eitaa logo
دوشکاچی
133 دنبال‌کننده
211 عکس
52 ویدیو
0 فایل
📘کتاب #دوشکاچی 🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی 📖چاپ اول : سال۹۸ 📚ناشر : #سوره_مهر 📍موضوع : #دفاع_مقدس ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🇮🇷 @dooshkachi 💻 dooshkachi.blog.ir ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯ 🌍اخبار رسمی ما را فقط از این کانال پیگیری بفرمائید.
مشاهده در ایتا
دانلود
34.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙خوانشی از کتاب دوشکاچی 📍توسط دوستان هنرمند حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمانشاه 📚 🌐 خرید اینترنتی کتاب👇 https://bistoonart.com https://sooremehr.ir/book/3321 🇮🇷 @dooshkachi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙پشت صحنه | خوانشی از کتاب دوشکاچی 📍تلاشی از جوانان هنرمند حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمانشاه 📚 🌐 خرید اینترنتی کتاب👇 https://bistoonart.com https://sooremehr.ir/book/3321 🇮🇷 @dooshkachi
✅تواضع فرمانده 📖یک روز صبح زود که از خواب بیدار شدم، از داخل محوطه پادگان صداهایی مثل «از جلو نظام»، «به خط شو»، «به چپ‌چپ»، «به‌راست‌راست» را شنیدم. وقتی به کنار پنجره رفتم، دیدم مراسم صبحگاه شروع شده و آن برادر بسیجی هم تعدادی از نیروها را به خط کرده بود و آنها را در محوطه پادگان می‌دواند. به داخل محوطه پادگان رفتم. بعد از مراسم صبحگاه، از یکی پرسیدم: «اون برادر کیه که این‌طوری دستور میده؟» گفت: «فرمانده گردانه.» با تعجب پرسیدم: «کدام گردان؟!» گفت: «ادوات.» پرسیدم: «اسمش چیه؟» گفت: «جهانبخش رسولی.» تازه فهمیدم که اینجا ساختمان گردان ادوات و آن برادر بسیجی هم فرمانده گردان است، ولی آن‌قدر تواضع داشت که اگر کسی به من نمی‌گفت که او فرمانده است، شاید اصلاً متوجه این موضوع نمی‌شدم. 👈تکمیلی این خاطره در کتاب 📚خاطرات 📒 🌐 خرید اینترنتی کتاب👇 https://bistoonart.com https://sooremehr.ir/book/3321 🇮🇷 @dooshkachi
❤️دلتنگی مادرانه 📖 من و مادرم بعد از چند ماه همدیگر را می‌دیدیم و درد و دل‌هایمان تمام شدنی نبود. نمی‌دانستم در این مدت چه سختی‌هایی کشیده است. مادرم گفت: «یک بار به سنقر رفته بودم و پاسداری دیدم که هم سن و سال تو بود و از این لباس‌های جنگلی تنش کرده بود. جلو رفتم و دستم رو به گردنش انداختم و گفتم: «پسری دارم که مثل شما پاسداره، میگن لباس‌هاش هم مثل لباس‌های شماست. ازش خبری نداری؟» او هم از من پرسید: «مادرجان! پسرت کجاست؟» من هم گفتم: «نمی‌دانم، ولی میگن توی جنگل‌ها و اون دور دورها با دمکرات‌ها می‌جنگه.» ... 👈تکمیلی این خاطره در کتاب 📚خاطرات 📒 روستای 🌐 خرید اینترنتی کتاب👇 https://bistoonart.com https://sooremehr.ir/book/3321 🇮🇷 @dooshkachi
🌷به یاد قمی 📖... شخصیت تو دل برویی داشت. او با بچه‌های تیپ ارتباطی صمیمی و اُنس و اُلفتی دیگر داشت، طوری که در قلب‌شان نفوذ کرده بود و همه از او اطاعت می‌‌کردند. رفتار عملی او برای ما درس بود. هیچ‌گاه از او تکبر ندیدم. یک روز برای اقامه نماز به نمازخانه پادگان رفتیم، او را زیر نظر گرفتم. در هنگام نماز، با حالتی خاضعانه سرش را پایین انداخته بود و با خشوعی خاص دست‌هایش را برای قنوت بالا آورده بود و حال معنوی عجیبی داشت ... 👈تکمیلی این خاطره در کتاب 📚خاطرات 📒 🌐 خرید اینترنتی کتاب👇 https://bistoonart.com https://sooremehr.ir/book/3321 🇮🇷 @dooshkachi
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 نسل جدید را با آشنا کنید 🔻 رهبر انقلاب: نسل جدید خیلی از مسائل دفاع مقدّس را نمیدانند... آن طوری که شما قضایا را میدانید، ما باید کاری کنیم نسل امروز همین جور آن حادثه را بشناسد و ببیند و بداند. این آن توقّعی است که بنده از خودم و از دیگران در این زمینه دارم. 🏷 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
43.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از پیشکسوتان و فرماندهان دفاع مقدس. ۱۴۰۱/۶/۳۰ 💻 Farsi.Khamenei.ir
📺جان و تن (گفتگو با قهرمانان مردمی ۸ سال دفاع مقدس) 📍با حضور آقای راوی کتاب 🗓هفته دفاع مقدس - ۱۴۰۱ ⏰حوالی ساعت ۱۷ 🎞شبکه ۳ سیما 📎 🌐 خرید اینترنتی کتاب👇 https://bistoonart.com https://sooremehr.ir/book/3321 🇮🇷 @dooshkachi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺تیزر برنامه «جان و تن» (گفتگو با قهرمانان مردمی ۸ سال دفاع مقدس) 📍با حضور آقای راوی کتاب 🗓هفته دفاع مقدس - ۱۴۰۱ ⏰حوالی ساعت ۱۷ 🎞شبکه ۳ سیما 📎 🌐 خرید اینترنتی کتاب👇 https://bistoonart.com https://sooremehr.ir/book/3321 🇮🇷 @dooshkachi
📚 خاطره‌بازی با رزمنده‌ای که پایش را به تیربار بست 📇 روایت خبرگزاری ایسنا کرمانشاه درباره آقای راوی کتاب را از آدرس زیر دنبال کنید: 👇🏻 🌐 isna.ir/xdMvF9 🌐 خرید اینترنتی کتاب👇 https://bistoonart.com https://sooremehr.ir/book/3321 🇮🇷 @dooshkachi
🔴بی‌شرفی ضدانقلاب در مبارزه 📖یک شب سر کوچه‌ای به همراه یکی از پیشمرگه‌هایی که طرفدار ما بودند، نگهبان بودم. او چند متری با من فاصله داشت. یکی از خانه‌های اطراف، مشکوک به نظر می‌رسید. ناگهان دیدم پرده‌ای کنار رفت و زن کاملاً برهنه‌ای را دیدم که خودش را به شیشه پنجره چسبانده بود. شرمم گرفت و صورتم را برگرداندم تا آن صحنه زشت را نبینم. از آن مکانی که در آنجا ایستاده بودم، حرکت کردم و کمی آن‌طرف‌تر رفتم ... بعد از این‌که آن پیشمرگه ماجرا را فهمید، چند نفر از نیروها را خبر کرد و وارد آن خانه شدند و پنج نفر را دستگیر کردند که دو نفرشان زن بودند و دو قبضه کلاشینکف هم داشتند. از لهجه آنها و فارسی حرف زدن‌شان فهمیدم که از اهالی آن منطقه نبودند. اینجا بود که متوجه شدم ضدانقلاب از چه حربه‌هایی علیه ما استفاده می‌کند. 👈تکمیلی این خاطره در کتاب 📚خاطرات 📒 🌐 خرید اینترنتی کتاب👇 https://bistoonart.com https://sooremehr.ir/book/3321 🇮🇷 @dooshkachi
🚬وقتی جلوی فرمانده سیگار کشیدم! 📖... به ظاهر نیروهای خوبی بودند، اما برادر رسولی چند نفرشان را نپذیرفت و دستور داد که آنها را برگردانند. تعجب کردم! بعد از یکی دو ساعت، مسئول پرسنلی را دیدم و با کنجکاوی از او پرسیدم: «چرا این نیروها رو برگرداندید؟!» گفت: «اینها رو نمی‌خوایم.» پرسیدم: «چرا؟ مگه چه شده؟!» گفت: «برای این‌که سیگاری‌اند!» گفتم: «خب، چه اشکالی داره؟» به برادر رسولی اشاره‌ای کرد و گفت: «اون برادر رو می‌بینی؟ خیلی به سیگار حساسه. کسی رو که سیگاری باشه، توی گردان راه نمیده؛ توی این گردان هم کسی اهل سیگار نیست.» تا این جمله را از او شنیدم، برای لحظه‌ای مات و مبهوت ماندم. تعجب کردم و با خودم گفتم: «من توی اتاق فرماندهی و جلوی چشمش سیگار کشیدم. چطوری چیزی به من نگفت؟!» ... 👈تکمیلی این خاطره در کتاب 📚خاطرات 📒 (ص) 🌐 خرید اینترنتی کتاب👇 https://bistoonart.com https://sooremehr.ir/book/3321 🇮🇷 @dooshkachi
🌷ما از نسل عاشورائیان میمک هستیم ▫️روایتگری جناب آقای راوی کتاب در مسجد 🔺در یکصد و یازدهمین جلسه پیشکسوتان جهاد و شهادت که در تاریخ 27 مهرماه 1401 در مسجد شهید علیرضا عاصمی کرمانشاه برگزار شد، راوی کتاب دوشکاچی به تشریح عملیات عاشورا پرداخت و از مقاومت نیروهای در محاصره شیار نی‌خزر گفت. وی بیان داشت: «رزمندگان ما به مدت چند روز بدون آب و غذا ماندند و با تنی زخمی در محاصره دشمن مقاومت کردند. وقتی تمام راه‌ها برای نجات‌شان به بن‌بست منتهی شد و به آنها گفته شد که ما دیگر نمی‌توانیم کاری برای شما بکنیم و هر طور خودتان صلاح می‌دانید تصمیم بگیرید، آخرین پیام بیسیم‌شان این بود: «ما مقاومت می‌کنیم، ما هرگز تسلیم نمی‌شویم.» تا آخرین نفر جنگیدند و بعد از 13 سال پیکرهایشان که همه تیر خلاص خورده بود یکجا تفحص شد. حال دشمنان خارجی و مزدوران داخلی بدانند ما از همان نسل هستیم و هیچ حیله، نیرنگ و فشاری نمی‌تواند ما را به تسلیم شدن وادار کند و پوزه بدخواهان را به خاک خواهیم مالید.» 📍 (ص) 🌐 خرید اینترنتی کتاب👇 https://bistoonart.com https://sooremehr.ir/book/3321 🇮🇷 @dooshkachi
50.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😄لبخندهای مقدس 🔺خاطراتی طنز از راوی کتاب دوشکاچی در مورخه 20 آبان 1401 در برنامه افلاکیان شبکه استانی زاگرس، سیمای مرکز کرمانشاه 📍 (ص) 🌐 خرید اینترنتی کتاب👇 https://bistoonart.com https://sooremehr.ir/book/3321 🇮🇷 @dooshkachi
📚 در حق شهدای غواص کربلای ۴ اجحاف شده است 📚 مظلومیت غواصان شهید پس از کربلای ۵ به عینه مشاهده شد 📚 رشادت شهدای غواص زمینه‌ساز پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات کربلای5 📚 برد قلم‌ها از بُرد موشک‌ها بیشتر است! 📇 روایت خبرگزاری ایرنا کرمانشاه از آقای راوی کتاب در خصوص رشادت و ایثار غواصان دریادلی که با شجاعت تمام به دل دشمن زدند ولی در نهایت مظلومیت به شهادت رسیدند را از آدرس زیر دنبال کنید: 👇🏻 🌐 https://irna.ir/xjL3P3 🌐 خرید اینترنتی کتاب دوشکاچی با تخفیف 20 درصد👇 https://bistoonart.com 🇮🇷 @dooshkachi
✌🏻صمیمانه 📖... در میان آنها احساس غربت خاصی می‌کردم. در این مدت کوتاه، رفتارهایشان را زیر نظر داشتم و با بچه‌های خودمان مقایسه کردم. از زمین تا آسمان با هم فرق داشتیم. ما در بین بچه‌های تیپ ویژه شهداء زمانی که غذا توزیع می‌شد، جای خودمان را در صف غذا به یکدیگر می‌دادیم و موقع غذا گرفتن هم به اندازه‌ای که بتوانیم بخوریم، غذا می‌گرفتیم. به یکدیگر پرخاش نمی‌کردیم، حتی اگر حق هم با ما بود. هیچ وقت به سهمیه‌‌مان اعتراض نمی‌کردیم. کم و زیادش صدای ما را در نمی‌آورد و در زمان غذاخوردن هم به تنهایی غذا نمی‌خوردیم؛ به رفقایمان تعارف می‌کردیم و با هم غذا می‌خوردیم ... 👈تکمیلی این خاطره در کتاب 📚خاطرات 📒 🌐 خرید اینترنتی کتاب👇 https://sooremehr.ir/book/3321 🇮🇷 @dooshkachi
هدایت شده از شهید رسولی
رهبر معظم انقلاب: امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. بیست و دومین سالگرد شهادت سردار رشید اسلام «حاج جهانبخش رسولی» فرمانده با اخلاق و دلیر تیپ ظفرمند نبی‌اکرم(ص) استان کرمانشاه را گرامی می‌داریم. شادی روحش صلواتی هدیه بفرمائید. برای ورود به صفحه یادبود مجازی این شهید والامقام به نشانی زیر مراجعه نمائید👇🏻 🌷 https://yadcode.ir/qr/87693 🌹تاریخ شهادت : ۱۳۷۹/۱۰/۱۲ 🇮🇷 @shahidrasooli
🌷به یاد حماسه نبرد تن با تانک 📖... در ورودی مزار توقف کردیم. تابلویی در آنجا به چشم می‌خورد که رویش نوشته شده بود: «هویزه، کربلای شهیدان مظلوم و بی‌غسل و کفن.» همانجا فاتحه‌ای خواندیم و بعد هم قدم‌زنان به طرف مزار شهدا رفتیم. سکوت خاص و فضای سنگینی در مزار شهدا حاکم بود. آن چیزی که تقریباً در میان 70 مزار شهیدی که در آنجا آرمیده بودند برایم جلب نظر می‌کرد، این بود که روی همه آنها سه عبارت یکسان نقش بسته بود: «شهید»، «محل شهادت: هویزه» و «تاریخ شهادت: 1359/10/16». بیشتر شهدا جوان بودند و شاید کمتر از 22 سال سن داشتند. باور مبارزه تن به تانک و ایستادن در مقابل آهن‌پاره‌های غول‌پیکر دشمن، آن هم با سلاح‌های سبک اولیه و قدیمی آن‌قدر سنگین بود که تن هر انسان دردمندی را به لرزه می‌انداخت ... 👈تکمیلی این خاطره در کتاب 📚خاطرات 📒 (ص) 🌐 خرید اینترنتی کتاب👇 https://sooremehr.ir/book/3321 🇮🇷 @dooshkachi
Halabcheh-Emdad.mp3
3.52M
🎙پادکست | روایتی از امدادرسانی رزمندگان اسلام در بمباران حلبچه 📚خوانشی از کتاب خاطرات 🙏با صدای جناب آقای ریاضی (@aghayeriazi1401) 📍 (ص) 🇮🇷 @dooshkachi
🌸 شال‌دورَکانی 📖 زمستان با تمام سختی‌هایش سپری شد و رفته‌رفته به فصل بهار نزدیک شدیم. ایام نوروز برای ما بچه‌ها حال و هوای دیگری داشت. همه خوشحال بودند و ما هم به عشق شیرینی و آجیل و عیدی‌گرفتن از بزرگترها، سر از پا نمی‌شناختیم. عیدی گرفتن ما هم شکل و شمایل متفاوتی داشت. شب سال تحویل بود که با دوستانم و بچه‌های فامیل جمع شدیم و هر کسی یک شال یا روسری از خانه‌اش آورد و آنها را گره زدیم تا مثل یک طناب بلند شود. روی پشت‌بام بیشتر خانه‌ها یک سوراخ گِلی بود که معمولاً در راستای تنور خانه قرار داشت و اصطلاحاً به آن «باجه» می‌گفتیم. شال‌ها و روسری‌ها را از داخل باجه به داخل خانه آویزان کردیم. با این کارمان صاحب‌خانه هم متوجه شد که از آنها عیدی می‌خواهیم. چند دقیقه نگذشت که چند تخم‌مرغ رنگی پخته و یک مشت نخود و کشمش توی روسری گذاشتند و آن را گره زدند... به این کار «شال‌دورَکانی» می‌گفتیم. 👈تکمیلی این خاطره در کتاب 🎙خاطرات 📒انتشارات 📍 🇮🇷 @dooshkachi
Nabard-Kordestan.mp3
2.13M
🎧 پادکست | روایتی از یک نبرد جوانمردانه در کردستان 📚 خوانشی از کتاب خاطرات 🎙 با صدای جناب آقای ریاضی (@aghayeriazi1401) 📍 🇮🇷 @dooshkachi
📨 پیام به مناسبت 🕌 ای قدس عزیز! روزهای آخر اسارت تو از چنگال غاصبان صهیونیست است. رزمندگان جبهه مقاومت در نقطه رهایی منتظر اعلام رمز عملیات توسط فرمانده کل قوا حضرت امام خامنه‌ای(حفظه‌الله) هستند. 👊 ای صهیونیست‌های رذل! گوش‌هایتان را به زمین بچسبانید تا صدای پوتین رزمندگان مقاومت را در نزدیکی‌تان از هر طرف بشنوید. بهتر است برای نجات جان خود هر چه سریع‌تر شنا بیاموزید و جلیقه نجات تهیه کنید، چون تنها راه فرارتان دریاست و شما را به دریا خواهیم انداخت تا خوراک کوسه‌ها گردید. 📍 🇮🇷 @dooshkachi
مثل یک پدر.mp3
3.77M
🎧 پادکست | مثل یک پدر | روایتی از شهادت محمد بروجردی 📚 خوانشی از کتاب خاطرات 🎙 با صدای جناب آقای ریاضی (@aghayeriazi1401) 📍 🇮🇷 @dooshkachi
ChahChah BolBol Kermanshahy.mp3
4.24M
🎧 پادکست | چهچه بلبل کرمانشاهی! | روایتی از دلدادگی متقابل میان رزمندگان و شهید کاوه 📚 خوانشی از کتاب خاطرات 🎙 با صدای جناب آقای ریاضی (@aghayeriazi1401) 📍 🇮🇷 @dooshkachi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 روایت دوشکاچی از یک جنایت بشری 📖خوانشی از کتاب خاطرات آقای پیرامون جنایت ددمنشانه در حمله به بیمارستان امام خمینی(ره) اسلام‌آبادغرب در سال ۱۳۶۷ و کشتار بی‌رحمانه مردم بی‌گناه و بی‌دفاع. 📍 (ص) 🎙با صدای جناب آقای ریاضی (@aghayeriazi1401) 🇮🇷 @dooshkachi