#روایت_بخوانیم 0⃣0⃣2⃣ #سلسله_روایتهای_اربعین 🏴
رویای شیرین
دو هفته پیش چنین شبی مشغول جمع کردن لباسهای سفر بودم.
همان زمان میدانستم که عمر این سفر کوتاه مثل یک رویای شیرین زود گذر است.
رویایی که هنوز شیرینیاش کامم را شیرین میکند.
مرور میکنم روزهای قبل از سفر را ...
و از آغاز محرم که هر روز زمزمه میکردم،
«حالا تمام دغدغهام این شده حسین این اربعین کربلا میبری مرا ...»
و ناامیدانه روضههای محرم را سپری میکردم.
هر روز در خاطرم، خاطرات اربعینهای گذشته را مرور میکردم و فکر میکردم که چطور امسال میتوانیم راهی سفر شویم.
و ناباورانه خداوند روزیمان کرد، آن هم همراه با فرزندان.
لحظه لحظهی سفر یاری امام همرامان بود
و ما خود را سپرده بودیم به دریای لطف و کرامتشان.
چند روزیست که سفر ما به پایان رسیده است و امشب که مشغول مرتب کردن لباسهای سفرمان بودم، بی اختیار مداحیای را پخش کردم
«سلام من به حسین و به کربلای حسین...😭»
و من همانطور که لباسها را جمع میکردم با خود نجوا میکردم که آیا سال بعد هم من را دعوت میکنید؟؟!!!
لباسهایم را جدا از دیگر لباسها در کمد جا میدهم و دوباره زمزمه میکنم
«حالا تمام دغدغه ام این شده حسین ...»
اصلا مگر جز حسین دغدغهی دیگری هم میشود داشت؟!
✍ #منصوره_مشایخی
#با_اربعین_تا_ظهور
🌀 دورهمگرام(شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🍃 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید:
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها