eitaa logo
یادداشت‌های یک طلبه || امیر خندان
603 دنبال‌کننده
645 عکس
90 ویدیو
27 فایل
دغدغه، عکس‌نوشت ها و سوالات ذهنی یک طلبه 🖋امیر خندان #مِن_دانشگاه_حتّی_الحوزه #مشاهدات #دستور_از_خمینی ارتباط: @admin_delneveshtetalabe @delneveshtetalabe
مشاهده در ایتا
دانلود
یادداشت‌های یک طلبه || امیر خندان
به نام خدا برای اهالی فرهنگ و کسانی که دغدغه مند هستند برای آینده #شهر_کاشان و جوانانش : کاشان شه
مطلب بالا را سه سال پیش نوشتم. وضعیت در این زمینه روز به روز پیچیده تر و دشوارتر می‌شود. آنچه که در این متن بیان شده در امروز نیز صادق است با چند رتبه بدتر از قبل. جایگاه مطلب در سه سال پیش👆👆👆
به نام خدا سلام با دوست عزیزی پیرامون بحث مالی در ازدواج، گفتگویی داشتیم. ایشان تاکیید داشت که بحث های گشایش مالی بعد از ازدواج، حاصل تلاش بیشتر برای کسب درآمد و یا راهکارهایی مانند قرض و وام و کمک هزینه ازدواج و... هست و افزایش درآمد‌ حاصل این امور است. گفتم: دوستان متاهل نمونه های خوبی هستند که اذعان به افزایش رزق مادی از غیر از این راه ها دارند. ایشان گفت: نمونه عینی بیاور که از این دو راه که گفتم نباشد... از یکی از دوستان سوال کردم و نمونه های جالبی گفتند که در پست بعدی بیان میکنم.... شما آیا نمونه ملموس و عینی را درک کرده اید؟! لطفا چند دقیقه وقت بگذارید و به صورت متن و یا صوت تجربه خود و یا دیگران را بیان کنید. @amirkhandan110
یادداشت‌های یک طلبه || امیر خندان
به نام خدا سلام با دوست عزیزی پیرامون بحث مالی در ازدواج، گفتگویی داشتیم. ایشان تاکیید داشت که بحث ه
یکی از دوستان طلبه تعریف میکرد: تازه ازدواج کرده بودم که یکی از دوستان طلبه تماس گرفت و درباره اوضاع و احوال و اجاره منزل کمی حرف زدیم. بعد از کمی گپ زدن، گفت: مادر من میخواهد مبلغ ۳۰میلیون تومان به یک طلبه برای اجاره منزل بدهد! رفیقم می‌گفت، با تعجب پرسیدم: _همین جوری؟! _بله...برای اجاره منزل. و تا الان بیش از ۱۵ ماه از آن ماجرا گذشته است و توانستم عمده پول اجاره منزل را با همین مبلغ پرداخت کنم. این دوست طلبه، هنوز اجاره نشین است. نکته جالب این که می‌گفت: مبلغ ده میلیون تومان دیگر نیز از جای دیگر که اصلا فکرش را نمی کردم و در حساب های مالی من هیچ جایی نداشت، فراهم شد. + این ماجرا فقط بین من و این دوست به رسم امانت می ماند. طبق بیان ایشان، این ماجرا را حتی برای اطرافیان نزدیک هم بیان نکرده است.
سلام جهت مشارکت در قربانی روز عید قربان، برای نیازمندان 6037997212518204 ملی-امیر خندان @delneveshtetalabe
هدایت شده از صدقه ماهانه، همدلی مومنانه
صدقه ماهانه، همدلی مومنانه اعلام برنامه های جهادی و گزارش ماهانه جمع آوری صدقات به صورت ماهانه https://eitaa.com/joinchat/427491498C32f7e2b3b1 @sadaghemahane
بی مقدمه... افرادی را می شناسم که حساب سال خمسی خود را در همین ماه ذی الحجه و محرم قرار می دهند تا بتوانند تا جایی که در توان مالی دارند، برای عید ولایت و ایام شهادت مایه بگذارند؛ چه برای اطعام، دستگیری مستمندان، برگزاری جشن و.... از غافله غدیر جا نمانیم....
گاهی مفاهیم، معنای ساده و روانش را در ذهن ما از دست میدهد.... از اطعام، معنای پخت و توزیع چند هزار غذا را می فهمیم و متاسفانه از درک عظمت اطعام به صورت فردی و در جمع های کوچک، غافل می شوییم... اگر خانواده ای برای یک همسایه هم غذایی تهیه کند، اطعام خواهد بود @delneveshtetalabe
مطلبی که ۴سال قبل نوشته ام، ولی در امروز هم صادق است...مطلب مربوط به فرداست یعنی روز 👇👇
وقتی قصد آدم شدن نداریم امروز عرفه هست و شوق و اشتیاقِ افراد زیادی برای خواندن دعا،آن هم در کربلا و یا یک مکان مذهبی امّا سوال این است: هدف از این کار چیست؟؟ آیا با خواندن دعا می خواهیم معجزه کنیم و یا دعا مقدمه ای است برا هدفی دیگر؟!!! دعا خواندن با این شرایط هدف است یا وسیله!؟ وقتی هدف از خواندن دعا،تقرّب به خدا نیست و اراده نکرده ایم که شوییم،با صحنات دردآوری رو به رو می شوییم مثلاً: 1.پارک کردن ماشین جلوی ماشین دیگران برای زودتر رسیدن به مراسم دعا 2.برخورد نا مناسب و یا فحش دادن به بچه ی کوچکمان، برای این که سبب شده کمی دیر تر به مراسم برسیم ۳.اگر برای خودمان و در خلوت دعا میکنیم، حواسمان مشغول به هر چیز است به جز دعا 4.و.... پینوشت: بهترین اعمال امروز،اراده کردن برای «عبد» شدن است،اگر اراده کردیم و اعمالمان را هم مطابق فرمان الهی کردیم،خواندن دعای حضرت اباعبدالله طعم دیگری خواهد داشت طعمِ واقعی دعای یک عبد بر درگاه الهی... ۱۳۹۷/۵/۳۰ @delneveshtetalabe
یادداشت‌های یک طلبه || امیر خندان
وقتی قصد آدم شدن نداریم امروز عرفه هست و شوق و اشتیاقِ افراد زیادی برای خواندن دعا،آن هم در کربلا و
این مطلب به هیچ عنوان نفی خواندن دعا نمیکند... دعا را باید با نیت و آرامش و هدفمند خواند...هدف تقرب به درگاه الهی است... حتی اگر نمیتوانید همه دعا را بخوانید، توفیق خواندن قسمتی از دعای عرفه همراه با معنی از دست ندهید....
سلام بیا اینجا تا از خاطرات دوران طلبگی(سفری از دانشگاه تا حوزه)، برات بگم یادداشت ها و گزارش کتاب ها را بخوانید در👇👇👇 (دلنوشته های سابق😉،یادداشت های فعلی😁) کانال ما شعبه دیگری ندارد😁
یادداشت ها را در منبع اصلی بخوانید😎
👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 👆👆 این هشتک ها را در کانال دنبال کنید: @delneveshtetalabe
شما به اینجا دعوت شدید تا بخوانید: استیک خوک با طعم گلاب تصحیف رخ داده است...!! و هشتک های زیر را دنبال کنید: و اگر هشتک را دنبال کنید، با مسیری که با دوستانم برای تدوین این کتاب سپری کردم، آشنا خواهید شد... اگر هم به دنبال خاطرات کوچ از دانشگاه به حوزه هستید، پیشنهاد میکنم که یادداشت های بنده در سایت مهندس طلبه را بخوانید: http://zolfaqar.ir/?cat=826 اما آنچه که در این کانال خواهید دید: یادداشت های یک طلبه😎 و تقریر هایی بر کتاب هایی که می‌خوانم
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
✔️ صفحات مجازی اعضای تحریریه کانون فرهنگی تبلیغی مدادالفضلاء(1) 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 1. کانال مرکزی نویسندگان حوزوی https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6 2. امیر خندان / یادداشت های یک طلبه https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 3. محمدجوادمحمودی/ نگاشته https://eitaa.com/joinchat/3219521655C6285a1161b 4. هادی سیاوش کیا / ماجراجو https://eitaa.com/joinchat/3200516280C773819cac7 5. علی کردانی / باران قلم https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9 ۶. مجتبی میرزایی/ روز نوشت های من https://eitaa.com/joinchat/2406875232Cf7de81af93 ۷_ محمدرضا سلیمانی/ تحلیل سیاسی https://eitaa.com/joinchat/1934426112C64072d8177 ۸_مجتبی عادل پور / فکر شنبه https://eitaa.com/joinchat/3625713770C7282d47d62 ۹_ابراهیم شریفی/ رسانه شریف https://eitaa.com/joinchat/2475425835Cc5dbbb46cd 10. محمدرضاآتشین صدف / نیمکت کنار دکه پارک https://eitaa.com/joinchat/4103798806Cd0a42f25ce ۱۱. سیدهادی چاوشی/ برش نوشته https://eitaa.com/joinchat/3866689722Cca3d3faf97 12. محسن عبدالله زاده/ خاطرات نوه مستر هنفر https://eitaa.com/joinchat/2542272635C1ac69b1a07 13. علی اسفندیار / پویانویسی https://eitaa.com/joinchat/3931373574Cca376c3815 @HOWZAVIAN
بگوییم امیر المومنین علیه السلام هر یک از ائمه علیهم السلام نام های مبارک و القاب والایی دارند؛لیکن برخی از این القاب یا نام ها ،برتری خاصی دارد که بر سایر القاب سایه افکنده است.... در مورد امام علی علیه السلام،لقب امیر المومنین والایی خاصی دارد و مختص به شخص ایشان است.به گونه ای که مراد اهل بیت از این لقب،فقط شخص ایشان بوده است. شاید همین لقب است که منشا اختلافات با سایر مذاهب باشد. کلام طولانی است... کوتاه سخن:بگوییم علی علیه السلام @delneveshtetalabe https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564
فردایِ امروز گاهی تصور میکنم روزهایی را که... مثلاً فروش مشروبات الکی در جامعه آزاد شود، یا مثلاً سگ بازی و سگ گردانی بدون منع قانونی در جامعه، آزاد شود... اصلا گزاره های دینی را رد کنیم و یا برخی را بپذیریم و برخی را رد کنیم. مثلا در مسأله حجاب: فردایِ آن روز (آزادی پوشش)به نظرتان جامعه ایران چه شکلی است؟! ده سال بعد از آن چه!؟ مثلا آقایان مختار باشند با شورت و یک عرق گیر در محیط جامعه حضور یابند و خانم ها هم با پوششی آزاد... مفاهیمی مثل خیانت چه تغییری پیدا میکند؟ مفهوم پدر و مادر آیا بار ارزشی خود را حفظ میکنند؟! چند درصد پرورشگاه های کودکان بی سرپرست زیاد می شود!؟ آیا در مقوله ازدواج تغییری ایجاد می شود؟! آیا اصلا ازدواج به معنای پایبندی قانونی و شرعی دو نفر با یکدیگر، معنا خواهد داشت!؟ تجربه کشورهایی که این مسیر را بپمودند چه بود؟! یا مثلاً در مورد آزاد شدن سگ گردانی... شکل گیری کمپین های اعتراض به حیوان آزاری و به بند کشیدن حیوانات از کی شروع می شود؟ دولت مجبور می شود برای حمله سگ ها به افراد و یا جمع آوری فضولات حیوانات چه قوانین و جرایمی را وضع کند؟! آیا تجربه دیگر کشور ها در روبروی ما نیست!؟ همین را قیاس کنید به نسبت فروش مشروبات الکی و مواد مخدر... ادامه دارد...
توفیقی حاصل شده است و با دوستان طلبه راهی مناطق محروم شده ام... نوروز را یادتان هست!؟ هشتک سفر جدید را با دنبال کنید 👇👇
سلام و عرض ادب انشاالله و به شرط توفیق، دهه اول محرم همراه تعدادی از دوستان طلبه، جهت نصرت اقامه عزای حضرت سیدالشهدا علیه السلام عازم منطقه بشاگرد هرمزگان هستیم. اگه تمایل به مشارکت دارید: 6037997212518204 ملی امیر خندان مبالغ واریزی جهت خرید هدایا و جوایز فرهنگی، خرید پرچم و پرده عزا، ایاب و ذهاب مبلغین، امور تدارکات مبلغین، اطعام عزاداران و سایر موارد اقامه عزا استفاده خواهد شد.
اسمش منطقه محروم است... نمیدانم محروم از چه، ولی میدانم دلشان بزرگ است و قلبشان مهربان... مهمان را نه روی چشم، که تاج سر میدانند...میهمان نوازی ویژگی خاص مردم این دیار است... شورش در عالم از امشب شروع می شود...شورشی از جنس حماسه و غم، رشادت و احساس...خدا کند که از قافله جا نمانیم.
اهالی به آن زیتون می‌گویند شبیه انار است ولی طعم گلابی میدهد ولی هسته ندارد برخی ما آدم ها هم این گونه ایم اسم و شعارمان متفاوت با ظاهرمان است ظاهرمان نشان از امری دارد ثمر کارمان امری دیگر قلب هم تهی خدایا توفیق بده تا شعار و عمل ما، ظاهر و باطن ما، یکی باشد و آن هم ظاهر و باطنی حسینی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کپر برای من نماد ساده زیستی است و نه فقر...نماد سادگی است در برابر تجمل...نگاه من به کپر، نه فقر است و نه بدبختی...کپر خانه سازه ساده ای است از امکانات موجود در منطقه...یکبار برای همیشه: کپر نماد فقر نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند روزی در دهه محرم، با بچه‌ها کتاب می‌خواندیم. قصه کوتاهی را خودشان از روی کتاب می‌خواندند و بعد برای جمع تعریف می‌کردند. و یا کسانی که خواندشان بهتر بود برای جمع داستان را بلند می‌خواندند. ناگفته نماند که یک روز هم آنها روی تلفن همراه من بازی ماشین سواری نصب کردند و گوشی ها را به یکدیگر متصل کردند و چند نفری ماشین بازی کردیم! عصر روز جمعه، گفتند حاجی بیا برویم کوهنوردی! راه افتادیم... از چند تپه مانند گذشتیم. در مسیر رودخانه که دیگر خشک شده بود، سکویی سنگی وجود داشت که سکوی پرشی شده بود برای بچه ها. کمی از روی سنگ‌ها به داخل رودخانه و روی شن ها پریدند. نوبت به صخره نوردی رسید. گفتند حسین بدون استفاده از دست از مسیر این قسمت از کوه بالا رفته و به همین صورت پایین آمده. مسابقه شروع شد. دو به دو مسابقه می دادند. عباس از بقیه بچه‌ها کوچکتر بود. با مهدی از ارتفاع بالا رفتند. مهدی نصف مسیر را با سر خوردن پایین آمد. گویا دفعه اولی نبود که این چنین پایین می آید. در مسیر برگشت عباس گیر کرد. مابقی ماجرا را در فیلم دیده اید. بچه ها بدون اندکی تمسخر وارد عمل شدند. حتی کسی به ناتوانی او نخندید. من اشاره ای نکرده بودم و سخنی نگفته بودم که دیدم بچه‌ها دور عباس را گرفته اند. عباس دست نیاز دراز نکرده بود ولی بچه‌ها فهمیدند الان او نیاز به کمک دارد. بدون هیچ معطلی دور عباس را گرفتند و دست یاری به او دادند. دنیای بچه ها همین قدر پاک است. فطرت الهی آنها هنوز دست نخورده باقی مانده. کار ما تقویت این رفتارهاست.
یادداشت‌های یک طلبه || امیر خندان
چند روزی در دهه محرم، با بچه‌ها کتاب می‌خواندیم. قصه کوتاهی را خودشان از روی کتاب می‌خواندند و بعد ب
پی‌نوشت: نوبت به من رسید. با همان دشداشه و عمامه از صخره بالا رفتم. در وسط مسیر کمی گیر کردم. باز بچه ها آمدند کمک. البته مسیر را تا انتها خودم رفتم. تا انتهای مسیر همراهی ام کردند.
بی بی فاطمه... (این پست فیلم و عکس ندارد.) غروب بود که وارد روستا شدم؛ روز دوم محرم. بین کپرها در حال راه رفتن بودم که پیرزنی را دیدم. عینک مشکی رنگی روی صورت داشت. به خلاف پوشش محلی زنان منطقه، پارچه ای مشکی رنگ مثل چادر روی سر انداخته بود. جلو آمد و با احترام خوش آمد گفت. از ادبی که بجا می آورد کمی تعجب کردم. گذشت... داشتم به سمت حسینیه روستا می رفتم؛ دیدم مادربزرگ مهربان قصه ما، لباسی محلی ولی سبز زنگ پوشیده است. یکدست سبزپوش الا مقنعه مشکی رنگ بلند. بعد از نماز عشا، روی موکت جلو حسینیه نشسته بودم که بی بی آمد و سلام و علیک کرد. سریع به بچه ها گفت پتو و چایی بیاورند. همان لباس سبز رنگ را به تن داشت و تسبیحی در دست. شروع کرد از گذشته خودش تعریف کردن. این که از سادات هستند و اصالتا از اعراب عراق. پدرشان چندین دهه پیش، به این منطقه مهاجرت کرده اند. از زندگی اش می گفت و از اوضاع قدیم منطقه. نوه ی بی بی چایی را آورد. بچه ها دورمان نشسته بودند و به حرف های بی بی گوش می دانند. گذشت تا روز هفتم محرم. اهالی روستا مشغول ذبح قربانی و پوست کندن و ...بودند. باز او را دیدم که کنار دیواری سنگی نشسته است. جلو رفتم و سلام کردم. میخواستم اگر گفت و گویی داشتیم، ضبط کنم و در کانال و یا استوری برنامه هایم قرار دهم. تلفن همراه را به نوه بی بی دادم. با اجازه بی بی قسمتی از حرفها را فیلم برداری کرد. او مشغول صحبت بود و من و بچه ها شده بودیم گوش. از رزق و برکت می گفت؛ از حسینیه قدیم و فعلی روستا؛ از لطف و برکت امام حسین، از شفا و بلا. گفت و گو که تمام شد گوشی را از ابوطالب، نوه بی بی گرفتم. چند تا عکس هم با بی بی انداختیم. بی بی فاطمه انگار که ذهنم را خوانده باشد، گفت: «حاج آقا تو جای پسرم هستی، ولی عکسم را به نامحرم نشان نده.» مبهوت شدم. هر چند او کار با گوشی را بلد نبود، ولی معلم خوبی برای راز زندگی مومنانه بود. https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
با بچه ها رفته بودیم اطراف روستا. این سنگ ها را برایم جمع کردند. گفتند ما به این نوع سنگ ها میگوییم فسیل. برای خودت و دوستانت ببر، تا هر وقت نگاهشان کردی، یاد ما باشید...
به پایان آمد این دفتر... حکایت همچنان باقیست...