغـول عـزاداری شـدیـم. نـاگـهـان در تـاریـکـی، شـخـصـی را دیـدم کـه بـه نـظـرم آشـنـا آمـد. کـمـی خـود را جـابـهجـا کـردم تـا بـبـیـنـم چـه کـسـی اسـت. #مـحـمـدرضـا بـود. بـه شـدت ضـجّـه مـیزد و گـریـه مـیکـرد. نـاگـهـان بـه دلـم افـتـاد کـه او شـهـیـد مـیشـود، امـا بـه خـاطـر روحـیـه شـاداب و پـرنـشـاطـش بـه فـکـرم خـنـدیـدم و بـه خـودم قـبـولانـدم کـه بـه ایـن زودیهـا شـهـیـد نـمـیشـود. گـفـتـم او ضـد گـلـولـه اسـت، امـا سـرنـوشـت چـیـز دیـگـری شـد.
#خـــاطـــره
#ابـــووصـــال
#نقل_شده_از_همرزم_شهید
🌹☘•••| @dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
❣🍃 #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🌹🍃بِسْمٍ ربِّ الْشُّهَداءِ وَالْصِّدّیقینْ🍃🌹
🕊🥀شـــهــــیـــدانـــه
📖🌿اذانِ آزادی...
سه روز قبل از شهادت، او را دیده بودم. غروب پنجشنبه، بیستویک آبان که بچهها درگیر شدند، ما دیرتر به آن نقطه رسیدیم، او با دوستانش به شهادت رسیده بودند.
آنها را به عقب بردند، اظطراب شدیدی داشتم و دلم گواهی داد که اتفاقی افتاده است.
هر چه گشتم، پیدایش نکردم، میترسیدم از بچهها سراغش را بگیرم. از یکی از دوستان سراغش را گرفتم که گفت با بچهها به عقب رفته است. اما با حرفش آرام نشدم و تا صبح نذر و نیاز کردم که سالم باشد.
صبح یکی از بچهها در حالی که گریه میکرد به طرفم آمد، فهمیدم که با سه نفر دیگر همزمان شهید شدند.
به برکت خون این چهار شهید، شهر آزاد شد و با فتح قسمتهای زیادی از آن منطقه، با روشن کردن موتور برق، اولین اذان بعد از آزادی از بلندگوی مسجد شهر پخش شد.
#خـاطـره📝🌱
#ابـــووصـــال ❤️🌸
#نقل_شده_از_همرزم_شهید ✨
🌹🍃★| @dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
❣🍃 #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🌹🍃بِسْمِ رَبِّ الْشُّهَداءِ وَالْصِّدّیقینْ🍃🌹
🥀🕊شـــهـــیـــدانـــه
📖🌿شفاعتِ شهید...
بعد از شهادتش حسرت به دل ماندم که به خوابم بیاید، بالاخره آمد.
نزدیکهای صبح بود. خواب دیدم که پشت یک میز ایستادهام و شخصی نشسته و به امور دانشجویی رسیدگی میکند. کارت دانشجوییام را میخواستم که ناگهان صدایی را شنیدم که به من گفت: برای من هم کارت میگیری؟!
رویم را برگرداندم و #مـحـمـدرضـا را دیدم. لباس سفیدی تنش بود و انگار قدش بلندتر شده بود. در خواب میدانستم که شهید شده است.
گفتم: تو جان بخواه.
بغلش کردم. محکم گرفتمش و شروع کردم به گریه کردن و حرف زدن.
پرسیدم: مرا شفاعت میکنی؟!
لبخندی زد و گفت: این حرفها چیست، معلوم است. مطمئن باش.
این بار محکمتر بغلش کردم و گریهام بیشتر شد.
#خـاطـره📝🌱
#ابـــووصـــال❤️🌸
#نقلشده_از_دوستِ_شهید✨
🌹🍃★| @dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
❣🍃 #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🌹🍃بِسْمِ رَبِّ الْشُّهَداءِ وَالْصِّدّیقینْ🍃🌹
🕊🥀شـــهـــیـــدانـــه
📖🌿شـفـاعـتِ شـهـیـد...
بعد از شهادتش حسرت به دل ماندم که به خوابم بیاید. بالاخره آمد. نزدیکهای صبح بود.
خواب دیدم که پشتِ یک میز ایستادهام و شخصی نشسته و به امور دانشجویی رسیدگی میکند.
کارت دانشجوییام را میخواستم که ناگهان صدایی را شنیدم که به من گفت: برای من هم کارت میگیری؟!
رویم را برگرداندم و #محمدرضا❤️ را دیدم.
لباس سفیدی تنش بود و انگار قدش بلندتر شده بود. در خواب میدانستم که شهید شده است.
گفتم: تو جان بخواه.
بغلش کردم.
محکم گرفتمش و شروع کردم به گریه کردن و حرف زدن.
پرسیدم: مرا شفاعت میکنی؟!
لبخندی زد و گفت: این حرفها چیست، معلوم است. مطمئن باش. اینبار محکمتر بغلش کردم و گریههایم بیشتر شد.
#خـاطـره 📝🌱
#ابـــووصـــال ❤️🌸
#نقلشده_از_دوستِ_شهید ✨
🌹🍃★| @dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
❣🍃 #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🌹🍃بِسْمٍ ربِّ الْشُّهَداءِ وَالْصِّدّیقینْ🍃🌹
🕊🥀شـــهــــیـــدانـــه
📖🌿شفاعتِ شهید...
بعد از شهادتش حسرت به دل ماندم که به خوابم بیاید. بالاخره آمد. نزدیکهای اذان صبح بود.
خواب دیدم که پشت یک میز ایستادهام و شخصی نشسته و به امور دانشجویی رسیدگی میکند. کارت دانشجوییام را میخواستم که ناگهان صدایی را شنیدم که به من گفت: برای من هم کارت میگیری؟!
رویم را برگرداندم و #محمدرضا❤️ را دیدم.
لباس سفیدی تنش بود و انگار قدش بلندتر شده بود. در خواب میدانستم که شهید شده است.
گفتم: تو جان بخواه.
بغلش کردم. محکم گرفتمش و شروع کردم به گریه کردن و حرف زدن.
پرسیدم: مرا شفاعت میکنی؟!
لبخندی زد و گفت: این حرفها چیست، معلوم است. مطمئن باش.
اینبار محکمتر بغلش کردم و گریههایم بیشتر شد.
#خـاطـره📝🌱
#ابـــووصـــال ❤️🌸
#نقل_شده_از_دوست_شهید ✨
🌹🍃★| @dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
❣🍃 #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🌹🍃بِسْمِ رَبِّ الْشُّهَداءِ وَالْصِّدّیقینْ🍃🌹
🕊🥀شـــهـــیـــدانـــه
📖🌷جـوازِ کـربـلا...
خیلی دوست داشتم اربعین کربلا باشم، اما پدرم موافق نبود. اما باز هر بار که حرف از رفتن میشد باز پدرم راضی نمیشد. چند روز بیشتر به اربعین نمانده بود. دلم شکست و با همان حال به دانشگاه رفتم، در گوشهای با خودم خلوت کردم. عکس #محمدرضا❤️ را روبرویم گرفتم و شروع به درد و دل کردم، و از او خواستم دست مرا بگیرد. ظهر که شد، برادرم خبر داد پدر راضی شده.
من زائر کربلا شدم.
#خـاطـره📝🌱
#ابـــووصـــال ❤️🌸
#نقلشده_از_دوستِ_شهید ✨
🌹🍃★| @dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
❣🍃 #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🌹🍃بِسْمِ رَبِّ الْشُّهَداءِ وَالْصِّدّیقینْ🍃🌹
🕊🥀شـــهـــیـــدانـــه
📖🌷همراه با کاروان پیاده اربعین
به نیابت از تو زائر کربلا شدیم و به پیادهروی اربعین رفتیم. چند تا عکس از او تهیه کردیم و پشت کولههایمان چسباندیم. کاری که میتوانستیم در دین به او انجام دهیم همین بود.
یادش و خاطرهاش را همیشه و همه جا با ما بود. گفتیم شاید دین خود را نسبت به او ادا کرده باشیم.
#خـاطـره📝🌱
#ابـــووصـــال❤️🌸
#نقلشده_از_دوستِ_شهید✨
🌹🍃|• @dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
❣🍃 #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🌹🍃بِسْمِ رَبِّ الْشُّهَداءِ وَالْصِّدّیقینْ🍃🌹
🕊🥀شـــهـــیـــدانـــه
📖🌾اولین خواب...
شام سوم شهادتش به خوابم آمد. تا آن لحظه هنوز کسی خوابش را ندیده بود. جایی میان آسمان ایستاده بود و با صورت خندان سلام کرد. همدیگر را بغل کردیم. در خواب میدانستم شهید شده و سؤالهایی پرسیدم. گفت جایش خیلی خوب است و از من و همه دوستانش تشکر کرد. خیلی حرف نزد و از من خواست گزارش کارهای مراسمش را بدهم. از جزئیترین اتفاقات و لحظهبهلحظه معراج تا تدفین و مراسم سوم را برایش تعریف کردم، راضی و خوشحال بود.
#خـاطـره📝🌱
#ابـــووصـــال❤️🌸
#نقلشده_از_دوستِ_شهید✨
🌹🍃|• @dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
❣🍃 #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🌹🍃بِسْمِ رَبِّ الْشُّهَداءِ وَالْصِّدّیقینْ🍃🌹
🕊🥀شـــهـــیـــدانـــه
📖🌾بوی عطر
بارها به خوابم آمد و هربار من شادتر میشدم؛ طوری که باعث حیرت اطرافیانم میشد. حضورش را همیشه احساس میکنم. بعد از شهادت، رغبتی نبود شیشههای عطر و ادکلن او را از کمد بیرون بیاورد، ولی هربار که وارد خانه میشوم، عطرش را استشمام میکنم، انگار چند دقیقه قبل خانه بوده که رفته و بوی عطرش همان جا پیچیده است.
#خـاطـره📝🌱
#ابـــووصـــال❤️🌸
#نقلشده_از_مادر_شهید✨
🌹🍃|• @dehghan_amiri20
📝🍃| خـاطره...
قهرمثبت...❄️
در دنیای رفاقت قهر و آشتی با هم بود. دعوا و آرامش هم بود. دیر عصبانی میشد و اگر از دست کسی ناراحت بود،بی محلی میکرد و توجهی نداشت.
قهر می کرد اما کینهای نبود. طاقت قهرهای طولانی را نداشت و عاطفی و دل نازک بود و زود آشتی میکرد.
اما هر بار که آشتی میکرد صمیمیت ها چند برابر میشد...😌
#بہنقلاز_دوستِ_شهید🌷
#ابووصــال✨
🍃💐| @dehghan_amiri20
📝🍃| #خاطره...
در رفاقت با بچههای شهرستانی
دانشگاه مطهری کم نمی گذاشت.
با آن که رفقای تهرانی زیادی داشـت
اما برایش فرقی نمیکرد.
با مرام بودن و با معرفت بودن را برای همه یکسان میدانست و علاقهاش به دوستان شهرستانی زیاد بود.
نقل از :(دوست شهید)🌱
#ابووصــال 📘
💌🍃|• @dehghan_amiri20
📝🍃| #خاطره...
اسـفـنـد مـاه سـال نـود و دو بـاهـم در دوکـوهـه #خـادم_الـشـهـداء بـودیـم.
#مـحـمـدرضـا مـسـئـول پـشـتـیـبـانـی دوکـوهـه بـود و بـه هـمـیـن عـلـت مـدام در رفـت و آمـد بـود..
او طـبـق بـرنـامـه از اذان صـبـح تـا حـدوداً سـاعـت ده شـب در حـال خـدمـت بـه زائـران #شـهـدا بـود..
و چـیـزی کـه از او در خـاطـرو مـانـده ایـن اسـت کـه شـب زمـانـی کـه بـرمـیگـشـت ، مـسـتـقـیـم بـه گـردان تـخـریـب مـیرفـت و آنـجـا تـا مـیدیـد کـاری بـر زمـیـن مـانـده از دیـگـران سـبـقـت مـیگـرفـت بـرای انـجـام دادنـش...
بـعـضـی از شـبهـا تـا اذان صـبـح روبـروی مـحـل اسـکـان زائـران پـسـت داشـتـیـم..
هـروقـت بـاهـم بـودیـم ، #مـحـمـدرضـا جـای مـن هـم پـسـت مـیداد و بـه جـای مـن هـم بـیـدار مـیمـانـد..
هـیـچ وقـت در دوران خـادمـی ، آثـار خـسـتـگـی را در چـهـرهی او نـدیـدم..
#مـحـمـدرضـا بـا تـمـام وجـود بـرای #شـهـدا کـار مـیکـرد...
عـاقـبـت خـودش هـم بـه ایـن قـافـلـه رسـیـد و پـیـشـونـد و نـام #شـهـیـد را بـه خـود اخـتـصـاص داد...
نقل از :(دوست شهید)🌱
#ابووصــال 📘
💌🍃|• @dehghan_amiri20
📝🍃| #خاطره...
محمدرضا خـاکی بود، خیلی اهـل تفریـح و گـردش و بیـرون رفتن بود، واسه رفـقاش مرام و معـرفت میزاشت، اگر کسـی بهش رو میزد روشـو زمین نمینداخـت، تا جایی که مـا واسـه کارهای اداریمون، واسه خـرید کردنمون، واسه مسافـرتامون، واسه کـسب درآمدمون، همیشه دوسـت داشتیم محمـدرضا همراهـمون باشه، هیچـوقت از با محمـدرضا بودن خسته نمیشدیم زمان پیشـش خیلی سریع میـگذشت چونکه مخـصوصا محـمدرضا اهل شوخی و خنده بود، اگر هم از کـسی نـاراحت میشد سریع به روش میاورد، کینه تـوزی نمیکرد و همیشـه دنبال آشـتی دادن و دوستی بود، شاید همـین خوشرویی و خوش اخلاقیش محـمدرضا رو واسه حـضرت زیـنب (سلام الله علیها) قیمـتی کرد.
نقل از :(دوست شهید)🌱
#ابووصــال 📘
💌🍃|• @dehghan_amiri20
📝🍃| #خاطره...
دستمزدش رو که دویست هزارتومن میشد.....
دانشگاه که قبول شدم، خانواده به من یک گوشی هدیه دادند. اما گوشی کیفیت نداشت و زود خراب شد. خیلی ناراحت بودم.
#محمدرضا متوجه شد. از قبل در جایی کار کرده بود و دستمزدش را که دویست هزار تومان میشد، کم کم پس انداز کرده بود. آن پس اندازش را برداشت و همراه با پدرم رفتند و برایم گوشی جدید دیگری خریدند.
خیلی خوشحال شده بودم. چند ماه که گذشت جریان آن را فهمیدم.
نقل از :(خواهرشهید)🌱
#ابووصــال 📘
💌🍃|• @dehghan_amiri20
📝🍃| #خاطره...
یه روز ازم پرسید: چرا کار نظامی نمیکنی؟ به شوخی گفتم: صبر کن سردار هم میشم ،بابا منو راه نمیدن که، جوابش برام خیلی جالب بود، به قول سردار ناصری که توی جمع یگان عملیات ویژه سپاه صحبت میکرد، ما باید برای سپاه حضرت حجت آماده بشیم، باید رزم بلد بود، باید جنگ بلد بود، حضرت حجت جنگجو میخواد، شعار ما فقط اینه: اللهم عجل لولیک الفرج، اما وقتی حضرت حجت ظهور کنه میتونیم توی سپاه حضرت خدمت کنیم و بجنگیم؟ چیزی از هنر جنگیدن بلدیم؟ آنقدرجوابش دندون شکن بود که من ساکت موندم، یعنی اصلا جوابی نداشتم درمقابل حرفش
چند لحظه بعد گفتم: 313 نفر هستن دیگه از ما بهترون تا دلت بخواد هستن، گفت: کی مثلا؟ کی فکر میکرد عقیل بختیاری یا رسول و باقی شهدا شهید بشن؟ اما شهید شدن و جزو 313 شدن.
🕊#شهیدمحمدرضادهقان_امیری🌷
نقل از :(دوست شهید)🌱
#ابووصــال 📘
💌🍃|• @dehghan_amiri20
📝🍃| #خاطره...
اوایل محرم سال ۹۴ به سوریه رفت، یک شال عزا داشت که از ۱۲ سالگی همراهش بود اما با خود به سوریه نبرد در آن روزها از من خواست با خودم به هیئت امامزاده علیاکبر ببرم و گفت به یاد من برو هیئت به این شال احتیاج دارم، فکر میکردیم محمدرضا تا اربعین بر می گردد، به من گفت: امسال محرم زیر علم حضرت زینب (سلام الله علیها) سینه میزنم ولی به اربعینش نمی رسم، در ذهنم این بود تا اربعین برمیگردد که باهم به پیاده روی اربعین برویم میگفت: شما از ایران بروید من از این طرف خودم میآیم و زمانی که این حرف محمدرضا را به همسرم گفتم، همسرم گفت ممکن نیست و منظورش چیز دیگری بوده است.
نقل از :(مادر شهید)🌱
#ابووصــال 📘
💌🍃|• @dehghan_amiri20
📝🍃| #خاطره...
دوران کودکی اگر از جایی حرف زشت یاد می گرفت و در خانه تکرار می کرد، می گفتم دهانت کثیف شده و میخواستم برود و دهانش را بشوید. باور می کرد و دهانش را می شست.یک بار حرف زشتی را دوبار تکرار کرد. سری اول شست و برگشت. سری دوم که آن فحش را مجدد گفت، تشر زدم که دهانش را خوب نشسته است. این بار با مایع و صابون دهانش را شست و گفت که حالا دهانش تمیز شده است.
نقل از :(مادر شهید)🌱
#ابووصــال 📘
💌🍃|• @dehghan_amiri20
📝🍃| #خاطره...
شب قبل از شهادت محمدرضا احساس کردم مهر محمدرضا از دلم جدا شده است، آن موقع نیمهشب از خواب بیدار شدم، حالت غریبی داشتم، آن شب برادر شهیدم در خواب به من گفت: خواهر نگران نباش محمدرضا پیش من است، صبح که از خواب بیدار شدم حالم منقلب بود؛ به بچهها و همسرم گفتم شما بروید بهشت زهرا (سلام الله علیها) من خانه را مرتب کنم، احساس میکردم مهمان داریم، عصر بود که همسرم، دخترم و محسن پسر کوچکم از بهشت زهرا (سلام الله علیها)آمدند، صدای زنگ در بلند شد، به همسرم گفتم حاجی قوی باش خبر شهادت محمدرضا را آوردهاند، وقتی حاجی به اتاق بازگشت به من گفت: فاطمه محمدرضا زخمی شده است، اما من میدانستم محمدرضا به آرزویش رسیده است.
نقل از :(مادر شهید)🌱
#ابووصــال 📘
💌🍃|• @dehghan_amiri20
بیانات مادربزرگوارشهیددهقان.opus
407.7K
🎙🌿|صحبت های سرکار خانم طوسی
#مادربزرگوارشهیدمحمدرضادهقان 🌸🌈
به مناسبت #روزتولدشهیددهقان🎂✨
(اختصاصی کانال های رسمی شهید دهقان)
#مادرانه
#شهیدمحمدرضادهقانامیرے
#ابووصال
#مدافع_حرم
#فرواردواجب
🌺🍃|• @dehghan_amiri20