eitaa logo
دل‌گویه
358 دنبال‌کننده
869 عکس
38 ویدیو
32 فایل
من دوست دارم نویسنده باشم پس می‌نویسم از تمام دوست داشتن‌ها از تمام رسیدن‌ها با نوشتن زنده‌ام پس می‌نویسم پس زنده‌‌ام استفاده از مطالب با ذکر صلوات و نام نویسنده بلا‌مانع است. فاطمه میری‌‌طایفه‌فرد ارتباط با نویسنده: https://eitaa.com/fmiri521
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم برای تو گاهی عجیب می‌گیرد حدود ساعت یک در حوالی جمعه https://eitaa.com/del_gooye/310 -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
خدایا من را خرج کاری کن که من را به خاطرش آفریدی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) چقدر پر محتوا! چقدر جامع و کامل! اوج هایکو به معنی کوتاهی کلام و رساندن پیام. اگر عاشقت نباشم به خودم جفا کردم. مادر یگانه‌ی تاریخ مادر پدر مادر پدرانت تا ...حضرت آدم... بریده باد دستی که به آستانت بی حرمتی کرد. تمام قباله‌های عالم به نامت. تمام فرزندان عالم فدایت. https://eitaa.com/del_gooye/311 -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
قبل از تو سیزده نحس نبود تا اینکه ۱۳ دی نود و هشت شد.
حال همه‌ی ما خوب است اما تو باور نکن 🌐@del_gooye
کاش دستم به حنجره‌‌اش می‌رسید. حنجره‌ای که دستور شهادت تو را داد. 🏴🏴🏴 وقتی که یار کرمانی رفت چهره‌ی یار خراسانی بود که التیام درد بود 🏴🏴🏴 دلم جامانده در انتهای جاده بغداد و ابتدای گلزار شهدا‌ی کرمان جایی که ماه تکه شد و تکه‌هایش خاک https://eitaa.com/del_gooye/314 -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
از آستین مخملی آمریکا خون سردار می‌چکد. بر حقیقت تاریخ این المنتقم؟
به‌نام‌او ترک عادت سخت است. مثلا وقتی عادت داری به همه‌ی دور و برت جان بدهی، حتی ماشین یک تنی. وقتی که خوش رکاب(اسمی که اوایل پسرم رویش گذاشته بود) برای ما شد. پسرم مطمئن بود که دعای او در حرم حضرت معصومه کار خودش را کرده و من مطمئن بودم، این هدیه از جانب ارباب است تا این نوکر مخلص(همسرم را می‌گویم) بتواند راحت‌تر خدمت کند. وقتی قصد سفر می‌کردیم. دستم را روی فلز سرد و بی روحش می‌کشیدم و آرام در گوشش می‌گفتم: مامانم منتظره هوای ما رو داشته باش. رفاقت ما وقتی بیشتر شد که او را عضو چهارم سفرهایمان دیدیم. وقتی با او به دل جغرافیای ایران می‌زدیم و او هم مرام می‌گذاشت و همراهی می‌کرد. بهترین روزها را در کنارمان بود. در قاب عکس های سلفی سفر او هم خودش را جا داده بود. از خزر تا خلیج فارس با ما آمده بود. نه خلیج فارس بلکه تا قلب خلیج فارس، در گرمای بالای ۴۰ درجه. خم به ابرو نیاورد و آمده بود. با ما سوار کشتی شد و با او بر روی خلیج فارس عکس گرفتیم. با ما همراه سرد و گرم جاده شد. تمام آثار تاریخی را کنارمان بود. تا خودِ خود اثر. جایی که خیلی ها حوصله اش را نداشتند. از توی آب، از روی شن و گل، خلاصه گیر نمی‌کردیم. انگار دستی بود که به ماشین قوت می‌داد. اولین باری که با او به مشهد رفتیم. از بست نواب تا نزدیک درب ورودی حرم با ماشین آمدیم و سلام دادیم به امام رضا علیه السلام. می‌خواستیم امام، ماشین جدید ما را ببیند. ذوق دیدن گنبد برای بار اولی که با ماشین خودمان دل به جاده زده بودیم، وصف ناشدنی بود. خانه‌ی کوچکی بود در سفر، وقتی که با حساب سر انگشتی می‌فهمیدیم که مسافرخانه یک چیز خیلی لاکچری ست. آن موقع بود که دست و پایش را می‌کشید تا ور بیاید و ما سه نفر را برای خواب در خود جای دهد. هر بار که دوستان همسر او را می‌دیدند می‌گفتند: چه‌خوب دوام آورده دست شما. اسمش را گذاشته بودند سفینه الحسین. به خاطر مرامی که به خرج داده بود قول داده بودم او را کربلا ببرم. ولی صد حیف که نشد. ولی باز هم مرام داشت و تا صفر مرزی با ما آمد و شاهد میهمان نوازی اعراب چزابه بود. شب آخر تا حرم رفتیم و وداع... حالا دو روز است که سفينة الحسين صاحب جدیدی پیدا کرده. دلم برای روزهای خوبی که با او بودم تنگ می‌شود. دلم برای خبرهای خوبی که در کنارش شنیدم تنگ می‌شود. هر جا باشی سالم بمونی رفیق کهنه‌کار -------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
غروب سه جمادی‌الثانی نزدیک می‌شود. و ما همچنان زنده‌ایم* برگرفته از روایت امام صادق علیه‌السلام -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
وقتی همه خواب بودند مادر در خاک آرام گرفت سردار در بغداد مکثر شد رازی‌ست در شب که جز اهل دل کسی نمی‌داند. -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
به‌نام‌او معیار خوبی و بدی 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ملاک خوبی و بدی اعمال طبق موازین اسلامی تعریف می‌شود. ان اکرمکم عند الله اتقکم اما گاهی پیش می‌آید که ما هرکدام ملاک و معیاری برای خوبی و بدی تعریف می‌کنیم. این ملاک‌ها از نوع فرهنگ و تفکر و محیط پیرامون ما نشأت می‌گیرد. گاهی برخی از این ملاک ها با موازین اسلامی تعارضی ندارند. برخی دیگر حتی کمک کننده هستند. برخی دیگر هم می‌توانند نوعی کج سلیقه‌ای و یا شاید نوعی تمرد از فرمان الهی باشد. این مباحث درباره واجبات و محرمات و وظیفه ما در مقابل دین مشخص شده است. اما در بسیاری از مواقع امر مباحی دست خوش سلیقه افراد قرار می‌گیرد. این سلیقه در زندگی شخصی هر فرد متفاوت است. حتی شاید در مسائل اجتماعی فرد اثر گذار باشد. گاهی راهی باریک‌تر از مو هست و توجه به این راه می‌تواند گره گشای بسیاری از کارها باشد؛ آن هم سلیقه‌ای عمل نکردن است. یکی از این مصادیق درباره من هم اتفاق افتاد. یکی از دوستان صمیمی، وقتی از رونمایی کتابم خبر دار شد. با خوشحالی به من تبریک گفت و کتاب ندیده من را جز بهترین کتاب‌ها در حوزه یادداشت نویسی معرفی کرد. از تعریفش کلی خوشحال شدم ولی فکر نکردم کتاب ندیده را چرا این طور مورد تقدیر قرار می‌دهد؟! تا این‌که درخواست‌ خودش را مطرح کرد که برای کتابخانه مسجد چند جلد کتاب باید برایش کنار بگذارم. من هم گفتم مانعی ندارد و هزینه کتاب را با نهایت تخفیف به ایشان گفتم. اصرار کرد که کار فرهنگی‌ست و باید هدیه بدهی. در صورتی که همکاران ایشان مشکلی در پرداخت هزینه حداقلی نداشتند و گفتند ردیف بودجه داریم و باید از طلبه‌ها حمایت کنیم. القصه بعد از چند روز پیامی به من داد با مضمون این‌که: کتاب شما مؤلفه های لازم را برای کتابخانه مسجد ندارد. با محبت گفتم: کتابخانه جامعه الزهرا از شما آسان‌تر می‌گیرد. دلم گرفت چطور کتاب من که آن آسمان‌ها برده بودند سر از زمین و یا شاید زیرزمین در آورد؟ دلم می‌خواست بگویم: ملاک خوبی و بدی کتابی که هنوز ندیده‌اید. چقدر با پول جابه‌جا می‌شود. اما نگفتم. کتاب ندیده من را با ملاک‌های خودشان ارزیابی کردند. کاش می‌خواندند و ایراد می‌گرفتند. کاش می‌گفتند که بودجه نداریم نه این‌که کتاب نخوانده را .... بگذریم. کاش اگر تعریفی باشد؛ بتوان به واقعی بودن آن دل خوش کرد. میزان و ملا‌ک کس دیگری است. اصلا باید دست او باشد تا دلت قرص شود که نه حقی از تو ضایع می‌شود و نه جرات داری حقی را ضایع کنی. ولایت در دست خداست https://eitaa.com/del_gooye/323 -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye