صدای ناله و گریه ی زینب س بلند میشود، او تاب ندارد ، نزد امام می آید و میفرماید:
-کاش این ساعات را نمیدیدم، بعد از مادر و پدر و برادرم حسن ، دلم به تو مانوس بود یا حسین!
+خواهرم! در برابر اراده ی خداوند صبر بیاور
-یعنی میگویی خودم را برای داغ تو آماده کنم؟
زینب س از هوش میرود و صدای شیون زنان بلند میشود
امام بالای سرش می رود ، او را به هوش می آورد و از مرگ و معاد و دنیا سخن میگوید
و در پایان میفرماید : 《تو را سوگند میدهم در مصیبت من بی تابی نکنی و صورت نخراشی 》
✅ ای زینب برخیز!
تو در آغاز راهی، تو باید پیام برادر را به تمام دنیا و تمام تاریخ برسانی ، اگر صبر نیاوری ، واقعه کربلا در صحرای کربلا می ماند و کسی پیام امام را نمی شنود
#شب_عاشورا
قسمت دوم
خبری در کاروان می پیچد
همه به سوی خیمه ی امام میروند
امام یارانش را فراخوانده است .....
شب عاشورا و شب جمعه است
امام یاران خود را فرا میخواند
همه بسوی خیمه ی امام میروند
منتظرند تا امام سخن بگوید و با جان لبیک گویند
امام شروع میکند :
《خدا را حمد و سپاس میگویم و در همه شادی و غم ها او را شکر میکنم
خدا را شکر میکنم که به ما فهم و بصیرت عطا نمود و ما را از اهل ایمان قرار داد
یاران من ! بدانید که من یارانی با وفا تر از شما نمی شناسم، ما امشب را مهلت داریم و فردا روز جنگ است
من بیعتم را از شما برمیدارم و به شما اجازه میدهم از این صحرا بروید، چیزی مانع رفتن شما نیست
این شب است و تاریکی ، از این تاریکی استفاده کنید و مرا با کوفیان تنها بگذارید، آنها با من کار دارند و کاری به شما ندارند》
#شب_عاشورا
قسمت سوم
سخن امام تمام میشود
در خیمه غوغا میشود
کسی فکر نمیکرد امام اینگونه سخن بگوید
عباس ع بلند میشود و با صدایی لرزان سخن میگوید : 《خدا نیاورد روزی را که ما زنده باشیم و شما در میان ما نباشید》
گریه به عباس امان نمیدهد
امام هم گریه میکند و برادرش را دعا میکند
فرزندان عقیل بلند میشوند :《پناه میبریم بر خدا از اینکه تو را تنها بگذاریم》
مسلم بن عوسجه بلند میشود :《به خدا قسم اگر هفتاد بار در راه تو کشته شوم و بدنم را بسوزانند و مجددا زنده شوم ، از تو جدا نمیشوم》
زهیر با صدای لرزان سخن میگوید :《دوست دارم کشته شوم و زنده شوم و کشته شوم و زنده شوم و تا هزار بار بلاگردانت شوم》
تک به تک یاران حرف میزنند و امام اشک میریزد
امام دعایشان میکند و میفرماید :《خدا خیرتان دهد ، فردا شما به شهادت خواهید رسید و زنده نخواهید ماند》
#شب_عاشورا
قسمت چهارم
پس از مژده ی شهادتی که امام به یارانش میدهد
همه خوشحال میشوند ، بجز یادگار برادر که منتظر است نگاه عمو به او بیافتد
- عمو جان! من هم شهید خواهم شد؟
سکوت در خیمه حاکم میشود، همه منتظرند امام جواب دهد
+ قاسمم! مرگ در نگاه تو چگونه است؟
- از عسل شیرین تر
امام به او لبخند میزند:
+ آری عزیزم، تو هم شهید خواهی شد
#شب_عاشورا
قسمت پنجم
انسانهایی دور تا دور امام را گرفته اند که باوفا ترین انسانهای تاریخ هستند
امام به یاران خود میفرماید : 《سرهایتان را بالا بگیرید و جایگاهتان در بهشت را ببینید》
همه به سوی آسمان نگاه میکنند، پرده ها کنار میرود و بهشت نمایان میشود، جایگاهی در کنار خاتم الانبیا ص و امیرالمومنین ع
همه به هم تبریک میگویند
#شب_عاشورا
قسمت ششم
شب از نیمه گذشته و سپاه کوفه به خواب رفته اند
امام برنامه های امشب را مشخص میکند
بدستور امام فاصله ی خیمه ها کم میشود و خیمه ی زنان و کودکان جدا شده و در وسط قرار میگیرد
امام فرمان میدهد سه طرف خیمه ها را خندق (چاله عمیق) حفر کنند
کاری سخت و طاقت فرساست و فرصت محدود است ، عده ای نگهبانی میدهند تا دشمن حمله نکند
امام میفرماید درون چاله ها را پر از هیزم کنند و میفرماید:《فردا که جنگ آغاز شد دشمن سعی خواهد کرد از چهار طرف حمله کند، آنموقع هیزم ها را آتش میزنیم تا فقط یک راه برای حمله باقی بماند》
بعد از تمام شدن کارها امام توصیه میکند خود را برای شهادت آماده کنند، فردا روز ملاقات با خداست ، عطر بزنند و لباس تمیز بپوشند
#شب_عاشورا
قسمت هفتم
شب عاشوراست
نافع بن هلال از خیمه بیرون می آید تا کمی قدم بزند
ناگهان چشمش به امام می افتد
- مولا جان در این تاریکی کجا میروید؟
+ آمده ام میدان را بررسی کنم و ببینم فردا دشمن از کجا حمله خواهد کرد
امام آمده تا نقشه ی جنگ فردا را آماده کند ، کار شناسایی منطقه تمام میشود
امام دست نافع را میگیرد و میفرماید:
+ فردا همه ی یاران من کشته خواهند شد، اکنون شب است، جز من و تو کسی اینجا نیست، آن منطقه نقطه کور میدان است، از تاریکی شب استفاده کن و از اینجا برو، من بیعت را از تو برداشتم
نافع گریه میکند:
- ای فرزند پیامبر کجا بروم؟ من از شما جدا نمیشوم تا جان را فدایتان کنم، شهادت افتخار من است
امام دستی سر نافع میکشد و باز میگردند، امام به داخل خیمه خواهرش میرود و نافع کنار خیمه منتظر می ماند
#شب_عاشورا
قسمت هشتم
صدایی از داخل خیمه به گوش نافع میرسد: 《برادر! نکند فردا یارانت تو را تنها بگذارند؟》
دل نافع به درد می آید ، با عجله سمت خیمه حبیب میرود، حبیب قرآن میخواند
- 《حبیب برخیز! برخیز! دختر علی نگران فرداست. برخیز تا اطمینانش دهیم》
حبیب بلند میشود، بقیه اصحاب را خبر میکنند و با شمشیرهایشان به سمت خیمه زینب س میروند
امام و زنان و کودکان داخل خیمه متوجه حضور آنها میشوند و بیرون خیمه می آیند و صحنه را میبینند:
《ای دختر علی ع! نگاه کن! شمشیرهایمان در دستمان است، ما قسم خورده ایم آن را زمین نگذاریم و با دشمنان شما مبارزه کنیم》
حضرت زینب س آرامش می یابد و دعایشان میکند
#شب_عاشورا
قسمت نهم
اصحاب امام چشمانشان باز است و اطراف خیمه ها گشت میزنند
گه گاهی اسب سوارانی به خیمه ها نزدیک میشوند ، اصحاب خودشان را به آنها میرسانند تا خطری امام را تهدید نکند
-کیستید؟ چه میخواهید؟
+ ما آمده ایم حسینی شویم، امام ما را میپذیرد؟ ما تاکنون در سپاه کوفه بوده ایم ولی الان میخواهیم توبه کنیم، امشب خواب نداشتیم، دنبال فرصت بودیم تا بسوی شما بیاییم
امام می آید و با لبخند از همه ی آنها استقبال میکند
هر وقت این افراد می آیند، دل زینب س شاد میشود
#شب_عاشورا
قسمت دهم
شب عاشورا فرا میرسد و کاروان امام خواب ندارند
بجز دعا و مناجات کارهای زیادی برای انجام دادن در برنامه است
زینب س در خیمه امام سجاد ع مشغول پرستاری از پسر برادر است، اراده خداوند این است تا نسل فاطمه زهرا س قطع نشود
امام حسین ع حال فرزندش را جویا میشود و بسوی خیمه اش میرود . جَون (غلام امام حسین ع) کنار خیمه نشسته است و شمشیر امام را تیز میکند
صدای زمزمه ای به گوش حضرت زینب میرسد: 《یا دَهرُ اُفّ لَکَ مِن خَلیل ، کَم لَکَ بِالاشراقِ و الاصیل 》
یعنی ای روزگار اف بر تو باد که میان دوستان جدایی می افکنی و به راستی سرانجام همه مرگ است
صدای برادر زینب س است، حرفها بوی جدایی میدهد
#شب_عاشورا
قسمت اول
#کاروان_کربلا
هدایت شده از دختران زهرایی
doafarajalifani.mp3
2.71M
بخوان دعای فَرج را...
قرائت هرشب دعای فرج به نیت تعجیل در ظهور #امام_زمان..🤲
#دعای_فرج🕊
#قرار_عاشقی🦋
«اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ»
🔴 روز عاشورا اینگونه بهم تسلیت بگوئید:
⚫️ أعظَمَ اللهُ اجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ، وَ جَعَلَنا و ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ صلوات الله علیهم
🔵 خداوند اجر ما را به سبب مصیبتی که از حسین به ما رسیده بزرگ گرداند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که در کنار ولی دم او، امام مهدی از خاندان محمد(ص)، به خونخواهی او برمیخیزند.
نماهنگ ریان ابن شبیب.mp3
3.34M
ریان ابن شبیب جد ما رو غریب گیر آوردن
ریان ابن شبیب آبو واسه حبیب دیر آوردن
🎙 #نریمان_پناهی
#️⃣ #عاشورای_حسینی
«لبیک یاحسین»
امان از گودال..😭
هرگوشه این عکس خودش روضه اس💔
وتاختن! اونا که ملکِ ری رو باختن !
#عاشورا #امام_حسین
اِخـتِـلآفـۍسـتمـیـٰآنِچَـشـموَقَـلَـم . .
مۍنِویسَم؏ِـشقوَمۍخٰوآنَمحُسِین💔
#صلیاللهعلیكیااباعبدالله
لیالي الجروح.mp3
1.44M
ياليالي الجروح هلي
واريد بمصاب خلي
اضج بالنحيب
حبيبي حسين🖤
#امام_حسین(ع)
هدایت شده از قرارگاه مسجدحیدریه
#موکب_انصارالحجه_عج #طریق_المهدی #پیاده_روی
🔹پیاده روی طریق المهدی(بلوار پیامبر اعظم ص)
🔹هر هفته سهشنبهها از ساعت ۱۷
🔹عمود ۸۵ موکب انصار الحجه(عج)
🔹پذیرای قدوم شما هستیم
🔸قرارگاه مسجدحیدریه، قم المقدسه
🇮🇷 @masjedeheydarieh
هدایت شده از چله همگانی زیارت عاشورا هدیه به شهید نویدصفری
🥀صلی الله علیک یا اباعبدالله🥀
روز اول از چله پرفیــض و باعظمـت زیارت عاشــورا، هدیه به روح شهــید والامقام، نوید صفــری
به نیت سلامتی و ظهــور مولا صاحب الزمان(عج) و حاجت روایی همه اعضای کانال
#او_آمده_تا_دست_تو_را_هم_بگیرد
#شهیدنویدصفری
#روز_اول
#چله_عاشورا
پ. ن: عکسی کمتر دیده شده از شهیدعزیز نویدصفری
شهیدآنلاین| چله همگانی زیارت عاشـورا هدیه به شهـیدنویدصفری
https://eitaa.com/shahidonline
نماهنگ انقدر خستم.mp3
5.17M
انقدر خستم
انگاری اندازه هزار نفر خستم
منم از ناله و از چشمای تر خستم
بس که میزنم روی سینه و سر خستم
🎙 #حاج_محمود_کریمی
#️⃣ #اسارت_اهل_بیت_امام_حسین_ع
#️⃣ #احساسی
#️⃣ #استودیویی
«لبیک یاحسین ع