💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
💟دعا برای شروع روز💟
ا🍃💕🍃
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
ا🍃💕🍃
💠امين يا رب العالمین💠
التماس دعا 🙏🙏🙏🙏
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
@delneveshte_hadis110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️
🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻
💕💕💕💕💕💕💕💕
🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻
💕💕💕💕💕💕💕
🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸
@delneveshte_hadis110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يَا أَبَا الْقاسِمِ، يَا رَسُولَ اللّٰهِ، يَا إِمامَ الرَّحْمَةِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@delneveshte_hadis110
#هدیهاجباری👩⚖
#پارتدویستهفتادهفتم🌷
﷽
- اون رو اگه نميگفتي خودم به خدمتش ميرسيدم؛ اما... اما جريان اينكه ما زن و
شوهر نيستيم چي بود؟
صورتم رو برگردوندم.
- اين شرايط منه. ميتوني قبول كني، ميتوني هم همين الان راهت رو بكشي و بري
بهم نزديك شد.
- ميدوني كه ميتونستم خيلي راحت مجبورت كنم باهام ازدواج كني. بدون اينكه
شرايطتت رو قبول كنم؛ اما فقط چون دوستت دارم همه ي شرايطتت قبول. من در
خدمتم بانو. حمالي رو از كي شروع كنم؟
بيلي رو كه به ديوار مطب تكيه داده شده بود به دستش دادم.
- از همين الان.
***
يه ماه گذشته بود. يه ماه تموم احسان با مردهاي اينجا همقدم شده بود و بهشون
كمك ميكرد. تغيير رو توي رفتارش كاملاً احساس ميكردم. انگار خودش هم
ميخواست كه برگرده به همون احساني كه قبلاً بود. همه ي اين كارها رو فقط براي
هديه كرده بودم. براي اينكه اون پدر خوبي براي هديه باشه، نه همسري براي من.
هنوز هم تا حد زيادي ازش تنفر داشتم. هنوز هم ديدنش برام زجرآور بود و تا جاي
ممكن خودم رو ازش دور ميكردم تا با ديدنش خاطرات بد به جونم چنگ نندازه؛ اما
بايد تحمل ميكردم. بايد با خودم كنار مياومدم. بايد به اين نوع از زندگي عادت
ميكردم، بودن در كنار كسي كه ازش تنفر داشتم.
هديه رو توي پتوي صورتي رنگش پيچيدم و به خودم نزديك كردم. دلكندن از
كساني كه تا حد زيادي باهاشون خو گرفته بودم برام عذاب آور بود. توي بغـ*ـل
فاطمه رفتم و اشك لجوجي گوشه ي چشمم خودنمايي كرد. با فحشهايي كه فاطمه
ميداد لبخندي روي لبم اومد و از آ*غـ*ـوشش جدا شدم.
- تو آدم نميشي دختر. مثلاً دارم ازت خداحافظي ميكنم.
- ميخوام خداحافظي نكني با اون قيافه ات. تا ميام به بودنت عادت كنم ول ميكني
ميري. خب دلم برات تنگ ميشه عتيقه.
سرش رو پايين گرفت تا اشكهاش رو نبينم؛ اما از چشمم پنهون نموند و دستم رو
پشت كمرش گذاشتم.
ممنون به خاطر همه چيز. اگه تو نبودي نميدونم چطور ميخواستم با اين تنهاييم
كنار بيام.
- اميدوارم كه تصميم درستي گرفته باشي.
لبخند مطمئني به چهره اش پاشيدم و دستهام رو توي دستهاي خانم دكتر گذاشتم.
- واقعاً عذر ميخوام كه اين مدت اذيتتون كردم.
- بودن تو كنارمون يه نعمت بود دختر. نزن اين حرف رو. اميدوارم هميشه
خوشحال باشي.
- ممنون.
با مهديه هم خداحافظي كردم و چشمهام توي چشمهاي آقاي دكتر خيره موند.
همون نگاهي بود كه لحظه ي آخري كه از بيمارستان رفته بودم ديدم. بيشتر از هر
چيزي توي دنيا به اين چشمها بد كرده بودم، ناخواسته و بدون اينكه خودم بخوام.
- من... من ازتون خيلي عذر ميخوام.
دستهاش رو روي سـ*ـينه اش حـ*ـلقه كرد.
هر بار همين كار رو ميكني. هر بار زندگي خودت رو فدا ميكني.
لبهام از بغض تكون خورد و اشكم از چشمش پنهون نموند.
- اميدوارم خوشحال زندگي كني. خوشحال و خوشبخت. اين بيشترين چيزيه كه تو
زندگيم ميخوام.
سرم رو تكون دادم و با تن صدايي آروم لب زدم:
- ممنون.
از مطب بيرون اومدم و چشمم چيزي رو كه ميديد باور نميكرد. تقريباً نصف اهالي
بيرون مطب ايستاده بودن و به من خيره شده بودن. محمد جلو اومد و درحاليكه
گريه ميكرد گفت:
- چرا دارين ميرين؟ حالا من بدون شما چيكار كنم؟
دفترش رو باز كرد و نشونم داد.
- ببينين همه اش رو نوشتم. به خدا قول ميدم هميشه مشقام رو خوب بنويسم، قول
ميدم بيشتر درس بخونم؛ اما از پيشمون نرين.
ديگه نميتونستم جلوي اومدن سيل اشكهام رو بگيرم. توي بـغـ*ـلم گرفتمش و
روي سرش رو بـ*وسيدم.
- تو فوقالعاده اي. تو بهترين پسري بودي كه توي زندگيم ديدم. هميشه همينجوري
خوب بمون. بهم قول بده كه درسخوندنت رو ادامه بدي تا به آرزوهات برسي.
سرش رو تكون داد و گفت:
- چطور درسام رو بخونم وقتي شما اينجا نيستين؟
لبخندي به لبم آوردم و گفتم:
- قول ميدم كه هر شب درست رو با نامه برات بفرستم. قول ميدم.
بيشتر خودش رو تو آ*غـ*ـوشم كشوند و هق زد. اهالي يكي يكي جلو مياومدن و
ازم تشكر و خداحافظي ميكردن. دلم بيتاب شد؛ براي تا ابد اينجا موندن و براي
مردمي كه دلشون مثل آينه صاف و پاكه.
كنار احسان ايستادم كه با دستهايي به هم گره شده مشتاق بهم نگاه ميكرد و
منتظر اومدنم بود.
سرم رو پايين گرفتم و قدمهاي آهسته و كشداري برميداشتم. انگار پاهام ياري
نام رمان: هديهي اجباري (جلد رفتن نداشت و قلبم رو تا ابد اينجا جا ميذاشتم.
احسان دستش رو سمتم دراز كرد تا هديه رو به دستهاش بسپارم. قلبم تيكه شد.
انگار كه ميترسيدم. ميترسيدم از اينكه هديه رو از خودم جدا كنم. ميترسيدم كه
هديه رو به دستهاي احسان بدم. احساس ميكردم كه منتظر فرصتيه تا هديه رو ازم
جدا كنه و هيچوقت ديگه نتونم ببينمش.
با چشمهايي بيتاب نگاهش كردم كه گفت:
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
@hedye110
🌷 آیت الله فاطمینیا(ره) :
✍ جوان میخواهد برود جمکران ، حالا با مادرش هم بحثش شده است ، دوستانش هم دم در هستند ، مادرش همینجوری نگاهش می کند، مادری که اینقدر زحمتش را کشیده است شبها نخوابیده است ، حالا این جوان عصبانی شده است ، خداحافظی هم نمی کند.
👌 خیلی خب این کار را کردی؟ خیلی معذرت می خواهم من را ببخشید ، آدم باید خیلی احمق باشد فکر کند از مادر خداحافظی نکند، (در جمکران)امام زمان(علیه السلام) به او نگاه کند.
#فاطمی_نیا
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
🍃🌸
#عارفی_گفت:
ای جوان قرآن بخوان
قبل ازآنکه برایت قرآن بخوانند.
نماز بخوان
قبل ازآنکه برایت نماز بخوانند.
ازتجربه دیگران استفاده کن
قبل ازآنکه تجربه دیگران شوی.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #ببينيد | واکنش عجیب در مقابل عمامهپرانی!
‼️ سرنوشت جالب دو جوان عمامهپران!
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫آرامش آسمان
🌸شب سهم قلبتان باشد
💫 و نورستاره ها روشنی بخش
🌸تمام لحظہ هایتان!
💫خُدایا
🌸ستارههای آسمانت را
💫سقف خانہ دوستانم ڪن
🌸تا زندگیشان
💫مانند ستاره بدرخشد
"شبتون بخیر" 💫🌸
🌸🍃
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
صبح شد
بازهم آهنگ خدا می آید
چه نسیم ِخنکی!
دل به صفا میآید
به نخستین نفسِ
بانگِ خروس سحری
زنگِ دروازه ی
دنیا به صدا میآید
سلام صبحتون بخیر🌺
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷@delneveshte_hadis110
«روی بنما و وجود خودم از یاد ببر
خرمن سوختگان را همه ی گو باد ببر
ما کـه دادیم دل و دیده بـه توفان بلا
گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر
سینه گو شعله ي آتشکده ي پارس بکش
دیده گو آب رخ دجله ي بغداد ببر»
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
💟دعا برای شروع روز💟
ا🍃💕🍃
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
ا🍃💕🍃
💠امين يا رب العالمین💠
التماس دعا 🙏🙏🙏🙏
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
@delneveshte_hadis110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️
🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻
💕💕💕💕💕💕💕💕
🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻
💕💕💕💕💕💕💕
🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸
@delneveshte_hadis110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
به حضرت زهرا سلام الله علیها
و امیرالمؤمنین علیه السلام
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، يَا عَلِىَّ بْنَ أَبِى طالِبٍ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🦋🦋
يا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يَا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِي لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@delneveshte_hadis110
#هدیهاجباری👩⚖
#پارتدویستهفتادهشتم🌷
﷽
- اينجا پر از سنگلاخه. اذيتي. بذار من بـغـ*ـلش كنم.
دودل و مضطرب هديه رو به دستش سپردم و تموم مدت چشمم به هديه بود. تا
مينيبـ*ـوس آبي كه مسير هرروزه اش اينجا بود از راه رسيد و هر دو سوار شديم.حرفي نميزدم؛ يعني حرفي براي گفتن با مرد كنارم نداشتم؛ اما انگار از حوصله چي
احسان خارج بود كه گفت:
- ميخواي تا آخر عمرت روزه ي سكوت بگيري؟ يا ميخواي تا ابد با من اينجوري
سرد باشي؟
هديه رو كه بيدار شده و آماده ي گريه بود از آ*غـ*ـوشش گرفتم و خودم رو
مشغول ساكت كردنش كردم. سرش رو سمت پنجره گرفت و حرف ديگه اي نزد.
با ماشين شخصي تا تهران رفتيم تا اينجوري هديه خيلي اذيت نشه. ساعت نزديك
هشت-نه شب بود. با دلي لرزيده تموم مدت رو به اين فكر ميكردم كه چطور
موضوع رو به مامان و بابا بگم. از ماشين پياده شدم و با لحني سرد ازش خداحافظي
كردم و هديه رو بيشتر توي بـغـ*ـلم فشردم. زنگ در رو فشار دادم. صداي بابا توي
آيفون پيچيد. چقدر دلم براشون تنگ شده بود. با بغض گفتم:
- منم بابا.
روي دكمه ي آيفون فشار داد كه در باز شد و با ورودم هر دو توي راه پله منتظر
ايستاده بودن. با ديدنم گل از گلشون شكفت. مامان هديه رو از دستم گرفت و بابا
توي آ*غـ*ـوشش فشردم.
وارد خونه شديم و سؤالاتشون شروع شد.
- هديه رو چطور آوردي اينجا؟ خاك بر سرم نكنه دزديديش؟
بابا دستش رو براي گرفتن هديه دراز كرد و گفت:
- چه حرفا ميزني خانم. بچه ي خودشه. دزديدن نيست.
- تو اون از خدا بيخبرا رو نميشناسي؟ پس فردا با پليس ميان دم در دخترت رو
كت بسته ميبرن.
ديگه نميذارم.
بايد بهشون ميگفتم و گفتم:
- مامان! بابا!
هردو نگاه شون رو به چشمهاي پر از ترديدم دوختن.
- احسان پشيمونه. ازم خواسته كه برگردم.
چشمهاي بابا از شدت عصبانيت قرمز شد و نگاه مامان رنگ عوض كرد. بابا ايستاد و
دستهاش رو توي موهاش كشيد.
- غلط كرده مرديكه ي... لااله الا الله.
انگشتش رو تهديدوارانه جلوي چشمهام تكون داد.
- ديگه نميذارم زندگيت رو خراب كني. ديگه نميذارم هر كاري كه دوست داشتي
بكني.
- اما بابا...
يادت رفته چه بلايي سرت آورد؟ همه چيز يادت رفت؟ آره؟!
- بابا من بايد برگردم.
- هيس. صدات درنياد مبينا! هيچي نگو. حق نداري حرف بزني. بسه هر چقدر به حال
خودت گذاشتمت. فكر ميكردم عاقلتر از اين حرفا باشي.
ايستادم و به چشمهاي عصبانيش خيره شدم.
- من ديگه مادرم. بايد كنار هديه باشم. خواهش ميكنم اجازه بديد.
چشمهام اونقدر مصمم بود و لحنم به قدري جدي بود كه بدونه هيچ راهي نيست.
- باشه. پس قيد من و مامانت رو بزن. برو و پشت سرت رو نگاه نكن. حالا كه حرف
ما برات ارزشي نداره بهتره ما رو فراموش كني.
پاهام سست شد. ديگه تحمل نداشتم. تحمل اين بي پناهي رو ديگه نداشتم. خسته تر
از چيزي بودم كه حالا بتونم درد اين بيكسي رو هم تحمل كنم. چشمهام سياهي
رفت. دنيا دور سرم چرخيد و بي پناه تر از هميشه روي زمين افتادم تا براي لحظه اي
غمهاي افتاده به جونم رو از ياد ببرم.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔶🌹🔷💠====>
مداحی_آنلاین_نتیجه_بندگی_خالصانه.mp3
3.63M
♨️نتیجه ی بندگی خالصانه
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #حسینی_قمی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همخوانی بسیجیان در حضور رهبر انقلاب
#ایران_قوی #بسیج
#لبیک_یا_خامنه_ای
ــــــــــــــــــــــــ
@hedye110
#احادیث_قدسی
و چنین فرمود مهربان پروردگار
ای فرزند آدم! خودت را محو بندگی من کن تا دلت را پر از بی نیازی کنم.
(کافی2/83)
#خدایا_دوستت_دارم
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
#شاه_نجف
تو از من جان طلب داری و من از تو ضریحت را
ضریحت را نصیبم کن همانجا جان بگیر از من
#نجف #بطلب... #همین.
#یکشنبه_های_علوی
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
#دلانه
اگر کسی را دیدید که از کوچکترین چیزها لذت می برد،
محو طبیعت می شود،
کمتر سخت می گیرد
می بخشد
می خندد
می خنداند
و با خودش در یک صلح درونی است
او نه بی مشکل است نه شیرین مغز !
او طوفان های هولناکی را در زندگی پشت سر گذاشته .
و قدر آنچه امروز دارد را می داند
او یاد گرفته است که لحظه به لحظه ی زندگی را
در آغوش بگیرد
#زندگی
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
*پیامخدابہتو:
[بندهمن..
مراصداکن
تادستترابگیرم.💜]
#خدا
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
قشنگ نیست؟!
همون خدایی که تموم دنیا و کهکشان هارو خلق کرده؛ به این فکر کرده که دنیا به یکی مثل تو نیاز داره :)
🎞⃟🍇
#خدا
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
✳️پدر و پسر
🌸🍃شبی پدری به پسرش گفت: بچه بلند شو سنگ یک من همسایهمان را بگیر که آرد بکشیم، بدهم مادرت نان بپزد. همینطور که حرف میزد گربهای داخل خانه شد.
💫پسر گفت: این گربه را من ده دفعه کشیدم، یک من است.
🌟پدر گفت: خوب برو نیم گز خانه همسایه را بگیر تا ببینم مادرت از قالی چقدر بافته است.
پسر گفت: من ده دفعه دم گربه را متر کردم، نیم گز است.
😒پدر ناراحت شد و گفت: بلند شو ببین باران میآید یا نه؟
🍂پسر گفت: این گربه همین حالا از حیاط آمده، دست بکش ببین تر است، اگر تر است باران میآید.
🍃پدر که دید هرکاری به بچه میدهد از زیرش در میرود، گفت: خوب بلند شو یک قلیان چاق کن بکشیم.
✨پسر که دید این کار را نمیتواند کلک بزند، گفت: همه کارها را من کردم، این یکی را دیگر خودت بکن.
#حکایت
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
👈 حکایت بیتابی یک عالِم بر درگذشت مادر
👈 خدمت به والدین؛ کلید ورود به بهشت
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
🍀از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که : #آدم به درگاه خدا شکایت کرد و گفت : پروردگارا! شیطان را بر من مسلط کردی چون خونی که در بدنم جریان دارد!
🍃خداوند فرمود: ای آدم! در عوض آن مقرر می دارم که هر یک از فرزندانت که قصد گناه کند (تا آن را انجام نداده) بر او نوشته نشود و چون انجام داد آن را بنویسند
🔆 و اگر کسی قصد #کار_نیکی کرد، اگر انجام نداد یک حسنه و اگر انجام داد ده حسنه برای او ثبت کنند.
🍂حضرت آدم عرض کرد: «پروردگارا! بیفزا».
خطاب شد: هر یک از آنان که گناهی انجام داد و #استغفار کرد او را می آمرزم.
حضرت آدم عرض کرد: پروردگارا! باز هم بیفزا.
🌷خطاب شد: توبه را برایشان مقرر داشتم تا وقتی که نفس به گلویشان برسد. یعنی تا آن وقت ( که عزراییل را ندیده باشند و امید به زندگی داشته باشند ) توبه شان را می پذیرم، آدم خشنود شد و گفت: مرا بس است
📚مجلسی. بحارالانوار، ج13: 365.
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
سلام دوستان عزیزم به این کانالهای ما هم سری بزنید⤵️⤵️⤵️
۱ @mosbat_andishi
۲ @Aksneveshteheitaa
۳ @hedye110
۴ @delneveshte_hadis110
۵ @khandeh_kadeh
۶ @emame_mehraban
۷ @shohada_vamahdawiat
آیت الله مجتهدی تهرانی:
جوانی در مسجد گوهرشاد به من گفت:
"لباسهایی که چروک و کثیف است موادی برای شستشو و تمیز کردن آنها هست؛ حال اگر قلب را زنگار بگیرد آیا وسیله ای برای پاک کردن آنها داریم؟"
از سوال او خوشم آمد و گفتم :
" بله! با دو کار میشود این زنگارها را از دل برد؛ یکی تلاوت قرآن و دیگری استغفار کردن خصوصا در سحرها"
🔅 پیامبر اکرم (ص)فرمودند:
"دلها را زنگار میگیرد مانند زنگار مس، پس آنها را با استغفار و قرآن خواندن جلا دهید"
📚*بحارالانوار*
#مجتهدی_تهرانی
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
••
آیـتاللـہبهجت:
کسےکـہباقےِنمازهایـش را
در اول وقتبخواندخدا او را
براےِنمازصبح بیـدار خواهد کرد:)
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
⭕️ یکی از همراهان آیت الله بهجت(رحمه الله علیه) نقل می کرد در حدود بیش از ۲۰ سال قبل شبی بعد از نماز مغرب عده ای از مردم و جوانان مسجد خدمت حاج آقا رسیدند و ملتمسانه خواستند ایشان برای برد تیم فوتبال ایران در مقابل آمریکا دعا کنند، ایشان سرشان را پایین انداختند و گریه کردند و فرمودند اگر اینقدر که مردم مشتاق برد و بازی هستند و برای بردن بازی دعا می کنند یک هزارم آن را برای ظهور حضرت بقیه الله الاعظم(ارواحنا له الفدا) دعا می کردند حضرت تشریف می آوردند و مشکلات مردم حل می شد
💚 السلام علیک یا ولی الله الغریب یا بقیه الله فی ارضه
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
💠 امام علی علیه السلام: مَن غَنِيَ عَنِ التَّجارُبِ ، عَمِيَ عَنِ العَواقِبِ .
🔹هر كه خود را از تجربهها بىنياز ببيند، فرجامها را نمىبيند .
📚 غرر الحكم : ح ٨٦٨٠
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
💠 #اصلاح_نهان
🔸 امام علی (علیه السلام):
کسی که نهان خود را اصلاح کند، خدا آشکار او را نیکو گرداند و کسی که برای دین خدا کار کند، خدا دنیای او را کفایت می کند.
📚 جهادالنفس/ح354
✍🏼 بسیاری از مردم ساعتها به فکر درست کردن ظاهر خویش در صورت و لباس هستند، در حالی که اگر باطن خود را اصلاح کنند، خداوند ظاهر آنها را اصلاح می کند.
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>