eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
3.8هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
﷽ حتماً شنيده اى كه بهترين فرشتگان در عرش خدا ساكن هستند و در آن جا مشغول عبادت مى باشند. آيا مى خواهى راهى يادتان بدهم تا آن فرشتگان براى شما استفغار كنند؟ آيا بار گناه بر دوشت سنگينى مى كند؟ آيا احساس مى كنى كه گناهان باعث تيرگى وجود تو شده اند؟ تو هر چه زودتر بايد اين گناهان را از پرونده اعمالت بزدايى تا بتوانى با خداى خويش سخن بگويى. به راستى چگونه مى توان نظر مهربانى فرشتگان عرش را به سوى خود جذب كرد به طورى كه آنان براى ما دعا كنند و براى آمرزش گناهان ما از خداوند طلب رحمت كنند؟ بشتاب و اين دستور رسول خدا را انجام بده تا فرشتگان براى تو استغفار كنند و خداوند به بركت دعاى آنها گناهان تو را ببخشد. كسى كه در مسجد چراغى روشن نمايد تا آن زمان كه آن چراغ روشن باشد فرشتگان عرش براى او استغفار مى كنند. اكنون برخيز! اگر مسجد نياز به لامپ دارد آن را خريدارى كن. كار ديگرى هم مى توانى بكنى، در پول قبض برق مسجد شريك شو. تو خانه خدا را روشن مى كنى، خدا هم چراغ دلت را روشن مى كند. وقتى تو باعث روشنايى مسجد مى شوى، خدا هم كه مى بيند گناهان تمام قلب تو را تاريك كرده اند، به فرشتگان خود دستور مى دهد تا براى تو دعا كنند و با دعاى آنها است كه رحمت خدا به سوى تو نازل مى شود و آنگاه قلب تو روشن و نورانى مى شود و تو به آرامش مى رسى، چرا كه دعاى فرشتگان مى تواند، هر دل بيمار را شفا دهد.🌹🌹🌹🌹🌹 <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
~id➜|•@mola113•|↰ - %0Aمَداح|‌ کربلایی‌امیربرومند •۰.mp3
5.4M
🎤•|کربلایۍ‌امیربرومند|• 🔊زمینه_بوی‌غُربَتِ‌بَقیعْ‌میوَزه‌توآسمونْ‌ روضه‌خونِ‌این‌شَباخودِصاحِب‌الزَمونْ..؛🖤•~ ↓ @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
✳ محرومیت از بهشت! ✍در جامعه‌ای كه زنان از وظيفه‌ی مادری خارج شوند و نقش پدری به عهده گيرند، افراد آن جامعه از بهشت محروم می‌شوند. اگر زنان نقش پدر را به عهده گرفتند و خانواده دارای دو پدر شد، خسارت اصلی که همان غفلت از نقش مادری است سر بر می‌آورد. نقش تربيت_کودکان به‌ عهده‌ی هيچ‌كس غير از مادران نمی‌تواند قرار گيرد. تربيت کودکان را به ‌عهده‌ی هركس گذاشتيد، به عهده‌ی ناكس و نااهل گذاشته‌ايد. نه مدرسه، نه استاد، نه مهد_کودک، هيچ‌كدام به‌هيچ‌وجه مقامش، مقام تربيت حقيقی كه مسير انسان را به بهشت سوق دهد، نيست. اين مادر -يعنی زن- است که بايد در مسير رسالت اصلی‌اش که همان تربيت انسان است قرار گيرد و از اين جهت، مظهر خداست. همان‌طور که خدا پناه روح هر انسانی است، مادران پناه روح کودکانشان هستند. 👤 استاد اصغر طاهرزاده 📚 برگرفته از کتاب «زن آنگونه که باید باشد» @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا 🙏 در این شب گرم تابستانی🍃 دلهای ما رو دریاب ♥️ ❤️الهی دلی بغض کرده جایی ناامید نباشه😔 ❤️ الهی هرکسی هرجاهست خودت نگهدار سلامتیش باش ✨🙏 آمین یا رَبَّ🙏 از پس هر شبی✨ صبحی نهفته است🌸 به امید فردایی روشن✨ شبتون به خیر دوستان ‎‌‌‌‎‌‎⭐️🌙✨💐🌷🌴   @hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄ آغاز سخن یاد خدا باید کرد خود را به امید او رها باید کرد ای با تو شروع کارها زیباتر آغاز سخن تو را صدا باید کرد الهی به امید تو💚   @hedye110 🌹🌴🔷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد اللهم عجل لولیک الفرج @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @delneveshte_hadis110
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @delneveshte_hadis110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ 🌹 یا وَصِىَّ الْحَسَنِ وَالْخَلَفَ الْحُجَّةَ اَیُّهَا الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ🌹 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @delneveshte_hadis110
👩‍⚖   🌷 ﷽ اشك گوشه ي چشمش رو پاك كرد و گفت: - بچه دستوپات رو ميگيره، نميذاره آزاد باشي، نميذاره تفريح كني! بچه پيرت ميكنه. - ميدونم خيلي اذيتت كردم. ميدونم كه به پاي من پير شدي. صورتم رو توي دستهاش گرفت و به چشمهام خيره شد. - من با تو تونستم زندگيم رو نجات بدم. اگه تو نبودي همون سالها پدرت رو ول كرده بودم. اين تو بودي كه خونواده مون رو به خونواده تبديل كردي. اين وجود تو بود كه توي روزاي تنهايي بهم اميد ميداد. تو بودي كه برام دلگرمي بودي. دستهام رو گرفت و چشمهاي قرمز و به اشك‌نشسته‌اش رو به چشمهاي اشكبارم گره زد. - اون روزا پدرت هر دو ماه يه بار، پونزده روز مرخصي ميومد و بقيه ي روزا رو توي خونه تنها بودم. بعد از اينكه فهميدم تو رو توي شكمم دارم، خيلي خوشحال شدم؛ چون ديگه تنها نبودم؛ چون ديگه ميتونستم باهات حرف بزنم، ميتونستم يه اميد توي زندگيم پيدا كنم. وقتي بابا فهميد بارداري چي واكنشي نشون داد؟ لبخند تلخي كنج لبش نشست و سرش رو پايين گرفت. - باباي بي‌احساست فقط يه نگاه به جواب آزمايش انداخت و گفت «چه خوب!» بعد هم راهش رو كشيد و رفت. ميون گريه هام خنديدم و با خودم گفتم «چقدر شبيه به احسان!» - ازدواج ما يه ازدواج اجباري بود. من و پدرت اصلاً تا قبلش همديگه رو يه بار هم نديده بوديم؛ اما به اصرار پدرامون كه باهم دوست صميمي بودن ما هم به عقد هم در اومديم. اوايل هيچ عشقي بينمون نبود و فقط زن و شوهر بوديم؛اما بعد از اينكه تو به جمعمون اضافه شدي، كم كم پدرت احساساتش رو بروز ميداد. شبا كه گريه ميكردي تو رو به آغـ*ـوش ميكشيد تا ساكت بشي، باهات بازي ميكرد، باهات حرف ميزد و از در كه ميومد داخل فقط تو رو ميديد و با ديدنت غرق بـ*ـوسـه ات ميكرد. ديگه كمكم حسادت ميكردم كه تو رو بيشتر دوست داره. لبخندي زد و به پيراهن عروس خيره شد. - شده بودي مونس تنهاييهام. وقتي تو رو توي شكمم داشتم برات قصه ميخوندم، برات درددل ميكردم، برات از تنهاييام حرف ميزدم ؛ ولي هروقت كه از دلتنگي پدرت حرف ميزدم يه تكون ميخوردي و بعضي وقتا هم با پاهاي كوچولوت محكم ميكوبيدي به شكمم و من پدرسوخته اي نثارت ميكردم و تو بيشتر پاهات رو ميكوبيدي. صداي خنده هامون با اشكهاي ريخته شده ي روي گونه هامون تركيب شد. صداي بغض دارش توي گلوش نشست. - يه روز كه داشتم پيراهن عروسي سفارشيم رو سنگ كاري ميكردم احساس كردم كه درد بدي توي شكمم ميپيچه، انگار كه دنده هام دونه دونه ميشكستن، فهميدم كه موقع اومدنته. چادرم رو سرم انداختم و خودم رو خونه ي مادربزرگت رسوندم. يادم نمياد كه چقدر در زدم؛ اما كسي در رو باز نكرد. با نااميدي جلوي در نشستم و فقط جلوي صدام رو ميگرفتم كه آبروم نره. ربع ساعتي رو همون جور از درد به خودم پيچيدم تا اينكه مادربزرگت از ته كوچه من رو ديد و با عجله به سمتم اومد. خلاصه به هر زحمتي كه بود يه ماشين پيدا شد و من رو تا بيمارستان رسوند. توي بيمارستان از ساعت نه شب تا پنج صبح درد كشيدم. مرگ رو جلوي چشمهام ديدم. صداي گريه هات همراه شد با صداي اذون پخش شده و لبخند بيجون من كه خوشحال بودم از اينكه اينهمه مدت دختري توي وجودم شكل گرفته، بچه اي از جنس خودم. اون موقع ها به خاطر اوضاع ماليمون و به خاطر اينكه كسي نبود من رو مدام ببره بيمارستان، سونوگرافي انجام ندادم و فقط توكلم به خدا بود كه بچم سالم باشه. هر روز روزي صدبار زمزمه ميكردم كه خدايا بچم سالم و صالح باشه. مادربزرگت ديگه توي بيمارستان خسته شده بود و همون روز رفت. من مونده بودم و تنهايي خودم. دوباره احساس كردم كه چقدر غريب و بيكسم؛ اما هروقت كه به تو نگاه ميكردم لبخندم رنگ ميگرفت و خدا رو شكر ميكردم كه تو كنارم هستي و ديگه تنها نيستم. دو روز بعد از زايمانم پدرت از سر كار اومد، با ديدنت تو رو توي بـغـ*ـلش گرفت و دستاي كوچيكت رو توي دستاش گرفت و به چشمايي كه همرنگ خودش بود خيره شد و اولين جمله اي كه گفت اين بود: «تو شاه زاده ي مني!» چند روز بعد هم مادرم اومد. اون موقع هنوز برات اسم انتخاب نكرده بوديم و مادرم با ديدنت گفت كه اسم اين دردونه بايد مبينا باشه، فقط مبينا برازنده شه! پدرت خوشش اومد و همون روز شناسنامه ات رو برد و اسم تو شد مبيناخانم! از اون موقع به بعد رابـ ـطه ي من هم با پدرت بهتر شد. پدرت شغلش رو تغيير داد تا بيشتر كنارمون باشه و از اون به بعد بيشتر كنارم بود و بيشتر بهم كمك ميكرد. ديگه زندگي برام معنا گرفته بود كه تهمتا شروع شد. وقتايي كه پدرت ميرفت سر كار و من توي خونه تنها ميموندم. از اون موقع بود كه بهم تهمت زدن، تهمت اينكه ديدن مردي داخل خونه شده. هيچكس نميفهمه اون روزا چي به سرم گذشت و شبا رو تا خود صبح چطور با گريه سر ميكردم. فقط ميدونم كه هيچوقت باعث وبانيش رو نميبخشم.🌼 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صلوات
✾ ✾ ✾ ══════💚══   ✨امام صادق علیه السلام فرمودند: يك درهم به برادران با ايمان و معرفت، دادن در روز عيد غدير برابر هزار درهم است، بنابراين در اين روز به برادرانت انفاق كن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان.✨ ttps://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 ❤️🌹❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 افشاگری مهم رائفی‌پور درباره پخش گسترده تصاویر هنجار شکنانه برای تبلیغ بی‌حجابی طی یک ماه گذشته مانند فیلم جوانان پارک چمران شیراز یا تصویر دختری که قلاده به گردن داشت @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
AUD-20210305-WA0095.m4a
3.38M
صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی به سفارش اقاصاحب الزمان ارواحنا له الفداء🌸 هرعملی رودرعصر جمعه ترک کردی این صلوات رو ترک مکن. التماس دعای فرج.🌹 🦋🌹💖
هشتم ذی‌الحجه(یوم‌الترویه) فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ از كعبه رو به كرببلا مۍكندحسين و آنجا دوباره كعبه بنا مۍكندحسين..💔 @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
✨قدر امشب و فردا را بدانید 🔺راهنمای اعمال شب و روز توصیه مهم درباره عرفه و اهمیت آن @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
⚡️هر کس دعای عرفه را تا آخر بخواند متحول میشود رهبر معظم انقلاب: دعای عرفه‌ی امام حسین پُر از معارف است؛ یعنی واقعاً این را من با قاطعیّت به شما عزیزان عرض میکنم و بپذیرید که هر کسی مثلاً دعای عرفه را با توجّه به معنایش بخواند، از وقتی که این دعا را شروع میکند به خواندن تا به آخرش برسد، بکلّی تغییر میکند [نسبت] به آن آدمی که قبل از خواندن دعا بود؛ ولو دَه‌بار قبلاً خوانده باشد این دعا را؛ این جور معارفی در این دعاها هست. ۱۳‌۷۹‌/۱۰‌/۲۷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
شب عرفه شب استجابت دعا هست🌿 بیاین برای هم دعا کنیم ... برات کربلا رو هم بخوایم برای هم دیگه 😭 مارو هم دعا کنین التماس دعا             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این شب زیبا غبار از شیشه ی آرزوهایت پاک کن و جانی تازه به رویاهایت ببخش وفردایی روشن را صدا کن شبتان در پناه خدادوستان 🌙⭐️✨💐🌷🌴   @hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄ با نام و یاد خــدا میتوان بهترین روز را براے خـود رقم زد پس با تمام وجـود بگیم خـدایا بہ امید تو نه بہ امید خلق تو 🌹🌷🌴🇮🇷🇮🇷🇮🇷  @hedye110
زمان میرود ... کجای این زمان میشود پیدایت کرد یا صاحب الزمان 💚 همه میگویند به تعجیل ظهورش صلوات کاش این هفته بگویند به تبریک ظهورش صلوات 😍 @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
👩‍⚖   🌷 ﷽ اون روزا فقط دلم به اين خوش بود كه پدرت مثل كوه پشتمه و در جواب خونواده اش كه ميگفتن زنت خرابه و روزايي كه نيستي معلوم نيست توي اون خونه چه غلطي ميكنه! ميگفت زن منه! من ميدونم چطور آدميه! ميگفت اين تهمتا به زن من نميچسبه. اون روزا حتي خونواده ي خودم هم ازم حمايت نكردن. پدرم اون روزا درگير كارهاي داييت بود كه كلي بدهي بالا آورده بود و ميخواستن همه ي اموالش رو به حراج بذارن. وقتي به پدرم گفتم كه ديگه نميتونم با اين وضع زندگي كنم، پشت تلفن گريه اش گرفت و ازم خواست كه به زندگيم بچسبم و فكر طلاق رو از سرم بيرون كنم. همه از هر طرف پدرت رو وادار ميكردن كه طلاقم بده؛ اما اون قبول نميكرد. وقتي پدرت رو توي فشار ديدم، ازش خواستم كه طلاق بگيريم؛ اما گفت «هيچوقت چيزي رو كه مال منه از دست نميدم.» فقط بودن و وجود تو بود كه باعث شد ما مثل كوه پشت هم باشيم. يه شب پدرت از بيرون اومد و اون شب اولين باري بود كه اشكاش رو ميديدم. بهم گفت كه ديگه خسته شده، گفت كه ديگه نميكشه از اينهمه حرفي كه پشت سرمه. گفت كه ديگه وقتشه از اينجا بريم. اون شب به هم قول داديم كه هيچوقت سراغ خونواده هامون رو نگيريم و بريم جايي كه بشه راحت زندگي كرد؛ فقط يه خونواده ي سه نفري! همون شب نزديكاي ساعت دو نصفه شب بود كه وسايل ضروريمون رو برداشتيم و رفتيم شيراز. با ته مونده ي پس اندازمون يه جا گوشه ي اون شهر بزرگ خونه گرفتيم و چند سالي راحت و خوش زندگي كرديم تا اينكه فهميدن كجا زندگي ميكنيم و اونجا هم دست از سرمون برنداشتن. شونزده سالت بود كه اومديم تهران و ديگه هرگز برنگشتيم. عموت خيلي اومد و خواهش كرد كه برگرديم؛ اما ديگه نه من ميتونم به اون زندگي كذايي برگردم، نه پدرت راضي ميشه كه به خونواده‌اش برگرده. اشكهام به پهناي صورتم مياومد. دلم سوخت براي خودمون، براي من كه انگار سرنوشتم با سرنوشت مادرم گره خورده بود و حالا من بايد هرروز رو با ترس از اينكه كي بچه‌ام يه سالش ميشه و تاريخ انقضام به پايان ميرسه سر كنم! همديگه رو در آغـ*ـوش كشيديم و تا جون داشتيم اشك ريختيم. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
✾ ✾ ✾ ══════💚══   ✨امام صادق علیه السلام فرمودند: عيد غدير، روز عيد و خوشی و شادی است و روز روزه داری به عنوان سپاس نعمت الهی است.✨ @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>