eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
802 دنبال‌کننده
377 عکس
48 ویدیو
14 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. ارتباط با ادمین: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
49.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محمد ضیف، فرمانده گردان های قسام: اسرائیل بداند دوران ترور فرماندهان و دانشمندان به پایان رسیده، در سایه جنایت های مدوام در حق مردم ما و عربده کشی های اشغالگر و سکوت بین المللی تصمیم گرفتیم که با یاری خداوند مانع از ادامه این جنایت ها شویم تا دشمن بفهمد زمان عربده کشی بدون مجازات تمام شده است.
🔴 ارتباط جوهری روش، دانش، اداره ... ویلیام بلوم می‌گوید: «نظریه‌ی سیاسی» با «نظام سیاسی» مرتبط است و «روش» با این مجموعه هماهنگی دارد؛ مثل تناسب و تقارن «متافیزیک افلاطون» با «نظام فیلسوف‌شاهی» و «روش دیالکتیک غیرتاریخی». توجه به این تناسب و هماهنگی تحلیلِ واضح‌تری از چگونگیِ تاثیرگذاریِ «نابسندگیِ تاملاتِ انتقادی» بر «تدوین نظریه‌ی دولت بومی» و «فرآیند » را در اختیارمان قرار می‌دهد تا خاستگاه بنیادین تشتت در اداره‌ی را درک نماییم. به‌‌تبع دیدگاه بلوم، میان سه ساحتِ تئوریکِ ساختِ سیاسی (یعنی: «روش» و «دانش» و «الگو»ی اداره) نیز هماهنگی و تقارن حاکم است. زیرا هر شیوه‌ای از اداره، مبتنی‌بر مجموعه‌ای از دانش‌هاست؛ این دانش‌ها ذیل روش مشخصی کسب اعتبار کرده و برای جریان‌یافتن در متن جامعه مشروعیت می‌یابند. وقتی در شیوه‌ی اداره‌ی جامعه اختلالی رخ می‌دهد، نشان‌دهنده‌ی عدم هماهنگی و تقارن این سه ساحت نظری است. زمانی‌هم‌که این سه ساحت به‌طور اساسی دگرگون شوند و هماهنگی جدیدی میان آن‌ها شکل بگیرد، می‌توان از تولد و ظهور شیوه‌ی جدیدی از اداره‌ی جامعه سخن گفت. مرور فرآیندِ تاریخیِ تکوینِ این مدعا را تایید می‌کند. https://virgool.io/@mhtaheri https://eitaa.com/doranejadid
🔴 دگردیسی آسمان جدید به دولت مدرن 🔴 واسطه‌گری «مارن مرسن» در انتقال «روش دکارت» به «فلسفه سیاسی هابز» (Marin Mersenne) (1588-1648م) -کشیش و فیلسوف و ریاضی‌دان و موسیقی‌دان فرانسوی- تحصیلات خود را در مدرسه‌ی ژزوئیت‌های لافلاش پاریس پی گرفت. با تسلطی که به زبان عبری داشت، به تدریس الهیات در اسقف‌نشین نِوِرس (Nevers) -شهری در نزدیکی پاریس- روی آورد. وی هیچ‌گاه عضو رسمی فرقه‌ی نبود، بلکه به مکتب «مینیم» (Minims) تعلق خاطر داشت؛ فرقه‌ای که در قرن پانزدهم میلادی توسط (Francis of Paola) در پایه‌گذاری شده بود و با تکیه بر ، بسط نگاه طبیعت‌گرایانه به علم را دنبال می‌کرد. چهار سال از عمر خود را وقف نگارش کتاب (Quaestiones celeberrimae in Genesim) (1623م) نمود که با نگاهی فلسفی-کلامی به «مساله‌های مشهور در کتاب پیدایش» می‌پرداخت. مارین مرسن از دوستان بسیار نزدیک رنه دکارت بود؛ به گواهی اسناد تاریخی، در شکل‌گیری اندیشه‌ی سهم بسیار تعیین‌کننده‌ای داشت. او هم‌چنین با سرسختی تمام از دفاع می‌کرد و در ترجمه‌ی برخی از کتاب‌های مکانیکی وی به او کمک می‌نمود. تاسیس آکادمی پاریسین (Academia Parisiensis) در سال 1635 از جمله‌ی مهم‌ترین اقدامات مرسن است. با این کار توانست بیش از 140 نویسنده در حوزه‌ی ستاره‌شناسی، فلسفه و ریاضی را گرد هم آورد و با برگزاری مناظره میان آن‌ها، به تحول علمی آن دوران شتاب بخشد؛ دکارت، گالیله، و از جمله‌ی سرشناسان علم بودند که به همکاری با این آکادمی اقبال کردند. این مرکز به نشر آرای این دانشمندان تبدیل شد و برای نمونه، متفکرانی هم‌چون: و را با آرای دکارت آشنا نمود. آکادمی مرسن الهام‌بخش تاسیس «آکادمی علوم پاریس» و «انجمن سلطنتی لندن» و «آکادمی ژان بابتیست کولبر» واقع شد و کم‌تر از 30 سال بعد، الگوی او به‌تدریج مورد اقتباس قرار گرفت. می‌نویسد: «هابز در اوایل دهه‌ی 1630... به‌نحو فزاینده‌ای درگیر آزمایش‌هایی علمی شد که توسط پسرعمه‌های اِرل دِوونشر -یعنی سِر چالرز کَوِندیش و برادر بزرگ او اِرل نیوکاسل- انجام می‌گرفت. شیفتگی هابز به علوم طبیعی در حد فاصل 1634 و 1636، که در سفر سیاحتی اِرل جوان به و با او بود، تشدید شد. در جریان اقامت آن‌ها در پاریس در 1634، با مارین مِرسِن آشنا شد که بعد او را در شرح حال منظومش به‌عنوان محوری که ستاره‌های دنیای علم بر مدار آن می‌چرخند، معرفی کرد». https://virgool.io/@mhtaheri https://eitaa.com/doranejadid
🔴 هستی‌شناسی قدرت گذار از تعاریف اثبات‌گرایانه در سیاست برای تعریف سیاست از منظر هستی‌شناسی باید از تعاریف اثبات‌گرایانه فراتر رفت. بورلاتسکی در کتاب «قدرت سیاسی و ماشین دولت»، نگاهی مکانیکی به سیاست دارد و ضمن کاربست «استعاره‌ی کارخانه»، تعریف سیاست را به پروسه‌های مشخصی از اعمال قدرت سیاسی محدود می‌کند (بورلاتسکی، 1360، ص. 15). در نظر مک آیور، سیاست صرفا هنگام اعمال قدرت توسط تشکیلات متمرکز معنا می‌یابد (آیور، 1344، ص. 29). در نگاهی تنگ‌نظرانه، برتراند راسل و رابرت دال، سیاست را صرفا به‌معنای اقتدار یا قدرت مشروع دانسته‌اند (راسل، 1361، ص. 217 و دال، 1364، ص. 26). آدریان لفت‎‌ویچ در موضعی هم‌دلانه با گمبل بر اتخاذ تعریف فرآیندی از سیاست تاکید نمود و نوشت: سیاست، عرصه‌ای مجزا از فعالیت و زندگی عمومی نیست. برعکس؛ سیاست شامل تمام فعالیت‌های همکاری و درگیری درون و میان جوامع است. یعنی جایی‌که موجودات انسانی در جهت تولید و بازتولید زندگی بیولوژیکی و اجتماعی خودشان به‌دنبال سازمان‌دهی استفاده، تولید و توزیع منابع انسانی و طبیعی و غیره برمی‌آیند. (leftwich، 1984، صص. 5-64 به‌نقل‌از: مارش و استوکر، 1388، ص. 28) https://virgool.io/@mhtaheri https://eitaa.com/doranejadid
🔴 عضویت شهروندان در سازمان دولت: از گهواره تا گور موضوع افعال سیاسی، سامان‌دهی است. مصلحان اجتماعی و رهبرانی که دغدغه‌ی تربیت آحاد مردم را داشته‌اند، همواره نسبت به تغییرات سیاسی حساس بوده‌اند. تحولات عرصه‌ی سیاسی، چه بخواهیم و چه نخواهیم، حوزه‌های خصوصی را نیز درمی‌نوردد. «سیاست و تحولات سیاسی بر کل حیات اجتماعی تاثیر می‌گذارد. با سوءتصمیم یا حسن تصمیم‌گیری ممکن است: جنگ، انقلاب، کودتا یا اصلاحاتی صورت بگیرد و همه‌ی حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، دینی، فکری و فردی افراد را دگرگون سازد... شهروندان به‌طور اجباری عضو سازمانی هستند که «دولت» نام دارد و همه‌ی وجوه و مراحل زندگی ایشان در درون چنان سازمانی شکل می‌گیرد و تعیین می‌شود. قوانین دولتی چارچوب فعالیت و زندگی همگان را تعیین می‌کند و فرد به‌محض تولد، در چشم‌انداز قدرت دولتی قرار می‌گیرد: سرشماری می‌شود؛ شناسنامه پیدا می‌کند؛ تابع قوانین مختلف دولتی می‌شود و باید در مراحل مختلف زندگی خود از قدرت‌های مختلف اطاعت کند... بنابراین، سیاست با کل زندگی انسان‌ها در جامعه سروکار دارد و از تعیین‌کننده‌ترین عوامل زندگی انسان است» https://virgool.io/@mhtaheri https://eitaa.com/doranejadid
🔴 این 200 سال را بخوانید... روشنفکران مسلمان، تاریخچه‌ی در منطقه‌ی آسیای غربی یا آسیای میانه، منطقه‌ی ، ، را با دقت نگاه کنند، ببینند ـ که در این منطقه استعمارِ یکه‌تاز بود و در بعضی از مناطق، ـ در این مناطق با اسلام چه کار داشت و نسبت به اسلام چگونه فکر می‌کرد و تأثیرات آن حرکات وسیع و همه‌جانبه و پول‌های زیادی را که خرج کردند، بر روی جریان فکر اسلامی در این منطقه مطالعه کنند و مشاهده کنند. البته در این خلال و اصلاح‌گرانی از قبیل و محمد عبدُه پدید آمدند، و بسیاری از روشنفکران در ایران، و بالاخره اقبال لاهوری در هند، فهمیدند که دارد چه اتفاق می‌افتد. این فریادی را که شما در کلمات اقبال مشاهده می‌کنید، فریادِ مصیبت یک انسان آگاه و روشنفکر است که مشاهده می‌کند اسلامش را دارند چه‌جور از دستش می‌برند. حرکات وسیع سیدجمال‌الدین در مصر، ایران، هند، اروپا و عثمانی، همه ناشی از این احساس خطر بسیار حادّی است که آن روز، دشمنِ اسلام طراحی و برای آن پول‌های بسیاری را خرج می‌کرد و متفکرین زبده‌ای را به این کار می‌گماشت. تعداد کنفرانس‌هایی که در آن، درباره‌ی اسلام فکر می‌شد، در کشورهای اروپایی به‌مراتب بیشتر از مجالسی است که علمای اسلام، در سطوح بالا برای و تحقیقات تشکیل می‌دادند. می‌شود گفت که: استعمار یک برای حذف و محو اسلام از کل مناطق اسلامی به‌دست آورد؛ طرحی که آمیزه‌ای بود از تلاش سیاسی و تلاش فرهنگی و تلاش اجتماعی و تلاش نظامی. ، یعنی تاریخ نیم قرنِ اولِ قرن بیستم، کاملاً حاکی و نمایشگر این استراتژی وسیع و همه‌جانبه است. آیت‌الله خامنه‌ای: 12 بهمن 1367 . https://virgool.io/@mhtaheri https://eitaa.com/doranejadid
🔴 قرن خشن همه می‌دانند که ، قرن مقابله‌ی با دین و تحقیر دین بود؛ هر دینی. قرنی بود و فصلی بود که بشر خواست با تکیه‌ی بر و خِرَدگرایی، اعلام کند که از دین بی‌نیاز است، و این اعلام آن‌چنان خشن و غیرمؤدبانه و غیرمنطقی انجام گرفت که آثار تخریبی آن در تمام جوامع بشری که پایبندی‌ای به دینی داشتند، محسوس شد. در همین قرن نوزدهم بود که چهره‌ی خشن خودش را در دنیا نشان داد و آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین و کشورهای عقب‌افتاده‌ی تقریباً سراسر دنیا، به‌نحوی از انحا، مدت‌ها زیر شلاق استعمار و زیر چکمه‌ی خشن استعمار قرار گرفت. در منطقه‌ی اسلامی، استعمار هدف خودش را مقابله‌ی با اسلام ـ به‌عنوان یک اندیشه‌ی مانع و رادع از وصول استعمار به اهداف خودش ـ قرار داد. تاریخِ مبارزات و استعمار مردم هند، تاریخ ایران، تاریخ آسیای مرکزی، تاریخ شمال آفریقا ـ مصر ـ و برخی از کشورهای دیگر، به‌طور کامل حاکی از این است که استعمار اروپایی در این مناطق، مبارزه‌ی با اسلام را به‌عنوان یکی از هدف‌های حتمی و قطعی خودشان قرار دادند. به‌خصوص در منطقه‌ی نزدیک آسیا، یعنی ایران، افغانستان، ترکستان و هند، سیاستمداران آن روزِ انگلیس، صراحتاً این را اعلام می‌کنند که باید با اسلام در این مناطق مبارزه کرد و آن را نابود کرد. آیت‌الله خامنه‌ای: 12 بهمن 1367 . https://virgool.io/@mhtaheri https://eitaa.com/doranejadid
🔴 قرن اسلام‌زدایی در اواخر قرن نوزدهم، معروف که قدرتِ مطلقه‌ی منطقه‌ی و در برهه‌ای از زمان بود، در کتاب خودش نوشت: «حیات بدون تصرف این منطقه و به‌خصوص هند، امکان‌پذیر نیست» و نایب‌السلطنه‌ی هند، لُرد آلِنبُرو نیز گفت: «تا وقتی مسلمان‌ها در هند حضور دارند، امکان سیادت مطلق انگلیس بر هند امکان‌پذیر نیست.» انگلیسی ها این را از روی تجربه می‌گفتند؛ آنان مسلمین را هم در هند و هم در تجربه کرده بودند. هم در منطقه‌ی و هم در مسائلی حادث شده بود که اطلاعش را داشتند؛ می‌دانستند که عامل و عنصر اصلی برای مقابله‌ی با استعمارِ انگلیس در این منطقه، اسلام است. لذا شروع کردند به . آیت‌الله خامنه‌ای: 12 بهمن 1367 . https://virgool.io/@mhtaheri https://eitaa.com/doranejadid
🔴 واقع‌گرایی در جغرافیای سیاسی تبعات تحولات روشی در سیاست و زمینه‌سازی برای تولد ایران معاصر تحول در «نظام‌های معرفتی» و ظهور اپیستمه‌ی مدرن -به‌تبع رنسانس و انقلاب روشن‌گری- تبعات واضح و گسترده‌ای در عالم سیاست داشت. مهم‌ترین تاثیر این امر، میل شدید کشورهای اروپایی به تصرف آسیا بود. آسیا، انباری بزرگ و مملو از مواد خام بود و بازار بزرگی برای سرمایه‌داری جدید متولدشده در اروپا به حساب می‌آمد. این لقمه‌ی چرب، محرک ‌شد. دراین‌میان، شکل‌گیری بعد از 1648 میلادی نیز بستر مشروعی را برای پیشبرد اهداف استعمار پدید می‌آورد. نظام حقوق بین‌الملل آرام_آرام به‌تبع تولد دولت-ملت‌ها در حال پدیدارشدن بود؛ و با گسترش آن این امکان وجود داشت که یک ظروف‌مرتبطه‌ای را در میان کشورهای تولیدکننده‌ی مواد خام و کشورهای فرآوری‌کننده ایجاد کرد. توضیح این مطلب که تحول روش‌شناسی چگونه به کمک استعمار آمد، مورد اهتمام یادداشت‌هایی قرار خواهد گرفت که محور آن‌ها، واقع‌گرایی در جغرافیای سیاسی است. اتخاذ این رهیافت، تحولات عمیق و پایداری را در کشورهای آسیای مرکزی رقم زد و به تغییرات گسترده‌ی فرهنگی در میان این ملت‌ها انجامید. نیز در بحبوحه‌ی این تحولات متولد شد و خود را از بازشناخت. تمنای بازیابی شکوه گذشته را باید در لحظه‌به‌لحظه‌ی ایران معاصر جست‌وجو کرد. با توجه به اهمیت تاثیر توجه به دقایق و ظرائف روشی در تحلیل تحولاتی که اینک در در حال وقوع است، مطالعه و بررسی این حوزه مطالعاتی را تقدیم مخاطبان محترم کانال خواهم نمود. https://virgool.io/@mhtaheri https://eitaa.com/doranejadid
⭕ تولد ایران معاصر در پهنه‌ی نظام وستفالیایی ✅ چگونه ایران ما متاثر از تحولات ژرف رخ‌داده در اروپا، وارد دوران جدیدی از تاریخ خود شد؟ 🌐 «ایران معاصر»، مولود مواجهه‌ی غارتگرانه‌ی با آسیا در است. 🌐 جغرافیای غرب پس از تجربه‌ی هفت انقلاب بزرگ در: ، ، ، ، ، و ، به بیرون از جغرافیای خود پای گذاشت؛ 🌐 هدف این کشورهای استعماری، عبارت بود از چپاول منابع، معادن، بازارها و نیروی انسانی آسیا و آفریقا و امریکا؛ 🌐 یکی از مهم‌ترین اقدام‌های غرب برای نیل به این هدف ظالمانه، که متاسفانه کم‌تر بدان پرداخته می‌شود، اهتمام آن‌ها به تعمیم «» در دیگر مناطق جهان بود؛ 🌐 با بسط این الگو، ملت‌های مختلف هم‌چون ظروف به‌هم‌پیوسته، به «نظامِ برآمده از غرب جدید» متصل شدند؛ 🌐 به‌واسطه‌ی این اتصال و در اثنای این طرح جهان‌گیرانه، تحولات کشور ما نیز به تابعی از «قبض و بسط » تبدیل گردید و بدین‌ترتیب «» متولد شد. https://virgool.io/@mhtaheri https://eitaa.com/doranejadid
⭕ ایده‌ی «colony» و آغاز جریان استعمار 🌐 هیچ واژه‌ای در توضیح فرآیند بیرون‌آمدن اروپای جدید از مرزهای خود جهت حضور چپاول‌گرانه در بیرون از این قاره، به‌اندازه‌ی کلیدواژه‌ی گویا و کارآ نیست. این واژه توضیح می‌دهد که چگونه اروپا بعد از تجربه‌ی و ایجاد یک «وحدت سیاسی» در این قاره، به فکر اتصال دیگر کشورها به این وحدت جدید افتاد و یک ظروف مرتبطه‌ای را در مقیاس جهانی ساخت. مواجهه‌ی فیلولوژیک با این واژه گویای خیلی از مولفه‌هاست. 🌐 ملت اروپا، را «Colonisation» می‌نامند. تا اواخر قرن 14، واژه‌ی لاتینی «colonia»، به سکونت‌گاهی اطلاق می‌شد که در و خارج از کشور ایتالیای کنونی قرار داشت. رومی‌های باستان وقتی قلمروی را تسخیر می‌کردند، برای تامین امنیت آن‌جا مکانی را می‌ساختند که «Colonia» نامیده می‌شد. با قدری مسامحه می‌توان آن را معادل «پاسگاه» دانست؛ زیرا خانواده‌ی نظامیان رومی به‌منظور تسلط بر این سرزمین در این مکان‌ها سکنی می‌گزیدند تا ضمن حفظ تابعیت اصلی خود، از زمین‌های کشاورزی و دیگر امکانات آن‌جا نیز برای خود بهره‌برداری کنند. اوستیا در ایتالیای امروز، چنین موقعیتی را دارد. این امر تا زمان آگوستوس (نخستین امپراتور روم) و و ژولیوس سزار ادامه داشت، تا این‌که این دو امپراتور تصمیم گرفتند برای سربازان لژیونر خود در سرزمین‌هایی که فتح می‌کردند، زمین‌هایی را اختصاص دهند. این سربازان نیز در عوض موظف بودند زبان لاتین و آداب و رسوم رومی را در این قلمروها گسترش دهند. این زمین اعطایی امپراتور، «colonia» نامیده می‌شد. در صفحه‌ی «Colonia (Roman)» از ویکی‌پدیا فهرستی از این کلونی‌ها را می‌توان مشاهده کرد. https://en.wikipedia.org/wiki/Colonia_(Roman) 🌐 واژه‌ی colonia از ریشه‌ی colonus به‌معنای اخذ شده است. ریشه‌ی باستانی‌تر آن نیز kwel به‌معنای کشت‌کردن است که به‌نوبه‌ی خود از ریشه‌ی یونانی «Apoikia» گرفته شده است. دوره‌ی باستانی استعمارگری به نسبت داده می‌شود؛ اما در ادبیات مطالعات استعمار «Greek colonisation» نام دارد. آن‌ها به تصرف در سواحل روی آوردند و حتی تا در تونس و در لیبی پیش رفتند. در این امتداد، سواحل و که آن‌زمان نام داشت، مورد تصرف ایشان قرار گرفت. https://en.wikipedia.org/wiki/Greek_colonisation 🌐 واژه‌ی «colony» از سال 1540 میلادی به‌این‌سو به شرکت‌ها یا مجموعه‌هایی اطلاق شد که از کشور مادری خود مهاجرت می‌کردند تا در مکانی جدید به کشت و زرع مشغول شوند. آن‌ها ضمن سکونت در این محل‌های جدید، به تابع کشور مادر نیز باقی می‌ماندند. در سال 1610، معنای این واژه یک بار دیگر نیز تغییر کرد و به کشورها یا منطقه‌های تحت تسلط کشورهای اروپایی اطلاق شد. https://virgool.io/@mhtaheri https://eitaa.com/doranejadid
مروری تصویری بر نقشه‌های ترسیم‌کننده‌ی فرآیند از دوران باستان تا قرن بیستم https://virgool.io/@mhtaheri https://eitaa.com/doranejadid
در حدود سده ششم پیش از میلاد. شهرهای در این نقشه به رنگ زرد، شهرهای به رنگ سرخ و دیگر شهرها به رنگ خاکستری نشان داده شده‌اند. https://virgool.io/@mhtaheri https://eitaa.com/doranejadid