سلام رمان دوست دارید😍
اگه دوست داری عضو کانال بشید🌹
اگه هم دوست نداری یه بار امتحان کن حتما خوشت میاد😉
💛رمان سرگذشت یک دیدار💛
🌼⃢💛@roman_mezhebi🌼⃢💛
⚘بِسمِ رَبّ شُہَدا وَ صِدیقین⚘
سلام اگه دنبال یہ ڪانال شہدایے میگردی ، ڪانال شهداے بی ادعا رو دنبال ڪن
در ڪانال شهداے بی ادعا قرارہ ڪلے:
عڪسشہدا
فیلمشہدا
وصیت نامهشہدا
طنز شہدایے
مسابقه شہدایے
پروفایل مذهبے
و...
معرفے ڪتاب شہدا و همینجور هر روز چند صفحہ از ڪتاب یڪ شہید در ڪانال قرار میگیرد✨
راستی شہدا شما رو دعوت کردن به این ڪانال✨
⚘منتظرتون هستیم در
ڪانال شہدای بی ادعا⚘
♥ @Shohadai_biedeaa ♥
#دلشوره
#پارتچهلودوم
محمد : وقتی میگم نه یعنی نه😡یه هفته بس نیییست؟
رها : س..سلام😬 دعوا نکنید 🙂💔میرم بابا
رادین : خیلی خب مراقب خودت باش
رها : چشم بابایی🙂
محمد : یه بار هم بهم نگفته بود بابا 💔ولی جوری با رادین بابا میکرد انگار واقعا باباشه
: دستت چیشده دخترم
رها : ه..یچی😅
محمد : پس چرا با باند بستی ایش
رها : آخه درد داشتم مامانم این کار از رو کرد دیگه درد نکنه
محمد : خب چرااا درد میکررررد🤬
رها : میشه سرم داد نزنید؟🙂
محمد : نخیر اعصابم از دستت خورده اول بگو دستت چیشده
رها : سگ داداشم گاز گرفته 😢
محمد : خب حالا بگو ببینم چرا من یا فاطمه رو مامان و بابا صدا نمیکنی ؟
رها : آقا رسول گفته اگر این طوری خطابتون کنم زنده ام نمیزاره 😓 بخاطر همون نمیگم 💔
محمد : رسول نه و داداش🤨 بعدشم اون حق نداره کاری کنه فهمیدی؟ ؟؟
رها : ب...بله🙂
محمد : بله چی ؟
رها : بله بابا
#دلشوره
#پارتچهلوسه
رسول : دوباره رها اومده بود 💔 توجهی بهش نداشتم ولی چسبیدم به ریحانه و باهم فیلم می دیدیم و الکی هم شده از ته دل می خندیدیم
ریحانه : وااای🤣🤣🤣🤣بسه دل درد گرفتم😂😂😂😂🤣🤣🤣
رها : خنده هاشون منو یاد رادمهر و خودم مینداخت 🙂💔حتی نیم نگاهی هم بهم نداشتن🥀💔
محمد : رسول 🤨
رسول : جانم
محمد : آروم گفتم : حواست هست رها هم اینجاست؟ 🙄
رسول : من هیچ خری رو نمیبینم😏ریحانه پاشو بریم بیرون😜
ریحانه : کجااا؟🤗
رسول : کوه فقط زود باشیاااا
ریحانه : چشم 😁
رها : اگر یه خورده دیرتر میومد منم با بابام میرفتم کوه💔☹️ رفتم جلو : میگم آقا رسول میشه منم بیام؟🙂
رسول : نکه خیلی خوشم میاد ازت 😒 نخیر نمیییییشههههه🤬🤬🤬🤬🤬🤬
رها : باشه خوش بگذره 🙂
ریحانه : خب بریم داداش
#تلنگر🖐🏻..
خواهر من یه نامحرم میبینی دست و پاتو گم نکن ..
سرتو بنداز پایین ..
بگو نمیخوام آقام ازم ناراحت بشه💔..
زیر لب ذکر بگو تا از اونجا بره ..📿
اون موقعِ که سر بلند از امتحان خدا میای بیرون :)♥️
#حتیتوجمعفامیلواقوامت
#شهید_دهقان، تکه کلامی داشت که میگفت:
یه چادری از حضرت زهرا (س)
به خانم ها ارث رسیده و
داشتن این حجاب و
حفظ کردن اون
لیاقت میخواد..✨
و حجاب دریست به سوی بهشت
همان حجابی که تقوا را افزون میکند
#شهید_محمدرضا_دهقان🤍🌱
#کوله_بار_عشق
#پارتپنجم
💭محدثه : سرم را پایین انداخته بودم که متوجه قطرات خونی شدم که روی زمین می نشست .
سرم را بالا آوردم و برای لحظه ای نگاهمان به هم گره خورد آقا امیر سرش را پایین انداخت ولی ابرویش که بد شکافته شده بود توجهم را جلب کرده بود ، عذاب وجدان درونم را چنگ میزد وه او به خاطر من ...
_ ابروتون...
امیر دستش را سمت ابرویش برد و متوجه خون شد و بعد لبخند زد
امیر : چیزی نیست
بعد به ماشینش اشاره کرد : سوار شید
💭امیر :
درست نبود که یک دختر تنها را سوار ماشین کنم
خدایا توکل به خودت کمکم کن
این را گفتم و نگاهم به زوجی افتاد که کنار خیابان ایستاده بودند سمتشان رفتم و گفتم : بفرمائید سوار شید ، هر جا که میرید میرسونتمون .
+خیلی ممنون
_ بفرمائید
آنها که سوار شدند در دلم از خدا تشکر کردم و راه افتادم ، اول دوست فاطمه و بعد هم آن زوج را رساندم .
مامان : سلام پسرم چرا دیر کردی ؟
_ ببخشید ، فاطمه کجاست ؟
مامان : اتاقش ، دعواش نکنی ها ؟!
_ نه مامان جان ، ولی لازمه یکم گوششو بپیچونم
مامان : نکن خودش ناراحت بود داشت گریه می کرد .
_ مگه چی شده ؟
مامان : هیچی میگفت می خوای دعواش کنی
_ آخه من کی تاحالا دعواش کردم که بار دومش باشه
مامان : حالا
_ می خوام باهاش حرف بزنم خیالتون راحت
مامان : !
ادامه دارد...
💔🌿•
#کوله_بار_عشق
#پارتششم
💭 فاطمه : صحبت های امیر که تمام شد صدای زنگ در امد ، یعنی ساعت ۱۱ شب کی بود ؟
پرده ی اتاقم را کنار زدم و از پنجره بیرون را دیدم آقا سهراب رفیق امیر بود خیلی وقت است که به هم علاقه داریم اما فرصتش پیش نمی آید تا او پا پیش بگذارد .
از پنجره به او خیره شده بودم که انیر برگشت ، به سرعت پرده را کشیدم و کنار دیوار ایستادم ، شک نداشتم امیر بو هایی از این ماجرا برده بود .
نوتیف پیامی را دیدم ، سهراب بود گفته بود تا کاری نکنم که امیر متوجه همه چیز بشود .
نمی دانم چرا ولی امیر رابطه ی خوبی با سهراب نداشت و زیاد خوشش نمی آمد تا با او رفت و امد داشته باشیم
ادامه دارد...
💔🌿•
🔴🔔
https://harfeto.timefriend.net/16587372799505
منتظر نظرات فرشته های خوشگلمون در مورد رمان کوله بار عشق هستیم 😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من بدونِ حسین خدا نکند....💔
خدایـامیشود..؟
درتیترنیـازمندیهای
روزگارتبنویسی
بهیکنوکرسـادهجهت
شهیدشدننیازمندیم🖐🏿(:
,𖡟,𝗝𝗢𝗜𝗡,𝗜𝗡꧇↷
خواهرانم....
باحفظ #حجاب و #عفت خویش راه
دین اسلام و این انقلاب را پایدار نگه دارید.🍃✨
✨#شهید_ابوالفضل_معراجی🙂