#مناظرۀ_ادبی
#استدلال #پیامبر (صلی الله علیه و آله) به #قواعد_نحوی
#استعمال_«ما»_موصوله برای #غیر_عاقل
#استعمال_«مَن»_موصوله برای #عاقل به #نص_روایت
گاهی مخالفین اسلام بر #قرآن #اشکال_ادبی می گرفتند و پیامبر گرامی اسلام و ائمه معصومین در پاسخ آنها به #قواعد_ادبی تمسک می کردند، که یکی از این موارد را با هم مرور می کنیم:
كنز الفوائد ؛ ج2 ؛ ص186
فصل
جَاءَ فِي الْحَدِيثِ أَنَّ قَوْماً أَتَوْا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالُوا لَهُ أَ لَسْتَ رَسُولًا مِنَ اللَّهِ تَعَالَى
قَالَ لَهُمْ بَلَى
قَالُوا لَهُ وَ هَذَا الْقُرْآنُ الَّذِي أَتَيْتَ بِهِ كَلَامُ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ نَعَمْ
قَالُوا فَأَخْبِرْنَا عَنْ قَوْلِهِ #«إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ» (سورة الأنبياء: 98) إِذَا كَانَ مَعْبُودُهُمْ مَعَهُمْ فِي النَّارِ فَقَدْ عَبَدُوا الْمَسِيحَ ع أَ فَنَقُولُ إِنَّهُ فِي النَّارِ
فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص :
إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ الْقُرْآنَ عَلَيَ بِكَلَامِ الْعَرَبِ
وَ الْمُتَعَارَفُ فِي لُغَتِهَا وَ عِنْدَ الْعَرَبِ أَنَّ «مَا» لِمَا لَا يَعْقِلُ وَ «مَنْ» لِمَنْ يَعْقِلُ وَ الَّذِي يَصْلُحُ لَهُمَا جَمِيعاً
فَإِنْ كُنْتُمْ مِنَ الْعَرَبِ فَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ هَذَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ» يُرِيدُ الْأَصْنَامَ الَّتِي عَبَدُوهَا وَ هِيَ لَا تَعْقِلُ
وَ الْمَسِيحُ ع لَا يَدْخُلُ فِي جُمْلَتِهَا لِأَنَّهُ يَعْقِلُ
وَ لَوْ قَالَ «إِنَّكُمْ وَ مَنْ تَعْبُدُونَ» لَدَخَلَ الْمَسِيحُ ع فِي الْجُمْلَةِ
فَقَالَ الْقَوْمُ صَدَقْتَ يَا رَسُولَ اللَّهِ
________________________________________
كراجكى، محمد بن على، كنز الفوائد، 2جلد، دارالذخائر - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1410 ق.
یعنی:
گنجينه معارف شيعه إماميه / ترجمه كتاب كنز الفوائد و التعجب ؛ ج2 ؛ ص200
فصل: مناظره كفار با رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله
در حديث آمده كه گروهى آمدند نزد رسول خدا (ص) و باو گفتند: آيا تو فرستاده از طرف خدا تعالى نيستى؟
بآنها فرمود: چرا.
باو گفتند: اين قرآن كه آوردى كلام خدا تعالى است؟
فرمود: آرى.
گفتند: بما توضيح بده از قول او كه (در آيه 98 سوره الأنبياء) فرموده:
«إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ»: راستش شما و هر آنچه ميپرستيد از جز خدا سنگريزه دوزخ باشيد، شما در آن وارد خواهيد بود.
و اگر معبود بت پرستان بهمراه آنان در دوزخند مسيح (ع) هم معبود ترسايانست تو گوئى در دوزخ است؟ رسول خدا (ص) فرمود: كه خدا قرآن را بر من فرو فرستاده بزبان عرب و در عرف و زبان عرب لفظ «ما» براى چيزهائى است كه عقل ندارند و لفظ «من» براى آنچه عقل دارد و لفظ «الذى» براى همه است و اگر شما عرب باشيد بايد اين را بدانيد خدا فرموده: «إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ» مقصودش بتها است كه ميپرستيدند و آنان بىعقل باشند و حضرت مسيح در آن درنيايد زيرا او عقل دارد و اگر «و من تعبدون» فرموده بود شامل مسيح (ع) بود آن قوم گفتند: يا رسول اللَّه درست گفتى.
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
#غرویّ
#راز_شهرت #شرح_الرضی
#غروی اسم منسوب به #غرا (نام دیگر #نجف) است.
بنابر این #غروی یعنی: اهل نجف
#شیخ_رضی الدین استر آبادی در مقدمه #شرح_الرضی می گوید:
الحمد للّه الذي .... ؛ و صلواته على #خاتم أنبيائه، و مبلّغ أنبائه، محمد بن عبد اللّه المبشّر به قبل ميلاده، و على #السادة الأطهار من #عترته و #أولاده؛ ....
فإن جاء مرضيا، فببركات #الجناب_المقدّس_الغرويّ، صلوات اللّه على مشرّفه، لاتفاقه فيه «2»، و إلا فمن #قصور_مؤلفه فيما ينتحيه؛
توضیح #راز شهرت این کتاب:
ایشان بعد از حمد الهی و درود بر #پیامبر و #خاندان آن سرور، و #نه اصحاب؛ می گوید:
اگر این کتاب مورد #پسند باشد، به برکت #جناب_مقدس_غروی (امام علی علیه السلام) است که این کتاب در این شهر (غرا) نوشته شده
و اگر مورد #پسند نبود، به خاطر #قصور_نویسنده است.
مناقشه در انتساب به #نجف:
با اینکه هیچ یک از عامه در شیعه بودن جنابش شک ندارند و در کتاب های لغوی و تراجم به منسوبین نجف #غروی گفته اند، برخی از متأخرین عامه مثل مصحح شرح الرضی خواسته افتخار مجاورت شاه نجف را از نجم الأئمه رضی سلب نماید لذا در پاورقی ضمن ذکر مطالب فوق، می گوید احتمال انتساب به مدینه و قبر پیامبر بیشتر است. در حالی که سیوطی می گوید از زندگی ایشان اطلاعی در دست نیست. ضمن اینکه شعراء و علمائی که اهل نجف بوده و با عنوان #غروی شناخته شوند بسیارند لکن کسی که منسوب به مدینه باشد و به نام #غروی مشهور باشد نیافتم.
#بارگذاری مطالب، با ذکر #آدرس_کانال، مانعی ندارد.
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#دکتر_شریعتی در #آثار_خودش
#زندگی_خانوادگی #پیامبر
پیامبر از دست زنانش ناراحت شد و یک ماه با آنان قهر بود و در این مدت مسجد هم نمی رفت.
آنچه می خوانید از کتاب { #اسلام_شناسی} نوشتۀ دکتر علی شریعتی؛ #چاپ طوس، ص ۵۱۰ و ص ۵۱۱ می باشد.
«مردی که در بیرون خانه مظهر قدرت و صلابت بود، در درون خانه چنان نرم و ساده و مهربان رفتار میکرد که زنانش بر او گستاخ شده بودند، آشکارا با او مشاجره می کردند و بی پروا سخن میگفتند و از آزارش دریغ نمی کردند.
یک روز که به سختی از آنان رنجیده شد - برخلاف سنت معمولی که زنان را از خانه بیرون میراندند و اکنون نیز مؤمنین غالباً چنین میکنند - خود از خانه بیرون رفت و در انباری که یک طرفش غله ریخته بودند اقامت گزید.
این انبار بر بلندی قرار داشت و پیغمبر تنه درختی را میگذاشت و از آن بالا می رفت و چون به انبار میرسید آن را بر میداشت تا کسی مزاحمش نشود،
یک ماه با زنانش قهر کرد و چنان رنجیده بود که حتی به مسجد نیز نمی آمد و مردم سخت اندوهگین و پریشان شده بودند.
عمر به نمایندگی آنان به سراغ وی آمد و اجازه خواست تا با وی سخن بگوید
او را اجازه نداد
و عمر پیغام داد که اگر گمان میکنی که من میخواهم درباره دخترم با تو سخن بگویم من از او بیزارم و اگر اجازه دهی گردنش را میزنم .
او را اجازه داد.
عمر میگوید وقتی وارد شدم دیدم در گوشه انبار بر حصیری دراز کشیده و چون برخاست آثار حصیر بر پهلویش نمودار بود و من سخت به گریه افتادم .... .
#کاش دکتر بود و از ایشان می پرسیدیم:
گناه مردم در این داستان چه بود؟
و #کاش جناب دکتر منبع این داستان دروغ را می گفتند.
#کاش دکتر می بود و می گفت:
چرا پیامبر قهر بیشتر از سه روز را باعث خروج از مسلمانی می دانست؟ این حکم فقط برای مردم بود؟
پیامبر منادی صلح و رحمت چگونه با همسران خود یک ماه قهر نموده و از منزل فراری می شود؟
قرآن آن حضرت را الگوی نیکوی رفتاری برای مؤمنان معرفی میکند.
چرا حضرتش به یکباره با همه زنانش دعوا نموده و از آنان قهر کرده است؟
چرا مردم بعد از یک ماه به فکر وساطت افتادند؟
روایات فضیلت صلح برقرار کردن بین مردم و زن و شوهر کجاست؟
***
کتاب «اسلامشناسی» در تاریخ ۱۱ دی ماه ۱۳۴۷ در چاپخانه طوس مشهد در تیراژ دو هزار شماره به چاپ رسید.
بخشی از این کتاب ۶۲۷ صفحه ای دروس شریعتی در دانشکده ادبیات مشهد است که توسط دانشجویان ضبط می شده و توسط خود دکتر شریعتی ویراستاری دوباره شده است.
@DUROUS_ALSHABAB
#مالکیت
#مالکیت_در_قرآن
#مقام_پیامبر_و_امام (صلوات الله علیه و آله)
آیاتی که دربارۀ مالکیت سخن گفته اند سه دسته اند:
الف) آيات بیانگر #مالكيت مطلق و #انحصارى #خداوند
در اين آيات غالبا كلماتى نظير «ملك» و «ملكوت» به كار رفته و از حروف اضافهاى مانند «ل» استفاده شده است؛
از قبيل
«لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما فِيهِنَّ ...؛
وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ ...».
#مُلک یعنی: فرمانروايى، سلطنت و اقتدار كامل و مطلق نسبت به اشياء
#ملكوت یعنی: قلمرو بيكران سلطنت و اقتدار نامحدود خداوند
حرف #لام در آیات فوق برای انحصار یا اختصاص است.
نتیجه:
مالكيت اصلى و ذاتى تمام عالم در انحصار اوست.
ب) آيات بیانگر #مالكيت #انسان
در اين آيات از كلماتى نظير «مال»، «اموال» و «مالك» استفاده شده است و غالبا با اضافه شدن آنها به اسامى و ضماير عام و خاص، مالكيت اشيا در حدود تصرف انسان به او نسبت داده شده و انسان نسبت به آن اشيا و اموال، مالك شناخته شده است. از جمله اين آيات مىتوان اين موارد را ذكر كرد:
«أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ»؛
«... فَلَكُمْ رُؤُسُ أَمْوالِكُمْ، لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»؛
«وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ»؛
«وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ...»*؛
«وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً ...»
این آیات، انسان را مالك برخی از اموال تحت تصرف خود شناخته است،
ولی
با صدور فرمان ها و دورباش ها (اوامر و نواهی) قبل و بعد از این مالکیت، مالكيت انسان را #غير_اصلى، و محدود به حدود آن اوامر و نواهى دانسته است.
ج) آيات بیانگر #مالكيت #استخلافى و #نيابتى #انسان
آیاتی که به صراحت جانشینی انسان از خدا را بیان کرده و به او مقام #خلیفة_اللهی را عرضه می کند و #مالکیت_ویژه و اختیارات خاصی را به #جانشین_خود اعطا می کند.
این مالکیت از آن #پیامبر و #امام_معصوم (صلی الله علی محمد و آله) است.
از این آیات است:
«آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ ...»
بدیهی است که این خلافت به خاطر غیبت خداوند یا عجز او نیست
بلکه به خاطر
عظمت و كرامت و جایگاه رفیع خلیفه و نائب است.
پس
خداوند پس از آنكه خلیفۀ خویش را بر جميع مخلوقات برترى داد
او را به عنوان خليفه خود در زمين برگزيد و امانتدار خويش قرار داد
و به همين اعتبار، او را نسبت به تصرف كردن در اشيا و اموال مخلوق خود، صاحب اختیار و مُجاز قرار داد.
پس پیامبر و امام، حق همه گونه سلطه و تصرف را دارند.
#انواع_مالکیت
#قاعدۀ_فقهی ( #تسلط )
#فقه
برگرفته از کتاب
#قواعد_فقه، محقق داماد
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#سراج در قرآن
«سراج» در لغت یعنی:
- چراغ
- هر چیزی که با فتيله و روغن روشن مي شود.
#استعمال و کاربردهای زبانی #سراج:
راغب اصفهانی گفته:
از هر شیء نورانی -اگر چه چراغ نباشد- با تعبیر #سراج یاد می شود.
سراج در #قرآن:
این واژه 4 بار در قرآن به کار رفته است:
3 بار به معنای #خورشید:
«وَ جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً» (فرقان: 61).
و «وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً» (نوح: 16).
«وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً» (نباء: 13).
و 1 بار برای #پیامبر اسلام رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) كه فرموده:
«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً. وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً» (احزاب: 45، 46).
خداوند در این دو آیه پیامبر اکرم را با این صفات یاد کرده است:
1. شاهد، 2. مژده رسان، 3. هشدار دهنده، 4. دعوت کنندۀ به سوى خدا، 5. #چراغ نور دهنده.
جالب اینکه در آيات دیگری، از #قرآن و #شريعت نیز ( #نور ) ناميده شده اند، مثلا:
آیه 15 سوره ماندة می فرماید:
«قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ» مائده: 15.
آیه 157 سوره أعراف:
«وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ ...»
آیه 35 سوره نور:
«يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ ...»
پس خداوند پیامبر را #سراج (چراغ) و دین و قرآن را #نور معرفی می کند،
معنای جمع بین این آیات این است که:
همان طور که نور از سراج (چراغ) ساطع می شود، دین و قرآن نیز پرتوی از وجود حضرتش می باشد.
#نهج_البلاغة:
امير المؤمنين علی عليه السّلام در خطبه 92 نهج- البلاغه درباره آن حضرت فرموده
«فَهُوَ إِمَامُ مَنِ اتَّقَى ... سِرَاجٌ لَمَعَ ضَوْءُهُ وَ شِهَابٌ سَطَعَ نُورُهُ، وَ زَنْدٌ بَرَقَ لَمْعُهُ».
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB