#روایت_بخوانیم 7⃣9⃣1⃣
#سلسله_روایتهای_اربعین 🏴
"رویای بهشت"
در زمین قدم بر می داری و در کربلا هستی.
چشمانت خیره به تصاویر زائران کربلاست، در دلت شوری عجیب به پا شده.
لحظههای زیارت، خاطرات سفر و همه لحظات چشم نواز مسیر، را مرور می کنی.
این جا که قدم بر می داری هر گوشه و کناری، تداعی خاطره ای آشنا می کند.
دوستان و هموطنانت را می بینی.
در نگاه هر کدام حرفی نهفته و آشکارا برایت سخن میگوید.
در این جاده و طریق، تفاوت ها کمرنگ می شوند و همه مسیر پر می شود از برادری.
همه همدل و همراه اند.
هر کس در پیاده روی کربلا سهمی دارد.
کسی به بضاعت ایمان و کردار نیکش دعوت می شود.
کسی برای نوکری و خدمت به زائران
و کسی برای دل خودش که پر از شور و شوق است.
و عده ای هم برای ثبت حال خوش این مسیر رهسپار می شوند.
جادهای که با زائران زینت می گیرد.
با قدم هر کدام پر برکت می شود.
جا برای همه هست.
حتی جامانده ها و دور مانده ها هم نیابت میدهند تا سهیم باشند.
و چه خوش است ماندگار کردن و به یادگار گذاشتن لحظه های ناب عاشقان حسین (علیه السلام) و این مسئولیت بر عهده زائران وادی حسین است.
این مسیر هر لحظه پر از زائر است!
دل های زائران پر از شوق زیارت است.
هرکدام به گونه ای نظاره می کنند...
ای کاش ما شاگردان خوبی برای اربعین باشیم و درست تمرین کنیم.
یاد بگیریم، چرا که همه شرایط آموختن در این مسیر فراهم است.
عظمت اربعین اگر عشق، عشق و عشق نباشد
با کدام لفظ و واژه بگوییم چه انگیزه ای و هدفی در سر زائرانت است که این طور خودشان را به تو می رسانند؟!
این روزها و این جمعیت
ورق تازه برای تاریخی است که بگویند، تاریخ کربلا، مظلومیت و شهادت شما تکرار نخواهد شد.
بگویند ما هستیم.
آماده ایم.
دوستت داریم.
همه ی این زیبایی ها به تضادی شناخته می شود که عده ای ناخلف باید بگویند و بسازند و اغراق کنند بلکه آرام بگیرند!!!
مگر غیر این است که شما خیر مطلق هستی و هر شری با شما، راهتان و نامتان غریبه است.
در خیل عظیم زائرانت، عاشقان و دوستدارانت نبودیم و آه می کشیم از فراق و دوری.
ولی یقین داریم در قدم هایی که به سویت آمده اند، دعاگوی ما بودند.
من که به سفره وسیع و گسترده امسال هم نرسیدم.
دلخوشی ام تصاویر ناب، مهمان نوازی ها و اتحاد شیعیانت هست.
هر چه غیر از عشق، شور و شعور ببینیم چشم دل باز نکرده ایم.
مگر راهی که شما مقصد باشی، جز خیر کثیر و لطف لطیف است؟!
حضرت عشق، دل ما در جمع قدم زنان و زائرانی است که با پای پیاده لبیک گفتند و کوله بارشان را از سفر اربعین برداشتند و خوش توفیق بودند.
دل ما بی تاب زیارت و حرمی است که دلتنگش هستیم و می دانیم امن ترین است و حق ترین...
به حال خوبشان غبطه می خوریم و آرزو داریم سفرشان پر باشد از معنویت و برکت.
وقتی نام اربعین می آید و وقتی قرار است بین زائران حسین قدم برداری تو هم قطره ای در دریای بیکران او می شوی.
تو هم ذره ای از وجود کسی میشویم که قرار است در راهش قدم ها برداری و این گامها تمرینی است برای رسیدن به او...
و ما چه میخواهیم جز همین رسیدن و به موقع رسیدن!!!
✍ #لیلا_حاجی
#با_اربعین_تا_ظهور
🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید:
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
#روایت_بخوانیم 8⃣9⃣1⃣
#سلسله_روایتهای_اربعین 🏴
بسمالله | قسمت۱
تلویزیون مثل ساعتی پیش، احتمالا مثل ساعتی بعد، خیل زوار مشایه را نشان میداد. آهِ بین سینهام هنوز به خروجی گلویم نرسیده بود که محمد پسر اوتیستیکم، آمد و روبروی تلویزیون ایستاد. با آرامش و تمرکز دستش را کنار صورتش بالا آورد؛ با انگشتان صاف و بهم چسبیده. چشمهای درشت و مشکیاش چیزی یا کسی را درون تصویر میکاوید. انگار دارد به یک آشنای منتظر علامت میدهد که من اینجا هستم.
میشد روایتم روایتِ حسرت ماندن و جاماندن و دست کشیدنی غمناک، به کولههایی باشد که برای بردن یک کودک با شرایط خاص به میان آن همهمه و گرما و شلوغی، هنوز دل سفت نکردهاند.
میشد روایتم دست کودک اوتیستیکم را گرفتن و دل به دریای مواج زوار زدن و ثبت لحظات پذیرایی موکبها از این مهمان ویژهی اباعبدالله باشد. از آن تجربهی نادر، که وقتی با رنج خودخواستهای به این سفر میآیی، می بینی روی دست می آوردنت و روی دست برمیگردی.
حتی میشد قصهام، قصهی شفا باشد.
✍ #سمانه_بهگام
#با_اربعین_تا_ظهور
🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید:
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
#روایت_بخوانیم 8⃣9⃣1⃣
#سلسله_روایتهای_اربعین 🏴
بسمالله | قسمت۲
حتی میشد قصهام، قصهی شفا باشد.
لحظهای که برای اولین بار انعکاس گنبد حضرت عباس بنشیند توی بلور مردمک چشمهای پسرم و من در بینالحرمین داد بزنم: «ابالفضل! یا عباس! واقعا شفا میدی؟ یا این عراقیها زیادی برات شلوغش کردن؟ به پسر منم نگا کن. منم آرزو دارم برات شلوغ کنم.»
اما نمیدانم چرا توی موکب هیچکدام از این روایتها جایم نیست. قرار نمیگیرم. کلمهای نوشته ننوشته دوباره سُر میخورم توی مشایه، لای آدمها.
مثل آن پیلهای که هیچچیزش شبیه پروانه نیست، مثل آن دانهای که هیچ چیزش شبیه جوانه نیست، مثل آن نطفهای که هیچ چیزش شبیه یک انسان کامل نیست... آدمهای توی مشایه هیچچیزشان مثل آدمهای این دنیای مادی نیست. حتی دیگر شبیه خودِ قبل از کوله بستنشان، خودِ قبل از لمس گذرنامههایشان هم نیستند. آنها قبل از خانه و شهر و کشورشان از خودشان بیرون زدهاند.
وقتی از آنها مینویسم، حسم شبیه وقتهایی است که بعد از نماز به امام حسین سلام میدهم. انگار واژهها زمین و زمان را مثل جلوههای ویژهی سینمایی میشکافند و مسیری از نور بین من و امام میکشند. . الحق که اربعین جلوهی ویژهی خداوند است. من حسرت ندیدن کربلا را نمیخورم، چرا که حقیقتا هر روضهای که در آن گریستهم برایم زیارت مقبولهی سیدالشهدا بود، من حسرت نفس کشیدن میان این آدمها را میخورم. آدمهایی که یک معشوق واحد دارند. حسین جان! اگر آنجا که همه عاشق تواند بهشت نیست، پس بهشت کجاست؟
از پشت به محمد نزدیک میشوم. دستی که محکم بالا گرفته را آرام پایین میآورم. معصومیت دوچندان نگاهش روی گنبد حرم حضرت عباس ثابت مانده است. هنوز توی تصویر غرق است. در گوشش میگویم: «یه روز باهم میریم مامان، باشه؟ شاید سخت باشه، اما بعد از تو من از هیچ سختیای توی این دنیا نمیترسم. بریم؟ » برخورد لبهایم به لالهی گوشش بیشحسیاش را میآزارد و سریع خودش را از توی آغوشم بیرون میاندازد و همانطور که به سمت نامعلومی میدود مکرر میگوید: «بیریم. بیریم» ناگهان دم در خانه میایستد و برایم دست خداحافظی تکان میدهد. این مسافر سبکبار که اینقدر سریع میرود و میرسد، اشک و لبخندم را بهم میآمیزد.
✍ #سمانه_بهگام
#با_اربعین_تا_ظهور
🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید:
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
#روایت_بخوانیم 9⃣9⃣1⃣
#سلسله_روایتهای_اربعین 🏴
زنان اربعینی
با صدای اذان ظهر بیدار شدم؛
در همین چند ساعتی که ما خواب بودیم، خانه ابوعلی پر از مهمان شده است.
حضورمان برای مهمانها جالب است از چشمانشان سوال میبارد؛
شاید چون در این مسیر( کاظمین به کربلا) حضور ایرانیها خیلی کمتر دیده میشود. سر سفره نهار با کمک نرم افزارهای ترجمه سر صحبت را باز کردیم؛ از تعداد فرزندان تا سن و سال؛ از قائدنا الخامنهای تا سیدشان مقتدا صدر؛
از سنتهای ایرانی تا آداب عربی!
از حقوق زنان در ایران و سبک زندگی زنان در عراق!
میگفتند که مردان عراقی به زنانشان سختگیرند و زنان بیشتر در خانهاند!
پرسیدم بچههایتان کجا هستند؟!گفتند ما یک گروه پنج نفره هستیم که بچههایمان پیش پدرهایشان در بغداد هستند و ما برای زیارت راهی کربلا شدهایم!
تعجب کردم و پرسیدم: «پس چطور میگویید مردهای عراقی سختگیرند؟!»
گفت: «اربعین فرق میکند.»
بهراستی که واقعا اربعین فرق میکرد ...
صبح زود قبل از اذان راه افتادیم
چشمانم دنبال زنانی بود که تنها و بدون همسرانشان در حرکتند؛
زنان جوان عراقی در معیت سن و سالدارهایشان؛ با بچه و بدون بچه در تاریکی نیمه شب وسط جادهها به سوی کربلا میروند؛
همین صحنه را خارج از فضای اربعین احتمالا نمیشود تصور کرد؛
خورشید کامل بالا آمده بود و هوا گرمتر از گرم شده بود؛
تصمیم گرفتیم در موکبی بمانیم و تا غروب استراحت کنیم؛
موکب تمیز و خنکی سر راهمان سبز شد و ما مهمان خادمین مهربانش شدیم؛
مهمانهای عراقی که قبل از ما آنجا استراحت میکردند با تعجب به ما نگاه میکردند. پرسیدند: « ایرانی؟» و وقتی ما گفتیم بله گل از گلشان شکفت و گفتند: «حبیبی سلیمانی!!»
با کمک نرم افزار ترجمه کمی با آنها حرف زدیم؛ من که ذهنم دنبال جواب سوالهایم بود، پرسیدم: «شما هر سال میآیید اربعین؟!»
کلی حرف زد و من دست و پا شکسته همینقدر فهمیدم که زنان سالهاست چراغ این راه را روشن نگه داشتنهاند، مردهایشان بعضا مشغول کار و کسب درآمدند ولی زنها از چند روز مانده به اربعین طبق رسم هرساله یک کیف کوچک برمیدارند و دست بچهها را میگیرند و روانه میشوند.
✍ #ارسالی
#با_اربعین_تا_ظهور
🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید:
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
#روایت_بخوانیم 0⃣0⃣2⃣ #سلسله_روایتهای_اربعین 🏴
رویای شیرین
دو هفته پیش چنین شبی مشغول جمع کردن لباسهای سفر بودم.
همان زمان میدانستم که عمر این سفر کوتاه مثل یک رویای شیرین زود گذر است.
رویایی که هنوز شیرینیاش کامم را شیرین میکند.
مرور میکنم روزهای قبل از سفر را ...
و از آغاز محرم که هر روز زمزمه میکردم،
«حالا تمام دغدغهام این شده حسین این اربعین کربلا میبری مرا ...»
و ناامیدانه روضههای محرم را سپری میکردم.
هر روز در خاطرم، خاطرات اربعینهای گذشته را مرور میکردم و فکر میکردم که چطور امسال میتوانیم راهی سفر شویم.
و ناباورانه خداوند روزیمان کرد، آن هم همراه با فرزندان.
لحظه لحظهی سفر یاری امام همرامان بود
و ما خود را سپرده بودیم به دریای لطف و کرامتشان.
چند روزیست که سفر ما به پایان رسیده است و امشب که مشغول مرتب کردن لباسهای سفرمان بودم، بی اختیار مداحیای را پخش کردم
«سلام من به حسین و به کربلای حسین...😭»
و من همانطور که لباسها را جمع میکردم با خود نجوا میکردم که آیا سال بعد هم من را دعوت میکنید؟؟!!!
لباسهایم را جدا از دیگر لباسها در کمد جا میدهم و دوباره زمزمه میکنم
«حالا تمام دغدغه ام این شده حسین ...»
اصلا مگر جز حسین دغدغهی دیگری هم میشود داشت؟!
✍ #منصوره_مشایخی
#با_اربعین_تا_ظهور
🌀 دورهمگرام(شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🍃 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید:
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
#روایت_بخوانیم 1⃣0⃣2⃣
#سلسله_روایتهای_اربعین 🏴
ریسههای دستگیر | قسمت۱
دفعه اولی که از سفر اربعین برگشته بودیم، هنوز روح و جسمم همان جا مانده بود. یادم است تا چند وقت شبها از خواب میپریدم و چشمهایم را آن قدر گرد میکردم که نشانی از موکب پیدا کنم تا خیالم تخت شود وسط موکب خوابیدهام. اما خوب که نگاه میکردم توی رختخواب خانهام بودم و باز هم غرق یک رویای زود گذر.
دلم نمیآمد حس و حالم پیش خودم امانت بماند و با کسی تقسیم نکنم.
دوست داشتم هر طور شده همهی آدمهای دور و برم را جمع کنم و از همه رشتههای بلند و باریک سفرم که حالا محکم توی بغلشان بودم، حرف بزنم.
دلم یک چیزی توی مایهی مجلسهای بعد از زیارت میخواست. از همان مجلسهایی که پدربزرگ همیشه میگرفت. از مکه و کربلا که برمیگشت همه اهل فامیل را به بهانه ولیمه جمع میکرد و بعد هم مینشست با همان لهجه شیرین محلی از خاطرات تلخ و شیرین سفرش حرف میزد. گاهی میزدیم زیر خنده، گاهی هم غرق اشک میشدیم. گاهی هم کنجکاویمان گل میکرد و حسابی آقاجان را سوال پیچ میکردیم.
راستش زور ولیمه دادن نداشتم. اما زورم به یک چای و شیرینی میرسید. چانهام هم مثل پدربزرگ گرم و شیرین نبود و باید کنار چای و شیرینی برای گفت و گو بهانهای جور میکردم.
نشستم به زیر و رو کردن عکسهای سفر اربعین.
تعدادی از عکسها را گلچین کردم و همسر زحمت چاپش را کشید.
✍ #مریم_برزویی
👈 منبع
#با_اربعین_تا_ظهور
🌀 دورهمگرام(شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید:
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
#روایت_بخوانیم 1⃣0⃣2⃣
#سلسله_روایتهای_اربعین 🏴
ریسههای دستگیر | قسمت۲
بعد هم دور تا دور خانه را طناب کشیدیم و عکس ها را با گیره بهشان آویزان کردیم.
شده بود شبیه زمستانهایی که ریسههای لباس را وسط خانه میزدیم.
حالا بین ریسهها که قدم میزدم انگار از کنار همه اتفاقات آن چند روز عبور میکردم و همه آن تصاویر توی ذهنم جان میگرفت.
مهمانها یکی یکی از راه میرسیدند. قبل از نشستن، ریسهها توجهشان را جلب میکرد، راه میافتادند بین عکسها، نگاه میکردند، به هم نشان میدادند، میخندیدند. چشمهایشان خیس میشد. گاهی هم علامت تعجب و سوال روی سرشان سبز میشد.
آنها هم که رفته بودند یک سرنخ آشنا توی عکسها پیدا میکردند و خاطراتشان را میریختند وسط.
من هم میان مهمانها که حالا حسابی غرق عکسها بودند، راه میرفتم و شیرینی تعارف میکردم.
بفهمی نفهمی حس موکبداری به خودم گرفته بودم که داشت از زوار سفر روحانی حسین (ع) پذیرایی میکرد.
دیدار نمایشگاه که تمام شد، مهمانها دور هم حلقه زدند. فیلمها و خاطرات شد چاشنی ادامه بحث و هرکس یک گوشه مجلس را دست گرفت.
آخر سر هم تصمیم گرفتیم سال بعد همهمان بشویم یک کاروان به سمت حسین علیه السلام.
#از_بندهای_اخوتی_که_گره_می_زند_حسین
✍ #مریم_برزویی
👈 منبع
#با_اربعین_تا_ظهور
🌀 دورهمگرام(شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید:
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
#روایت_بخوانیم 3⃣0⃣2⃣
#سلسله_روایتهای_اربعین 🏴
کاش اربعین بماند برایمان | قسمت۱
به هر قیمتی که هست، باید برسیم به امام.
هیچ چیز جلودارمان نیست. خستگی، گرما، بیخوابی، شلوغی، بیماری.
اگر گرسنه شویم کمی غذا در حال رفتن میخوریم و باز تندتر میرویم. با بغض، یاد عطشش آبی مینوشیم و قدم میزنیم. همه را زائر و عیال امام میبینیم. بیدریغ همه چیزمان را به یکدیگر میبخشیم و در خدمت به هم مسابقه میگذاریم. آخر ما امت امام حسینیم. همه یکی هستیم. من، او و دیگری معنا ندارد. همه دست یکدیگر را میگیریم تا برسیم به امام. امام است که امت را معنا میبخشد. عشق دیدار امام و زیارتش همه چیز را ممکن کرده است. شیرخوار و خردسال و کودکمان را به دندان میکشیم و با خود میبریم. چرا؟
✍️ #هاله_مفیدی
#با_اربعین_تا_ظهور
🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🍃 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید:
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
#روایت_بخوانیم 3⃣0⃣2⃣
#سلسله_روایتهای_اربعین 🏴
کاش اربعین بماند برایمان | قسمت۲
چرا؟
تا به حال با خود فکر کردید چرا هیچ چیز برایمان مهم نیست جز رفتن و رسیدن و یاری کردن. چون امام داریم. چون امت هستیم. چون همه ملک امام حسینیم و غیر از امام، هیچ چیز معنا ندارد. اربعین که تمام میشود. متفرق میشویم. دیگر امت نیستیم. امام هم نداریم. من میشویم. جانِ من، خانوادهی من، بچههای من، آسایشِ من، پولِ من، زندگیِ من. مهربان نیستیم. دیگری میشود، اویی که من نیست. محور نداریم. مقصد نداریم. رغبت نداریم.
آقا جان سی شب در بهترین شبهای سال، دروغ میگوییم که "انا نرغب فی دوله کریمه". اگر رغبت به دولت شماست، اگر شما امام مایی، اگر ما امت حضرت حجتیم، پس چرا در اربعین تمام میشویم؟ ادامه دار نیستیم؟ چرا خسته میشویم؟ چرا نمیدویم تا برسیم؟ چرا دست یکدیگر را نمیگیریم؟ چرا از همه چیزمان نمیگذریم؟ ۱۱۹۰ سال است امام منتظر است تا ما امت شویم و برویم و برسیم. ولی باز ما، من میشویم. از هم میپاشیم.
کاش اربعین بماند برایمان.کاش امت بمانیم و به امام عصرمان برسیم.
✍️ #هاله_مفیدی
#با_اربعین_تا_ظهور
🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🍃 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید:
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
هدایت شده از دورهمگرام؛ شبکهزنانروایتگر
🏴 امروز پرچم نام و پیام حسین بن علی(ع) در بلندترین نقطه از تاریخ بشریت به اهتزاز درآمده، ما نزدیک قلهایم،
باید گامهایمان را بلندتر برداریم و صداهایمان را رساتر کنیم.
ما با #روایت_حقیقت و #تبیین، غرب و غربگرایان را ناامید خواهیم کرد.
اربعین بزرگترین نماد و فرصت #تبیین است.
✍ روایت میکنیم از:
🔹همراهی با پویش "کربلا، طریقالقدس" و همراه شدن بقیه زائرین با این پویش
🔸قصه دعوت به سفر اربعین و راهی شدن در سفر
🔹سختیهای شیرین مسیر پیادهروی اربعین
🔸خدمت به زائرین
🔹جاماندن از سفر و راوی شدن
📲 روایتهای خود را در قالب عکس و متن تا تاریخ ۱۴ شهريور برای ما ارسال کنید.
◀️ به آیدی @z_arab64
در پیامرسان بله و یا ایتا
#سوگواره_سفیران_حسینی
#مسابقه
#دورهمگرام
#با_اربعین_تا_ظهور
🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛
فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
دورهمگرام؛ شبکهزنانروایتگر
🏴 امروز پرچم نام و پیام حسین بن علی(ع) در بلندترین نقطه از تاریخ بشریت به اهتزاز درآمده، ما نزدیک قل
🔔🔔🔔🔔
فقط ۳ روز
فرصت باقیست، برای شرکت در #سوگواره_سفیران_حسینی
📲 آثار خود را به آیدی
@z_arab64
در پیامرسان بله و ایتا، ارسال فرمایید.
#مسابقه
#با_اربعین_تا_ظهور
🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید:
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
دورهمگرام؛ شبکهزنانروایتگر
🏴 امروز پرچم نام و پیام حسین بن علی(ع) در بلندترین نقطه از تاریخ بشریت به اهتزاز درآمده، ما نزدیک قل
:______________🎉🎉🎉🎉🎉__________
سلام به عزیزان همراه،
عیدتون مبارک💐
همانطور که قول داده بودیم
امروز نوبت رسیده به اعلام برگزیدگان دومین سوگواره سفیران حسینی
روایت برگزیده این دوره،
✍ روایت بیواژه از خانم #فاطمه_رجبی است.
اما چهار روایت دیگر هم قابل تقدیر بودند:
✒روایت جهاد یا حرم از خانم
#سمیه_نصیری
✒ روایت کفر نعمت را از کفم بیرون کرد از خانم #زهرا_نجفییزدی
✒ روایت روزهای خنکی که در راهند از خانم
#فاطمهسادات_حاجیباباییان
✒ روایت خدمت از خانم #فاطمهسادات_حسینی
ضمن تبریک به این عزیزان، امیدواریم قلمهایشان در مسیر تبیین حق و راه اهل بیت علیهمالسلام همواره بدرخشد.
__________🎉🎉🎉🎉🎉_____________
#سوگواره_سفیران_حسینی
#مسابقه
#با_اربعین_تا_ظهور
🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید:
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها