بیدهای بی مجنون
📻 رادیوی شعر✒️ ویژه برنامهی رادیوی شعر افغانستان با حضور شاعر جوان ایرانزمین #محمد_محمدیرابع گ
مصاحبه ی شاعرخوش ذوق وجوان ،محمدی رابع عزیز بابرنامه ی رادیوی شعرافغانستان.ایشان،بالطف بسیارازبنده یادکرده اند.
برای آن عزیز،توفیق آسمانی راازدرگاه خداوندسبحان،مسالت می دارم
"سیاووش دشنه بر پهلو"
حرف پشت سرت درآوردند، اول کوچ و خانه بر دوشی
جز درآتش نمی شود آغاز، این سفرنامه ی سیاووشی
ای سیاووش دشنه برپهلو! گوش بر ضرب خون خاطره ها
از سرت دست برنمی دارد، سیلی حرف های در گوشی
پیش رویت پلاک کوچه ی بیست، که همان هم در انتظار تو نیست
کوچه تاریک و حکم تقدیرست، این عبور چراغ خاموشی
خانه ای پشت نرده های کبود، خانه ای را که نردبان بودی
نیست عکس توهم به طاقچه اش، ماتی از این همه فراموشی
درهمین خانه نارفیق عزیز،سربه دوشت بی اختیارگریست
مثل سربازنا"خبرداری"،بی ستاره به روی "سردوشی"
نارفیق خداشناس،دریغ؛دم گرفته ست بادف شیطان!
باز کفر تو را درآورده ست، غزل بوسه ای و آغوشی
آب تامی رود سر بالا، هر وزغ هم ابوعطا خوان ست!
کاش می ریخت ماه درمرداب؛ هرشبانگاه، قرص بی هوشی
مطربک های بی عصاره ی شور،چوب حراج می زنندبه شعر
گاه گاهی مقلد"عصار"،گاه،غرق ادای "چاووشی"
شب چه کوتاه و قصه ات چه بلند، قصه ی خون به شیشه کردن ها
خسته مثل قدیم زمزمه کن: بگذرد دور این قدح نوشی
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
شیراز
خرداد 1398
"نان ونمک فروشان!"
حاتم شدند اینجا، نان و نمک فروشان
کج می شود ترازو، دست محک فروشان
گفتند بین ویلا، ازچاه و آه مولا
کی داغ لاله دارند، باغ فدک فروشان
لب تشنه ی فراتند، این قاصدان کوفی
ظهر عطش کجایند، آب خنک فروشان
با یک نظر هلاکند، از عشوه ی زلیخا
این شارحان یوسف، این "هیت لک"* فروشان!
ساییده اند کشک این، عین الیقین سرایان
تا تخته است چندی، دکان شک فروشان
بستند چشم ما را، این کودکان دیروز
در چرخشند دائم، چرخ و فلک فروشان
پلکم پریده اما، ازمیهمان خبر نیست
مهمان کُشند هرچند، این قاصدک فروشان
هان نشنوید از نی، یک امشب ای شبانان
وقتی شریک گرگند، این نی لبک فروشان
درسنگ آسیا هم، دزدانه دست بردند
آجرشده ست نان ها، داد از الک فروشان
بیش از همیشه گرم ست، بازار کم فروشی
خون ها به شیشه کردند، این کمترک فروشان!
درکعبه بت تراشند، این مؤمنان کافر
درآسمان خراشند، بال ملک فروشان
بر لعبتان خونریز، پیرایه ها که بستند
یک روز می شود باز، مشت بزک فروشان
تحت حمایت عشق، دور از شیوخ شهریم
بی رنگ شد حنای تحت الحنک فروشان
*"...هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ"
سوره یوسف آیه 23
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#بصیرت
@delnakhahi
@ghalamhaye_bidar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ مَا كُنتُمْ
او با شماست هرجا که باشید
سوره حدید آیه ۴
عاصی خراسانی
به نام خالق طراوت محض
🔷غزل ساحلی
ساحل رامی گردم ساحل را می گردم
چون ابری سرگردان بردریا می گردم
فانوسی دردستش انسان رامی جوید
آن سوبرساحل با مولانا می گردم
حافظ ردشدامشب دریادریابرلب
دنبالش آنجابر ساحل هامی گردم
پیری نیشابوری می چرخد دیگر گون
عطارست آنجا چون اوشیدا می گردم
هوهوهو حق حق حق می خواند زندیقی!
شولایی بردوشم بی پروامی گردم
خنیاگرمرغابی دروزنی خیزابی
امشب تاشبگیران آن بالا می گردم
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
پله ها می نوازند چشمم را ،شاعر نیمه شب های شیرازم
حافظیه ست باران صدایم کن ،تا غریبانه تر گریه آغازم
ساعتی پیش ناگاه برقی زد،حافظ از پله هاردشد آهسته
با خود آن سوی نارنج هایم برد،بین آن جذبه ها گم شد آوازم
دیدم اینجا عبایش تکان می خورد،بعد از آن پله ها راه می رفتند
گفت می خواهم امشب ازاین بالا،باز در شهر شوری بیندازم
با خودش برد تا غار خواجویم ،دارم امشب از آن خلسه می گویم
تا سحرگاه یارب کجایم برد،با غزل های لبریز اعجازم
خانقاهش شکوه ازل دارد،بر سرش ابر ذوق غزل دارد
چه رجزها به بحر رمل دارد،باد در گوشه ی شور و شهنازم
گفتم ای پیر کو باده ای گلگون،چرخش جام و آن حال دیگرگون
در کدامین سحرگاه خواهی برد،با خودت تا تماشا گه رازم ...
تا به خود آمدم ناگهان دیدم ،روی دستم غزل های حافظ را
دیدم از حسرت اما گره خوردست،کفش های تب آلود پروازم!
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
سفرنامهی باران
از دکتر شفیعی کدکنی
آخرین برگِ سفرنامهی باران
این است
که زمین چرکین است.
آیینهای برای صداها، دکتر شفیعی کدکنی، ص ۱۶۳.
#باران
#زمین
#شفیعی_کدکنی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سنگهایی که من از یاد تو بر سینه زدم
کعبهای میشد اگر خانه بنا میکردم
#نعمتخان_عالی
"درنگی بر کتاب هشترود: به بهانهی زادروز"
محمدکاظم کاظمی از نامآوران شعر و نقد انقلاب اسلامی است که تاثیر او در سادهکردن مفاهیم نظری شعر برای شاعران و نوجویان ادب، بر هیچیک از شاعران انقلاب پوشیده نیست. این تاثیرگذاری را پیش از این در کتابهای "روزنه" و "ده شاعر انقلاب" بهوضوح دیدهایم و کتاب "هشت رود"، از تازهترین آثار نقد و نظر ایشان است که در سال ۱۴۰۰ بههمت شهرستان ادب منتشر شده و در کتابسال جمهوری اسلامی تقدیر شده است. ضمن دعوت از شعردوستان به مطالعهی این اثر ارجمند، چندملاحظه دربارهی این کتاب مطرح میشود:
۱_ سطح شاعران معرفی شده در هشترود در مقایسه با ده شاعر انقلاب، بهناچار فروتر است و این مساله، کمی نویسنده را در نقد دچار دشواری کرده است.
۲_ هشت شاعر انتخابی: عبدالملکیان، فرید، میرشکاک، سهیل، ساعد، اخلاقی، قزوه و اسفندقه، همه از نامآوران شعر انقلابند؛ هرچند میشد نامهایی دیگر بر این فهرست افزود و حتی یکی دو تن از شاعران را از این مجموعه خارج کرد.
۳_ عنوان فرعی کتاب" ارزیابی و نقد" است؛ اما متانت و منش جناب کاظمی و پرهیز از صراحت در نقد، سببشده، بیشتر حجم کتاب صرف معرفی و توصیف و تعریف از شاعران شود؛ هرچند نقدهایی پوشیده و ظریف هم در این اثر نمود یافته است.
۳_ زبان نثر صمیمی و پیراسته و ویراسته است؛ هرچند نوع مخاطب مدّ نظر، سببشده، لحن نقدها کمی روزنامهنگارانه شود.
۴_ نقدها کاربردی و تجربی و دیدگاهمند و در خدمت رشد شاعران نوجوان و جوان است.
۵_ در منابع به نقدهای متعدد موجود دربارهی شاعران یادشده توجه نشده است.
https://eitaa.com/mmparvizan