eitaa logo
رسـانہ‌دخـتـــــ🦋ـــرانہ‌محمدآبـاد
228 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
62 فایل
❇️این ڪانال جهٺ اطلاع رسانۍزیر میباشد: ✨برنامه‌کانون‌حاج‌سید‌احمد خمینۍ(ره)واحد‌بانوان ✨برنامه هاےنماز مسجد جامع ✨برنامه هاے کتابخانه ولیعصر(عج) ✨پست هاومسابقاٺ متنوع ✅جهت هرگونه انتقاد و پیشنهاد با ادمین کانال در ارتباط باشید 🆔 @Admin_resane_dokhtarane
مشاهده در ایتا
دانلود
رسـانہ‌دخـتـــــ🦋ـــرانہ‌محمدآبـاد
از زیباترین نماهنگ هایی که درباره نماز دیدم☺️ #تلـــــنگࢪانھ ✨ ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
هرگاه‌کسی‌به‌نمازمی‌ایستد شیطان‌حسودانه‌به‌اومی‌نگرد به‌خاطر‌آن‌که‌می‌بیند‌رحمت‌خدا اورا‌فـراگرفته‌است..!' 🍃 🤍 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
🌼 پیامبر (ص) فرمودند: وضو گرفتن اسراری دارد: 🔅 شستن صورت در وضو یعنی خدایا هر گناهی که با این صورت انجام دادم آن را شست‏و شو می‏کنم که با صورت پاک به جانب تو عبادت کنم و با پیشانی پاک سر بر خاک بگذارم. 🔅شستن دست‏ها در وضو یعنی خدایا از گناه دست‏شستم و از گناهانی که با دستم مرتکب شده ‏ام، دستم را تطهیر می‏کنم. 🔅مسح سر در وضو یعنی خدایا از هر خیال باطل و هوس خام که در سر پرورانده ‏ام سرم را تطهیر می‏کنم و آن خیال‏های باطل را از سر به دور می‏ اندازم. 🔅 مسح پا یعنی خدایا من از جای بد رفتن پا می‏کشم و این پا را از هر گناهی که با آن انجام داده ‏ام تطهیر می‏کنم. 📕 این گوشه‏ ای از اسرار وضو گرفتن است. اگر ما می‏بینیم از نماز و عبادت لذت نمی‏بریم برای آن است که به این اسرار آشنا نیستیم. آنها که از عبادت لذت می‏برند چیزی را به این عبادت تبدیل و تعویض نمی‏کنند. ♦️ منبع: سخنرانی آیت الله جوادی. ⬅️ ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🔴🔴ثبت نام مسابقات قرآن روستائی و عشایری حافظان و قاریان قرآن داخل لینک ثبت نام کنند 👇👇👇 https://survey.porsline.ir/s/KuZlFGE ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
_🪴_
وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ [نحل: ۱۸
] و اگر بخواهید که نعمت‌هاے خدا را شماره کنید هرگز نتوانید، که خدا در حق بندگان بسیار آمرزنده و مهربان است.(:😇 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
روح‌الله خیلی اهل رعایت بود. هیچوقت اجازه نمی‌داد در بالکن و یا پشت بام آپارتمان جوجه کباب درست کنیم. میگفت بوی کباب به همسایه‌ها می‌خوره و مدیونشون می‌شیم.. اگر مسافرت می‌رفتیم و یا جایی بودیم که فضا باز بود و خیلی کسی آنجا نبود، آتش و بساط کباب را برپا می‌کرد... اگر کسی آنجا بود و بوی کباب بهش می‌خورد، حتما تعارف می‌کرد. گاهی هم فقط قارچ و گوجه کباب می‌کرد که خیلی بویی نداشت.🥺💔 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 . حرف خوب ؟ می خواست با من راجع به چیزهاي خوب حرف بزنه ؟ حرف بزنه ؟ آخ که چه حالی داشت شنیدن این جمالت از دهنش . تو فکر حرفاي خوب تو لحظات با منی .... من عشق می کنم که تو در ارتباط با منی ............ در مقابل حرفش فقط سکوت کردم . انقدر گفتارش براي من شیرین بود که قدرت تکلم رو ازم گرفت . مگه این همون پسري نبود که حرف زدن زیاد با نامحرم رو گناه می دونست . همونی نبود که اون شب تو کوه گفت فقط به خاطر اینکه خوابمون نبره با هم حرف بزنیم ؟ خودش بود . همون پسر ، ولی می خواست با من حرف بزنه . و چه لذتی داشت حرفش و توجهش به من حتی به اندازه ي یه سوغاتی یا کادویی به بهونه ي مژده گونی و یا حرفاي خوب ... این توجهات از کسی مثل امیرمهدي براي من زیاد بود ؛ خیلی . با سوال امیرمهدي دست از سکوت برداشتم . امیرمهدي – چی شد که حاضر شدین نماز بخونین ؟ حرف خوبش درباره ي من بود . گرچه که تأکیدش روي نماز خوندنم بود . ولی هر چی بود درباره ي من بود و همین به قدري برام خوشایند بود که لبخند رو به لب هام هدیه داد . من – یادم بود گفته بودي راه حرف زدن با خدا نماز خوندن . یه بار نیاز شد باهاش اساسی حرف بزنم . هر جور که حرف زدم جواب نگرفتم . به اعتماد حرفت ، از راهی که خودش گفته بود استفاده کردم . وقتی دیدم چقدر زود جوابم رو داد دیگه از حرف زدن باهاش دست برنداشتم . سري تکون داد . امیرمهدي – مطمئن بودم اگر یه بار امتحان کنین دیگه ازش دست نمی کشین . من – چرا مطمئن بودي ؟ امیرمهدي – آدم صادقی مثل شما انقدر درونش پاکه که زود به معنویت پیوند می خوره . ازم تعریف کرد ؟ آره دیگه . گفت درونم پاکه . 💚🤍💚🤍💚🤍💚 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 و این حرف از آدمی مثل امیرمهدي یعنی تعریف و تمجید . که خیلی صادقانه و بدون هیچ حسی از اغراق بیان شد . ذوق کردم . مگه می شد ذوق نکرد ؟ و باز حس شرمندگی از آهنگ تو ماشین . دلم نمی خواست ناراحتش کنم . ولی باز هم با بی فکري این کار رو کردم . براي عذرخواهی لب باز کردم . من – من تو ماشین فقط می خواستم یه مقدار اذیتت کنم . اگر میدونستم از اونجور اهنگا بدت میاد ... باز هم نذاشت ادامه بدم . امیمهدي – قرار شد در موردش حرف نزنیم . مصرانه گفتم . من – باید بگم . به خدا نمی خواستم ناراحتت کنم . ادامه ي همون اذیتاي اون شب بود که قرار گذاشتیم به بعد موکول بشه . لبخند محوي زد . امیرمهدي – موردي نداره . فقط ... گره کمی بین ابروهاش افتاد . امیر مهدی_شما واقعا این آهنگا رو گوش می کنین ؟ مگه ایراد داشت ؟ آهنگش که مشکلی نداشت ! من– مگه چش بود ؟ امیرمهدي – من کاري به ریتم آهنگ ندارم . ولی متنش ... لب هاش رو کمی جمع کرد . امیرمهدي – زیادي سبک بود .... سخیف بود ..... هجو بود ... چرا می ذارین گوش و ذهنتون درگیر این آهنگا بشه ؟ اگر یه متن درست داشت حرفی نبود ! بی حواس گفتم . من – وقتی زیادي شادم این آهنگا رو گوش می دم . و وقتی جمله م رو کامل کردم تازه فهمیدم چی گفتم ! و با بهت گفتم . من – اي واي ! 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad