eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
3.8هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
اكنون ديگر وقت آن است تا محمّد(ص) نزد خديجه برود، خديجه و صَفيّه و ديگر زنان در پشت پرده نشسته اند. محمّد(ص)از جا برمى خيزد و نزد خديجه مى رود. صَفيّه و ديگر زنان از آنجا مى روند تا اين عروس و داماد تنها باشند. قلب خديجه به تندى مى تپد، چگونه باور كند، همان كسى كه سال ها در انتظارش بود، اكنون همسر اوست و كنارش نشسته است. اشك شوق در چشمان خديجه حلقه مى زند. او نمى داند چه بگويد، صدايش مى لرزد و مى گويد: آقاى من! مرا به كنيزى خودت قبول كن! خديجه از مَيسِره مى خواهد تا خدمتگزاران هر چه زودتر بر دايره عروسى بزنند. بعد از لحظاتى، عدّه اى دايره را در دست گرفته و شروع به زدن آن مى كنند. آيا دوست دارى بدانى چرا خديجه اين دستور را داد؟ در اين روزگار، دفتر ثبت ازدواج كه وجود ندارد. هرگاه عقدى در خانه اى صورت مى گيرد، اهل آن خانه دايره مى زنند. دايره، طبل كوچكى است كه با انگشتان به روى آن مى زنند و به آن "دَف" هم مى گويند. آنها با اين كار به همه اعلام مى كنند كه در اين خانه ازدواجى صورت گرفته است. اى مردم! بدانيد از اين لحظه به بعد، محمّد(ص) و خديجه، زن و شوهر هستند! در فرهنگ اين مردم، ازدواج اين گونه اعلامِ عمومى مى شود. 🔺🔺🔺🔺🌟🔺🔺🔺🔺 @shohada_vamahdawiat @hedye110