eitaa logo
دل نخواهی
769 دنبال‌کننده
413 عکس
67 ویدیو
1 فایل
#محمد_حسین_انصاری_نژاد گزیده‌ای از آثار محمد حسین انصاری نژاد شاعر و نویسنده معاصر . 🟥 این کانال توسط ادمین اداره می‌شود 🟥
مشاهده در ایتا
دانلود
______[ کانال های ویژه ادبیات ]______ • مَدرَس هشت ................. عضویت • فراخوان شعر .................. عضویت • قفسه .......................... عضویت • محفل ادبی مطلع ............. عضویت • یاقوت سرخ ................... عضویت ______[ کانال آقایان شاعر ]______ • محسن قاسمی .............. عضویت • عاصی خراسانی .............. عضویت • مجتبی خرسندی ............. عضویت • محمدحسین انصاری نژاد ...عضویت • مهدی کبیری .................. عضویت • مصطفی توفیقی ............. عضویت • سجاد روانمرد ................ عضویت • احمد رفیعی وردنجانی ....... عضویت • امیر حسین پاسبان .......... عضویت • مسعود یوسف پور ........... عضویت ______[ کانال بانوان شاعر ]______ فاطمه عارف نژاد ............... عضویت عاطفه جعفری ................. عضویت سعیده کرمانی ................. عضویت مریم کرباسی ................. عضویت زهرا سپه‌کار .................... عضویت 📝 فهرست به‌روزرسانی خواهد شد...
| شب یلدا | . . ماه رد مي شد از شب يلدا، ولي انگار بي خبر بوديم سايه ها هم بلند تر بودند، شاد از آن جشن مختصر بوديم پاي اين صخره سفره گسترديم ،باده مان چاي قند پهلو بود شب سردي كه گرم خاطره از كودكي هاي يكدگر بوديم صفي از مرغ هاي ماهي خوار ، آمدند از اجل معلق تر فكر اندوه ماهيان آنجا ، از همه عمر بيشتر بوديم ماسه ها از تلاطم امواج، زير پامان تكان تكان خوردند در مه آلود ساحل بي تاب ،چون دو تا قوي همسفر بوديم سيلي موج ها مكرر شد ، ناگهان صخره ها كم آوردند چشم بر موج هاي ساحل كوب ، محو هنگامه ي خطر بوديم قصه ي کودکانه خود را ، شب يلدا به ماه مي گفتيم گاه بالاي تخته سنگي نيز ، در خيال از ستاره سر بوديم يادم آمد كه باد مي آمد ، شب يلداي كودكي هايم خواهرم سوزني به دستش رفت ،دور قاليچه با پدر بوديم شب يلداي ديگري اما ، مادرم در گدازه ي تب بود داشت تا صبح سخت مي لرزيد، ما سراسيمه پشت در بوديم عابر صخره هاي ساحلي ام ، موج ها در دلم مي آشوبند بر همين صخره خوب يادم هست ، شبي اين گونه تا سحر بوديم . .
بی روغن این چراغ نسوزد برای ما بی چشم‌ِتر دعا به اجابت نمی رسد @ASI_khorasani
‌به کس پناه نجویم پی گشایش کار همان که در به رُخم بسته، باز خواهد کرد کانال اشعار صائب تبریزی👇 @saeb_takbeyt
«لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا» هرگز جز او پناهی نخواهی یافت! سوره الکهف/آیه ۲۷.
به تعبیر خودم در پس معرکه‌ای کشتۀ شمشیر خودم محو در آینه‌ای خیره به تصویر خودم مانده ام گوش به پژواک نفسگریه ی باد غرق در مرثیه از کوچ نفسگیر خودم چه نمازی ست در این مظلمه چاووشان را فارغ از همهمه ها با تب تکبیر خودم چه خبرهاست به شبگریه ی این رود، دریغ رودم و بی خبر از گریه ی شبگیر خودم کشته ی حرمت نان و نمک هیچ کسم بنویسید بر این سفره نمک گیر خودم نفسی سوخته ام بی خبر از صیرفیان کیمیا ساخته ام از دم اکسیرخودم بی خبر مانده ام از جمع تناقض هایم رند شیراز شما عارف کشمیر خودم کفر من زیر سر شیخ مبینید ای قوم دست در محکمه ام بود به تکفیر خودم گفتی آن روز به من خنده زنان: پیر شوی سخت خونین جگر از این دل بی پیر خودم دو سه خط تیره کشیدند به پیشانی من محو در نامه ی تا خورده ی تقدیر خودم پر خود را چه عقابانه کشیدم بر کوه که بر این دامنه پر ریخته با تیر خودم زخم از دست شغادان برادر خوردم من در این چاه هم از دولت تدبیر خودم تو بر آن گستره با ماه پلنگانه به رقص من در این دایره با زخمه به زنجیر خودم سر به زیرانه بر این کوه زمینگیرم کرد نفس خسته ی از قله سرازیر خودم می رسم همسفر سوره ی یوسف تا چاه زندگی چاه عزیزی ست به تفسیر خودم یک نفس دیر رسیدم به کمین گاه، دریغ تا قفس هست سرافکنده ی تاخیر خودم تو بر آن قله دو دستت به کلاه سبلان من براین دامنه پابسته ی پامیر خودم ابن سیرین بگذر از شب کابوسی من بگذرد خواب شب و گرگ به تعبیر خودم 1399/12/15 شیراز. شهر صدرا
record 02373.ogg
21.24M
📻 رادیوی شعر✒️ ویژه برنامه‌ی رادیوی شعر افغانستان با حضور شاعر جوان ایران‌زمین گرداننده: هدا ملک‌زی از کشور افغانستان 🇦🇫 ‌
مصاحبه ی شاعرخوش ذوق وجوان ،محمدی رابع عزیز بابرنامه ی رادیوی شعرافغانستان.ایشان،بالطف بسیارازبنده یادکرده اند. برای آن عزیز،توفیق آسمانی راازدرگاه خداوندسبحان،مسالت می دارم
"سیاووش دشنه بر پهلو" حرف پشت سرت درآوردند، اول کوچ و خانه بر دوشی جز درآتش نمی شود آغاز، این سفرنامه ی سیاووشی ای سیاووش دشنه برپهلو! گوش بر ضرب خون خاطره ها از سرت دست برنمی دارد، سیلی حرف های در گوشی پیش رویت پلاک کوچه ی بیست، که همان هم در انتظار تو نیست کوچه تاریک و حکم تقدیرست، این عبور چراغ خاموشی خانه ای پشت نرده های کبود، خانه ای را که نردبان بودی نیست عکس توهم به طاقچه اش، ماتی از این همه فراموشی درهمین خانه نارفیق عزیز،سربه دوشت بی اختیارگریست مثل سربازنا"خبرداری"،بی ستاره به روی "سردوشی" نارفیق خداشناس،دریغ؛دم گرفته ست بادف شیطان! باز کفر تو را درآورده ست، غزل بوسه ای و آغوشی آب تامی رود سر بالا، هر وزغ هم ابوعطا خوان ست! کاش می ریخت ماه درمرداب؛ هرشبانگاه، قرص بی هوشی مطربک های بی عصاره ی شور،چوب حراج می زنندبه شعر گاه گاهی مقلد"عصار"،گاه،غرق ادای "چاووشی" شب چه کوتاه و قصه ات چه بلند، قصه ی خون به شیشه کردن ها خسته مثل قدیم زمزمه کن: بگذرد دور این قدح نوشی شیراز خرداد 1398
"نان ونمک فروشان!" حاتم شدند اینجا، نان و نمک فروشان کج می شود ترازو، دست محک فروشان گفتند بین ویلا، ازچاه و آه مولا کی داغ لاله دارند، باغ فدک فروشان لب تشنه ی فراتند، این قاصدان کوفی ظهر عطش کجایند، آب خنک فروشان با یک نظر هلاکند، از عشوه ی زلیخا این شارحان یوسف، این "هیت لک"* فروشان! ساییده اند کشک این، عین الیقین سرایان تا تخته است چندی، دکان شک فروشان بستند چشم ما را، این کودکان دیروز در چرخشند دائم، چرخ و فلک فروشان پلکم پریده اما، ازمیهمان خبر نیست مهمان کُشند هرچند، این قاصدک فروشان هان نشنوید از نی، یک امشب ای شبانان وقتی شریک گرگند، این نی لبک فروشان درسنگ آسیا هم، دزدانه دست بردند آجرشده ست نان ها، داد از الک فروشان بیش از همیشه گرم ست، بازار کم فروشی خون ها به شیشه کردند، این کمترک فروشان! درکعبه بت تراشند، این مؤمنان کافر درآسمان خراشند، بال ملک فروشان بر لعبتان خونریز، پیرایه ها که بستند یک روز می شود باز، مشت بزک فروشان تحت حمایت عشق، دور از شیوخ شهریم بی رنگ شد حنای تحت الحنک فروشان *"...هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ" سوره یوسف آیه 23 @delnakhahi @ghalamhaye_bidar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ مَا كُنتُمْ او با شماست هرجا که باشید        سوره حدید آیه ۴ عاصی خراسانی
به نام خالق طراوت محض 🔷غزل ساحلی ساحل رامی گردم ساحل را می گردم چون ابری سرگردان بردریا می گردم فانوسی دردستش انسان رامی جوید آن سوبرساحل با مولانا می گردم حافظ ردشدامشب دریادریابرلب دنبالش آنجابر ساحل هامی گردم پیری نیشابوری می چرخد دیگر گون عطارست آنجا چون اوشیدا می گردم هوهوهو حق حق حق می خواند زندیقی! شولایی بردوشم بی پروامی گردم خنیاگرمرغابی دروزنی خیزابی امشب تاشبگیران آن بالا می گردم
پله ها می نوازند چشمم را ،شاعر نیمه شب های شیرازم حافظیه ست باران صدایم کن ،تا غریبانه تر گریه آغازم ساعتی پیش ناگاه برقی زد،حافظ از پله هاردشد آهسته با خود آن سوی نارنج هایم برد،بین آن جذبه ها گم شد آوازم دیدم اینجا عبایش تکان می خورد،بعد از آن پله ها راه می رفتند گفت می خواهم امشب ازاین بالا،باز در شهر شوری بیندازم با خودش برد تا غار خواجویم ،دارم امشب از آن خلسه می گویم تا سحرگاه یارب کجایم برد،با غزل های لبریز اعجازم خانقاهش شکوه ازل دارد،بر سرش ابر ذوق غزل دارد چه رجزها به بحر رمل دارد،باد در گوشه ی شور و شهنازم گفتم ای پیر کو باده ای گلگون،چرخش جام و آن حال دیگرگون در کدامین سحرگاه خواهی برد،با خودت تا تماشا گه رازم ... تا به خود آمدم ناگهان دیدم ،روی دستم غزل های حافظ را دیدم از حسرت اما گره خوردست،کفش های تب آلود پروازم!
سفرنامه‌ی باران از دکتر شفیعی کدکنی آخرین برگِ سفرنامه‌ی باران این است که زمین چرکین است. آیینه‌ای برای صداها، دکتر شفیعی کدکنی، ص ۱۶۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
خدمت سربازی ،مهاباد سال ۱۳۷۷
سنگ‌هایی که من از یاد تو بر سینه زدم کعبه‌ای می‌ش‍د اگر خانه بنا می‌کردم
"درنگی بر کتاب هشت‌رود: به بهانه‌ی زادروز" محمدکاظم کاظمی از نام‌آوران شعر و نقد انقلاب اسلامی است که تاثیر او در ساده‌کردن مفاهیم نظری شعر برای شاعران و نوجویان ادب، بر هیچ‌یک از شاعران انقلاب پوشیده نیست. این تاثیرگذاری را پیش از این در کتاب‌های "روزنه" و "ده شاعر انقلاب" به‌وضوح دیده‌ایم و کتاب "هشت رود"، از تازه‌ترین آثار نقد و نظر ایشان است که در سال ۱۴۰۰ به‌همت شهرستان ادب منتشر شده و در کتاب‌سال جمهوری اسلامی تقدیر شده است. ضمن دعوت از شعردوستان به مطالعه‌ی این اثر ارجمند، چندملاحظه درباره‌ی این کتاب مطرح می‌شود: ۱_ سطح شاعران معرفی شده در هشت‌رود در مقایسه با ده شاعر انقلاب، به‌ناچار فروتر است و این مساله، کمی نویسنده را در نقد دچار دشواری کرده است. ۲_ هشت شاعر انتخابی: عبدالملکیان، فرید، میرشکاک، سهیل، ساعد، اخلاقی، قزوه و اسفندقه، همه از نام‌آوران شعر انقلابند؛ هرچند می‌شد نام‌هایی دیگر بر این فهرست افزود و حتی یکی دو تن از شاعران را از این مجموعه خارج کرد. ۳_ عنوان فرعی کتاب" ارزیابی و نقد" است؛ اما متانت و منش جناب کاظمی و پرهیز از صراحت در نقد، سبب‌شده، بیشتر حجم کتاب صرف معرفی و توصیف و تعریف از شاعران شود؛ هرچند نقدهایی پوشیده و ظریف هم در این اثر نمود یافته است. ۳_ زبان نثر صمیمی و پیراسته و ویراسته است؛ هرچند نوع مخاطب مدّ نظر، سبب‌شده، لحن نقدها کمی روزنامه‌نگارانه شود. ۴_ نقدها کاربردی و تجربی و دیدگاه‌مند و در خدمت رشد شاعران نوجوان و جوان است. ۵_ در منابع به نقدهای متعدد موجود درباره‌ی شاعران یادشده توجه نشده است. https://eitaa.com/mmparvizan
| علامات ظهور | . . علامات ظهور کیست از سمت یمن پیدا؟! که می بینم به هر سولاله ی خونین کفن پیدا سواران که اند اینان خدایاپشت دروازه؟! اویسانند هرسو برافق های قرن پیدا کدامین کشتی موعود برساحل فرودآمد؟ ببین شوری دگرگون رابه بحرتن تتن پیدا دلم رانذرچشمش کاش پی درپی بسوزاند که خواهد شدعیاراین سپندازسوختن پیدا به قول موبدان،"هوشیدرزرتشت"می آید شکوه اوست حتی دراساطیرکهن پیدا شهادت نامه ام داردورق گردانی ای پنهان غبارذوالجناح اوست ازخاک یمن پیدا . .
می شود شبخوانی ماه رجب را بشنوی گریه ی گل های مست نیمه شب را بشنوی پشت دیوار بلند تاک ها بنشین خموش تا که ساقی نامه ی بنت العنب را بشنوی مستی است و راستی یکباره مستان را مرام مست باش و راست تا رمز طرب را بشنوی واعظ شهر از رطب خوردن مگر افتاده است باید از او حکمت ترک رطب را بشنوی! نسبت ما چیست با آیینه؟جادارد اگر گریه ی آیینه سازان حلب رابشنوی مست باید در مفاتیح الجنان هم بنگری تا در این ماه خدا، سر ادب را بشنوی در سماع رنگ رنگ باغ باید بنگری تا خروش العجب ثم العجب را بشنوی پیش رویت باد می آشوبد این تقویم را تا ورق گردانی ماه رجب را بشنوی گوش کن بانگ شباهنگ است بین کاج ها تا که از هر برگ، ذکری مستحب را بشنوی پارسایی بوده رسم شاعران پارسی شیشه در دست آ که تا شعر عرب را بشنوی در فلق بنگر شکوه مسجد آدینه را تا که از سجاده ها "فزت و رب" را بشنوی صبح نخلستان پرست از گریه ی شط فرات تا در آن شور شهیدی تشنه لب را بشنوی @golchine_sher