#توضیح #تعریف #علم_شخص از #الفیة_ابن_مالک:
اسم یعین المسمی مطلقا علمه کجعفرو....
واژه «إسم» در تعریف فوق مبتدا بوده و جمله «یعین المسمی مطلقا» صفت آن است و برای همین ابتدا به نکره، جایز است. «علمه» نیز خبر است.
#توضیح «#یعیّن_المسمی»:
سبب معیّن بودن و منحصر بودن مسمی (چیزی که اسم بر آن دلالت می کند) دو چیز است: 1- یا به خاطر این است که اسم، معرفه است(پس وضع، باعث تعیین مسمی شده است). 2-یابه خاطر اینکه فردش منحصر است، هر چند آن اسم، نکره است، مانند: شمس
#توضیح «#مطلقا»:
دلالت علم برمسمای معین به نحومطلق است، یعنی بدون قرینه لفظی یامعنوی.
یعنی:
دلالت معارف بر شیء یا شخص معیّن بر سه گونه است:
الف- معارفی که با کمک یک قرینه لفظی، بر فرد معیّنی دلالت می کنند و شامل هیچ کس و چیز دیگری نمی شوند که عبارتند از:
1-معرفه به «أل»
2-مضاف به معرفه
3-موصول
4-ضمیر غایب
5- منادی نکره مقصوده
ب- معارفی که با کمک یک قرینه معنوی، معنا و مسمای معیّنی دارند و شامل کس دیگری نمی شوند که عبارتند از:
1- ضمیر حاضر (متکلم و مخاطب)
2-اسم إشاره
ج- معارفی که بدون قرینه لفظی یامعنوی، بر فرد معیّنی دلالت می کنند و شامل چیز دیگری نمی شوند که عبارتست از: عَلَم
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#مقایسه_ای_بین_سیوطی_و_شرح_ابن_عقیل در باب #إشتغال:
الف- در تعلیقه محمد محیی الدین عبدالحمید بر شرح ابن عقیل، شروط ارکان اشتغال ذکر شده است در حالی که در متن یا حواشی یا شروح سیوطی به این مطلب نپرداخته اند.
ب- در تعریف اشتغال، سیوطی می گوید: «قد عمل في ضميره أو سببه»؛ در حالی که ابن عقیل می گوید: « عمل فى ضمير ذلك الاسم أو فى سببيّه»
یعنی سیوطی از تعبیر «سببه» استفاده می کند و ابن عقیل از تعبیر «سببیه» و درست همین است که ابن عقیل گفته زیرا اسم مضاف به ضمیر، سبب نیست بلکه ضمیر سبب ربط «مشغولٌ به» به «مشغولٌ عنه» است. پس مشغول عنه، «سببی» است -یعنی اسمی است که به وسیله اضافه ضمیرِ مشغولٌ عنه، با اومرتبط شده است- نه «سبب»
و سببی یعنی: پیوسته و مرتبِط
ج-درباره عامل نصب مشغول عنه، ابن عثیل مفصل تر و واضح تر سخن گفته است.
د- در تعلیق محیی الدین یک عنوان تحت «الأشياء التى لا يعمل ما بعدها فيما قبلها عشرة أنواع» مطرح شده که در سیوطی و حواشی و شروح آن نیست.
هـ- در شرح سیوطی به ترکیب آیه « وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما » و علت رفع مشغول عنه -که در اینجا نصبش بهتر است- اشاره شده ولی در ابن عقیل، چیزی نگفته است. اگر چه سخن سیوطی و حواشی آن بسیار مجمل است و اساس بحث در این آیه هم ربطی به باب اشتغال ندارد و به فاء شبه جواب و شروط 5گانه آن بر می گردد. (به شرح تسهیل ناظر الجیش مراجعه کنید)
و- سیوطی درباره «زيد قام و عمرو أكرمته» نکته ای دارد که خیلی جالب و قابل استفاده است اگر چه باعث پیچیدگی متن آموزشی شده است.
ز- ابن عقیل ذیل راجح الرفع به نظر سیبویه اشاره کرده و از #ابن_شجری که از #سادات_حسنی است نیز نام برده و نظرش را نقل نموده است در حالی که سیوطی کمتر به آراء سیبویه و سایر قدماء -به طور ویژه ومعین- توجه نموده است. افتخار ابن عقیل این است که الکتاب را می فهمد.
ح- ابن عقیل بیت «و سوّ في ذا الباب وصفا ذا عمل.......» را بهتر وکامل تر توضیح داده است، همان طور که بیت قبل را هم بهتر گفته است.
ط- شرح بیت آخر این باب، «و علقة حاصلة بتابع ....» نیز در شرح ابن عقیل خیلی واضح تر و کامل تر بیان شده است و در شرح سیوطی ناقص و مضطرب می باشد.
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
💻معرفی_منبع درباره
#دانش_زبان_و_ادبیات_قرآن_کریم #دانش_زبان_و_ادبیات_عربی #علوم_ادبی_و_اهمیت_آن #استاد_مهدی_رضایی
🔉#صوتی_فارسی
💎ضرورت ادبیات خوانی در حوزه های علمیه و آسیب شناسی آن
👨🏫استاد مهدی رضایی
🏫«قرارگاه زبان و ادبیات عربی حوزه علمیه خراسان»
🆔 @arabicliteraturehozehkh
#نکات_تکمیلی #شرایط_استعمال_أیّ_موصوله (#موصولات#مشترک)
«أىّ» از موصولات مشترک و از #مبهماتی است که در کتب درسیِ ما به نحو شایسته ای به آن نپرداخته است ، اگر چه در #قواعد_الأساسیة ، به نحو مختصر بیان شده ، ولی باز هم طلاب ، درباره این موصول چیزی نمی دانند ، چون عده کمی به این کتاب نیم نگاهی دارند ؛ لذا در اینجا با اختصار درباره« أىّ »سخن می گوئیم:
1- هرگز #مبتدا واقع نمی شود ، و به تبعِ این نکته ، إسم هیچ یک از #نواسخ نیز واقع نمی شود.
2- «أیّ»موصوله به #معرفه إضافه می شود.ابن مالک در باب إضافه می گوید:
وَ أخصُصَن بِالمَعرِفَةِ مَوصُولَةً«أیّاً»و بالعَکسِ الصِّفَةِ
3- به نظر #کوفیین و #ابن_هشام ، باید #عاملِ «أیُّ» از نظر #زمانی ، #مُستَقبِل باشد .
4- و به نظر همین جماعت ، باید #عاملِ «أیّ» ، #مقدّم باشد ، و #تأخیرِ آن از «أیّ» جایز نیست ؛ اگر چه ابن مالک و بصریین هر دو نکته(3و4)را إدعای بی دلیل می دانند ، ولی دلیلِ این جماعت این است که : مثالی که فاقدِ دو نکته فوق باشد ، از عرب شنیده نشده است ؛ بنابر این سخن کوفیین خالی از وجه نیست.
#موصولات #موصولات_مشترک #أیّ #شرایط_أیّ
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#مقایسه_ای_بین_سیوطی_و_شرح_ابن_عقیل در باب #مبتدا_و_خبر:
1- #سیوطی در ابتدای باب با ذکر این نکته که چرا ابن مالک ابتدا از #مبتدا_و_خبر صحبت کرده و سپس بعد از تکمیل بحث #نواسخ_مبتدا_و_خبر به سراغ باب #فاعل رفته است به یک بحث معروف در علم نحو اشاره کرده که با این عنوان مطرح می شود: «إذا دار الأمر بين كون المحذوف فعلا و الباقى فاعلا و كونه مبتدأ و الباقى خبرا» یعنی: اگر امر دائر شد بین اینکه اسم مرفوع را فاعل برای فعل مقدر بدانیم یا مبتدایی که خبرش در تقدیر است، چه کنیم؟ کدام ترکیب درست است؟
مثلا در آیه (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ) نقش «الله» چیست؟ آیا تقدیر آیه این است؟«اللّهُ خَلَقَهُم»، یا «خَلَقَهُمُ اللّهُ»؟
پاسخ این سؤال در گروه حل این مسأله است که اصل در مرفوعات چیست؟ فاعل یا مبتدا؟
#شرح_ابن_عقیل از ذکر این نکته خالی است.
برای مطالعات تکمیلی در این بحث می توانید به بابپنجم مغنی ذیل همین عنوان مراجعه نمایید: إذا دار الأمر بين كون المحذوف فعلا و الباقى فاعلا و كونه مبتدأ و الباقى خبرا؛ فالثانى أولى
2- #شرح_ابن_عقیل در بحث #مبتدای_وصفی به ترکیب #لیس_قائمٌ الزیدان به عنوان #مبتدای_وصفی پرداخته و آن را شرح می دهد؛ در حالی که #سیوطی به بررسی این ترکیب و امثال آن نپرداخته است.
نیز مثال «أ قائمٌ أبواه زیدٌ» را بررسی می کند که آیا مبتدای وصفی هست یا نیست، به طور کلی شرح و توضیح و بررسی تطبیقی مبتدای وصفی بر مثال ها، در #شرح_ابن_عقیل کاربردی تر و جزئی تر است.
3- در #شرح_ابن_عقیل به علت #اختلاف_ادباء در #ترکیب #آیه (أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يا إِبْراهِيمُ) پرداخته است ولی #سیوطی مثال #قرآنی برای #مبتدای_وصفی ذکر نکرده است.
4- در بحث #خبر_جامد و اینکه آیا #متحمل_ضمیر هست یا نه؟ عبارات #سیوطی سخت تر است و عبارات #ابن_عقیل شیوا تر و جامع تر است.
5- شرح بیت « و أبرزنه مطلقا حيث تلا ما ليس معناه له محصّلا» در #شرح_ابن_عقیل، مفصل تر و گویاتر است.
اگر چه هم #ابن_عقیل و هم #سیوطی در این بیت دچار کم گویی اند و تکمیل مطلب را باید در #شرح_اشمونی_بجویید.
6- ذیل بیت « و أخبروا بظرف أو بحرف جر ناوين معنى «كائن» أو «استقر». » #ابن_عقیل به مذاهب مطرح در تقسیم خبر به سه قسم: مفرد؛ جمله؛ و ظرف و جار و مجرور اشاره کرده و استدلال آنها را بیان می کند ولی #سیوطی وارد این بحث نشده است.
7- #ابن_عقیل به حدی درباره #متعلق جار و مجرور دقیق سخن گفته که به #غلی مشهور #طلاب هم به طور غیر مستقیم اشاره دارد و می گوید «#مُستَقِرّ» به صیغه #اسم_فاعل است. پس تقدیر «مُستَقَرّ» به صیغه اسم مفعول، غلط است.
8- اگر چه #ابن_عقیل در شرح بیت: « و لا يكون اسم زمان خبرا عن جثّة و إن يفد فأخبرا» مثال های بیشتری دارد ولی #سیوطی در بیان قاعده های مطرح در ذیل این بیت، دقیق تر و کامل تر است.
9- #مسوغات_ابتدا_به_نکره در #شرح_ابن_عقیل کامل تر از #سیوطی است.
بررسی مثالهایی نظیر «إن ذهب عير فعير فى الرّباط» و «شرّ أهرّ ذا ناب»، و «شىء جاء بك» و #ترکیب_اسم _مرفوع بعد از #کَم و ... که در #شرح_ابن_عقیل بررسی شده است، طلبه را برای فهم دقیق تر مثل های عربی و عبارات #مغنی آماده تر و مأنوس می کند.
10- #شرح_ابن_عقیل بسیار دقیق تر کامل تر به شرح بیت « و الأصل في الأخبار أن تؤخّرا و جوّزوا التّقديم إذ لا ضررا» پرداخته است ولی #سیوطی حق مطلب را ادا نکرده است.
#ابن_عقیل در این بحث، به #ابن_شجری و نظر علمای مدرسه #بصره و #کوفه هم اشاره دارد.
طلبه ای که #شرح_ابن_عقیل بخواند می داند که در #ترکیب ««زيد قائم»، و «زيد قام أبوه»،و «زيد أبوه منطلق» #اختلاف است نه اینکه دو وجه صحیح باشد. در حالی که از #سیوطی این مطالب به دست نمی آید.
11- مصرع «كذا إذا ما الفعلُ كانَ خبراً» در #شرح_سیوطی دقیق تر توضیح داده شده و #سیوطی در اینجا #حق_استاد_و_پدر را به جا آورده و منشأ شرح خود را که #حاشیه پدرش بر #الفیه است، معرفی می کند.
12- #شرح_ابن_عقیل بر بیت «كذا إذا عاد عليه مضمر ممّا به عنه مبينا يخبر» دقیق تر و بهتر و کامل تر از #شرح #سیوطی است و به #اختلاف_بین_نحویین در #ترکیب «ضَرَبَ غُلامُهُ زيداً» و #فرق آن به «صاحبها فى الدّار» نیز اشاره می کند. که چرا نحویین مثال دوم را ممتنع می دانند ولی در صحت مثال اولی اختلاف نموده اند؟
ادامه دارد
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
May 11
#مقایسه_ای_بین_سیوطی_و_شرح_ابن_عقیل در باب #مبتدا_و_خبر:
...ادامه:
13- #شرح_ابن_عقیل می گوید: گاهی هم مبتدا محذوف است و هم خبر (خذف هر دو رکن)، و مثال قرآنی هم می آورد؛ ولی #سیوطی این مطلب را ندارد.
14- #شرح_ابن_عقیل در توضیح #حذف_خبر_بعد_از_لولا، دقیق تر و کامل است، ضمن اینکه اقوال این مسأله را بدون پیچیدگی بیان کرده است در حالی که در #سیوطی این مطلب نیامده است.
15- #سیوطی #حذف_خبر بعد از «لوما» را در ضمن یک جمله بیان کرده است ولی #ابن_عقیل نگفته.
16- #شرح_ابن_عقیل در باره «#نص_یمین» (مبتدایی که #صریح_در_قسم باشد) بسیار کامل تر و دقیق تر و متنوع تر از #سیوطی است.
17- درباره #حذف_خبر بعد از #واو_معیّت چندین نظریه است که #ابن_عقیل به دو مورد آن اشاره کرده است و منبع هم معرفی کرده ولی #سیوطی چیزی نگفته است . نسبت به #ابن_عقیل کم گویی نموده است.
18- شرح « و قبل حال لا يكون خبرا عن الّذي خبره قد أضمرا» و بیت بعدش:
#ابن_عقیل ضمن ترکیب این مثال ها و شرح قاعده، توضیح داده است که در چه مواردی «إذا...» در تقدیر است و در چه مواردی «إذ...» در حالی که #سیوطی متعرض این نکته نشده و در شرح عبارت هم ، دچار پیچیده گویی شده است.
19- در مواضع #حذف_مبتدا هم #ابن_عقیل ، مطالبی را گفته که اصلا در سیوطی نیامده است مثل اینکه مرجع ضمیر مبتدای مقدر قبل از مخصوص، چیست؟ و به چه معناست؟ و مثل اینکه #فی_ذمتی_لأفعلنَّ را چه کسی نقل کرده و ترکیبش چیست؟
20- #ابن_عقیل ضمن طرح اقوال درباره امکان #تعدد_خبر و بیان #شرایط_تعدد_خبر که در برخی از آراء نحوی گفته شده، به بررسی #قرآنی این مسأله هم پرداخته است در حالی که #سیوطی هیچ کدام از این مطالب را بیان نکرده و صرفا ظاهر الفیه را شرح داده است.
21- تعداد #شواهد #قرآنی و #ضرب_المثل ها و #اشعار مطرح در این باب، در #شرح_ابن_عقیل بیشتر از کتاب #سیوطی است.
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
هدایت شده از محمد یاسین ملائی
سلام آیا در تمام انواع مفعول مطلق
تاکید وجود دارد؟
#مفعول_مطلق
#أقسام و #معنای_مفعول_مطلق
به طور کلی تمام انواع مفعول مطلق، عامل خویش را #تأکید می کنند، زیرا یکی از #اسباب_تأکید، #تکرار است که در مفعول مطلق نیز ریشۀ عامل، تکرار می شود.
#أقسام_مفعول_مطلق:
به طور کلی می توان مفعول مطلق را به دو قسم، تقسیم نمود:
1- مفعول مطلق تأکیدی صِرف که فقط و فقط برای تأکید عامل خویش می آید (و البته درباره مؤکَّد در این باب، لطایفی هست که ان شاء الله خواهیم گفت. )
2- مفعول مطلقی که علاوه بر تأکید عامل خویش، #مُبَیِّن معنایی خاص، نسبت به عامل خویش است، مثلا نوع یا عدد آن را بیان می کند.
نتیجه: تسیم فوق از جهت #تأکیدی و #تأسیسی بودن مفعول مطلق است. (تأسیس= معنای جدید یا اضافه داشتن)
أما #أقسام_مفعول_مطلق_مبیِّن
که برای تأسیس و بیان معنای جدیدی می آید، منحصر در دو قسمِ «نوعی» و «عددی» نیست،
بلکه حداقل باید دو گونه دیگر نیز بر آن بیافزاییم.
ادامه دارد...
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#مفعول_مطلق
#أقسام و #معنای_مفعول_مطلق
با توجه به اینکه، نحویین مفعول مطلق را منحصر در سه قسم (#نوعی و #تأکیدی و #عددی) می دانند،
و #حذف_عامل_مفعول_مطلق_تأکیدی هم #جایز نیست.
مثال های ذیل، از کدام نوع مفعول مطلق اند؟
إما مَنّاً بعدُ و إما فِداءاً
إنّما أنتَ سیراً سیراً
سقیاً
...
پاسخ: ....
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#مفعول_مطلق
#أقسام و #معنای_مفعول_مطلق
قبلا گفتیم مفعول مطلق یا #تأکیدی است و یا #تأسیسی که به آن #مُبَیِّن هم می گویند. و مفعول مطلق #مبیّن دو گونه است: مبیِّن نوع و مبیّن عدد.
اکنون باید حداقل دو نوع دیگر هم اضافه کنیم:
1- مفعول مطلق #نائب_فعل همانند: #سقیا که به معنای (سقاک الله) است.
2- مفعول مطلق #توضیحی همانند: نَفَقَ نُفُوقاً که می فهماند ماده نفق در این مثال به معنای ماتت (مردن) است، و نَفَقَ نِفَاقا که می فهماند ماده نفق در این مثال به معنای (تغییر چهره دادن و دورویی ورزیدن) است؛ و نَفِقَتِ نَفَقاً که می فهماند ماده نفق به معنای تمام شدن است.
نتیجه: مفعول مطلق حداقل 5 نوع دارد: #تأکیدی، #نوعی، #عددی، #نائب_فعل، #توضیحی
و اما اینکه معنای مصدر نائب فعل، چیست؟ در فرصت بعدی ان شاء الله.
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
هدایت شده از دروس آیتالله ربانی بیرجندی
990907_SheikhMofid_L.mp3
10.84M
🔸 شخصیت شناسی و مکتب شناسی فقهی شیخ مفید
🔰 جلسه اول
💢 استاد معظم ربانی بیرجندی
#استاد_ربانی_بیرجندی
#مکتب_شناسی_فقهی
#شیخ_مفید
#مدرسه_عالی_سطح_چهار
#قرارگاه_فقاهت_و_مجتهدپروری
🆔eitaa.com/rabbanibirjandi/
#أقسام و #معنای_مفعول_مطلق
#مفعول_مطلق #نائب_فعل
#مفعول_مطلق #نائب_فعل در #قرآن:
مفصل ترین کتابی که برای طلاب پایه 2 مناسب باشد، و مراد از این اصطلاح را در ضمن مثال ها و اشعار عربی بیان کرده باشد، کتاب #شرح_ابن_عقیل است.
بنا به نظر او #مفعول_مطلق #نائب_فعل، هم در معنا و هم در تلفظ و هم در عمل، نائب و جایگزین فعل است.
یعنی:
همین #مصدر، به خاطر #نیابت از #فعلی که در آن عمل کرده و آن را #نصب داده است، اسم بعد از خودش را نصب یا رفع می دهد و در مقام ترجمه هم باید #فعل ترجمه شود نه به صورت #مصدر.
نمونه هایی از #مفعول_مطلق #نائب_فعل در #قرآن:
1- فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ (4)/محمد
ترجمه :
مشکینی : «پس چون با كافران (در جنگ) برخورد كرديد بايد گردنهايشان را بزنيد (نخست كشتن نفوس است) تا آن گاه كه آنها را سخت بكشتيد و از پاى درآورديد...»
2- وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ (240)/بقرة
خسروی : «و كسانيكه از شما مشرف بموت ميشوند و زنانى بجا مىگذارند بر آنان است كه در باره زنانشان براى مدّت يك سال بهره و نصيبى مستمر وصيت كنند (تا اينكه ورثه متوفّى من باب ادب و مراعات حقوق آنزن آنحق را تا آنمدت باو بدهند) و تا يك سال او را از منزل و مسكنى كه در حيات شوهر داشته است بيرون نكنند» دقیق ترین معنا ، زیرا «غیر اخراج» را نیز طلبی معنا نموده است .
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#استثناء #مفرّغ
#شرط #استثنای_مفرّغ در کلام عرب:
#مقایسه_نظریه #شیخ_بهایی و #ابن_عقیل و #سیوطی :
#تعارض بین #کتب_درسی و #استعمال_قرآنی :
#ابن_عقیل و #سیوطی همانند جمهور نحویین معتقداند که #مستثنای #مفرغ در #کلام_موجب قرار نمی گیرد.
عبارت:
#شرح_ابن_عقیل : الاستثناء المفرّغ، و لا يقع فى كلام موجب؛ فلا تقول «ضربت إلا زيدا».
#النهجة_المرضیة : و ذلك لا يقع إلّا بعد نفي أو شبهه ك: «لا تزر إلّا فتى» ؛ «لا يتّبع إلّا الهدى» و «هل زكى إلّا الورع؟»
اما #شیخ_بهایی معتقد است #استثنای_مفرغ در #کلام_موجب هم می آید، اگر چه استعمالش کمتر است.
الفوائد الصمدیة: ... و سمّي مفرّغا. و الكلام معه #غير_موجب #غالبا.
#استعمالات #قرآنی #استثنای_مفرغ:
حداقل در 14 آیه از قرآن کریم، #مستثنای #مفرغ در #کلام_موجب قرار گرفته است،
البته کسانی که وقوع آن در #کلام_موجب را انکار می کنند، برخی از این آیات را با تکلّف، #تأویل_به_نفی برده اند
هر چند از #تأویل برخی از آنها عاجز شده اند و به طور غیر مستقیم، به وقوع آن در #کلام_موجب ، إعتراف نموده اند.
و اما آیات:
1- وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ (سوره بقره آیه 45)
2- وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ (سوره بقره آیه 143)
3- فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ (سوره بقره آیه 2237)
4- ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ (سوره آل عمران آیه 112)
5- وَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلَّا أَنْ يَصَّدَّقُوا (سوره نساء آیه 92)
6- وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ (سوره أنفال آیه 16)
7- وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ (سوره أنفال آیه 72)
8- لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (سوره توبه آیه 110) (لا یزال معنای ایجاب دارد)
9- لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلَّا أَنْ يُحَاطَ بِكُمْ (سوره یوسف آیه 66)
10- إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي (سوره یوسف آیه 53)
11- يُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ (سوره حج آیه 65
12- الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ؛ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ (سوره مؤمنون آیات5و6)
13- أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُمْ مَعْرُوفًا (سوره أحزاب آیه 6)
14- الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ؛ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ (سوره معارج آیات29و30)
#ادیب_شیعی #نجم_الأئمة و فاضل الأمّة جناب #شیخ_رضی می فرماید:
و تأويل النفي في غير الألفاظ المذكورة نادر، كما جاء في الشواذ: «فشربوا منه إلا قليل منهم، أي لم يطيعوه إلا قليل منهم؛ و لا يجوز: مات الناس إلا زيد، أي لم يعش الناس إلا زيد، و كذا لا يجوز في الأمر و الشرط، الإبدال و التفريغ، نحو ليقم القوم إلا زيد، و إن قام أحد إلا زيد قمت،
یعنی: تأویل بردن جمله موجب به جمله منفی در غیر از (أبی ، قلَّ ، أقَلَّ) نادر است.
از امور #شگفت:
از عجایب این است که نحویین و حتی #نجم_الأئمة وقوع #استثنای_مفرغ بعد از «مازال» و مشتقات آن را ممتنع می دانند، زیرا تأویل آن به نفی ممکن نیست، در حالی که این سخن در #تعارض آشکار با #استعمال_قرآن است: لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ (سوره توبه آیه 110)
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#إضافه#معنویه
#اضافه_به_معرفه
#فایده_اضافه_معنوی
سؤال: آیا مضاف به معرفه، معرفه است؟ در مثال «غلامُ زیدٍ» اگر زید دارای 10 غلام باشد، این اضافه مفید #تخصیص است یا #تعریف؟
پاسخ:
برای دریافت پاسخ باید به مقدمه ذیل توجه نمایید:
#معارف دو گونه است:
1- #معرفه_لفظی_و_معنوی، یعنی: اسمائی که از نظر معنایی بر فرد جزئی و معیّنی دلالت می کنند و از نظر لفظی نیز احکام اسم معرفه بر آنها مترتب است. مانند: ضمایر و اسماء إشاره و اسم موصول و علم شخص
2- #معرفه_لفظی_و_نکره_معنایی، یعنی: اسمائی که از نظر لفظی معرفه شمرده شده و لذا برای مبتدا شدن نیازمند مسوّغ نیستند و صفت آنها هم معرفه می آید، ولی از نظر معنایی با اسم نکره فرقی ندارند و همانند اسم جنس می باشند، مثال این قسم عبارتست از: علم جنس و معرفه به أل جنس
ابن مالک درباره علم جنس می گوید:
وَ وَضَعُوا لِبَغضِ الأجناسِ عَلَم ** کَعَلَمِ الأشخَاصِ لَفظاً وَ هوَ عَمّ
اکنون درباره مضاف به معرفه، در صورتی که دارای افراد متعدد باشد، همانند «غلام زید» در جایی که 10 زید، غلام دارد، باعث تعریف لفظی خواهد بود ولی از نظر معنایی، غلام نکره مخصصه است نه معرفه.
شیخ بهایی رحمه الله در تعریف معرفه می فرماید: الإسم إن وضع لشیء بعینه معرفة
#تعریف_و_تخصیص در #اضافه_معنویه
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#إضافه#معنویه
#اضافه_به_معرفه
#فایده_اضافه_معنوی
#میرزا_ابوطالب_و_سبب_تعریف_مضاف_إلیه:
از دیدگاه #میرزا_أبوطالب در #حاشیه_البهجة_المرضیة، آنچه باعث می شود #مضاف، در زمان اضافه به معرفه، #معرفه بگردد، #معهود بودنِ آن است نه #إضافه شدنِ آن.
به عقیده وی، در صورتی که #مضاف، دارای #افراد متعدد باشد، #تعریفِ آن به جنس است، یعنی لفظا معرفه است و از لحاظ معنایی فقط تخصیص می خورد.
#عبارت_حاشیه_میرزا_ابوطالب:
اقول : « تعریفُ المضافِ بالعهدِ أو الجنسیةِ
المقارِنَینِ للإضافةِ کما قالوا ،
لا بالمضافِ الیه ؛
ضرورةَ أنَّ «غلام زید» لا یَصِیرُ مُعَرَّفاً بالمضافِ الیه ،
لجواز أن یکونَ لِزَیدٍ أَغلِمَةً مُتَعَدِّدَةً... .»
#تعریف_و_تخصیص در #اضافه_معنویه
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#تمرین_قرآنی #إضافه
فرق معنایی «#بأخیکم» و «#بأخٍ_لکم» و «بغلامِک» و «بغلامٍ لک»:
سؤال: چرا در آیه: «وَ لَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ قالَ ائْتُوني بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبيكُمْ » (سوره یوسف؛ آیه59) به جای #ترکیب #بأخیکم از ترکیب #بأخٍ_لکم استفاده نموده است؟
پاسخ:
نحویین در فرق: «مررت بغلامك»، و «بغلام لك»، گفته اند:
جمله اول در صورتی به کار می رود که مضاف بین متکلم و مخاطب، معهود باشد.
ولی جمله دوم به معنای این است که مضاف، برای متکلم معهود و شناخته شده نمی باشد. (الدر المصون)
در تفسیر کشف الأسرار؛ و دقائق التأویل و حقائق التنزیل؛ تفسیر أبی السعود و ...درباره علت عدول از #بأخیکم به #بأخٍ_لکم گفته اند:
با اینکه یوسف آنان را می شناخت و باید می گفت #بأخیکم ولی از ترکیب نکره استفاده کرد، چون هنوز نمی خواست خود را به آنان معرفی کند و اینکه آنان برادر دیگری دارند را از خودشان شنیده بود، پس گویا منظور آیه چنین است: «بأخٍ لكُم قَد سَمِعتُ بِهِ». يعنى نزد من آريد برادرى را كه وصف او شنيدم و شما برایم گفتید.
آنچه ذیل این آیه گفتیم، می تواند توضیح بر عبارت #حاشیه_میرزا_ابوطالب باشد که فرمود: تعریف مضاف، به «عهد» یا «جنس» است.
با ذکر #آدرس #کپی شود.
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB