مصباح دوستان
#قسمت_اول
#خاطرات
بعد از چند سالی شلوغ کاری تویدورانِ تحصیلی راهنمایی و دبیرستان ، فصل جدید دانشجویی برایم شروع شد.سال ۸۹بود.
اوایل دانشگاه هم همان شلوغ بازی ها ادامه داشت.فکر کنم آخرین شلوغ کاری هم یک برف بازی حسابی توی دانشگاه بود.
کم کم شلوغ بازی ها، جای خودش را به گروه مطالعاتی و حلقه مباحثاتی داد.
امین، از رفقای ارشد جامعه شناسی که از کارشناسی شیمی تغییر رشته داده بود، هم بحث خوبی بود...صبور، آرام،با سواد...
بحث ها هم حولمحور علوم انسانیبود؛ مثل ژاپن اسلامی، جنبشنرم افزاری، علوم انسانی اسلامی و....
غیر از امین رحمانی ،حجت صیادی،رسول جوهری و دیگرانی هم بودند که مباحث جدید و جدی را مطرح می کردند.
کم کم شوخی ها و خنده های سر کلاس، تبدیل شده بود به مباحث جدی تر که نشان از تفاوت عمیق نگاه ها بود...
فصلتضادها و تنافی ها،شروع شده بود.خاتمیت و جامعیت دین با آنچه که برخی از اساتیدبه عنوان«دین هم صدایی بینصداهاست» در تضاد علنی بود.
برخی هم که خیلی شیک و مجلسی التقاط را تدریس میکردند..«غرب و تمدن غرب خوبی هایی داره، اسلام هم خوبی هایی ، و ما باید بین این ها جمع کنیم برایتمدن نوین».این بود کلام استادی که بعد از کلاس با او بحث کردم و با اشاره به کلمه التقاط، تلمیحا پذیرفت که بله!این نگاه متهم به التقاط است...
کمّی گرایی و ذائقه علوم تجربی که بر علوم اجتماعی مستولی است، جایی برای مفاهیم فرا کیفی نمیگذاشت و نمی گذارد؛تا جایی که استادِ آمار، در پی کمّی کردن مفهوم قرآنی«حیات طیبه»بود.
البته خیلی وقت ها هم این مباحث علمی، با طرفداری های سیاسی و جناحی اشتباه گرفته می شد و حاشیه های بی ربطی رخ می داد.امری که در سطح کلان هم رخ میدهد.
تضادها گاهی با نوعِ خاص بینش ها و خوانش ها همراه بود؛مرام«کارکردگرایی»معنویت را برای انسجام و سرمایه اجتماعی میخواست و به عنوان ابزاری موثر که در زمان فعلی در این جامعه بهره دارد،می شناخت،لیکن قرائت دین از معنویت، نیاز فطری وهمیشگی بشر به خالق خود،فارغ از تحلیل های بشری بوده و هست.
جمله هابز که میگفت: «انسان گرگِ انسان است.»شده بود خواب شب و «دین افیون توده هاست»شده بود نان روز؛و دیگر تعریف عبد صالح و جامعه مومنین،در این میان گم شده بود.
سخن نیچه که«خدا مرده است»،سکولاریسم علمی را تئوریزه می کرد.خدایی که زیر ذره بین تجربی دیده نمی شد.
#مصباح_ولایت
ادامه در قسمت دوم
👇👇👇
#یادداشت_های_یک_طلبه
@delneveshtetalabe
https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564
مصباح دوستان
#قسمت_دوم
بگذریم...
با شروع سال نو، کم کم بحث شرکت در یک دوره مطالعاتی تابستانه مطرح شد.توصیه و پیشنهاد ها کم کم بیشتر و بیشتر شد.
نیاز شدید به تقویت بنیان های اعتقادی در برابر سوالات متعدد دانشجویی، مساله ای نبود که به راحتی بتوان از کنارش عبور کرد.
تابستان شد و من هم در جمع دانشجویان#طرح_ولایت وارد شدم
مبحث معرفت شناسی یکی از مسائل مورد توجه این دوره بود.
در معرفت شناسی سوالاتی از این قبیل مطرح است:آیا دسترسی به علم{معرفت} امکان پذیر است؟! ازچه طریقی؟!عقل یا تجربه؟!وحی چه؟!در تضاد بین دو معرفت کدامیک برتری دارد؟حس یا عقل؟و سوالاتی از این قبیل.
و البته که فضایِ سنگینِ حس گرایی علوم اجتماعی(پوزیتیویسم)جایی برایمطرح شدن این مباحث در درون خود باقی نمی گذاشت.....
فضای دانشجویی اردو و مباحث اندیشه ای،و همجواری با امام رئوف علی ابن موسی الرضا{علیه السلام}فضای شیرین و دلنشینی را در کنار کلاس ها شکل داده بود.شاید در فرصتی دیگر درمورد این طرح کامل تر نوشتم.
بعد از شرکت در اردوی #طرح_ولایت که در #دانشگاه_فردوسی مشهد برگزار شد، مباحثه ها رنگ جدی تری به خود گرفت.
چه در جمع های دوستانه و مطالعاتی و چه در کلاس های رسمی دانشگاه.
کم کم بین برخی از رفقا، بحث طلبه شدن مطرح شد.هدف هم عمقبخشی به مباحثی بود که برای دفاع از دین به آن نیاز داشتیم.البته که در همان جمع دوستانه،موافقان و مخالفانی برای طلبه شدن بود.
طلبگی بسیاری از دوستانم، ریشه در همان اردوی طرح ولایت دارد. برخی هم مسیر دانشگاهی و جمع های مباحثاتی و ...را انتخاب کردند.
سرمنشا خیر این دوره یا اردو، شخص #علامه_مصباح بود.
هر چند که وجهه ی سیاسی ایشان، بیشتر مورد توجه برخی واقع شده است، ولی حقیقت این است که جریانعلمی کشور در عرصه علوم انسانی مدیون اینبزرگ مرد است.
ایشان در اوج دعواهای سیاسی، توجه خود را به بحث معرفت شناسی وفلسفه اختصاص دادند و با راه اندازی این دوره اندیشه ای،توجه خود را به عقبه ی فکری و منشا اندیشه ای حرکت های علمی که منجر به رفتارهای سیاسی و اجتماعی می شد،معطوف داشتند.
در دوره های اول طرح ولایت، علامه جوادی، علامه جعفری و خود علامه مصباح مباحث را تدریس میکرده اند و این بنیان خیر هنوز هم ادامه داشته و دارد ان شاالله...
روحش شاد و راهش پر رهرو....
#مصباح_ولایت
#یادداشت_های_یک_طلبه
@delneveshtetalabe
https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564
هدایت شده از یادداشتهای یک طلبه || امیر خندان
مصباح دوستان
#قسمت_اول
#خاطرات
بعد از چند سالی شلوغ کاری تویدورانِ تحصیلی راهنمایی و دبیرستان ، فصل جدید دانشجویی برایم شروع شد.سال ۸۹بود.
اوایل دانشگاه هم همان شلوغ بازی ها ادامه داشت.فکر کنم آخرین شلوغ کاری هم یک برف بازی حسابی توی دانشگاه بود.
کم کم شلوغ بازی ها، جای خودش را به گروه مطالعاتی و حلقه مباحثاتی داد.
امین، از رفقای ارشد جامعه شناسی که از کارشناسی شیمی تغییر رشته داده بود، هم بحث خوبی بود...صبور، آرام،با سواد...
بحث ها هم حولمحور علوم انسانیبود؛ مثل ژاپن اسلامی، جنبشنرم افزاری، علوم انسانی اسلامی و....
غیر از امین رحمانی ،حجت صیادی،رسول جوهری و دیگرانی هم بودند که مباحث جدید و جدی را مطرح می کردند.
کم کم شوخی ها و خنده های سر کلاس، تبدیل شده بود به مباحث جدی تر که نشان از تفاوت عمیق نگاه ها بود...
فصلتضادها و تنافی ها،شروع شده بود.خاتمیت و جامعیت دین با آنچه که برخی از اساتیدبه عنوان«دین هم صدایی بینصداهاست» در تضاد علنی بود.
برخی هم که خیلی شیک و مجلسی التقاط را تدریس میکردند..«غرب و تمدن غرب خوبی هایی داره، اسلام هم خوبی هایی ، و ما باید بین این ها جمع کنیم برایتمدن نوین».این بود کلام استادی که بعد از کلاس با او بحث کردم و با اشاره به کلمه التقاط، تلمیحا پذیرفت که بله!این نگاه متهم به التقاط است...
کمّی گرایی و ذائقه علوم تجربی که بر علوم اجتماعی مستولی است، جایی برای مفاهیم فرا کیفی نمیگذاشت و نمی گذارد؛تا جایی که استادِ آمار، در پی کمّی کردن مفهوم قرآنی«حیات طیبه»بود.
البته خیلی وقت ها هم این مباحث علمی، با طرفداری های سیاسی و جناحی اشتباه گرفته می شد و حاشیه های بی ربطی رخ می داد.امری که در سطح کلان هم رخ میدهد.
تضادها گاهی با نوعِ خاص بینش ها و خوانش ها همراه بود؛مرام«کارکردگرایی»معنویت را برای انسجام و سرمایه اجتماعی میخواست و به عنوان ابزاری موثر که در زمان فعلی در این جامعه بهره دارد،می شناخت،لیکن قرائت دین از معنویت، نیاز فطری وهمیشگی بشر به خالق خود،فارغ از تحلیل های بشری بوده و هست.
جمله هابز که میگفت: «انسان گرگِ انسان است.»شده بود خواب شب و «دین افیون توده هاست»شده بود نان روز؛و دیگر تعریف عبد صالح و جامعه مومنین،در این میان گم شده بود.
سخن نیچه که«خدا مرده است»،سکولاریسم علمی را تئوریزه می کرد.خدایی که زیر ذره بین تجربی دیده نمی شد.
#مصباح_ولایت
ادامه در قسمت دوم
👇👇👇
#یادداشت_های_یک_طلبه
@delneveshtetalabe
https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564
هدایت شده از یادداشتهای یک طلبه || امیر خندان
مصباح دوستان
#قسمت_دوم
بگذریم...
با شروع سال نو، کم کم بحث شرکت در یک دوره مطالعاتی تابستانه مطرح شد.توصیه و پیشنهاد ها کم کم بیشتر و بیشتر شد.
نیاز شدید به تقویت بنیان های اعتقادی در برابر سوالات متعدد دانشجویی، مساله ای نبود که به راحتی بتوان از کنارش عبور کرد.
تابستان شد و من هم در جمع دانشجویان#طرح_ولایت وارد شدم
مبحث معرفت شناسی یکی از مسائل مورد توجه این دوره بود.
در معرفت شناسی سوالاتی از این قبیل مطرح است:آیا دسترسی به علم{معرفت} امکان پذیر است؟! ازچه طریقی؟!عقل یا تجربه؟!وحی چه؟!در تضاد بین دو معرفت کدامیک برتری دارد؟حس یا عقل؟و سوالاتی از این قبیل.
و البته که فضایِ سنگینِ حس گرایی علوم اجتماعی(پوزیتیویسم)جایی برایمطرح شدن این مباحث در درون خود باقی نمی گذاشت.....
فضای دانشجویی اردو و مباحث اندیشه ای،و همجواری با امام رئوف علی ابن موسی الرضا{علیه السلام}فضای شیرین و دلنشینی را در کنار کلاس ها شکل داده بود.شاید در فرصتی دیگر درمورد این طرح کامل تر نوشتم.
بعد از شرکت در اردوی #طرح_ولایت که در #دانشگاه_فردوسی مشهد برگزار شد، مباحثه ها رنگ جدی تری به خود گرفت.
چه در جمع های دوستانه و مطالعاتی و چه در کلاس های رسمی دانشگاه.
کم کم بین برخی از رفقا، بحث طلبه شدن مطرح شد.هدف هم عمقبخشی به مباحثی بود که برای دفاع از دین به آن نیاز داشتیم.البته که در همان جمع دوستانه،موافقان و مخالفانی برای طلبه شدن بود.
طلبگی بسیاری از دوستانم، ریشه در همان اردوی طرح ولایت دارد. برخی هم مسیر دانشگاهی و جمع های مباحثاتی و ...را انتخاب کردند.
سرمنشا خیر این دوره یا اردو، شخص #علامه_مصباح بود.
هر چند که وجهه ی سیاسی ایشان، بیشتر مورد توجه برخی واقع شده است، ولی حقیقت این است که جریانعلمی کشور در عرصه علوم انسانی مدیون اینبزرگ مرد است.
ایشان در اوج دعواهای سیاسی، توجه خود را به بحث معرفت شناسی وفلسفه اختصاص دادند و با راه اندازی این دوره اندیشه ای،توجه خود را به عقبه ی فکری و منشا اندیشه ای حرکت های علمی که منجر به رفتارهای سیاسی و اجتماعی می شد،معطوف داشتند.
در دوره های اول طرح ولایت، علامه جوادی، علامه جعفری و خود علامه مصباح مباحث را تدریس میکرده اند و این بنیان خیر هنوز هم ادامه داشته و دارد ان شاالله...
روحش شاد و راهش پر رهرو....
#مصباح_ولایت
#یادداشت_های_یک_طلبه
@delneveshtetalabe
https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564