eitaa logo
دکتر حامد نیکونهاد
169 دنبال‌کننده
200 عکس
70 ویدیو
43 فایل
دکترای حقوق عمومی و معلم حقوق در دانشگاه شهیدبهشتی اندیشه ورز و پژوهشگر شیفته اندیشه و منش شهید آیت الله دکتر بهشتی عضو هیئت مدیره انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران ارتباط با من @hamednikoonahad
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دکتر حامد نیکونهاد
. نظام تصمیم گیری در وضعیت #اضطراری از موضوعات مبتلابه و چالش برانگیز هر نظام حقوقی و سیاسی، نحوه م
نشست وضعیت اضطراری.mp3
51.55M
کرسی نظریه پردازی: *تحلیل سازوکار تصمیم‌گیری در شرایط اضطراری در پرتو اصول 79و 176 قانون اساسی* اساتید: دکتر حامد نیکونهاد ( ارائه دهنده) دکتر داود محبی (ناقد) دکتر هادی طحان نظیف( ناقد) زمان: سه شنبه بیست مهر ماه ساعت ۱۳- ۱۵ @drhamednikoonahad
هدایت شده از اســــاس
ظرفیت‌های وحدت ساز در قانون اساسی 🌟اصل ۱۱ انعکاس یکی از معیارهای اسلام در حوزه سیاست خارجی است(وحدت مسلمین) و نشانگر تعهد جمهوری اسلامی به مثابه دولتی اسلامی نسبت به همه مسلمانان بر پایه برادری اسلامی(بند ۱۶ از اصل ۳ قانون اساسی) و گامی در جهت توسعه و تحکیم برادری اسلامی میان مسلمانان جهان است(بند ۱۵ از اصل ۳). این مقرره به صراحت دال بر مسئولیت فراسرزمینی دولت جمهوری اسلامی نسبت به مسلمانان جهان بر مبنای اندیشه امت واحده است. 🌟بند ۱۶ از اصل سوم که در مقام بیان وظایف و اولویت‏های دولت جمهوری اسلامی ایران است نیز تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان جهان را از معیارهای اساسی برای تنظیم سیاست خارجی قرار داده است و بر همین مبنا در اصل ۱۵۲ مشاهده می‏شود که عدم تعهد در برابر نظام سلطه و دفاع از حقوق همه مسلمانان جهان از اصول موضوعه و مبنایی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تعیین شده است. 🌟شایان ذکر است که دولت جمهوری اسلامی هیچ‌گونه سلطه‏ای را بر سایر ملت‏ها و دولت‏ها تحمیل و اِعمال نمی‏کند(اصل ۱۵۲ و جزء «ج» ذیل اصل ۳ (نفی ستمگری و سلطه‏گری) و به عنوان نمونه از ابزار نظامی برای پیشبرد این هدف بهره نمی‏گیرد، اما به دفاع از حقوق همه مسلمانان جهان از جمله حق بر برخورداری از حکومت حق و عدل(نک: اصول ۱ و ۱۵۴) و تهیه مقدمات آن همچون فعالیت‏های گسترده فرهنگی و تبلیغی همت می‏گمارد. 🌟در این راستا دولت اسلامی با رعایت اصل عدم مداخله در امور داخلی سایر «دولت»‏ها به عنوان یک اصل اساسی(اصل ۱۵۴)، به صورت یک سیاست کلی و مستمر تلاش کند تا با یکپارچه‏سازی ملت‏های مسلمان، دولت واحدی در سراسر سرزمین‏های اسلامی(وحدت سیاسی) برقرار شود. در حقیقت جمهوری اسلامی، با اتخاذ سیاست‏های گوناگون تبلیغی و ارشادی، ملت‏های مسلمان را ترغیب و تشویق به استیفای حق بر تعیین سرنوشت به منظور برخورداری از حکومت حق و عدل می‏نماید تا آنان خود اقدام به برپایی حکومت عدل اسلامی نمایند. ثمره این فعالیت‏ها و سیاست‏ورزی‏ها، پیدایش حکومت‏های مشروع و مستقل اسلامی در سرزمین‏های گوناگون اسلامی است. اما نظر به آرمان وحدت حقیقی امت اسلامی، امت واحده باید حکومت واحده داشته باشد. در این راستا و به منظور همگرایی حداکثری امت اسلامی بر محور نظام امامت واحد، دولت‏های متعدد اسلامی باید به سمت اتحاد و یکپارچگی سیاسی گام بردارند. 🌟 در حقیقت صدور انقلاب و انقلابی بودن حکومت به معنای نفوذ فیزیکی و کشورگشایی نیست. سیاست تبلیغی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به ترتیبی سازماندهی می‏شود تا وحدت فکری جهان اسلام رخ نماید و در پی آن وحدت سیاسی به صورت طبیعی محقق شود. ◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇ با ما همراه باشید ...⚖📜 @asaas_discourse
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️بزرگترین خطر برای انقلاب❗️ 🎥شهید بهشتی روایت می کنند... خطر اصلی آنجاست که این مردم به جای آنکه در محیط برخورد های صادقانه قرار گیرند،در محیط قرار بگیرند... ♨️ بنده بازی های سیاسی را بزرگترین خطر برای این انقلاب می دانم ♨️ اگر این مردم دیدند روزنامه های ما عرصه تاخت و تاز بازیگران سیاسی،«بازیگران قلم»،محافل ما عرصه بازیگران سیاسی،«بازیگران سخن»،مقامات و ادارات و موسسات ما جای «بازیگران قدرت»،اگر این شد بنده معتقدم آنوقت مردم نا امید و مایوس می شوند... @shahiddoctorbeheshti
. ژاپن گردی به سبک سفرنامه از عنوان عجیب کتاب نهراسید؛ قرار نیست وارد دنیای سیر و سلوک عرفانی شوید برگردان مثالی نویسنده است اگر ژاپنی می‌بود 😊 دست کم از که بهتر است؛ البته نامش نه محتوایش سفرنامه ها قاعدتاً و غالباً خواندنی و مجذوب کننده اند؛ خاصه اگر چیره دست قلمی نیک بین که از قضا هم ریشه ات باشد و حقوق هم خوانده باشد آن را نوشته باشد آن هم در باب ؛ همانی که برخی گفتند ایران هم باید، اسلامی شده ی آن شود! البته با مطالعه‌ی این سفرنامه دارم به این نتیجه میرسم که شاید ایران بتواند ژاپن بشود و از قضا تا حدودی شده (البته نه در نظم و کار که در تشبه به سبک زندگی غربی) ولی ژاپن اسلامی را نمی‌فهمم واقعاً این را بدانید که فقط سفرنامه نمی‌خوانید؛ لطایف و ظرایفی در ادبیات، فلسفه و عرفان، جامعه شناسی، کلام، حقوق، تاریخ، سیاست و هنر و حتی معماری دستتان را می‌گیرد بسی غنیمت است و موهبتی در دنیای خشک و بی روح حقوق آن را هدیه خواهم کرد ولی معنایش این نیست که از خریدن کتاب پشیمانم به صفحات آخر که نزدیک می شوی دلت نمی‌آید تمامش کنی و دوست داری هم‌چنان در ژاپن بمانی البته در معبدهایش نه در مکان‌های آنچنانی😁 با خواندن کتاب، شور سفر در دلم حرارت گرفت البته نه به آن مجمع الجزایر بلکه به سیر در میهن چهارفصل و ناشناخته خودمان
دکتر حامد نیکونهاد
https://www.skyroom.online/ch/basij_ut/basij-lawpol
حامد نیکونهاد.m4a
35.55M
✅مِنهای مردم «بررسی اعتراض آبان ۹۸ و نقش مردم در حاکمیت» 📅 زمان: چهارشنبه ۲۶ آبان ماه ۱۴۰۰
تأملاتی در خصوص واکسیناسیون و الزام حکومتی آن ۵ آذر ماه ۱۴۰۰ ۱. من حق دارم واکسن نزنم ولی حق ندارم سلامت دیگران و بهداشت جامعه را به خطر اندازم؛ حتی اگر رفتار خود را آسیب رسان ندانم. ۲. تشخیص کارشناسی من یا متخصص مورد قبول من، فقط برای خودم معتبر است و در برابر دیگران قابل استناد نیست مگر آنکه آنها نیز این تشخیص را معتبر بشناسند. ۳. تشخیص نوع مقابله با بیماری واگیردار البته موضوعی تخصصی و کارشناسی است. در صورت تعارض تشخیص متخصصان امر، نظر اکثریت قاطع است؛ ظاهراً عمده متخصصان واکسیناسیون را مطلوب و موثر اعلام کرده‌اند ۴. البته واکسیناسیون تنها راه مقابله با ویروس منحوس مسری نیست و کسی را رویین تن نیز نمی کند، ولی چاره‌ای موثر، عقلایی و تجربه‌شده برای کاهش محسوس احتمال ابتلا و قربانی شدن است؛ هرچند که تبعاتی احتمالی داشته باشد. چرا که عقلانی است دفع ضرر قطعی از طریق اقدامی به نام واکسیناسیون که آثار منفی احتمالی و البته به مراتب کمتر دارد ۵. دولت به عنوان نماینده عموم و مسوول تأمین مصالح عمومی مکلف به حفظ سلامت شهروندان و ارتقای بهداشت عمومی و موظف به مقابله با عوامل مخل بهداشت و مضر سلامت عمومی و تأمین واکسن و داروی ایمن است. ۶. الزام حکومتی واکسیناسیون و پیش‌بینی ضمانت اجرا با هدف تأمین سلامت عمومی، البته بعد از طی فرایند قانونی و نیز اهتمام جدی برای اقناع حداکثری افکار عمومی، کاملاً موجه است. ۷. می‌شود تشخیص و تصمیم دولت را قبول نداشت ولی نمی‌شود به آن عمل نکرد. البته مشروع و موجه بودن اصل تصمیم و تشخیص دولت، مجوز برای دولت به منظور اقدام به هر کاری نیست و دولت مکلف به اقناع عموم نسبت به تصمیمات و اقدامات خود است. در مواقع اضطراری اما که کیان و موجودیت جامعه در خطر جدی است، نمی‌توان آغاز اقدام قاهرانه را منوط به رضایت آحاد جامعه کرد؛ چه در غیر این صورت نقض غرض خواهد شد. ۸. اعتراض به تصمیمات و اقدامات حکومت در مورد واکسیناسیون اجباری از جمله در قالب تجمعات و تظاهرات، حق موجهی است و حتی می‌تواند صورت تکلیف شرعی و قانونی به خود گیرد. ۹. تنها در صورتی می توان به واکسیناسیون اجباری تن درنداد که راه حل علمی روشن و جایگزینی برای آن عرضه شود و آن راه حل مورد رضایت توده مردم و تعداد قابل ملاحظه‌ای کارشناسان متخصص واقع شود ۱۰. بدیهی است که هم انتظارات درمانی و پیشگیرانه و هم تبعات واکسیناسیون امری تجربی و محدود به یافته‌های ناشی از تجربه و محیط آزمایشگاه است و نتیجه قطعی در این خصوص نه وجود دارد و نه مورد انتظار است. ۱۱. ظرفیت اصل ۵۹ قانون اساسی برای تعیین تکلیف این مسئله بسیار مهم اجتماعی (واکسیناسیون اجباری) قابل بهره‌برداری است. @drhamednikoonahad
هدایت شده از اســــاس
📜⚖اساس آزمایی⚖📜 💠مجموعه علمی اساس به مناسبت سالروز تصویب قانون اساسی بنا دارد آزمونی تستی از مقدمه و اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برگزار کند. ⏰زمان برگزاری: جمعه_۱۲ آذر ماه ۱۴۰۰ ساعت ۱۷ 💠علاقه‌مندان میتوانند جهت کسب اطلاع بیشتر و ثبت‌نام به آدرس‌های زیر پیام دهند. اینستاگرام: @asaas_discourse1 ایتا و تلگرام: @Asaas_mokhatab 🎁همراه با جوایز ارزنده🎁 ‌◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇ همراه ما باشید ...⚖📜 @asaas_discourse
هدایت شده از اســــاس
تجدید «نظر» اساسی در قانون اساسی دست‌ساخت و محصول فکر بشر هیچ‌گاه بی‌نیاز از بازبینی و اصلاح نیست. قانون اساسی با همه اهمیت و اتقان محتوایی قابل‌قبول نیز از این قاعده مستثنا نیست. لذا نگاه دوباره و نو به آنچه در مقطعی تاریخی و در اوضاع و احوالی خاص ساخته‌وپرداخته شده ضروری است. نکته بسیار مهم اما این است که لزوم برطرف کردن کاستی‌ها و پر کردن خلأها نباید باعث شود که از محصول اندیشه و تجربه نخبگانی یک جامعه به‌آسانی و سادگی عبور کرد. نگاه عمیق به داشته‌ها و ظرفیت‌های موجود قانون اساسی و فراتر از آن نظام حقوق اساسی ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. مرور زمان گاه باعث می‌شود چنبره‌ای از رویه‌ها و «نظر» ها بر متن قانون اساسی فائق آید. طرز تلقی‌ها و تفسیرهای اجرایی، سمت‌وسوی اجرای قوانین ازجمله قانون اساسی را بر اساس نگرش و پیش‌فرض‌هایی خاص رقم می‌زنند. این رویه‌ها هرقدر که مهم باشند و هستند، اما قانون اساسی نیستند. بی‌آنکه منکر اهمیت رویه‌ها و یا لزوم تحول نرم و درونی نظام حقوقی باشیم یا قائل به تصلب بر واژگان یا اراده مردگان، قویاً بر این نکته تأکید می‌کنیم که قانون اساسی نباید در حصار فهم دوره‌ای بازیگران عرصه سیاست و تصمیم‌گیری اسیر شود و از ظرفیت‌های نوشونده و درون‌زای آن غفلت شود. بی‌توجهی به این ظرفیت‌ها، رهزن است و گاه حتی مخاطب دلسوز را به سمت فرایند پرفرازونشیب و یا غیرضروری بازنگری در قانون اساسی سوق می‌دهد. بنابراین به‌زعم نگارنده تجدید «نظر» در قانون اساسی لازم است اما نه به معنای بازنگری رسمی در آن بلکه به معنای نو کردن نگاه‌ها و تعویض عینک‌ها و تغییر پیش‌فرض‌ها و برساخته‌های ذهنی و تحمیلی به قانون اساسی. نمونه آنکه، در هیچ کجای قانون اساسی از «هیئت عمومی» دیوان عدالت اداری برای رسیدگی به دعاوی ابطال مصوبات نه نامی به میان آمده و نه حتی الزامی برای طراحی چنین ساختاری قید شده است؛ اما تجربه چهار دهه این هیئت عمومی، عدم لزوم و حتی ناکارآمدی الگوی ساختاری موجود برای ابطال مصوبات و صیانت از قانون‌مداری و پاسداشت حقوق مردم را آشکار کرده است. از ظرفیت‌های کاملاً مغفول هم می‌توان به اصل ۵۹ و مراجعه مستقیم به آرای عمومی در مسائل بسیار مهم اشاره کرد. در تجربه بیش از چهل‌ساله قانون اساسی موضوعات بسیار مهم سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کم نبوده است. اگرچه به یک معنا الزامی به استفاده از این ظرفیت وجود ندارد اما تعمق در این فراز مقدمه قانون اساسی، فضای ذهنی متفاوت و البته بسیار رفیعی را ترسیم کرده است: «قانون اساسي زمينه چنين مشاركتي را در تمام مراحل تصمیم‌گیری‌های سياسي و سرنوشت‌ساز براي همه افراد اجتماع فراهم می‌سازد تا در مسير تكامل انسان هر فردي خود دست‌اندرکار و مسئول رشد و ارتقا و رهبري گردد كه اين همان تحقق حكومت مستضعفين در زمين خواهد بود.» کوتاه آنکه تجدید«نظر» در قانون اساسی آری؛ اما از راه بازخوانی و بازگشت به قانون اساسی؛ قانون اساسی، آن‌طور که خود می‌گوید؛ نه آنکه نمایانده یا تجربه شده است. ✍🏻دکتر حامد نیکونهاد عضو هیأت علمی دانشگاه قم ◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇ همراه ما باشید ...⚖📜 @asaas_discourse
برای «عقلانیت‌مداری، آزادگی و دغدغه‌مندی» شاید بتوان همه آنچه را که یک دانشجوی سودمند برای جامعه باید از آنها برخوردار باشد، در این سه واژه گنجاند. ، دانشجو را از سطحی‌اندیشی، ساده‌نگری و تقلیدهای کورکورانه و گرفتار موج‌های احساسی و گذرا شدن محفوظ می‌دارد. دانشجو، او را از بند انواع خواهش‌های نفسانی و وابستگی‌های اسیرکننده و تعلق خاطرهای عافیت‌طلبانه می‌رهاند. ، خودخواهی و خودمحوری را از روح و روان دانشجو می‌زداید و او را به سوی اهداف متعالی انسانی و رفع مشکلات و معضلات اجتماعی می‌کشاند. 16 آذر یادآور انگیزه آرمان‌خواهی، روحیه استقلال‌طلبی و ماهیت ضداستکباری دانشجوی متعهد ایرانی است. دانشجویان به عنوان فرهیختگان پرانگیزه و پرنشاط، موتور حرکت‌آفرین جامعه در حوزه اندیشه و دانش و همچنین دیده‌بان بصیر جامعه در زمینه شیوه حکمرانی و مدیریت جامعه هستند. این نیروی پرتوان و عدالتخواه اجتماع با رصد دقیق تحولات اجتماعی و به دور از عافیت‌طلبی، روزمرگی و سیاست‌زدگی اهداف و آرمان‌های اصیل جامعه اسلامی خود را به‌جد مطالبه و دنبال می‌کند. دانشجو محیط دانشگاه را، نه جولانگاه سیاستمداران می‌شمرد و نه خود بازیچه اغراض آنان می‌شود، بلکه این محیط علمی را عزیمت‌گاه پیگیری حقوق مشروع و قانونی ملت خویش در عرصه‌های مختلف با کنش‌های دقیق، هدفمند، مناسب و به‌موقع می‌یابد. دانشجو علم را مایه اقتدار و چیرگی دانسته و از این رو با هدف تضمین استقلال و عزت جامعه خود، پرچمدار اصیل و بی‌ادعای جریان تولید علم است. به عنوان عضوی کوچک از جامعه بزرگ دانشگاهیان، که خود را در پیوندی وثیق با محافل دانشجویی می‌بینم، این روز بزرگ را گرامی می‌دارم و به همه دانشجویان صمیمانه تبریک عرض می‌کنم و توفیق بیشتر آنان در مسیر دانش‌افزایی و دادمحوری را از خداوند متعال خاضعانه خواهانم. نیکونهاد ۱۶ آذر ماه ۱۴۰۰ @drhamednikoonahad
اصلاح ساختار و سازمان ناجا؛ مصداقی بدیهی از فرماندهی بر نیروهای مسلح ✅به تصریح نص اصل 110 قانون اساسی مقام فرمانده کل نیروهای مسلح است. مقام رهبری نیروهای نظامی و انتظامی را با انتخاب و عزل عالی‏ترین مقامات آنها (جزءهای «د»، «هـ»، «و» از بند 6 اصل 110) و به‌علاوه عهده‏داری مستقیم فرماندهی کل (بند 4 اصل 110) تحت نظارت و اِشراف دارد. اطلاق این عبارت که «فرماندهی کل نیروهای مسلح با رهبر است»، نشان دهنده مدیریت تام و عام مقام رهبری بر کل امور و شئون نیروهای مسلح اعم از نظامی و انتظامی است. ✅نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران به دلالت اصول متنوع قانون اساسی ازجمله اصول 110 و 145 و 172 در زمره نیروهای مسلح و لذا زیرمجموعه فرماندهی رهبر است. مطابق ماده 2 قانون نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران مصوب 1369، نيروی انتظامی جمهوری اسلامی ايران سازمانی است مسلح در تابعيت فرماندهی كل قوا و فرماندهی جمهوری اسلامی ايران از طرف فرمانده كل قوا منصوب می‌گردد ✅به‌موجب ماده 8 قانون یادشده طرح سازمان و تشكيلات اين نيرو توسط وزارت كشور تهيه و به تصويب فرمانده كل قوا خواهد رسيد. لذا هرگونه اصلاح ساختار در بدنه نیروی انتظامی در شمار اختیارات فرمانده کل قوا یعنی رهبر است. ✅مقام رهبری مطابق اصول 60 و 113 رئیس مستقیم بخشی از و اِعمال‌کننده بخشی از امور اجرایی کشور است. لذا انحصار عنوان قوه مجریه، چه در حوزه مقامات عالی آن و چه در حوزه صلاحیتها، به رئیس‌جمهور و وزرا موجه و منطقی به نظر نمی‌رسد. از مصادیق بیّن امور اجرایی زیرنظر مستقیم رهبری، اختیارات فرماندهی در حوزه نیروهای مسلح است. ✅مطابق رویه شورای نگهبان در رسیدگی به مصوبات مجلس، فرماندهی رهبر بر نیروهای مسلح ازجمله نیروی انتظامی شامل انواع اختیارات اختصاصی نسبت به نیروهای مسلح برای رهبر می‌شود: اختیارات مالی، اداری، تشکیلاتی، مقرره‌گذاری و ساختارسازی. نمونه‌ای از آرای شورای نگهبان بر این صلاحیت اختصاصی، 18 سال قبل و در نظر شماره 6803/30/82 مورخ 4/12/1382 در خصوص لايحه استخدام نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران مصوب 23/10/1382 ارائه شد: به‌موجب این اظهارنظر «با توجه به اينكه اختيارات مصرح در مواد مختلف ازجمله: «مواد (56)، (65)، (66)، (68) و (122) و بند (الف) ماده (141)، بند (الف) تبصره ماده (192)، ماده (203)، ماده (208)...» از اختيارات خاص فرماندهي كل قوا است، واگذاري اين اختيارات به وزير كشور و يا معاون او و یا هیئت وزیران بدون اذن معظم‌له مغایر بند ۴ اصل۱۱۰ قانون اساسی است. @drhamednikoonahad
هدایت شده از اســــاس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠اساس را بهتر بشناسیم ... ◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇ همراه ما باشید ...⚖📜 @asaas_discourse
۹دی؛ روزی برای دفاع جمهور از باور جمهور موتور محرکه و اهرم مصونیت بخش ملک، اراده‌های پولادین مردمی مومن است که مشارکت در سرنوشت خود را تکلیفی مستمر می‌دانند نهم دی ماه ۸۸ نمایشگاه عمومی بصیرت انقلابی ملت مسلمان ایران بود. در چنین یوم‌اللهی، پایمردی یک جامعه متشکل و آگاه در مقیاس ایران اسلامی بر سر آرمانهای دینی و انقلابی، آشکارا فریاد شد. صاحبان اصلی انقلاب و نظام و مملکت، آگاهانه و خودجوش و مطالبه‌گرانه خروشیدند و استوار، مانع از مصادره آرای آزاد خود توسط جریان جمهوریت‌زدا شدند. ملت رشید و بصیر، به‌موقع و صریح و یک‌پارچه بساط فتنه را در هم پیچید و نقش اصیل خود در نظام امت_امامت را به نسخه‌پیچان جریان تحریف یادآوری کرد. نهم دی ماه نشان داد کانون کنشگری جامعه ایرانی در عصر انقلاب اسلامی، پیوند ولایی میان امت و امام است؛ علقه‌ای ناگسستنی بر مدار ایمان دینی، محبت و یاری @drhamednikoonahad
هدایت شده از اســــاس
به مناسبت سالروز شهادت سردار قاسم سلیمانی● بسمه تعالی تحلیلی بر «حرم» دانستن نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران توسط شهید حاج قاسم سلیمانی «امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی، حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم ها می مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص)». عمق و ظرافت نگاه مکتبی شهید حاج قاسم سلیمانی به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در "حرم" دانستن آن تجلی یافته؛ امری که آثار و برکات آن در پاسداشت آرمانها و اهداف متعالی اش نیازمند تحلیل های مفصل جامعه شناسی حقوق عمومی است. ایشان که از متن مردم برخاسته، یک مفهوم بسیار عمیق سیاسی را به زبانی ساده و آشنا برای عموم مردم بیان می کند تا خوب متوجه اصل موضوع شده و از عمق جان با آن همراهی کنند. در نگاه اسلام ناب محمدی(ص) «حرم» از جایگاه و قداست خاصی برخوردار است و ارزش هرگونه جانفشانی، نذر و خدمت صادقانه و با اخلاص را دارد. اصولا عامل مهم اقتدار آفرین برای یک نظام اسلامی که می خواهد با یاری مردم، حاکمیت الهی را در جامعه و جهان محقق نماید؛ همین اعتقاد و باور قلبی به قداست و ارزشمند بودن آن نظام است. رمز شهادت طلبی مومنین هم که دشمنان و مستکبرین را مستأصل و زبون کرده نیز برگرفته از این نوع نگاه است. در واقع، لایه های پنهان مولفه های قدرت و اقتدار در نظام اسلامی در اعماق جان و فکر مومنین شکل می گیرد و ظهور و بروز آن در جهاد فی سبیل الله است؛ جهادی که به دستور الهی بایستی حق آن را به جا آورد «وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ؛ حج:۷۸»؛ و همین قید باعث می شود که مجاهدانی نظیر حاج قاسم با وجود این همه تلاش و ایثار، باز هم خود را مدیون انقلاب اسلامی و مردم بداند و در کمال صداقت و اخلاص از هر فرصتی استفاده کند تا شهادت شرعی بر انجام وظیفه خود از مومنین بگیرد. این نظام، فرهنگ و نگاه الهی، الحق که شایستگی ساختن تمدن بزرگ اسلامی را دارد؛ حکومتی که رسالت ویژه زمینه سازی برای ظهور و تشکیل حکومت فراگیر جهانی حضرت ولی عصر(عج) را دارد. گفتنی است؛ یکی از مهمترین اهداف و آرمان های نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران رشد و تعالی انسان و رسیدن او به اعلی علیین است. با توجه به همین اخلاص و صدق بایستی از همه ظرفیت های نظام اسلامی برای الگوگیری کامل جوانان از مکتب حاج قاسم سلیمانی به عنوان نمونه ی عینی تحقق چنین رسالتی بهره برد تا خون پاک آن شهید والامقام در رگ و جان هزاران نفر جاری و ثمربخش شود. موضوع وقتی مهم تر و شورانگیزتر می شود که همین مکتب الهی، شهادت را نه تنها پایان کار شهید نمی داند بلکه یک توفیق خاص الهی معرفی می نماید که شهید را وارد حیات طیبه و بالنده تری می کند که از محدودیت های جسم و ماده این جهان رها می شود و با قوت و قدرت دیگری برای تحقق آرمان الهی تلاش می نماید. «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ؛ آل عمران:۱۶۹». با این جهان بینی الهی به درستی که «شهید» سلیمانی از «سردار» سلیمانی برای دشمنان و مستکبرین جنایتکار بسیار کوبنده تر است. یاد امام خمینی (اعلی الله مقامه الشریف) را گرامی میداریم که در ابتدای انقلاب اسلامی در مواجهه با ترور ناجوانمردانه جمع زیادی از یاران خود توسط دشمنان داخلی و خارجی، می فرمودند: بکشید ما را مکتب ما زنده تر می شود... ◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇ همراه ما باشید ...⚖📜 @asaas_discourse
هدایت شده از اســــاس
🔹️ رسالت شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ انقلاب فرهنگی یا بازنگری در قانون اساسی؟ بررسی و تحلیل طرح تحول شورای عالی انقلاب فرهنگی به دنبال حکم رهبر معظم انقلاب برای اعضای جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورخ ۲۳ آبان ماه ۱۴۰۰ و تأکید ایشان بر لزوم تحول در وظایف، مأموریت‌ها، ساختار و ترکیب اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در بازه زمانی حداکثر دو ماه، این شورا در گام نخست، از طریق وضع ماده واحده‌ای موسوم به «ماده واحده تشکیل کارگروه تحول دوره جدید فعالیت شورای عالی انقلاب فرهنگی» مصوب ۱۴۰۰/۰۹/۰۲ اقدام به تشکیل کارگروه مزبور نمود. کارگروه مذکور در راستای امر رهبر معظم انقلاب مبنی بر تحول همه‌جانبه در شورا، ضمن احصاء نظام مسائل، شناسایی محورهای کلیدی تحول و تحول ساختاری، نهادی و فرآیندی و اجرایی در شورای عالی، اقدام به تدوین پیش‌نویسی تحت عنوان «طرح تحول شورای‌عالی انقلاب فرهنگی» در سه فصل نموده است. پیش‌نویس مذکور از جهات مختلف واجد ایراداتی است که در ادامه مورد بررسی قرار می‌گیرد. شایان ذکر است که این سند به‌صورت درون گفتمانی و در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. ۱. شورای عالی در نظم حقوقی فاقد جایگاه مشخص و روشن است؛ از این رو، نمی‌توان در خصوص جایگاه این نهاد و ماهیت مصوبات آن پشتوانه‌ قانونی و حقوقی روشنی در نظر گرفت. با این وجود، هرچند پیش‌بینی این شورا یک امر استثنایی بوده اما این شورا به مرور صلاحیت و اختیارات گسترده‌ای در خصوص تمام امور حاکمیتی را برای خویش قائل شده است که پیش‌نویسِ حاضر، حاکی از این امر است؛ چرا که علاوه بر آنکه کیفیت ارتباط این شورا و ابزار اجرای مصوبات آن با سایر دستگاه‌ها و نهادها مشخص نیست، اختیاراتی برای این نهاد ترسیم شده که در ضمن سند نیز منتسب به بیانات مقام معظم رهبری شده است. لذا به نظر می‌رسد با وجود نهادهای اساسی‌شده‌ای همچون مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، قوه قضاییه و دیگر نهادها اساساً نیازی به نهادهای استثنایی همچون شورای‌عالی انقلاب فرهنگی با این شکل و قالب نباشد. در نتیجه مقتضی است جایگاه این نهاد در نظم حقوقی مشخص گردد و سپس اقدام به اعمال کارویژه‌های خود متناسب با نظم حقوقی موجود کند. ۲. هدف از پیش‌بینی شورای عالی انقلاب فرهنگی، انقلاب فرهنگی به‌ویژه در نهادهای دانشگاهی بود که به سایر نهادها نیز تسری یافته، به‌طوری‌که می‌توان ادعا کرد، این شورا در خصوص کلیه دستگاه‌های کشور مصوباتی را به تصویب رسانده است. تتبع در منویات مقام معظم رهبری که در پیش‌نویس این طرح به‌وفور مستند طرح تحول شورای عالی قرار گرفته، نشان می‌دهد که معظم‌له نه تنها برای این شورا، صلاحیت قانون‌گذاری قائل نیستند بلکه ایشان قانون‌گذاری را صرفاً در صلاحیت مجلس می‌دانند. درواقع، نظر رهبر معظم انقلاب درخصوص مصوبات این شورا، ترتیب اثر دادن به مصوبات این نهاد و لازم‌الاجرا بودن آنهاست. بنابراین نباید بین لازم‌الاتباع بودن و قانون بودن مصوبات اختلاط پیش آید. به‌این‌ترتیب که هر قانونی لازم‌الاتباع است اما هر مصوبه لازم‌الاتباعی، قانون نیست. این مصوبه لازم‌الاتباع ممکن است مقرره، سیاست‌گذاری یا تصمیم معتبر و مانند اینها باشد. بنابراین شورای‌عالی انقلاب فرهنگی نباید قانون‌گذار باشد و مصوبات آن قانون نیست. ۳. شورای‌عالی انقلاب فرهنگی تحت هیچ شرایطی مجاز به اصلاح قانون اساسی نیست و مقام معظم رهبری نیز افزون بر اینکه چنین صلاحیتی را برای این شورا قائل نیستند، بر رعایت قانون اساسی توسط این شورا تاکید داشته‌اند. در واقع، جایگاه و اعتبار حقوقی شورای‌عالی انقلاب فرهنگی تا بدانجا نیست که صلاحیت بازنگری در قانون اساسی را داشته باشد. بنابراین توجیهی برای نادیده‌گرفتن نظم حقوقی توسط این شورا از طریق وضع سند طرح تحول در شورای عالی وجود ندارد؛ چراکه رسالت اصلی شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، جریان‌سازی و گفتمان‌سازی است، با حفظ نظم حقوقی موجود. ادامه دارد ... ◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇ همراه ما باشید ...⚖📜 @asaas_discourse
سندنویسی محرمانه برای انهدام انقلاب فرهنگی و تخریب نظام حقوقی 1- در 21 دی‌ماه 1400 به‌یک‌باره از تصویب طرح تحول شورای عالی انقلاب فرهنگی (شعاف) در صحن آن شورا خبر آمد. ظاهراً کارگروهی در دبیرخانه این شورا و پشت درهای بسته و ظرف کمتر از دو ماه اقدام به تهیه سندی برای تحول در جایگاه و سازمان و کارکرد این شورا کرده است. نقد تفصیلی اجزای این سند محرمانه! البته مجال فراخ‌تری می‌طلبد. اما خلاصه این اقدام پرهزینه برای نظام حقوقی و سیاسی عبارت است از بازنگری در قانون اساسی از طریق تعریف نهادی بالادستی (با ورود به همه عرصه‌های حکمرانی اعم از حوزه سیاست‌گذاری کلان و جزئی، قانون‌گذاری، آیین‌نامه‌نویسی، نظارت، تصمیم‌گیری و اقدام اجرایی)، رونمایی از شورایی مطلقاً نظارت‌ناپذیر(نهاد، اعضا و تصمیمات) که بر همه نهادهای حاکمیتی اعم از مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و قوای مجریه و قضائیه حاکم است و برای همه آن‌ها آمرانه تعیین تکلیف می‌کند؛ ولی نه پاسخگوی تصمیمات خویش در برابر مرجعی قانونی یا افکار عمومی است و نه در تصمیم و اقدام مقید به حدومرز مشخصی است و اعتبار تصمیماتش موکول به تأیید هیچ نهادی نیست و با توجه به ترکیب و سازوکار تصمیم‌گیری، هیچ تضمینی نیست که مصوبات این شورا برخلاف موازین اسلامی، قانون اساسی و سیاست‌های کلی نظام نباشد و از مصوباتش جز عندا... به هیچ‌کجا نمی‌توان شکوه برد. سندنگاری بدون اطلاع و مشارکت نخبگان حوزوی و دانشگاهی و بدون مشورت با خطوط مقدم انقلاب فرهنگی، ناشی از تفکر حکمرانی مخفیانه است (و ظاهراً با اقتباس از شیوه نویسندگان سند تحول قضایی!) و نتیجه‌ای جز فروکاست این شورا به نهادی دولتی، بوروکراتیک و با نگاهی سلسله‌مراتبی بالا به پایین آن‌هم با ادبیاتی تحکم‌آمیز نداشته است. 2- این شورا به‌عنوان یک ستاد، رسالت مهندسی فرهنگی، گفتمان‌سازی و جریان‌سازی در حوزه تحکیم و ترویج فرهنگ انقلاب اسلامی را عهده‌دار است. ازنظر رهبر حکیم انقلاب، این شورا قرارگاهی مرکزی است برای سیاست‌گذاری فرهنگی و علمی و آموزشی در جایگاه هدایت‌گری کلان و دیده‌بانی عرصه فرهنگ؛ و نه نهادی قانون‌گذار در عرض مجلس یا مقررات‌گذار در ردیف دولت که پا در قلمرو وظایف و اختیارات آن‌ها کند. اما این شورا با تشبث به امر رهبری مبنی بر تحول و با برخورد گزینشی با بیانات ایشان و بی‌توجهی به برخی نصوص و تأکیدات در رهنمودهای معظم‌له ، بیش از تلاش برای تحول در وظایف و ساختار و مأموریت خویش به حل «مسئله خود» یعنی جایگاه و صلاحیت و ضمانت اجرای تصمیمات خود همت گماشته است. 3- مروری کوتاه بر زیرعنوان 1- 6 با عنوان «مناسبات و روابط شورای عالی با قوای سه‌گانه و سایر نهادها» (صص24-28) به‌خوبی نشان می‌دهد که چه نگاه خطرناکی بر این سند حاکم است؛ نگاهی که شورا را در جایگاه یک نهاد فراقانونی قرار می‌دهد و موازی‌کاری، تداخل آشکار صلاحیت با انواع نهادهای حاکمیتی و لوث مسئولیت نهادهای مقرر در قانون اساسی از مصادیق بارز اتخاذ این رویکرد است. بر این اساس، مجمع تشخیص مصلحت برای سیاست‌گذاری و نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی نظام، باید گوش به فرمان این شورا باشد(1-6-8)؛ مجلس و دولت، جز با تأیید و هماهنگی این شورا اقدام به وضع قانون و مقرره نمی‌کنند و شورای نگهبانی به نام کمیسیون مشترک هماهنگی و تطبیق شورایعالی انقلاب فرهنگی، ضامن آن است(1-6-1). شورای نگهبان موظف به تطبیق مصوبات مجلس با نظرات و مصوبات آن شورا است(1-6-2). تصویب برنامه‌های توسعه و بودجه‌های سالانه منوط به تائید این شورا است(1-6-3 و1-5-9) و حتی تخصیص اعتبارات بودجه‌ای حوزه علم و فرهنگ و تهیه گزارش تفریغ بودجه در شمار اختیارات این نهاد قرار داده شده است(1-5-15). نهادهای نظارتی قوای سه‌گانه نیز به استخدام این شورا درآمده‌اند و موظف به ارائه گزارش عملکرد به این شورا شده‌اند(1-6-5) این سند که شوربختانه به تصویب صحن آن شورا هم رسیده نه‌تنها مشکلی نمی‌گشاید بلکه تعارضات عدیده در ساحت عالی حکمرانی پدید می‌آورد. هنوز چالش‌های عدیده ناشی از تأسیساتی همچون هیئت عالی نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی نظام و شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوا بر پیکره نظام حقوقی و سیاسی به‌جد باقی است. از این گذشته، تصویب و ابلاغ چنین اسنادی، بهانه همیشگی فقدان اختیارات و تداخل صلاحیت را در اختیار متولیان امر در مجلس و دولت برای عدم اقدام شایسته در حوزه انقلاب فرهنگی تقویت می‌کند و مجال مسئولیت‌گریزی را به‌خوبی فراهم می‌کند. حامد نیکونهاد – معلم حقوق در دانشگاه ۲۸ دی ماه ۱۴۰۰ @drhamednikoonahad
دست درازی به اختیارات قانونی وزرا ✅ فشار بر وزرا به عنوان عالیترین مقامات اجرایی کشور برای تأمین خواسته‌های غیرقانونی، امر ناپسندی است به ویژه اگر از نمایندگان مردم در مجلس و برای تحمیل گزینه‌های مدنظر در انتصابات سر بزند. ✅وقتی مجلس و نمایندگان مردم به جای نظارت بر عملکرد مسوولان دولتی، پا را فراتر از حدود وظایف قانونی خود نهاده و در امور کاملاً اجرایی و در اختیار وزرا یعنی نصب و عزل مقامات اجرایی زیرمجموعه ستادی و استانی دخالت کنند، هم مجرای فساد را باز کرده اند هم مسوولیت گریزی را سبب شده‌اند. فسادزایی از آن رو که این رفتارها، خویشاوندگماری و پارتی‌بازی را توسعه می‌دهد؛ مسوولیت گریزی از آن جهت که این بهانه را به وزرا می‌دهد که مسوولیت اقدامات زیرمجموعه را نپذیرند و از پاسخ‌گویی شانه خالی کنند. ✅بی‌تردید استقلال قوه مجریه، مستمسکی برای نظارت گریزی نیست ولی سپری منطقی برای جلوگیری از نفوذهای مجلس نشینان و فشارهای ناروا و غیرقانونی آنها است. تمسک نمایندگان مجلس به انواع ابزارهای قانونی همچون سوال و تذکر و استیضاح با هدف تحمیل خواسته های محلی قومی منطقه ای بر وزرا، هم ظلم به جایگاه رفیع نمایندگی است و هم مصداق بارز سوءاستفاده از مقام و موقعیت نمایندگی؛ جایگاهی که باید صرفاً برای ایفای وظایف نمایندگی آن هم در چارچوب قانون اساسی به کار گرفته شود نمی‌تواند محملی برای دست‌درازی به حوزه وظایف و اختیارات وزرا و مقامات دولتی باشد. ✅نمایندگان مجلس سوگند یاد کرده اند که از قانون اساسی دفاع کنند. مداخله در امور اجرایی آشکارا نقض اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصول ۵۷ و ۶۰ و ۱۳۴ و ۸۸ قانون اساسی است. ✅نقض سوگندنامه و سوءاستفاده از جایگاه نمایندگی و سرپیچی عملی از الزامات قانون اساسی، از رفتارهایی است که نشان دهنده عدم پایبندی به قانون و زوال وصف نمایندگی است. طبیعی است که این دست اقدامات غیرقانونی در صلاحیت های نمایندگان موثر است؛ چه در رسیدگی های هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان و چه در بررسی‌های مراجع رسیدگی کننده به صلاحیت‌ها در فرایند انتخابات. @drhamednikoonahad
بخشهایی از یک یادداشت علمی مربوط به اسفند ماه ۱۳۹۶ ✍️ ترويج فرار از خدمت سربازي به دست قانونگذار چند سالي است (دقيقاً از سال 1394) كه رديف درآمدي جديدي (رديف 150128) در لايحه‌هاي بودجه سالانه با عنوان «جريمه زمان غيبت مشمولان» پيش‌بيني مي‌شود كه در ادبيات محاوره‌اي به خريد خدمت سربازي معروف است. درآمد حاصله نيز بايد به منظور تقويت بنيه دفاعي نيروهاي مسلح هزينه شود. اما اين مصوبات، ايرادات حقوقي كم ندارد و اصول متعددي از قانون اساسي را نقض مي‌كند. اولاً اين دست احكام، اگرچه ناظر به كسب درآمد براي دولت است، اما ماهيت بودجه‌اي ندارد و نبايد در بودجه سالانه (اصل ۵۲) ذكر شود. بايد در قوانين عام (همچون ماده 84 الحاقي قانون خدمت وظيفه عمومي مصوب 22/08/1390) و نه بودجه سالانه، در مورد اين نوع كسب درآمد (اگر مجاز و مشروع باشد) تعيين تكليف نمود و در بودجه سالانه صرفاً اعداد و ارقام مربوط برآورد و قيد شود. افزون بر اين، اين حكم مشتمل بر تبعيض ناروا و مغاير با بند 9 اصل 3 قانون اساسي است. اين‌گونه تجويزها آشكارا تبعيض‌آميز بوده و به علاوه به صورت غيرمستقيم، ترغيب به قانون‌گريزي مي‌كند و مشمولان خدمت سربازي را تشويق به غيبت مي‌كند به اين اميد كه چند سال بعد، با پرداخت مبلغي به نام جريمه، مانع كارت پايان خدمت را از پيش پاي خود بردارند. خدمت سربازي مي‌ماند براي ندارها كه چه بسا تحصيلكرده هم باشند ولي با وجود توانمندي و شايستگي علمي، توانايي مالي براي پرداخت جريمه را نداشته‌اند و در نتيجه از اين هديه قانونگذار محروم مي‌شوند. اما ايراد اصلي، بسيار بنيادين‌تر است. به لحاظ حقوقي و منطقي، دو سال (اندكي كم يا بيش) خدمت رايگان براي دولت (غير از بحث آموزش نظامي و آمادگي دفاعي) چه توجيهي دارد؟! اساساً اختصاص اين تكليف (در خدمت نهادهاي دولتي بودن؛ نه آموزش نظامي ديدن) به مردان مصداق بارز نابرابري است. اگر دو سال خدمت هيچ ربطي به آمادگي دفاعي و نظامي از كشور ندارد (كه ندارد)، چرا بايد اين تكليف مختص مردان باشد؟ چرا مردان كه تكليف به انفاق و مسئوليت اقتصادي و اداره خانواده را بر عهده دارند براي ورود به بازار كار حدود دو سال از زنان كه هيچ يك از آن تكاليف را ندارند، عقب‌تر باشند؟ اين تبعيضي كه در ظاهر به سود زنان و در باطن ظلم به زنان است، چه وجاهتي دارد؟ چرا پيش‌شرط ورود مردان به بازار كار (دولتي و غير آن) بايد دو سال خدمت به دولت باشد؟ نظام حقوقي به جاي اينكه، شرايط استخدام و اشتغال مردان را كه طبق قانون و شرع تكليف به امرار معاش و انفاق دارند، تسهيل كند، مانع‌تراشي كرده است! يعني اقدامي در جهت سخت شدن تشكيل خانواده (نقض اصل 10 قانون اساسي). همين مانع بيجا باعث تأخير و حتي تحريف در برنامه‌هاي زندگي شهروندان شده است؛ چه بسيار افرادي كه براي فرار از خدمت بي‌مبنا، ادامه تحصيل دادند يا براي معاف شدن از خدمت، به هر حشيشي متشبث شدند. بسياري از اتباع ذكور يعني همان آقايان، براي رهايي هرچند موقت از خدمت سربازي، بي‌جهت به تحصيلات عاليه رو آورده‌اند؛ هرچند تحصيل در رشته و محل دانشگاهي كه بدان علاقه‌اي نداشته باشند. متن کامل در 👇👇👇👇👇👇 http://www.javann.ir/003lNy @drhamednikoonahad
هدایت شده از اســــاس
"امام در آغوش امت و جامعه سازی مکتبی؛ به مناسبت چهل و دومین سال‌روز تاریخ‌ساز بازگشت قلب تپنده امت به کانون امت" برای اولین بار در اساس، یادداشت مهمان؛ جناب دکتر حامد نیکونهاد 📌فرود هواپیمای حامل رهبر انقلاب ملت مسلمان ایران در فرودگاه مهرآباد در 12 بهمن 1357، ضربه مهلک بر نظام سلطنتی ضداسلامی و ضدمردمی را وارد کرد. حضور امام در کانون بپاخاسته ایران، رخ نمایی جامعه نوین را عیان نمود(شکل‌گیری ملت مسلمان ایران بر محور زعیم دینی)؛ جامعه ای نوسازمان‌یافته و تکامل یافته در جریان نهضت اسلامی که محور بنیادین در آن، عنصر «ایمان مذهبی» و «رهبری مکتبی» است. 📌محور بنیادین اتحاد و احساس تعلق آحاد جامعه و مؤلفه اصلی زیربنای جامعه سیاسی ایران «منافع ملی»، «مرز جغرافیایی بین‌المللی» و یا «تاریخ مشترک» و غیر اینها نیست؛ بلکه مطابق موازین حقوق اساسی که در متن و مقدمه قانون اساسی تجلی یافته، عامل وحدت‌بخش اساسی این جامعه که آن را از سایر جوامع متمایز می‌سازد دو عامل و (امامت سیاسی) است. امامتی برخاسته از دل امت و برپایه اعتقاد دینی امت. مطابق این الگوی بی‌بدیل در عصر حاضر، اگرچه وجود «علقه میان آحاد مردم» برای شکل‌گیری جامعه سیاسی ضروری است، ولی این پیوند لزوماً از طریق تابعیت یا اصالت ایرانی تأمین نمی‌شود. فراتر آنکه اساساً ایجاد یک ملتِ متشکل و پایدار و متعاون، جز از راه وحدت و امکان‌پذیر نیست. 📌تنها در صورتی می‌توان گروهی را «ملت واحد» شمرد که اعضای آن با آزادی کامل، خود شرکای زندگی اجتماعی را انتخاب نموده و یکدیگر را در راه و رسم زندگی و نظم اجتماعی و عقیده موافق بیابند. توجه جدی به این درون‌مایه برای جامعه ایرانیِ پساانقلاب اسلامی، ما را به الگوی متفاوت حکمرانی و فراتر از آن ساخت جدیدی از دولت رهنمون می‌سازد. ازجمله آثار شناسایی این مقوله در نظم سیاسی کنونی چنین است: نفی بی‌طرفی دولت نسبت به دین و اخلاق؛ پیش‌بینی تکالیف اخلاقی و مسئولیت‌های فراسرزمینی برای دولت؛ لزوم وجود منصب امامت در ساختار سیاسی؛ دفع (و نه رفع) تعارض میان منافع ملی و مصالح امت بزرگ اسلامی. اساس را دنبال بفرمایید ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ http://twitter.com/Asaas_discourse ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ http://Instagram.com/asaas_discourse ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ http://Telegram.me/Asaas_discourse ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ http://Eitaa.com/Asaas_discourse