🔶کتب آیات الاحکام
🔸سید احمد مددی
دربارۀ آیات الاحکام هم اهل سنّت کتاب دارند و هم شیعیان و این گونه کتابها در هر دو زبان فارسی و عربی به رشتۀ تحریر درآمدهاند و حتّی کتاب «تفسیر شاهی» که قسمتی از آن چاپ شده از بخش آیات الأحکام است. از بین مصادر قدیم میتوان از تفسیر «فقه القرآن» مرحوم قطب راوندی یاد کرد که اصولاً چون قائل به حجّیّت خبر نیست مراجعه به آثارش مفید است؛ یعنی: نکتۀ مثبت کتاب ایشان آن است که راه را برای افرادی كه بر فرض بخواهند تنها به آیات اعتماد کنند باز میکند.
مرحوم مقدّس اردبیلی هم کتابی به نام «زبدة البیان» دارد که بسیار راهگشاست. کتاب «کنز العرفان» مرحوم فاضل مقداد سومین کتابی است که میتوان نام برد. ایشان انصافاً فرد بسیار مطّلعی است وکتابهایش ـ اعمّ از آنچه در کلام یا آیات الاحکام و یا قواعد فقهیّه نگاشته ـ در عین ایجاز، مفاهیم و معانی زیادی در بر دارد. کتابهای دیگری هم هست که چاپ شدهاند؛ مثل کتاب «قلائد الدُّرر» شیخ احمد جزائری و کتاب «مسالك الأفهام» مرحوم کاظمینی. اهل سنّت هم از قدیم کتابهای خوبی در این زمینه دارند. در بین مالکیها کتاب «تفسیر قرطبی» انصافاً خیلی فوق العاده است و در میان حنفیها کتاب «تفسیر جصّاص» کتاب بسیار مفیدی است. تا پیش از شیخ طوسی (ره) معظم اصحاب ما و بعد از شیخ هم متکلّمین و مفسّرینی چون قطب راوندی، ابوالفتوح رازی و صاحب «مجمع البیان» (ره) قائل به حجّیّت خبر نیستند و لذا برداشتهای فقهی آنها متفاوت (و از جهتی) بسیار مفید است؛ چرا که در فهم احکام به روایات رجوع نمیکنند. مهمترین نکتهای که در کتابهای مقدّس اردبیلی وجود دارد حالت نوآوری است. ایشان سعی میکند ادلّه را با یک درک بیطرف و جدید و بدون حالت تعبّد ملاحظه کند، ولی البتّه مشکل کتابهای وی غامض بودن خیلی از عبارات است. عبارات ایشان هم در «زبدة البیان» و هم در «مجمع الفائدة والبرهان» - که شرح «ارشاد» است - معقَّد بوده و برای یادگیری معمّای فقهی خوب است.
📚خارج فقه ، ۱۳۸۴/۸/۲۸
https://eitaa.com/deraiat
🔶یا ممتحنه امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لما امتحنک صابره
🔸 استاد مفیدی
فراز اول زیارت، مشتمل بر دو کلمه خلقک و امتحنک است، ظاهر این است که خلقک یعنی خلقت عالم ملک و دنیا، و امتحنک یعنی در عالم عهد و میثاق، که یک رتبه بر عالم ذرّ مقدم است، و جالب است که آیهای که خصوصی راجع به خمسة طیبة اهل کساء ع نازل شده در سوره مبارکة هل أتی، کلمه مذکورا دارد، ولی در آیه دیگر، مذکورا ندارد:
هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً (الإنسان 1)
أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً (مريم 67)
و در توضیح آن این روایت آمده:
البرهان في تفسير القرآن، ج5، ص: 545
الطبرسي، قال: روى العياشي باسناده، عن عبد الله بن بكير، عن زرارة، قال: سألت أبا جعفر (عليه السلام)، عن قوله: لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً، قال: «كان شيئا و لم يكن مذكورا.
و بإسناده، عن سعيد الحداد، عن أبي جعفر (عليه السلام)، قال: «كان مذكورا في العلم، و لم يكن مذكورا في الخلق».
در موطنی، اصلا شیء نیست، و در موطنی، شیء هست اما شیء مذکور نیست، و شاید یکی از معانی آن، همین موطن عهد و میثاق است، که شیء هست اما شیء مخلوق در عالم ملک نیست.
و اما مقام نورانیت، پس بسی فراتر از عالم عهد و میثاق و ذرّ است، مقام وساطت فیض کلي الهی است که فوق موطن عهد و مقام ظهورات است. و الله العالم
اساسا امتحان و ابتلاء، برای فتنه است، نه فتنه به معنای عرفی، بلکه از باب: و نبلوکم بالخیر و الشر فتنة، با تفسیر روایت در ذیل کریمة: یوم هم علی النار یفتنون، قال ع ای یکسرون کما یکسر الذهب ثم یخلصون کما یخلص الذهب، و این معنا در مورد معصومین علیهم السلام به معنای خالص شدن نیست، بلکه به معنای بروز ما فی الکمون است، ابتلای سایرین برای خالص شدن از سایر طینات است، اما ابلای معصومین ع برای ظهور حقیقتی است که در باطن آنها کامن است، و چون مقام نورانیت و عالم ارواح، خود باطن عوالم دیگر است، پس امتحان در آنجا معنا ندارد، چون امتحان در عوالم ما دون، صورت میگیرد تا آنچه از باطن قدسی آنها در عالم ارواح هست، ظهور کند، و عالم بالا، فعلیت تامة است، و با فرض فعلیت تامة، امکان استعدادی موضوعیت ندارد، و لذا امتحان و صیرورت در آن موطن، معنا ندارد، و اما عالم ذرّ، پس امتحان در آن تابع عالم عهد و میثاق است، و طبق قاعده است. و الله العالم
الامام الباقر علیه السلام:
یخرج بعد غیبه و حیره, لا یثبت فیها على دینه الا المخلصون المباشرون لروح الیقین الذین اخذ الله میثاقهم بولایتنا و کتب فى قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه.
امیر المومنین علی علیه السلام
يَکُونُ لِغَيْبَتِه حَيْرَةٌ يَضِلُّ فيها اَقْوامٌ وَ يَهْتَدُونَ آخَرُونَ
——
مطلب اول:
معنای حیرت و تفاوت آن با شک و تردید مطلبی است که می توان از کتاب التحقیق استفاده کرد. حیرت نتیجه شک و گمراهی است. حیرت بعد از شک و گمراهی حاصل می شود.
مطلب دوم:
امام زمان علیه السلام برای چه اصلا از انظار مخفی شدند؟ به جهت نبود نیروهای کافی مجاهد بود. یعنی اکثریت مردم دچار حیرت بودند. حیرت تحصیلی یا حیرت تحمیلی.
حالا امام زمان علیه السلام قرار باشد تشریف بیاورند، مطمئنا باید یک امت بیدار و مجاهدی حاضر باشند و نه یک امت سرگردان و گمراه. در این صورت نه غیبت معنا پیدا می کند و نه ظهور.
مطلب سوم:
یخرج بعد غیبه و حیره, لا یثبت فیها على دینه الا المخلصون المباشرون لروح الیقین الذین اخذ الله میثاقهم بولایتنا و کتب فى قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه.
مردم ایران مصداق بخش دوم روایت اند که خداوند در قلوبشان ایمان را مکتوب فرموده و آن ها در جنگ و فتنه و فشار یاری کرده است.
کشورهای منطقه و جهان در حیرت اند. از اسلام عربستانی و آمریکایی تا ادیان الهی تحریف شده و ... .
مردم ایران اگر در حیرت بودند که باید زیر چکمه پهلوی می ماندند. مردم اگر در حیرت بودند برای چه 40 سال فشار را تحمل کردند و می کنند؟ نه دی و تشییع سردار نشان از بیداری مردم است. مردم در اصول در حیرت نیستند. مردم در سبک زندگی دچار لغزش اند (که بخشی از آن از عدم انجام تکالیف توسط روحانیت است). مردم از دل اسلام را می خواهند ولی نمی دانند چطور در زندگی خودشان پیاده کنند. التحیر ناظر الی قلب و باطن (التحقیق).
بلی - ظواهر و رفتارها تغییر پیدا کرده. از مردم عادی تا برخی معممین.
سبک زندگی و پوشش تغییر پیدا کرده. البته خود درجه ای از حیرت است ولی حیرتِ مقصودِ روایات فوق، این درجات سطحی از آن نیست.
🔶غلو و تقصیر
غلو و تقصیر دو انحراف از مسیر مستقیم در معرفت به اهلبیت ع است که میبایست با شفاف سازی مرزها از آن دو احتراز نمود. درک شئون و مقامات اهلبیت: و توصیف و تبیین آنها مسیر پرمخاطرهای است که میبایست کاملاً مستند به معارف اهلبیت ع و در چارچوب آموزههای اصیل اعتقادی باشد که نه جایگاه و منزلت آنها را فراتر از آنچه است نشان داده و به غلو دچار گردد و نه آن را فروکاسته و تصویری تنزل یافته ارائه دهد که این هردو باطل است؛
«الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِق».
«فَالرَّاغِبُ عَنْكُمْ مَارِقٌ وَ اللَّازِمُ لَكُمْ لَاحِقٌ وَ الْمُقَصِّرُ فِي حَقِّكُمْ زَاهِق».
بی تردید تنظیم خط مشی معرفتی و اعتقادی بر مسلک اهلبیت ع و ارائه تصویری مناسب با شأن آن حضرات و پرهیز از غلو و تقصیر، میبایست با «معیار» برگرفته از خود اهلبیت ع باشد چراکه در غیر این صورت این مبانی، پیش فرض ها و باورهای شخصی افراد است که بر مسند داوری نسبت به دیگر اندیشهها تکیه زده و آنها را رمی به غلو و تقصیر میکند. در تاریخ تضارب اندیشهها چه بسیارند کسانی که باورهای غیر مستند خود را ملاک و معیار حقانیت قرار داده و فراتر از آن را غلو نامیدهاند. ازاینرو بعض از بزرگان رجال گفتهاند آنچه عدهای غلو نامیدهاند امروزه جزء ضروریات مذهب بهحساب میآید؛
«ان فى رمى القدماء راويا بالغلوّ تأمّل نبّهنا عليه غير مرة فانّ من تتبّع كلمات القدماء وجد ابتناء رميهم للرّجل بالغلوّ على اعتقاد اقلّ درجة ممّا عليه الائمّة: فيهم و انّ الإعتقاد بما هو من ضرورى مذهب الشّيعة اليوم فى الامام7كان عندهم غلوا».
مرحوم وحید بهبهانی نیز تصریح کرده است که عده ای از مشایخ حدیث، اعتقادِ مبتنی بر حدس و اجتهاد خود را ملاک گرفته و بیش از آن را غلو پنداشته اند؛
«اعلم أنّ الظاهر أنّ كثيرا من القدماء سيما القمّيّين منهم و الغضائري كانوا يعتقدون للأئمّة عليهم السّلام منزلة خاصّة من الرفعة و الجلالة و مرتبة معيّنة من العصمة و الكمال بحسب اجتهادهم و رأيهم، و ما كانوا يجوّزون التعدّي عنها، و كانوا يعدّون التعدّي ارتفاعا و غلوّا على حسب معتقدهم، ... و بالجملة: الظاهر أنّ القدماء كانوا مختلفين في المسائل الاصوليّة أيضا، فربما كان شيء عند بعضهم فاسدا أو كفرا أو غلوا أو تفويضا أو جبراً أو تشبها أو غير ذلك، و كان عند آخر مما يجب اعتقاده، أو لا هذا و لا ذاك. »
عدم ضابطه مندی در تعیین حدّ غلو تا آنجا پیش رفته است که شیخ صدوق; و استادش ابن الولید; نفی سهوالنبی (ص) را غلو میخواند:
«قَالَ مُصَنِّفُ هَذَا الْكِتَابِ رَحِمَهُ اللَّهُ إِنَّ الْغُلَاةَ وَ الْمُفَوِّضَةَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ يُنْكِرُونَ سَهْوَ النَّبِيِّ ص » من لا يحضره الفقيه، ج1، ص359
و شیخ مفید; باور به آن را تقصیر معرفی میکند!
«و قد سمعنا حكاية ظاهرة عن أبي جعفر محمد بن الحسن بن الوليد رحمه الله لم نجد لها دافعا في التقصير و هي ما حكي عنه أنه قال أول درجة في الغلو نفي السهو عن النبي ص و الإمام «4» ع فإن صحت هذه الحكاية عنه فهو مقصر مع أنه من علماء القميين و مشيختهم.»من لا يحضره الفقيه، ج1، ص359
🏠https://eitaa.com/deraiat
✔️ *نامزدهای کتاب سال در گروه دین به اینترتیب معرفی شدند:* 🔻
*کلیات اسلام*
طبقات اعلام الشیعه احیاء الداثر من ماثر من فی القرن العاشر، تألیف محمد محسن آقابزرگ طهرانی، تصحیح محمدکاظم رحمتی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1398، 2 ج.
*علوم قرآنی*
ـ نقل قرائات قرآن: مسئله تواتر و پیدایی قرائتهای شاذ، تألیف شادی حکمتناصر، ترجمه الهه شاهپسند و ولی عبدی، تهران: کرگدن، 1398، 309 ص.
ـ فرهنگنامه تحلیل واژگان مشابه در قرآن، تألیف گروه نویسندگان، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1394ـ1398، 3 ج.
ـ پرتوی از تفسیر اهل بیت (علیهمالسلام)، تألیف محمد محمدیریشهری با همکاری پژوهشکدة تفسیر اهل بیت (علیهمالسلام)، قم: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1398، 2 ج.
ـ رویکردی نو به اعجاز قرآن کریم، تألیف محمدکاظم شاکر، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی، مرکز چاپ و انتشارات، 1398، 248 ص.
ـ سیمای منسجم سورههای قرآن (نظریه غرضمحوری در انسجام سورههای قرآن)، تألیف حامد معرفت، قم: انتشارات تمهید، 1398، 412 ص.
ـ معناشناسی مراتب معرفت در قرآن: با تأکید بر روش معناشناسی شناختی، تألیف محمد رکعی، قم: دارالحدیث، 1398، 416 ص.
ـ پارادایم جمال یوسف (علیهالسلام) در تفسیر قرآن؛ از انگاره تا گفتمان، تألیف علی راد، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1398، 285 ص.
*حدیث*
ـ مصباح السالکین لنهجالبلاغه من کلام امیرالمومنین علیهالسلام، تألیف کمالالدین میثم بن علی بن میثم البحرانی، تصحیح مؤسسة آل البیت (علیهمالسلام) لإحیاء التراث، قم: مؤسسه آل البیت (علیهمالسلام) لإحیاء التراث، 1435ـ1442ق، 6 ج.
ـ موسوعه معارف اهل البیت (علیهمالسلام) فی الکتب الاربعه، تألیف الموسسه الثقافیه لمعارف الثقلین الوحیانیه، قم: بیدار، 1398، 12 ج.
ـ بررسی تحلیلی روایات نشانههای ظهور، تألیف خدامراد سلیمیان، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1398، 628 ص.
ـ خاورشناسان و حدیث شیعه، تألیف علی حسننیا، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1398، 294 ص.
*فقه و اصول*
ـ موسوعه الامام محمد الحسین کاشف الغطاء: الآثار الفقهیه، تألیف محمد حسین کاشف الغطاء، تصحیح گروه محققان، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1441ق، 27 ج.
ـ تقریر الاصول، تألیف سیدعلی محققداماد، تهران: مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)؛ مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1398، 4 ج.
ـ جایگاه قواعد استظهار در حل مسائل مستحدثه، تألیف رضا اسلامی، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1398، 608 ص.
*سیره معصومین*
ـ حقیقت عاشورا: از عاشورای حسین (علیهالسلام) تا تحریفات عاشورا، تألیف محمد اسفندیاری، تهران: نشر نی، 1398، 508 ص.
ـ خلقت نوری پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل البیت (علیهمالسلام) در اندیشه امامیه نخستین، تالیف امداد توران، قم: دارالحدیث، 1398، 319 ص.
ـ سیر تدوین و تطور صحابهنگاری، تألیف محمدرضا هدایتپناه، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1398، 776 ص.
ـ سیره معصومان (علیهمالسلام) در کتابهای چهارگانه شیعه، تألیف علیاکبر ذاکری، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1398، 2 ج.
*کلام*
ـ فرهنگ چندمعنایی: روایتی دیگر از اسلام، تألیف توماس باور، ترجمه غلامرضا خدیوی، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1398، 652 ص.
ـ جریانشناسی فکری امامیه در دوران فترت (میانه مدرسه کوفه و مدرسه بغداد)، تألیف سیداکبر موسویتنیانی، قم: دارالحدیث، 1398، 480 ص.
اخلاق
ـ نظریه اخلاق هنجاری اسلام بر اساس قرآن کریم، تألیف سیدعلیاکبر حسینیرامندی، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1398، 408 ص.
ـ اخلاق: رویکردی کثرتگرایانه به نظریه اخلاق، تألیف لارنس هینمن، ترجمه گروه مترجمان، سرپرست ترجمه: میثم غلامی، تهران: کرگدن، 1398، 792 ص.
*عرفان*
ـ تحفه العشاق، تألیف ملامحمدکریم شریفقمی، تصحیح حسین رسولی، تهران: دانشگاه تهران، 1398، 423 ص.
ـ تصوف، قبالا و گنوسی در نگاه تطبیقی، تألیف حسین شهبازی، تهران: زوار، 1398، 419 ص.
ـ فرهنگنامه تصوف و عرفان (مباحث، اعلام، اصطلاحات و تعبیرات)، تألیف محمد استعلامی، تهران: فرهنگ معاصر، 1398، 2 ج.
ـ جریانشناسی عرفان ابنعربی در ادب فارسی، تألیف مهدی حیدری، تهران: مولی، 1398، 730 ص.
*ادیان دیگر*
ـ سمبولهای بنیادین: زبان جهانشمول علم مقدس، تألیف رنه گنون، ترجمة دلآرا قهرمان، تهران: حکمت، 1398، 656 ص.
ـ موهیسم: مطالعهای در باب منطق موهیستی، تألیف یانگ ووجین، ترجمة محمد نصیری، تهران: سفیر اردهال، 1398، 379 ص.
ـ یهودیت از لابهلای متون، تألیف آرتور هرتزبرگ، ترجمة عبدالرحیم سلیمانی، قم: دانشگاه مفید، 1398، 479 ص.
ـ راه کنفوسیوس: پژوهشی نظامدار و جدید دربارة «چهار کتاب»، تألیف لی فو چن، ترجمة گیتی وزیری، تهران: حکمت سینا، 1398، 2 ج.
هدایت شده از روح الله رستمیان
👈🏻دعا و نماز و تلاوت قرآن در شب اول ماه رجب
عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ: إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُحَافِظَ عَلَی لَیْلَةِ الْفِطْرِ وَ لَیْلَةِ النَّحْرِ وَ أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ وَ لَیْلَةِ عَاشُورَاءَ وَ أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ رَجَبٍ وَ لَیْلَةِ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ فَافْعَلْ وَ أَکْثِرْ فِیهِنَّ مِنَ الدُّعَاءِ وَ الصَّلَاةِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ
امیرالمومنین علیه السلام فرمود:
اگر میتوانی بر (عبادت) شب عید فطر و شب عید قربان و اولین شب محرم و شب عاشوراء و اولین شب رجب و شب نیمه شعبان محافظت کنی، این کار را انجام بده و در این شبها بسیار به دعا و نماز و تلاوت قرآن بپرداز.
🌱بحارالانوار ج ۸۸ ص ۱۲۳
هدایت شده از تاوان | پژوهشهای قرآنی و حدیثی
💢روایت «رجل من اهل قم»
▪️در کتاب بحار الانوار، روایتی از کتاب تاریخ قم نقل شده است. روایت اینگونه است:
وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عِيسَى عَنْ أَيُّوبَ بْنِ يَحْيَى الْجَنْدَلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا يَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا يَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ يَتَوَكَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (بحار الأنوار؛ ج57 ؛ ص21).
▪️این روایت را فراوان در بیانات همقطاران انقلابی خویش شنیده ایم. همیشه و در همه جا، دفاعِ بد، به ضرر جبههی خودی تمام میشود. استناد به این روایت برای تایید قیام پر برکت امام خمینی رحمه الله، دفاعی بد از انقلاب است.
▪️این روایت از چند جهت مورد تامل است:
1. راوی اول در سند، علی بن عیسی است که بین چندین نفر مشترک است و تمام ایشان نیز در کتب رجالی مجهول رها شدهاند.
2. راوی دوم نیز ایوب بن یحیی الجندل است که او نیز مجهول است.
3. برخی معاصران به این نکته اشاره کردهاند که بین مولف تاریخ قم و علی بن عیسی حداقل ۱۷۵ سال فاصله است. یقینا حسن بن محمد بن حسن قمی (مولف تاریخ قم) این روایت را با سه تا چهار واسطه از علی بن عیسی روایت می کند که نام هیچکدام مشخص نیست.
4. روشن نیست که روایت مربوط به قبل از ظهور حضرت مهدی علیه السلام است یا پس از ظهور.
5. بر فرض که مربوط به قبل از ظهور باشد، دلیلی بر تطبیق آن «رجل» بر مرحوم امام خمینی وجود ندارد.
▪️نکته: دلیلی بر ادعای برخی محققین که گفته اند: «رائحهی جعل از سند و دلالت این حدیث به شدت به مشام می رسد» وجود ندارد؛ اما در عین حال، انتقادات پنجگانهی یادشده، سرجای خویش باقی است.
https://t.me/tavanerejal
درایت
💢روایت «رجل من اهل قم» ▪️در کتاب بحار الانوار، روایتی از کتاب تاریخ قم نقل شده است. روایت اینگونه ا
لازم به ذکر است که این بررسی سندی مبتنی بر مسلک «حدیث ثقه» در اعتبارسنجی روایات است، اما مبتنی بر مسلک «حدیث موثوق به» که امروزه در حوزه رایج افتاده است، می بایست جمیع قرائن و شواهد اطمینان آور را بررسی کرد. از جمله این قرائن، تحقق این پیش بینی و تطبیق آن با انقلاب اسلامی است که می تواند موید صحت روایت باشد، خصوصاً اینکه نمی توان مصداق دیگری برای آن در تاریخ پیدا کرد که انگیزه جعل داشته باشد.
هدایت شده از با نهج البلاغه
بسم الله
🔵کرامتی دیگر از #امام_هادی ع
یکی از اعمال مستحب ماه #رجب که ابن المشهدی در مزار از آن یاد کرده زیارت کردن امیرالمؤمنین علیه السلام است. وی برای انجام این زیارت، پانزده زیارتنامه پیشنهاد کرده است. دوازدهمین زیارتنامه، زیارت بسیار زیبا و فاخری است که توسط #امام_هادی علیه السلام انشاء شده است.
🔅حضرت هادی ع در سفری که به اجبار معتصم از مدینه به عراق میرفتند، به زیارت جدشان رفتند و امیرالمؤمنین علیه السلام را به این زیارتنامه زیارت کردند.
📎شیخ عباس نیز این زیارت را به عنوان زیارت غدیریه نقل کرده وتوضیح داده که در همه زمانها و مکانها میتوان این زیارت را خواند.
✍چند نکته درباره محتوای این زیارتنامه:
1) در این زیارتنامه بیش از 150 فضیلت از #فضائل_امیرالمؤمنین ذکر شده است.
2) با آرایهی #اقتباس و در اوج بلاغت، بسیاری از آیاتی که در شأن امیرالمؤمنین نازل شده، در این زیارتنامه گنجانده شده است.
3) در زیارتنامه چهار سبکِ حماسه(علیه غاصبان حکومت)، مدح (در فضائل امام علی)، رثا (در مظالمی که بر ایشان رفته است) و دعا (لعنت بر ظالمان و ...) با ظرافتی دلنشین و بدون هیچ گونه تکلف در کنار هم قرار گرفته است.
4) اعتراض امام هادی علیه السلام علیه غاصبان حکومت (از سقیفه تا عباسیان) به صورت آشکار و با استدلال کلامی خردپسندی بیان شده است.
5) برخی از جملههای تاریخی امیرالمؤمنین علیه السلام از خطبههای ایشان اخذ شده و به صورتی بسیار هنرمندانه در متن زیارت گنجانده شده است. جملههایی مانند؛
«قَدْ يَرَى الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحِيلَةِ وَ دُونَهَا مَانِعٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ِ وَ نَهْيِهِ فَيَدَعُهَا رَأْيَ عَيْنٍ بَعْدَ الْقُدْرَةِ عَلَيْهَا وَ يَنْتَهِزُ فُرْصَتَهَا مَنْ لَا حَرِيجَةَ لَهُ فِي الدِّين»،
«لَعَمْرُكُمَا مَا تُرِيدَانِ الْعُمْرَةَ لَكِنْ تُرِيدَانِ الْغَدْرَةَ».
6) پس از صد سال بر کلیدواژههای مهم امیرالمؤمنین مانند «همج رعاع»، «ناکثین»، «مارقین» و «جهاد تنزیل و تأویل».... تأکید شده است.
↩️انشاالله در ماه رجب توفیق تأسّی به امام هادی علیه السلام (زیارت امیرالمؤمنین با این زیارتنامه عمیق و زیبا) به همه ما دست بدهد.
#آیات_فضائل_علی_ع
#مناسبتی، شماره 38 (#امام_هادی)
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
🔶حجیت خبر
🔸استاد سید احمد مددی
مجموعه احادیثی که شیخ حر در کتاب القضا ج18 آورده است - مرحوم ربانی بابی قرار داده در حجیت خبر- آقای بروجردی در مقدمات جلد اول اورده است که ده ها روایت است. از این روایات اجمالاً فهمیده می شود : خبر اجمالاً حجت است . این قابل انکار نیست. مثل سید مرتضی خبر را حجت نمی دانند!
اما اگر بخواهند بفهمند یک چیز خاص حجت است، مثل : خبر ثقه حجت است، خبر مطابق با قرآن حجت است، خبر عدل حجت است و... این تفاصیل از روایات در نمی آید. اجمالاً خبر حجت است. اینکه آرای سید مرتضی در طائفه پیش نرفت به خاطر انکار حجیت خبر بود.
علمای شیعه در حفظ احادیث خیلی زحمت کشیدند و خیلی خون دل خوردند. این عبارت را ما داریم، اهل سنت هم دارند که : واعلموا ان حدیثنا هذا دینکم فانظروا عمن تأخذون دینکم. صحبت دین و قیامت بود. این بحثی که اگر شک کردیم این لفظ زیادی است یا نه ، اصل عدم نقیصه است این حرفها ارزش ندارد، برای این حرفها خون دل خورده شده است، اصاله عدم زیاده و اصاله عدم نقیصه و... این حرفها صحیح نیست.
هدایت شده از محمد علی
#تامل_تاریخی
#برشی_تحلیلی_از_سیره_و_زمانه_امام_هادی_علیه_السلام
یحیی بن اکثم از علمای وابسته به دربار متوکل عباسی مامور شد تا با طرح سوالاتی از امام هادی علیه السلام در حوزه های مختلف معرفتی ، مقام علمی آن امام همام را به چالش بکشد.
پس از آنکه امام هادی علیه السلام پاسخ سوالها را دادند ، یحیی بن اکثم در اعترافی تلخ به متوکل گفت :
... فلما قرأ ابن أكثم قال للمتوكل : ما نحب أن تسأل هذا الرجل عن شئ بعد مسائلي هذه وانه لا يرد عليه شئ بعدها إلا دونها وفي ظهور علمه تقوية للرافضة .
[نام کتاب : المناقب - ط المكتبة الحيدرية ؛ نویسنده : ابن شهرآشوب ؛ جلد : 3 ؛ صفحه : 509]
نقل تاریخی فوق حاوی گزاره های مهمی در زمینه #تحلیل و #موضع دستگاه خلافت عباسی در مقابل #عظمت_مقام_علمی امام هادی علیه السلام می باشد :
1) ... ما نحب أن تسأل هذا الرجل عن شئ بعد مسائلي هذه ... 👈 این گزاره به خوبی نشان می دهد دستگاه خلافت هیچ علاقه ای به مطرح شدن جایگاه علمی امام هادی علیه السلام در جامعه اسلامی و محافل علمی آن نداشته و چاره را در سانسور کردن ایشان می دیده است.
2) ... و انه لا يرد عليه شئ بعدها إلا دونها ... 👈 این گزاره به خوبی نشان می دهد آنچه از امام پرسیده شده بود ، در عالی ترین سطح معرفتی و دانشی علمای وابسته به دستگاه خلافت عباسی قرار داشته و از نظر علمای درباری هر مسئله علمی دیگر در سطح پایین تر از آن قرار دارد. این یعنی دستگاه خلافت به عجز علمی و معرفتی خود در مقابل امام هادی علیه السلام پی برده بود.
3) ... و في ظهور علمه تقوية للرافضة ... 👈 این گزاره نشان می دهد دستگاه خلافت به خوبی درک کرده بود که ظهور و بروز علنی مقامات علمی امام هادی علیه السلام باعث تقویت همه جانبه جریان شیعی می شود. دقت شود که یحیی بن اکثم ، تقویت رافضیان را به صورت مطلق و بدون قید آورده است و این یعنی ظهور علم امام هادی صرفا موجب تقویت جایگاه علمی شیعیان نمی شود بلکه موجب تقویت همه جانبه ایشان خصوصا در بعد سیاسی می شود چرا که عمدتا واژه رافضی در مواقع نشان دادن عمق دشمنی مکتب شیعه با دستگاه خلافت در مسئله حساس رهبری امت اسلامی به کار برده می شد و اساسا این واژه برای نشان دادن این بعد از اختلافات مکتب اهل بیت با دستگاه خلافت ، وضع شده بود.
مشخص است در مجموع گزاره های موجود در سخن یحیی بن اکثم خطاب به متوکل ، تهدید بالفعل امامت حضرت هادی و مرجعیت علمی ایشان برای دستگاه خلافت عباسی نمایش داده شده است. تهدیدی که البته با #سانسور ، #حصر و در نهایت با به #شهادت رساندن #امام_هادی علیه السلام هیچگاه از بین نرفت.
يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ
﴿32 سورة التوبة﴾
هدایت شده از نردبان فقاهت
✔️ آیت الله سید احمد #مددی (حفظه الله تعالی):
🔸 هو ولی کل مؤمن بعدی
🔹 علمای شيعه و حتی اهل سنت که اين حديث را ذکر کرده اند «بَعد» را زمانی گرفته اند اما به نظر ما در این حدیث بايد «بعد رتبی» باشد نه زمانی! ماجرا این بوده که علی ابن ابی ابي طالب يمن تشريف برده بود.
خالد ابن وليد هم رفته بود. يک کنيزی را حضرت امير برای خودشان گرفته بود از غنائم. خالد عصبانی می شود و نامه می نويسد به رسول الله (صلی الله علیه و آله). می دهد به دست برير اسلمی که اين نامه را ببر پيش رسول الله.(ص).
برير هم نامه را پیش رسول خدا می آورد. و در نامه نوشته شده که من اصلاً علی(ع) را دوست ندارم و علی ابن ابيطالب اين جور کرد و ...
رسول الله از شدت ناراحتی قرمز شدند. همه اين ها در روايات اهل سنت هست. فرمود: «ما لکم و لعلی» در يک متن «ما تريدون من علی هو ولی کل مؤمن بعدی». ايشان ولی شما است. چرا اين حرفا را می زنيد؟
خب اين بَعد اگر «بعد زمانی» باشد، به ماجرای يمن چه ربطی پیدا خواهد کرد؟
اگر بعد زمانی باشد اصلاً بر مورد قابل انطباق نيست. الآن دعوا داريد الآن خالد اختلاف دارد الآن مشکل در يمن پيدا شده. پس بايد قطعاً بعد را اينجا «بعد رتبی» در نظر بگيريم. يعنی در هرجا زمان و مکان که من هستم من ولي شما هستم، اگر من نباشم علی ابن ابي طالب (علیه السلام) ولی شما است.
@Nardebane_feghahat