eitaa logo
دیدگاه
428 دنبال‌کننده
29 عکس
8 ویدیو
36 فایل
📚دیدگاه رسانه دانایی کانالی برای بیان اندیشه ها و دیدگاه ها ارتباط با مدیر @Admindidgah
مشاهده در ایتا
دانلود
📍سخنی با «ظریف» های فرهنگ و هنر پس از ماندگار شدن چهره هدایت الله بهبودی رخنه و نفوذ افراد فرصت طلب در درون يك نهضت از آفتهاي بزرگ هر نهضتی است. وظيفه بزرگ متولیان و سردمداران اين است كه راه نفوذ و رخنه اين گونه افراد را هرچه سريعتر سد نمايند. یادم است این تعریف را در خیلی از کتاب های مربوط به انقلاب اسلامی دیده ام، آفت انقلاب ها هم معمولا این است که سنگيني اش بر دوش افرادمؤمن و فداكار است اما همين كه به بار نشست و يا لااقل نشانه هاي باردادن آشكارگشت سر و كله افراد فرصت طلب پيدا مي شود و فرصت طلبان محكمتر و پرشورتر پاي علم نهضت سينه مي زنند تا آنجا كـه تدريجاً انقلابيون مؤمن و فداكار اوليه را از ميدان بدر مي كنند. باکمی دقت و تأمل در سیره و اندیشه مقام معظم رهبری و بنیانگذار جمهوری اسلامی می توان اذعان داشت که ایشان عامل نزول و سقوط انقلاب اسلامی را در فاصله گرفتن از سیرت انقلاب اسلامی می دانند«اگر ما به جای حرکت به سمت عدالت به سمت شکاف های عظیم اقتصادی و اجتماعی با توجیه های گوناگون رفتیم، به جای استفاده‏ ی از آزادی برای رشد علمی و رشد عملی و رشد اخلاقی، لاابالی گری و استفاده ‏ی از آزادی در جهت فساد و فحشا و اشاعه ‏ی گناه و اشاعه‏ ی خلاف؛ به جای ایستادگی در مقابل مستکبران، متجاوزان و غارتگران بین‏المللی، به جای اقتدار نشان دادن در مقابل این‏ها، در مقابل آن‏ها منفعل شدن، احساس ضعف کردن، عقب‏نشینی کردن؛ آنجایی که باید به آن‏ها اخم کرد، به آن‏ها لبخند زدن؛ آنجایی که باید بر سر حقوق خود ایستاد، از حقوق صرف نظر کردن- حالا حق هسته ‏ای و غیر هسته‏ ای- این‏ها نشانه ‏های انحطاط است. حرکت جامعه باید به سمت آن تعالی و آن ارزشها، حرکت به سمت بالا باشد؛ حرکت مثبت باشد. این حرکتهای به سمت پائین، همان بیماری ‏هائی است که برای نظام اسلامی ممکن است پیش بیاید؛ و این خطر برای نظام اسلامی است؛ مردم باید بیدار باشند. 88/6/20» در واقع ناظر به اندیشه مقام معظم رهبری گاهي پيروان انقلاب به علت ناآشنايي درست با مكتب مجذوب يك سلسه نظريات و انديشه هاي بيگانه مي گردند و آگاهانه يا ناآگاهانه به آن نظريات ضریب داده و عرضه مي كنند. بدون تعارف می گویم متاسفانه اندیشه های سکولار در روح برخی سردرمداران فرهنگی ما رخنه کرده، اندیشه ای که با چهارتا اصطلاح، بدون خرد و دانش کارشناسی انقلابی صحیح، مرعوب آدم ها هستند نه تفکرات صحیح، متاسفانه این دوستان «ظریف» های فرهنگ ما هستند که دلشان برای جدا شدن آدم های نصف و نیمه انقلابی می تپد و تلاششان بر جذب حداکثری است ،مطمئنم برخی از آن بدون تحلیل داده و اطلاعات تصمیم گیری کرده و امثال بهبودی ها را به عنوان نفرات برجسته هنر انقلاب اسلامی آن هم در نه ادبیات پایداری دفاع مقدس بلکه تاریخ انقلاب نام گذاری نموده اند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
👆👆👆👆👆👆👆 برخی واکنش ها نسبت به انتخاب هدایت الله بهبودی نویسنده کتاب الف لام خمینی به عنوان چهره ماندگار هنر انقلاب ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
⭕️ *لعنت به پوست شیر...* بخش اول محسن دنیوی 🔻اگر حاکمیت مرتبط با بخش فرهنگ و هنر کشور نسبت به این عرصه و آثار و تولیدات و رویدادهای آن حساسیت و مسئولیت کافی می‌داشت، باید برای آسیب‌هایی که به ذهن و روح ملت ایران به خاطر ساخت برخی تولیدات تصویری نمایشی زده می‌شود از نویسنده و کارگردان و عوامل سازنده و بازیگران و مخصوصاً پلتفرم‌هایی که با این سریال‌ها خود را بالا کشیدند، شکایت می کرد و آنها را به دادگاه می‌کشید و پوست‌شان را حتی اگر پوست شیر بود، می‌کند! پوستی که به خاطر مافیای قدرت و ثروتی که پشت سر آنهاست، حسابی کلفت شده است و نه تنها در قالب اشتراک و ترافیک مصرفی در حال چاپیدن جیب ملت هستند، بلکه روح و ذهن ایرانیان را مورد سخت‌ترین حملات قرار می‌دهند. 🔻سریال روان‌پریش «پوست شیر» بالاخره این هفته تمام شد. برای اختتامیه آن مردم را به پردیس‌های سینمایی لوتوس مال، کورش، ایران مال، گالریا، هروی سنتر و سینما قدس کشاندند و با جشن و هورا به همراه برندنیگ این مجتمع‌های متصل به همان شبکه مافیایی، قسمت پایانی سریال را اکران کردند! دردناک است وقتی بخشی از هم‌وطنانت را ببینی که بابت آسیبی که به روح و روان شان زده شده، پول می‌دهند و برای عوامل این آسیب‌ها دست و جیغ و هورا می‌کشند. 🔻البته پیش از این، مسیر آسیب‌ زدن به روح و روان ملت توسط پلتفرم‌های فیلیمو و نماوا با آثاری مانند زخم کاری و قورباغه باز شده بود. صاحبان نماوا باید بابت سریال بیمار «قورباغه» که توسط هومن سیدی ساخته شد و نوید محمدزاده در آن بازی کرد همان زمان باید محاکمه می‌شدند. هومن سیدی، کارگردانی است که اغلب آثارش فقط یک کارکرد دارد و آن هم بیرون ریختن غلیانات یک ذهن بیمار که جهان بیرون را به لجن می‌کشد! فقط به عنوان نمونه، سکانس قتل خواهر توسط برادر نوجوان در فیلم مغزهای کوچک زنگ‌زده ساخته هومن سیدی را مرور کنید تا تایید کنید که فقط یک بیمار می‌تواند این بازی را از یک نوجوان بگیرد که در قالب نقش قاتل، خواهر جوانش را خفه کند درحالی که برادر بزرگ‌ترش که دستور قتل را به برادر کوچکتر داده، این صحنه را می بیند و املت و پیازش را با آرامش می‌خورد. 🔻فیلیموی جناب شکوری مقدم که صاحب اپارت هم هستند و بزرگترین آژانس تبلیغات آنلاین کشور را در اختیار دارند، هم باید پیش از این بابت ساخت و پخش سریال وحشیِ «زخم کاری» محاکمه می‌شد. ایشان در مصاحبه‌ای گفته بودند که یا ما باید در فیلیمو محتوا تولید کنیم یا رسانه‌هایی در منهتن! باید گفت که جناب شکوری مقدم، ایکاش شما و محمدحسین مهدویان که زخم کاری را ساخت و به خورد ملت داد، آشغال‌هایی در قالب محتوا مانند سریال زخم کاری را نسازید و روح و ذهن ایرانیان را زخم کاری نزنید، چون اثر این گونه آثار ایرانی به مراتب بیشتر از نسخه آمریکایی است! 🔻اما دو نکته پایانی: اول؛ مسئولین فرهنگی و هنری کشور به ویژه آقای اسماعیلی به عنوان وزیر ارشاد، آقای خسروپناه به عنوان دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، آقای قمی به عنوان مسئول سازمان تبلیغات و دیگر مسئولین نهادهای فرهنگی، مسئول مستقیم این آسیب‌های جبران‌ناپذیر هستند. در زمان پخش سریال زخم کاری بارها درباره این سریال نوشتم و مطالبم را هم برخی از نزدیکان این آقایانی که نام بردم می‌دیدند اما دریغ از هیچ حرکت و اقدامی... 🔻دوم؛ چنین آثاری با این سطح از ترویج خشونت و توحش که با هزینه بالا و باکیفیت بالایی به لحاظ ساخت و بازیگری، تدوین و ...تولید می‌شوند، فارغ از اینکه چه آثاری بر روی امروز جامعه ایرانی دارند، فردای ایران و آینده آن را بیشتر تهدید می‌کنند! همین پوست شیر را ببیند. عاری از هرگونه محتوایی است. کل سریال یک خط است و آن هم اینکه یک فرد روانی بابت حسادت، از یک فرد دیگر به سخت‌ترین شکل ممکن یعنی دزدیدن فرزند و تجاوز گروهی و بعد هم قتل انتقام می‌گیرد! سه فصل فقط این یک خط را نویسنده و کارگردان با جزییات بسیار و به شکلی بسیار دردناک و ذره‌ذره به ذهن مخاطب تزریق کردند و او را شکنجه کردند! ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
*لعنت به پوست شیر...* بخش دوم 🔻دو سریال دیگر هم وضعیت قصه بهتری ندارند و به همین میزان پوچ و خاص هستند و اصلا اشاره به یک پدیده فراگیر اجتماعی ندارند. یعنی محتوایی یک خطی درباره وقایعی بسیار خاص که شاید تنها چند مورد در سال اتفاق بیفتد اما در معرض دید عموم جامعه قرار می‌گیرد! حتی اگر چنین مواردی، نمونه مشابه در دنیای واقعی داشته باشد، باید پنهان شود و اصلا به آنها پرداخته نشود، نه اینکه اینگونه با آب و تاب و جشن افتتاحیه و اختتامیه در کشور منتشر شود! این‌گونه آثار باعث تضعیف اراده جمعی برای تجربه موفقیت و پیشرفت و رشد می‌شود. ما حواسمان نیست که چگونه با تجربه این سطح از ناامیدی، درد و رنج، خشونت و توحش و ...چطور به اراده و روحیه فردی و جمعی ‌مان آسیب می‌زنیم و این آسیب مانع از ایجاد تغییر و حرکت مثبت و پیشرفت در زندگی فردی و جمعی می‌شود. ما فقط جیب عده‌ای را در قالب پلتفرم فیلم‌نت و فیلیمو و نماوا و ...پر می‌کنیم و بازیگر و کارگردان پولشان را می‌برند و آنکه آسیب می‌بیند و چیزی را از دست می‌دهد که به سختی قابل جبران است، ایران و ایرانی است! 🔻کشور ما در شرایطی است که به شدت به تجربه‌های کوچک موفق نیاز دارد تا اراده‌ش را تقویت کند. ما سالهاست تحت سخت‌ترین فشارهای دشمنان خارجی و دزدی و ارتشا و کارشکنی برخی از همراهان همان دشمنان خارجی در داخل هستیم. ما در شرایطی هستیم که بیشتر از همه چیز به امید نیاز داریم، امید به تغییر و امید به آینده... ملتی که اینگونه در طول چند دهه تحت فشار بی‌سابقه بوده است نیاز به روحیه مثبت و انگیزه بخشی برای مقاومت و حرکت و تغییر دارد، نه اینکه توسط آثاری مانند پوست شیر لگد بیشتری بخورد و دوباره رنج و درد بکشد... لوکیشن سریال قورباغه، شهرک اکباتان بود و محل قتل آرمان علی‌وردی هم همان اکباتان! مسئولان فرهنگی محترم کشور، وقتی امکان و اجازه ساخت و انتشار اینگونه آثار تصویری را می‌دهیم، از نحوه زد و خوردهای وحشیانه نوجوانان در خیابان و قتل‌های عجیب در حوادثی مثل حوادث مهرماه ۱۴۰۱، بعداً تعجب نکنید! البته نمی‌دانم اصلاً مسئولین فرهنگ و هنر کشور این چنین متن‌هایی را می‌خوانند و یا اصلاً این سریال‌ها را هیچ‌وقت خودشان و خانواده‌شان دیده‌اند؟!! پایان ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔴جای خالی «ادب»! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به گواهی ایران‌شناسان و مورخان و حتی مستشرقان، ايرانيان جزء‌ باادب‌ترين ملت‌‌ها بوده‌اند. شاردن (1643-1713م)، مستشرق فرانسوي که در زمان صفويه به ايران آمده بود، در سفرنامه خود دربارة ادب ايرانيان چنين مي‌نويسد: من هيچ ملت را مؤدب‌تر و ملايم‌تر از ملت ايران نديده‌ام و ادب و نزاکت در ايراني‌ها فطري است و اگر سال‌ها با يک ايراني دوستي يا معامله بکنيد، محال است از زبان او چيزي بشنويد که شما را برنجاند و محال است که او حاضر باشد يک خبر بد به شما بدهد و اگر مجبور شود راجع به مرگ يک نفر صحبت کند مي‌گويد «عمرش را به شما داد» يا «عمرش را به شما بخشيد». يعني او نمي‌خواست بميرد تا اينکه باعث تأثر شما بشود؛ بلکه چون شما را دوست مي‌داشت براي ابراز دوستي عمرش را به شما واگذار کرد و رفت. 🔻اما متأسفانه در دوران معاصر در میان جمع کثیری از ایرانیان، نه تنها اثری از این فضیلت اجتماعی نمی‌بینیم! بلکه در حوزه‌های مختلفی از زیست اجتماعی شاهد بی‌ادبی‌ها و بی‌نزاکتی‌ها و گستاخی‌های آشکار نیز هستیم. و این خود یکی از ام‌المفاسد اجتماعی است؛ یعنی آثار و پیامدهای بسیار مخربی برای فرد و جامعه دارد. به تعبیر امیرمؤمنان علی علیه السلام: «مَنْ قَلَّ أَدَبُهُ كَثُرَتْ مَسَاوِيهِ؛ کسی که ادب او کم باشد، بدی‌ها او زیاد می‌شود». و به تعبیر مولوی: از خدا جوییم توفیق ادب بی‌ادب محروم گشت از لطف رب بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد بلک آتش در همه آفاق زد هر چه بر تو آید از ظلمات و غم آن ز بی‌باکی و گستاخیست هم هر که بی‌باکی کند در راه دوست ره‌زن مردان شد و نامرد اوست از ادب پرنور گشته‌ست این فلک وز ادب معصوم و پاک آمد ملک بد ز گستاخی کسوف آفتاب شد عزازیلی ز جرات رد باب 🔻به گمان این بنده، جامعه ما به شدت نیازمند آموزش «ادب» در حوزه‌های مختلف و در سطوح گوناگون است: «ادب لباس پوشیدن»، «ادب آرایش کردن»، «ادب راه رفتن»، «ادب سخن گفتن»، «ادب گوش دادن»، «ادب نقد کردن»، «ادب مخالفت کردن»، «ادب مواجهه با بزرگان»، «ادب مواجهه با معلم و استاد»، «ادب برخورد با پدر و مادر»، «ادب برخورد با همسایه» و .... امیدوارم نظام‌های رسمی و غیررسمی آموزشی و پرورشی در کشور ما به وظیفه سترگ خود در آموزش و نهادینه‌سازی ادب فردی و اجتماعی عمل کنند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔻وقتی همه‌پرسی، نقطۀ پایان نمی‌سازد: در نقد شنیدن «صدای مردم» از دریچۀ «همه‌پرسی» ۱. رهبر انقلاب از «شنیدن حرف مردم» استقبال می‌کند اما می‌گوید این دغدغه، «سازوکار» دارد؛ این سازوکار، «انتخابات» است. «طبیعی‌ترین» و «مطمئن‌ترین» مسیر برای شناختن نظر مردم، انتخابات است. نظام جمهوری اسلامی نیز سرنوشت «بخش عمدۀ نهادها»ی خویش را به عرصۀ انتخابات «واگذار» کرده است و این مردم هستند که به صورت «مستقیم»، دو قوّۀ اصلی آن را تعیین می‌کنند. بنابراین، دعوت نظام به شنیدن نظر مردم، «تحصیل حاصل» است؛ چراکه «خودِ نظام» در طول دهه‌های گذشته، همواره بر اساس آخرین نظرها و خواسته‌های مستقیم مردم، بازتولید و بازتعریف شده است. ۲. دیگر این‌که هر نظام سیاسی، مجموعه‌ای از «خطوط قرمز» دارد که در حکم «هویّت» او هستند و ذات و حقیقتش را تشکیل می‌دهند. این خطوط قرمز، «سلیقه‌ای» و «شخصی» نیستند، بلکه در «قانون اساسی» به آنها تصریح شده است یا از مصداق‌های اصول قانونی اساسی هستند. البتّه حتّی در خود قانون اساسی نیز همۀ اصول، هم‌رتبه نیستند، بلکه بعضی از اصول، همواره «ثابت» هستند و به رأی‌گذاشتن‌شان به معنی زدودن ذاتیّات نظام و عبور خاموش از آن و استحاله‌اش هستند. این‌چنین اصولی و لوازم و نتایج‌شان و یا مصادیق و نمونه‌های عینی‌شان، «یک بار برای همیشه» انتخاب می‌شوند و فقط در صورت «تغییر نظام سیاسی»، جابجا می‌شوند. بنابراین سازوکار دگرگون‌ساختن‌شان، «انقلاب» است نه «همه‌پرسی». ۳. نکتۀ دیگر این‌که بسیاری از مسأله‌ها را همۀ مردم نمی‌توانند «تحلیل» کنند؛ چون یا «بسیار تخصصی» هستند و یا «لایه‌های پیچیده و متعدّد»ی دارند، چنان‌که حتّی در میان صاحب‌نظران نیز دربارۀ آنها اختلاف‌نظر وجود دارد. در اینجا، ارجاع‌دادن مسأله به همه‌پرسی، «اختلاف» را برطرف می‌کند امّا به طور ضروری، موجب «انتخاب گزینۀ بهتر» نمی‌شود؛ چون تودۀ مردم از جنبه‌ها و اضلاع مسأله، اطّلاع ندارند و بر اساس دلخواه خویش یا دسترسی‌های ارتباطیِ خویش تصمیم می‌گیرند. روشن است که باید مسأله را در مجرای «کار کارشناسی» و «اجماع نخبگانی» حل کرد و کوشید به هر اندازه که می‌توان «اهل نظر» را به یکدیگر نزدیک کرد. از متن این «توافق خبرگی» در سطح بالا، «همراهی اجتماعی» نیز برخواهد خواست. پس این‌که تودۀ مردم، «امکان تحلیلِ» این‌چنین مسأله‌هایی را ندارند، سخن عجیب و تحقیرآمیزی نیست و خودِ مردم نیز بر همین اساس، به عرصۀ انتخابات پا می‌گذارند تا آنانی را که خبره و نخبه هستند و از عهدۀ حل مسأله‌های تخصصی برمی‌آیند را انتخاب کنند. برداشتن این واسطه و «توده‌ای‌سازی تصمیم‌گیری دربارۀ مسأله‌های تخصصی»، خدمت به منافع ملّی نیست. ۴. ما در «شرایط طبیعی» به سر نمی‌بریم که ذهنیّت جمعی‌مان، «آسوده» و «بی‌نوسان» باشد و در آن «دست‌کاری‌های بیرونی» نباشد. دشمن تلاش می‌کند با «تصرّف شناختی» و «بازی روایتی»، حقّ و باطل و صدق و کذب را جابجا نماید تا شاید مردم را در مقابل نظام قرار بدهد. در چنین وضعی، روشن است که به‌طور ضروری، «سخن حقّ» غالب نمی‌شود و فضای اجتماعی، درگیر «مباحثۀ عقلانی» نمی‌گردد و «قوّت استدلال‌ها»، ملاک داوری قرار نمی‌گیرد، بلکه برندۀ این بازی، نیروها و جریان‌هایی خواهند بود که بیش از دیگران، روایت می‌سازند و ذهن مردم را به تسخیر قدرت بازیگری خود درمی‌آورند. گذشته از این، شکاف تصنّعی از «حاکمیّت» به «جامعه» نیز انتقال می‌یابد و جامعه نیز در ورطۀ «تضاد» و «کشمکش» گرفتار می‌شود، درحالی‌که غرض از همه‌پرسی، مشارکت‌دادن به مردم برای دور افتادن از منازعه بود. همه‌پرسی در این‌چنین موقعیّتی، نه‌تنها گره‌گشا نیست، بلکه هر نتیجه‌ای را به یک «اختلاف تازه» تبدیل می‌کنند و به‌تدریج، «شکاف‌های متقاطع» می‌آفریند و جامعه را از درون، پاره‌پاره می‌کند. از متن این همه‌پرسی، «زنجیره‌ای از همه‌پرسی‌ها» بر خواهد خواست که پایان‌شان جز تضعیف اقتدار حاکمیّت و تولید تنش ریشه‌دار در عمق جامعه نیست. ۵. اگر آیت‌الله خامنه‌ای، در برابر نظر مردم باشد و یا به نظر مردم، بها و اعتبار ندهد، تنها با «همه‌پرسی» مخالفت نمی‌کند، بلکه اساس «انتخابات» را برمی‌چیند یا دست‌کم آن را محدود و اقلّی می‌کند، نه این‌که این‌قدر بر آن اصرار بورزد و در امتدادش، «نظریۀ مردم‌سالاری دینی» را مطرح کند. آن‌که خوی دیکتاتوری دارد، هیچ «مجرا» و «بستر»ی برای اظهارنظر مردم باقی نمی‌گذارد و می‌کوشد به مردم تلقین کند که «حقّ گفتن» ندارند، درحالی‌که رویکرد ایشان از آغاز تاکنون، «مردمی‌سازی دولت» و «مشارکت حداکثری» بوده است. ازاین‌رو، باید انصاف داد که نظر منفی ایشان در شرایط کنونی دربارۀ همه‌پرسی، نه به معنی تعارض با مردم است و نه به معنی ناچیزانگاشتن فهم مردم. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔻همه‌پرسی و مسألۀ امکان تحلیل در مردم ۱. انقلاب، «خودش» را در معرض همه‌پرسی گذاشت، نه «راه‌حل مسائل» را. خودش یعنی «نوع نظام» - جمهوری اسلامی - و «قانون اساسی» را. در این موارد که «بنیان‌های آغازین» هستند، چاره‌ای جز رجوع به «نظر مستقیم مردم» نیست. اقتضای حقّ و شرع نیز همین است که مردم به‌صورت آگاهانه و اختیاری، حاکمیّت دینی را بپذیرند و هیچ‌گونه تغلّب و تحکّمی در میان نباشد. البتّه بیشتر نظام‌های سیاسی - برخلاف نظام جمهوری اسلامی – از این «آزمون آغازینِ بی‌واسطه» گریخته‌اند و رندانه، مقبولیّت اجتماعی خویش را بدیهی و مسلّم وانمود کرده‌اند. پس از این مرحله، نظر مردم از طریق «منتخبان دوره‌ای»‌شان در دولت و مجلس و ... مشخص می‌شود و مردم‌سالاری دینی به جریان می‌افتد. مردم در این الگو، کارگزارانی که به دلیل توانمندی و تخصص و کارآمدی از عهدۀ حل مسائل برمی‌آیند را انتخاب می‌کنند، نه راه‌حل مسائل را. آن‌گاه کارگزارانِ منتخب، راه‌حل مسائل را برمی‌گزینند. پس مرحلۀ اوّلی، «مردمی» و «توافقی» است و مرحلۀ دوّمی، «نخبگانی» و «کارشناسی». ۲. اگرچه در انتخابات نیز مانند همه‌پرسی، گاهی بخشی از مردم در مقام تحلیل، «اشتباه» می‌کنند، امّا در عین حال، «امکان دستیابی به تحلیل درست» را دارند. امّا درباره‌ی بسیاری از مسائل کلان، حتّی این «امکان/ قوّه/ قابلیّت» نیز نیست؛ چون فرد، قادر به محاسبۀ مجموع منافع و مضارِ راه‌حل‌های مختلف در مسائل تخصصی نیست. در این قبیل مسائل، نه این‌که مردم «نباید» اظهارنظر رسمی کنند، بلکه «امکان» اظهارنظر رسمی ندارند؛ چون مسائلی از این دست، تخصصی هستند و مردم به دلیل ناآشنایی با آنها نمی‌توانند میان گزینه‌های متنوّع، داوری نمایند و به تحلیل و جمع‌بندی برسند. «بی‌امکانیِ تحلیلی» که رهبر انقلاب از آن سخن گفته‌اند، به این معنی و منحصر به «مسائل تخصصیِ حکمرانی» است، نه این‌که مردم به طور کلّی، امکان تحلیل ندارند و فقط حاکمان باید برای آنها تصمیم بگیرند. اگر چنین بود، باید انتخابات نیز منتفی می‌شد درحالی‌که رهبر انقلاب در هر انتخابات، مردم را هم به «مشارکت حداکثری» فرا می‌خوانند و هم به «گزینش بهترین‌ها». پس بی‌امکانی یا کم‌امکانیِ تحلیلی در همه‌پرسی، به «امکان‌مندیِ حداکثری» در انتخابات تبدیل می‌شود. ۳. همه‌پرسی، بر اساس خودِ قانون اساسی، یک گزینۀ «اضطراری» و «غیرعادی» برای اوضاع خاص است؛ نوعی خروج از سازوکار طبیعیِ مبتنی بر «تقنین رسمی» و «تصمیم‌گیری کارشناسی» است به دلیل موقعیّت ویژه. قانون اساسی نگفته است که در چه شرایطی باید همه‌پرسی انجام داد. فقط تصریح کرده که اگر مسأله، «بسیار مهم» باشد، مجلس چنین اختیاری نیز دارد که تصمیم را به خود مردم واگذار کند. ولی این متن به آن معنی نیست که باید «همه» یا «بخشی» یا حتّی «اندکی» از مسائل مهم را به نظر مستقیم مردم ارجاع داد. فقط گفته شده است که چنین امکانی وجود دارد و استفاده از آن مجاز است. اگر این «امکان»، هیچ‌گاه به «فعلیّت» نرسید، نباید خُرده گرفت و این اصل را «معطّل» قلمداد کرد. این اصل، فقط یک «امکان حاشیه‌ای و خاص و استثنایی» است، نه «الزام اصلی و عادی و رایج». همه‌پرسی، حقّ مردم است و قانون اساسی، این حقّ را برای مردم مطرح کرده است، امّا اگر شرایط، عادی باشد، لازم به همه‌پرسی نیست و منتخبانِ خود مردم در مجلس باید تصمیم بگیرند. ۴. رهبر انقلاب نیز تشخیص نداده‌اند که ما در وضع خاصی قرار داریم که محتاج همه‌پرسی باشیم، بلکه همین «روند مستمر انتخابات» در دولت و مجلس و شوراها، کافی است و می‌تواند هم از عهدۀ «انعکاس نظر مردم» برآید و هم موجبات «گردش حکمرانی» را فراهم کند. امام خمینی نیز همین تشخیص را داشتند و ازاین‌رو، هیچ‌گاه دربارۀ راه‌حل مسائل، همه‌پرسی برگزار نکردند. حال یا به این دلیل که پاسخ مسأله‌های بسیار مهم، مشخص بوده است (ارجاع به منافع ملّی و مصالح ملّی)، یا به این دلیل که نظر مردم دربارۀ مسأله‌های بسیار مهم، مبهم نبوده است (ارجاع به هویّت ملّی و آخرین گزینش انتخاباتی مردم یا اجتماع عینی مردم)، یا به دلیل این‌که مسأله‌های بسیار مهم، به‌شدّت تخصصی و علمی بوده‌اند و افکار عمومی، توان داوری دربارۀ آن را نداشته‌اند (ارجاع به بی‌امکانیِ تحلیلی مردم)، یا به این دلیل که از جامعۀ درگیر جنگ شناختی نباید توقع داشت که در مواجهه با مسأله‌های بسیار مهم، دچار نوسان و لغزش نشود (ارجاع به اثرگذاری کج‌روایت‌ها در جامعه)، یا به دلیل این‌که شرایط اجتماعی برای مواجهه با مسأله‌های بسیار مهم، مستعد و مناسب نبوده است (ارجاع به ایجاد شکاف اجتماعی). عجیب است؟! ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸آیت الله جوادی آملی: در دین نه زمان عامل عید است و نه زمین، اگر عبادتی شد و عبادتِ ویژه‌ای بود و بنده در آن عبادت مهمان خدا شد و خدا میزبانی او را پذیرفت، این می‌شود عید... عیدتان مبارک🌹 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🤔شاید شما هم از اینکه حکومت دست به اقدام جدی برای مقابله با کشف حجاب نمی زند، در تعجب باشید. شما که هیچ، احتمالاً خود کشف حجاب کرده ها هم متعجب اند و می پرسند: «یعنی واقعاً کسی کاری باهامون نداره!!؟» و بعد از چند بار رد شدن از پیش پلیس و حتی آدرس پرسیدن از او در حال کشف حجاب، متوجه می شوند که نه واقعاً انگار کسی کاری ندارد!! 🤔رئیس جمهور هم در افتتاح نمایشگاه قرآن گفت که در راه چند نفر به من درباره وضعیت حجاب تذکر داد... اما ایشان هم -که در خیلی از موارد قاطع و ضربتی عمل می کند- چندان حرف مهمی که حاکی از یک اقدام جدی باشد نزدند. اما شاید ملاحظه ای که وجود دارد که توسط مسئولین گفتنی نیست. 👀و آن اینکه طبق برخی تحلیل ها فاز جدی تر فتنه دشمن، بعد از ماه مبارک رمضان خواهد بود. یعنی اردیبهشت و خرداد ماه... 🎞️همان چیزی که ابتدا فیلم سینمایی اش را ساختند و جایزه باران کردند که به وابستگان خود بگویند، نقشه راه این است؛ (🎞️فیلم عنکبوت مقدس که در آن یک آدم به ظاهر مذهبی، به طور خودسرانه، زنان فاسد را مجازات می کند.) 🔴بعد از ماه رمضان، برنامه دارند تا قبح شکنی های بیشتری انجام بشود و اقشار مذهبی تندرو را وادار به واکنش سخت کنند و دعوا را به کف خیابان بکشند. 🔴به موازات حجم قابل توجهی اسلحه بین اغتشاشگران توزیع کنند و کشت و کشتار وسیع رقم بزنند... 🔴و این وضعیت را تا انتخابات مجلس و خبرگان کش بدهند... ⏰زمزمه های آن هم شروع شده. انتشار و شاید تولید فیلم ماست پاشی به آن دو دختر مکشفه هم می تواند در همین پازل تحلیل شود. یک فرد مدعی مذهبی بودن جاهل هم در فضای مجازی منتشر کرده که «اگر دولت نیاید در مسئله حجاب، اتفاق بعدی این است که.... اگر فردا اسیدپاشی و... شد تعجب نکنید» 🔴چرا؟ زیرا طبق تحلیل خود صهیونیست ها، تا کنون هیچکدام از حکومت های یهودیان اسرائیل به 80 سال نرسیده است. هشتاد سالگی حکومت فعلی هم -در شرایطی که حکومت آنها به شدت تضعیف شده و درگیری های داخلی آنها را شاهد هستیم- در دور دوم دولت رئیسی، قرار دارد و به گفته نفتالی بنت، دوسال بیشتر وقت نداریم... ❌با جنگ بیرونی و نظامی که حریف نمی شوند پس لاجرم به جنگ های داخلی سیاسی اجتماعی روی می آورند. ❌لذا جبهه شیطان به سردمداری اسرائیل تمام تلاش خود را می‌کند تا در این نبرد پایانی، جبهه حق به پرچمداری ایران را زمین گیر کند چرا که به تعبیر رهبر انقلاب «قضيه فلسطين كليد رمزآلود گشوده شدن درهاي فرج به روي امت اسلام است...» 👈در این باره، فایل صوتی سخنرانی شیخ قمی @TablighGharb (کانال ایتا) جلسه در جمع نخبگان رشته‌های فنی کشور مورخ 1401/12/06 را گوش بدهید. حتماً. ⚠️در آخر یک تلنگر به خودمان: شاید حکومت از اقدام سخت و سلبی و رسمی و آشکار معذور باشد یا اصلاً معذور نباشد و مسئولین بخواهند به جهنم بروند؛ اما آیا همه وظایف بر عهده حکومت و مسولان است؟! آحاد مومنین چه؟ وظیفه ای نداریم؟! ✅راهکار اصلی پیشگیری و درمان فتنه، انجام واجب قطعی فوری «جهاد تبیین» است. هرکس به هر نحو که می تواند باید این واجب را ادا کند و الا به تعبیر حضرت آقا: «در باب جهاد تبیین این است ــ که این تحذیر خود ما است، تهدید خود ما است ــ که بدانیم که اگر جهاد تبیین بدرستی صورت نگیرد، دنیامداران حتّی دین را هم وسیله‌ی هوسرانی و شهوترانی خودشان قرار خواهند داد؛ یعنی اگر من و شما کارمان را درست انجام ندهیم، آن که برایش صرفاً دنیا مطرح است ــ دنیای شخص خودش، یعنی هوسهای خودش، آرزوهای خودش، خواسته‌های شخصی خودش ــ حتّی دین را هم در خدمت خواهد گرفت.» ✅راهکار فرعی هم تذکر لسانی است. گفتن و رفتن.(به تعبیر حضرت آقا در کتاب واجب فراموش شده: گفتن و رفتن بلکه گفتن و دررفتن!) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🗞 جناب آقای امام جمعه محترم تهران و ریاست ستاد احیای امر به معروف سلام علیکم و رحمة الله ✍ آرزوی قبولی طاعات و عبادات برای جنابعالی را دارم و عید سعید فطر را تبریک عرض میکنم. غرض از تصدیع همان طور که مستحضرید رهبر معظم انقلاب در دو سخنرانی اخیر اختلاف جدی که بنده در زمان دبیری ستاد با جنابعالی داشتم را به صراحت حل نمودند و از وحدت و عدم شکاف در جامعه و پرهیز از دو قطبی کردن جامعه صحبت کردند. این سخنان به روشنی نشان می‌دهد جامعه ما فقط حزب اللهی ها و مذهبی ها نیستند و طیف گوناگونی از افراد را تشکیل می‌دهد که نیاز به فحص بسیار برای درک آن نیست. گزاره "باید مرز میان مومنین و غیر مومنین مشخص شود" خطرناکترین گزاره ای است که برخی اطرافیان شما بیان می‌کنند. بالاتر این که خود مذهبی پنداری مبنای خود حق پنداری دارد و همین بزرگترین خطایی است که یک مومن مرتکب می‌شود و او را به سقوط می‌کشاند. هرچند اصل این امر شخصی است و هرکس خود می‌داند و خدای خود. اما آنچه خطرناک است این است که این تحلیل مبنای عمل اجتماعی قرار گیرد و افراد را در جامعه ای مثل ایران که اکثریت موحد اند روبروی هم قرار می‌دهد. یک بار محضر شما در قالب سوال عرض کردم که فاصله امثال ما با حضرت آیت الله بهجت بیشتر است یا فاصله آیت الله بهجت با رسول خدا؟ طبیعی است که رسول خدا و آیت الله بهجت. اما نه رسول خدا به خاطر این فاصله با عارفی مثل ایشان مرزبندی می‌کند نه ایشان با امثال ما. با این قاعده چه معنا دارد من و شما با کسی که ولو به حق (نستجیربالله) از ما پایین تر است مرزبندی کنیم که این به حق بودن هم خود جای بحث بسیار دارد. حضرت آیت الله اگر رعایت احکام دین بر ما واجب است، همه آنها بر ما واجب است. امروز به صراحت ولی جامعه اسلامی بر عدم دو قطبی سازی تاکید می‌کنند و این بر شما فرض می‌کند که حتی اگر وحدت و عدم دو قطبی سازی را هم ارزش دیگر فروع دینی میدانید به آن اهمیت ویژه دهید حال آنکه پیداست حفظ وحدت در قاعده اهم و مهم از بسیاری از احکام والاتر و بالاتر است. همان طور که سابقاً عرض کرده بودم خداوند حکیم امر به معروف و نهی از منکر را در آیه ۱۰۴ سوره آل عمران بین دو آیه واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرقوا و آیه لاتکونوا کالذین تفرقوا قرار داده است و این برای اهل علمی مانند شما باید معنای ویژه ای داشته باشد. حضرت آیت الله دیندار شدن مردم به زهد عالمان دین و زندگی ساده میان آنها است. زهد عالمان دین که از بین برود مردم در که ذهنشان ایشان را با امام متقیان مقایسه می‌کنند حیرت می‌کنند و در بهترین حالت به سر لج می افتند، اگر واقعاً بی دین نشوند... حضرت آیت الله در مبانی تجدیدنظر فرمایید. در این جامعه کسی بر کسی برتری ندارد و گروه گروه سازی مخالف دآب قرآن کریم و سیره اهل بیت و مشی امام و رهبری است. اگر قانونی در جامعه هست باید رعایت شود و مجری آن وظایفی دارد و اگر مردم در آن معروف و منکر متفق باشند باید آنها ها تهییج کرد که همدیگر را امر و نهی کنند لکن وقتی معیارهای این دو بین مردم محل اختلاف شود به جان انداختن مردم، آن هم زمانی که مجری قانون با شک و تردید به وظیفه خود عمل میکند، خواست دشمن است. آنچه در مصادیق امر به معروف و نهی از منکر امروز مورد اتفاق است، امر و نهی مسوولین است و نباید با گزاره "به حزب اللهی ها کاری نداشته باشید" از فرصت زنده کردن این واجب در این عرصه غفلت کرد. والسلام علی من اتبع الهدی ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔴به بهانه روز بزرگداشت شیخ بهائی و روز معماری 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــ 🔶امروز (سوم اردیبهشت) در تقویم جمهوری اسلامی ایران با عنوان روز بزرگداشت و روز نامگذاری شده است. معماری را می‌توان در زمره «هنر» به حساب آورد؛ زیرا هم «دانش» است و هم «صنعت»؛ هم «تجلی جهان‌نگری» است و هم «ظهوریافته‌ی ایدئولوژی»؛ هم «محصول فرهنگ» است و هم «انتقال‌دهنده فرهنگ». 🔷در این رابطه بیان دو نکته خالی از لطف نیست: 🔻نکته اول: باید بدانیم که شیخ بهائی که به بهانه بزرگداشت او روز سوم اردیبهشت به روز معماری نامگذاری شده است، افزون بر آنکه یک معمار کم‌نظیر و استثنائی بود؛ حکیم، فقیه، عارف، ریاضی‌دان، منجم، شاعر، ادیب، مورخ و محدثی بزرگ هم بود. فی الواقع، معماری او مظهر و تجلی حکمت و فقه و فلسفه و کلام و عرفان و دین‌شناسی او و همچنین «عقلانیت تاریخی» او بود. 🔻نکته دوم: فرهنگ مدرن غرب و مدرن غربی، با همه خوبی‌ها و بدی‌هایش، یعنی فکر و فرهنگ ، با تغییر در معماری رسمیت یافت. معماری پست‌مدرن نیز نه تنها تجلی و مظهر ارزش‌های لیبرالیستی که ظهوریافته فلسفه و حتی معرفت‌شناسی پست‌مدرن است: «پیچیدگی»، «ابهام»، «درهم‌ریختگی»، «درهم‌تنیدگی» و «بی‌نظمی» از ویژگی‌های فلسفه و معرفت‌شناسی پست‌مدرن است که همگی از ویژگی‌های معماری پست‌مدرن هم به شمار می‌روند. همچنین «فردیت»، «لذت‌گرایی»، «لذت‌طلبی» و «سودگرایی» نیز از شاخصه‌های ارزشی پست‌مدرنیسم است که تجلی و ظهور همه آنها را می‌توان در معماری پست مدرن هم یافت. 🔶اما آیا مکتب فلسفی ما و جهان‌نگری و نظام ارزشی ما نیز مانند جهان‌نگری و نظام ارزشی پست‌مدرن دارای ویژگی آشفتگی و درهم‌تنیدگی و بی‌نظمی است؟ پاسخ روشن است؛ ما چنین و جهان‌نگری و نظام ارزشی‌ای نداشته و نداریم. ◾️افسوس که نه بسیاری از فیلسوفان ما متوجه این شکاف عظیم میان معماری و فلسفه ما هستند و نه بسیاری از معماران و شهرسازان ما متوجه‌اند که در چه زمینی بازی می‌کنند، سنگ چه مکتبی را به سینه می‌زنند و با معماری خود چه و جهان‌نگری‌ و فلسفه‌ای را مدیریت می‌کنند: زیرا به اعتقاد این بنده «معماری چیزی جز «مدیریت فضا» به منظور «مدیریت اندیشه و رفتاری» که در آن فضا انجام می‌گیرد نیست.» پی‌نوشت: مولف محترم این یادداشت که تخصص اصلی ایشان فلسفه است کاملا دقیق، درد را در این جمله تشخیص داده‌اند: "افسوس که نه بسیاری از فیلسوفان ما متوجه این شکاف عظیم میان معماری و فلسفه ما هستند و نه بسیاری از معماران و شهرسازان ما متوجه‌اند که در چه زمینی بازی می‌کنند، سنگ چه مکتبی را به سینه می‌زنند و با معماری خود چه فرهنگ و جهان‌نگری‌ و فلسفه‌ای را مدیریت می‌کنند". یکی از دوستان نقل می کرد که چند سال قبل، یکی از شاگردان مشهور مکتب فلسفی هایدگر برای مسافرتی به قم آمده بود و بعد از مشاهده حجم انبوه فست فود و پیتزافروشی‌های این شهر گفته بود که چطور ممکن است در شهری که مهد فلسفه صدرایی است این حجم از فست فود فروشی وجود داشته باشد؟! از مهمترین حلقه‌های مفقوده شکل گیری تمدن نوین اسلامی، عدم امتداد فلسفه ما در سبک زندگی ما (اعم از سبک ساختمان و سبک لباس و سبک غذا و ...) است که سبب گسست عظیم و بروز بحران هویت در صورت‌بندی‌های عینی و ملموس زندگی ما شده است. 🔴 👇 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔻همه‌پرسی و مسألۀ امکان تحلیل مردم ۱. انقلاب، «خودش» را در معرض همه‌پرسی گذاشت، نه «راه‌حل مسائل» را. خودش یعنی «نوع نظام» - جمهوری اسلامی - و «قانون اساسی» را. در این موارد که «بنیان‌های آغازین» هستند، چاره‌ای جز رجوع به «نظر مستقیم مردم» نیست. اقتضای حقّ و شرع نیز همین است که مردم به‌صورت آگاهانه و اختیاری، حاکمیّت دینی را بپذیرند و هیچ‌گونه تغلّب و تحکّمی در میان نباشد. البتّه بیشتر نظام‌های سیاسی - برخلاف نظام جمهوری اسلامی – از این «آزمون آغازینِ بی‌واسطه» گریخته‌اند و رندانه، مقبولیّت اجتماعی خویش را بدیهی و مسلّم وانمود کرده‌اند. پس از این مرحله، نظر مردم از طریق «منتخبان دوره‌ای»‌شان در دولت و مجلس و ... مشخص می‌شود و مردم‌سالاری دینی به جریان می‌افتد. مردم در این الگو، کارگزارانی که به دلیل توانمندی و تخصص و کارآمدی از عهدۀ حل مسائل برمی‌آیند را انتخاب می‌کنند، نه راه‌حل مسائل را. آن‌گاه کارگزارانِ منتخب، راه‌حل مسائل را برمی‌گزینند. پس مرحلۀ اوّلی، «مردمی» و «توافقی» است و مرحلۀ دوّمی، «نخبگانی» و «کارشناسی». ۲. اگرچه در انتخابات نیز مانند همه‌پرسی، گاهی بخشی از مردم در مقام تحلیل، «اشتباه» می‌کنند، امّا در عین حال، «امکان دستیابی به تحلیل درست» را دارند. امّا درباره‌ی بسیاری از مسائل کلان، حتّی این «امکان/ قوّه/ قابلیّت» نیز نیست؛ چون فرد، قادر به محاسبۀ مجموع منافع و مضارِ راه‌حل‌های مختلف در مسائل تخصصی نیست. در این قبیل مسائل، نه این‌که مردم «نباید» اظهارنظر رسمی کنند، بلکه «امکان» اظهارنظر رسمی ندارند؛ چون مسائلی از این دست، تخصصی هستند و مردم به دلیل ناآشنایی با آنها نمی‌توانند میان گزینه‌های متنوّع، داوری نمایند و به تحلیل و جمع‌بندی برسند. «بی‌امکانیِ تحلیلی» که رهبر انقلاب از آن سخن گفته‌اند، به این معنی و منحصر به «مسائل تخصصیِ حکمرانی» است، نه این‌که مردم به طور کلّی، امکان تحلیل ندارند و فقط حاکمان باید برای آنها تصمیم بگیرند. اگر چنین بود، باید انتخابات نیز منتفی می‌شد درحالی‌که رهبر انقلاب در هر انتخابات، مردم را هم به «مشارکت حداکثری» فرا می‌خوانند و هم به «گزینش بهترین‌ها». پس بی‌امکانی یا کم‌امکانیِ تحلیلی در همه‌پرسی، به «امکان‌مندیِ حداکثری» در انتخابات تبدیل می‌شود. ۳. همه‌پرسی، بر اساس خودِ قانون اساسی، یک گزینۀ «اضطراری» و «غیرعادی» برای اوضاع خاص است؛ نوعی خروج از سازوکار طبیعیِ مبتنی بر «تقنین رسمی» و «تصمیم‌گیری کارشناسی» است به دلیل موقعیّت ویژه. قانون اساسی نگفته است که در چه شرایطی باید همه‌پرسی انجام داد. فقط تصریح کرده که اگر مسأله، «بسیار مهم» باشد، مجلس چنین اختیاری نیز دارد که تصمیم را به خود مردم واگذار کند. ولی این متن به آن معنی نیست که باید «همه» یا «بخشی» یا حتّی «اندکی» از مسائل مهم را به نظر مستقیم مردم ارجاع داد. فقط گفته شده است که چنین امکانی وجود دارد و استفاده از آن مجاز است. اگر این «امکان»، هیچ‌گاه به «فعلیّت» نرسید، نباید خُرده گرفت و این اصل را «معطّل» قلمداد کرد. این اصل، فقط یک «امکان حاشیه‌ای و خاص و استثنایی» است، نه «الزام اصلی و عادی و رایج». همه‌پرسی، حقّ مردم است و قانون اساسی، این حقّ را برای مردم مطرح کرده است، امّا اگر شرایط، عادی باشد، لازم به همه‌پرسی نیست و منتخبانِ خود مردم در مجلس باید تصمیم بگیرند. ۴. رهبر انقلاب نیز تشخیص نداده‌اند که ما در وضع خاصی قرار داریم که محتاج همه‌پرسی باشیم، بلکه همین «روند مستمر انتخابات» در دولت و مجلس و شوراها، کافی است و می‌تواند هم از عهدۀ «انعکاس نظر مردم» برآید و هم موجبات «گردش حکمرانی» را فراهم کند. امام خمینی نیز همین تشخیص را داشتند و ازاین‌رو، هیچ‌گاه دربارۀ راه‌حل مسائل، همه‌پرسی برگزار نکردند. حال یا به این دلیل که پاسخ مسأله‌های بسیار مهم، مشخص بوده است (ارجاع به منافع ملّی و مصالح ملّی)، یا به این دلیل که نظر مردم دربارۀ مسأله‌های بسیار مهم، مبهم نبوده است (ارجاع به هویّت ملّی و آخرین گزینش انتخاباتی مردم یا اجتماع عینی مردم)، یا به دلیل این‌که مسأله‌های بسیار مهم، به‌شدّت تخصصی و علمی بوده‌اند و افکار عمومی، توان داوری دربارۀ آن را نداشته‌اند (ارجاع به بی‌امکانیِ تحلیلی مردم)، یا به این دلیل که از جامعۀ درگیر جنگ شناختی نباید توقع داشت که در مواجهه با مسأله‌های بسیار مهم، دچار نوسان و لغزش نشود (ارجاع به اثرگذاری کج‌روایت‌ها در جامعه)، یا به دلیل این‌که شرایط اجتماعی برای مواجهه با مسأله‌های بسیار مهم، مستعد و مناسب نبوده است (ارجاع به ایجاد شکاف اجتماعی). عجیب است؟! 🖇 منتشرشده در تسنیم ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
مرکزمطالعات-24 فروردین_01 تدویش شده انتشار(1).mp3
41.21M
چهارمین نشست هم اندیشی رمضانی 💓 : 🖌به نظر می آید در نشستی که در رابطه با پدیده کشف حجاب با حضور جناب آقای سید مجید امامی دبیر شورای فرهنگ عمومی شورای عالی انقلاب فرهنگی و به میزبانی: پژوهشکده مطالعات راهبردی حوزه و روحانیت تشکیل شد نکات خوبی در رابطه با کشف حجاب به گفتگو گذاشته شد ، بخصوص نکات دقیقی که استاد امامی در آخر جلسه مطرح کردند. با اینکه 3 ساعت 48دقیقه است ولی به عنوان جلسه ای که تضارب آراء در آن مطرح است ارزش گوش دادن دارد☘️ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔰 توجه به سنتی غائب در رابطه بین مردم، نخبگان و حاکمیت 🔻راستش اصلا با تحرکات اخیر رسانه‌ای و سیاسی مهدی نصیری موافق نیستم. اینکه شما در یک ویدیو با لحن رسانه‌های فارسی زبان خارجی به رهبری کنایه بزنید و بعد از امکان شکل گیری یک جمهوری عرفی ذیل رفراندوم دفاع کنید هر چه هست شبیه کنش امثال نصیری نیست. اصطلاحا این فرم، فرم او نیست. البته که من معتقدم مشکل واقعا این نیست که جمهوری عرفی نداریم؛ از قضا مشکل این است که چرا جمهوری اسلامی بر اساس مبانی خود به جای دیگر رفته و اسلامش به جای اینکه تحت تاثیر خوانش‌های انسانگرایانه متفکران انقلاب باشد، به خوانش های فقهی و کلامی و از قضا ضد عرفانی و فلسفی دچار شده! به نظر می‌آید دفاع از «جمهوری عرفی» اساسا رهزن است، چرا که اساسا برای استیت که ذاتا نمی‌تواند دینی باشد، پسوند «اسلامی» قرار نبود جاده صاف کن فقه و تسلط روحانیت، بلکه منادی امر معنوی و البته آرمان خواهی مبتنی بر فلسفه تاریخ تشیع باشد. بگذریم که معلوم نیست از دل رفراندم و هر گونه تقلای کاملا دموکراتیک دیگری، لزوما جمهوری عرفی شکل بگیرد! 🔺 البته در عین نقدی که میتوان و باید به فرم نصیری داشت نباید از جهت او غافل شد. واقعیت این است که بین طیفی از نخبگان و رهبری درباره شیوه حکمرانی یک شکاف قابل لمس وجود دارد. رهبری معتقد است امتداد شیوه کنونی میتواند ما را به سرمنزل مقصود برساند و طیفی دیگر که من نیز به آن تعلق دارم معتقد است این شیوه باید مشمول بازنگری جدی و اساسی شود و از قضا این بازنگری باید در دوره رهبری ایشان انجام شود. به زبانی دیگر طیفی از نخبگان مشکل را در ساختار میفهمند و رهبری مشکل را در عوامل ساختار؛ طیفی از نخبگان رابطه بین دستگاه های انتخابی و انتصابی را غیر متوازن، الهیات و رسانه جریان مسلط را ناکارآمد و آینده کشور را مبهم میدانند، حال آنکه رهبری چنین نگاهی ندارد و این به زعم من ساده ترین و در عین حال دقیق ترین صورتبندی اختلاف جاری است. 🔺اگر بپذیریم که وظیفه نخبگان حل مسأله است، آن مسأله، امروز و اکنون قبل از هر چیز، برقراری یک گفتگو، هر چقدر هم پر چالش، با جریان های نزدیک به رهبری برای اول تقریر محل اختلاف و بعد هم حل آن است. این مسیر قاعدتا قبلا به شکل فردی و مذاکره ای رفته شده، منظور اینجا ایجاد یک گفتگوی جمعی در فضای عمومی و البته مشفقانه و عالمانه است و البته که برقراری چنین گفتگویی نیازمند مناعت طبع جریان‌های امنیتی و کشف زبانی جدید از سوی نخبگان برای طرح صورت مسأله است. 🔺 پایه گذاری و یا حداقل تلاش برای برقراری چنین گفتگویی هر چقدر هم که در عمل ناکام بیاید تمرین خوبی است تا نخبگان و صاحبان قدرت یاد بگیرند با صورت‌بندی مسأله به شیوه‌های جدید ( کاری که بچه‌های طیف عدالت‌خواه در ملاقات با رهبری انجام دادند) راه را برای گفتگو و حل مسأله باز کنند؛ رویه‌ای که تقریبا به خاطر تاریخ استبدادی ما کم و بیش بی‌سابقه بوده و به لحاظ تاریخی الان فرصت تحقق آن وجود دارد. پس موضوع فقط واکنش به یک موقعیت خاص نیست، موضوع پایه ریزی یک سنت غائب در رابطه بین مردم، نخبگان و حاکمیت است. 🔺دقت کنیم که وظیفه نخبه اعتراض نیست، وظیفه نخبه، میانجی گری، پژواک اعتراض صدای بر آمده از جامعه، صورت‌بندی محل چالش، کشف مسأله و بعد حل مسأله است. نخبگان هر کاری در این چند سال، از اعتراض گرفته تا مهاجرت و پیوستن به شبکه های خارجی و چه بسا تحمل هزینه های سنگین مثل زندان و غیره کرده‌اند، حل مسأله نکرده اند‌. هنوز مسأله حل نشده باقی مانده و تاریخ نخبگان را نه بر اساس اینکه سمت قدرت نخواست و نگذاشت، بلکه بر اساس اینکه نخبگان «نتوانستند» قضاوت خواهد کرد. بنابراین به جای جملات کنایه آمیز و دفاع از جمهوری عرفی و با لحنی متعلق به غیر، پیشنهاد من به آقای نصیری و طیف عدالت‌خواه نزدیک به ایشان اتخاذ رویکرد حل مسأله آن هم در سطح جمعی برای روشن کردن محل شکاف، حرکت به سمت کشف یک زبان جدید برای گفتگو و بعد پیشبرد این گفتگو برای حل مسأله است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🤔شاید شما هم از اینکه حکومت دست به اقدام جدی برای مقابله با کشف حجاب نمی زند، در تعجب باشید. شما که هیچ، احتمالاً خود کشف حجاب کرده ها هم متعجب اند و می پرسند: «یعنی واقعاً کسی کاری باهامون نداره!!؟» و بعد از چند بار رد شدن از پیش پلیس و حتی آدرس پرسیدن از او در حال کشف حجاب، متوجه می شوند که نه واقعاً انگار کسی کاری ندارد!! 🤔رئیس جمهور هم در افتتاح نمایشگاه قرآن گفت که در راه چند نفر به من درباره وضعیت حجاب تذکر داد... اما ایشان هم -که در خیلی از موارد قاطع و ضربتی عمل می کند- چندان حرف مهمی که حاکی از یک اقدام جدی باشد نزدند. اما شاید ملاحظه ای که وجود دارد که توسط مسئولین گفتنی نیست. 👀و آن اینکه طبق برخی تحلیل ها فاز جدی تر فتنه دشمن، بعد از ماه مبارک رمضان خواهد بود. یعنی اردیبهشت و خرداد ماه... 🎞️همان چیزی که ابتدا فیلم سینمایی اش را ساختند و جایزه باران کردند که به وابستگان خود بگویند، نقشه راه این است؛ (🎞️فیلم عنکبوت مقدس که در آن یک آدم به ظاهر مذهبی، به طور خودسرانه، زنان فاسد را مجازات می کند.) 🔴بعد از ماه رمضان، برنامه دارند تا قبح شکنی های بیشتری انجام بشود و اقشار مذهبی تندرو را وادار به واکنش سخت کنند و دعوا را به کف خیابان بکشند. 🔴به موازات حجم قابل توجهی اسلحه بین اغتشاشگران توزیع کنند و کشت و کشتار وسیع رقم بزنند... 🔴و این وضعیت را تا انتخابات مجلس و خبرگان کش بدهند... ⏰زمزمه های آن هم شروع شده. انتشار و شاید تولید فیلم ماست پاشی به آن دو دختر مکشفه هم می تواند در همین پازل تحلیل شود. یک فرد مدعی مذهبی بودن جاهل هم در فضای مجازی منتشر کرده که «اگر دولت نیاید در مسئله حجاب، اتفاق بعدی این است که.... اگر فردا اسیدپاشی و... شد تعجب نکنید» 🔴چرا؟ زیرا طبق تحلیل خود صهیونیست ها، تا کنون هیچکدام از حکومت های یهودیان اسرائیل به 80 سال نرسیده است. هشتاد سالگی حکومت فعلی هم -در شرایطی که حکومت آنها به شدت تضعیف شده و درگیری های داخلی آنها را شاهد هستیم- در دور دوم دولت رئیسی، قرار دارد و به گفته نفتالی بنت، دوسال بیشتر وقت نداریم... ❌با جنگ بیرونی و نظامی که حریف نمی شوند پس لاجرم به جنگ های داخلی سیاسی اجتماعی روی می آورند. ❌لذا جبهه شیطان به سردمداری اسرائیل تمام تلاش خود را می‌کند تا در این نبرد پایانی، جبهه حق به پرچمداری ایران را زمین گیر کند چرا که به تعبیر رهبر انقلاب «قضيه فلسطين كليد رمزآلود گشوده شدن درهاي فرج به روي امت اسلام است...» 👈در این باره، فایل صوتی سخنرانی شیخ قمی @TablighGharb (کانال ایتا) جلسه در جمع نخبگان رشته‌های فنی کشور مورخ 1401/12/06 را گوش بدهید. حتماً. ⚠️در آخر یک تلنگر به خودمان: شاید حکومت از اقدام سخت و سلبی و رسمی و آشکار معذور باشد یا اصلاً معذور نباشد و مسئولین بخواهند به جهنم بروند؛ اما آیا همه وظایف بر عهده حکومت و مسولان است؟! آحاد مومنین چه؟ وظیفه ای نداریم؟! ✅راهکار اصلی پیشگیری و درمان فتنه، انجام واجب قطعی فوری «جهاد تبیین» است. هرکس به هر نحو که می تواند باید این واجب را ادا کند و الا به تعبیر حضرت آقا: «در باب جهاد تبیین این است ــ که این تحذیر خود ما است، تهدید خود ما است ــ که بدانیم که اگر جهاد تبیین بدرستی صورت نگیرد، دنیامداران حتّی دین را هم وسیله‌ی هوسرانی و شهوترانی خودشان قرار خواهند داد؛ یعنی اگر من و شما کارمان را درست انجام ندهیم، آن که برایش صرفاً دنیا مطرح است ــ دنیای شخص خودش، یعنی هوسهای خودش، آرزوهای خودش، خواسته‌های شخصی خودش ــ حتّی دین را هم در خدمت خواهد گرفت.» ✅راهکار فرعی هم تذکر لسانی است. گفتن و رفتن.(به تعبیر حضرت آقا در کتاب واجب فراموش شده: گفتن و رفتن بلکه گفتن و دررفتن!) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
💠 رشد فزآینده دین‌داری در جامعه ایران/ عدم تحلیل و برنامه‌ریزی نهادهای علمی نسبت‌ به این مسئله ✴️ مسئله این است که ما در سنجش دین و دین‌داری ایرانیان باید ناظر به معنایی از دین که در ایران وجود دارد یعنی اسلام، تشیع و مانند آن پژوهش کرده و از این زاویه، ابعاد اجتماعی، فرهنگی و تاریخی دین را هم بررسی کنیم. انقلاب اسلامی ایران نقطه عطفی در دین‌داری ایرانیان بود که به‌نوعی منشأ تغییرات و تحولات در جهان اسلام، بلکه فراتر از جهان اسلام، در سطح کشورهای غیراسلامی هم شد. ❇️ ما با سطحی از دین و دین‌داری مواجه هستیم که باید در تعاملات و ساختارهای قدرت اجتماعی، منطقه‌ای و جهانی به آن پرداخت و آن را مدنظر قرار داد. این مسئله ابتدا چندان به چشم مخاطبان این جریان دینی اجتماعی و سیاسی نمی‌آمد. اصلاً فکر نمی‌کردند که این یک واقعیت زنده و قابل تداوم است. 🔸این جریان چیزی در حاشیه رقابت‌های شرق و غرب بود اما ناباورانه دیدند تداوم پیدا کرد، موج ساخت، نوع رفتار و مواجهات سیاسی منطقه‌ای قدرت‌های جهانی را به‌گونه‌ای تحت‌تأثیر قرار داد و جهان سکولاری که به هیچ وجه هویت اجتماعی و سیاسی دین را به رسمیت نمی‌شناخت، ناگزیر شد در رقابت با این جریان دینی ایران و جهان اسلام بدل‌های دینی درست کند. این موضوع اصلاً سابقه نداشت. براین اساس گروه‌های سلفی تندرو و بعد داعش به وجود آمد. این‌ها پدیده‌های جدیدی بودند که درتقابل با دین در عرصه سیاسی و با مفاهیم دینی شکل گرفتند. 🔷 در برابر برخی ادعاها باید پرسید کدام روز در این چهل سال گذشته این عنصر ضعیف شده است؟ ما در حوزه مناسکی شاخص‌ها یا نمادهایی را نمی‌بینیم و نداریم که نشان دهد قلمرو مناسک دینی تضعیف شده، شاهدش مثلاً پدیده اربعین، عزاداری‌ امام‌حسین علیه‌السلام یا جشن‌های مهدویت و مانند اینهاست. امروز ما در عرصه اجتماعی و سیاسی غیبت دین را نمی‌بینیم، بلکه رقابت‌هایی را می‌بینیم که مفاهیم مربوط به خودش را می‌طلبد. ما به شناخت پیچیدگی‌های این روابط و تقسیم‌بندی انواع دین‌داری‌هایی که مطرح می‌شوند نیاز داریم. در این زمینه هم ادبیات و تحقیقات مرتبط با دین‌داری را در دوران معاصر شاهدیم و این خود نشانه‌ای از حضور دین در عرصه‌های مختلف است. 🔶 اگر نهادهای علمی‌تان در حاشیه مرجعیت علم مدرن باشد توقع اینکه برنامه‌ریزی نخبگانی مناسبی از این ناحیه در جامعه اسلامی داشته باشید، نابجاست. در آن جهات بقیه نهادهای اجتماعی و فعالیت‌های دینی هنوز وضعیت مناسبی نسبت‌به بخش‌های دیگر را شاید پیدا نکرده باشد. 🔻 همچنین القای اینکه دین‌داری قوت و قدرتی را پیدا نکرده یا گرفتار آسیب شده از سوی کسانی که مباحث نظری می‌کنند، نتیجه نبود تحلیل همه‌جانبه‌‌ای نسبت‌به مسئله است و این افراد در چارچوب نظریاتی به مباحث می‌پردازند که ساختار معرفتی و علمی آن متناظر با این فرهنگ نیست و از منبع دیگری تغذیه می‌شود. 📌 متن تفصیلی گفت‌وگو در سایت استاد پارسانیا 🎙 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
اخلاق سرمایه داری، روح عدالتخواهی 🔹روزی که جنبش عدالتخواهی شکل گرفت در ابتدای دهه هشتاد و با بیان صریح رهبری برای شکل گیری مطالبه هایی که کسی تا آن روز جدی نمیگرفت، کمتر کسی فکر میکرد زمانی این جنبش خلاصه متن پیامش مقابل رهبری آن باشد که محترمانه رهبر را عامل اصلی بی عدالتی ها در کشور معرفی کند و مطالبه اصول مردمسالاری از او کند. چه شد؟ چرا کار جنبش به اینجا کشید؟ 🔹از روز نخست میدیدم برخیشان با هو کردن و کوچک شمردن جریانات دیگر آغاز کردند. خوب البته آنها اولین تشکیلاتی بودند که نام یک آرمان مهم انقلاب را روی خود گذاشته بودند و لابد باید نشان میدادند نسبت به بقیه تشکلها از این جهت جلوترند. همینطور از طرف طیفی از مسوولین و صاحب منصبان مورد تهدید و اتهام بودند و باید بیش از دیگر مجموعه ها هوای یکدیگر را میداشتند. اما اینها کم کم باعث یک نارسایی اخلاقی شد. 🔹مدتی پیش وقتی مساله «عدالتخواهی خوارجی» را مطرح کردم با کمال تعجب دیدم دوستانم از این تشکیلات برآشفتند. هر چه توضیح میدادم که من درباره یک فرهنگ و گفتمان سخن میگویم و این چه ربطی به شما دارد، کاری به افراد ندارم کاری به گروه خاصی ندارم و والله قسم که کاری نداشتم و ندارم، اما از غیظ و غضبشان کاسته نشد. چرا؟ چون آنها خود را صاحبان اصلی این شعار میدانستند و وجود آن را در دیگران نفی میکردند. این شدنی نبود که افقی جهانی و ملی را که جریانهای مختلف دنبالش میکنند در یک قوطی کبریت حبس کنیم ولی گویا چنین میخواستند. 🔹به نظرم انحصار طلبی و خودخواهی در کالبد تشکیلات درد اصلی این جریان شد. و مهمترین مشکل این اخلاق آنجا ظاهر میشد که مانع شکل گیری «اندیشه ورزی» در این جریان میشد. جریان اندیشه ورز جریانی است که خودش خودش را نقد کند. جریانی که سخن اثباتی روشن داشته باشد نه فقط یک نه بزرگ باشد. شما باور نمیکنید خوبان اهل اندیشه ای در این جریان با اینکه میدیدند فلان رفیقشان حاج قاسم را هم حتی عدالتخواه نمیداند دم فرو میبستند و رفیقشان را نقد نمیکردند. 🔹شما باور نمیکنید تا همین یکی دو سال پیش این جماعت با مهدی نصیری سابقا متحجر و امروز ملتقط و فحاش، دم خور بودند و حاضر نبودند رک و روشن عقاید مخالف انقلاب او را نقد کنند. چرا؟ چون او مدتی در دهه هفتاد اهل عدالتخواهی بوده و روابطی با آنها دارد. او در علن بنیانهای اندیشه امام را نقد میکرد و اینها حداکثر گاهی در خفا پاسخ میدادند. 🔹شما باور نمیکنید وقتی یکی از رفقای این جماعت که نظام اسلامی را به قرآن سوزی متهم کرده بود و محکوم هم شده بود به نشر اکاذیب و دروغگویی، چندین نفر از رفقایش که حالا در بخشهای مختلف کشور مسوول هم بودند یا آبرویی داشتند، به نفع او نامه نوشتند و قوه قضاییه را متهم کردند. البته با این قید که ما سبک فلانی را هم قبول نداریم و البته خودشان هم خوب میدانستند اثر رسانه ای نامه شان به نفع چه کسی و به ضرر کجا است. اما چنین کردند و آبرویشان را خرج او نمودند. 🔹این اخلاق راه اندیشه ورزی و پویایی فکری را میبندد. راه معنویت را سد میکند و عملا با یک موجودی با هیکل گنده و مغز کوچک و روح کودک طرف خواهیم بود. وقتی اعتراض میکردیم که شما که میبینید نقش بسیاری از دوستانتان را در یاس آفرینی و ناامید سازی و حرمت شکنی نظام، پس چرا سکوت میکنید؟ برای مان حرف از رفتار شهید بهشتی با شریعتی میزدند. وای خدایا! بهشتی!؟ آزاداندیشی و بی تعلقی بهشتی درباره تشکیلات حزب جمهوری را در آثارش و رفتارش ندیدید؟ مرزبندی روشن او ذیل گفتمان انقلاب با بنی صدر و جریانش را ندیدید؟ 🔹حالا یک جنبش داریم که اصل و فرع نمیشناسد، اهل فکر و مطالعه نیست و بیانیه اش را از کف مجازی و توییت بازیها جمع میکند، جنبشی که بهترین محمل شده تا نیروهای جوان انقلابی را از نظام اسلامی انقلابی متنفر کند. آنچه باعث میشد عاقبت نصیری و احمدی نژاد و اشتری و صدرالساداتی امثالهم آن شود که میبینیم،یعنی روح خودخواهی و لجاجت، روح انحصار طلبی، روح مدارا با رفیق و کم محلی به نظام انقلابی و در یک کلام همان روح سرمایه داری در وجود این تشکیلات هم رخنه میکرد. 🔹اما با همه این احوال نباید از این جمعیت مأیوس شد. شکل گیری این اخلاق تا حدودی طبیعی و ناشی از شرایط مبارزه شان بود هر چند آثار منفی زیادی را باعث شده اما امروز جوانان تازه کاری در این تشکیلات وارد شده اند که امید است حرکتی و انقلابی در آن شکل دهند، و البته هنوز دوستان عزیزی در ادوار این تشکل وجود دارند که امید است این اخلاق غلط را مداوا کنند. تشکیلات جنبش عدالتخواهی میتواند یک جریان پیشرو و خط شکن در آرمانخواهی کشور باشد و امید است که چنین باشد. بشرطها و شروطها. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
💢تحفه‌ای اصفهانی اندر باب بی‌حجابی💢 (1) صفحه 1 از 3 الان که در حدود ساعت 4 بامداد در حال خستگی این مطلب را می‌نویسم، چند ساعتی است که از یک سفر حدود 50 ساعته از اصفهان برگشته‌ام. سفری خانوادگی که در آن باغ پرندگان، سی و سه پل، زینبیه، اکواریم، پارک جنگلی ناژوان را قریب به 25 ساعت از نزدیک مشاهده کرده‌ام. 🔹 و اما گزارشی از این سفر: ➖در اماکنی که ذکر شد (به جز پارک جنگلی ناژوان که تعداد کمتر بود)، تقریبا بین 15 درصد سر برهنه (بی‌حجاب) به چشم می‌آمد. ➖تقریبا به همین مقدار هم محجبه دیده می‌شد. (این تعداد در پارک جنگلی ناژوان بیشتر بود که شاید علت آن این بود که اماکن دیگری که ذکر شد، توریستی‌تر محسوب می‌شوند.) ➖تقریبا اکثر قریب به اتفاق جامعه مذهبی، تذکر لسانی هم نمی‌دهند و با تعدادی از آنها که صحبت کردم قائل بودند: «ما مردم نمی‌توانیم درگیر شویم و این کار حاکمیت است و ما حداکثر بتوانیم به لطافت تمام تذکر لسانی بدهیم». بگذریم که همین ها هم اکثر تذکر لسانی لطیف و لیّن هم نمی‌دادند. ➖به جز بخش «آکواریم»، در بقیه مکانهایی که گفته شد، هیچ تذکر و یا هشداری از توسط متولیان اداره و بخش حراست به مراجعه کنندگان داده نمی‌شد و البته این بار هم یک بنر بزرگ بر سر در همه این اماکن زده بودند که «از دادن خدمات به افراد بی‌حجاب معذوریم و ... و طبق ماده فلانِ قانونِ فلان کسانی که کار حرامی را در سطح عموم جامعه انجام دهند، تا فلان تومان جریمه می‌شوند یا تا فلان تعداد شلاق می‌خورند. 🧐🙃» ➖ در بخش آکواریوم، چند جوان تقریبا شیک پوش امروزی که ازانتظامات آنجا بودند و هر چند دقیقه یکبار فریاد می‌زدند: «عکسبرداری و فیلمبرداری از ماهیها با فلش ممنوع است»، با دیدن خانومی که شال و روسری به سر نداشت، نه خیلی آهسته و نه خیلی بلند می‌گفتند: «لطفا روسری و شالتان را روی سرتان بیندازید!». این تقریبا مؤثرترین کاری بود که درباره حجاب در این چند روز دیده‌ام. ➖البته بودند افراد مذهبی که هنوزهم به صورت خودجوش پیگیر تذکر زبانی به بی‌حجابها بودند و عرصه را خالی نکرده بودند. در مواردی هم بعضا لااقل به صورت کوتاه، تأثیری هم می‌گذاشتند، ولی با دور شدنشان معمولاً دوباره شالها و روسری ها به وضع قبلی برمی گشت. البته برداشت من این است که در موارد اثرگذاری هم اینکه مخاطب نمی‌دانست اینها مسئولیتی دارند یا بدون داشتن مسئولیت رسمی اقدام به تذکر کرده اند، بی تأثیر نبود. مسئول انتظامات بودن، یکی از وجوه تأثیرگذاری تذکرات لسانی بود. به نظرم می‌رسد که «تذکر لسانی» در نظام معنایی عموم مردم، کاری حاکمیتی است نه عمومی (کاری به اینکه این تلقی درست است یا نه، ندارم.) ➖حدود 3 الی 4 درصد، پا را از بی‌حجابی فراتر گذاشته بودند و برخی با شلوارهای شکاف خورده و برخی با لباسهای کوتاهِ نیم تنه و برخی با پیرهن و دامن و برخی با آرایشهای وحشتناک و برخی با دوچرخه سواری و ...، سعی در افق‌گشایی در عرصه بی‌حجابی داشتند و به قول برخی دوستان، داشتند برای آینده، تصویرسازی و افق‌پردازی می‌کردند. ادامه دارد: ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
💢تحفه‌ای اصفهانی اندر باب بی‌حجابی💢 (2) صفحه 2 از 3 ➖چند نکته راهبردی را کوتاه و البته صریح عرض می‌کنم: 1️⃣ ایده تذکر لسانی عمومی به این معنا که همه متدینین راه بیفتند و خودجوش تذکر لسانی بدهند، به علت عدم آموزش و مهارت لازم عموم مردم و همچنین به علت به دنبال بهانه بودن دشمن، بسیار پرهزینه است و منتهی به شکاف بیشتر و بیشتر اجتماعی می‌گردد. 2️⃣ بهترین و مطمئن‌ترین راه کوتاه مدت برای کنترل گسترش بی‌حجابی را باید در تذکر لسانی مهربانانه و البته مقتدرانه به سربرهنگان و البته برخورد قاهرانه‌تر با 3 الی 4 درصد هنجارشکنان (بخوانید تن‌نماها)، توسط کادر حراست و انتظامات اماکن جستجو کرد. رسمیت قانونی که به دنبال خود نوعی اقتدار حکومتی را نمایندگی می‌کند، موضعی است که در موارد متعددی که شاهد بودم، طرف منازعه و معارضه قرار نمی‌گیرد؛ بر خلاف امر به معروف و نهی از منکرهای فردی و خودجوش. باید توجه کرد که در حال حاضر بخش زیادی از بی‌حجابان در حال مزه مزه کردن است و هنوز آنقدر بر ادامه این مسیر تصمیم قاطعی نگرفته است، لذا رها کردن فضا و حساسیت‌زدایی از آن بسیار خطرناک است و باعث تقویت موضع ایشان می‌گردد. 3️⃣ البته آنچه گفته شد، اصلا به این معنا نیست که ما نباید «مردمی‌سازی مبارزه با بی‌حجابی» را دنبال کنیم. اساساً راه حل اصلی رفع مشکلات اجتماعی را باید در مردمسالاری دینی جستجو کرد، ولی ـ همانطور که بارها این مسئله محل اختلاف با دوستان عزیزم بوده است ـ ، به جدّ معتقدم که نگاه توده‌ای به حضور و مشارکت مردمی، جز اتلاف انرژی و اصطکاک‌های پرهزینه و فرصت سوز عایدی نخواهد داشت و مرد‌م‌سالاری زمانی امکان تحقق می‌یابد که با هدایت و رهبری دینی صورت گیرد وگرنه آنچه که اتفاق می‌افتد، مردم‌سالاری نخواهد بود، بلکه وضعیت به وضعیت«مردم علیه مردم» تبدیل خواهد شد. مدعای بنده این است که برای ایجاد موقعیت «مردم‌سالاری دینی» در هر پدیده‌ای، باید آن پدیده را به پدیده‌ای سیاسی ـ ملی تبدیل کرد. این مدعا را قدری توضیح می‌دهم: برداشت من این است که هم جریان بی‌حجاب و هم جریان مذهبی در حال وزن کشی و شرایط سنجی است. امروز جریان بی‌حجابی در کشور، در حال تست و در حال ایجاد نمونه‌های موفق همبستگی اجتماعی از طریق بی‌حجابی به عنوان مهمترین فناوری اجتماعی بروز اعتراضات سیاسی خود است و لذاست که بی‌حجابی امروز نه یک پدیده صرفا فرهنگی که اساساً یک اکت و کنش پرقدرت سیاسی است که اگر هزینه‌های این نزاع سیاسی واضح نشود، امکان پیوستن خیل عظیمی از بدنه شل حجاب به بی‌حجابان و یا بی‌حجابان به تن‌نمایان دور از انتظار نخواهد بود. صریحاً عرض می‌کنم امروز نابودکننده ترین راهبرد برای مواجهه با بی‌حجابی، از این پدیده و فروکاهیدن آن به مثابه یک عارضه فرهنگی و اجتماعی است؛ همانطور که در طرح شورای عالی انقلاب فرهنگی (هم طرح زیست عفیفانه و هم طرح اقدام مشترک) به وضوح قابل مشاهده بود. سیاسی بودن یک فعل، یعنی اینکه مسئله، مسئله‌ی مرگ و زندگی است؛ یعنی مسئله‌ی بقا و عدم بقای یک ملت است؛ یعنی مسئله، حساستر از یک تصمیم شخصی و یا گروهی و یا صنفی است؛ یعنی مسئله، یک مسئله ملی است! سیاست‌زدایی از پدیده بی‌حجابی، نه تنها شرایط پیوستن قشر شل حجاب به بی‌حجاب و بی‌حجاب به تن‌نمایان را فراهم می‌کند، بلکه بالاتر، امکان فعال‌سازی انرژی پنهان و عظیم جریان مذهبی در کشور را هم از دست می‌دهد. سیاست‌زدایی، به معنای این است که مسئله هجمه به هویت ملی در کار نیست و لذا ظرفیت انگیزش و برانگیختن قدرت واقعی مردم متدین ایران به عنوان بزرگترین نیروی اجتماعی دویست سال گذشته ایران را نخواهد داشت. مخدوش شدن هویت ملی، بزرگترین سرمایه انگیزشی ایجاد عزم ملی برای ویرایشها و اصلاحها بزرگ در کشور ایران است که سیاست‌زدایی و فرهنگ‌مالی کردن امور تمدنی، آن را نفی می‌کند و تقلیل می‌دهد. ادامه دارد...👇 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
💢تحفه‌ای اصفهانی اندر باب بی‌حجابی💢 (3) صفحه 3 از 3 فرهنگ برهنگی، آشکارترین نقطه تلاقی فرهنگی تمدن دینی با تمدن غرب است و این یعنی تیزترین و سیاسی ترین لبه نزاع فرهنگی. ولی مشکل جایی است که در ادبیات حکمرانی ما سالهاست، تا صحبت از مقوله سیاست می‌شود، بلافاصله «حاکمیتی بودن»، «از بالا به پایین بودن»، «غیرمردمی بودن»، «اجباری قانونی بودن»، «غیرمشارکتی بودن» و «اختصاصی بودن» به ذهن می‌آید، در حالی‌که منطق انقلاب اسلامی اساسا‌ً بر توأمان بودن امر سیاسی با امر مردمی استوار است و هنر حضرت امام خمینی ره این بود که با آگاهی بخشی و ایجاد بسترِ به میدان آمدن مردم، سیاسی‌ترین پدیده‌ها مانند ترورها، تجزیه‌طلبی‌ها، کودتاها، جنگ مستقیم نظامی و ... را به صورت مردمی حل و فصل می‌کرد .... در پدیده بی‌حجاب و این نزاعِ تمدنی هم، بزرگترین اشتباه راهبردی این است که گمان کنیم با سیاست‌زدایی و فرهنگی اعلام کردن ماجرا، می‌توانیم حرکت عمومی و مردمی ایجاد کنیم؛ کسی که چنین گمانی دارد، به گمان من اساساً منطق انقلاب را نفهمیده است ... اگر می‌خواهیم در مقابل بزرگترین نماد فرهنگی توسعه مدرن و تمدن ضدانسانی غرب، عزم ملی ایجاد کنیم، باید بر روی این حرف بایستیم که تن‌نمایی و بی‌حجابی، ایستادن در صف یزدیان زمان و در حکم شمشیر کشیدن بر پیکر بی‌جان سیدالشهداء علیه السلام است؛ بی‌حجابی امروز ایستادن در مقابل توحید و تقویت جبهه کفر و الحاد است ... نمی‌دانم چگونه می‌توانم از کژتابی‌های این حرف جلوگیری کنم. واضح است به هیچوجه مراد من این نیست که امروز بی‌حجابی که در خیابانهای اصفهان و تهران و قم می‌بینیم، یزیدی است و کافر و محارب؛ استغفرالله! بی آبرویی مانند من را چه به این برچسب‌زنی‌ها! حرف من این است که تا وجه سیاسی یک عمل خُرد در مقیاس درگیری تمدنی مشخص نشود، امکان عزم ملی و مشارکت عمومی مردم تا بن دندان مؤمن ایران را نخواهیم داشت؛ فقط در چنین صورتی است که می‌توانیم هویت اسلامی انقلابیِ فروکش کرده‌ی بعد از جنگ را دوباره احیاء کنیم. احیاء هویت ملی ـ تمدنی مردم ایران، آن باطل السحری است که همه ترفندها و دسیسه‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تمدن رقیب ما را می‌تواند خنثی و در خود هضم کند. نمی‌توان مردم بزرگ ایران را با فرآیندهای نظام سازی مدرن، به مردمانی رام و مطیع نسبت به ساختار و قانون تبدیل کنیم. اگر چنین تقلیل گرایی و فروکاستنی را در دستور کار قرار دهیم و بخواهیم از مردم ایران، مردمانی میان‌مایه و نرمالیزه شده بسازیم، دیر یا زود با واکنش تند هویتی مردم ایران مواجه خواهیم شد 4️⃣ به صورت کوتاه مدت، باید بازیابی هویت جمعی و قدرت کنشگری اجتماعی قشر محجبه و مذهبی شود. تذکر لسانی فردی و بروز تنشهای متعددی که در این سالها اخبارش از گوشه و کنار به گوش رسیده است، تردید زیادی در ثمربخش بودن یا نبودن این شیوه امر به معروف و نهی از منکر ایجاد کرده است. در یک منطق ساده، گفته می‌شود که اگر ده نفر در یک خیابان به یک بی‌حجاب تذکر دهند، حتما اثرگذار است، ولی همین منطق ساده، معمولا به سادگی پیش نمی‌آید و امروز دست نیافتنی‌ترهم شده است. حلقه‌های میانی و جریان‌های حاکمیتی ـ مردمی باید به سازماندهی این نیروی مظلوم کف میدان و البته متحیر کمک کنند؛ این نیروهای پرانرژی و مسئولیت‌پذیر باید یاد بگیرند که قبل از تذکر لسانی، با نحوه حضور قدرتمند و الهام بخش خود، اثرگذاری محیطی داشته باشند؛ باید حتی اگر لازم باشد، برای جلوگیری از تعرض و درگیری در پرتو حضور نیروهای انتظامی در اماکن مورد نظر خود حاضر شوند؛ باید یاد بگیرند که تذکر لسانی را باید به نیروهای رسمی حراستها و انتظامات واگذار کنند، و خود بیشتر وظیفه «تبیین» و «گفت‌وگو» را به عهده بگیرند و با منطقی ساده و البته استوار، پیامدها و لوازم بی‌حجابی و برهنگی را در مقیاس نزاع تمدنی با غرب به تفاهم بگذارند. 5️⃣ بارها گفته ام، عامل اصلی رواج بی‌حجابی در غرب را نه تبلیغات و رسانه و فضای مجازی که تصمیمات غلط حاکمیت در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی می‌دانم. امضای نسخه‌های توسعه غربی در بخشهای متعدد حاکمیتی و عدول از شعار جوهری انقلاب اسلامی یعنی شعار«نه شرقی؛ نه غربی»، در بسیاری از موارد موجب گسست پیوندهای دینی جامعه شده است.... در یک جمله اگر بخواهم بگویم، غفلت حاکمیت از الزامات رویکرد پیشرفت اسلامی ـ ایرانی و عدم مرزگذاری آن با الزامات رویکرد توسعه غربی، امروز آن چیزی است که ضرورت ساختن «دولت اسلامی» به مثابه گام سوم حرکت تمدنی انقلاب اسلامی را دو چندان کرده است... (تفصیلش بماند برای مجالی دیگر) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
تحریف چرا ⁉️ • دکتر در مناظره با پرفسور اصول اقتصادی قانون اساسی (بخصوص اصل۴۳و۴۴) را ملهم از کتاب "راه رشد غیر سرمایه داری" اولیانوفسکی شمردند و شهید مظلوم را هم صد درصد چپ خواندند! • جالب اینکه انتشار کتابهای مورد معرفی شان مقدم بر قانون اساسی نیست! پیشنویس قانون اساسی ۲۴خرداد۵۸ منتشر و کار تدوین اولیه (توسط تیم دکتر حبیبی) قبل از آن انجام شده بود! • بدتر، تحریف محتوایی است: نظریه راه رشد غیر سرمایه داری را "اقتصاد را دست دولت بدهید!" می شمارد؛ برای القای این همانی، علنا اصل۴۳ را تحریف می کند و می گوید ملهم از آن نظریه است و همه چیز دست دولت است! ❗️درحالیکه اصل۴۳ بخصوص بند۲ آن دقیقا برعکس آن نظریه است! بخوانید: 《برای تأمین استقلال اقتصادی جامعه و ریشه کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او، اقتصاد جمهوری اسلامی ایران بر اساس ضوابط زیر استوار می‌شود:... ۲.تأمین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسائل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند، در شکل تعاونی‏، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروه‌های خاص منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ مطلق درآورد. این اقدام باید با رعایت ضرورتهای حاکم بر برنامه‌ریزی عمومی اقتصاد کشور در هر یک از مراحل رشد صورت گیرد...》 - برگرداندن تعاونی ها در اصل۴۴ به دولت و غیر اسلامی خواندن ایندو اصل هم قابل نقد جدی است که مجال دیگری می طلبد! ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
دیدگاه
تحریف چرا ⁉️ • دکتر #غنی_نژاد در مناظره با پرفسور #درخشان اصول اقتصادی قانون اساسی (بخصوص اصل۴۳و۴۴)
🔘 منصفانه با دکتر غنی نژاد؛ مخالفت و موافقت! اقتصاد قانون اساسی هیچوقت تحقق نیافت؛ دهه۶۰ چپ ها و از دهه۷۰ تاکنون راستِ سرمایه داری مانع بوده/ مخالفت با ایشان در نسبت دادن مشکلات به این فصل/ موافقت با ایشان در سرمایه داری دولتی و رفاقتی کنونی! ........................ 1⃣ مخالفت! دکتر غنی نژاد فصل۴ قانون اساسی بخصوص اصول۴۳و۴۴ را به اندیشه های چپ و بطور خاص نظریه "راه رشد غیر سرمایه داری" اولیانوفسکی نسبت داده و این اصول را اقتصاد دولتی و ریشه همه بدبختی ها شمرد! ⬅️ اقتصاد قانون اساسی، اقتصاد مردمی است نه دولتی! • اصل۴۳ صراحتا بیان می کند باید امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسائل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسائل کار ندارند فراهم شود تا نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروه های خاص منتهی شود [نظام سرمایه داری] و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ و مطلق در آورد [نظام کمونیستی]. • این بند از اصل۴۳ -که در مذاکرات مایز اصلی مارکسیسم و کاپیتالیسم خوانده میشود- دقیقا پیشنهاد شهید مظلوم بهشتی بود که آقای غنی نژاد با بی انصافی او را صددرصد چپ خواند! - در مشروح مذاکرات از آن شهید عزیز ثبت است: "ما می خواهیم به سمتی برویم که با این اصل کارگر نه مورد استثمار فرد قرار گیرد و نه دولت! اگر امکانات کار برای او فراهم شد و زمام امورش به دست کارفرمای بزرگ شخصی یا دولتی نبود، این هدف تامین خواهد شد". • دکتر غنی نژاد تعاونی ها -که در اصل۴۳و۴۴ بعنوان ابزاری برای مردمی سازی اقتصاد قرار داده شده- را هم غیر محققانه، به اقتصاد دولتی تأویل برد! در حالیکه شهید بهشتی در بحث تعاونی (جلد۲ نظام اقتصادی در اسلام) در مواضع متعدد بخلاف این گفته اند: - در ۵شرط برای تعاونی از جمله "آزاد سازی تولیدکنندگان یا مصرف کنندگان از عوامل خارج از خود" را می شمارد؛ این عوامل خارج از خود به تصریح شان دو چیز است: دولت/ مراکز سرمایه داری!(ص۱۶۵) - در ص۱۷۴ باز درباره نسبت دولت و تعاونی ها می فرماید: "اینکه در قانون اساسی گفته ایم دولت سرمایه را بدهد، نخواستیم بگوییم که سرمایه را دولت به صورت سرمایه دولتی بدهد. در آنجا [اصل۴۳] ذکر کرده ایم وام؛ بدین معنی که سرمایه به سرمایه خصوصی تبدیل میشود، مثل وامی که به افراد خصوصی می دهند. وگرنه اگر قرار باشد سرمایه دولتی باشد که اصلا می شود شرکت دولتی"! ❗️تمایز اقتصاد مردمی از دولتی از این واضح تر؟!! - در ص۱۷۸ بر حق شرکت تعاونی اصرار می کند تا بتواند در برابر سلطه اقتصادی حکومت (در نظام های سوسیالیستی) و سلطه اقتصادی سرمایه داری (در کشورهای اقتصاد آزاد) قد علم کند: "براساس این حق، باید دخالت ها در شرکت تعاونی به حداقل برسد..." - در مشروح مذاکرات ذیل اصل۴۴ هم اقسامی از تعاونی می شمارد؛ برخی نمونه ها که مالکیت مال خودشان نیست، مدیریت و سود مال خودشان است: "تعاونی اقتصادی اقسامی دارد. وقتی دربرابر دولتی و خصوصی قرار گرفت، به این معناست که در یک واحدی عده ای با سرمایه ای که متعلق به خودشان است یا حق استفاده از آن را دارند، کار کنند. پس تعاونی اعم از این است که ملک، ملک خودشان باشد یا ملک دولت؛ همین که در یک واحد سود نصیب کسانی می شود که در آن واحد کار می کنند کافی است تا تعاونی باشد. به هر حال اختیار سرمایه یا مالکیت سرمایه و مدیریت در اختیار کسانی است که در همان شرکت، به کمک یکدیگر کار می کنند". ⬅️ به حسب تحقیق بهترین روش واگذاری های منابع دولتی و صدر اصل۴۴، همین روش بود؛ که مالکیت دولت محفوظ بماند اما "مدیریت" و "مالکیت سود" به تعاونیِ کارگران خود آن کارخانجات واگذار شود. اگر چنین می شد اقتصاد خصولتی کنونی یا به تعبیر غنی نژاد سرمایه داری رفاقتی و مافیایی شکل نمی گرفت! دستمزد کارگران و نسبتش با تورم هم چالش هرساله نمی شد. ادامه یادداشت در بخش دوم ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
دیدگاه
🔘 منصفانه با دکتر غنی نژاد؛ مخالفت و موافقت! #بخش_اول اقتصاد قانون اساسی هیچوقت تحقق نیافت؛ دهه۶۰
🔘 منصفانه با دکتر غنی نژاد؛ مخالفت و موافقت! 2⃣ موافقت! با ایشان در دو برداشت موافقم اما نه بخاطر عمل به قانون اساسی و اصول مترقی اش بلکه بالعکس بخاطر تخلف از قانون اساسی و اقتصاد مردمی اش! ۲-۱. اقتصاد دولتی چپ! دولت دهه۶۰ که جای تحقق اصل۴۳ و مردمی سازی اقتصاد، اقتصاد دولتی بزرگ را موجب شد. - بخاطر مصادره های شرکتهای خصوصی و تصدی دولت، شرکتهای دولتی به رشد ۱۱۱درصدی رسید! که البته بعد هم ادامه یافت! - اگر تایید لازم است؛ رهبر انقلاب هم آخرین بار در اول فروردین۱۴۰۲ فرمود: "تصدی گری افراطی دولت مهمترین نقطه ضعف اقتصاد ماست". ⬅️ اما این بیشتر به تخلف از اصل۴۳و۴۴ ربط دارد تا خود آن اصول. ۲-۲. اقتصاد سرمایه داری کنونی! در دولتهای پس از جنگ با غلبه گفتمان بازار آزاد، باز آن اصول تحقق نیافت و اینبار با واگذاری ها به تعبیر ایشان (با کمی مبالغه) اقتصاد سرمایه داری دولتی [حاکمیتی]، رفاقتی و... شکل گرفت. - بعد از ۱۸سال رهبر انقلاب صریحا عدم مشارکت عموم مردم (نه فقط سرمایه داران) -یعنی عدم تحقق بند۲ اصل۴۳- را از دیگر اشکالات مهم ما خواند! "از اشکالات مهمی که ما داریم این است که روی مشارکت مردم فکر نکرده ایم من همین جا به مسئولین محترم، به صاحبنظران اقتصادی، به کسانی که علاقمند سرنوشت کشورند توصیه می کنم بنشینند راه های مشارکت عموم مردم در مسائل اقتصادی را پیدا کنند"!(۱۴۰۲/۱/۱) - این بعد از عدم تحقق بند ب سیاستهای کلی اصل۴۴ در ایجاد تعاونی های فراگیر و مشارکت های تعاونی مردم در اقتصاد بود! ⬅️ پس عامل بدبختی ها نه اصول اقتصادی قانون اساسی بلکه تخلف از آن است. چپ ها و راست های اقتصادی دو لبه قیچی برای تعطیل و تأویل این اصول مترقی و شاهکار بهشتی بوده اند. دهه اول دولت چپ گرا و دهه های بعد دولتهای راست گرا، اقتصاد را دولتی و خصولتی (سرمایه داری حکومتی رفاقتی) کردند و سراغ مردمی کردن اقتصاد ایران و تحقق دو اصل اساسی آن نرفتند. صد حیف که حالا بدبختی اش با برچسب کمونیست به قانون اساسی و بهشتی زده می شود! ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔻نقد روش‌شناسانۀ تحلیل آیت‌الله علیدوست: قواعد مصلحت‌اندیشی در بازسازی اجتماعی ۱. آیت‌الله علیدوست در مصاحبه با تارنمای جماران، مطالبی را دربارۀ مداخلۀ حاکمیّت در ماجرای کشف حجاب مطرح کرده‌اند که به نظر این قلم، دربردارندۀ این مضامین هست: الف. لازمۀ «حجاب قانونی»، «اجبار به حجاب» است. ب. نتیجۀ اجبار به حجاب نیز در شرایط کنونی، ایجاد «لجاجت» بلکه «بی‌اعتقادی» در جامعه است. ج. این وضع، نقض غرض شارع است. د. چون عمل حاکمیّت در این ‌باره، مصداق نهی‌ازمنکرِ مفسده‌انگیز است، این تکلیف از حاکمیّت ساقط می‌‌شود. هـ . پس در موقعیّت کنونی، اقتضای «مصلحت فقهی» این است که تحقّق حجاب در جامعه به‌صورت «اجباری» نباشد، بلکه از «سازوکارهای فرهنگی» استفاده شود. ۲. از ایشان که نظریه‌پرداز و مؤلّف «فقه مصلحت» هستند، انتظار می‌رفت که بسیار فراتر از معادله‌های گفته‌شده و تکراری، استدلال کنند و متغیّرها و عنصرهای بیشتر و دیگری را وارد سنجش فقیهانۀ خویش سازند تا محاسبۀ مصلحت‌اندیشانه‌شان، «بخشی» و «بُرشی» نباشد. مصلحت‌بینی ایشان تنها بر «یک متغیّر» تکیه دارد و آن «تولید لجاجت در مکشفه‌ها» است، حال‌آن‌که مصلحت از سنجش مبتنی بر «برآیند همۀ متغیّرها» به دست می‌آید. تنها آن‌هنگام می‌توان سخن ایشان را پذیرفت که تمام یا بیشتر متغیّرهای حاضر در این عرصۀ اجتماعی و حاکمیّتی، گرد آورده شوند و «منافع» و «مضار» مترتّب بر آنها، در کنار یکدیگر دیده شوند. حتّی در فقه فردی، «معادله‌سازی‌های تک‌متغیّره»، موجب «ساده‌سازی نابجا» می‌شوند و ازاین‌رو، رهزن طریق صواب در فهم و تدبیر هستند؛ چه رسد به فقه اجتماعی که در هر لایه از آن، ده‌ها متغیّر حاضر هستند و هر یک به گونه‌ای در صورت‌بندی مسأله، مدخلیّت دارند. این وضع آنچنان غلیظ و برجسته است که باید گفت مسأله‌های اجتماعی، نقطۀ اوج «پیچیدگی» در جهان انسانی هستند و پیچیدگی‌شان نیز برخاسته از «تراکمِ» متغیّرها و همچنین «مناسبات تودرتو»ی آنها نسبت به یکدیگر است. این جهان را جز با منطق «تحلیل شبکه‌ای» نمی‌توان فهم کرد و سیاست اجتماعی نیز مدّت‌هاست از عهد آغازین ربط‌های علّیِ خطّی و تک‌بُعدی عبور کرده است. یکی از دلایل پدید آمدن اختلاف‌ها و پراکندگی‌های فراوان در مسأله‌های اجتماعی نیز همین امر است که احصای همۀ متغیّرها و یافتن مناسبات و تعاملات آنها، دشوار است و داوری‌ها و آراء، برآمده از «فهم‌های موردی» و «بینش‌های تکّه‌ای» هستند. ۳. از این گذشته، همۀ متغیّرها نیز «وزن» و «اعتبار» یکسان ندارند و چه‌بسا یک متغیّر آنچنان مهم و تعیین‌کننده باشد که متغیّرهای دیگر را به حاشیه براند. این امر نیز در تحلیل ایشان به چشم نمی‌خورد؛ گویا فقط پای یک متغیّر در میان است و باید بر اساس همان نظر داد و حکمرانی کرد. در محاسبه‌های مصلحت‌اندیشانۀ اجتماعی، هم متغیّرهای متعدّدی حضور دارند و هم این متغیّرها، وزانت و منزلت یکسانی ندارند. چه‌بسا اگر پای متغیّرهای دیگری به این تحلیل باز شود و «ضریب واقعی» به آنها داده شود، ایجاد لجاجت در مکشفه‌ها آنچنان اهمّیّت نیابد و صدرنشین نباشد. «روند فزایندۀ کشف حجاب به کشف نقاط دیگر بدن»، «احتمال گذار زنان از مرحلۀ ضعف حجاب به مرحلۀ کشف حجاب»، «پیدایی چرخۀ ساخت‌شکنی در عرصه‌های دیگر»، «سست‌شدن انگیزۀ بدنۀ انقلابیِ مردم»، «وقوع نزاع‌ در لایۀ مردمی»، «رقیق‌شدن اقتدار نظام در روایت‌ها» و ... از جملۀ متغیّرهای بنیادین و سرنوشت‌ساز در معادله‌سازی‌های معطوف به کشف مصلحت اجتماعی هستند. ۴. از سوی دیگر، ایشان میان الزام قانونی به حجاب و ایجاد لجاجت در فرد، «ربط علّیِ قطعی» برقرار کرده است؛ حال‌آن‌که این سخن، اثبات‌نشده و در حد یک «فرضیه» است. هیچ‌گونه پیمایشی، این نظر را تأیید نمی‌کند و این گفته، بیش از یک گمان قیاسی و حدس پیشینی، اعتبار ندارد. ایشان امر «محتمل» را «مفروض» انگاشته‌اند و بر اساس آن، قضاوت کرده‌اند، درحالی‌که این احتمال، فقط «یکی از مسیرهای ممکن» است. فارغ از این نقص روشی، هرگز نمی‌توان حکم کرد که میان الزام قانونی به حجاب و لجوج‌شدن فرد، «تلازم ذاتی» برقرار است و خواه‌ناخواه، همه یا بیشتر از افراد چنین خواهند شد، بلکه شاید تنها «برخی» مبتلا به کینه و لجاجت شوند و «بقیه» یا موضع خنثی داشته باشند و یا حتّی به‌تدریج، متنبّه شوند و پس از مدّتی در اثر غلبۀ فضای اجتماعی، همراه گردند. تمام این فرضیه‌ها در متن این واقعیّت، ممکن و محتمل هستند و هیچ‌گونه مسیر منحصربه‌فردی و مطلقی وجود ندارد. جهان اجتماعی، جهان «تنوّع‌ها» و «تکثّرها» است، نه جهان «یکنواختی‌ها» و «همگونی‌ها». ازاین‌رو، باید برای فهم و تدبیر آن، «منطق پیوستاری» را به کار گرفت و طیف‌ها و طبقه‌ها را دید و مراتب و درجات را ملاک قرار داد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️نادانی انکار (انکار جنگ یا انکار مقاومت) «حسن باقری» گلایه داشت که بابا هشت ماه است که به‌وضوح معلوم است عراق حمله خواهد کرد، چرا انکار می‌کردید، چرا متوجه نشدید، چرا اینگونه در برابر آن ایستادید؟! شهر از دست رفته محسوب می‌شد. عده کمی به مقاومت می‌اندیشیدند. ما بالاخره حتی شکست خوردیم، ولی عده‌ای رادمرد و رادزن داشتیم که شکست را غیورانه نپذیرفتند. حق با کسانی بود که به بازپس‌گیری شهر می‌اندیشیدند. این خواست و این جنگاوری بالاخره نتیجه داد و به صورت معجزه‌آسایی در نبرد پیروز شدیم و فتح بزرگ خرمشهر رقم خورد. ▫️خرمشهر فرهنگی این که رهبری می‌فرمایند «خرمشهرها در پیش داریم»، معلوم است که فقط جنگ سرزمینی منظورشان نیست. ما در جنگ وسیعی هستیم. همه موجودیتمان، از جمله باورها و هویتمان در معرض تهدید است. باور کنیم. سالهاست رهبر معظم انقلاب تلاش دارند این را به جبهه انقلاب بباورانند. «تهاجم فرهنگی»، «قتل و غارت فرهنگی»، «شبیخون فرهنگی»، «تاراج فرهنگی»، «جنگ فرهنگی» و اصطلاحات بسیار این‌چنینی همگی توصیفات رهبری از این صحنه خونبار نبرد بوده است. ما هشیار نبوده‌ایم. افسوس که سالهای طولانی به انکار نظری یا حداقل عملی آن و بی‌خیالی و خفتگی نسبت به آن گذشت. اما پس از ملموس شدن جنگ و هزیمتهای آن، نوبت انکار مقاومت رسید. همان طائفه ناهشیار حالا مقاومت را بی‌ثمر معرفی می‌کردند. تنها دست و پایی آشفته، ناامید و مذبوحانه می‌زدند و فرصت‌ها را هدر می‌دادند. ما در جنگیم. هیچ نقطه‌ای را نباید به دشمن واگذار کرد. در این میدان باید با دشمنی و نفاق و جهالت و یأس و کوته‌فکری و سطحی‌نگری و آشفته‌کاری و ... همهٔ این بُزدلی‌ها جنگید. به امید حق تعالی پیروزی از آن ما خواهد بود. به فضل الهی ما مرد این میدان خواهیم بود. هرچند که مقاتله واقعا نابرابر است، فقط و فقط یکی دو مورد از استعدادهای جنگی دشمن در این نبرد، هیولای «هالیوود» و «فضای سایبری» است، ولی ما کفایت این مبارزه عمیق و بی‌رحم را در خود احساس می‌کنیم. ما به دلایل متعدد ده‌ها برابر توان دشمن در خود اقتدار این هماوردی را احساس می‌کنیم. ┄┅••؛••┅┄ ما بعون الله و مَدده بی‌مهابا می‌جنگیم و هزیمت سختی که آغاز صدها هزیمت دشمن خواهد بود بر آنها وارد خواهیم نمود. هرچند خرمشهر «جمعیت» را از دست دادیم، ولی مظلومانه و مقتدر حصر آبادان «حجاب» را خواهیم شکست و ان‌شاءالله «جمعیت» را هم پس خواهیم گرفت. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ این طور نمی‌شود درست است که ما یکی از غنی‌ترین فرهنگها را برای برساختن یک زندگی نوین داریم، ولی با کم عملی و باری به هر جهتی و سهل انگاری و بی تعهدی بلایی به سر خودمان آورده ایم که اکنون عرصۀ فرهنگی به بزرگترین تهدید حیات نوین ما تبدیل شده است. این که کارهایی که به فرهنگ مربوطند حساب و کتاب نداشته باشد؛ هرکی به هرکی باشد، تا سطحی ممکن است به خاطر برخی حوادث وقوعش طبیعی باشد، ولی گاهی عمیق می‌شود در حالی که می‌توانسته خیلی بهتر باشد حتی پیشتر وضع بهتری داشته است. این دیگر قابل تحمل نیست. نمی‌شود فقط به معلولها پرداخت. ولنگاری و واگرایی در فضای فرهنگی خیلی وسیع و عمیق شده است. آنقدر که بازسازی جدی این عرصه را ضروری می‌کند. بازسازی جدی، نه نمایش‌ها و همایش‌های همیشگی. ما باید ترسیم موثری از ولنگاری فرهنگی داشته باشیم، سپس بپرسیم برای ریشه‌های این ولنگاری چه باید کرد. خود این ترسیم یک «کار» است، یک کار مهم و اثرگذار. ١. وقتی سکوهای سایبری دشمن آزادتر از هر کشوری در کشورمان فعال است، نمی‌شود هیچ مطلوب فرهنگی‌ای را در کشور به جایی رساند. این تحذیر بیست سال پیش تحلیل بود، الآن تجربه‌ای به بزرگی کوه دماوند پیش روی ما است و هنوز نادانی چون بختک جان ما را اسیر کرده است و سفهایی در جبهۀ انقلاب حرف از بقای این سکوها می زنند. واقعاً خنده‌دار است که با این حال و با این خنجر بزرگ در «قلبمان» مشغول درمان زخمهای فرهنگی باشیم! ٢. بحث سر پوشش و حجاب بانوان است. وقتی وضع پوشاک سالهای طولانی است که هیچ سامان فرهنگی و مدیریت عاقلانه ای ندارد و «به وضوح» در دست دشمن است، و وضعیّت به گونه ای است که حتی مجال را بر افراد عفیف و اهل مراعات بسته است، نمی‌شود وضع حجاب را خیلی بهتر از این کرد. ٣. وقتی سینمای خانگی شیوع عجیبی یافته و هیچ امر مثبتی را ترویج نمی‌کند و دائما مشغول تخریب ذهن و روان جامعه است، و حتی سریالهای تلویزیونی هم به قول حضرت آقا دائماً مردم را در حال مشاجره به نمایش می گذارد، نمی‌شود تعادل روحی برای جامعه به ارمغان آورد و آنها را به حفظ ارزشها دعوت کرد. ۴. وقتی باشگاه‌ها، نمایشگاه‌های مد و لباس، آتلیه‌ها، کلوپهای آموزش بازیگری، مراکز آموزش موسیقی، رقص و آواز و ... واقعا رها است و در این مراکز به راحتی فرهنگ کشور و جوانهای بیچاره و بی‌پناه ما سلاخی می‌شود، نمی‌شود با کارهای نمایشی چیزی را به پیش برد. ۵. وقتی هیجانات تورم اعصاب مردم را به هم می‌ریزد و القای ضعف حاکمیت می‌کند و کسی حواسش به ذهن و روان مردم نیست و گفتگو با مردم و جلب عنایت و همراهی و اهتمام مردم فراموش شده است، نمی شود از آنها غیرت ورزی دربارۀ اصلی ترین شاخصهای هویّت دینی جامعه را طلب کرد. ۶. وقتی گسل‌های فراوان مثل عبدالحمید زهی، به خاطر نادانیها و خباثت برخی کارگزاران در مناطق حساس زاهدان، و گسلهای دیگر در نقاط مختلف فعال می‌شود، و به همۀ جامعه القای ضعف و ناامنی می کند، نمی توان التزام به قانون را امید بست و احترام به قانون را طلب کرد. ٧. وقتی دانه درشت ها و معروفها در صف اول خطاکاری هستند، ولی متعرض آنها نمی‌شویم و بدین وسیله هم پیام ضعف و گیجی می‌فرستیم و هم اعلام نمایشی بودن کارها را میکنیم، نمی شود به اثرگذار بودن برخوردهای حاکمیتی در میان تودۀ مردم امیدوار بود. ٨. وقتی که همه اداره‌های مسؤولی که دل در گرو انقلاب دارند، باری به هر جهت شده‌اند و شدیدا اهل تواکل و از زیر کار در رفتن و بعضا سیاسی‌کاری و ...، به همین واسطه اصلا به موجودیت صفر، بلکه «مانع شکل‌گیری حرکت‌های مردمی» تبدیل شده‌اند، نمی شود به اقدامهای بزرگ و ماندگار و هوشمندانه و پر از هماهنگی و ... دل بست. ┄┅••؛••┅┄ وضع ما خیلی شبیه آن است که در زمستان سرد و استخوان سوز(قتل و غارت فرهنگی) در و پنجره باز باشد و ما بخواهیم با یکی دو بخاری خانه را گرم کنیم. کلاً صحنه عاقلانه نیست. سودمندترین کارهایی که در حال انجام است، یکی تلاشهای تودۀ مردم است که دارد وضع غرورآفرینی پیدا می کند و دیگری ورودهای جدی نیروی انتظامی است که هرچند محدود است، ولی بسیار پرمعنا و پرمغز است(امیدواریم که کارهای ستادی هم به جایی برسد و به این فهرست اضافه شود). این درست است، ولی صحنه صحنۀ نادرستی است و به این دو خیز ارزشمند نمی شود بسنده کرد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
💠 تعبیر فارابی و ابن خلدون از تفکر وارداتی 💢مسئله‌ روشنفکری حاصل یک درد اجتماعی است و عملکرد روشنفکران محصول این درد است؛ منتهی درد و مرضی اجتماعی که وارداتی است. این مرض هم زمینه‌های درونی دارد و هم عامل بیرونی. وقتی یک میکروب بر جایی اثر می‌گذارد، باید ظرفیتی در آن باشد که این اثر را بپذیرد. این مرض تحت شرایطی تاریخی به‌وجود آمد که در برابر آن می‌توانست چند نوع مواجهه وجود داشته باشد. 🌀گاهی انسان متفکرانه به این مرض می‌نگرد و آن را مداوا می‌کند یا در جهت مداوای مرض ارگانیسمی فعال می‌شود و از درون عمل می‌کند. اما گاهی مرض چنان است که هوش از سر انسان می‌برد و انسان را کاملا در یک موضع انفعالی قرار می‌دهد. در جریان منورالفکری کمتر آدمی هست که در ارتباط با جهان غرب، نوعی سلامت نسبی داشته باشد؛ این نشان می‌دهد که این بستر مرض است که این وضع را پیش آورده است. ❇️ در تیپ‌بندی اجتماعی، بر اساس مدل‌های مختلف تفکر و حوزه‌های وجودی و اگزیستانسی جوامع، بسته به نحوه‌ شهود و مواجهه‌ای که با هستی خود دارند، جوامع مختلفی وجود دارد. در یک دسته‌بندی کلی، برخی جوامع رویکردی سکولار و دنیوی دارند و برخی رویکردی معنوی. 🔶 البته در رویکرد سکولار نیز همسانی وجود ندارد؛ برخی تنعمات دنیوی را می‌خواهند، برخی اقتصاد و برخی مسائل دیگر را. این‌ها بسته به زمینه‌های تاریخی مختلف هر جامعه و تئوری‌ها و نظریه‌هایی که درون خود آن جامعه وجود دارد، متفاوت می‌شوند. ولی در مواجهات فرهنگی میان جوامع گاهی حالتی پیش می‌آید که افراد یک جامعه دیگر خودشان نیستند. 🔺غربزدگی و استعمار از درون جامعه‌ ما نیست ولی بخشی از زیست‌جهان ما شده، حتی بخشی‌هایی از جامعه و به‌ویژه سیستم تفکر ما را فلج می‌کند. نه ‌اینکه در دوره‌ جدید اندیشه و معرفتی وارد ایران نشد، بلکه در چنین شرایطی اندیشه‌های غربی وارد جامعه‌ ما‌ شد. 🔷 لذا روشنفکران حرف‌های فلسفی هم که می‌زدند و تحلیل‌های سیاسی هم که می‌کردند، مقلدانه بود؛ هم درد و هم درمان درد را از آن طرف گرفتند. نه‌ اینکه دردمند نبودند، بلکه برای اینکه بفهمند دردشان چیست هم به آن طرف نگاه می‌کردند. 🔸ابن‌خلدون می‌گوید وقتی که یک قدرتی مقهور می‌شود، زبان، لهجه و خیلی چیزهای دیگرش تغییر می‌کند، شاید به بیانی ابن خلدون همان «جامعه‌ مبدّله» فارابی را می‌گوید. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
دیدگاه
🔻نقد روش‌شناسانۀ تحلیل آیت‌الله علیدوست: قواعد مصلحت‌اندیشی در بازسازی اجتماعی ۱. آیت‌الله علیدوست
🔻نقد روش‌شناسانۀ تحلیل آیت‌الله علیدوست(۲): امکان‌ها از دریچۀ ساخت‌شکنیِ اراده‌گرایانه 🖊 مهدی جمشیدی ۱. ترتّب مفسده، «قهری» و «اجتناب‌ناپذیر» نیست، بلکه چه‌بسا بتوان آن را علاج کرد و شتابان به سوی «ترک نهی‌ازمنکر» حرکت نکرد. آسان‌ترین و ابتدایی‌ترین تجویز در مواجهه با احتمال وقوع مفسده، همین است که حکم به ترک نهی‌ازمنکر کنیم، امّا مدخلیّتِ عقلانیّت در این حکم شرعی، منحصر به تشخیص غلبۀ مفسده و استنتاج ترک و تعطیلیِ کنشگری نیست، بلکه باید دربارۀ احتمالات معطوف به «زدودن مفسده» نیز اندیشید. جهان اجتماعی، جهان «تولید» و «بازتولیدِ» مصالح و مفاسد است و سرشار از «شکنندگی‌ها» و «نوسان‌ها». در این جهان، ساختارهای بینشی و کنشی، «ساخته» و «بازساخته» می‌شوند و این‌همه، برآمده از عاملیّت‌های انسانی هستند. ازاین‌رو، «ارجاع غیراراده‌گرایانه» به واقعیّت‌های اجتماعیِ منفی و بازدارنده، روا نیست و نباید از وجود آنها، بن‌بست و انسداد را در زمینۀ نهی‌ازمنکرِ حاکمیّتی نتیجه گرفت و عقب نشست. در سیاست‌ورزی اجتماعی، تشخیص مفسده آنچنان دشوار نیست، بلکه هنر این است که سیاست‌گذار اجتماعی بتواند در قالب یک «بازی اراده‌گرایانه»، راهی را برای غلبۀ حقایق و حاکمیّت ارزش‌ها بگشاید و «امکان‌ها»یی را برای جامعه‌پردازیِ قدسی بیافریند. ۲. «مصلحت‌یابی اجتماعی» مرحلۀ آغازین است و «امکان‌آفرینی اجتماعی»، مرحلۀ فراتر و دشوارتر. مصلحت، بازی اقلّی است و منحصر به شرایط انقباضی که در آن، تنها می‌توان به خوانش واقعیّت و جمع جبری میان مصالح و مفاسد مترتّب بر موقعیّت‌ها بسنده کرد، امّا فراتر از این، چه‌بسا بتوان گامی پیش نهاد و در قالب سیاست‌ورزیِ خلّاقانه، «امکان‌های نهفته» را یافت. مواجهۀ ساخت‌شکنانه با واقعیّت اجتماعی - که جزو مقوّمات رهیافت انقلابی به جهان اجتماعی است - چنین دلالتی دارد. این منطق عملی، قلّۀ سیاست‌گذاری اجتماعی را «بازتولید تصاعدیِ امکان‌های بسط حقّ» می‌شمارد، نه سنجش‌های مبتنی بر قهری‌انگاشتن واقعیّت اجتماعی. در اینجا، اراده‌گراییِ انقلابی به عبور از «خوانش واقعیّت اجتماعی» به «ساختن واقعیّت اجتماعی» دعوت می‌کند و به‌این‌ترتیب، عالَم و آدم تازه‌ای می‌آفریند. برترین تجربۀ این‌چنین تولّدی، برآمدن انقلاب اسلامی در متن تاریخی بود که تجدّد از هر سو بر آن غلبه یافته بود. امام خمینی در نسبت اراده‌گرایانه با همین واقعیّت‌های اجتماعیِ به‌ظاهر منجمد و قطعی، تحوّلی آفرید که امکانی به وسعت یک «تاریخ جدید» بود. او توانست آنچه را که دیگران رؤیای خام‌اندیشانه و مطلوبِ ممتنع می‌انگاشتند بیافریند. در مقابل، عالَم مصلحت به نشدن‌ها و امتناع‌ها و انقباض‌ها چشم دارد و در طلب مصالحۀ منفعلانه با واقعیّت اجتماعی و به رنگ اقتضاهای آن درآمدن است. چنین عالَمی، از «اقتضاهای اعتباری و برساخته»، «ضرورت‌های تاریخی و حتمی» می‌سازد و شریعت را گام‌به‌گام، به عقب می‌راند و در برابر عرف‌های برخاسته از واقعیّت اجتماعی، بیانیۀ تسلیم می‌خواند. ۳. البتّه در این کلام، غرض این نیست که مصلحت به‌طور کلّی نفی شود و حاکمیّت حقیقت در هر شرایطی، طلب گردد؛ چراکه این‌چنین تحلیلی، خطاست و در آن تزاحم‌ها و تعارض‌های گشوده‌نشدنی دیده نشده است، بلکه مقصود این است که نباید مصلحت، «اصل» انگاشته شود و حقیقت، «فرع». در روایت امام خمینی از مصلحت نیز این مفهوم، بیش از آن‌که بیان‌گر تسلیم‌شدن در برابر واقعیّت باشد، به معنی باز کردن گذرگاه‌هایی برای پیشروی «صیرورت‌های انقلابی» بود. منطق عملی ایشان، آکنده از تمنّای «حرکت» و «شدن» و «رسیدن» بود و این‌چنین منطقی، مجال نمی‌دهد که حتّی احکام فروتر شرع در برابر احکام فراتر شرع، مانع‌تراشی کنند و توقف را سبب شوند. امام خمینی، بیش از آن‌که «مصلحت‌اندیش ذهنی» باشد، «مصلح اجتماعی» بود و مصلح اجتماعی نیز دغدغۀ پویایی و حرکت و جوشش دارد و می‌خواهد از تمام امکان‌ها برای «تحقّق حداکثریِ دین» بهره بگیرد. پویایی فقیهانه‌ای که امام خمینی آن را برای مواجهه با عالَم تجدّد می‌طلبید، عرفی‌شدن و تجدّدپذیری در لفافۀ مصلحت نبود، بلکه گشودن راه‌های تازه برای حرکت و پیشروی بود. او می‌دانست که عالَم انقلابی، محتاج فقیهانی است که جهان اجتماعیِ پساانقلابی را سلطۀ تجدّد برهانند و هرچه بیشتر، قدسی نمایند و این‌چنین غایتی، نه از «فقه سکولار» برمی‌آید و نه از «فقه غیرانقلابی»؛ چراکه اوّلی، نظامات اجتماعی را فراموش می‌کند و دیگری، نظامات اجتماعی را تجدّدی و شبه‌دینی می‌سازد. آن‌گاه که امام خمینی از «حجاب قانونی» و الزام حاکمیّتی به آن سخن گفت، بسیاری معتقد بودند که واقعیّت اجتماعی در برابر این نگاه انقلابی، تمکین نخواهد کرد و تقابل شکل خواهد گرفت، امّا تجربه نشان داد که مقاومت‌ها و مخالفت‌ها اندک بودند و درهم شکستند.
دیدگاه
🔻نقد روش‌شناسانۀ تحلیل آیت‌الله علیدوست: قواعد مصلحت‌اندیشی در بازسازی اجتماعی ۱. آیت‌الله علیدوست
🔻نقد روش‌شناسانۀ تحلیل آیت‌الله علیدوست(۲): امکان‌ها از دریچۀ ساخت‌شکنیِ اراده‌گرایانه ۱. ترتّب مفسده، «قهری» و «اجتناب‌ناپذیر» نیست، بلکه چه‌بسا بتوان آن را علاج کرد و شتابان به سوی «ترک نهی‌ازمنکر» حرکت نکرد. آسان‌ترین و ابتدایی‌ترین تجویز در مواجهه با احتمال وقوع مفسده، این است که حکم به ترک نهی‌ازمنکر کنیم، امّا مدخلیّتِ عقلانیّت در این حکم شرعی، منحصر به تشخیص غلبۀ مفسده و استنتاج ترک و تعطیلیِ کنشگری نیست، بلکه باید دربارۀ احتمالات معطوف به «زدودن مفسده» نیز اندیشید.جهان اجتماعی، جهان «تولید»و«بازتولیدِ» مصالح و مفاسد است و سرشار از «شکنندگی‌ها»و«نوسان‌ها».در این جهان، ساختارهای بینشی و کنشی،«ساخته» و «بازساخته» می‌شوند و این‌همه، برآمده از عاملیّت‌های انسانی هستند. ازاین‌رو، «ارجاع غیراراده‌گرایانه»به واقعیّت‌های اجتماعیِ منفی و بازدارنده، روا نیست و نباید از وجود آنها،بن‌بست و انسداد را در زمینۀ نهی‌ازمنکرِ حاکمیّتی نتیجه گرفت و عقب نشست. در سیاست‌ورزی اجتماعی، تشخیص مفسده آنچنان دشوار نیست، بلکه هنر این است که سیاست‌گذار اجتماعی بتواند در قالب یک «بازی اراده‌گرایانه»، راهی را برای غلبۀ حقایق و حاکمیّت ارزش‌ها بگشاید و «امکان‌ها»یی را برای جامعه‌پردازیِ قدسی بیافریند. ۲. «مصلحت‌یابی اجتماعی» مرحلۀ آغازین است و «امکان‌آفرینی اجتماعی»، مرحلۀ فراتر و دشوارتر. مصلحت، بازی اقلّی است و منحصر به شرایط انقباضی که در آن، تنها می‌توان به خوانش واقعیّت و جمع جبری میان مصالح و مفاسد مترتّب بر موقعیّت‌ها بسنده کرد، امّا فراتر از این، چه‌بسا بتوان گامی پیش نهاد و در قالب سیاست‌ورزیِ خلّاقانه، «امکان‌های نهفته» را یافت. مواجهۀ ساخت‌شکنانه با واقعیّت اجتماعی - که جزو مقوّمات رهیافت انقلابی به جهان اجتماعی است - چنین دلالتی دارد. این منطق عملی، قلّۀ سیاست‌گذاری اجتماعی را «بازتولید تصاعدیِ امکان‌های بسط حقّ» می‌شمارد، نه سنجش‌های مبتنی بر قهری‌انگاشتن واقعیّت اجتماعی. در اینجا، اراده‌گراییِ انقلابی به عبور از «خوانش واقعیّت اجتماعی» به «ساختن واقعیّت اجتماعی» دعوت می‌کند و به‌این‌ترتیب، عالَم و آدم تازه‌ای می‌آفریند. برترین تجربۀ این‌چنین تولّدی، برآمدن انقلاب اسلامی در متن تاریخی بود که تجدّد از هر سو بر آن غلبه یافته بود. امام خمینی در نسبت اراده‌گرایانه با همین واقعیّت‌های اجتماعیِ به‌ظاهر منجمد و قطعی، تحوّلی آفرید که امکانی به وسعت یک «تاریخ جدید» بود. او توانست آنچه را که دیگران رؤیای خام‌اندیشانه و مطلوبِ ممتنع می‌انگاشتند بیافریند. در مقابل، عالَم مصلحت به نشدن‌ها و امتناع‌ها و انقباض‌ها چشم دارد و در طلب مصالحۀ منفعلانه با واقعیّت اجتماعی و به رنگ اقتضاهای آن درآمدن است. چنین عالَمی، از «اقتضاهای اعتباری و برساخته»، «ضرورت‌های تاریخی و حتمی» می‌سازد و شریعت را گام‌به‌گام، به عقب می‌راند و در برابر عرف‌های برخاسته از واقعیّت اجتماعی، بیانیۀ تسلیم می‌خواند. ۳. البتّه در این کلام، غرض این نیست که مصلحت به‌طور کلّی نفی شود و حاکمیّت حقیقت در هر شرایطی، طلب گردد؛ چراکه این‌چنین تحلیلی، خطاست و در آن تزاحم‌ها و تعارض‌های گشوده‌نشدنی دیده نشده است، بلکه مقصود این است که نباید مصلحت، «اصل» انگاشته شود و حقیقت، «فرع». در روایت امام خمینی از مصلحت نیز این مفهوم، بیش از آن‌که بیان‌گر تسلیم‌شدن در برابر واقعیّت باشد، به معنی باز کردن گذرگاه‌هایی برای پیشروی «صیرورت‌های انقلابی» بود. منطق عملی ایشان، آکنده از تمنّای «حرکت» و «شدن» و «رسیدن» بود و این‌چنین منطقی، مجال نمی‌دهد که حتّی احکام فروتر شرع در برابر احکام فراتر شرع، مانع‌تراشی کنند و توقف را سبب شوند. امام خمینی، بیش از آن‌که «مصلحت‌اندیش ذهنی» باشد، «مصلح اجتماعی» بود و مصلح اجتماعی نیز دغدغۀ پویایی و حرکت و جوشش دارد و می‌خواهد از تمام امکان‌ها برای «تحقّق حداکثریِ دین» بهره بگیرد. پویایی فقیهانه‌ای که امام خمینی آن را برای مواجهه با عالَم تجدّد می‌طلبید، عرفی‌شدن و تجدّدپذیری در لفافۀ مصلحت نبود، بلکه گشودن راه‌های تازه برای حرکت و پیشروی بود. او می‌دانست که عالَم انقلابی، محتاج فقیهانی است که جهان اجتماعیِ پساانقلابی را سلطۀ تجدّد برهانند و هرچه بیشتر، قدسی نمایند و این‌چنین غایتی، نه از «فقه سکولار» برمی‌آید و نه از «فقه غیرانقلابی»؛ چراکه اوّلی، نظامات اجتماعی را فراموش می‌کند و دیگری، نظامات اجتماعی را تجدّدی و شبه‌دینی می‌سازد. آن‌گاه که امام خمینی از «حجاب قانونی» و الزام حاکمیّتی به آن سخن گفت، بسیاری معتقد بودند که واقعیّت اجتماعی در برابر این نگاه انقلابی، تمکین نخواهد کرد و تقابل شکل خواهد گرفت، امّا تجربه نشان داد که مقاومت‌ها و مخالفت‌ها اندک بودند و درهم شکستند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇 https://eitaa.com/didgahha
خون 🔹خودم را میگویم و همه مان را. خون یک عالم مظلومانه ریخت، متوجه شدیم اصلا؟ این چندمین خون بیگناه است؟ طلبه همدانی بیگناه جلوی در مدرسه! طلبه های جهادی مظلوم در حرم امام هشتم! طلبه ای مظلوم در کرج، طلبه ای یک لا قبا در مترو! این غیر از خون آرمان عزیز و روح الله مظلوم و چندین شهید حزب اللهی بود که جلوی چشممان پرپر شدند. این غیر از چادر کشیدن از سر «فاطمه» های مظلوم و یتیم شهر ما بود جلوی چشممان. این غیر از هتک حرمت علنی شریعت در کوی و برزن این شهر های پر از خانواده شهید است. این غیر از بمباران توهین و هتک مقدسات در «مملکت طاغوتی مجازی» است. خفه شده ایم؟ کور شده ایم؟ باز نمیکنیم چشمانمان را! 🔹نهادهای امنیتی آچ مز شده اند چرا؟ چون بحث ربط آشکار به گروهکهای تروریستی شناخته شده ندارد. ربط آشکار امنیتی به مزدوران آمریکا و اسراییل ندارد. این خونی است که دفاع از او کار مسوولین فرهنگ و اندیشه این کشور بود. بیش از ده سال بود که خود مسوولین فرهنگی درگیر ترویج «بیست سی» بودند و باید همه را رها میکردیم و غضنفرهای فرهنگی را جمع میکردیم. بیش از ده سال است که به تعبیر رهبری فرماندهی فرهنگی کشور مختل شده بود و باید آتش به اختیار عمل میکردیم. بیش از ده سال بود که حتی نیروهای انقلابی ما مانند «مرغ نجاستخوار» عادت کرده بودند به تنفس در زمین بازی مجازی تحت حکومت طاغوت و با جمع کردن آن مخالفت میکردند و میکنند. 🔹حالا داریم چه میکنیم؟ شورای عالی انقلاب فرهنگی! آقای حوزه علمیه! سازمان تبلیغات اسلامی! وزارت فرهنگ و ارشاد! مبلغین! مراجع! طلاب! فرهنگیان! انقلابیان! آی منتسبین به فرهنگ! چند خون پاک دیگر به زمین بریزد تا تفاوت میز کار و تریبون را یاد بگیریم؟ 🔹 برای فضای مجازی بی در و‌ پیکر تحت حکمرانی کفر طرحی داریم؟ برای سریالهای خانگی که مثل فاضلاب در خانه های مردم جاری شده کاری میخواهیم بکنیم؟ برای برهنگی وارداتی طرحی داریم؟ برای آنکه دوباره نیروی انتظامی در ماجرای برهنگی، تنها و بی حامی نشود و به تبع امنیت کشور ضربه نخورد و خون مردم بیگناه زمین نریزد فکری کرده ایم؟ 🔹گیجی صحنه را میبینیم؟ طلبه هایی که نمیدانند یقه چه کسی را بگیرند. دانشجوهایی که ظلم را گردن رهبری میاندازند و با شعارهای انقلاب بلندگوی نسل غربگرای دشمن پرست شده اند. خانواده های شهدایی که با خون دل صحنه را نگاه میکنند، هیاتهایی که جز دهه گیری و سینه زنی کاری بلد نیستند. صحنه بلبشوی اجتماعی فرهنگی را میبینیم؟ آقا خواهشا بنا نیست صلای «جهاد تبیین» و نبرد امیدآفرینی را لبیک بگوییم؟ 🔹راستی از «بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور» چه خبر؟ دست روی دست گذاشتن ما باعث نمیشود دشمن هم دست روی دست بگذارد. پاسخ خون عالم شهید را من و شما باید بدهیم. چرا ریخته شد؟ به کدامین گناه؟ 🔹خدایا چنان جوششی به این خون بیگناه بده که همه ما را بیدار کند. وادار به تعقل و حرکت کند. خدایا این خون پاک و مظلوم «دو قطبی» نخواهد ساخت اما مدد کن که «بیداری» بیافریند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha