eitaa logo
دیپلماتیک
467 دنبال‌کننده
64.2هزار عکس
18.6هزار ویدیو
30 فایل
برگزیده‌ی تحلیل ها و اخبار منطقه و جهان
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 توافق بزرگ دمشق با کردهای سوریه ! زمانی که تهدیدات ترکیه در برابر کردهای منطقه به اوج خود رسیده بود، پیشنهادی از جانب دولت و همچنین روسیه به نیروهای دموکراتیک سوریه ارائه شد مبنی بر آنکه در مقابل ورود نیروهای ارتش سوریه به این منطقه، از حمله ارتش ترکیه به عفرین جلوگیری خواهد شد. اما کردها با یک اشتباه محاسباتی بزرگ و با اعتماد کامل به ، پیشنهاد دولت سوریه و را رد کردند و نتیجه همانطور که گمان می رفت شکست کامل و سریع آنها و اشغال منطقه عفرین توسط بود. شاید کردها آن زمان که پیشنهاد دولت سوریه را رد میکردند، با خود اینگونه فکر می کردند که امریکا در مقابل عملیات ترکیه مانع ایجاد می کند، اما بعد از چند دیدار ترکی - امریکایی بود که کرد ها جنگنده های ترکیه را بالای سر شهرهای خود دیدند و جمعیت مردمی که از عفرین آواره می شدند. حالا خبر می رسد که کُردها با به توافقی دست یافته اند که آن روزها از آن امتناع می کردند. توافقی به مراتب با امتیازات بیشتر برای دمشق و البته بعد از آنکه کنترل عفرین و از دست آنها خارج شد و به منطقه تحت نفوذ ترکیه تبدیل شد. 🔺 اما چه چیز برای کردها تغییر کرده است که حاضر به توافق با دمشق شده اند؟ طبیعتا اشغال عفرین توسط ارتش ترکیه زمانی میسر شد که امریکا با ترکیه معامله کرد و خود کُرد ها هم سرنوشت شان را به واشنگتن سپرده بودند. چند ماه بیشتر نگذشت که امریکایی ها بر سر منطقه مهم منبج هم با ترکیه توافق کردند و خودروهای گشتی ارتش ترکیه به این منطقه هم پا گذاشتند. اما حالا در آستانه دیدار و و در جریان رایزنی های مربوط به عملیات جنوب سوریه ، خبرهایی مبنی بر توافقات جدید روسیه و امریکا بر سر سوریه مطرح شده که می تواند برای کردهای سوریه ویران کننده باشد. اگرچه جزئیات چنین توافقی قطعی نیست، اما یکی از امتیازات امریکا خروج نیروهایش از و پایگاه های موقتش در مناطق کردنشین است. امریکا مخالفت شدید ترکیه با سیطره کردها در مرزهایش را می بیند، و برخورد شدید دولت و ارتش با جدایی طلبی کردستان عراق را دید، و از طرفی مناطقی در سوریه مانند "التنف" مکانی مستحکم و دائمی برای حضور امریکا نیست؛ و حتی مناطق عرب نشین تحت سیطره کردها هم هر روز شاهد گرایش بیشتر به دولت مرکزی سوریه است. از جمله و طبقه و حتی جنوب و . اینها را بگذارید در کنار تغییرات موسمی سیاسی در داخل امریکا و این نکته که حضور نظامی امروز امریکا در سوریه، در قالب ائتلاف بین المللی، در مأموریت مقابله با عنوان می شود و مجوز دارد. و معلوم نیست مجوز آن در امریکا بعد از عملیات شرق علیه داعش ادامه داشته باشد. مجموع این عوامل و فشار بی وقفه ترکیه، ادامه حمایت موثر امریکا را برای کردها مبهم می نماید و آنها را به توافق با دولت مرکزی سوریه وادار کرده است. 📍 توافق کردها با دولت سوریه اگرچه هنوز این توافق نهایی نشده، اما بعد از چند دور مذاکرات در دمشق و بین دولت سوریه و خودمختاری کردستان سوریه، شاهد بازدید نمایندگان دمشق از استان رقه بودیم که نشان از جدی بودن مذاکرات دارد. تا پیش از این، نیروهای نظامی امریکا در استان های رقه و دیرالزور مانع چنین امری می شدند. آنچه که بعنوان جزئیات احتمالی این توافق تاکنون منتشر شده عبارت است از : ✅ ورود ارتش سوریه به استان حسکه و حمایت از مرزهای سوریه با عراق و ترکیه این مورد شامل شعبه های سرباز گیری ارتش سوریه و ایست بازرسی های مشترک با نیروهای کرد می شود. ✅ پیوستن نیروهای کرد به ارتش سوریه و برخورداری از حقوق و مزایا برای بازماندگان کشته های مبارزه با داعش؛ مدت مبارزه با داعش جزو خدمت وظیفه اجباری آنان محسوب خواهد شد. ✅ اهتزاز پرچم دولت سوریه در تمام مناطق و پایین آوردن پرچم ها و نشانه های کردی از جمله تصاویر اوجالان. ✅ تحویل چاه های نفت و گاز به وزارت نفت سوریه ✅ قراردادن زبان کردی در واحد های رسمی آموزشی ✅ معرفی یک شخصیت کرد به عنوان وزیر نفت سوریه بدیهی است که این شرایط کفه امتیازات را به نفع دولت سوریه سنگین می کند و می تواند تسلط کامل دمشق بر خاک سوریه را بازیابی کند؛ و باید دید در اجرا این موارد تا چه اندازه تحقق پیدا میکند. خصوصا آنکه امریکا مانع اصلی چنین توافقی می تواند باشد... @diplomatic110
دوقطبی در فضای سیاسی عراق! تنها ساعاتی به تشکیل جدید عراق باقی مانده و رایزنی ها و مذاکرات در بغداد به اوج خود رسیده است. و این ماحصل انتخابات بحث برانگیز عراق است که با مشارکت بسیار پایین و چند دستگی های زیاد همراه بود، و طبیعی بود که هیچ یک از ائتلاف های حاضر در انتخابات نتوانند اکثریت کرسی های پارلمان را بدست آورند. از حواشی اعلام نتایج و متعاقبا شمارش دستی آراء که عبور کنیم به عجایب صحنه سیاسی عراق می رسیم؛ از جمله ائتلاف هادی با و فروپاشی این ائتلاف در عرض چند روز و دیدار سفیر امریکا با هادی العامری! اما هرچه به موعد تشکیل پارلمان نزدیک می شویم، شاهد تر شدن فضای سیاسی عراق هستیم. دوقطبی که بیش از هرچیز به جهت گیری های خارجی بر میگردد. این مورد اگرچه در گذشته وجود داشت اما این بار با شدت بیشتری ظاهر شده است. از اولین دولت نوری تا زمان کنار رفتن او با وجود پیروزی در انتخابات 2014، در توافقی نانوشته و غیرمستقیم و بر سر یک گزینه رضایت می دادند. اما این بار، تفکر حاکم در امریکا عملا سیاستی را در تشکیل حکومت جدید عراق به کار گرفت که منجر به چنین دوقطبی شدیدی شد. این وضعیت، با پروژه های رسانه ای پر سر و صدا و تحریک های اجتماعی و قومی در هفته های اخیر همراه بود. به ای گفتند آب شرب شما را ایران قطع کرده! به شیعه خوزستانی گفتند آّب شرب شما به عراق می رود و عده ای به لوله وهمی انتقال آب عراق حمله کردند؛ غافل از آنکه لوله انتقال آب شرب قطع شد! بعد از آن نوبت به جریان صادرات برق به عراق رسید که عامل خاموشی های گسترده در ایران معرفی شود! این اواخر هم که داستان سرایی برای زائران عراقی در و باقی ماجرا ... . اما در بغداد هم خبرهایی بود؛ حیدرالعبادی که بارها در بزنگاه ها سیاست های امریکا را در عراق هموار کرده بود، بلیط حمایت ایران را سوزانده بود و نتیجه انتحار سیاسی و گرایش علنی به قطب مقابل ایران یعنی امریکا بود. تا آنجا که با برکناری و مقدمه چینی برای برکنار همه پل های پشت سر خود را خراب کرد. البته او به هدف خود رسید و همه حمایت امریکا را برای خود جلب کرد. تا آنجا که برت فرستاده ویژه واشنگتن، برای جلب حمایت از او، دوره بیفتد و از تا بغداد با جناح های مختلف مذاکره کند. شاید عده ای دخالت در روند سیاسی عراق را طبیعی بدانند و آن را در مقابل نقش ایران قرار دهند. اما تفاوت در آن است که ایران در برابر هیچ یک از جریان های موجود عراقی خط قرمز ترسیم نکرده، اما ایالات متحده و مشخصا شخص برت مک گورک در جلساتی با سرلیست های و کرد عراقی متوسل به تهدید شده است تا آنها را از پیوستن به ائتلاف باز دارد. و امشب کار به آنجا رسید که وزیر خارجه امریکا با تماس بگیرد و به او بگوید باید به جریان العبادی بپیوندی. به هر حال فردا فرار است تکلیف ائتلاف بزرگتر ( کتلة الاکبر ) مشخص شود؛ و رأی واقعی هر جریان به طور رسمی مشخص شود. هرچند که احتمال کارشکنی و از رسمیت انداختن این جلسه وجود دارد و حتی تعویق به 15 روز دیگر. در لحظاتی که این متن نوشته می شود، دو جلسه از دو قطب ماجرا در بغداد در جریان است که هر کدام اخباری منتشر می کنند مبنی بر جذب اکثریت پارلمان که به نظر نگارنده هر دو طرف در حال اکثریت انگاری و تبلیغات هستند و هیچ عددی در حال حاضر قطعی به نظر نمی رسد. کما اینکه حیدرالعبادی که خود را صاحب 43 کرسی معرفی می کند، یکی از زیر مجموعه های اصلی ائتلافش یعنی حرکة العطاء به رهبری فالح فیاض، هم اکنون در جلسه ائتلاف فتح حاضر شده است و آنها می گویند تنها صاحب 8 کرسی است! همچنین ادعاهایی از این دست توسط طرف مقابل مطرح می شود. تنها نکته ای که در حال حاضر برای ما قطعی شده، تشتت و چند دستگی بیش از پیش در عراق است که نه تنها بین اقوام و مذهب که این بار در داخل این دسته بندی ها واقع شده و شیعه و سنی و کرد هیچ کدام صدای واحدی ندارند. این اتفاق هم می تواند منشأ خیر باشد و خط کشی های قومی مذهبی را کم رنگ کند و هم می تواند منشأ شر باشد و بی ثباتی و عدم یکپارچگی در عراق را دامن بزند.
🔴 در ساعاتی که گذشت، دونالد رئیس جمهور امریکا به همراه همسرش مستقیما به پایگاه عین الاسد در استان عراق آمد و در مقابل دوربین ها جشن سال نو را کنار سربازانش برگزار کرد و بدون سلام و والسلام با میزبان و مسئولینش به امریکا برگشت! و گفت نمی خواهد نیروهایش را از عراق خارج کند و اگر هم بخواهد از عراق برای عملیات در سوریه استفاده می کند. جالب آنکه مسئولین امریکایی با نخست وزیر عراق تماس برقرار کرده و به او گفته اند به عین الاسد برود تا با ترامپ دیدار کند!! فکر میکنم مسأله آنقدر واضح است که نیاز به تفسیر نداشته باشد؛ تا آنجا که امثال اثیل هم به رگ غیرتشان برخورده است. اما در این میان، چند نکته کوتاه به ذهن متبادر می شود: 1- به همان میزان که العبادی از نوری مالکی ضعیف تر بود، از همان العبادی هم ضعیف تر است که مسئولین امریکایی چنین رفتاری با او میکنند. جالب تر آنکه بعد از این توهین آشکار به عزت ملی عراقی ها، کاخ سفید مجددا با عبدالمهدی تماس گرفته و از او برای سفر به امریکا دعوت به عمل آورده و عجیب آنکه جناب عبدالمهدی هم بی چون و چرا لبیک گفته! 2- این شوی رسانه ای ترامپ یک رسوایی هم برای است که به طور ضمنی حضور و عدد بالای نیروهای امریکایی را منکر می شد یا تقلیل می داد. حتی او در اواخر دورانش صحبت از جدول خروج نیروهای امریکایی بعد از شکست داعش به میان می آورد و امروز فریبکاری او برای همه آشکار شد. 3- خوب است سلامی هم به جناب صدر عرضه بداریم. که با این سیاست بازی هایش در سالهای اخیر و خصوصا انتخابات اخیر عراق و آوردن مهره ای کم توان مانند عبدالمهدی، عراق را به چنین روزی انداخته است. البته که نباید از همدستی جناب حکیم نیز طفره برویم. انگار قرار است هر اتفاق و بلایی سر عراق بیاید، فقط واجب شرعی و ملی ایشان، صرفا حذف مهره های نزدیک به است. راستی اگر نخست وزیر امروز عراق یا فرد منتخب او بود، ترامپ چنین اقدامی می کرد و بدون جواب باقی می ماند؟ 📍جناب صدر که روزی با پیاده نظامش خضراء و حمرا سیاست در بغداد را زیر پا گذاشت، و پارلمان را اشغال کرد و خیمه زد و میلیونی آدم به "ساحة التحرير" کشید، می خواهد زیر ننگ این بی حرمتی ترامپ به عراق عرب بماند؟ نمی خواهد فراخوان بدهد و کفن پوش به صحنه بیاید و « کلا کلا امریکا » سر بدهد؟ کافی ست کمی تقوای الهی داشته باشید و فراخوان بدهید و تماشا کنید، حول همین مقابله با حضور امریکا چطور شمال و جنوب و شرق و غرب عراق از سنی و شیعه و حشد و بدر به خروش می آیند و امریکا را از این اقدامش پشیمان می کنند؟ راستی بخشی از منطقه خضراء هم بازگشایی شده، فکر کنم تظاهرات می تواند نزدیک تر به سفارت امریکا برگزار شود. بسم الله ..
راهبران اصلی طرح معامله قرن یعنی جرارد و جیسون این روزها در اوج فعالیت خود به سر می‌برند، از غرب افریقا تا غرب آسیا را شب به شب مهمان سفره افطار پادشاهان و مسئولین عرب شده‌اند تا ایشان را پای کار معامله قرن بیاورند که استارت اجرایی آن با اجلاس بحرین کلید می‌خورد و آن هم با موضوعیت اقتصاد. پیش از این بیان شده بود که یک کفه اصلی معامله قرن، صراحتا و سرمایه‌گذاری است و در کفه دیگر زمین و امنیت برای . در جلسه‌ هماهنگی که اخیرا در ایالات متحده برگزار گردید و نمایندگان کشورهای عربی و اروپایی و امریکا و اسرائیل حاضر بودند و حاضر به اعزام نماینده نشد، بخش‌هایی از طرح ‌های اقتصادی این معامله عنوان شده بود که در ادامه می آید. مجموعا 26 پروژه اصلی کوتاه مدت و بلند مدت طراحی شده که در سرزمین‌های و اردن و غزه و فلسطین اشغالی اجرایی می‌شود. 🔺پروژه‌های کوتاه مدت: - بروز رسانی خطوط انتقال انرژی از مصر به غزه - تعمیر مخازن سوخت نیروگاه غزه - احداث مزرعه‌های خورشیدی کوچک - بازسازی شبکه برق داخلی غزه - احداث تسویه خانه فاضلاب غزه - گشایش پایدار و ثابت گذرگاه برای عابران پیاده - ایجاد کریدور نقل و انتقال سریع بیماران و تهیه زیرساخت بهداشتی درمانی در غزه - صادرات و واردات متقابل بین غزه و اسرائیل و کرانه باختری 🔺پروژه‌های میان مدت: - مزارع خورشیدی بزرگ در غزه (در منطقه‌ای حفاظت شده) - احداث شهرک صعنتی (در منطقه‌ای حفاظت شده) - خطوط ولتاژ بالای انتقال برق از اسرائیل - گاز رسانی به غزه (G4G) - اینترنت 4G یا 3G ❗️نکته آنکه در پیوست اجرایی منطقه حفاظت شده در ، به ایجاد یک نیروی امنیتی اشاره شده است که از خارج از فلسطین حقوق و تجهیزات دریافت می‌کند! که معنا و غایت آن از هم اکنون واضح است. 🔺پروژه‌های آرمانی و بلند مدت: - شبکه ترانزیت و ترابری کرانه باختری و غزه - بهره برداری از سواحل غزه (میادین گازی) - توسعه نیروگاه غزه - احداث آب شیرین‌کن های بزرگ در صحرای سینای مصر - منطقه صعنتی مشترک مصر - اسرائیل - غزه - ایجاد دروازه ورود توریست به شمال منطقه سینای مصر - توسعه زیرساخت ارتباطی غزه (5G) اینها بخش‌هایی از قسمت اقتصادی معامله‌است، یعنی همان پول‌ها و سرمایه‌گذاری هایی که قرار است در قبالش فلسطینی‌ها و کشورهای عربی نقطه پایان بگذارند به نزاع فلسطین. جوانب دیگر ماجرا از جمله اردن و کرانه باختری و راه‌حل تشکیل جداگانه بیان خواهد شد. اما به نظر می‌رسد، مهم‌ترین بخش ماجرا را همین ابتدا باید گفت. و آن سرنوشت شریف است. در این طرح قدس شریف به طور کامل تحویل اسرائیل می‌شود! و پایتخت فلسطین یا تشکیلات خودگردان به روستای منتقل می شود. این روستا چسبیده به بخش قدیمی شهر قدس و در فاصله 2 کیلومتری از است. منابع غربی مدعی‌اند این بخش از معامله پیشنهاد محمد ولیعهد است! که با واکنش تند محمود عباس و همه جریان‌های فلسطینی مواجه شده است. @pelak_44@iswnews
یکی از مهم‌ترین طرف‌های درگیر در قضیه فلسطین، کشور پادشاهی اردن هاشمی است و خود نیز بیشترین تأثیر را از نزاع فلسطینی-اسرائیلی دریافت کرده است. 🔺طبق آمار موجود، اردن میزبان بیش از ۲ میلیون فلسطینی آواره از سال ۱۹۴۸ یعنی آغاز رژیم صهیونیستی است که بخشی از آن نیز مربوط به آوارگان جنگ ۱۹۶۷ می باشد. اردن غالبا به این افراد اعطای شهروندی کرده‌است، که البته گذرنامه‌های آن‌ها به شکلی، متمایز شده است. و برخی آمارها حکایت از آن دارد که بیش از ۶۰% از جمعیت ۱۰ میلیونی اردن را فلسطینی تبارها و فرزندان آنها تشکیل داده‌اند. و بخشی هم خارج از کمپ‌های رسمی ساکن هستند. 🔺در حال حاضر کرانه باختری در بخش‌هایی تحت الحمایه اردن محسوب می شود. و اردن متولی قدس شریف است. در سال‌های گذشته، پادشاه اردن با خط قرمز خواندن مسأله قدس به تعرضات مکرر گروه‌های تندرو صهیونیست و یهودی‌های مذهبی به واکنش نشان می داد. البته به نظر میرسد، این موضع در راستای ایجاد وجهه و جایگاه سیاسی و معنوی برای پادشاه و ترس از قدرت گرفتن جریان‌های اسلامی اتخاذ می‌شد، چرا که اردن در برابر این تعرضات و توهین‌ها و برگزاری نماز یهودی در مسجدالاقصی که با مسامحه عمدی پلیس اسرائیل میسر می‌شد، تنها به اعتراضات دیپلماتیک بسنده می‌کرد. اردن همچنین دروازه است و می تواند شرایط را برای اسرائیل دگرگون کند. اما خود اردن مانع اصلی برای مسلح شدن کرانه باختری است؛ نه فقط به آن دلیل که وابسته به غرب است و کمک‌های غرب به اردن هم، به تأمین امنیت اسرائیل بستگی دارد، بلکه تجربه قبلیِ قدرت گرفتن و مسلح شدن فلسطینیان در اردن خصوصا ماجرای سپتامبر سیاه، عامل اصلی جلوگیری اردن از مسلح شدن کرانه باختری است. در سالهای اوج قدرت جنبش فتح خصوصا بعد از پیروزی علیه اسرائیل در نبرد الکرامه، حتی نیروهای معمول ارتش اردن توان مقابله با جنبش فتح را نداشتند و فلسطینی‌ها، حتی بخش‌هایی از پایتخت اردن را تحت سیطره خود داشتند. تا نهایتا منجر به درگیری شدید وخونین ارتش اردن و اخراج فتح از اردن شد. ❗️شاید برای بسیاری تازگی داشته باشد که بدانند اردن هنوز هم زمین‌هایی تحت اشغال اسرائیل دارد. در جریان صلح اردن-اسرائیل در ۱۹۹۴، اسرائیل متعهد به بازگرداندن دو منطقه اشغالی و به اردن شد. اما الحاقیه‌ای بر آن زده شد و این مناطق به اجاره ۲۵ ساله اسرائیل درآمد. کشاورزان اسرائیلی هر روز وارد این مناطق می‌شوند و زراعت می‌کنند و پلیس اسرائیل هم می‌تواند وارد این مناطق شود. با فشار پارلمان و جناح اخوانی آن در راستای عدم تمدید ایجار این مناطق نهایتا پادشاه اردن بعد از تظاهرات ۱۹ اکتبر ۲۰۱۸، اعلام کرد قرارداد اجاره تمدید نخواهد شد. اعتراض کرد و گفت مذاکره خواهیم کرد. وزیر کشاورزی اسرائیل هم تهدید کرد اگر اردنی اقدامی برای بازپس‌گیری این مناطق انجام دهد، آب شرب عمان (پایتخت اردن) را به شدت کاهش خواهند داد و این اردنی‌ها هستند که نیاز به ما دارند، بیش از آنکه ما محتاج آنان باشیم. اما مسأله همچنان در جریان است. 🔺اردن از لحاظ اقتصادی با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم میکند. کمبود منابع درآمدی بزرگ و بیابانی بودن و غیر قابل استفاده بودن اکثر اراضی این کشور از یک طرف و فقر منابع تولید انرژی از سوی دیگر اقتصادی ضعیف برای اردن به ارمغان آورده است. بحران اخیر در سوریه و عراق که بیش از نیمی از صادرات و مسیر ترانزیت این کشور را مختل کرده است در سالهای اخیر مزید بر علت شده است، در کنار ورود بیش از ۱/۵ میلیون آواره سوری و عراق به اردن. لذا اردن از دیدگاه منافع ملی، خواهان عادی شدن روابط با سوری ها و بازگشایی مرزها و جریان افتادن ترانزیت بین دو کشور است، اما وابسته بودن سیاست خارجی آنها به غرب سبب تعویق و کارشکنی در این زمینه می‌شود. البته این امری طبیعی‌است، چرا که رقم کمک‌ها و سرمایه گذاری‌های امریکا و انگلیس و اتحادیه اروپا بسیار بزرگتر است، افزون بر حمایت نظامی و سیاسی که از اردن بعمل می آید. 🔺مسأله مهاجران فلسطینی و خارجی از طرفی سبب بزرگتر شدن اقتصاد اردن و رونق آن شده است، اما هزینه‌هایی را هم بر اردن تحمیل کرده است که عمدتا سعی شده از طریق صندوق به جبران آن بپردازد. خصوصا در زمینه هزینه های آموزشی و بهداشتی به مهاجران. با قطع کمک های مالی از صندوق اونروا حدود ۴۴۶ میلیون دلار کسری بودجه از مجموع ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار بودجه کل اونروا، پدید آمده است. و این برای اردن مصیبت اقتصادی دیگری بود. حالا اردن بیش از پیش آسیب پذیر است و طبیعتا آماده دادن امتیازات بیشتر ... با این مقدمه و تصویر کلی از اردن به معامله قرن و نقش اردن در آن خواهیم پرداخت ... @pelak_44
جزئیات طرح در قبال اردن: - در ابتدا برای اردن، 45 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در نظر گرفته شده بود و قرار بود به شکل مزارع انرژی خورشیدی، توسعه حمل و نقل هوایی و دریایی و زمینی، توسعه زیرساخت آب شرب و زیر ساخت آموزشی و ... ارائه شود. - در قبال آن قرار بود که فلسطینی‌های موجود و بخشی از کرانه باختری شهروند دائمی اردن شوند و شناسنامه و پاسپورت اردنی دریافت کنند. - یا همان حق بازگشتی که توسط نهادهای بین‌المللی برای بخش بزرگی از مهاجرین فلسطینی تثبیت شده بود، ساقط شود. - قدس شریف به طور کامل در اختیار صهیونیست‌ها قرار گرفته و طبیعتا مسأله تولیت مقدسات سرزمین فلسطین از شاه اردن پس گرفته می‌شود. این شرایط به شکلی واضح، برای پادشاه اردن خطرناک به نظر می‌رسد. چرا که تابعیت دائمی به فلسطینیان که بیشتر از نیمی از جمعیت اردن را تشکیل می‌دهند، می‌تواند به تغییر حکومت در آینده منجر شود. اینجا بود که مسأله تضمین امریکایی برای پشتیبانی از ادامه حکومت ملک عبدالله و خاندان او در آینده ارائه شد که با حضور نظامی امریکا در اردن ممکن می‌شود. اما دو اتفاق مهم در این زمینه واقع شد که مایه نگرانی شدید ملک عبدالله را فراهم کرده است. ⭕️ اولا درز اخباری مبنی بر تشکیل کنفدراسیون (بخوانید کشور جدید) اردن - فلسطین خصوصا از محافل سعودی اماراتی بود. که در واقع اگر حق بازگشت فلسطینی‌ها منتفی شود، رسما و بالفعل جای صاحب‌خانه و مهمان عوض خواهد شد. ⭕️اتفاق دوم، افشای کودتای دستگاه اطلاعات امارات (ابوظبی) علیه ملک عبدالله پادشاه اردن به وسیله هیا بنت حسین (خواهر پادشاه اردن و همسر حاکم دبی) بود که در کمال تعجب هرچه زمان می‌گذرد نه تنها تکذیب نمی‌شود بلکه مسأله ابعاد جدیدی پیدا می‌کند. و این روزها نقل محافل رسانه‌ای بریتانیا، فرار همسر حاکم دبی به انگلیس و درخواست پناهندگی از آلمان است. به نظر می‌رسد محمد ولیعهد ابوظبی، در واقع هیا بنت حسین را طعمه‌ای قرار داد برای در امان ماندن نام خودش و متهم شدن محمد آل مکتوم و تضعیف جایگاه او در امارات و عرصه بین‌المللی. حالا با چنین شرایطی فشار امریکایی‌ها بر ملک عبدالله او را مجبور به شرکت در نشست می کند. نشستی که در حال خالی کردن زیر پای اوست. اما توان نه گفتن به خواسته امریکایی‌ها را ندارد. و همه توان خود را صرف این می‌کند که "تأکید بر لزوم تشکیل دولت فلسطین" از او تیتر شود. پیش از این زمانی که ملک عبدالله با ناراحتی از محور امارات و سعودی، قدم‌هایی به سمت روسیه، ترکیه برداشت و پیغام‌هایی ابتدائی به سمت ایران ارسال کرد، خیلی سریع نتیجه‌اش را در تظاهرات خیابانی مشاهده کرد. و این بار سعودی‌ها خیلی صریح به او یادآور شدند که کمک‌های ما وابسته به تبعیت محض از سیاست‌های ماست. 📍نهایتا نشست منامه در حالی برگزار شد که اردن مجبور به شرکت در آن بود. اما اتفاق جالب عدم شرکت با پیامی صریح از طرف پارلمان این کشور بود که تا آتش زدن پرچم رژیم هم پیش رفتند. و این سطح از مخالفت کویت با محور سعودی و امارات و خصوصا امریکا قابل پیش بینی نبود. عمان و قطر هم در این نشست شرکت نکردند. خروجی نشست هم که بسیار ناامید کننده بود و خبری از 45 میلیارد سرمایه گذاری برای اردن که نبود هیچ، مبلغ را به 7 میلیارد دلار تقلیل داده بودند. و مبلغ کل وعده سرمایه گذاری در کرانه باختری، غزه، مصر، لبنان، اردن و سوریه به 50 میلیارد دلار رسید در حالی که بدهی‌های جاری اردن به تنهایی 40 میلیارد دلار است. لذا طبیعی بود که حتی هم به شکست این نشست اذعان کند ... @pelak_44
عملیات شهیدین زبیب و ضاهر! 💢 شرح عملیات آن است که در جاده مرزی شهرک که مقابل مارون الرأس لبنان قرار دارد، به دو خودروی زرهی گشتی اسرائیل و همچنین یک پایگاه ارتش اسرائیل حمله شد که این حملات به وسیله موشک‌های ضدزره انجام گرفته است که با توجه به فاصله کم، به نظر می‌رسد بدون عبور از مرز و از داخل خاک لبنان شلیک‌ها انجام شده است. آنچه که به عنوان پاسخ اسرائیل مطرح شد، حملات توپخانه‌ای به اطراف مارون الرأس بود که البته این شلیک‌ها پاسخ حمله حزب‌الله نبود و هدف پوشش دادن منطقه جهت انجام عملیات تخلیه و نجات آسیب‌دیده‌ها یا کشته‌شدگان احتمالی بود. در باب نتیجه و تلفات هم گزارشات مختلفی بیان شد. متاسفانه بعضی شبکه‌های حامی مقاومت عملکرد مناسبی نداشتند که در پستی جداگانه به آن خواهم پرداخت. فقط این نکته را باید اشاره کرد که هیچ‌کدام از تصاویر و فیلم‌های منتشر شده از جمله شلیک موشک ضد زره صحت ندارد و همگی مربوط به زمان و مکانی دیگر است. طبیعتا حزب‌الله هنوز حرفه‌گری خود را فراموش نکرده که المنار و اعلام حربی فیلمی منتشر نکرده کلیپ موبایلی از جای دیگری درز پیدا کند. ❗️از طرفی خبر آمد که اسرائیل پوشش تلفات ارتش اسرائیل را ممنوع کرده است که شواهد نشان می‌دهد این موضوع واقعیت دارد. چرا که در ساعت اول حمله، رصد رسانه‌های صهیونیست نشان می‌داد که حداقل زخمی شدن چند سربار قطعی است. در یکی از برنامه‌های اسرائیلی مطرح شد که از دو خودروی گشتی، سرنشینان یکی موفق به فرار شدند و دیگری در تله گیر افتادند و متحمل اصابت (کشته یا زخمی مشخص نشد) شده‌اند. اما مشخصا بعد از ساعت اول و خصوصا بعد از اظهارات نتانیاهو شاهد روند دیگری در رسانه‌های اسرائیلی بودیم که ممنوعیت پوشش تلفات را نشان می‌دهد. لذا بنابر شواهد رسانه‌های اسرائیلی و بنابر اعلام حزب‌الله، حداقل اصابت و زخمی شدن چند سرباز اسرائیلی حتمی است. در بُعد نظامی، باید گفت این عملیات مثل گذشته با دقت انجام شده است. در حالی که اسرائیل در آماده‌باش کامل به سر می‌برد و در روزهای اخیر هم آسمان شمال اشغالی شاهد پرواز مستمر پهپاد و جنگنده‌های اسرائیلی چهت کشف هرگونه تحرک مشکوک بود، اجرای این عملیات و به هدف خوردن موشک‌های ضدزره و بازگشت نیروهای حزب‌الله بدون تلفات و بدون وقوع حتی یک دقیقه تبادل آتش مستقیم یعنی مأموریت را به خوبی به انجام رساندند. 🚩اما گذشته از جزئیات، ابعاد راهبردی عملیات چیست؟ اگرچه این عملیات از نظر تعداد تلفات (البته تا این لحظه) آنچنان شفاء الصدور نبوده است، اما مهم آن است که ببینیم آیا به هدف راهبردی که داشته، نایل آمده است یا خیر. هدفی که پیش از این اعلام شده بود، واضح بود، تعیین مجدد قواعد نبرد و توازن قوا و همچنین جلوگیری از تکرار تجاوزات هوایی جنگنده‌ها و پهپادهای اسرائیل بر فراز لبنا.. بدان معنا که با حملات اخیر اسرائیل به مقاومت این قواعد و توازن قوا بهم خورده و حالا نیاز به تعیین مجدد آن هستیم. ایجاد یک بازدارندگی که حالا می‌توان آن را بازدارندگی فعال دانست. قطعا این حمله در مسیر ایجاد بازدارندگی بسیار مؤثر بود. البته این حرف درستی است که می‌توانست پاسخ حزب‌الله شدیدتر و با تلفات بیشتر باشد، اما باید خود را به جای طرف اسرائیلی نهاد و از خود پرسید: آیا بعد از عملیات امروز حزب‌الله، اسرائیل در تکرار تجاوزات و حملات خود محاسبه مجدد خواهد نمود؟! قطعا پاسخ مثبت است. و این معنایش ایجاد بازدارندگی است. حالا ممکن است که اسرائیل بعد از مدتی حملات خود را تکرار کند (خصوصا در سوریه). طبق قواعد نبرد و توازن قوا، در صورت آسیب دیدن نیروهای حزب‌الله، پاسخ حزب‌الله باید مجددا تکرار و البته یک درجه شدیدتر باشد. بُعد دیگر ماجرا، در داخل بدنه مردمی مقاومت و در طرف مقابل ساکنان اشغالگر فلسطین رقم می‌خورد. انتظار و توقع از حزب‌الله برای پاسخ دادن به اسرائیل اهمیت زیادی دارد. این با مقدار اتکا و اعتماد به مقاومت رابطه مستقیم دارد. در طرف مقابل هم اوضاع سیاسی اسرائیل را در آستانه انتخابات مشاهده می‌کنیم که به شدت متأثر از این تحولات است. pelak_44
در تکمیل مباحث مربوط به عملیات دیروز حزب الله در شمال فلسطین اشغالی، لازم است به بررسی رفتار این دو بازیگر توجه نماییم تا به مبنای رفتار آتی آنها پی ببریم. اسرائیل تلاش می‌کند، راهبرد نظامی جدید خود را بر منطقه و جهان تحمیل، و نقاط ضعفش را کاملا محو یا پنهان کند. و تیم حاکم در امریکا و همچنین انشقاق در جامعه اسلامی و عربی را فرصتی بی‌نظیر برای تحمیل راهبرد جدیدش در راستای ایجاد امنیت منطقه‌ای خود می‌داند. 📍اما مگر می‌شود با این دست تحرکات، بزرگترین نقطه ضعف اسرائیل از یادمان برود؟! اسرائیل در حال اجرای یک نمایش بزرگ و البته متهورانه است. می‌خواهد بگوید من میزنم، ولی کسی جرأت پاسخ دادن ندارد. چرا که من پاسخی شدیدتر خواهم داد و پاسخ هم سطح به آن، یعنی جنگ فراگیر (حرب شاملة) که از آن استقبال خواهم کرد و رقبایم از آن ترس دارند! در حالی که همین، بزرگترین نقطه ضعف اسرائیل است. جنگ فراگیر و طولانی اسرائیل را خرد می‌کند و تمام مؤلفه‌های ثبات و امنیت آن را یکی یکی سلب می‌کند. حداقل بعد از گذشت چند سال از حملات اسرائیل و تداوم سیاست سکوت مقاومت (خصوصا ایران) این مهم اثبات شده که اسرائیل نه تنها حملاتش را متوقف نمی‌کند بلکه بر گستره و عمق حملاتش خواهد افزود. از قنیطره و درعا آغاز شد و به دمشق رسید. پاسخ درخوری دریافت نکرد و به تدمر و حلب و سپس دیرالزور رسید و باورش سخت بود که تهدید علیه عراق را عملی کند. پاسخی دریافت نکرد و به آمرلی و اشرف در صد کیلومتری مرز ایران رسید! این پرسشی جدی است که آیا می‌شود این سیاست عدم پاسخ را ادامه داد؟ بعد از عراق نوبت کجاست ؟! 💢حمله دیروز حزب‌الله نباید پایان این مسیر باشد! چرا که اسرائیل هم حملاتش به سوریه را پایان نمی‌دهد. به موازات حملات بعدی اسرائیل باید با شیبی ملایم و فرسایشی تنش و سطح پاسخ به اسرائیل را افزایش داد. و آن وقت مشاهده می‌کنید که آیا اسرائیل تاب تحمل تنش طولانی مدت و یا پاسخ‌های شدید مثلا فرود یک عدد موشک فاتح را در یکی از پایگاه‌ها یا فرودگاه‌ها یا شهرهایش دارد؟! @pelak_44
صدر از زمان انتشار تصاویر حضور مقتدی صدر در کنار حضرت (حفظه‌الله)، چندین یادداشت و تحلیل و تأویل منتشر شده که عمدتا خوش‌بینانه، این حضور را به تغییر مواضع مقتدی صدر تعبیر کرده بودند. و البته بودند کسانی که این حضور را نشانه تغییر خاصی ندانسته‌اند. ❗️جالب آنکه، در خارج از ایران مواضع متناقض و جالبی را شاهد بودیم. این خود نشان می‌دهد مقتدی صدر نه تنها برای ما، بلکه برای حامیان‌اش هم غافل گیر کننده است. چون رفتار سیاسی او مبتنی بر اصول و منطق خاصی نیست. دقیقا همین باعث شده که طیف ‌های طرفدار مقتدی هم از منطق و اصول واحدی تبعیت نکند و اشخاص و عقائد مختلفی را شامل شود. بخشی از حامیان مقتدی، بدنه اجتماعی و نخبگان طرفدار ناسیونالیسم عربی (بعثی‌ها) و یا طرفداران نزدیکی به سعودی هستند که عمدتا در پنج سال اخیر اضافه شده‌اند. موضع آنها صریحا مخالفت با این دیدار بود اما طیف طرفداران سنتی مقتدی، طبق معمول جز تأیید و تمجید همیشگی انتخاب دیگری در مقابل خود نمی‌بینند. 🔺 اما چرایی این حضور را نباید با تحلیل‌های خیالی مخلوط کرد. اینکه آینده را نمی‌توان پیش بینی کرد حرف درستی است، خصوصا در مورد مقتدی صدر. اما نگاهی به گذشته او نشان می‌دهد این رفت و آمدها اتفاق تازه‌ای نیست. کما اینکه او چندین مرتبه با امام‌خامنه‌ای دیدار داشته و اگرچه علنی نبوده، اما او بعد از اظهار ارادت و اخلاص، بعد از چند هفته مواضع متفاوتی اتخاذ کرده است. بنابراین حساب چندانی روی این حضور نباید باز کرد. علنی شدن و بدون فاصله کنار امام نشستن او را هم باید به حساب بالاتر بردن قیمتش بگذاریم. راستی او تا چه اندازه می‌تواند به رقیبان‌ش در عراق فخر بفروشد و آن‌ها را تحقیر کند و جایگاهی بالاتر برای خود فرض کند و به و مهندس و بگوید شما با وجود تبعیت از ایران، چنین جایگاهی ندارید در آنجا و من با وجود استقلال رأی، در بالاترین جایگاه قرار دارم. 🔴 این خودش یکی از معایب تحویل گرفتن زیادی جناب مقتدی و امثال آنها در محور مقاومت است. اینکه امام ما منش کریمانه‌اش در سیاست داخلی و خارجی شهره است را نباید با مدیریت بعضا غیردقیق بعضی فرماندهان محور مقاومت خلط کرد که انگار قرار است همه‌جا فقط کاریزما و ایدئولوژی را وسیله جذب قرار دهند؛ و اگر کسی مثل مقتدی اعتقاد کاملی به ما نداشت، هیچ حساب و کتابی نباید بکند و همیشه چک سفید امضای ایران را در جیب خودش تصور کند. حتی اگر مثل این روزها اسرائیل را از حملات به عراق مبرا کند و خواستار خلع سلاح شود و چند وقت یکبار لگدی به سمت همسایه (ایران) در مواضعش پرت کند و پیاده‌نظام خیابانی‌ش را در توهین و هجمه به ایران آزاد بگذارد. @pelak_44
📌تظاهرات قشر محروم یا تظاهرات پیاده‌نظام سفارتخانه‌ای؟ طی ۴۸ ساعت گذشته، تظاهرات و درگیری‌های نسبتا غافلگیر کننده‌ای در عراق روی داد که کمی متفاوت از موارد قبلی بود. این‌بار فراخوان از طرف جناح‌های سیاسی عراقی صورت نگرفت. برخلاف گذشته جریان هم (چه رسمی و چه غیررسمی) فراخوان نداده بود. فراخوان از طریق شبکه‌های اجتماعی شکل گرفت و مهندسی اجتماعی این فراخوان، نشان از عملکردی سازمان‌یافته و مسلط به شبکه‌های اجتماعی داشت که گزینه خودجوش و مردمی بودن این تظاهرات‌ را منتفی می‌کند و گزینه پشتیبانی سفارت‌خانه‌‌ها و سرویس‌های خارجی را تقویت می‌کند. 📍این بدان معنا نیست که همه معترضین تامین مالی شده‌اند یا حتی علم به منشأ اصلی سازمان‌دهنده تظاهرات دارند، خیر؛ دلایل کافی برای به خیابان آمدن در عراق وجود دارد. در واقع انگیزش تظاهرات از محافل خاص و مشارکت از لایه‌های مختلف است. نکته دیگر زمان‌بندی این وقایع است که اگر از آخرین مواضع دولت عبدالمهدی (در قرابت با ایران و مقاومت، و برعلیه اسرائیل ) و سفر به چین عبور کنیم، مسأله مهم را در پیش داریم. بخشی از بدنه عام جریان صدر هم در این ایام مشغله اربعین را دارند و حتی اگر بنا بر تظاهرات داشته باشند در همان بغداد اقدام خواهند کرد و دیگر به نجف‌اشرف تسری پیدا نخواهد کرد. اما این‌بار، در چند استان شیعه‌نشین از جمله نجف شاهد اقدام هم‌زمان و شبکه‌ای معترضان بودیم. تحت تاثیر قرار دادن پیاده‌روی ده‌ها میلیونی اربعین، بخشی از اهداف طراحان این اقدام بوده‌است. کشاندن ناآرامی به نجف می‌تواند با هدف تاثیرگذاری بر حضور زوار خارجی انجام شده باشد. حضور گسترده زوار غیرعراقی اربعین معنایش تقویت هویت شیعی فارغ از تنوع قومی است که این برای بعضی کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای قابل تحمل نیست. سایر مولفه‌ها از جمله: شعارهای بیشتر سیاسی و کمتر اقتصادی و معیشتی، نحوه شدید پرخاش و حمله معترضان به نیروهای امنیتی، پوشش هوشمندانه‌تر تصاویر موبایلی و شبکه‌های اجتماعی؛ ما را با صحنه نسبتا جدیدی در اعتراضات عراق مواجه کرده است. در پرسش از مسئولین امنیتی استان نجف و بغداد، معلوم شد که طیف‌شناسی معترضان از نظر آنها مربوط به جریان صدری نیست. و طیف را مسئول این سری از اعتراضات می‌دانند. ⭕️ اگرچه این سال‌ها اسم بردن از بعثی‌ها، برای بسیاری، عجیب به نظر می‌رسد. اما صحنه اجتماعی عراق طیف جدیدی از بعثی‌ها را شاهد است که لزوما معنایش «صدامی» بودن نیست. طیف گسترده‌ای که پان‌عرب‌ها، ضدایرانی‌ها، اقتدارگرایان، نظامی‌گرها را در لایه‌های مختلف عمومی(عمدتا جوانان) تا نخبگانی عراق کنار هم جمع می‌آورد. این طیف را باید خواند که گاهی با تابلوی شیعه، کرد، سنی و حتی سکولار و کمونیست در حال خودنمایی است. طبیعتا این جریان که در حال مبارزه منفی با شرایط حاکم است، می‌تواند تنوعی از رنگ‌ها و نژاد‌ها و مذاهب را در خود جای دهد. اما مشخصه دیگر این جریان ارتباط لایه‌های بالایی آن با سفارت‌خانه‌هاست. هر طرف دیگری را جای عربستان و حتی بگذارید، هیچ راه بهتری برای نفوذ در عراق و خصوصا شکاف در جامعه شیعی نخواهید یافت. حتی شکاف در جامعه شیعی فراتر از مرزها مانند ایران و عراق که در سال‌های اخیر به شکل بی‌سابقه‌ای بهم مرتبط شده‌اند. رقیبان و دشمنان این محور راهی ندارند مگر تشدید شکاف قومی و نژادی. چرا که ایجاد شکاف مذهبی عملا به ضرر ایشان تمام شد و موجب تقویت هویت شیعی در پهنه منطقه‌ای گردید. فراموش نشود که فساد و کمبود خدمات و زیرساخت و معضل بیکاری در عراق امر غیرقابل انکاری است و معترض بودن مردم نیز قابل پذیرش است، اما این دلیل نمی‌شود که اقدام سیاسی یک طیف هدایت‌شده از خارج را که با دلارهای سفارت‌خانه‌ای براه افتاده را به اعتراضات مردمی و کمبود امکانات و خدمات نسبت دهیم. 📌اما فارغ از نگاه کوتاه‌مدت، باید آینده عراق از لحاظ اجتماعی، مورد بررسی عمیق قرار گیرد. نرخ رشد جمعیت بالا و نسل جوان امروزی که با شبکه‌های اجتماعی انس گرفته‌اند، در کنار برنامه‌های گسترده آموزشی و فرهنگی اجتماعی امریکا و متحدانش در عراق به جهت لیبرال‌کردن نسل جوان امروز و فردای عراق همگی نشانه‌های جدی است برای تغییر چهره اجتماعی عراق در دهه‌های آینده. البته این یک طرف ماجراست. طیف دیگری هم در قالب مقاومت و شکل گرفته که اتفاقا فعال و کنش‌گر و دارای بدنه اجتماعی گسترده‌تر و آگاه‌تر و منضبط‌تر است. زیارت اربعین، نهاد مرجعیت (و نه لزوما شخصیت مرجع معظم فعلی)، حوزه‌های علمیه و نهادهای فرهنگی نه‌چندان فعال اسلامی، و صدالبته نهادهای امنیتی و انتظامی عراق همگی در برابر این روند لیبرالیزاسیون نسل جوان عراق نقش اساسی دارند. و شاید یک دهه بعد نتایج این چالش برای همگان مشهود شود. pelak_44
محدوده عملیات ترکیه در شرق فرات در دو نقشه مشخص شده. با این تفاوت که احتمالا منبج از پیشروی کردها در امان خواهد ماند. pelak
توافق دمشق با کردها ! طی ساعات گذشته نهایتا توافق اولیه کردها با دولت سوریه محقق شد و به سرعت حرکت ارتش سوریه به سمت منبج و شمال آغاز شد. البته هنوز تعداد اندکی از نیروهای امریکایی در غرب منبج حضور دارند، اما به نظر نمی‌رسد این حضور طولانی باشد. تا اینجا توافق بر سر ورود ارتش سوریه به منبج، عین‌العرب () و عین‌عیسی مطرح شده است. در منبج که تقریبا حضور ارتش سوریه مسجل شده ولی هنوز در شرق فرات یعنی عین‌عیسی و کوبانی محقق نشده. به نظر نمی‌رسد که انتظار برای درگیری ارتش ترکیه و سوریه واقع‌بینانه باشد. نهایتا در حد تبادل آتش نیروهای وابسته دوطرف مانند متصور است. والا توافقات و توازنات سیاسی حرف آخر را می‌زند. بنابراین رجزخوانی پیاده‌نظام وابسته به ترکیه و مشاورین و سیاسیون ترک صرفا جنبه تبلیغاتی دارد. خروج آمریکا از شرق فرات را تا زمان عملی‌شدن کامل با دیده تردید باید نگریست، چرا که ممکن است خروج از مناطق درگیری و استقرار مجدد در مناطق جنوبی‌تر مثل در برنامه باشد. و حتی خروج از دیرالزور بدلیل منابع نفتی و مرز عراق اگرچه امتیاز بزرگی برای دولت سوریه است، اما خروج امریکا از باز هم می‌تواند با تأخیر بیشتری همراه شود. آنچه مسلم است این روند سیاست فعلی امریکا، نهایتش خروج کامل است. مگر آنکه مجددا تغییر محسوسی در عرصه سیاست‌گذاری امریکا شاهد باشیم. در مورد کردها هم به همین شکل است. اگر آنها پای ارتش سوریه را به شرق فرات باز کنند، طبقه و دیر یا زود در روند تخلیه کردها قرار خواهد داشت. و این روند با خروج کامل ارتش امریکا تسریع خواهد شد. خصوصا آنکه اکثر طایفه‌های عرب شرق سوریه، به مجرد احساس قدرت ارتش سوریه با آنها همکاری و توافق خواهند کرد. چرا که از عملکرد پاکسازی قومی مناطق توسط کردها ناراضی‌اند و دولت سوریه هم به آنها روی خوش نشان داده است.
برخورد ارتش لبنان با موتورسواران طرفدار مقاومت! این خبر که در ساعات گذشته بازتاب فراوان داشته دارای مویدات و تصاویر بسیاری است که عمدتا توسط مردم عادی ضبط و در شبکه‌های مجازی منتشر شده است. با بررسی این شواهد می‌توان جزئیات و سیر اتفاقات را به شکل زیر بیان کرد. - ابتدا تصاویری ( ۱) از اعتراضات در طرابلس پخش شد که معترضین در حال آتش کشیدن پرچم حزب‌الله بودند. البته اقدامات این چنینی و حتی شعارهای ضد ایران و حزب الله را نمی توان به طور فراگیر در اعتراضات دید. و عمدتا مطالبات از دولت و مسائل اقتصادی و خدماتی در رأس مطالبات و شعارها قرار داشت. - مناطق شیعه‌نشین بیروت شاهد تجمع موتور سوران حامل پرچم‌های حزب‌الله و امل بود.(فیلم‌های ۲و۳و۴) قابل توضیح است که این جماعت موتورسوار سبقه نسبتا طولانی دارند، که در سالهای رقابت‌های طائفی به شکل کاروانی به ابراز قدرت می‌پرداختند و بعدها با کاسته شدن این درگیری‌ها، در تشییع شهدا و مناسبت‌های سالیانه در بین مردم حاضر می‌شدند که عمدتا این اقدام توسط طرفداران جنبش به راه می‌افتاد و معمولا با ماشین‌های مشکی‌رنگ طرفداران حزب‌الله یک کاروان طولانی به راه می‌انداختند. - اما حرکت این کاروان به سمت مناطق اصلی اعتراضات روزهای اخیر مثل میدان ریاض‌الصلح می‌توانست به درگیری و ایجاد شکاف طائفی منجر شود که با برخورد قاطع ارتش مواجه شد.(فیلم ‌های ۴و۵). ساعتی بعد حزب‌الله و امل در بیانیه‌هایی مخالفت خود را با این کاروان موتوری اعلام کردند و آن را بی‌ارتباط با تشکیلات و تصمیم رسمی و امل اعلام کردند. چنین اقداماتی که چندان عمق و حکمتی در ورای آن نیست و در شرایط فعلی می‌تواند به ضرر تمام شود، از مصادر رسمی و حتی بدنه اصلی حزب‌الله صادر نخواهد شد. خصوصا شعارهای طائفی که سر داده شد. بر همه واضح است اگر حزب‌الله تصمیم به حضور در خیابان بگیرد، این کار را به شکل علنی و سازمان‌یافته و برطبق اصول اخلاقی و عقیدتی خود صورت خواهد داد. که چنین حضوری قطعا در مقابل هر برخوردی حمایت خواهد شد. به احتمال زیاد سیدحسن امشب به سخنرانی در این باره خواهد پرداخت.
با گذشت ۲۴ ساعت از آغاز تظاهرات ۲۵ اکتبر عراق، گزارشات از استان‌های شیعه‌نشین عراق مخابره می‌شود. همانطور که پیش‌بینی می‌شد، خیابان‌های عراق شاهد روز و شب خونینی بود که تا به حال آمار حدود ۶۱ کشته و هزاران زخمی تایید شده است. و البته تاکنون اعتراضات ادامه دارد. در این میان، جریانی به شکلی هدایت شده در استان میسان به مقرات حکومتی و گروه‌های مقاومت حمله کردند. از جمله مقر عصائب اهل الحق که به شهادت رئیس دفتر این گروه و برادرش در این استان منجر شد. خشونت هجوم کنندگان در حمله به این دو شهید شوک‌آور بود. شاید فقط در جنگ با داعش شاهد این شیوه اهانت به اجساد بودیم. حالا شاهد این وضعیت اسف‌بار در داخل جامعه شیعی عراق هستیم. مسئول چنین وضعیتی فراخوان‌دهندگان این تجمعات هستند از جمله شخص صدر و گروه نظامی تحت امرش که بطور غیرقانونی در اعتراضات بشکل مسلح حاضر شدند. دردناک‌تر اما جهل جمعی آندسته از جوانان حاضر در این اعتراضات است که براحتی ابزار دست اصحاب قدرت و ثروت می‌شوند و جان خودشان را در چنین راهی به خطر می‌اندازند. هرکسی مخالف است بگوید آیا این حرکت‌ها به نقطه مطلوبی هم می‌رسد ؟ در این میان آرامش مناطق سنی‌نشین و کردی عراق را شاهدیم. همچنین صاحب تریبون‌هایی مثل احمد البشیر و احمد فلاح که خارج از مرزها در شعله این اعتراضات می‌دمند و پول و مخاطب کسب می‌کنند. صراحتا باید گفت این موضع کلیشه‌ای که اعتراض و تظاهرات خیابانی به وضع موجود حق مسلم است! بر چه اساس و منطقی ؟ اعتراض خیابانی نیازمند مجوز قانونی است. تخریب عمومی و قطع کردن مسیرهای مردم عادی تخلف و ظلم است. بگذریم از بی‌هدفی، بی‌رهبری و بی‌چارچوبی اعتراضات اخیر که تا حدودی هم در لبنان اینگونه‌ است. یک یادی هم باید کرد از دوستانی که حضور مقتدی صدر در مراسم عزاداری بیت رهبری را نشانه تغییر و جذب او دانستند. @pelak_44@iswnews
🔺امروز بالاخره منابع رسانه‌ای رسمی داعش، کشته شدن خلیفه خود ابوبکر را اعلام کردند. این اعلام به وسیله انتشار فایل صوتی 7 دقیقه‌ای بود که حاوی پیام صوتی سخنگوی جدید داعش "أبی‌حمزة القرشي" است. و این نیز به معنای تأیید کشته‌شدن سخنگوی قبلی "ابوحسن المهاجر" بود. در این بیان اولا ابوبکر بغدادی مورد تمجید قرار گرفته و او را احیاکننده خلافت اسلامی و فاتح سرزمین‌ها و کشورهای مختلف اعلام کرده است. 🔴اما مهم‌ترین بخش این بیانیه، معرفی خلیفه جدید داعش بود. برخلاف تمام گمانه‌زنی‌های سابق، خلیفه جدید از چهره‌های شناخته‌شده کادر رهبری داعش نیست. سخنگوی داعش نام خلیفه جدید را "أبي‌إبراهيم الهاشمي القرشي" معرفی می‌کند. نامی ناشناخته که پیش از این صحبتی از او به میان نیامده بود. در این فایل صوتی، سخنگوی داعش در تعریف از او بیشتر حول توان‌مندی نظامی او مانور می‌دهد و او را دارای سابقه جنگی قابل توجه و همچنین حضور در مبارزه با امریکا معرفی می‌کند. با این حساب بعید نیست که او از مهاجرین حجازی (سعودی) در داعش باشد. سخنگوی جدید نیز ناشناخته است. البته با پسوند المهاجر که برای او بکار رفته می‌توان حدس زد که او هم از عناصر حجازی است. چنین ترکیبی اگر ثابت شود، معنایش رویکرد آینده داعش است که احتمالا به سمت مسیر ۲۰۱۳ به بعد یعنی سیطره بر شهرهای سنی نخواهد رفت. چرا که این انتخاب‌ها معنایش توجه فراتر از عراق و منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است. در حالی که داعش ۲۰۱۳ به بعد به طور قوی با عشائر و طوایف بومی در عراق و بعدها در سوریه ارتباط برقرار کرد و همین عامل موجب پذیرش سلطه داعش بر شهرها بود. ⭕️ یک احتمال دیگر نیز مطرح است. گمان می‌رود داعش به دلیل شرایط امنیتی سخت و تحت نظر بودن اعضای شبکه ارتباطی آن، جهت حفظ کادر رهبری خود به اعلام اسامی مستعار و غیرواقعی روی آورده تا از شناسایی آنها جلوگیری کند. نکته جالب دیگر آنکه، بر خلاف دوره های قبلی، کشته شدن رهبر گروه موجب سکته موقت در فعالیت های بدنه نشده است. در این روزهای اخیر کماکان شبکه ارتباطی داعش با ولایات مختلف برقرار است و روزانه ده‌ها عملیات در پهنه سرزمینی عراق و سوریه و ولایت های آنها تا افریقا و شرق آسیا توسط رسانه رسمی داعش اطلاع رسانی می شود. با وجود انقطاع شدید و صعوبت در ارتباط بین اعضا و لایه های مختلف داعش، کماکان عملیات ها ادامه دارد و این نشان از یک شبکه متفاوت با گذشته دارد که با وجود تضعیف ساختار اصلی، بدنه همچنان در حال ادامه فعالیت است. در ضمن با اعلام نظر دو تن از مسئولین نظامی امریکا مشخص شد بسیاری از جزئیاتی که ترامپ ارائه داده بود، از اساس کذب و بدون منبع بود. اما از مسائل مهم باقی مانده دلیل و چگونگی حضور بغدادی در شمال ادلب و همچنین ابوحسن مهاجر در جرابلس و نزدیکی مرز ترکیه است. 🔺یکی از رسانه های امریکایی امروز فاش کرد که دفتری شبیه به دفاتر حسابداری داعش پیدا شده است که در آن مجموعا ۶۷ هزار دلار به گروه انصارالدین پرداخت شده است تا در قبال آن از ابوبکر بغدادی حمایت کند و همچنین انتقال اعضای داعش از شرق سوریه به ادلب را میسر کند. این معنایش همکاری چندماهه ای است که تنها بخشی از آن حمایت از بغدادی در ادلب بوده است. بعید نیست نیروهای بیشتری از داعش به ادلب منتقل شده باشد و حتی در بخش هایی به شکل ساختاری حضور پیدا کرده باشند. که این وضعیت با نزدیک شدن موعد عملیات ارتش سوریه در ادلب ممکن است ابعاد خود را نمایان کند. pelak_44
استعفای عبدالمهدی! بعد از خطبه نماینده آیت‌الله سیستانی مبنی بر بررسی گزینه‌های جدید در پارلمان،نهایتا عادل استعفا داد. پیش از این از چند و چون اعتراضات اخیر گفته شده بود. اما حالا با مسأله‌ای مهم و جدی مواجهیم. در حالی که عبدالمهدی حاصل توافق و محمدرضا و عدم تعارض سایر جریان‌ها بود، کمتر از یک‌سال مقتدی صدر میدان‌دار کنار رفتن عبدالمهدی شد و خطبه نماینده مرجعیت هم تیر خلاص ماجرا بود. مسأله جدی اما آنجاست که برخلاف تلقی سال‌های متمادی که حوزه نجف و مکتب مرحوم آیت‌الله خوئی (که آیت‌الله سیستانی وارث آن است) را غیر معتقد به ولایت مطلقه فقیه برمی‌شماردند، حالا ایشان عملا در حال کنش در چارچوب ولایت مطلقه فقیه است، و نه ولایت مقیده فقیه! جالب آنکه از سیاسیون سکولار شیعه و سنی، تا معترضین به نظام ولایت‌فقیه ایران، تا همین دیشب همگی مطالبه حکم حکومتی از بیت زعیم شیعه عراق را مطرح می‌کردند تا چاره‌ای برای وضعیت فعلی پیدا شود. و نماینده ایشان امروز رسما عمر دولت یک‌ساله عبدالمهدی را که اتفاقا با موافقت خود ایشان تشکیل شده بود را پایان می‌دهد. حالا باید پرسید گام بعدی در کجاست؟! ادامه سطح فعلی یا حرکت به سمت تشکیل حکومت تحت نظر در عراق یا عقب‌نشینی از دخالت در سیاست عراق. که این آخری انصافا بعید به نظر می‌رسد و مسیری که تا امروز طی شده، راه بازگشت ندارد. ادامه سطح فعلی هم نتیجه بهتری از وضعیت فعلی نخواهد داد. و معلوم نیست اگر قرار بر استعفای دولت‌ها با فشار در خیابان یا ترس از خون‌ریزی بیشتر باشد، در آینده چیزی از همین نظام سیاسی که نیم‌بند کارایی دارد باقی بماند. ـ...!
بعد از دیدار اخیر جمعی از مجروحین ارتش عراق با آیت‌الله منابعی از دفتر ایشان خطاب به رسانه‌ها این دیدار را هماهنگ‌نشده عنوان کردند! اما امشب که یکی از آن جمع دیدارکننده ، در یکی از شبکه‌های عراقی از این ملاقات کم‌نظیر روایت می‌کرد نکات جالب ‌توجهی مطرح شد که حاوی پیام‌های خاصی است. آیت‌الله سیستانی بعد از توجه به همه حضار، می‌گوید شما ایثارگران ارتش عراق مظلوم هستید و من برای شما و از صبح تا شب دعا می‌کنم. در انتهای دیدار خود آیت‌الله سیستانی از رسانه دفترشان می‌خواهد که از ایشان و مجروحین ارتشی عکس بگیرند و برخلاف همه تصاویر موجود ایشان در کنار میهمانان می‌ایستند. و جالب‌تر آنکه خیلی سریع این تصاویر به شکلی رسمی منتشر می‌شود. راوی این دیدار که هنوز برقی در چشمانش جاری است و با هیجان تعریف می‌کند، نماینده ارتشی است که طی ماه‌های اخیر، هم کتک خورده، هم متهم شده و هم مشروعیت سلاح خود را زیر سوال می‌بیند. علی ای حال، روند چالش امنیتی تظاهرات دو ماهه در عراق و از طرفی فعال‌شدن مجدد داعش در مناطقی از عراق، تقویت روحیه نیروی مسلح عراقی را طلب می‌کند که اگر به این مهم توجه نشود، بعید نیست شاهد اضمحلال مجدد حداقل بخش‌هایی از نیروهای مسلح یا مناطقی از خاک عراق باشیم. دیدار امروز مرجع عالی عراق نشان می‌دهد ایشان به خوبی این ضروریات را ادراک می‌کنند و با برنامه‌ای مشخص در تلاش برای پیش‌بردن اوضاع در عراق هستند. این موارد نشان می‌دهد بر خلاف ادعای بعضی نزدیکان، این دیدار کاملا آگاهانه و عامدانه توسط ایشان پذیرفته شده و سپس نشر داده شده است. 🔴جالب است در این روزهای میدان‌داری دگراندیش‌ها و سکولارها و نوبعثی‌ها در خیابان‌های عراق، نهاد فقاهت شیعه خانه آخر ماجراست؛ چه اینجا در نجف اشرف و چه در قم برای که با تکمیل تحصیلات حوزوی خود و رسیدن به اجتهاد می‌خواهد نداشته‌های خود را جبران کند. او در همه این سال‌ها با وجود حرکات متناقض خود، نهایتا نتوانست خود را از زیر سایه مرجعیت عالی یعنی آیت‌الله خارج کند. یک روز خود را مقلد آیت‌الله حائری اعلام کرد تا مستقل از مرجعیت نجف عمل کند و یک روز تلاش کرد خود را بازوی سیاسی مرجعیت نجف و در هماهنگی و حتی نمایندگی از ایشان معرفی نماید. که نهایتا حاصلی در این مجال برای او نداشته است تا ببینیم بعد از مجتهد شدن پای درس مراجع ایرانی در قم، می‌تواند الگویی از مرجعیت عراقی مستقل و البته متمایل به ناسیونالیسم عربی!!! ارائه کند یا اینکه چند صباحی دیگر هوس ردای دیگری خواهد کرد؟!
از آینده و تبعات ترور حاج قاسم می‌پرسند. اقدام دیشب امریکا، عقبه‌ای چند روزه نداشت. نه به تحصن در برابر سفارت، نه حمله به K1 ارتباطی نداشت. چرا که حجم لجستیک چند ماهه اخیر ارتش امریکا به منطقه همگی نشان از اقدامی ویژه داشت. این را به آن نماینده مجلسی که روزی مسئول کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس بوده بگویید که که ربط دادن این ترور با حمله به K1 حتی از عهده فاکس نیوز هم برنمی‌آید. چنین فردی یا کودن است یا خائن. حقیقتا چه راهبردی پشت چنین تصمیمی بوده ؟! ابعادش فقط معطوف به ایران است، معطوف به منطقه است یا دور تر از آن معطوف به سیاست درون امریکاست؟ این اقدام به وضوح می‌تواند به چرخه‌ای برای کنده‌شدن پای امریکا از منطقه ختم شود و اگر شکل دیگری به آن نگاه کنیم، شاید چنین تصمیمی پیش از این گرفته شده و این شتاب‌دهنده‌ای بود برای آن تصمیم. هرچه هست شرایط به کلی تغییر کرده. نه برای پاسخ امروز و فردا و فرداها؛ بلکه به طور کلی جهت‌گیری‌ها در منطقه متفاوت خواهد بود. بنابراین، اگرچه احتمال پاسخ فوری (ظرف امروز و فردا) ایران را محال نمی‌دانم، اما مهم‌تر از آن راهبرد بلند مدت ایران در داخل و در منطقه است. لذا حمله‌ای مستقیم و فوری از داخل ایران تقریبا منتفی است. این اقدام امریکا، تنها یک جواب حیثیتی فوری نمی‌خواهد. مسأله این است که این اقدام امریکا، راه دیگری برای ایران و متحدانش باقی نگذاشته الا آنکه راهبرد مبارزه میدانی را در برابر امریکا در همه سطوح برگزینند. امروز در جامعه ایران فضایی ایجاد شده که مردم عادی کوچه بازار، خیلی راحت کلمه جنگ را به زبان می‌آورند. همان مردمی که ۶ سال پیش کسی آمد با شعار دور کردن سایه جنگ رأی جمع کرد! ... اما امروز به کلی معادلات تغییر کرده. به اعتراف خود آمریکایی‌ها آنها محبوب‌ترین شخص در ایران را ترور کرده‌اند. انتظار چه پاسخی را در قبال آن دارند؟ تبعات این اقدام اولا در راهبرد ایران در منطقه است، ثانیا اثرات غیرقابل بازگشتی در منطقه خواهد داشت. و طبیعتا در سرنوشت سیاست داخلی در آمریکا مؤثر است. حالا وضعیت بهتری برای امریکا در منطقه رقم نخواهد خورد. چه نیروی قدس، چه نظام جمهوری اسلامی و چه متحدان منطقه‌ای ایران حالا پذیرای هزینه‌های بیشتری هستند و در عوض محدودیت‌های کم‌تری برای خود قائل هستند. چرا که دیگر کاهش تنش، تمام مزیت‌های خود را برای ایران و نیروهای منطقه‌ای‌اش از دست داده است.
با گذشت چند هفته از شهادت حاج ، خبر ترور فرمانده سپاه قدس در یمن از منابع امریکایی نیز منتشر شد. همچنین همان منابع امریکایی از برنامه ریزی چند ساله و آمادگی چند ماهه برای ترور حاج قاسم سلیمانی سخن گفتند. با وجود این شواهد، همان ادعا ثابت شد که ترور حاج قاسم سلیمانی یک واکنش نبود، بلکه یک نقطه عطف بود برای برنامه ای راهبردی و سرنوشت ساز. در مقابل پاسخ موشکی سپاه به امریکا، بسیار دقیق و حساب شده انجام گرفت. عملا چنین دقتی برای موشک بالستیک در دنیا کم نظیر است. و شاید برای کشوری که فاقد ماهواره نظامی و بعضی از سطوح فناوری است، بی نظیر باشد. این حملات دقیق، دست ایران را برای پاسخ به هر حمله ای پر تر از گذشته نشان می دهد. این بار دیگر هدف داعش یا حزب دموکرات کردستان نبوده، بلکه یکی از راهبردی ترین پایگاه های امریکا در منطقه بوده است. در درجه بعدی تلفات نیروهای امریکایی است که باید در جای خود بررسی شود. تا اینجا پذیرش 11 زخمی که با عنوان ضربه مغزی به خارج از عراق منتقل شده اند توسط خود امریکایی ها نیز پذیرفته شده و بعید نیست تا نزدیکی انتخابات در امریکا آمار بیش تری اعلان شود. اما از بعد فنی این حملات که بگذریم، از نظر سیاسی و از نظر راهبردی، هدف قرار دادن امریکا با یک حمله علنی و آن هم با شدتی که قابل لاپوشانی و انکار نباشد، یک نقطه عطف است. برای ایران، امریکا و کل منطقه. این یعنی، در تنش نظامی بعدی، دست ایران راحت تر از هر زمانی بر روی ماشه می رود. امریکا با دریافت این حملات و از همه مهم تر عدم پاسخ متقابل به ایران با وجود تهدیدات و وعده ها، عملا مزیت بزرگی را از دست داد. در مقابل نباید فراموش شود که بسنده کردن به این حملات و عدم پیگیری سایر ابعاد مواجهه با راهبرد جدید امریکا در منطقه، نمی تواند بازدارندگی کافی برای ایران و مقاومت اسلامی در منطقه ایجاد کند. این به معنای تعجیل و شتاب زده عمل کردن نیست. اگر کسی نسبت به مقاومت اسلامی در عراق شناخت ولو اندکی هم داشته باشد، می داند که توان تحمیل ضربات سنگین به امریکا را دارا هستند. و چه بسا اگر نبود تدابیر مهم تر، تا به امروز شاهد این ضربات در عراق می بودیم. هنوز بر این باورم که روند اقدامات در مواجهه با امریکا در مسیر درستی حرکت می کند. از پاسخ موشکی ایران به امریکا، تا تصویب اخراج امریکا در پارلمان عراق و همچنین اتفاقاتی که در سیری طبیعی باعث به حرکت درآمدن توده های انبوهی از ایران تا عراق تا کشورهای مختلف منطقه و جهان اسلام شد، همه در جهتی صحیح قرار گرفتند. این مواجهه امروز ایران با امریکا صرفا معطوف به تقابل مستقیم نظامی نیست و توجه به سایر ابعاد این مواجهه امری حیاتی است. تظاهرات ضدامریکایی امروز عراق که جمعیتی بی سابقه را به خیابان ها آورد، حلقه دیگری از اقدامات برای اخراج امریکا می تواند باشد. بنابراین صبر گروه های مقاومت در عراق برای تأخیر در ضربات نظامی به امریکا، اقدام صحیحی بود تا تظاهرات امروز را رقم بزند. که تمام اعتراضات چند هزار نفره چند ماه اخیر عراق در مقابل آن تنها یک کاریکاتور مضحک به نظر می رسد. و باز هم این پاسخی بود به دوستانی که اسیر اکثریت انگاری معترضان و رسانه های حامی ایشان شده بودند. پیش بینی می شود، تداوم این مسیر در عراق برای امریکا گزینه ای جز خروج باقی نگذارد. والا گزینه های مقاومت به مرور رونمایی خواهد شد. و امریکا و خصوصا تیم ترامپ اصلا نمی خواهد در آستانه انتخابات، آمار تلفات جدیدی پیش رویش نهاده شود. البته منظور از خروج امریکا از عراق، خروج نیروهای رزمی و تحویل اداره پایگاه های نظامی به نیروهای مسلح عراقی است. چرا که در هر صورت تعداد چند صد نفره ای از مستشاران نظامی امریکا در عراق باقی خواهند ماند. والا بسیاری از تسلیحات نظامی امریکایی در عراق از جمله F16 ها از حالت رزمی خارج خواهند شد. و شاید به همین منظور است که عراقی ها پیام ها و مذاکراتی با طرف روسی و چینی انجام داده اند. مسأله دیگری که محدودیت هایی در برابر عراقی قرار می دهد، مولفه اقتصادی است که امریکا می تواند با استفاده از آن، کشور تک محصولی و نفتی مثل عراق را با چالش جدی مواجه کند. 🔴اما در هر صورت امریکا برای حضور در عراق برنامه بلندمدت دارد و اخراج ارتش این کشور از عراق، ضربه ای بسیار مهلک خواهد بود به کل راهبرد امریکا در منطقه. خصوصا آن که وقتی امریکا تصمیم به خروج از سوریه گرفت، بر حضور قدرتمند و طولانی مدت در غرب عراق حساب باز کرده بود و طیبعتا اخراج از عراق، تاثیر گسترده بر حضور امریکا در سوریه نیز خواهد گذاشت. و در مقابل دست ایران را بازتر از گذشته خواهد کرد. این یعنی بار دیگر عراق و نبرد در عراق آرایش منطقه ای جدید را ترسیم خواهد کرد.
بسم‌الله آنچه واضح است، اسرائیل یک عملیات ویژه را از مدت‌ها قبل طراحی کرده و اکنون به اجرا درآورده است. از طرفی، اجرای مذاکرات توسط امریکا با هدف کنترل ایران و اعمال محدودیت رفتاری بیش‌تر ایران در جریان قرار گرفته است. دو نکته: - اولین نکته آنکه امریکا در حال گرایش به دیدگاه اسرائیل درباره ایران است؛ اسرائیل سال‌ها در تلاش است امریکا را متقاعد به تقابل نظامی و امنیتی شدید با ایران کند. آنها دائما به امریکا گوشزد می‌کنند که ایران تحت ضربات محسوس و حیثیتی نظامی- امنیتی مجبور به عقب‌نشینی خواهد شد. و البته اسرائیل به تنهایی قادر به انجام چنین اقداماتی نبوده و هزینه‌اش را متقبل نمی‌شده است. در سال‌های اخیر و پس از محدود شدن رفتار ایران در قالب توافق برجام، اسرائیل به مرور در حال طی کردن این مسیر و نمایاندن نتیجه آن به امریکاست. از اقدامات کم‌هزینه در خارج از ایران آغاز نموده و به تناسب برآورد رفتار ایران پا را فراتر گذاشته است. نقش مکمل امریکا و اسرائیل و سرعت گرفتن اقدامات اخیر علیه برنامه هسته‌ای ایران، نشان از غالب شدن این نگرش دارد. - دومین نکته آن است که ایران هنوز ذخیره ارزشمندی از نتایج رفتارهای جسورانه خود در گذشته و همچنین رفتارهای مقتدرانه (غیرمستقیم) امروزی در جغرافیای منطقه‌ای مانند یمن و خلیج‌فارس دارد. و همین نکته است که موجب برنامه‌ریزی طولانی مدت طرف مقابل برای هر ضربه شده است. و البته ایران علیرغم رخنه‌های اطلاعاتی- امنیتی اخیر، باز هم بر اوضاع داخلی و محیط امنیتی خود تسلط دارد و می‌تواند با دقت و جدیت بیش‌تر تا حد زیادی این رخنه‌ها را ترمیم نماید. به طور مثال از دو سال پیش اقدامات حفاظتی و تغییرات جدی در خط لجستیک و نیروهای موجود در سوریه سبب شده که تا حد زیادی حملات هوایی اسرائیل تشریفاتی شود و محموله‌های مورد نظر ایران به مقصد برسد، بدون آنکه هدف قرار بگیرد و رد آن را اسرائیل مانند گذشته بزند. طبیعتاً این کار در ایران می‌تواند با دقت و سرعت و نتیجه بهتری به ثمر برسد. اما حرف آخر که در این مقال می‌گنجد ذکر این مهم است که اساسا آنچه در این اوضاع از اولویت و اهمیت اول برخوردار است، بر هم زدن محاسبات دشمن است. خیلی خلاصه اگر بگویم، نهاد نظامی کشور باید دقیقا برخلاف این جمله تکراری «پاسخ مناسب در وقت مناسب» عمل کند! با اسرائیل همان کاری را کنید که او انتظارش را ندارد. در زمانی که انتظار ندارد، در جایی که انتظار ندارد، و در حجمی که انتظار ندارد، پاسخش را بدهید. اسرائیل قطعا از توان نظامی ایران ترس دارد و بدون شک ایران با تسلیحات متعارف خود نیز به حد کفایت نابودی اسرائیل رسیده است.(صرف نظر از وقوع گزینه نابودی کامل که به پاسخ هسته‌ای منجر می‌شود) پس آنچه موجب پیش‌روی اسرائیل شده است، همان محاسبه پذیرشدن رفتار ایران است. و این موجب اطمینان خاطر پیدا کردن اسرائیل از عدم تحمیل هزینه از طرف ایران است. بهم زدن این محاسبه قطعا بدون هزینه نخواهد بود، ولی این هزینه می‌تواند برای اسرائیل بیشتر از ایران باشد. و برای ایران هم وضعیت فعلی خسارت انسانی و مادی و حیثیتی کمی به بار نیاورده است. حتی اینکه منتظر تغییر اوضاع داخلی با انتخابات باشیم، خودش به نوعی قابل پیش‌بینی‌شدن ایران است. امروزه جمهوری‌اسلامی گزینه‌های متنوعی در اختیار دارد که قابلیت اجرای یک ضربه بسیار دردناک و حیثیتی علیه اسرائیل را دارد. اما هرچه این گزینه غیر قابل پیش‌بینی باشد، اثرگذاری آن بیش‌تر و بلندمدت خواهد بود. به‌عنوان مثال همین اواخر گزارشی از آزمایش موفق موشک بالستیک EMP توسط ایران منتشر شد! همین یک گزینه، اثری شبیه به نمایش یک قارچ اتمی دارد... امروزه اسراییل پیوست عملیات‌هایش را عملیات روانی علیه جامعه ما قرار داده که توسط رسانه‌های رسمی و مزدور/کاربران‌ش اجرا می‌شود؛ در حالی که این دقیقا نقطه ضعف خود اسرائیل است. اگر نتانیاهو که چهره منفور داخلی و بین‌المللی است می‌تواند این کار را بکند، ما به طور اولی در کنار اقدامات عملی می‌توانیم این اثر روانی را علیه جامعه دشمن اجرایی نماییم و رفتار او را محدود کنیم. اما این روزها آخر همه تئوری‌های امنیتی همان واقع‌گرایی است؛ کافی‌ست ماشه را بچکانید! ...
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم پس از ناکامی صدر در تشکیل دولت خالص صدری! او رفته‌رفته، پا را فراتر گذاشت و ابتدا مجلس را با هواداران خود اشغال کرد تا دولت رقیب تشکیل نشود و سپس بدلیل بن‌بست در اقدامات بی‌حاصل‌ش، ابتدا ساختمان قوه قضائیه و سپس نخست‌وزیری را اشغال نمود. طبیعتاً مصطفی کاظمی نخست‌وزیر عراق هم که در آستانه برکناری از قدرت بود هیچ واکنشی به اشغال پارلمان نشان نداد و در مقام فرمانده کل قوای عراق، مانع برخورد مأمورین امنیتی با اشغال‌کنندگان پارلمان شد. حمله مقتدی به ساختمان قوه قضاییه که بلافاصله منجر به تعطیلی دادگاه‌های عراق شد و سپس حمله به کاخ جمهوری منجر به واکنش‌های منفی داخلی و خارجی شد و باز هم مقتدی در مقام متهم اصلی هرج و مرج شناخته شد. یک شب پیش از حمله به کاخ جمهوری، آیت‌الله حائری که طبق وصیت پدر مقتدی مرجع صدری‌ها بشمار می‌رود، همه را به اطاعت از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فراخواند و در بخشی از بیانیه نیز به طور غیرمستقیم مقتدی و اقدامات وی را کاملا مردود دانست. اگرچه مقتدی سال‌ها بود که گوش شنوایی در برابر توصیه‌های آیت‌الله حائری نداشت، اما این بیانیه به نوعی سعی در سلب مشروعیت آینده وی داشت. مقتدی در اعتراض به این بیانیه، اعلام استعفای سیاسی نمود. اما بلافاصله طرفداران‌ش به کاخ نخست‌وزیری حمله کردند. برای اولین بار مصطفی که دفتر کارش مورد حمله قرار گرفته بود، به نیروهای امنیتی دستور عقب راندن و تخلیه کاخ جمهوری را داد. جالب آنکه پس از عقب نشینی از دفتر نخست وزیری، همچنان پارلمان در اشغال نیروهای مقتدی باقی ماند و باز هم کاظمی اقدامی برای تخلیه پارلمان انجام نداد. اما در جریان تخلیه کاخ جمهوری، تیراندازی‌هایی صورت گرفت و صدری‌ها مدعی شدند که نیروهای امنیتی تعدادی را به قتل رسانده‌اند. و به همین بهانه سلاح نیروهای مقتدی از غلاف بیرون آمد و به سمت نیروهای امنیتی نشانه رفت و ساعت به ساعت بر شدت درگیری‌ها افزوده شد و نیروهای به طور رسمی وارد درگیری با نیروهای حکومتی در خضراء شدند و کار به خمپاره و موشک و آرپی‌جی و کاتیوشا رسید. اگرچه رسانه‌های جریان مقتدی سعی نمودند طرف درگیری خود را و گروه‌های مقاومت نشان دهند، اما به درستی این گروه‌ها دخالت نکردند ‌و کار را به نیروهای حکومتی سپردند. بعد از یک روز درگیری سنگین، پس از آنکه نیروهای سرایا السلام در پیشروی داخل منطقه خضراء ناکام ماندند، مقتدی صدر به عنوان ناجی بزرگ وارد شد و با عتاب شدید، دستور عقب‌نشینی در کمتر از ۶۰ دقیقه را صادر کرد! و خود را در مقام شخصی قرار داد که از این اقدامات خشونت‌آمیز بیزار است! در حالی که در این درگیری، ده‌ها نفر از طرفین کشته شدند و در تمام این ساعات نه تنها مقتدی صدر دستور عقب‌نشینی صادر نکرد، بلکه تمام رسانه‌های همسو با او بر طبل جنگ و خشونت کوبیدند. اما پس از خروج نیروهای مقتدی از خضراء و پارلمان واکنش‌های مختلفی را شاهد بودیم. از جمله تقدیر و تشکرهای بدون منطق که موجب فراموشی مسبب اصلی این درگیری یعنی مقتدی شدند. هادی عامری فرمانده سپاه بدر که در جریان این درگیری، چندین مقر نیروهای وی به آتش کشیده شد، از مقتدی صدر تشکر کرد! قاسم اعرجی مشاور امنیت ملی عراق هم! اما نوری مالکی و شیخ قیس خزعلی در مواضعی اصولی و دقیق، استفاده از خشونت برای اهداف سیاسی را محکوم کردند و نخست وزیر را به دلیل عدم انجام وظیفه خود در برقراری امنیت مورد انتقاد قرار دادند. مجددا پس از این عقب‌نشینی، مقتدی صدر از طریق صفحه‌ی غیررسمی‌اش با عنوان وزیر صالح، شروع به انتشار بیانیه‌ها و طرح‌ریزی ادامه مسیر سیاسی خود نمود. @pelak_44
اما در بررسی نقش بازیگران سیاسی در عراق، از همه سوال برانگیزتر شخص است. از چند ماه قبل دائما وی تمایلاتی از خود به سمت تعامل با مصطفی کاظمی و مقتدی صدر نشان می‌داد. و در نهایت کار به آنجا رسید که در جریان درگیری مسلحانه مقتدی صدر با نیروهای امنیتی همچنان موضع میانه گرفته بود و بدون اشاره به حمله مقتدی تنها خواهان آتش‌بس شد. پس از بیانیه عقب‌نشینی مقتدی هم به تمجید از وی پرداخت و انگار نه انگار نیروهای مقتدی در ۲۴ ساعت گذشته، چندین مقر سازمان بدر را به آتش کشیده‌اند! نجف هم نشان داد حتی اگر کار به درگیری مسلحانه و کشتار درون شیعی هم برسد، سکوت خود را ادامه خواهد داد و احتمالا در صورت تداوم و شدت درگیری‌ها ممکن بود با تاخیر بسیار وارد عمل شود. پس از انتخابات اخیر عراق که با وجود دعوت گسترده مرجعیت، باز هم مشارکت شیعیان کاهش یافت، شاهد نوعی انزوا و انفعال از طرف مرجعیت نجف هستیم. در این میان موضع اصولی و دقیق را شیخ و داشتند که استفاده از خشونت برای اهداف سیاسی را محکوم نمودند و فرمانده نیروهای مسلح یعنی شخص کاظمی را مسئول ناامنی دانستند. اما صدر مانند گذشته استعفای سیاسی‌ش دوامی نخواهد یافت و خیلی سریع به هر شکلی که شده به سیاست برمیگردد؛ کما اینکه برگشته و در قالب بیانیه‌هایش با حساب کاربری وزیر صالح، خواستار خلع سلاح مقاومت عراق و تغییر رییس هیات حشدالشعبی فالح فیاض شده است. اگرچه اتفاقات در عراق قابل پیش‌بینی نیست، اما بنظر نمی‌رسد که عقب‌نشینی مقتدی به معنای آن باشد که تشکیل دولت توسط اطار تنسیقی را تحمل نماید. لذا نه تنها روزهای آرامی در پیش رو نیست، بلکه به موازات تلاش اطار تنسیقی برای تشکیل جلسه پارلمان و تشکیل دولت جدید، اقدامات مقتدی هم مجددا تندتر خواهد شد. حتی بعید نمی‌دانم که پارلمان مجددا اشغال شود. حالا با هر بهانه و با هر عنوانی دیگر. اگر هم نخواهد بطور رسمی ایفای نقش نماید، بدون بیانیه رسمی و با تابلوی وارد عمل خواهد شد. @pelak_44