❤️🍃❤️
✍شكل دهي رفتارهاي دلخواه در همسر
💕اگر از دیر امدن همسرتان به منزل ناراحت هستید ،اگر یک بار حتی چند دقیقه زودتر به خانه آمد باید این را تشویق کرد. 👍و می توان گفت خیلی خوشحالم که زود به خانه آمدی. یا چه خوب امشب زود به خانه آمدی خیلی خوشحالم کردی. و یا ممنون که امشب زود خانه آمدی
💜این رفتار باعث می شود که او ارزش کارش را درک کند و بفهمد این کار مثبت باعث خوشحالی خانواده شده است. و یا کار دلنشینی انجام دهیم و مثلا خیلی مهربانانه رفتار کنیم یا یک برنامه خوش آیند ترتیب دهیم و اعلام کنیم که چون امشب تو زودتر خانه آمدی من خیلی خوشحالم و به این خاطر است که اینقدر انرژی دارم.😊
💙حتی گاهی اگر از انجام یک کار مثبت مدت زمانی گذشته ، باید هراز چند گاهی آن کار مثبت را یادآوری کرد و به خاطر آن به نوعی از همسر تشکر نمود.
💚برای مثال: همسر شما در دو ماه قبل شما را به سینما یا یک تفریح خاصی برده یا یک کار خوبی انجام داده که شما را شاد کرده. شما می توانید بگویید: یاد خاطره آن روز که سینما رفته بودیم افتادم یادش بخیر خیلی خوش گذشت ازت ممنونم که این خاطره را برایم ساختی. یادآوری اش بهم انرژی می دهد.این طریق تشکر کردن می تواند تاثیر بسزایی در تکرار کارهای مثبت داشته باشد
@delkade_matn
❤️🍃❤️
#خانمها_بدانند
👌مردان از نوازش موهای سرشان به خصوص عبورانگشت از بین موها لذت میبرند
👈وقتی خانومها موهای سر آقایان را مورد نوازش قرارمیدهند، باعث آزاد شدن و ترشح هورمون اندورفین توی خون میشود و مرد از نظر جنسی تحریک میشود.
👌مردان معمولا نیاز خود به نوازش و #توجه را بر زبان نمی آورند
👈آنها بیشتر از آنکه به غذا بها بدهند
⏪ به مسائل ج...سی اهمیت میدهند.
‼️بنابراین ریشه #مشکلات خانوادگی را باید در خلوتگاه آنها یافت.
@delkade_matn
میخوام رفتارهای بد شوهرم از بین بره ...
رفتارهای خوبش بیشتر بشه ... وای چه کنم آخ چه کنم ...
یکی از مواردی که آقایون تشنه اون هستند تایید شدنه ... تایید ... تحسین .... البته نه واسه همه چیز ها ... بلکه فقط و فقط برای موارد مثبت ...
مثلا نون خریده؛ وااای دستت درد نکنه لطف کردی،چه حالی میده نون تازه.
مثلا استکان چای رو که نوش جان کرده گذاشته تو ظرفشویی؛ عزیزم دستت درد نکنه لطف کردی
👈🏻 گاهی بعد خرید دستشو ببوسید
گاهی وقتی خونه میاد حتی اگه دیر؛ بپرید هوا بگید آخ جون شوهرم اوووومد شوهرم اوووومد
از طرز صحبت کردنش، از خوش برخوردیش با بقیه، از خنده هاش
از قد و بالاش، از شونه زدن هاش، اگه هدیه میخره از هدیه دادن هاش
وقتی ازتون تشکر میکنه تاییدش کنید، وقتی خوشحالتون میکنه تشکر کنید، وقتی ناهار یا شام میاد خونه
✅ بعد از دو سه هفته اجرای این کار متوجه میشید که خودش کارهای مثبتش رو بیشتر میکنه و کارهای منفی رو کمرنگ میکنه ... بدون اینکه مستقیم چیزی بهش گفته باشید
@delkade_matn
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃
از خوابتون بزنید و نگذارید مرد بدون صبحانه و بدرقه و ب،،و،،س،،،ه برود...
کاری کنید مرد روحش بطرف شما و خانه پر بکشد
@delkade_matn
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃
❣خانومیااا📢📢📢
🔰تا جایی که میشه نشون ندید که از نبودن همسرتون اذیت میشید💝
🔰بزرگترین اشتباهی که اکثر خانمها مرتکب میشن اینه که مدام شکایت میکنن که چرا فلان روز زنگ نزدی؟چرا کم اس ام اس میدی؟چرا سرت گرمه کار و دوستات میشه منو یادت میره و ...
این کارا فقط شوهرتونو دورتر میکنه.
🔰بذارید به کاراش برسه شما هم سرتون رو با یه کاری گرم کنید.خودش دلش تنگ میشه و جذبتون میشه
بذارید فکر کنه محدودش نکردید
@delkade_matn
دلکده متن(پرسشوپاسخ)^_^❤️🍃
من پری_ام به خاطر مشکل مادرزادی که داشتم کل مردم از من فراری بودن. حتی مادر خودم! هروقت منو می دیدن
من پری_ام
به خاطر مشکل مادرزادی که داشتم کل مردم از من فراری بودن.
حتی مادر خودم!
هروقت منو می دیدن بسم الله می گفتن و جوری فرار می کردن که انگار جن دیده باشن!
تا این که یه روز یه مرد جذاب من و دید و عاشقم شد و....
شروع سرگذشت واقعی پری👇👇
@delkade_matn
#سرگذشتپری
بعد از رفتن مهری خانم، به در اتاق نان پزی خیره شدم که بهرام یواشکی سرش رو بیرون آورده و دوروبر رو نگاه می کرد ! ناخواداگاه ، خنده ی بلندی کردم!!! توجه بهرام بهم جلب شد و اونم از خنده ی من خندید راه افتادم و به طرف مطبخ رفتم، هر از گاهی سرم رو می
چرخوندم و بهرام رو نگاه میکردم !! وارد مطبخ که شدم ، مریم کنار بتول خانم نشسته بود و پیاز خورد میکردند !!! با دیدن صورت کبود و چشم های ورم کرده
مریم ، دلم به حالش سوخت ، کنارشون رفتم و گفتم : بتول خانم من به مریم کمک میکنم شما برید سراغ کار
خودتون !!
بتول خانم چاقو رو توی دستم گذاشت و از جا بلند شد ، سکوت سنگینی بینمون بود ، انگار مریم دوست نداشت این سکوت
شکسته بشه!! فخری داخل اومد و گفت : بتول خانم ، خانم بزرگ گفتند ، چهارتا قلیون خانسار چاق کنید . خواست بیرون بره که ما رو دید ، با دیدن مریم پوزخندی زد و بیرون رفت !!
اشکهای مریم یکی یکی سر میخورد و از صورتش پایین می ریخت ، نمیدونستم ، یعنی بلد نبودم چطور باید بهش دلداری بدم و آرومش کنم ، مریم آروم پرسید :
عبدالله رو ندیدی؟؟ از اینکه بعد از اون اتفاقها مریم باز هم سراغ عبدالله رو می
گرفت تعجب کردم و گفتم :
نه ، بعد از اون روز دیگه ندیدمش !
مریم دوباره سکوت کرد ، یکم مِن ، من کردم و گفتم : چرا همه چی رو میخواستی گردن من بندازی !!!
مریم سرش رو پایین انداخت
و گفت
اگر خان و خانم بزرگ میفهمیدند که ما همدیگه رو دوست داریم ، جدامون میکردن ، دوباره شروع به گریه کرد . با تاسف سری تکون دادم و گفتم :
اما اگه زودتر به بتول خانم میگفتی ، شاید این اتفاق ها
نمی افتاد .
پوزخند تلخی زد و گفت :
سر و صورتم رو ببین کار همون بتول خانومه ؟ و با گریه ادامه
داد :
یعنی چه بلایی سر عبدالله آوردن ؟؟
دستمو روی دستش گذاشتم و گفتم:
نگران نباش ، اگه ازش خبری پیدا کردم بهت میگم
مريم يه لحظه ساکت شد و دندونهاش رو روی هم فشار داد و با
عصبانیت به من نگاه کرد و گفت.
#تجربه
#واقعی
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃
مستقیم منت کشی نکن
ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ
بجاش برو اون لباسی که دوست داره بپوش جلوش رژه برو
یه عطر هم داشته باش که فقط شبا موقع خواب ازش استفاده کنی
زمان قهر هم بزن رو لباسی که گفتم
@delkade_matn
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃
توی دوران نامزدی باید سعی کنین نامزدتون رو بیشتر بشناسین. شناختن هم فقط به عزیزم و قربونت برم و دوست دارم و این حرفها نیست که
ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ
مثلا وقتی با هم میرین بیرون ببینین چطوری براتون خرج میکنه؟
در مورد خانواده اش با چه الفاظی و چه طوری حرف میزنه. چقدر به مادرش احترام میزاره؟
یا مثلا یه بار سر قرار دیر برین. ببینین چقدر تحمل داره منتظر واسته.
منظور اینه که سعی کنین با راهکارهای مختلف ابعاد شخصیتش رو بشناسین البته به هیچ عنوان منظورمون این نیست نه بخواین مچ گیری کنین هااا
@delkade_matn
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃
قدرثانیه های اول ورودتون به خانه رابدانید؛
ثانیه های طلائیه...
اگرثانیه های اول دیدار یک زن وشوهرخراب شد،خودمون روهم بکشیم اون روز رو به زحمت میتونیم اصلاح کنیم!
@delkade_matn
#ایده_متن
#خسته_نباشید
یه آقایی دارم
زندگیمه ...😍
نفسمه...😍
عشقمه...😍
بودنش برام همه چیزه ...
تسکین قلب ناآروممه
الهی آقایی زحمت کش و خستگی ناپذیرم همیشه شاد و سلامت باشه😘😍💋
خسته نباشی دلبر😍
@delkade_matn
#ایده_متن
ایـن بـار یـه دلبـری ویـژه آقایـون آوردیـم :🤓
💢 وقتایی که خانوم تون هی مپرسه چقدر
دوسم داری ؟ یا فکر میکنه علاقه تون نسبت بهش
مثل قبل نیست و کم شده اینو براش بفرستید :😍👇
_ آنقدر دوستت دارم که ❤
خودم هم نمیدانم چقدر دوستت دارم !!🤷♂️
هر بار که می پرسی، چقدر ؟🤔
با خودم فکر می کنم :
دریا چطور
حساب موجهایش را نگه دارد ؟!🌊
پاییز از کجا بداند
هر بار چند برگ از دست میدهد ؟!🍁
ابرهاچه می دانند
چند قطره باریده اند ؟!💧
خورشید مگر یادش مانده
چند بار طلوع کرده است ؟!☀️
و من،
چطور بگویم که،
چقدررررررررر دوستت دارم ؟؟؟؟؟🥰
@delkade_matn
دلکده متن(پرسشوپاسخ)^_^❤️🍃
پدر و مادرم بعد از سی سال قصد داشتن از هم جدا بشن، مادرم ایرانی و پدرم فرانسوی بود، تصمیم گرفتم با م
پدر و مادرم بعد از سی سال قصد داشتن از هم جدا بشن، مادرم ایرانی و پدرم فرانسوی بود، تصمیم گرفتم با مادرم به سرزمین مادریش یعنی ایران برم.
بعد از اون همه کشمکش و بحث دعوای مادرم سر جدایی که من رو حسابی کلافه کرده بود تا به پارتی و مهمونی و هرچی خلاف هست رو بیارم، با مادرم به ایران رفتیم، حتی فکرشم نمی کردم که یه دختر ایرانی بخواد من و این همه تغییر بده...
اون حجاب و صلابتش، اون چشمای معصومش قلب من و نشونه رفته بود.
پسر بی بند و باری بودم ولی اون دختر ایرانی شد همه ی وجودم😍...
فکر می کردم ساده به دستش میارم ولی اون واسم شرط داشت، یه شرط...
سرگذشت کارن👇
دوستان به جای سرگذشت مهدا سرگذشت کارن رو بخونید، مهدا پاک شده
@delkade_matn
#سرگذشتکارن
لبخند کجی زدم، مادرم که فهمیده بود چی تو سرم می گذره با لحن تندی گفت:
- به خدا شیرم و حرومت می کنم زهرا، اگر بخوای مهمونی رو بپیچونی و نیای، پدرت و می فرستم دنبالت تا هرجا میخوای بری برت گردونه، فهمیدی؟ پس بدون باهات شوخی ندارم.
کلافه گفتم:
- مگه بچه ام که میخوای به زور من وتو خونه نگه داری؟ خودت خوب می دونی رابطه ی من باهاشون شکرآبه، من ازشون خوشم نمیاد، اونام با نبود من راحت ترن! پس به نفع هر دو طرفه، مهمونیتون که تموم شد برمی گردم خونه!
- نه، همین که گفتم.
نالیدم.
- چرا مامان؟
بی توجه کارت بانکیش و کَفِ دستم گذاشت.
- فردا میری واسه خودت خرید می کنی، فردا کلی کار دارم، وگرنه خودم باهات همراه می شدم، یه لباس شیک و مجلسی واسه خودت میگیری، نگیری همه مانتوهات و آتیش می زنم!
چشمام گشاد شد. جدی بود، بدون ذره ای نرمش گفت:
- پس حرفام و جدی بگیر تا علنیش نکردم!
پوفی کشیدم، اعصابم بهم ریخته بود، حس تنفری نسبت به عمه و پسر عمه ای که هرگز ندیده بودمش توی دلم بود، اوناباعث این حال من بودن، چی می شد هیچوقت حتی گذرشون همبه ایران نمی افتاد!
با صدای کوبیده شدن در اتاق به خودم اومدم، به کارت بانکی توی دستم زُل زدم، عصبی روی تخت انداختمش، بعدش روی تخت دراز کشیدم و پتو رو روی سرم کشیدم، پر از حرص به پتو چنگ زدم! دو ساعت گذشت و کم کم چشمام خسته شد و به خواب رفتم!
صبح قبل از این که پام و از در بیرون بذارم، صدای مادرم بلند شد.
- کجا بی سر و صدا؟! صبح بخیر زهراخانم!
بدون این که برگردم سلام کردم. دیشب نتونسته بودم درست و حسابی بخوابم و صبحی حوصله ی هیچی و نداشتم.
صدای قدم هاشو شنیدم، دستگیره رو فشردم که گفت:
- کارت و برداشتی؟!
دیشب که روی تخت انداختمش، دیگه برش نداشتم.
- نه!
- بیخود! برو بردار، عصر دست پر میای خونه!
حوصله ی جر و بحث نداشتم.
برگشتم و لحظه ای نگاهمون به هم گره خورد، سریع به اتاقمرفتم و کارت و برداشتم، همونطور که حس می زدم، مادرم پشت سرم اومد تا مطمئن بشه که کارت و حتما برمی دارم!
#تجربه
#واقعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در رفاقت فقط ❤️مـــادر❤️ برنده شد
چون شیـری که داد
پس نگرفت..
زیبـاترین گـل دنیـا
تو هستی مــادر
خوشبوترین گل دنیـا
تو هستی مـادر
زیباترین روز سال
روز توست مادر
عطر تمام گلـ🌹ـها
تقدیم به تو مـ❤️ـادر
🌸روزتون مبارک فرشته های زمینی🌸
@delkade_matn
💚
#نازش_را_بکش
😍 طبیعی است که هر زنی دوست دارد که همسرش قربون صدقهاش برود، نوازشش کند و نازش را بکشد. در حقیقت روحیه لطیف و ظریف او میطلبد تا مورد ناز و نوازش قرار گیرد و کوچکترین سخن تلخ و سختی به او گفته نشود.
پس آقای محترم لازم است که توانمندیها و جذابیتهای همسرتان را هم بیرون و هم داخل اتاقخواب تحسین کنید.
😍 خیلی خیلی برای همسرتان شنیدن این توصیف و تعریفها، انرژیدهنده و لذتبخش خواهد بود.
به او بگویید "چقدر جذاب و دوست داشتنی هستی".
"زمانی که دستان تو را در دست میگیرم احساس میکنم تمام دنیا را دارم"
"خدا را شکر میکنم که فرشتهای چون تو نصیبم کرده"
💚
@delkade_matn
💠هر چند وقت یکبار، از همسرتان بپرسید چگونه همسری برای او هستید؟
آیا توانستهاید بخشی از خواستههای همسرتان را محقق کنید؟
از او بخواهید صادقانه رفتارهای مثبت و منفی شما را بگوید.
💠 و شما از انتقاداتش استقبال ویژه کنید نه اینکه سبب مشاجره شود.
انتقادپذیری، شما را نزد همسرتان محبوب و تو دل برو میکند.
@delkade_matn
#ایده_آشتی
❤️یادتون باشه یه سری از ایده ها رو به صورت قانون تو زندگیتون در بیارید
❌مثلا به همسرتون بگید اگر با هم دچار مشکل شدیم و قهر کردیم اونی که پیشقدم میشه ،اون یکی باید براش یه کاری انجام بده و یا یه هدیه ای بخره
❤️این چیزهای خیلی ساده و شیک باعث میشه روابطتون از حالت یکنواختی خارج بشه و با هم صمیمی تر بشید
@delkade_matn
#تربیتی
🔸 شاید کسایی که چند فرزند دارن، فکر کنن بچههاشون، نیازی به بازی با والدین ندارن؛ اما لذتی که بچهها از بازی با والدین میبرن، تو بازی با همسنهاشون حس نمیکنن.
🔹 البته همبازی شدن والدین با بچهها، دو جوره:
🔺بعضی وقتا والدین به خاطر اجبار و اصرار بچهها، تن به بازی میدن.✖️
🔺گاهی هم با میل و رغبت، این کار رو میکنن.✓
🔸میل و رغبت والدین هم به دو شکل ابراز میشه:
✓ گاهی بچهها پیشنهاد میدن و والدین با گشاده رویی استقبال میکنن.
✓ گاهی هم خود والدین پیشنهاد بازی میدن. این نوع بازی رو باید از تأثیر گذارترین بازیها دونست، مخصوصاً اگه پدر و مادر هر دو توی بازی مشارکت کنن.
📌مشارکت والدین تو بازی، باعث میشه کودک احساس امنیت کنه؛ چون یکی از اصلی ترین عوامل احساس امنیت کودک تو خونه، شاد بودن و ایجاد رابطهی عاطفی بین همه اعضای خونواده هست.
♨️تو خیلی از خونواده ها مشارکت والدین با کودک، تو تماشای تلویزیون و بازی های یارانه ای هست. این نوع مشارکت، نه تنها آثار مثبت بازیهای مشارکتی رو نداره؛ بلکه فاصلهی بین والدین و کودک رو بیشتر هم میکنه.
@delkade_matn
برای مردی که گرسنه از کار برگشته
دلبری یعنی میز غذای خوش عطر و بو
برای مردی که میخواهد فکر کند
دلبری یعنی به حریم تنهایی اش وارد نشوی
برای مردی که خسته است
دلبری یعنی آغوش باز تو
دانستن و عمل کردن به این قواعد
کار دلبری را سخت میکند
وگرنه چشم و ابرو رفتن و
صدا را کش دادن و
با ادا و اصول حرف زدن و راه رفتن
را هر کسی میتواند یک روزه یاد بگیرد
تمام قواعد را یاد بگیر تا دلبرترین زن برای مردت باشی
@delkade_matn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش سوره توحید برای کوچولو هاتون👏❤️
#قرآن
@delkade_matn
دلکده متن(پرسشوپاسخ)^_^❤️🍃
شوهرم اول خواهرم و می خواست! یه روز تو مهمونی وقتی دیدم خواهرم و شوهرم نیستن، بهشون مشکوک شدم.. همی
شوهرم اول خواهرم و می خواست!
یه روز تو مهمونی وقتی دیدم خواهرم و شوهرم نیستن، بهشون مشکوک شدم..
همین که رفتم بالا و در اتاق رو باز کردم اونا رو با هم دیدم...
از اون روز از خواهرم متنفر شدم👇👇👇
سرگذشت واقعی اعظم👇👇
@delkade_matn
ادامه ....
#سرگذشت_یک_زندگی♥️
ولی من دلم گواه بد میداد...
گفتم: اجازه نداری بری...
داد زد: یعنی چی که اجازه ندارم؟ من میرم حالا ببین...
تو روش ایستادم و گفتم: بیخود کردی بشین سرجات...
نازنین به گریه افتاد: مامان ولم کن چقدر میپسبی بهم بذار آزاد باشم میخوام زندگی کنم...
گفتم: مگه نمیبینی اونا که جشن میگیرن رو میگیدن میبرن...
ببرنت آبرومون میره...
گفت: من که نمیخوام لخت برم مامان روسریمم سر میکنم...
گفتم: بابات بفهمه نمیذاره بری...
با خیال آسوده رفت سمت وسایلش و گفت: بابام اجازه داده تو نگران نباش...
وای از دست فرهاد که این دخترو انقدر خیره سر کرده بود...
گفتم: مراقب خودت باش...
جوابی نشنیدم و از اتاق خارج شدم...
نازنین به تولد دوستش رفت و نیمه شب بود برگشت...
سریع سمت در رفتم و تو روش ایستادم: تا این وقت شب کجا بودی؟ خیره سر...
گفت: میخوام برم بخوابم خیلی خوابم میاد...
و دستشو جلوی دهنش گذاشت و خمیازه بلند بالایی کشید...
#تجربه
#واقعی