eitaa logo
دین کده
197 دنبال‌کننده
368 عکس
19 ویدیو
10 فایل
دین شامل۴(چهار) بخش است که محوراین کانال است.که عبارتند از: ١.باورها ٢.احکام ٣.اخلاق ۴.حقوق که بصورت برهانی درقالب گفتگویی وداستانی بیان میشود کانال ما Http://Eitaa.Com/din20m
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺🌺🌺✨﷽✨ 🌹🌹🌹🌹 🌻🌻🌻 🌼🌼 علل و ریشه های اختلاف نظر,از حیث علوم: 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 پس از این مقدمات، اکنون به بررسى ریشه ها و عوامل اختلاف فتاوا پرداخته، مى گوییم: دانش فقه و اجتهاد بر یک سلسله از مبادى و اصول فکرى مبتنى است و اختلاف در فتوا از آنجا سرچشمه مى گیرد و آنها عبارت است از: 1) اصول فقه: یکى از مهم ترین و اساسى ترین مبادى فقه، «علم اصول» است. این علم به شناخت مسائلى همچون اوامر، نواهى، مفاهیم، اجماع، خبر و روایت واحد و متواتر، تعارض، استصحاب، برائت و دیگر موضوعات مورد نیاز مى پردازد و مجتهد براى استنباط و استخراج احکام فقهى، از نتیجه آن سود مى جوید. هر یک از این موضوعات، اندیشه هاى گوناگونى را در خود ایجاد می کند و تأثیر این اختلاف، در تفاوت فهم حکم الهى نمایان مى شود. به عنوان مثال در مسأله اى چند روایت در کتاب هاى حدیث موجود است که با هم تعارض دارد: بر این اساس دیدگاه علما، متفاوت مى شود. یکى مى گوید: به عللى این روایت بر آن روایت تقدم دارد؛ دیگرى مى گوید: به جهات دیگرى، آن روایت بر این روایت ترجیح دارد و هر کدام از آنان، بر طبق روایت مورد نظر خود فتوا مى دهند و تردیدى نیست که «تعارض» یک مسأله اصولى و مقدمه اى براى دانش فقه است. 2) ادبیات عرب: این علم شامل صرف، نحو و شناخت معانى الفاظ مى شود و یکى از مقدمات اجتهاد به شمار مى رود. گاهى اختلاف فقیهان، به اختلاف در مسائل نحوى و صرفى باز مى گردد. براى مثال مجتهدى، فلان کلمه در روایت را به صورت مرفوع مى خواند و آن را فاعل فعل مى داند؛ در حالى که دیگرى آن را منصوب و مفعول فعل قلمداد مى کند و تردیدى نیست که این اختلاف، به تفاوت در حکم و فتوا منجر مى شود. 3) مفاهیم: گاهى تفاوت فتوا، از اختلاف در شناخت معانى و مفاهیم الفاظ نشأت مى گیرد. به عنوان مثال در واژه «یوم» - که در بسیارى از روایات آمده - میان فقیهان اختلاف نظر هست؛ برخى فرموده اند: از طلوع خورشید تا غروب را یوم گویند و عده اى آن را توسعه داده و ابتداى یوم را طلوع فجر دانسته اند. این اختلاف، تأثیر خود را در بسیارى از احکام فقهى بر جاى گذاشته و باعث اختلاف در فتوا گردیده است که ذکر آنها ما را از ادامه بحث باز مى دارد. 4) علم رجال: در زمان معصومین علیهم السلام، سند و مدرک روایات و شناخت راویان و ناقلان احادیث، کمتر مورد نیاز بود؛ زیرا احادیث و احکام را یا از خود معصوم مى پرسیدند و یا راوى را به دلیل نزدیکى زمانى با معصوم علیهم السلام مى شناختند. اما در زمان هاى بعد احادیث با واسطه هاى زیادى نقل مى شد و عده اى در این میان، به دروغ روایاتى را جعل مى کردند. از این رو در زمان غیبت نیاز به شناسایى راویان سالم و راستگو از غیر آنها ضرورى گشت و بر اساس آن «علم رجال» پایه گذارى شد. این علم به بررسى نقاط ضعف و قوت کسانى مى پردازد که در اسناد احادیث آمده اند. در این علم روایات را به معتبر و غیر معتبر تقسیم مى کنند و بر اساس آن، گاهى یک روایت نزد مجتهدى معتبر و نزد دیگرى ضعیف محسوب مى شود و این امر عامل بسیار مهمى براى پیدایش اختلاف فتاوا به شمار مى رود. به عنوان مثال در مسأله نگاه کردن به زنان روستانشینى که معمولا خود را نمى پوشانند، میان فقیهان اختلاف هست که آیا این امر جایز است یا خیر؟ عده اى به آن پاسخ مثبت داده و بر این باورند که در این زمینه روایت معتبر رسیده است: عباد بن صهیب مى گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «لا بَأْسَ بِالنَّظَرِ اِلى رُؤُوسِ اَهْلِ تَهامَة و الاَعْراب و اَهْلِ السَّواد و العَلُوج لِاَنَّهُم اِذا نُهُوا لایَنْتَهُون». ولى گروهى از فقیهان مى گویند: این روایت به جهت وجود عباد بن صهیب در سلسله سند آن، ضعیف محسوب مى شود؛ زیرا این شخص در علم رجال توثیق ندارد و بر این اساس فتوا به حرمت نگاه به این نوع زنان داده و یا لااقل در مسأله احتیاط کرده اند. 🌐 منبع:انجمن گفتگوی دینی 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
💚💜❤💖: ✨﷽✨ 👌 داستانک کوتاه:یوم الله9دی شماره:53 برای مراسم 9دی با ماشین به سمت مصلی نماز جمعه رفتیم. به نزدیکی مصلی که رسیدیم, جمعیت خوبی دم در مصلی بودند. یکی از میان جمعیت پلاکاردی در دست داشت به سمت ماشین ما آمد و تحویل مسافر داد. مسافر با حالت تحقیر گفت:بابا این چه دکان بازاریه؟ ناراحت شدم,گفتم:این مراسم بزرگداشت حرکت عظیم ملت ایران هست,چون ملت تو دهانی به دشمن اسلام زدن. واین دکان بازاری نیست. مسافر رو به من کرد و گفت:چرا هر چی شد, توهم دشمن می کنی,بابا خبری نیست. گفتم:مگر ندیدی چه کارها که نکردن. مسافر گفت:چی شد؟ گفتم:به تمام باورها و ارزش های ما ملت بی احترامی کردن,و در آخر به امام حسین علیه السلام بی احترامی کردن ,که در آخر مردم به خروش آمدن و9دی را در تاریخ رقم زدن. راننده گفت:آفرین پسرم. مسافر گفت:حالا شریک هم پیدا کرد,مگر گروه معترض دشمن امام حسین بودن؟اصلا چرا این کار را کنند؟چه سودی برایشان هست؟ راننده گفت:دشمن در تاریخ ,امام را شهید کردن چون حق را به همه نشان میداد,راهش هم این روشن گری را می کند. آنها با این راه مخالفند,چون فتنه آنها را خنثی میکند,پس منکر نباش. مسافرگفت:دوباره فتنه فتنه می کنید که. راننده گفت:می دونی فتنه یعنی چه؟ مسافر گفت:شما که می دانید بگید. راننده گفت: فتنه, یک فکر وعمله که در لباس حق می آید و باطل را ترویج میکنه,وخیلی ها از آن بی اطلاع هستن وبرای نجات از فتنه فقط باید بصیرت داشته باشی. بصیرت داشته باش یعنی,تدبر وتعقل در قضایایی که در اطرافت به وجودمی آید,داشته باش,برای اینکه; بصیرت،هم نوعی به کارگیری عقل در مسیر هدایت انسان و استفاده از روشن گری آن هست. ✅ادامه ادله... . 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
🌺🌺🌺🌺🌺✨﷽✨ 🌹🌹🌹🌹 🌻🌻🌻 🌼🌼 بصیرت چیست؟ بصیرت به چه معناست و راه دست یابی و حفظ آن کدام است؟ بصیرت یا بینش، نوعی دید درونی است که با دید چشم ظاهری، متفاوت است و اصلاً با چشم یا اندام های ظاهری بدن، قابل دریافت نیست. بصیرت، قوّه و نیرویی قلبی است که به مدد نور الهی، پدید آمده، حقیقت و باطن امور را - چنان که هست - در می یابد. با دید بصیرت، انسان، درست را از نادرست و حق را از باطل، به آسانی تشخیص می دهد. اهل بصیرت با امداد نیروی قدسی که به آنها عطا شده، می شنوند؛ می اندیشند؛ نگاه می کنند؛ می بینند و از عبرت ها، بهره می گیرند و آن گاه راه های روشنی را می پیمایند و بدین ترتیب، از افتادن در پرتگاه ها و لغزش گاه ها در امان می مانند.(1) در واقع، بصیرت و بینش، نوری درونی است که شخص با آن نور، در میان مردم، زندگی می کند؛ چنان که قرآن کریم فرموده است: «وجَعَلنا لَهُ نُوراً یمشِی بِهِ فِی النّاسِ».(2) انسان به سیر بصیرت، راه را از بی راهه و حقیقت را از امر غیرحقیقی، باز می شناسد و نیز درگرفتن اطلاعات و داده ها، درست گزینی می کند و نیز در ارائة نظر و رأی، درست گویی می کند و به فرمودة امام علی علیه السلام، آن که بصیرت و بینش نداشته باشد، رأی او، نادرست و بی ارزش است.(3) بصیرت، نوعی به کارگیری عقل در مسیر هدایت انسان و استفاده از روشن گری آن است. قرآن کریم با ترغیب به بینا کردن دل ها با نور عقل، آنهایی را که از این نیرو استفاده نمی کنند، کوران واقعی معرفی می کند. خداوند می فرماید: آیا در زمین سیر نمی کنند؛ تا صاحب دل هایی گردند که بدان تعقل کنند و گوش هایی که بدان بشنوند؟ پس همانا چشم ها کور نمی شوند؛ بلکه دل هایی که در سینه ها جای دارند، کور می شوند.(4) چه بی فایده است دیدة سر، هنگامی که دیدة دل، نابینا باشد. امام علی علیه السلام در این باره فرموده است: «هرگاه دیدة بصیرت، کور باشد، نگاه چشم، سودی ندهد».(5) آن کس که دیدة بصیرت دارد، نگاه هایش به سوی خوبی ها کشانده شده، از بدی ها دور داشته می شود. دارندة بصیرت و بینش درونی، پیش از آن که در پی عیب های دیگران باشد، عیب های خود را می جوید و می بیند و از گناهان و خطاهای خود، دست می شوید. او می داند که دیدة کور داشتن، بهتر از دل کور داشتن است، بنابراین، دیده بر نارواها بسته، گوش را از شنیدنی های ناروا و پا را از رفتن به جایگاه های ناپسند و دست را از انجام کارهای ناشایسته و دل را از خطور گناه و اندیشه را از هر چه غیر خداست، پاک می کند. کسانی که با دیدة بصیرت به عالم و عالمیان می نگرند، از هر عاملی که موجب نابینایی دیدة بصیرت و کوری آن می گردد، پرهیز می کنند. اینان از غفلت ها و عوامل ایجاد غفلت، دوری می ورزند؛ زیرا امام علیعلیه السلام فرموده است: «دوام یافتن غفلت، موجب کوری بصیرت می گردد».(6) کسی که بصیرت الهی نصیبش شده است، محبت دنیا را از دلش خارج می سازد. امام علی علیه السلام فرموده است: «به خاطر دنیادوستی، قلب ها از نور بصیرت، کور گشته اند».(7) پی نوشت ها: 1. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 158. 2. انعام، آیة 122. 3. غررالحکم و دررالکلم، ح 6548. 4. حج، آیة 46. 5. غررالحکم و دررالکلم، ح 9972. 6. همان، ح 5146. 7. همان، ح 4878. 🌐اطلاع رسانی حوزه 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
🌺🌺🌺🌺🌺✨﷽✨ 🌹🌹🌹🌹 🌻🌻🌻 🌼🌼 مستندنگهبان آراء مستندی پیرامون ادعای دروغین تقلب در انتخابات سال 1388 و ویدئو هایی از جلسات متعدد شورای نگهبان با کاندیداها👇😳 http://roshangari.ir/video/30375 اعتراف جنجالی محمد خاتمی به دروغ بودن ادعای تقلب من نمیگویم در سال ۸۸ تقلب صورت گرفته است.. http://roshangari.ir/video/48851 دین کده ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
🌺🌺🌺🌺🌺✨﷽✨ 🌹🌹🌹🌹 🌻🌻🌻 🌼🌼 📚فتنه شناسی از منظر نهج البلاغه: ان الفتن اذا اقبلتْ شبَّهت و اذا ادبرت نبَّهتْ. یُنکَرْنَ مقبلاتٍ و یُعْرَفْنَ مدبرات. یَحُمْنَ حَومَ الریاح، یُصِبْنَ بلداً و یُخْطِئْنَ بلداً. اَلا و انَّ اخوفَ الفِتَن عندی علیکم فتنةُ بنی امیة، فإنَّها فتنةٌ عَمیاءٌ مُظلمةً: عمَّتْ خُطَّتُها و خَصَّتْ بَلِیَّتُها، و اصاب البلاء مَن ابصر فیها، و اخطأ البلاءُ من عمِی عنها. ... «فتنه‌ها هنگامی که روی می‌آورند شبیه حق می‌باشند و آنگاه که می‌روند و به پایان می‌رسند، حقیقت خود را می‌نمایانند و هوشیار می‌سازند. ناشناخته می‌آیند و شناخته شده می‌روند. همچون گردباد می‌گردند و شهری را ویران می‌کنند و شهری را وامی‌گذارند. آگاه باشید که نزد من بیمناکترین فتنه‌ها برای شما فتنه نفاق بنی امیه است زیرا که آن، فتنه‌ای کور و تاریک است. همگان را در برمی‌گیرد و مصیبتش خاص مؤمنان است و گرفتاریش به کسانی می‌رسد که از آن آگاهی دارند و بی‌خبران را آسیبی نمی‌رساند.» (2) «نهج‌البلاغه، خطبه 92 📢تعریف مفهومی فتنه : فتنه یک سری پدیده های اجتماعی سیاسی است که جامعه را دچار موج تلاطم نموده و در عین حال، حالت حق به جانب و فریب کارانه داشته باشد یا به عبارت دیگر، فتنه ترفندی سیاسی اجتماعی است که از آمیزش حق و باطل و پنهان نمودن باطل در پوسته حق با هدف اغفال و فریفتن مردم برای رسیدن به مقاصدی شوم طرح ریزی می شود. 🔥ویژگی های فتنه : 1ـ آغازی ناشناخته و پوشیده 2ـ فضای گردبادی 3ـ آسیب زننده به آگاهان 4ـ فروخورنده فتنه گران 5ـ شخصیت‌محوری به جای حقیقت‌محوری 6ـ مشتبه‌سازی حق و باطل ✳️تدبر: 🌟آغازی ناشناخته و پوشیده «یُنکَرْنَ مقبلاتٍ و یُعْرَفْنَ مدبرات»: فتنه‌ها در آغاز برای بسیاری از مردمان ناشناخته‌اند. همچون جنین می‌ماند که سلامت یا نقصان او و همچنین جنسیت و سایر ویژگی‌های جسمانی‌اش پوشیده و پنهان است. 🌟فتنه‌ها از راه‌های پنهان وارد می‌شود: «تَبدَءُ فی مدارج خفیة» از راه‌هایی وارد می‌شود که بسیاری از مردم در نگاه اول نسبت به آنها حساسیتی نشان نمی‌دهند. فتنه‌انگیزان به صورت آرام سنگر‌های اجتماعی و دینی را یک به یک فتح می‌کنند و یا سنگرنشینان را با خود همسو می‌نمایند و یا دست کم آنان را نسبت به هدف پنهانی خود مغفول می‌کنند. بسیاری از مردم عادی متوجه نمی‌شوند که اینان دشمن‌اند و لذا نمی‌توانند رفتاری متناسب با رفتار یک دشمن را با آنان تنظیم نمایند. 🌟 فضای گردبادی «یَحُمْنَ حَومَ الریاح، یُصِبْنَ بلداً و یُخْطِئْنَ بلداً.» افراد به هنگام گرفتار آمدن در فضای گردبادی هوش و حواس خویش را از دست می‌دهند و اندیشه خود را به درستی نمی‌توانند به کار گیرند. به همین دلیل ممکن است در جهتی صد در صد خلاف هدف اصلی خود به راه بیافتند. حتی اگر کسی از بیرون گردباد به آنان بگوید مسیر خود را اشتباه می‌روید، اصلاً‌ نمی‌شنوند و اگر هم بشنوند، نمی‌توانند تصمیم درستی اتخاذ نمایند. این درست شبیه فضای فتنه است. وجه دیگر این تشبیه این است که همانگونه که گرفتار شدگان در فضای گردبادی اختیار خود را از کف می‌نهند و همچون پر کاهی می‌مانند که به هر جا خاطرخواه گردباد باشد، خواهند رفت؛ فتنه زدگان نیز چنین حالتی دارند؛ عملاً افسار حرکت آنان در اختیار فضای غبارآلودی است که فتنه‌انگیزان ایجاد کرده‌اند. وجه دیگر این تشبیه این است که فتنه نیز همچون گردباد است که اختیار آن در دست کسی نیست. حتی در اختیار مبدء گردباد نیست. وقتی گردباد فتنه در فضای جامعه‌ به حرکت درآید کنترل آن حتی در اختیار فتنه‌گران نیست. ⭐️ آسیب‌زننده آگاهان‌ «اصاب البلاء مَن ابصر فیها، و اخطأ البلاءُ من عمِی عنها»: فتنه‌گران ابتدا می‌کوشند «شخصیت» و یا حتی «شخص» کسانی که پشت پرده افکار و اندیشه‌ها و نقشه‌های آنان را می‌دانند ترور کرده و از سر راه خود بردارند. به همین دلیل، کسانی که از فتنه‌ها آگاهی دارند و نسبت به آنها هشدار می‌دهند، مورد غضب ارباب فتنه قرار می‌گیرند. بی‌جهت نیست که در فتنه اخیر بیشترین حملات به ساحت مقام معظم رهبری صورت گرفت. او بود که فتنه را به زیبایی شناخت و فرمول فتنه را کشف کرد و از همان ابتدا سرانجام آن را برای همه ملت ایران به صراحت تبیین نمود و نهایتاً با کمک یاران بصیر و ملت وفادارش چشم فتنه را از حدقه بیرون کشید. ⛔️🔥عوامل پیدایش فتنه :  انمابَدءُ وقوعِ الفِتَن اهواءٌ تتبع و احکامٌ تُبتَدَع، یُخالف فیها کتاب الله و یتولی علیها رجالٌ رجالاً علی غیر دین الله. همانا پیدایش فتنه‌ها هواهایی است که پیروی می‌شوند و بدعت‌هایی است که گذارده می‌شوند. در چنین شرایطی با کتاب خدا مخالفت می‌شود و مردانی مردان دیگر را پیروی می‌کنند. (5) نهج البلاغه، پیشین، خطبه 50،ص 71 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
هدایت شده از 
نمایشگاه بصیرت
هدایت شده از 
فهرست ادله و موضوعات در کانال دین کده برای داستانها شماره:1 شماره:2 ؟ شماره:3 ؟ شماره:4 ؟ شماره:5 شماره:6 شماره:7 شماره:8 شماره:9 شماره:10 شماره:11 ؟ شماره:12 ؟ شماره:13 ؟ ؟ شماره:14 ؟ شماره:15 شماره:16 ؟ شماره:17 ؟ شماره:18 شماره:19 شماره;20 شماره:21 شماره:22 شماره:23 ؟ شماره:24 ؟ شماره:25 🌟مطلب ویژه:شهادت شماره:26 شماره:27 شمار:28 ؟ شماره:29 ؟ شماره:30 شماره:31 شماره:32 شماره:33 شماره:34 شماره:35 شماره:36 شماره:37 شماره:38 شماره:39 شماره:40 ؟ شماره:41 شماره:42 شماره:43 شماره:44 ؟ ؟ شماره:45 ؟ شماره:46 ؟ شماره:47 شماره:48 شماره:49 شماره:50 شماره:51 شماره:52 شماره:53 این هم# دسترسی به موضوعات ادله داستانکها👆 ☺️باتشکرازهمراهی 🕌دین کده🕌 http://eitaa.com/joinchat/2298347533C9f761682ff
💚💜❤💖: ✨﷽✨ 👌 داستانک کوتاه:جایگاه شیطان در عالم. شماره;54 ؟ بعد از اتمام نماز که از مسجد خارج شدم یکی از بچه های قدیم را که قبلا مسجد می آمد و مدتها بود که سری به مسجد نزده بود,از کنار در مسجد داشت عبور میکرد. صدایش زدم,نگاهم کرد. بهش گفتم:مومن خدا چی شده؟نیستی؟ با خنده گفت:زیر سایه ات هستم,یک چیز دوستانه اگربهت بگم؟ گفتم:بفرما جان. گفت: میگما شماها خیلی دلت خوشه. با حالتی بین خنده و تعجب گفتم:برای چی دلمان خوشه؟ خندید و گفت:کمی بیشتر بیا مسجد, تا به آسمان ببرنت بین فرشته ها. گفتم:دقیقا متوجه نشدم منظورت چیه؟ گفت:شیطان یک عابد بود,درجرگه آسمانیان رفت برای عبادت ,و فقط بخاطر یک سجده چه بلای سرش آمد. حالا حواست باشه رفتی آسمان, آخرش شاید این طوری بشه. گفتم: قضیه را ناقص گفتی ,چیزهای دیگری اتفاق افتاده . گفت:من همین چیزها را معمولا شنیدم,که شیطان بعد از سجده نکردن ,بهش گفتن تو اصلا کافر بودی و بیرونش کردن. گفتم:این قضیه کفر را که گفتی خدا در آیه 34 سوره بقره وجاهای دیگر اشاره میکند,بیشتر از آنچیز های که گفتی را هم, خدا بیان کرده. گفت:چی قضایایی را؟ گفتم:اول اینکه باید بگم این که گفتی به شیطان گفتن کافری از ترجمه کلمه( کان)در آن آیه34 هست, اما باید بدونی این خبر,نشان بر لایه های کفر شیطان است که در درونش بعد از امتحان ظاهر شد, که که خدا آن را بیان میکند وبه شیطان خطاب کرد. چون که خداوند علم به کافر شدن آینده و کفر ظاهر نشده شیطان که موجود بود,داشت. و دوما;خدا که هم همان موقع رهایش نکرد فرصتی برای توبه اش قرار داد وبه او خطاب کرد چه چیزی باعث عدم سجده کردنت شد ,اما شیطان قیاس کرد. پس شیطان بعد از نافرمانی ,به جای توبه دوباره گردن کشی کرد.(1) بعد رانده شد. گفت:گفتی کفر شیطان,حالا اگر این کفر وجود داشت چرا شیطان بین فرشته ها راه دادن؟ گفتم:چون عبادت میکرد وخلافی هم از شیطان صادر نشده بود. وگرنه میشود,قصاص قبل از جنایت هست. --------------------------- (1)تفسیر نور:آیه34بقره ابلیس مرتكب دو انحراف و خلاف شد: الف: خلاف عقیدتى؛ «أبى» كه سبب فسق او شد. [276] ب: خلاف اخلاقى؛ «استكبر» كه سبب دوزخى شدن او گردید. [277] 276) ففسق عن امر ربّه« كهف، 50. 277) فبئس مَثوى المتكبّرین« زمر، 72. 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
🌺🌺🌺🌺🌺✨﷽✨ 🌹🌹🌹🌹 🌻🌻🌻 🌼🌼 ؟ چرا وقتی شیطان رجیم در جریان سجده به انسان شکایت و اعتراض کرد، از درگاه خداوند رانده شد ولی فرشتگان دیگری که به اصل خلقت انسان اعتراض کرده بودند و میگفتند انسان در روی زمین خون‌ریزی و قتل میکند، از درگاه خداوند رانده نشدند بلکه خداوند متعال با کمال احترام به آن‌ها جواب کریمانه داد؟ تفاوت سؤال و اعتراض شیطان با فرشتگان در تبیین اینکه چرا خداوند، شیطان را در برابر سجده نکردن و اعتراض، از درگاهش راند ولی فرشتگان که به اصل خلقت انسان اعتراض داشتند، رانده نشدند. به چند نکته باید توجه کرد: پرسش بر چند گونه است ✅استفهامی؛ اگر کسی یا کسانی نسبت به یک موضوع، که حکمت آن را نمی‌دانند، سؤال میکنند تا آن را بفهمند، استفهام رخ داده است. یعنی در طلب فهم چیزی هستند که نمی‌دانند و طالب فهم‌اند. این نوع پرسش نه تنها نکوهیده نیست که از نگاه دین و عقل، بسیار ستوده و با ارزش است. اساسا کلید آگاهی و تعالی علمی و عقلی انسان همین گونه پرسش‌ها و کنجکاوی‌هاست. خداوند در دو جا از قرآن کریم میفرماید: «فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ؛ هر چه را نمیدانید از اهل ذکر (دانایان) سؤال کنید» (نحل/43) پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: من لم یصبر علی ذل التعلم ساعه بقی فی ذل الجهل ابدا؛ هر کس ساعتی ذلت پرسیدن و آموختن را تاب نیاورد، تا ابد در ذلت نادانی خواهد ماند. (بحارالانوار، ج 1، ص 71) امام صادق علیه السلام فرمود: من رق وجهه رق علمه؛ هر کس از پرسیدن حیا کند، علمش نازک و نحیف خواهد بود (همان، ج 68، ص 33) استنکاری و استکباری؛ گاهی پرسش با انگیزه‌هایی غیر از آموختن و فهمیدن صورت می‌گیرد. پرسش‌گر یا می‌داند و یا تنها در صدد انکار و بی اعتبار کردن یک گزاره است؛ سؤال میکنند تا طرف مقابل را زیر سؤال ببرند. نظیر «وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ؛ آن‌ها را نگه دارید که باید باز پرسی شوند» (صافات/24) از گنهکاران سؤال اعتراضی می پرسند. نکته دوم/ علت تکریم فرشتگان و مقام انسان کامل با توجه به تفاوت دو نوع پرسش، روشن است که اعتراض و سؤال فرشتگان (فرشتگانی که مخصوص اهل زمین هستند نه همه فرشتگان) از قسم اول بود؛ یعنی مطلبی را نمیدانستند و برای آن‌ها روشن نبود، پرسیدند تا اینکه چیزی یاد بگیرند. این سؤال نه تنها استکباری نبود که مؤدبانه هم بود. لذا هم در اول و هم در آخر سؤال، «تسبیح» مطرح است و به نزاهت و پیراسته بودن خداوند از کارهای غیر حکیمانه اعتراف دارند (جوادی آملی، تفسیر اعراف، همان، جلسه 30) فرشتگان بعد از فهمیدن اینکه سجده (تواضع) در برابر انسان، به بدن او نیست که از خاک آفریده شده است، بلکه تواضع در برابر مقام انسانیت و خلیفه خداست که در کالبد او روح خداوند دمیده شده است، «فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ؛ هنگامى که کار آ ن را به پایان رساندم، و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگى براى او سجده کنید» (حجر/29) در حقیقت این سجده بر خداست، چون خلیفه یعنی: جانشین، و جانشین، خود استقلال رای ندارد، بلکه باید، حرف او و کارهای او را انجام بدهد و همین خلیفه، شاگرد خداست. (چون خداوند اول معلم انسان است) (جوادی آملی تفسیر موضوعی قرآن، همان، ص/237) و همین انسان، استاد ملائک است (جوادی آملی تفسیر موضوعی قرآن، همان، ص/237) و تعظیم در برابر او هیچ محذوری ندارد (سید احمد ضهری، تعلیم و تعلم از دیدگاه شهید ثانی و امام خمینی، (انتشارات اسلامی، چاپ 1362، 12 قم) ص90) در مقابل او سجده کردند و خاضعانه به فرمان الاهی گردن نهادند. بنابراین، سؤال فرشتگان نه تنها زشت نبود که ممدوح نیز بود. به همین خاطر بعد از بر طرف شدن شبهه «که منظور از انسان آن جنبه خاکی و خون‌ریزی او نیست» همه آن‌ها در برابر عظمت انسانیت سر تعظیم فرود آورند. ✅ادامه دارد... 🌐 مرکز مطالعات و پاسخگويي به شبهات 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
🌺🌺🌺🌺🌺✨﷽✨ 🌹🌹🌹🌹 🌻🌻🌻 🌼🌼 . نکته سوم/ علت رانده شدن شیطان اعتراض شیطان از نوع دوم، یعنی استنکاری و اعتراض‌آمیز بود. شیطان نگفت: من نمیدانم، بلکه گفت: میدانم ولی سجده نمیکنم! یعنی ربوبیت تو را قبول ندارم! وقتی خداوند به او فرمود: «قالَ ما مَنَعَکَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ؛ (خداوند به او) فرمود: «در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنى؟» گفت: «من از او بهترم مرا از آتش آفریدهاى و او را از گل» (اعراف/12) دلیل و قیاس درست کرد: «... قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ؛ گفت: «من از او بهترم مرا از آتش آفریدهاى و او را از گل» و هیچ کاملی برای ناقص سجده نمیکند. پس من نیز نباید بر او سجده کنم. در اعتراض شیطان دو چیز نهفته است: یکی این که من بهترم و تو پست‌تر از من را بر من ترجیح دادی و دوم این که من فرمان تو را بر نمی‌دارم و سجده نمی‌کنم؛ یعنی هم عدالت و حکمت خداوند را زیر سؤال برد و هم در برابر فرمان او گردن فرازی و عصیان‌گری کرد. خداوند قیاس او را ابطال کرد و فرمود: این تکبر است. تو عالی و مهتر نیستی و انسان هم دانی و کهتر نیست. آتش هیچ گونه مزیت و ارزشی بر خاک ندارد. تو فقط یک بعد وجود او را دیدی که من آن را از خاک خلق کردم و سجده را بر بدن خاکی او پنداشتی! ولی بعد دیگر او که «نفحت فیه من روحی؛ در او از روح خود دمیدم» را ندیدی و حقیقت انسان هم روح اوست، نه بدن خاکی او. بنابراین جهالت و تکبر و مهم‌تر از این‌ها کفر شیطان، موجب شد که از درگاه خداوند رانده شود و الاّ هیچ کس به خاطر ترک یک سجده، مستحق جهنم نمیشود. بلکه او خود را در برابر خداوند، صاحب‌نظر و مسقل پنداشت؛ در حالی که حق نداشت فرمان خدا را زیر سؤال ببرد «لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ؛ هیچ کس نمىتواند بر کار او خرده بگیرد ولى در کارهاى آنها، جاى سؤال و ایراد است» (انبیاء/23) ملائکه در امتحان الهی سر فرازانه قبول و به کرامت الهی دست یافتند ولی شیطان در امتحان ذلیلانه رد شد و از درگاه الهی دور شد! 🌐 مرکز مطالعات و پاسخگويي به شبهات 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
🌺🌺🌺🌺🌺✨﷽✨ 🌹🌹🌹🌹 🌻🌻🌻 🌼🌼 ه_بود؟ ممکن است گفته شود : اگر عبادت شیطان خالصانه نبود چگونه با آن عبادات به مقامات عالی رسیده بود و در ردیف ملائک قرار داشت؟ این که شیطان معروف و مشهور درگاه خدا بود سخنی است عرفی و ادّعایی است سست  که نه قرآن کریم آن را تأیید می کند نه روایات اهل بیت(ع). ابلیس صرفاً شخصی از جنّ است که در ردیف ملائک سطوح پایین قرار داشت و یقیناً در ردیف ملائک مقرّب نبوده است. « عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ إِبْلِیسَ أَ كَانَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ أَمْ كَانَ یلِی شَیئاً مِنْ أَمْرِ السَّمَاءِ فَقَالَ لَمْ یكُنْ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ لَمْ یكُنْ یلِی شَیئاً مِنْ أَمْرِ السَّمَاءِ وَ لَا كَرَامَةَ . ــــــــــ جمیل بن درّاج مىگوید: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم كه آیا شیطان از فرشتگان بود یا امرى از امور آسمان را مىگرداند؟ امام علیه السّلام فرمود: نه از فرشتگان بود و نه امرى را مىگرداند و نه عزّت و احترامى داشت. » (الكافی،ج8 ،ص274 )   «و روی عن طاوس و مجاهد أن إبلیس كان قبل أن یرتكب المعصیة ملكا من الملائكة اسمه عزازیل و كان من سكان الأرض و كان سكان الأرض من الملائكة یسمون الجن و لم یكن من الملائكة أشد اجتهادا و لا أكثر علما منه فلما عصى الله لعنه و جعله شیطانا و سماه إبلیس وَ كانَ مِنَ الْكافِرِینَ فی علم الله. ـــــــــــ روایت شده از طاوس و مجاهد كه ابلیس قبل از اینكه مرتكب معصیت شود ملكى از ملائكه بوده و نامش عزازیل و از ساكنان زمین بود و ملائكهاى كه ساكن زمین بودند، جنّ نامیده مىشدند و از میان ملائكه هیچ كس از نظر اجتهاد و علم بالاتر از او نبود، امّا وقتى كه در برابر فرمان خدا عصیان كرد، خداوند او را لعنت نمود و او را شیطان قرار داد و وى را ابلیس نامید و او در علم الهى از كافران بود. »(النور المبین فی قصص الأنبیاء و المرسلین ،ص32 ، الفصل الثانی فی سجود الملائكة) از روایت اخیر معلوم می شود که او جنّ بوده لکن لفظ ملک عامّ بوده و بر جنّ  هم اطلاق می شده است. لذا مطرح شدن ابلیس در جمع ملائک به این معنی نیست که او حقیقتاً ملک مقرّب بوده است. او اعلم جنّها و کوشاترین آنها در عبادت بوده است امّا ملک اصطلاحی نبوده است ؛ بلکه از باب عمومیّت لفظ ملک داخل در جمع ملائکةالارض بوده است.  همچنین از امام باقر (ع) روایتی طولانی نقل شده که قسمتی از آن دلالت بر منافق بودن ابلیس دارد. حضرت فرمودند: « وَ كَانَ الْجِنُّ تَطِیرُ فِی السَّمَاءِ فَتَلْقَى الْمَلَائِكَةَ فِی السَّمَاوَاتِ  ...  وَ كَانَ إِبْلِیسُ وَ اسْمُهُ الْحَارِثُ یظْهِرُ لِلْمَلَائِكَةِ أَنَّهُ مِنَ الطَّائِفَةِ الْمُطِیعَة ـــــــــ  جنّها به آسمانها پرواز کرده و با فرشتهها ملاقات می کردند و به آنها درود می گفتند و از آنها دیدن می كردند و با آنها مىآسودند و از آنها مىآموختند. سپس گروهى از جنّها و نسناسها كه خدا آفرید و در میانههاى زمین با فرشتهها جا داد ، از فرمان خدا سرپیچى نموده ، و هرزگى كردند و به ناحق ستم كردند، و به یكدیگر در سركشى بر خدا بالا دستى نمودند، تا آنجا كه خون هم را ریختند، و تباهى بار آوردند و پروردگارى خدای تعالى را منكر شدند. گروه فرمانبران از جنّها به كارهاى خدا پسند و فرمانبردارى او ایستادگى كردند و از دو گروه جنّ و نسناس كه از فرمان خدا سركشى كردند جدا شدند. خدا بال جنّهایی كه از فرمان خدا سركشى كردند و تمرد نمودند را فرو ریخت و نتوانستند به آسمان بپرند و به دیدار فرشتهها برسند ؛ چون گناه و نافرمانى كردند. گروه فرمانبر خدا از جنّها ، شب و روز مانند پیش به آسمان پرواز می كردند و ابلیس كه حارث نام داشت به فرشتهها وانمود می كرد كه از گروه جنّهای فرمانبر است » (بحار الأنوار ، ج54، ص 323 ) 🌐سایت بهترین سخن(مقالات) 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
💚💜❤💖: ✨﷽✨ 👌 داستانک کوتاه:خیانت در امانت به واسطه کار حرام. شماره:55 . به دوستم سفارش دادم که از منطقه شان زعفران ناب به قیمت مناسب برایم بیاورد. دوستم هم با تلفن سفارش داد که چندمثقال زعفران ناب از منطقه شان کنار بگذارند,تا آخر هفته خودش به روستایشان شان برود و برای من بیاورد. اما چون دوستمان در آخر هفته نتوانست برود منطقه شان,فروشنده زعفران به دست واسطه ایی داد ,که آن واسطه به دست دوستمان برساند که بعدا دوستمان به دستم برساند. بعد از چند روز منتظر ماندن خبری نشد, از دوستمان پی گیری کردم. او گفت:شرمنده,واسطه ایی که میخواست زعفرانها را بیاورد,زعفرانها را برای خودش برداشته. با حالت تاسف گفتم:چرا؟ دوستم گفت:من هم سوال کردم ,اما واسطه گفته بود که خودش نیاز داشته, و برای خودش برداشته و قیمت هم به فروشنده داده. گفتم:خیلی ناراحتم کرد این اتفاق و این بی مسىولیتی,این دیگه چه رفتاریه؟ دوستم گفت:من هم ماندم دیگه چکار کنم. گفتم:آخه معامله بین من و هم روستایی شما بوده,اما واسطه دخالت کرده. دوستم گفت:حالا به نظرت معامله این جوری درسته؟ گفتم:حالا می رویم خانه حاج آقا,این مسىله را می پرسیم؟ رفتیم خانه حاج آقا ,مسىله وقضیه اتفاق افتاده را مطرح کردیم. حاج آقا گفتن:معامله او باطل است و مشکل داره. گفتم:چرا حاج آقا؟ گفت:چون معامله یا عقد بیع ,بین شما بوده و مالک زعفران . ,و واسطه که این جنس را نیاورده و برای خودش برداشته,معامله اش داخل در معامله شما شده و به این خاطر ,معامله واسطه باطله. دوستم گفت:چه اشکالی دارد حالا پولش را داده به صاحب زعفران. حاج آقا گفتن:دوباره معامله واسطه راصحیح نمیکند. ,برای اینکه این معامله به قصد دوستمان بوده و برای واسطه که نبوده,پس چون مقصود معامله واسطه نبوده معامله واسطه باطله. دوستم گفت: حاج آقا حالا چکار کنیم؟ حاج آقا گفت:باید واسطه, جنس را به صاحب زعفران دوباره برگرداند,که اگر صاحب زعفران خواست,واسطه میتواند معامله جدیدی دیگری کند, و واسطه در این معامله جدید مقصود ومشتری معامله جدید میشود. در این صورت چون که عقد جدیدی هست و مشتری جدیدی, معامله درست و صحیح هست. ویک نکته مهم اخلاقی که اگر هم معامله واسطه درست هم بشود,واسطه برای اینکه خلل در معامله قبل انجام داده,خیانت در امانت کرده وکار حرامی را انجام داده است. 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
🌺🌺🌺🌺🌺✨﷽✨ 🌹🌹🌹🌹 🌻🌻🌻 🌼🌼 ؟ «امانت» آن است که انسان مال خود را به دیگرى به منظور حفظ و نگهدارى بسپارد. امانت‌داری را از ویژگی‌های مؤمنان است. اسلام خیانت در امانت را بسیار نکوهش کرده و آن‌را علامت نفاق می‌داند.[1] اگر صاحب مال، به صورت لفظى بگوید این مال را نزد تو امانت می‌گذارم، یا بدون این‌که چیزی بگوید به شخص امانت‌دار بفهماند که مال را براى نگهدارى به او مى‌دهد و او هم به همین قصد بگیرد و قبول کند، این امر تحقق می‌یابد و باید به احکام آن عمل نماید.[2] در زیر به برخی از این احکام و شرایط اشاره می‌شود: 1. خیانت در امانت حرام و از گناهان کبیره است. اگر کسى امانتى را بپذیرد باید در نگهدارى آن کوتاهى نکند و هر وقت صاحب امانت از او بخواهد بازگرداند، خواه صاحب امانت مسلمان باشد یا غیر مسلمان.[3] [1]. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): ثَلَاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَانَ مُنَافِقاً وَ إِنْ صَامَ وَ صَلَّى وَ زَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ مَنْ إِذَا ائْتُمِنَ خَانَ وَ ...»؛ کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، ج2، ص 291 و 232، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ق. [2]. امام خمینى، سید روح اللّٰه، توضیح المسائل (محشّٰى)، گرد آورنده: بنی هاشمی خمینی، سید محمد حسن، ج‌2، ص 431، م 2327، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ هشتم، 1424 ق. [3]. مکارم شیرازى، ناصر، رساله توضیح المسائل، ص 385، م 1993، انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب (ع)، قم، چاپ پنجاه ودوم، 1429 ق 🌐منبع:اسلام کوىست 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
🌺🌺🌺🌺🌺✨﷽✨ 🌹🌹🌹🌹 🌻🌻🌻 🌼🌼 : با مراجعه به منابع دینی و روایی می توان تفسیر مناسبی از صفت خیانت ارائه کرد. چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: کسیکه امانت را رعایت نمی‌کند،‌ایمان ندارد.[1] امام علی(ع) در مورد آثار مهم دنیوی امانت و خیانت فرمود: امانت رزق و روزی می‌آورد و خیانت مایه فقر است.[2] در حدیثی دیگر می‌فرماید: بدترین مردم کسی است که به امانت داری ایمان ندارد و از خیانت نمی‌پرهیزد.[3] از خیانت بر حذر باش؛ زیرا بدترین گناه است و شخص خائن، به جرم خیانتش معذب خواهد بود.[4] و نیز می‌فرماید: خیانت دلیل بر کمی پرهیزگاری و بی‌دینی است.[5] منابع📚 [1] . مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار،بیروت، موسسه الوفا،1965م، ج74، ص 273. [2] . همان، ج 78، ص 60. [3] . خوانساری، جمال الدین محمد؛ شرح غررالحکم،تهران، دانشگاه تهران، 1346، ج 4 ص 175 [4] . نوری، حسین؛ مستدرک الوسائل، قم، احیاء التراث، 1398، ج۲، ص ۵۰۶ [5] شرح غرر الحکم، ج 1، ص 375. -------------+++++-📢📢📢📢 : عوامل فراوانی را می‌توان برای زمینه‌های بروز خیانت نام برد که در اینجا به تعدادی از آنها اشاره می‌شود: 1- ضعف ایمان و عقیده: همانگونه که ایمان خاستگاه بسیاری از ارزش‌ها و از جمله امانت داری است، ضعف ایمان و عقیده یا فقدان آن از عوامل بروز خیانت است. از این رو پیامبر(ص) فرمود: نشانه منافق سه چیز است؛ آنگاه که سخن می‌گوید دروغ می‌گوید و آن گاه که وعده‌ای می‌دهد خلف وعده می‌کند و آنگاه که امین شمرده می‌شود، خیانت می‌کند. ( بحار، ج 72، ص 204.) 2- غلبه هوی و هوس در دنیاپرستی: انسان که هوی و هوس و دنیاپرستی بر او غلبه می‌کند و تنها به منافع زودگذر دنیا می‌اندیشد، زمینه برای خیانت در او فراهم می‌شود؛ زیرا این دسته افراد به عواقب خیانت فکر نمی‌کنند و به فرموده قرآن با غلبه هوی و هوس، پرده‌ای بر چشم و گوش و عقل آن‌ها افکنده شده که نمی‌دانند چه می‌کنند. «آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی(بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پرده‌ای افکنده است؟ با این حال چه کسی می‌تواند غیر از خدا او را هدایت کند؟‌ آیا متذکر نمی‌شوید؟ (جاثیه/ 23) 3- چیره شدن حرص و طمع بر انسان: انسان حریص نیز مرتکب خیانت می‌شود؛ هم در اموال دیگران خیانت می‌کند و هم در اشتغال به پُستی که شایسته آن نیست، حریص است و از این رو به جای تلاش و کوشش و غلبه بر هوی و هوس و کنترل حرص و طمع برای رسیدن به مقصود راه خیانت را در پیش می‌گیرد. 4- دلبستگی به مال و فرزند: « ای کسانیکه ایمان آورده‌اید! به خدا و پیامبر خیانت نکنید و(نیز) در امانات خود خیانت روا مدارید، در حالی که می‌دانید(این کار، گناه بزرگی است).»(انفال/ 27) و بدانید اموال و اولاد شما وسیله آزمایش است. و پاداش عظیم (برای آنها که از عهده امتحان برآیند) نزد خدا است.»(انفال/ 28) 🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵 راه پیشگیری از خیانت: برای پیشگیری از وقوع خیانت توسط افراد جامعه باید به امور ذیل توجه کرد: 1- تقویت پایه‌های ایمان: تقویت پایه‌های ایمان از طریق شناخت خدا و توکل و اعتماد بر او و اطمینان به وعده‌های تخلف ناپذیر او زمینه را برای وصول به مواهب زندگی از راه مشروع فراهم می‌کند. 2- تأمین نیازهای معقول و مشروع: یکی از عواملی که فرد را به خیانت می‌کشاند، نیازمندی است و اگر مدیران و مسئولان به نیازهای معقول و مشروع کسانی که تحت مدیریت آنان هستند توجه کنند و آن را برآورده سازند، زمینه خیانت در افراد از بین می‌رود. 3- توجه به عواقب شوم خیانت در دنیا و آخرت: انسانی که بداند خیانت موجب رسوایی در دنیا و سرافکندگی در برابر خلق و خالق و گرفتار شدن به محرومیت‌های ناشی از رسوایی و سرافکندگی و در نتیجه گرفتار فقر می‌شود، هر گر به آن مبتلا نمی‌شود و همچنین انسانی که بداند در آخرت گرفتار عذاب الهی خواهد از خیانت می‌گریزد. پیامبر اکرم(ص) فرمود: چهار چیز است که اگر یکی از آنها در خانه‌ای وارد شود ویران گردد و هرگز برکت الهی آن را آباد نخواهد کرد؛ خیانت، سرقت، شرب خمر و زنا. (بحار، ج 76، ص 125.) 4- اصلاحات اجتماعی: توجه به نقش جامعه و ایجاد بسترهای مناسب و زدودن عوامل زمینه ساز خیانت در جامعه نیز می تواند نقش بسزایی در پیشگیری از وقوع خیانت داشته باشد. 5- تقویت بنیان‌های فکری و فرهنگی: اساسا گسترش کارهای فرهنگی در جامعه و استحکام بخشیدن به بنیان ‌های فکری افراد جامعه زمینه وقوع و گسترش خیانت را در مقیاس اجتماعی از بین خواهد برد و این وظیفه به دوش مسئولین و دست اندرکاران اجتماع است. 🌐منبع:پژوهشکده باقرالعلوم علیه السّلام. 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯