eitaa logo
دشمن شناسی
253 دنبال‌کننده
371 عکس
630 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
1️⃣ تصویر فوق، نامه‌ای است از طاهره خطاب به سید زمانی‌که باب در زندان ماکو بود. 2️⃣ این نامه که نویسنده در آن را «باقرالعلوم» خطاب کرده، در کشاکش رویدادهایی نوشته شد که منجر به واقعهٔ دهشتناک جنگ بزرگ قلعه طبرسی گشت. 3️⃣ سند مذکور که اصل آن در مجموعهٔ خانم «هما روحی» در آرشیو «دانشگاه هاروارد» نگهداری می‌شود و به‌خط قرةالعين است، در کنار ده‌ها سند دیگر به‌وضوح نشان‌دهندهٔ ایمانِ مشارالیها می‌باشد. 4️⃣ من نمی‌دانم جناب آقای ، معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی، با چه انگیزه‌ای سعی بلیغ در سفیدنماییِ این سیاهی و زدودنِ هویّت بابی قرةالعين از او را دارند اما این را می‌فهمم که خون‌های ریخته‌شده توسط دست‌های جنایتکار قرةالعين و یارانش را به هیچ پاک‌کننده‌ای نمی‌توان شست! ✍️ محمد دروگر / پژوهشگر تاریخ معاصر
دشمن شناسی.mp3
645.1K
🔹 دشمن شناسی حضرت آیت الله العظمی
هدایت شده از جامعه
11.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه کسی میخواست ارتش رو منحل کنه؟ روحانی ۱۶بهمن۹۸:بعد انقلاب تندروهاوافراطی‌ها شعار انحلال دادند.من ومقام رهبری ارتش را سامان دادیم! اما حال ببینید چه کسی میخواست ارتش منحل کنه اون زمان و با پاسخ محکم شهید مصطفی چمران در مجلس روبرو شد
✡️ خوش‌خدمتی سیدضیاءالدین طباطبایی به یهود 1️⃣ دوران اقامت در خارج از کشور از خرداد سال ١٣٠٠ با برکناری وی از مقام نخست وزیری آغاز می‌شود و تا مهر ١٣٢٢ که وی به کشور بازمی‌گردد، ادامه می‌یابد. 2️⃣ در پائیز سال ١٣١٠ حاج امین الحسینی مفتی اعظم فلسطین که در تدارک برگزاری کنگره‌ای جهت مقابله با افزایش موج مهاجرت به فلسطین بود، دعوتنامه‌هایی برای بسیاری از رجال دولتی و غیردولتی جهان فرستاد. از ایران هیچ مقام دولتی در این کنگره شرکت نکرد ولی دعوتنامه‌ای برای سیدضیاءالدین طباطبائی که در آن زمان در ژنو به سر می‌برد، ارسال گردید. سید نیز این دعوتنامه را پذیرفت و خود را به فلسطین رساند. 3️⃣ اجلاس این کنگره روز ١۴ آذر ١٣١٠ با نطق حاج امین الحسینی آغاز شد. که به سرعت توانست ریاست دبیرخانه کنگره را عهده‌دار شود، پس از دوهفته اقامت به طور موقت به ژنو بازگشت تا کارهای شخصی خود را در این شهر سر و سامان دهد. او مجدداً در بهار سال ١٣١١ به فلسطین بازگشت‌. 4️⃣ سیدضیاء این‌بار ٨ ماه در ماند و اقداماتی برای تأسیس کمیته‌های ملی کنگره و ایجاد شعب آن در بعضی کشورهای عربی به انجام رساند و سپس مجدداً به اروپا بازگشت‌. 5️⃣ سیدضیاء در ١٣١۴ بار دیگر به فلسطین بازگشت و قطعه زمینی را در دره «بیت‌حون‌» در نزدیکی غزه خریداری کرد. او به تدریج با فروش اموال و اثاثیه‌اش در تهران به آبادی قطعه زمین خود در غزه پرداخت‌. 6️⃣ او طی ٨ سال که تا ١٣٢٢ در فلسطین باقی ماند، ظاهراً به کار کشاورزی مشغول بود. اما مشهور است که وی به خواست انگلیس و برای بسط قدرت صهیونیست در آنجا اراضی مسلمانان فلسطینی را خریداری می‌کرد و به یهودیان و آژانس‌های می‌فروخت‌. 7️⃣ نورالدین کیانوری نیز در کتاب خاطرات خود می‌نویسد: «سیدضیاء در فلسطین برای یهودی‌ها کار می‌کرد. یعنی یهودی‌ها از ظاهر اسلامی او استفاده می‌کردند. او زمین‌ها را از مسلمانان می‌خرید و به یهودیان انتقال می‌داد.» 8️⃣ سیدضیاء از توسعه روابط سیاسی با استقبال می‌کرد. در یكی از اسناد می‌خوانیم: یکی از دوستان سیدضیاء الدین طباطبائی اظهار داشته که مقامات اسرائیل با نامبرده مدتی است مکاتبه دارند و منظور از این ارتباط جلب موافقت مقامات عالیه ایران برای بسط روابط با اسرائیل است‌. طباطبائی نیز قبول کرده که در صورت اطمینان به اختفاء فعالیت‌های وی در این زمینه‌، از کمک به این امرکوتاهی ننماید و منظورش از محرمانه ماندن این ارتباط، جلوگیری از رنجش دوستان عرب او می‌باشد.
✡️ ریپورترها، اینتلیجنس سرویس و ایران (١) 💥 اردشیرجی کیست؟ 1️⃣ اردشیرجی پسر ایدلجی پسر شاپورجی در یک خانواده زرتشتی ایرانی‌تبار در بمبئی به‌دنیا آمد. پدر و پدربزرگ او گزارشگران روزنامه انگلیسی تایمز بودند و لذا اردشیر نام خانوادگی «ریپورتر» را برگزید. با توجه به تاریخ استعمار بریتانیا در هند و بهره‌گیری گسترده آن از عوامل بومی و با توجه به این‌که، سیستم جذب دستگاه اطلاعاتی انگلیس یک سیستم موروثی است و با توجه به این‌که هم اردشیر و هم پسرش شاپور ریپورتر در طول زندگی خود کارت خبرنگاری روزنامه تایمز لندن را در جیب داشته‌‌اند، مُحقّیم که این خانواده را کارمندان بومی در بمبئی معرفی کنیم. 2️⃣ اردشیر در نوجوانی برای تحصیل عازم انگلیس شد و با حمایت اینتلیجنس سرویس تحصیلات دانشگاهی را در رشته‌های علوم و حقوق سیاسی، تاریخ شرق و تاریخ باستان به پایان رسانید و عالی‌ترین را فرا گرفت. در این دوران اردشیر استعداد سرشار از خود نشان داد و توانست چنان چهره درخشانی از خود ترسیم کند که او را شایسته مهم‌ترین مأموریت‌های سرّی در ایران متلاطم عهد مشروطه و پس از آن بگرداند و وی را تا پایان عمر در زمره «دوستان صمیمی» رجال معروف انگلیس قرار دهد. 3️⃣ با توجه به نقش و رابطه‌ی ویژه‌ای که بعدها لرد ویکتور روچیلد با شاپورچی، پسر اردشیرجی، داشت و با توجه به عملکردهای اردشیرجی در ایران معتقدیم که در سال‌های اقامت در انگلیس اردشیرجی روابط ویژه‌ای با لرد لئونیل والتر روچیلد و برادرانش داشت و همین رابطه نقش اساسی در سرنوشت بعدی اردشیر و ارتقاء وی در دستگاه اطلاعاتی انگلیس ایفاء کرد. اقامت اردشیر در لندن تا سال ١٨٩٣ ادامه داشت و در اوائل این سال اردشیر ٢٧ساله با اندوخته‌ای غنی به بمبئی بازگشت. 4️⃣ چند ماه پس از بازگشت به بمبئی، اردشیر از سوی نایب‌السلطنه هندوستان مأموریت یافت که راهی ایران شود و سنگرهای دستگاه پُرتوطئه و ترفندباز اینتلیجنس سرویس انگلستان را استوار سازد. ورود به ایران به یک پوشش مناسب نیاز داشت، به‌نحوی که وی در قالب آن بتواند به‌سرعت و سهولت به دربار و محافل اشرافی حاکم راه یابد. 5️⃣ با مرگ مرموز سرپرست زرتشتیان ایران، در کرمان و در میانه سفر به تهران، که حامل هدایای انجمن اکابر پارسیان بمبئی برای دربار بود، موقعیتی مطلوب پدید شد. اردشیر به‌عنوان نماینده انجمن و سرپرست جدید زرتشیان ایران محموله گران‌بهای فوق را به‌دست گرفت و در تهران به ناصرالدین‌شاه، ظل‌السلطان، امین‌السلطان (صدراعظم) و دیگر رجال ناصری تقدیم کرد. بدین‌سان، نقش پنهان و بس مؤثر ۴٠ساله اردشیر ریپورتر آغاز شد و نام او را به‌عنوان مؤسس و کارگردان نخستین شبکه‌های اینتلیجنس سرویس و از بنیان‌گذاران در تاریخ معاصر به ثبت رسانید. ✍️ استاد عبدالله شهبازی
✡️ ریپورترها، اینتلیجنس سرویس و ایران (٢) 💥 اردشیر ریپورتر در ایران 1️⃣ شرح فعالیت‌های ۴٠ساله در ایران، نیازمند پژوهشی جامع است. اما کافی‌است بدانیم که در داستان عجیب نقش سرویس اطلاعاتی انگلیس در حوادث دوره دوم مشروطه و انقلاب گیلان و نهضت جنگل و صعود رضاخان، اردشیر ریپورتر رایزن صائب عالی‌ترین مقامات سیاسی و اطلاعاتی انگلیس و کارگردان اصلی حوادث پس پرده بوده است. 2️⃣ رشید شهمردان در کتاب فرزانگان زرتشتی می‌نویسد: 👈 اردشیرجی مدت ۴٠سال تا پایان زندگی مصدر خدمات بسیار مهمی در ایران بود. دوره‌ی زندگی او، دوره انقلاب و تجدّد و مشروطه‌خواهی بود. نسل جوان جویای ترقّی و نام و شهرت، مغرب‌زمین را نمونه پیشرفت می‌دانستند. 👈 اردشیرجی نه‌تنها بین رجال و درباریان و خاندان سلطنتی ایران طرفِ توجه و صاحب بود، بلکه رجال سیاسی دولت انگلستان مقیم تهران نیز با نظر احترام به او می‌نگریستند و در امور خاورمیانه به‌ویژه ایران جویای نظرات و خیالات او می‌بودند. کابینه انگلستان او را به سمت مشاور مخصوص سفارت خود در تهران منصوب و گذرنامه خصوصی برایش صادر ساخت. 👈 اردشیرجی با خانواده‌های رجال بزرگ ایران آمد و شد داشت و در بیدار کردن ایرانی و آشنا ساختن آنان به حقوق خود کوشش خستگی‌ناپذیر به عمل می‌آورد. خدمات اجتماعی او در پس پرده انجام می‌گرفت. هر چند سال یک‌بار سفری به هند می‌نمود و [؟!] را از نتایج حاصله و روش کار خود باخبر می‌ساخت و طرح فعالیت‌های آینده را می‌ریخت. 👈 اردشیرجی با سران ایل بختیاری روابط صمیمانه داشت و آن‌ها را به اعاده مجد و جلال و فرّ و شکوه تهییج می‌نمود. [!] کلیه سفارتخانه‌های خارجه در تهران با نظر احترام به او می‌نگریستند. رجال معتبر دولت ایران نیز اردشیرجی را مشاور خود قرار می‌دادند، و بسیاری تربیت فرزندان خود را به سرپرستی او واگذار می‌نمودند... ✍️ استاد عبدالله شهبازی
✡️ ریپورترها، اینتلیجنس سرویس و ایران (٣) 💥 استعمار انگلیس و «نُخبگان» ایرانی 1️⃣ جذب بومی و پرورش آنان با روح از مهم‌ترین اهرم‌های سیطره استعمار بر کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین بوده است. 2️⃣ آلبر ممی در تشریح فرآیند استعمارزدگی و استحاله‌ای که در این «نخبگان» رخ می‌دهد، می‌نویسد: «اولین اقدام این است که با رفتن به جلدی دیگر شرایط دیگری را کسب کند. در این‌جا سرمشقی فریبنده، خود را به او ارائه می‌کند. این سرمشق، است؛ آن‌که از هیچ‌یک از کمبودهای او رنج نمی‌برد، همه حقوق را داراست و از ثروت و افتخارات و روش‌های فنی و اقتدار برخوردار! پس اولین آرزوی استعمارزده این خواهد بود که خود را به این برساند؛ تا آن‌جا که از فرط شباهت با او، در او محو گردد. کالایی که استعمارگر تولید می‌کند، یا قولی که او می‌دهد، با اعتماد بیشتری روبه‌رو می‌گردد. آداب و رسوم و لباس و غذا و معماری استعمارگر، حتی اگر با محیط سازگار نباشد، باز به‌شدت تقلید می‌شود و...» 3️⃣ در بررسی تاریخ غرب در ایران، این مکانیسم سلطه را به‌صورت پرورش انبوهی از «رجال سیاسی» و «نخبگان فرهنگی» غرب‌گرا و خودباخته می‌یابیم؛ کسانی که در مکتب میرزا ملکم‌خان‌ها و «فراموشخانه» او الفبای سیاست را آموختند، در «جامع آدمیّت» و «لژ بیداری ایران» نقشی پردسیسه ایفاء کردند و ثمره‌ی کار خود را به‌صورت رژیم بی‌ریشه‌ی به تاریخ معاصر ایران تقدیم داشتند. 4️⃣ شش سال پس از ورود به ایران، «مدرسه علوم سیاسی» توسط دو فراماسون سرشناس، میرزا نصرالله‌خان مشیرالدوله و پسرش میرزا حسن‌خان مشیرالملک تأسیس شد، که هدف جذب «نخبگان» ایرانی و پرورش آنان با روح را به‌عهده داشت. در زمره‌ی مدرسین این مدرسه با نام اردشیر ریپورتر، به‌عنوان معلم ، در کنار چهره‌هایی چون و... آشنا می‌شویم. از درون شاگردان همین مدرسه است که برجسته‌ترین مهره‌های انگلیس و آمریکا برون آمدند و در به کارگزاران درجه اول سیاسی و فرهنگی کشور بدل شدند. ✍️ استاد عبدالله شهبازی
✡️ ریپورترها، اینتلیجنس سرویس و ایران (۴) 1️⃣ در سال ١٣٢٢ق. اردشیر را در زمرهٔ اعضای تهران، که توسط ملک‌المتکلمین و سیدجمال‌الدین واعظ رهبری و اداره می‌شد و اعضای آن عمدتاً از ماسون‌های ایرانی بودند، می‌یابیم و بدین‌ترتیب مُحقّیم که نقش مرموز و درجه اول را در عملیات پس پرده حوادث مورد تأکید مجدد قرار دهیم. در سال ١٣٢۴ق. نیز شاهد تأسیس هستیم، که اردشیر ریپورتر از اعضای آن به‌شمار می‌رفت و به اعتقاد ما مؤسس واقعی و کارگردان اصلی، ولی در پس‌پرده، این مجمع ماسونی بود. 2️⃣ در ایران، در واقع نوعی مکتب به‌منظور جلب نخبگان، پرورش و ارتقاء آنان در هرم سیاسی و فرهنگی کشور در جهت اهداف استعمار بریتانیا به‌شمار می‌رفته، که در مرکز و در پس‌پرده‌های آن دست پنهان در کار بوده است. بنابراین، آن‌چه که بیش از وابستگی‌های رسمی لژهای ایرانی به فراماسونری بین‌المللی حائز اهمیت است، همین نقش فراماسونری ایران به‌عنوان پوشش سیاسی ـ فرهنگی سرویس اطلاعاتی بریتانیا می‌باشد. 3️⃣ اردشیر ریپورتر با بهره‌گیری از موقعیت شامخی که در محافل اشرافی ایران کسب کرده بود، ارتباطات وسیعی را با رجال و معاریف کشور برقرار ساخته و با لطایف‌الحیل می‌کوشید تا آنان را به درجات مختلف، از هواداری فرهنگی غرب تا مزدوری رسمی اینتلیجنس سرویس، جذب کند. 4️⃣ اردشیر ریپورتر طی دوران فعالیت ۴٠ساله خود در ایران (که از ورود او در سال ١٨٩٣م.، سه سال پیش از قتل ناصرالدین‌شاه، تا مرگ او در ٢٣ فوریه ١٩٣٣م./ ۴ اسفند ١٣١١ش. در تهران در اوج سلطنت رضاشاه ادامه دارد)، علاوه بر میراث سیاسی که در قالب تبلور یافت، شبکه‌ای از عوامل اینتلیجنس سرویس را نیز برجای گذارد که به‌مثابه یک «اشرافیّت اطلاعاتی» موقعیت ممتاز خود را در درون یک کاست بسته و موروثی محفوظ داشتند و اعقاب آنان نیز در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی اهرم‌های اساسی حکومت را به‌دست گرفتند.
🕌 امام باقر علیه‌السلام روایت می‌نمایند که: 1️⃣ مردى بر پيامبر اکرم (ص) وارد شد در حالی که هم آنجا بود، يهودى گفت «السّام عليكم» (كه معنايش «مرگ بر تو» است). پيامبر (ص) فرمودند: «عليكم». 2️⃣ يهودىِ ديگرى وارد شد و مانند اوّلى سلام كرد، حضرت همان پاسخ را به او دادند، يهودى سوم وارد شد و مانند دو نفر قبلی سلام كرد، پيامبر همان جواب را به او دادند، عايشه خشمگين شد و گفت: مرگ و غضب و لعنت بر شما باد اى گروه يهود، اى برادرانِ ميمون‌ها و خوک‌ها. 3️⃣ رسول خدا (ص) به عايشه فرمودند: ای عایشه! اگر فحش به صورتى مجسّم می‌شد بد صورتى داشت؛ نرمش و مدارا بر هيچ چيز نهاده نشده جز اين‌كه آن را آراسته، و از هيچ چيز برداشته نشده مگر اين‌كه آن را زشت كرده است. 4️⃣ عايشه گفت: اى رسول خدا مگر سخن آنها را نشنيدى كه گفتند: «السّام عليكم» (يعنى مرگ بر شما). پيامبر فرمود: چرا شنيدم، آيا تو نشنيدى پاسخى را كه به آنها دادم؟ گفتم «عليكم» (يعنى مرگ بر خودتان) 5️⃣ سپس پيامبر (ص) فرمودند: هرگاه مسلمانى بر شما سلام كند بگوييد: «سلام عليكم». و اگر كافرى سلام كند، بگوييد: «علیک». ✍️ متن حدیث: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: دَخَلَ يَهُودِيٌّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَائِشَةُ عِنْدَهُ فَقَالَ: السَّامُ عَلَيْكُمْ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: عَلَيْكُمْ، ثُمَّ دَخَلَ آخَرُ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ فَرَدَّ عَلَيْهِ كَمَا رَدَّ عَلَى صَاحِبِهِ، ثُمَّ دَخَلَ آخَرُ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ فَرَدَّ رَسُولُ اللَّهِ ص كَمَا رَدَّ عَلَى صَاحِبَيْهِ فَغَضِبَتْ عَائِشَةُ فَقَالَتْ: عَلَيْكُمُ السَّامُ وَ الْغَضَبُ وَ اللَّعْنَةُ يَا مَعْشَرَ الْيَهُودِ يَا إِخْوَةَ الْقِرَدَةِ وَ الْخَنَازِيرِ، فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَائِشَةُ إِنَّ الْفُحْشَ لَوْ كَانَ مُمَثَّلًا لَكَانَ مِثَالَ سَوْءٍ، إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْءٍ قَطُّ إِلَّا زَانَهُ وَ لَمْ يُرْفَعْ عَنْهُ قَطُّ إِلَّا شَانَهُ. قَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! أَ مَا سَمِعْتَ إِلَى قَوْلِهِمْ: السَّامُ عَلَيْكُمْ؟ فَقَالَ: بَلَى، أَ مَا سَمِعْتِ مَا رَدَدْتُ عَلَيْهِمْ؟ قُلْتُ: عَلَيْكُمْ، فَإِذَا سَلَّمَ عَلَيْكُمْ مُسْلِمٌ فَقُولُوا: سَلَامٌ عَلَيْكُمْ وَ إِذَا سَلَّمَ عَلَيْكُمْ كَافِرٌ فَقُولُوا: عَلَيْك. 📚 منبع: الکافی، الکلینی، ج٢، ص۶۴٩، بَابُ التَّسْلِيمِ عَلَى أَهْلِ الْمِلَلِ
✡️ واتیکان و کلیسای کاتولیک در کنترل روچیلدها (١) 🌐 سال ١٨٢١: 1️⃣ #کارل_مایر_روچیلد به ناپل ایتالیا اعزام می‌شود. 2️⃣ او به منظور انجام داد و ستد گسترده با #واتیکان، پا به این کشور می‌گذارد که در پی آن، #پاپ_گریگوری_شانزدهم نشان قدیس جرج (St. George) را به او اعطا می‌کند! 3️⃣ همچنین هروقت پاپ به استقبال کارل می‌رود، به‌جای این‌که به‌طور مرسوم انگشت دست خود را برای بوسیدن کارل عرضه کند، دست خود را دراز می‌کند که این موضوع نشان از میزان نفوذ #روچیلدها بر واتیکان است.