eitaa logo
دل‌گویه
309 دنبال‌کننده
741 عکس
30 ویدیو
26 فایل
من دوست دارم نویسنده باشم پس می‌نویسم از تمام دوست داشتن‌ها از تمام رسیدن‌ها با نوشتن زنده‌ام پس می‌نویسم پس زنده‌‌ام استفاده از مطالب با ذکر صلوات و نام نویسنده بلا‌مانع است. فاطمه میری‌‌طایفه‌فرد ارتباط با نویسنده: https://eitaa.com/fmiri521
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ عکس زیبای قدیمی و پرمعنی از شهر سامرا 🔸️خانه‌های مسکونی که حرم امامین عسکریین را احاطه کرده در حالیکه کاخ بنی‌ عباس آن طرف رها شده است. این کاخ همزمان با تاسیس شهر سامرا و به دستور معتصم ساخته شده بود که پس از شهادت و تدفین معصومین این گونه در گذر زمان مرکزیت خود را از دست داده است. -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j
به‌نام‌او دل در هوای سامرا پرمی‌‌زند پر هادی در وادی غم سر می‌زند سر امشب گدای سامرا هستم که قطعا دستان پر‌مهرش به‌ غم خط می‌زند خط @del_gooye
✅💠حلقه مفقوده ارتباط موثر بین مربیان، معلمان و مبلغان با دانش‌آموزان قطعاً ارتباط با نوجوانان کار بسیار حساسی است؛ اما در عین حساسیت، سادگی و روانی خاص خود را داراست و این مسئله، اقتضای شرایط نوجوانی دانش‌آموزان است که آنان را آرمان‌خواه، بلندپرواز و درعین‌حال آزاده می‌کند. آزادگی در این نسل از خصوصیات بارز آنان است که اگر در مواجهه درست و منطقی با مسائل قرار گیرند، می‌توانند راه درست را انتخاب کنند. 🔹️نویسنده: فاطمه میری‌طایفه‌فرد متن در خبرگزاری👇 http://snai.ir/1121185 @del_gooye
به‌نام‌او تاریخ پر تلاطم قوای افغان اصفهان را به تصرف درآوردند، طهماسب میرزا شانس می‌آورد و فرار می‌کند. خودش را به قزوين می‌رساند و در همین شرایط و اوضاع جلوس کرده و خود را شاه ایران می‌نامد و می‌شود شاه طهماسب دوم. روس‌ها تا گیلان و آستارا رسیده‌‌اند. عثمانی هم تا زنجان و همدان را تحت قوای خود گرفته. فرانسه این وسط میانجی‌گری می‌کند تا نانی هم برای او گرم شود. مشهد را نادرقلی آرام کرده؛ امید دارد بخشی از مشهد در تصرف خود و نوادگانش دربیاید. اوضاع نابسامان است و صفوی هر لحظه به سراشیبی سقوط نزدیک می‌شود. من هم اشتیاقی عجیب دارم برای هرچه دانستن بقیه ماجرا، اما دلم می‌خواست کاری بکنم، اضطراب دارم از هرلحظه تاریخی که دارد بر سر ایرانم هوار می‌شود. سپاه افغان به قزوین می‌رسد؛ شهر پرتلاطم است. شاه طهماسب از شهر به سمت شمال فرار می‌کند... صدای بوق ماشین من را به‌خود می‌آورد. سوار ماشین می‌شوم فکرم در اضطراب وقایع است، یعنی گیلان چه می‌شود؟ نکندها به سراغم می‌آید. با وجود این‌که حدود ۳۰۰ سال گذشته‌است اما انگار همین حالا درونش زندگی می‌کنم. داستان سلطنت بعد از آخرین پادشاه صفوی یعنی طهماسب دوم است که خودم تازه پیدایش کردم از کتاب زبده التواریخ و سفرنامه کروسینسکی. چه‌قدر لحظات سختی بود. درگیر و دار جنگ هرلحظه شرایط برای مردم سخت‌تر می‌شد. کاری از دستم برنمی‌آید، فقط می‌توانم وقایع را بازگو کنم. شاید عبرتی گرفت، شاید قدر عافیت دانست.‌ دلم برای آستارا و گیلان شور می‌زند. من بروم بقیه داستان را بخوانم. تاریخ همین‌قدر شیرین است و همین قدر زنده. اگر شما هم دوست دارید بیایید و با هم برویم برای کشف لحظات تاریخ ایران.... @del_gooye
به‌نام‌او دلم هوای تو دارد هوای بارانی که می‌خورد به طلای گنبدت هر دم و می‌روم به تماشای قطره‌های صفا که با تو مقدس شده قدم به قدم أليس الصبح بقريب؟ @del_gooye
به‌نام‌او امشب دوباره قدس بوی محمد(ص) گرفته‌است بوی گلاب و عطر و شهادت گرفته‌است در لابه‌لای دفتر بی‌برگ روزگار امشب دوباره حرم جان گرفته‌است أليس الصبح بقريب؟ @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او متن «قبله مایل به او» درباره یک حکم شرعی است که مردم روستا با آمدن روحانی جوان، با آن آشنا می‌شوند. این متن در نشریه «فرهنگ جهاد» به چاپ رسیده‌است. 🌷و اسئل الله من کل خیر🌷 @del_gooye
💢جهاد تبیین اگر عکس بود... حالا اینجا طرف با گوشی میخواد یه کاری انجام بده، تنبلی میکنه... @banooyetamadonsaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او گاهی اوقات دلسرد می‌شوی، اصلا شیطان می‌خواهد بگوید: -بی‌خیال، کی پا میشه بیاد متن تو رو بخونه. حال داریا پاشو برو تو اینستا، کلی کلیپ آموزشی ببین، اصلا هرچی دوست داری. حیف وقتت نیست. اصلا کی حال داره متن بخونه، اونم متنی که تاریخی هم باشه. من هم فکر می‌کنم شاید راست بگوید، اصلا چه‌کاری هست که فکرم روی کاغذ بیاید؛ که یک‌هو خدا یک رفیقی سر راهت می‌گذارد که تمام بافته‌های ذهنی‌ات را سامان بدهد. در پژوهشگاه مشغول خواندن بودم، راستش کمی هم بی‌حوصله، که یکی از دوستانم کنارم می‌آید و می‌گوید: -چند روز پیش متن حلقه مفقوده خیلی به کارم اومد. شاگردام رو با خودم بردم بیرون و بستنی مهمون‌شون کردم. بنا گذاشتم طبق روایت داخل متن، به شاگردام محبت کنم، خیلی اثر گذار بود. از اون روز دارم با بچه‌ها رفیق میشم. حرف دلشون رو میگن بهم. خدایا ممنونم که با نفوذ کلام اهل‌بیت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) به این نوشته ثمر دادی. و اسئل لله من کل خیر -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
💠نامه دبیر ستاد امر به معروف به رئیس جمهور در موضوع ساختار شکنی جناب آقای ضرغامی. 🔹مطالبه مردمی از رئیس جمهور محترم این است که رسیدگی فوری به موضوع اقای ضرغامی کنند و نگذارد بیشتر از این اعتقادات و باور های مردم مورد خدشه قرار بگیرد. پی‌نوشت: چقدر جای مرد عمل در حوزه حراست و پاسداری از ابنیه تاریخی خالی‌ست. کاش وزیر محترم وقت کنند در حد فاصل توییت‌ها، کمی هم انجام وظیفه کنند.
به‌نام‌او پدر عجیب هوا خواه اولاد است پدر برای پسر عین کشف‌الاسرار است پسر برای پدر عین شاخ شمشاد است امام رضا(ع) و پسر نور چشم ایران است میلاد دردانه امام رئوف و مهربانم مبارک 🖊فاطمه میری‌طایفه‌فرد 🌷واسئل‌لله‌من‌کل‌خیر🌷 @del_gooye
به‌نام‌او من و ضریح و گوشه دنج و آستان بوسی‌تان من و هزار درد برای دوا به پیش منظرتان دلم پر است ز هوای باب الجواد مشهدتان همیشه این دل تنها بوده جَلد گنبدتان 🖊فاطمه میری‌طایفه‌فرد میلاد دردانه‌تان مبارک امام رضا جان @del_gooye
به نام خدا به یاد خدا و برای خدا إن‌شاءالله 💠 سه‌شنبه بود. پس از اتمام مدرسه با همراه شدم که پیاده به مسجد مقدس جمکران برویم جلوی در مجتمع نور بودیم و منتظر اسنپ بودیم تا به عمود ۱۵ برسیم. 💠در این حین گوشی زنگ خورد... مادرش بود پس از تمام شدن مکالمه دیدم حالش گرفته شد و چهره‌اش درهم شده فکر کردم خبر ناگواری به او رسیده پرسیدم: چی شد؟ _مادرم گفت بیام خونه +چرا؟ _با پدرم رفتن بیرون و برادرام تو خونه تنهان و باید برم خونه +پس نمیای؟ _ نه +خب من با تا مرجعیت می‌رم. _باشه. + کاری نداری؟ _نه. +خداحافظ. _خداحافظ.😢 💠کاملا حس‌وحال را درک می‌کردم زیرا برای من هم اتفاق افتاده بود. دوشنبه بود و برای سه‌شنبه و حتی چهارشنبه تکالیفم را نوشته بودم شب خوابیدم و فردا به مدرسه رفتم در مدرسه بودم که گفتند آن‌هایی که از آزمون ریاضی جامانده‌اند فردا باید آزمون بدهند من هم جزو آن‌ها بودم تمام دنیا روی سرم خراب شد. احساس ناخوشی داشتم بعد از کلاس با تلفن مدرسه به مادرم زنگ زدم از او پرسیدم که چه باید بکنم گفت: بروم به خانه.😞 💠این پیاده‌روی حرم تا حرم تداعی خاطرات اربعین برای من است و حالا که دور هستم شاید این راه تسکین دهنده این دوری و فراغ باشد. و قلبم را رام کند. به صورت عجیب و غریبی سه‌شنبه‌ها که می‌شود دلم پر می‌کشد جمکران، چه بروم و چه نروم. اگر رفته باشم فَبِها و اگر نرفته باشم. در ذهن مشغول حسرت خوردن و خاطره‌بازی هستم اربعین برای من یک قله است یک آرمان است یک هدف است؛ یک چیزی فراتر از علاقه‌هایم. 💠امروز اولین پیاده‌روی من پس از آزمون‌های ترم‌اول بود. وقتی اسنپ به میدان مرجعیت رسید. پیاده شدم و به راه افتادم امروز هم وسیله زیاد داشتم کتاب سیر تا پیاز و سامیت(کتاب این ترم انگلیسی‌ام) را نیز برده بودم وقتی به (بلوار پیامبر اعظم) رسیدم دیدم حتی سرمای هوا هم جلوی مردمی که به عشق امام‌زمان به این راه می‌آیند را نمی‌گیرد این دفعه با دفعه قبل فرقی داشت این بود که موکب‌ها فعال‌تر شده بودند از آش دادن گرفته تا چای زعفران و نسکافه که واقعا در این سرما به دل می‌نشست وقتی به جمکران رسیدم و به صف نماز رفتم شروع کردم به نوشتم... ألَيسَ الصُّبح بِقَرَيب؟ ✍روح‌الله ۱۴۰۱/۱۱/۱۱ 🆔@Rouhollah_313
حرف‌دل یک دهه هشتادی👆 آمادگی هفتگی برای اربعین و شور حسینی حب الحسین(ع) یجمعنا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او بعضی صداها نوشتنی نیستند مثل صدای دستگاهی که اکسیژن تولید می‌کند. بعضی صداها شکر کردنی‌اند مثل صدای نفس پدری که زیر دستگاه اکسیژن‌ساز است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او پدرانه گوشه‌ی ماه از پشت ابر خودش را بیرون می‌کشد تا حیاط را خانه کمی روشن کند. نور می‌تابد بر آب حوض. انگار وقت آمدنش شده. دلم هرچه به ساعت رسیدنش نزدیک می‌شود، بیشتر صدا می‌دهد. انگار قصد زبان به لب گرفتن ندارد. اول که چشم به‌راه آذوقه‌اش بودم؛ اما حالا اسیر نگاهش. انگار این یتیمی برای من فخر عالم شده. وقتی که شب‌ها به دیدارمان می‌آید؛ حس بی پناهی در ما گم می‌شود. آن‌قدر هواخواهش شدیم که اگر نیاید؛ گره از موی خواهرم باز نمی‌شود. اجاق خانه روشن نمی‌شود و غذای مادر نمی‌پزد. اگر او بیاید بوی غذا و عطر نان هوش از سر همسایه‌ها می‌برد. آن‌وقت می‌فهمند ما هم سری در سرها داریم. یتیم باشیم درست، اما بی صاحب نه! اصلا چه‌ می‌شد من پسرش بودم؟! آن وقت سینه سپر می‌کردم و می‌گفتم: من، فلان‌بن‌علی بن‌ابی‌طالب هستم. اما مگر من اورا به قدر پدر دوست ندارم؟ نه! هزار مقابل پدر خونی‌ام. او آمده به بهانه نان به من، به ما، بها دهد. خوشا به حال من که عطر نفسش قسمت من شده. خدا را شکر که در ولایت اویم. ولایت او امروز و فردا دارد مگر؟ خوشا به حال آدمیان که در ولایت اویند، کاش بدانند. باید بلند شوم حیاط را آب پاشی کنم تا گردخاک بر لباسش نشیند. بوی خاک چقدر دل‌فریب است. اصلا شاید خاک هم با نامش آبرو گرفته. مگر نه اینکه ایشان ابوتراب است؟! نفس عمیق می‌کشم تا بوی خاک گل‌ نم‌خورده سینه‌ام را پر کند از عطر انتظار. گوش کن! صدا می‌آید صدای نعلینی که تنش به وصله‌ها زینت شده. صدای سنگینی قدم هایی می‌آید و زمین، بی وزن می‌شود از ابهتش. بگذار کلون در را نزده به استقبالش بروم. https://eitaa.com/del_gooye/353 -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
‍ ﷽ 💠 *خلاصه داستان عجیب ام داوود* ام داوود، خانمی بود که در زمان امام صادق علیه السلام زندگی می کرد و پسری به نام داوود داشت. روزی ماموران حاکم، داوود را دستگیر کردند و به زندان انداختند. ام داوود به محضر امام صادق علیه السلام رفت و کمک خواست. امام صادق علیه السلام هم این دعا را به او آموخت و فرمود: «این دعا، درهای آسمان را باز میکند و فورا به اجابت می رسد...».👌 ✅ ام داوود دستور امام را عملی کرد و همان شب، خواب پیامبر صلی الله علیه وآله را دید که به او مژده اجابت داد.✨ 🔆 از قضا همان شب، حاکم ظالم، خواب امیرالمومنین علیه السلام را دید که فرمود: «اگر داوود را آزاد نکنی تو را به آتش خواهم انداخت». 🔥 🌱💞حاکم هم همان شب، داوود را از زندان آزاد کرد. . 💠 *طریقه دعای ام داوود* دعای ام داوود را به دو روش می توان انجام داد: مفصل و مختصر . 📌 *روش مفصل:* 🔹سه روز 13 و 14 و 15 رجب را روزه میگیری. 🔹در روز پانزدهم، نزدیک ظهر غسل می کنی. 🔹نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نیکو به جا می آوری. 🔹بعد از نماز عصر، در جای خلوتی که کسی با تو صحبت نکند رو به قبله می خوانی: 🔸سوره حمد صد مرتبه 🔸سوره توحید صد مرتبه 🔸آیت الکرسی ده مرتبه 🔸و بعد از آن این سوره ها را می خوانی: ➖ سوره انعام ➖ سوره اسرا ➖ سوره کهف ➖ سوره لقمان ➖ سوره یس ➖ سوره صافات ➖ سوره فصلت ➖ سوره شوری ➖ سوره دخان ➖ سوره فتح ➖ سوره واقعه ➖ سوره ملک ➖ سوره قلم ➖ سوره انشقاق و سوره های بعد از انشقاق تا آخر قرآن را میخوانی (👈🏻👈🏻اگر نمی توانی سوره ها را درست قرائت کنی میتوانی به جای این سوره ها، هزار بار سوره توحید را بخوانی) پس از همه اینها، دعای ام داوود را می خوانی. . 📌 *روش مختصر:* بزرگان بر مبنای روایات، برای کسانی که عذری دارند یا طاقت انجام روش مفصل را ندارند، طریقه های مختصری برای اعمال ام داوود بیان کرده اند که یکی از آنها این است: . سه روز 13 و 14 و 15 رجب را روزه میگیری. ▫️در روز پانزدهم، نزدیک ظهر غسل می کنی. ▫️نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نیکو به جا می آوری. ▫️بعد از نماز عصر، در جای خلوتی که کسی با تو صحبت نکند رو به قبله می خوانی: . ▫️یک مرتبه سوره حمد ▫️صد مرتبه  سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ ▫️یک مرتبه آیت الکرسی (تا هم فیها خالدون) ▫️صد مرتبه اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. و بعد دعای ام داوود را می‌خوانی . 📚زادالمعاد ص26  📚 بحارالأنوار ج‏95، ص397 . 💜 این ختم را به نیت آزادی یوسف زهرا از زندان غیبت انجام دهیم.🙏 @sahifeye_fatemieh
به‌نام‌او روزهای سپید این روزها به ایام البیض معروف است. از روزی شروع می‌شود که فاطمه بنت اسد دست بر دیوار کعبه می‌گذارد و خدا خودش و فرزند داخل بطنش را به میهمانی خود می‌پذیرد و علی(علیه‌السلام) متولد می‌شود. ایام البیض ختم می‌شود به وفات شهادت‌گونه نواده همان بانو که خدا میهمان خانه خودش کرد. زینب کبری(سلام‌الله‌علیها) بابایی ترین دختر دنیاست، هم در رسم صورت و هم سیرت و هم درصوت؛ همه حیدری‌اند. دقایق پایانی این روز به یاد مادری دل‌شکسته است و اعمالی که توسط این بانو از معصوم به ما رسیده است. مادری که یاد می‌دهد چگونه برای رهایی فرزند از جور زمانه به خدا متوسل شود و مادران در این روز از خدا عاقبت به‌خیری برای فرزندشان می‌خواهند. این روزها مادرانه است از جنس فاطمه بنت اسد، از جنس سیده زینب و از جنس مادرِ داود، داودی که به پاس دعای مادرش نامش در تاریخ ماند. این روز‌ها روزهای سپید مادرانه است. @del_gooye
✅💠حلقه مفقوده ارتباط موثر بین مربیان، معلمان و مبلغان با دانش‌آموزان قطعاً ارتباط با نوجوانان کار بسیار حساسی است؛ اما در عین حساسیت، سادگی و روانی خاص خود را داراست و این مسئله، اقتضای شرایط نوجوانی دانش‌آموزان است که آنان را آرمان‌خواه، بلندپرواز و درعین‌حال آزاده می‌کند. آزادگی در این نسل از خصوصیات بارز آنان است که اگر در مواجهه درست و منطقی با مسائل قرار گیرند، می‌توانند راه درست را انتخاب کنند. 🔹️نویسنده: فاطمه میری‌طایفه‌فرد http://snai.ir/1121185 @taaghcheh