eitaa logo
دوتا کافی نیست
49.3هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
35 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
۳۶۷ وضعیت مالی فعلی ما، خدا رو شکر بدک نیست و میشه گفت متوسط هست. تو این دوران نابسامان اقتصادی یه آپارتمان ۱۱۰ متری داریم (که متاسفانه به خاطر اینکه همسایه ها اذیت نشن توش نمیشینیم ). یه ماشین داریم و حقوقی که خدا رو شکر از پس هزینه هامون بر میام. ما آدمای پرهزینه ای نیستیم، لباسهای پسر بزرگم رو نگه میدارم برا پسر کوچیکم، لباسای برادرزاده هام و خواهر زاده هام رو استفاده می کنم و برعکس. هزینه های پوشک و شیر خشک رو حس کردیم که چه طوریه، بچه هامو آتلیه نبردم تا حالا ـ ما خیلی رستوران نمیریم ـ فست فود زیاد نمیخوریم و بیشتر خودمون درست می کنیم، بچه هامون هر چی بخوان در اختیارشون قرار نمیدیم. بعضی وقتا واقعا نمیتونیم حتی اگه بخوایم ... خیلیا شماتتم می کنن و میگن تو که شاغلی میخواستی چیکار سه تا بچه رو؟ اصلا وقت می کنی به خودت برسی؟ وقت می کنی مسافرت بری؟ از زندگی چه لذتی می بری؟ گاهی میگن خب معلومه چون مادرشوهرش بچه هاشو نگه میداره خیالش راحته ... خودش که کاری نمیکنه ... بعضی وقتا نمی فهممشون، لبخندی میزنم و میگم آره همینطوره، به نظرم ارزش بحث کردن نداره چون از همون اول هم محکومم پس سر خودمو با حرفهای ـ صد تا یه غازشون ـ درد نیارم ... بله که لذت میبرم از زندگی، سرکار میرم، خسته بر می گردم، ناهار نداشته باشم باید به فکرش باشم، بعضی وقتا به بچه ها التماس میکنم سروصدا نکنن تا یه کم بخوابم، که اغلب نمیذارن. مثل همه ی خانوما با مسأله مهم و اساسی " چی بپزم؟" در گیرم، تو فضای مجازی هستم ـ ۲۴ ساعته نه ولی همیشه باید مواظب باشم تا مسحور این جادوگر نشم ـ برای مسافرت چون خانواده پدریم در شهرستان هستن سالی دو یا سه بار میرم پیششون، شمال، مشهد میریم و ... پارسال با سه تا بچه رفتیم کربلا، سختی هم داشت خب مگه چیه؟ فقط تو نجف یه کم به خاطر کم آبی اذیت شدم همین ... اینا میگذره. هر روز جدیدی که میاد خدا فرصت دوباره برای لذت بردن از نعمت حیات و هم چنین جبران اشتباهاتمون بهمون میده و هیچ وقت دیر نیست. با اینکه آگاهانه به این فکر کرده بودم که به ۳ تا بچه اکتفا نکنم اما مدتی بود که بیخیال این موضوع شده بودم شاید تذکرات منفی اطرافیان داشت کم کم اثرشو میذاشت با خودم می گفتم ولش کن نهایتا اگه بازم بخوام بعد از بازنشستگی اقدام می کنم و ... تا اینکه با این کانال آشنا شدم و با خوندن تجربه های خانم های پرانرژی و امیدوار به این فکر افتادم که اولاً بازم بچه دار بشم دوماً فاصله زیاد نندازم بین بچه ها، اما... راستش می ترسم، مرخصی زایمان زنان شاغل، شامل سه فرزند میشه ـ از هر کی میپرسم که قانون جدیدی، ماده ای ، تبصره ای، آئین نامه ای نیست آیا که مشکل منو حل کنه ؟ یا نمیدونن یا مثل همیشه میگن واقعاً میخوای بازم بچه بیاری؟ من دلم نمیاد اگه بچه چهارم رو بیارم از همون نوزادی تنهاش بذارم و برم سرکار . بچه های زنان شاغل مثل بچه یتیم بزرگ میشن ولی من دلم میسوزه نوزادم رو تنها بذارم ... گاهی به فکر بازنشستگی زود هنگام میافتم اما می بینم شرایطشو ندارم، گاهی با خودم میگم خب خودت نرو سرکار ولی دلم نمیاد هفده سال زحمتم رو بی سرانجام رها کنم... گاهی کلاً خسته و داغونم از این جابجا شدن نقشم در زندگی ... من مادرم ... چرا به جای اینکه صبحها نوزادم رو نوازش و بو کنم و لذت ببرم باید سر کار برم، چرا به جای اینکه برای بچه هام صبحانه و ناهار درست کنم باید با کلی ارباب رجوع همیشه نالان و شاکی سروکله بزنم، چرا باید به جای اینکه تو خونه بمونم و خودم رو برای شوهرم آرایش و پیرایش کنم باید سرکار باشم و رفتار مردانه از خود بروز دهم که محیط کاری ام سالم بماند و خیلی چراهای دیگر ... بگذریم درد دل زیاده ولی به قول حضرت علی : یا باید راهی پیدا کنم و با توکل پیش برم یا اگه راهی نبود رهاش کنم و بسپرمش به خدا و جزع و فزع نکنم . من از تجارب دوستان یاد گرفتم که خدا روزی همه رو خودش میده و فراتر از آن به این رسیدم که اگه بچه ی دیگه ای بیارم علاوه بر روزی ، خداوند خودش از جایی که فکر ناقص من بهش راهی نداره مشکلات رو هموار میکنه پس چرا من غصه ی این مسائل رو بخورم میسپرم به خودش و هم ضرورت ازدیاد نسل رو فدای مسائل کم اهمیت نمیکنم و هم اینکه ببینم چطور از پس این امتحان برمیام.... بالاخره وقتی ادعای شیعه بودن برای امام زمان رو دارم ؛ خوش بود گر محک تجربه آید به میان / تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. " شک نکنید" که دعای خیرتان برام برکات زیادی میاره ، التماس دعا. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۹۰ سال۸۶ با یک مراسم معمولی ازدواج کردیم و رفتیم یه خونه ۴۰ متری که برای پدر شوهرم بود، ساکن شدیم. یه خونه کوچیک با وسایلی در حد ضرور، کل جهیزیه ام در حد بار یک وانت بود. با اینکه من توی فامیل دختر شاخص و ممتازی بودم ولی برخلاف تصور اقوام خیلی ساده و صمیمی زندگی مشترکمون رو آغاز کردیم. یک سال بعد زندگی مشترک تصمیم گرفتیم خانواده مون رو توسعه بدیم و عضو جدیدی به جمعمون اضافه کنیم. خیلی زود نتیجه گرفتیم ولی خواست خدا این بود که ما رو در بوته آزمایش و ابتلا قرار بده، خیلی زود هم از دستش دادیم و سقط شد. اما این آزمایش به همینجا ختم نشد. حالا هرچی تلاش میکردیم و دعا و توسل میکردیم، نتیجه نمیگرفتیم. به متخصص مراجعه کردیم تا در صورت لزوم درمان کنیم، انواع و اقسام آزمایشها و داروهای موثر برای فعال شدن تخمک گذاری و... رو امتحان کردیم ولی فایده ای نداشت. چهار سال گذشت و دیدن تولد بچه های فامیل روز به روز ما رو غمگین تر و دلشکسته تر میکرد. تا اینکه یکی از دوستان خانم دکتری رو معرفی کرد که فوق العاده حازق بودند و با اینکه توی بیمارستان خصوصی توی قسمت مرکز درمان ناباروری فعالیت میکردن، حاضر شدیم هزینه ی سنگین ویزیتش رو متقبل بشیم. شاید خدا کمک کنه و نتیجه بگیریم. باز هم تمام آزمایشات تکرار شد و ما مشکل خاصی برای بارداری نداشتیم اما بارداری اتفاق نمی افتاد. خانم دکتر طاهری پناه، که واقعا همیشه دعاگوشون هستم ، گفتن مشکل شما استرسه ؛ شما بخاطر استرس زیاد باردار نمیشی.(همینجا به همه دوستانی که مشکلشون شبیه من هست توصیه میکنم بخاطر حرف اطرافیان خودتون رو تحت فشار قرار ندید و سعی کنید با توکل و توسل به خدا استرس و اضطراب رو از خودتون دور کنید چون استرس باعث بهم خوردن تعادل جسمی و روانی شما میشه و بخشی از ناکامیهای باروری ناشی از همین مسئله است) توی این مدت چهار سال من مقطع لیسانس و فوق لیسانسم رو به اتمام رسوندم و فقط پایان نامه فوقم مونده بود، که بعد از یک سفر عمره مفرده (که واقعا یک رویا بود و از توصیف خوبیها و زیباییهاش عاجزم) حدودا یک ماه بعدش با لطف خدا مجدد باردار شدم و از شادی و شعف توی پوست خودم نمیگنجیدم، اما این یکی هم ماندنی نبود. توی سونوگرافی گفتند بعد یازده هفته قلبش نمیزنه و رشدش متوقف شده و یعنی یک جنین مرده دارم. دنیا روی سرم خراب شد، بهار شادی و خوشحالی من به یکباره تبدیل به خزان شد. با اینکه خیلی روحیه ام خراب بود همش به خودم و همسرم دلداری میدادم و میگفتم اینها امتحان خداست و نباید از لطف و رحمتش ناامید بشیم. ماه بعد محرم بود و بخاطر حال خرابمون به حرم امام رضا علیه السلام پناه بردیم. شب عاشورا روبروی ضریح ایستادم و بعد از سلام و زیارت و عرض تسلیت خدمت امام رئوف ، با ایشون درد دل کردم و ازشون خواستم بحق شهید شش ماهه کربلا ،فرزندان سالم و صالحی به ما عنایت کنند. ماه بعد باز هم آزمایشم مثبت شد، اما این بار ذوق نکردیم، چون فکر میکردیم سرنوشت قبلیها تکرار میشه ولی خدا چیز دیگه ای میخواست و نتیجه اش فرزند اولم محمدجواد بود. یک سالگی پسرم، پیشنهاد تدریس توی دانشگاه رو بهم دادند، شغلی که همیشه آرزوش رو داشتم. چند روز در هفته کلاس داشتم و پسرم رو گاهی خونه مادرم و گاهی خونه مادرشوهرم میگذاشتم. وقتی پسرم دو ساله شد و از شیر گرفتم، سریع برای دومی اقدام کردم چون میترسیدم مثل اولی زمان زیادی طول بکشه و نمیخواستم فاصله سنی بچه ها زیاد باشه، اما این بار با دفعه قبل فرق داشت (چون دیگه استرسی نداشتم) بلافاصله باردار شدم. 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌ما با بیکاری خانم ها مخالفیم. ✅ بعضيها از ما مي‌پرسند: شما موافقيد زنها بروند كار كنند؟ ما مي‌گوييم: البته، ما با بيكاري خانمها مخالفيم؛ زن اصلاً بايد كار كند. البته كار دو جور است: يكي كارِ داخل خانه و يكي كار بيرون خانه، هر دو كار است؛ اگر كسي استعداد دارد در كارهاي مربوط به بيرون منزل، بايد انجام بدهد، خيلي هم خوب است. منتها يك شرط دارد، بايد جوري باشد كه اين اشتغال ـ حتي در داخل خانه ـ به پيوند زن و شوهر لطمه‌اي نزند. بعضي از خانمها هستند كه خودشان را از صبح تا شب می‌کشند، بعد كه مرد به خانه مي‌آيد، حوصله يك لبخند زدن به او را هم ندارد، این هم بد است. ✅ زن اگر خواست برود كار كند، اين اشكالي ندارد، اسلام هم مانع نيست. امّا اين وظيفه‌ي او نيست. اين بر او واجب و لازم نيست. چيزي كه بر او واجب است، عبارتست از حفظ فضاي حياتي براي مجموع اين خانواده. ✅ اشتغال بانوان از جمله‌ى چيزهائى است كه ما با آن موافقيم. بنده با انواع مشاركتهاى اجتماعى موافقم؛ .... منتها دو سه تا اصل را بايد نديده نگرفت. يك اصل اين است كه اين كار اساسى را - كه كارِ خانه و خانواده و همسر و كدبانوئى و مادرى است - تحت‌الشعاع قرار ندهد. پس ما با آن اشتغال و مشاركتى كاملاً موافق هستيم كه به اين قضيه‌ى اصلى ضربه و صدمه نزند؛ چون اين جايگزين ندارد. شما اگر بچه‌ى خودتان را در خانه تربيت نكرديد، يا اگر بچه نياورديد، يا اگر تارهاى فوق‌العاده ظريف عواطف او را - كه از نخهاى ابريشم ظريف‌تر است - با سرانگشتان خودتان باز نكرديد تا دچار عقده‌ى [عاطفي] نشود، هيچ كس ديگر نميتواند اين كار را بكند؛ نه پدرش، و نه به طريق اولى‌ ديگران؛ فقط كار مادر است. اين كارها، كار مادر است؛ اما آن شغلى كه شما بيرون داريد، اگر شما نكرديد، ده نفر ديگر آنجا ايستاده‌اند و آن كار را انجام خواهند داد. بنابراين اولويت با اين كارى است كه بديل ندارد؛ نقش زن به عنوان عضوى از خانواده. به نظر من از همه‌ى نقشهائى كه زن ميتواند ايفاء كند، اين اهميتش بيشتر است. ✅ البته بعضى‌ها اينطور حرفها را در همان نظر اول با شدت رد ميكنند و ميگويند آقا شما ميخواهيد زن را توى خانه اسير كنيد، محبوس كنيد، از حضور در صحنه‌هاى زندگى و فعاليت باز بداريد؛ نه، به هيچ وجه قصد ما اين نيست؛ اسلام هم اين را نخواسته. اسلام وقتى كه ميگويد: «والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر»، يعنى مؤمنين و مؤمنات در حفظ مجموعه‌ى نظام اجتماعى و امر به معروف و نهى از منكر همه سهيم و شريكند؛ زن را استثناء نكرده. ما هم نميتوانيم زن را استثناء كنيم. ✅ مسئوليت اداره‌ى جامعه‌ى اسلامى و پيشرفت جامعه‌ى اسلامى بر دوش همه است؛ بر دوش زن، بر دوش مرد؛ هر كدامى به نحوى بر حسب توانائى‌هاى خودشان. بحث سر اين نيست كه زن آيا ميتواند مسئوليتى در بيرون از منزل داشته باشد يا نه - البته كه ميتواند، شكى در اين نيست؛ نگاه اسلامى مطلقاً اين را نفى نميكند - بحث در اين است كه آيا زن حق دارد به خاطر همه‌ى چيزهاى مطلوب و جالب و شيرينى كه در بيرون از محيط خانواده براى او ممكن است تصور شود، نقش خود را در خانواده از بين ببرد؟ نقش مادرى را، نقش همسرى را؟ حق دارد يا نه؟ ما روى اين نقش تكيه ميكنيم. من ميگويم مهمترين نقشى كه يك زن در هر سطحى از علم و سواد و معلومات و تحقيق و معنويت ميتواند ايفاء كند، آن نقشى است كه به عنوان يك مادر و به عنوان يك همسر ميتواند ايفاء كند؛ اين از همه‌ى كارهاى ديگر او مهمتر است. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
من در بدو ورود به دوره دکتری ازدواج کردم. از ابتدای زندگی مشترک آرزو داشتم مادر شوم ولی همسرم راضی نمی‌شدند. نگران این بودند که وظایف پدری و مادری را به‌درستی انجام ندهیم. پنج سال گذشت. بهترین سال‌های جوانی و از طرفی کار سبک‌تر من در دوران دانشجویی گذشت. (البته در زمان دانشجویی فکر می‌کردم خیلی مشغله دارم؛ اما بعد از ورود به کار فهمیدم آن زمان وقتم آزادتر بوده. مهمتر از همه ۵ ترم مرخصی زایمانی بود که بدون احتساب در سنوات به دانشجویان می‌دادند و موقعیت خوبی برای رسیدگی به بچه ایجاد می‌کرد.) در هر حال بعد از ۵ سال و در آخر دوره دکتری صاحب فرزند شدیم. تازه فهمیدیم به ‌تاخیر انداختن عمدی بچه‌دار شدن اثری در کیفیت فرزندپروری نداشته و ما تازه بعد از روبرو شدن با مسائل بچه، در حال رشد بودیم نه قبل از آن. درک موقعیت پدر شدن و مادرشدن به‌طور طبیعی ما را در مسیر تکامل و پخته شدن قرار داده بود. ولی پنج سال اول زندگیمان از دست رفته و حسرت بچه‌هایی که آن موقع می‌توانستیم داشته باشیم به دلمان ماند... بعد از اتمام تحصیل به لطف خدا در یکی از دانشگاه‌های اصلی کشور، عضو هیات علمی شدم. علی‌رغم همه مزایای این شغل، کار حرفه‌ای تمام‌وقت مسائل بسیاری برای یک خانم و به‌خصوص یک مادر داشت. کار زیاد و سنگین، خستگی مداوم، درگیری‌ها و تنش‌های شغلی، همگی به روح و جسمم صدمه می‌زد. همان مسائلی که می‌دیدم آقایان به راحتی از کنار آنها می‌گذرند. (شاید یک علتش این باشد که آنها دغدغه‌ها و مسئولیت‌های مادران را ندارند.) به هر حال چند سالی با این شرایط در دانشگاه تدریس کردم. بعد از مدتی کار بی‌وقفه، با کمک خدا، توانستم چند روزی از وجوه مختلف به وضعیتم و مسیری که در پیش گرفته بودم فکر کنم. دیدم تنش‌های کاری من را به آدمی جدی، خشک، خسته و کم‌حوصله تبدیل کرده. مسائل جسمی مختلفی هم برایم پیش‌آمده بود. مهم‌تر از همه دخترم از این وضع آسیب دیده بود و اضطراب جدایی از من را داشت. خلاصه دیدم از اصل زندگی غافل شده‌ام. اگر بخواهم کار را ادامه بدهم، به‌خاطر مسئولیت‌های متعدد کاری، نمی‌توانم تغییر چندانی در وضعیت زندگیم بدهم. به‌خاطر درس‌ دادن به دانشجوها، بچه‌ی خودم در حال آسیب دیدن بود. از طرف دیگر می‌دانستم در مسیر طبیعی زندگی، لازم است باز هم بچه‌دار بشوم. فشار کار از یک طرف و قوانین نامناسب برای مادرانِ هیات علمی از طرف دیگر، و از همه مهمتر مسائل جسمی‌ای که به‌خاطر کار و استرس زیاد برایم پیش ‌آمده بود، باعث شده بود دیگر نتوانم بچه‌دار شوم. در نهایت با سبک‌سنگین کردن همه جوانب، تصمیم گرفتم از کار استعفا بدهم. دیدم کاری که چندصد نفر در آرزوی رسیدن به آن هستند، مانع آن است که همسر و مادر خوبی باشم و بتوانم بچه‌هایم و نسل بعدی را با آرامش پرورش بدهم. به لطف خدا حالا در محیط آرام منزل مشغول کارهای تحقیقاتی‌ام‌. دخترم شکرخدا آرامتر و شادتر از قبل شده. مسائل جسمی‌ام بعد از حذف شدن استرس‌ها، شکر خدا، بسیار کمتر شده. از همه مهمتر مسئله بچه‌دار شدنم بدون دارو و درمان و فقط با آرامش حل شده و منتظر تولد دومین فرزندمان هستیم. از نظر مالی هم، به چشم خودم دیدم که روزی‌ای که خدا بخواهد به من و زندگیم برساند، می‌رساند. بعد از چندین سال فراز و نشیب، مادرانی را که از ابتدا، زندگی و فرزندانشان را به کار ترجیح داده‌اند تحسین می‌کنم.👏👏👏 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌ساعت کار بانوان نباید به شان مادری خدشه وارد کند/ به هیچ عنوان نباید منزلت بانوان مخدوش شود. رییس‌جمهور در سمنان گفت: «شأن و منزلت بانوان باید رعایت شود؛ اینکه چند شیفت کار در کارخانه بگذاریم، برای خانمی که می‌خواهد مادر و همسر باشد و در ساعت شبانه در کارخانه بماند، این قابل‌قبول نیست به هیچ عنوان نباید منزلت بانوان مخدوش شود. این موضوع را نه تنها برای استان سمنان برای کل کشور می‌گویم که اگر کار شیفتی در هر شرکت، اداره و یا سازمانی هست، نباید طوری برنامه‌ریزی شود که نسبت به بانوان بی‌توجهی صورت گیرد؛ هر خانمی به هر دلیلی نیازمند است و چرخ زندگی‌اش نمی‌چرخد و می‌خواهد برای کمک‌ همسر، مادر یا خودش کاری داشته باشد؛ اما باید رعایت حال او انجام شود تا در این ساعات کنار فرزندان و همسرش باشد. موضوع حفظ خانواده برای ما بسیار مهم است و حفظ اشتغال خانواده هم اهمیت دارد و برنامه‌ریزی باید در سازمان‌ها و ادارت به نحوی باشد که شأن و منزل بانوان رعایت شود.» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
💥مادران شاغل را دریابید. در مورد ما مادران شاغل متاسفانه شرایط فرزندآوری خیلی دشواره و سازمانها کمترین همکاری رو میکنن. بنده در تامین اجتماعی کارمند هستم و حالا که برای نگهداری از فرزند دومم درخواست مرخصی بدون حقوق میدم باهام موافقت نمیشه چند ماه قبل هم یکی از همکارای پرستار خانم رو اخراج کردن چون به خاطر نگهداری از فرزند دومش درخواست مرخصی بدون حقوق داد اما چون موافقت نشد بنده خدا مجبور شد غیبت کنه و در نهایت با سابقه ۸ ساله اخراج شد متاسفانه قوانین حمایتی از مادران شاغل خیلی کم و محدود هست. مرخصی ۹ ماهه واقعا کمه و نوزاد ۹ ماهه نیاز به مراقبت جدی و مادرانه داره حداقل تا یک سال و نیم الی ۲ سال، اما ما مجبوریم طفل های معصوم رو هر روز صبح زود با چشمان گریان در مهد کودک رها کنیم و بیشتر از اون نوزاد مادر ها در فشار روحی شدیدی قرار میگیرن. این شرایط سخت باعث شده که اکثر مادران شاغل بیش از یک فرزند نداشته باشن و در حسرت فرزندان بیشتر بمونن شخصا در تجربه فرزند اولم اینقد سختی کشیدم که دیگه حاضر نبودم به فرزند دوم فکر کنم اما با توصیه رهبر عزیزمان اقدام به فرزند آوری کردیم حالا که فرزند دومم به دنیا اومده پر از استرس هستم و هر روز فکر میکنم بعد از ۹ ماه این طفل معصوم رو باید در کدوم مهد کودک تا عصر هر روز رها کنم و زجر بکشم. ما نیاز داریم تا قانون مرخصی بدون حقوق تا ۲ سال برای مادران شاغل تصویب و به سازمانها ابلاغ بشه قطعا با وجود این قانون انگیزه زیادی در مادران شاغل جهت فرزندآوری به وجود خواهد آمد. خواهش میکنم شما که رسانه دارید و میتونید صدای ما رو به گوش مسئولین برسونید این لطف رو بکنید. ما نه حقوق میخاییم نه هیچ مزایایی فقط نیاز مادر و طفل هست که تا ۲ سال در کنار هم باشند همین کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۴۸۱ ۱۹ ساله بودم و ترم دوم دانشگاه که مادر همسرم اومدن خواستگاری 😊 و بعد یه سری جلسات و صحبت ها، در تابستان عقد کردیم💍 ترم سوم رو تو دوران عقد خوندم و اردیبهشت ۸۵ ازدواج کردیم و با یه ازدواج آسان و ساده، زیاد به همسرم سخت نگرفتم چون میدونستم که همه ی هزینه ها پای خودشونه و خودمون باید بعدها تا سال ها قسط عروسی آنچنانی رو بدیم که بازم هرکاری کنی حرف و حدیث پشتشه😏 همسرم هم سرکار می رفت و هم به تشویق من درسش رو ادامه داد🥰 با بالارفتن سرسام آور اجاره ها دیدیم که با پولی که ما داریم پیدا کردن خونه اجاره ای تو تهران سخته، تصمیم گرفتیم که با پول اجاره ای که تو تهران خونه اجاره کرده بودیم و یک وام و با کمک مادرم در حومه ی تهران یک خونه بخریم 🏩 و این اولین خونه ی ما و البته شریکی بود. یادم نمیره بعد مدتها استرس گشتن دنبال خونه و اثاث کشی و... اون شبی که بین خروارها اثاث تو خونه ی خودمون خوابم برد چه لذتی داشت😍 بالاخره درسم تموم شد تو ۷ ترم 🤩 چند ماه بعدش تو یه شرکت وابسته به جهاد کشاورزی مشغول به کار شدم. خیلی محیط کاری خوبی داشتم و واقعا هیچ چیزی هم از لحاظ خونه داری کم نمیذاشتم. تو دلم به خدا گفتم خدایا هر چیزی خواستم بهمون دادی ( البته منم چیزهای غیر معقول نخواستم) خودت میدونی که تو حومه ی تهرانیم و همسرم هم بعضی شب ها خونه نیست و تو این شرایط بدون وسیله بارداری سخته، اگر بشه یه ماشین بخریم ما هم زود تصمیم نی نی آوردن میگیریم😉 خدا صدام رو شنید و گفت از من برکت و از شما هم حرکت😅 یه ماشین دست دوم قسطی خریدیم، کم کم به فکر این افتادیم که دیگه وقت این رسیده که ما هم بچه دار بشیم👼 و خیلی سریع خدا خواستمونو اجابت کرد و یه بارداری نسبتا راحتی داشتم ولی با ویاری که تا اتاق عمل هم رهام نکرد😫 سال ۸۹ بود که ماه آخر بارداری رو دکتر دیگه برام مرخصی نوشت و گفت دیگه تو خونه استراحت کنم و منتظر دنیا اومدن پسرم باشم👶 بعد از به دنیا اومدن فرزندم هم ۶ ماه مرخصی زایمان عین برق و باد گذشت و روز جدایی فرا رسید😔 محل کارم تقریبا بین منزل خودمون و منزل مادرم بود و همسرم هم کارش شیفتی و مجبور بودیم بیشتر اوقات منزل مادرم باشیم و آخر هفته ها بریم خونه ی خودمون😑 پسرم اصلا شیشه نمیگرفت و مادرم به سختی با قاشق بهش شیر می داد. البته اینم بگم که واقعا مدیرمون بر خلاف اینکه واقعا سختگیر بودن، تو این مورد نرمی زیادی به خرج دادن و گفتن که صبح ها ساعت ۹ سرکار باشم و بعدازظهر ها هم ساعت ۱۴ میتونم برم منزل و در واقع ساعت شیردهی که دو ساعت بود رو برای من سه ساعت کردن☺️ مدیرمون گفت اگر هم یه روز دیدی بچه مشکلی چیزی داره تماس بگیر و بگو و نیا🤩 تقریبا یکماه به این منوال گذشت ولی من دیدم تا کی میتونم با این شرایط پیش برم و یا مدیرمون تا کی میتونه انقدر باهام راه بیاد🤔 بالاخره یه روز دل و زدم به دریا گفتم که استعفا میدم و بهترین روزهای زندگی خودم و پسرم رو کنارش بدون هیچ دلشوره و دغدغه ای میگذرونم😍 اینم بگم که من از روز اول بیمه بودم و حقوق و مزایای عالی داشتم به طوری که ما هیچ وقت مرغ و گوشت و ماهی و آجیل شب عید و... نمیخریدیم از طرف محل کارم کاملا تامین بودیم و در واقع حقوق من پس انداز میشد ولی با همه ی این امتیازات شغلی استعفا دادم. نمیشه گفت هیچ وقت از این کارم پشیمون نشدم ولی اگرم این فکر میومد به سراغم به خانواده هایی نگاه میکردم که روز و شب ندارن و از بودن در کنار بچه هاشون لذت نمیبرن. خدا رو شکر روزیمون کمتر که نشد هیچ تونستیم دو سال بعد از تولد فرزندم خونه ی شریکی اطراف تهرانمون رو به خونه ی شش دانگ برای خودمون تو تهران ارتقاء بدیم🥰 هرچند کوچولو بود و خییییلی قدیمی، دادیم اجاره و دوباره بعد چندسال با کلللی قسط و وام و پیرو صحبت های در گوشی من و خدا☺️ یه خونه ی بزرگتر خریدیم و بالاخره مزه ی نشستن تو خونه ی خود خودمون رو چشیدیم🥺 الانم با وجود سه فرزند پسر ۱۱ ساله و دختر ۵ ساله و پسر ۱۴ ماهه از همون روزهای بعد بیکاری آروم نگرفتمو کلاس های مختلف هنری قالیبافی، قلاب بافی و... شرکت کردم و کلی آثار هنری خلق کردم 😍 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۶۶۵ من بعد از عروسی خیلی دوست داشتم که چرخ خیاطی و اتو رو عوض کنم و بهترینش رو بگیرم اما همسر جان از خرید قسطی بشدت بدش میاد و نقدی هم نمی‌دونستیم بخریم که با پا قدم این کوچولوی ناز چرخ خیاطی و اتو بخار و یه سردوز خریدیم. پنجمین هفته ی بارداریم بود که بعد از نماز صبح همسرم بعداز چک کردن گوشی، سریع تلویزیون رو روشن کرد و متاسفانه متوجه شدیم عزیز خدا حاج قاسم سلیمانی شهید شدند و ما چقدر گریه کردیم به حال خودمون که این بزرگوار رو کمتر شناخته بودیم. بر حسب وظیفه راهی تهران شدیم تا برای بدرقه ی این عزیز تا بهشت سهمی داشته باشیم که روی پل ولیعصر علی گم شد و من دل‌نگران و مضطرب دنبالش می گشتم و یه لحظه متوسل به حاج‌قاسم شدم و بعد از دقایقی پیدا شد. تو راه برگشت همش کمر درد داشتم و نمی تونستم راحت بشین ، فردای اون روز با بیشتر شدن درد هام پیش دکتر رفتم و بعداز سونو گرافی پایان بارداری تشخیص داده شد و تا آخر اون شب بچه ی نازنینم از وجودم جدا شد😭 خدا رو شاکرم و دوباره متوسل به خودش شدم و خدای مهربان باز فرزندی بهم عنایت کرد که آقا سجاد گل بود. البته با بارداری بسیار سخت و استراحت مطلق، من کیست بارداری داشتم طوری اذیت میشدم که اصلا نمیتونستم بشینم و فقط برای پختن و خوردن غذا از جام بلند میشدم و بگذریم از زایمان طولانی ۱۶ ساعته. منی که پر توقع شده بودم و روزی هر بچه قبل از بدنیا اومدنش می‌دیدم الان هیچ فرقی نکرد و همش به همسرم میگفتم روزیش چی می‌تونه باشه ما هم خونه داریم و هم ماشین چی می‌تونه باشه ؛ تا اینکه سجاد که ۴ ماهش شد همسرم گفت که میخواد خونه رو عوض کنه، خونه ی ما مسکن مهر بود؛ که با فروختن خونه و ماشین و قرض تونستیم یه خونه بزرگتر بخریم. بعد از ۶ ماه هم با وام فرزند آوری تونستیم یه ماشین جم و جور بخریم. بعداز به دنیا اومدن محمد عشق من نسبت به همسر عزیزم روز به روز بیشتر شد و من الان عاشقتر از ایشون هستم. الان هم منتظر بقیه ی بنده های خوب خدا هستم اما با این تفاوت که این دفعه نه بخاطر حرف همسر که بهشون قول داده بودم به خاطر حرف رهبر عزیزتر از جونم... من در تمام این سالها با قناعت زندگی کردم من در تهران که بودم با توجه به رشته دانشگاهیم که حسابداری بود، تو بانک ملت کار می‌کردم اما فرار رو بر قرار ترجیح دادم و از کار تو بانک بدم میومد، چون همش حس میکردم که در مرکز توجه قرار دارم و از اینکه این همه تو نگاه باشم معذب بودم. بعد وارد یه شرکت حسابداری شدم مشغول بودم تا اینکه ازدواج کردم و رفتم یه استان دیگه... واقیعتش شهر من شهر کوچیکی هست و موفقیت شغلی کمی داره اما من کار پیدا کردم وقتی متوجه بارداریم شدم با خودم دو دو تا کردم ( گفتم ببین تو الان تازه عروسی هرچی حقوق بگیری صرف وسایل اضافی یا خرید های مازاد میشه، بچهت هم در آینده مادر شوهر بخواد نگه داره اون تربیتی که دلت بخواد نمیشه و هر چقدر هم بخوای از ایشون تشکر کنی و نصف حقوقت هم به ایشون بدی باز کمه در آینده می‌خوای حسرت این روزهای از دست رفته ت رو بخوری ) دیدم به صلاح نیست و نشستم تو خونه و به زندگیم رسیدم. هم کم و کسری زیاد بود و هم تنهایی همیشه برا خودم یه کاری تو خونه دست و پا میکردم و زمانی هم که بچه دار شدم با بچه هام سرگرم شدم و می رفتم مسجد و از محیط مسجد و پایگاه هم برا خودم هم بچه هام استفاده میکردم و خییلی چیزها از جمله خیاطی و بافتنی و... رو آموختم. الان در حال حاضر من طب یداوی کار میکنم این طب بسیار عالی هست به همه‌ی خانمها ی گروه تاکید میکنم که حتما حتما برای درمان به دنبال این طب باشند بسیار عالی است برای اکثر مشکلات درمان داره. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌دستورالعمل آمریکایی... همه‌چیز به ۴۹ سال پیش برمی‌گردد، روزی که هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی ایالات‌متحده، سند NSSM200 را در کاخ سفید روی میز رئیس‌جمهور ریچارد نیکسون گذاشت و در جلسه‌ای با حضور وزیر جنگ، رئیس‌سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) و دبیر آژانس توسعه بین‌المللی (USAID) به شرح گزارش محرمانه «بررسی امنیت ملی آمریکا»، با موضوع «پیامدهای رشد جمعیت در جهان برای امنیت ملی و منافع خارج از کشور ایالات‌متحده» پرداخت. موضوع این سند در واقع «توسعه نیروی انسانی در کشورهای رقیب ایالات‌متحده» و «قدرت‌گرفتن این کشورها از طریق افزایش شمار جمعیت»، «افزایش بهره‌برداری از منابع خام» و نتیجتاً «رشد اقتصادی متناظر با آن» از سال 1974 تا 2000 میلادی به‌عنوان مهم‌ترین تهدید امنیت ملی و فرامرزی آمریکا بود. هنری کیسینجر و تیمش در این گزارش محرمانه به ابعاد مختلف رشد و توسعه کشورهای رقیب و تهدیدات آن برای ایالات‌متحده و همچنین راهبردهای مستقیم و غیرمستقیم مواجهه این کشور برای ممانعت از تداوم این رشد پرداخته‌اند.  این سند، سه راهبرد اساسی را برای بیشترین اثرگذاری و کمترین حساسیت و مقاومت پیشنهاد می‌دهد که هدف کاهش فرزندآوری را محقق کند: ۱) تنظیم خانواده برای رهایی از فقر و کنترل جمعیت برای پیشرفت اقتصادی؛ به‌منظور جایگزینی این انگاره ذهنی برای دولتمردان که نیروی انسانی بیشتر به معنی نیروی بیکار بیشتر خواهد بود و برای پیشرفت لازم است از رشد نیروی انسانی کاست. ۲) ‌اشتغال خارج از منزل زنان به‌ منظور کاهش فرصت باروری با طرح شعارهایی نظیر ارتقای حقوق زنان، برابری جنسیتی و امکان حضور اجتماعی و پیشرفت زنان. ۳) افزایش قانونی حداقل سن ازدواج به‌ منظور کاهش فرصت فرزندآوری زنان با طرح اهدافی مانند ایجاد فرصت تحصیل برای دختران و ایجاد شرایط لازم برای حضور زنان در بازار کار.  ثمره نهادینه‌شدن راهبردهای ایالات‌متحده در کشورهای هدف کاملا مشهود است. راهبرد نخست این اقدامات در ایران، از دهه ۷۰ شمسی با تصویب قانون کنترل جمعیت و تنظیم خانواده بطور کامل با حمایت نهادهای بین‌المللی نظیر بانک جهانی به اجرا گذاشته شد که با تداوم آن نرخ باروری زنان ایرانی با ۷۰ درصد کاهش، به زیر حد جایگزینی تنزل پیدا کرد. به موجب سیاست‌های جمعیتی در این دهه، با همکاری نهادهایی نظیر بانک جهانی، صندوق جمعیت سازمان ملل متحد و سازمان بهداشت جهانی الگوی فرزندآوری زنان ایرانی از ۶/۵ فرزند به ازای هر زن به زیر ۱/۶ فرزند سقوط کرد که بخش مهمی از تامین مالی برنامه‌های آن، از قبیل هزینه واردات لوازم پیشگیری، داروهای ضد باروری، هزینه عمل‌های جراحی عقیم‌سازی و استخدام نیروی انسانی در روستاها بر عهده این نهادهای بین‌المللی بود. 👈 هنری کیسینجر، وزیر سابق امور خارجه و مشاور امنیت ملی ایالات متحده، طراح سند NSSM200 امروز از دنیا رفت. براساس محاسبه دکتر گرندن، استاد تاریخ دانشگاه ییل و نویسنده کتاب بیوگرافی کیسینجر، وی بانی کشتار حداقل ۳ میلیون نفر انسان در دوره مسئولیتش بوده است. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌ستاد جمعیت که وظیفه نظارت بر اجرای قانون را برعهده دارد، کجاست؟! "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/dotakafinist https://eitaa.com/dotakafinist
دوتا کافی نیست
. 🔴 خوب! وقت آن است که بدانیم این ۸۲ درصد زنانه شدن بازار کار به چه صورتی است؟ آیا ما در تحلیل خطا
. ❌تشویق زنان به فعالیت های اقتصادی با هدف کنترل جمعیت... 📌دبیر ستاد ملی جمعیت در سال ۷۱: ما نیاییم این حربه را از آن بارندگی خاص خودش بیندازیم. 👈 وزیر کار اخیرا گفته است، ۸۲ درصد از کسانی که طی یک سال اخیر وارد بازار کار شده‌اند، زن هستند. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/dotakafinist https://eitaa.com/dotakafinist