🖤🍃|• @Dehghan_amiri20
🌸🍃امام صادق «علیه السلام»
هیچ کس نیست در روز قیامت مگر اینکه آرزو می کند ای کاش امام حسین «علیه السلام» را زیارت کرده بودم، آن هنگامیه می بیند که با زوار امام حسین «علیه السلام» چه می کنند چقدر نزد خداوند مورد کرامت واقع می شوند
📚✨وسایل الشیعه،ج۱۴،ص۴۲۴
🖤🍃|• @Dehghan_amiri20
لا به لای روضه هایش از من پرسید:
میدونی اِرباً اِربا که می گن یعنی چی؟
گفتم: مثل گلی که پرپر کنند و بپاشند اطراف؟!
گفت: نه!
توی شرهانی وقتی بدن یه شهید هفده هجده ساله رو جدا جدا توی شعاع دویست متری پیدا می کردیم، فهمیدم ارباً اربا یعنی چی..
دست و پا و جمجمه و اعضا هر کدوم یه طرف بود...
🕊#شهیدمحمدحسین_محمدخانے🥀
🍀#شهداےمدافع_حرم🌸
💫#بااین_ستاره_ها
#راه_رامیتوان_پیداکرد🍃
6.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤🍃|• @Dehghan_amiri20
💦گریه مجری و تحلیلگر عراقی برای حاجقاسم
▫️«یوسف الکلابی» نماینده پارلمان عراق: فرماندهان ما [سلیمانی و المهندس] به خاکستر تبدیل شدند؛ خداوند شاهد است به خاطر عشقی که به این خاک [عراق] داشتند و به خاطر صداقتی که با خدا و مردم داشتند، برایشان مقدر کرد که با هوا و خاک عراق عجین
🌸#بنده_خوب_خدا🍃
🕊#شهیدحاج_قاسم_سلیمانی🥀
✨#بدون_توروزگارخوشےنداریم_سردار💔
🖤🍃|• @Dehghan_amiri20
#اندکےتامل👇👇
وقتی که ما می گوییم بچه ها باید تحمّل داشته باشند ،
میزان تحمّل ما که در شرایط آسایش و راحتی مشخص نمی شود
تحمّل مومن در شرایط سخت است که محک می خورد
در مشقت و در بدبختی و در بیچارگی است
که تحمّل مؤمن، شناخته می شود
مؤمن، محک و آزمایشش در سختی است، در سختی ها است که مشخص می شود آدم ایمان به خدا دارد یا ندارد
والّا در راحتی شهر، می شد بیست و چهار ساعته ماند و پُست داد..
همه چیز، اعم از پنکه، کولر، یخچال، آب خوردن و میوهٔ آبدار هم برای آدم فراهم باشد، این چه ارزشی دارد
ولی یک شب زندگی توی گرد و خاک
و تحمّل یک شب بی خوابی کشیدن با هزار دردسر است
که فردای آن مشخص می شود، کشش هر کسی چقدر است
آیا آدم ها بریده اند یا باز کشش و تحمّل دارند؟
اینها، فردای چنان شبی است که مشخص می شوند.
اساس آزمایش الهی، بر سختی ها است
مؤمن در عذاب و سختی است که شناخته می شود.
🌸#شهیدابراهیم_همت🍃
🖤🍃|• @Dehghan_amiri20
❁برای👈 شهیدشدن
قبل ازهرچیزبایدشهیدانه 👉زندگی کرد❁
آرپی جی زدن را به فرماندهی ترجیح می دهم....
با اینکه از فرماندهان سپاه خراسان بود، اما کمتر کسی از مسئولیتش در جبهه خبر داشت. همیشه با لباس بسیجی ظاهر می شد. یک روز داخل سنگر فرماندهی، با دیگر فرماندهان از جمله شهید رحیمی بودیم. یکی از بچه های شوخ طبع، لبه چادر را کنار زد و خیلی آمرانه گفت: «این معاونم کجاست؟ بگویید رحیمی بیاید.» آقای رحیمی لبخندزنان اجازه گرفت و از چادر خارج
شد. اگر غریبه ای بود، فکر می کرد ایشان یا مسئولیت ندارد یا واقعاً معاون است. البته مسئولیت هم نداشت. می گفت: «سه ماه در جبهه بودم، با بسیجی زندگی کردم، در این مدت فهمیدم که من حتی بند کفش یک بسیجی هم نیستم! حالا چطور راضی شوم که مسئولیت قبول کنم؟ من آرپی جی زدن را به فرماندهی ترجیح می دهم»
🕊#شهیددکتراحمدرحیمی🥀
🍃#فاصله_ای_که_باشهداداریم🌸
✨#اخلاق_ناب_فرماندهی🌾
🖤🍃|• @Dehghan_amiri20
✨من شنیدم #سرعشاق🥀 به زانوی شماست
وازآن روز #سرم_میل_بریدن دارد
🌸🍃دوران شیرخوارگی محمدرضا، سوره «طه» را می خواندم و به او شیر می دادم. همان زمان این سوره را حفظ شدم و آن حالت معنوی و مهر مادری برایم لذتبخش بود.
🕊#شهیدمحمدرضادهقان_امیری🌷
🍃#شهیددهه_هفتادے🌺
🖤🍃|• @Dehghan_amiri20
🌺🌿دوست دارم مثل توباشم...
آخر آذرماه بود. با ابراهیم برگشتیم تهران. در عین خستگی خیلی خوشحال بود.
می گفت: هیچ شهیدی یا مجروحی در منطقه دشمن نبود، هرچه بود آوردیم. بعد گفت: امشب چقدر چشم های منتظر را خوشحال کردیم، مادر هرکدام از این شهدا سر قبر فرزندش برود، ثوابش برای ما هم هست.
من بلافاصله از موقعیت استفاده کردم و گفتم: آقا ابرام پس چرا خود دعا می کنی که گمنام باشی!؟
منتظر این سوال نبود. لحظه ای سکوت کرد و گفت: من مادرم رو آماده کردم، گفتم منتظر من نباشه، حتی گفتم دعا کنه که گمنام شهید بشم! ولی باز جوابی که می خواستم نگفت.
🕊#شهیدابراهیم_هادی🥀
🖤🍃|•@Dehghan_amiri20
🍁🌼ختم جمعی قرآن کریم📖
به نیابت از🕊#شهید_محمد_رضا_دهقان🥀
جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج آقا امام زمان عج الله🤲
✨جزء سه
✨صفحه: شصت و سه
✨سوره: آل عمران
#حدیث روز
🌹 پیامبر اکرم صلی الله :
عاقل تر از همه ی مردم کسی که با مردم بیشتر مدارا کند.
@Dehghan_amiri20
11.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ فوق العاده زیبای
🌹 شهید قاسم سلیمانی 🌹
با صدای رضا بهرام
@Dehghan_amiri20
🖤🍃|• @Dehghan_amiri20
✨من شنیدم #سرعشاق🥀 به زانوی شماست
وازآن روز #سرم_میل_بریدن دارد
🌸🍃دو ساله بود که او را همراه خودم برای نماز عید فطر به مسجد محل بردم، که چند قدمی خانه، وسط کوچه بود. کلی خوراکی و اسباب بازی برایش برداشتم تا مشغول شود. در قنوت رکعت اول، حواسم به سمت محمدرضا کشیده شد و از لای انگشتان دستم نگاهش کردم. بچه خوش خوارکی بود، خوراکی هایش را مشت می کرد و می خورد. اواخر رکعت اول بود که متوجه شدم محمدرضا نیست. با نگرانی نمازم را تمام کردم.محمدرضا را از صف اول بغل کردم و به سرعت از مسجد خارج شدم و حواس پرت، پابرهنه به خانه برگشتم. محمدرضا همه مهرها را برده در صف اول روی هم سوار کرده بود و داشت با آنها بازی می کرد. بچه بازیگوشی بود و کنترلش سخت.تشخیص دادم او را با خودم به مسجد و هیئت نبرم، اما سعی کردم خانه را شبیه مسجد و هیئت کنم.
🕊#شهیدمحمدرضادهقان_امیری🌷
🍃#شهیددهه_هفتادے🌺
🖤🍃|•@Dehghan_amiri20
🍁🌼ختم جمعی قرآن کریم📖
به نیابت از🕊#شهید_محمد_رضا_دهقان🥀
جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج آقا امام زمان عج الله🤲
✨جزء چهار
✨صفحه: شصت و چهار
✨سوره: آل عمران