فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰بخش۵
• بله، رسالت اصلی معصومین علیهمالسلام آوردن علم نبود بلکه قصد هدایت جامعه بشری را داشتند. اما در عین حال از لوازم هدایت جامعه، تأسی به علم توحیدی و برائت از آموزههای مادی و الحادی میباشد.
•اگر پیامبر(ص) فقط مرشد معنوی بودند، پس چرا در مدینه حکومت تشکیل دادند و نظامات اقتصادی_اجتماعی ویژهای را ایجاد نمودند که قبل آن نبود؟ چگونه معیشت جامعه به طور کلی دگرگون شد و این تحولات آنقدر جدی بوده که تاریخنویسان با تحیر از آن یاد میکنند؟ #حد_کنز #بیت_المال #زکات
➖➖➖➖➖➖➖
✊جنبش مردمی احیای زکات
📡 @e_zakat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰بخش۶
• مخاطب زیرکتر از آن است که متوجه مغالطههای شیطنتآمیز او نشود:
اولاً هیچ عاقلی، تحقیق، اتکا به تجربه و ضرورت نظریهپردازی را زیر سوال نمیبرد. ثانیاً گزارههای اثباتی که در قرآن و بیانات ائمه آمده کم نیستند و استفاده از یافتههای وحیانی هیچ اشکالی ندارد. ثالثاً کل اقتصاد اسلامی را نمیتوان با رد یک حدیث ضعیف (از نظر سندی) انکار کرد. #بیتقوایی
• «مبنای علوم انسانی غربی، #غیرالهی است؛ #مادی است؛ #غیرتوحیدی است؛ این با مبانی اسلامی سازگار نیست؛ با مبنای دینی سازگار نیست. علوم انسانی آن وقتی صحیح و مفید و تربیتکننده صحیح انسان خواهد بود و به فرد و جامعه نفع خواهد رساند که براساس تفکّر الهی و جهانبینی الهی باشد.» امام خامنهای - ۱۳۹۳/۴/۱۱
➖➖➖➖➖➖➖
✊جنبش مردمی احیای زکات
📡 @e_zakat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰بخش۷
• علوی بروجری، چنان شیفه مظاهر تمدنی غرب است که کاستیهایش را نمیتواند ببنید. پس چارهای ندارد جز اینکه مشکلات اقتصادی کشور را بر گردن تحریمها بیندازد و بگوید: «خوشبختانه در دولت فعلی، که انشاءالله در دولت بعد هم ادامه پیدا کند، کسانی سر کار آمدند که اقتصاد را میفهمند. اقتصاد علم است. با تعبیر #اقتصاد_اسلامی مخالفم.»(۱۳۹۶/۴/۲۵)
• «یکی از نتائج یا حواشی حوادث منطقهی ما - که بالاتر از حواشی است - غلط از آب درآمدن تئوریهای غربی است. همهی تئوریهای اینها در زمینهی اقتصاد - که حالا وضع اقتصادیشان را دارید مشاهده میکنید - در زمینهی سیاست، ادارهی سیاسی آنها، مدیریت سیاسی آنها، اینجور دارد در این منطقه به گل مینشیند ... اینها نشان میدهد که تئوریپردازیهای غربی در زمینهی سیاست، در زمینهی اقتصاد، تئوریهای #ناقص و #عقیم و #بیخاصیتی است؛ ما را بیشتر تشویق میکند که برویم به درون خودمان مراجعه کنیم و فکر اسلامی و اندیشهی اسلامی را پیدا کنیم.»(بیانات آقا در دیدار جمعی از اساتید دانشگاهها ۱۳۹۰/۶/۲)
➖➖➖➖➖➖➖
✊جنبش مردمی احیای زکات
📡 @e_zakat
جنبش مردمی احیای زکات
🔻[ادامه پست قبل] کمی آن طرفتر، رسانه دیگر جریان لیبرال کشور تحت عنوان «اِکو ایران» مصاحبهی دیگری ا
#یادداشت
✍ آیا چیزی به نام #علم_اقتصاد داریم؟
• بیش از شصت-هفتاد سال است (از زمان نگارش اقتصادنا توسط شهیدصدر) که جامعۀ روشنفکران غربزده گاه و بیگاه سؤالی تکراری را مطرح میکنند و با گلآلودکردن آب، ماهیگیری میکنند: آیا چیزی به نام «اقتصاد اسلامی» داریم؟ کاری به اغراض سیاسی یا منافع اقتصادی مطرحکنندگان این شبهه ندارم، اما به محض مطرحشدن این شبهه، تعداد زیادی از متفکران در سطوح مختلف سعی در پاسخگویی به این شبهه میکنند و هر کدام به نحوی از انحا تلاش میکند نشان دهد که بله، چیزی به نام اقتصاد اسلامی داریم؛ حالا این «چیز» ممکن است از جنس «علم» نباشد اما قطعاً از جنس مکتب است، همانطور که مکتب سرمایهداری و سوسیالیسم داریم.
• اما هیچکس نمیپرسد که آیا اساساً چیزی به نام علم اقتصاد داریم؟ این چیز کجاست؟ کدام علم؟
• در نگاه اول، کسانی که این سؤال برایشان عجیب است، در ذهن خود آنچه در دانشگاهها و کلاسهای درسی تحت عنوان اقتصاد خرد و اقتصاد کلان و اقتصاد سنجی تدریس میشود را «علم» اقتصاد میدانند و لذا جواب سؤال برایشان روشن است: بله، علم اقتصاد داریم و منظور از آن، اقتصاد اثباتی است!
• برای اینکه بحث روشنتر شود، باید به چند سؤال پاسخ دهیم: اولاً منظور ما از علم چیست؟
• اگر علم یعنی معرفتی که از هستها و واقعیتهای مشاهدهشده (facts) سخن میگوید، باید بهعنوان مدرس دانشگاه که سالهاست اقتصاد خوانده و تدریس کردهام بپرسم که در اقتصاد خرد و اقتصاد کلان از کدام «واقعیت» و از کدام «هست» سخن میگوییم؟ آیا واقعیتهای مشاهدهشده و بهاصطلاح هستهای اقتصادی بهصورت لخت و عریان در صحنۀ عینیت حضور دارند و ما کافیست چشممان را باز کنیم تا آنها را ببینیم یا اینکه این واقعیتها آن چیزهایی هستند که «ما میبینیم» نه آنچه در خارج هست. همواره «ما» به همراه تمام تعلقات و باورها و ذهنیتهایمان بهعنوان حد واسط آنچه درواقع وجود دارد و آنچه بهعنوان گزارهای علمی یا اثباتی (positive) از آن یاد میشود، قرار داریم. به بیان سادهتر، هیچ گزارۀ اثباتی در اقتصاد فارغ از باورها و تعلقات و ذهنیتهای اقتصاددان نیست. البته منشأ این باورها و تعلقات هر چیزی میتواند باشد: جامعه، تاریخ، طبقۀ اجتماعی، فرهنگ و البته دین الهی.
• کسی که اندک مطالعهای در ساحت فلسفۀ اقتصاد یا فلسفۀ علم یا معرفتشناسی داشته باشد میداند که واقع بما هو واقع قابل شناخت و تبیین بدون هرگونه جهتگیری اخلاقی و هنجاری نیست، یا لااقل در آن تردیدها و مناقشات و مناظرات فراوان و بنیادینی وجود دارد.
ادامه در پست بعدی👇
➖➖➖➖➖➖➖
✊جنبش مردمی احیای زکات
📡 @e_zakat
جنبش مردمی احیای زکات
#یادداشت ✍ آیا چیزی به نام #علم_اقتصاد داریم؟ • بیش از شصت-هفتاد سال است (از زمان نگارش اقتصادنا ت
• ثانیاً موضوع مطالعات اقتصادی چیست؟ نباید این واقعیت را انکار کرد که گزارهها و آموزههای اقتصادی، بهتبع گزارهها و آموزههای انسانی و اجتماعی، محصول مشاهدات و گزارشها و روایتهای تاریخی و جامعهشناختی است و گمان میکنم برای خوانندگان محترم اینقدر بدیهی باشد که این گزارشها و روایتها چقدر میتواند جهتدار و بعضاً متعارض یا متناقض باشد که دیگر نیازی به توضیح در این باره نباشد.
• ثالثاً من بهجای اینکه بهدنبال اثبات وجود چیزی به نام اقتصاد اسلامی باشم، میخواهم سؤال بنیادینتری بپرسم و آن اینکه مگر ما چیزی به نام علم اقتصاد داریم؟ یعنی آیا گزارههای بنیادین مکتب لیبرالیسم «علمی» اند؟ مثلاً اینکه «بازار آزاد یا رقابت کامل میتواند بیشترین کارایی را برای اقتصاد فراهم کند» گزارهای حاکی از واقع و عاری از هرگونه قضاوت هنجاری است؟ یا مثلاً نظریۀ مقداری پول که حجم پول در گردش را با سطح عمومی قیمتها مرتبط میکند، گزارهای اثباتی و فارغ از هرگونه دعاوی هنجاری و ایدئولوژیک است؟ یا نظریۀ عمومی کینز یا تعادل عمومی والراس یا نظریۀ مطلوبیت نهایی یا نظریۀ رفتار مصرفکننده یا نظریۀ رفتار تولیدکننده یا نظریات رفاه؛ کدامشان از کدام «واقعیت عینی» سخن میگویند؟
• آیا جز این است که تمامی این نظریاتی که در کلاسهای اقتصاد میخوانیم و درس میدهیم هر کدام به نحوی بهدنبال تنظیم امور اقتصادی هستند؟ و آیا جز این است که هر کدام از اینها از نوع حکم و فتوا هستند و امری را حلال و عمل بر خلاف آن را حرام میکنند؟ مگر نه این است که از نگاه طرفداران اقتصاد رایج، رسیدن به نقطۀ کارای پارتویی واجب است؟ مگر نه این است که در مواقع تزاحم میان برابری و کارایی، از قواعد رفع تزاحم استفاده میشود؟ و مگر غیر از این است که تمام اقتصاد خرد، فقه استدلالی برای اثبات کارایی بازار کاملاً رقابتی در توزیع «بهینۀ» کالاهای خصوصی است و نهایتاً فتوای آقای آلفرد مارشال را در وجوب رساندن اقتصاد به نقطۀ تعادل عرضه و تقاضا مستدل و مستند میکند؟ به بیان صریح و ساده، تمام آنچه بهعنوان «علم اقتصاد» تبلیغ و ترویج میشود، چیزی نیست جز فتواهای فقهی علمای لیبرال دربارۀ تعاملات اقتصادی جامعۀ خودشان!
🔻 بحث در این زمینه مجال موسعتری را میطلبد. در اینجا فقط به این نکته قناعت میکنم که بهجای اینکه با الفاظ بازی کنیم و از اصطلاحات پرابهام علم و عقلانیت سوءاستفاده کنیم تا اغراضی کوتاهمدت و البته بیفایده را تحصیل کنیم، وقت و انرژی خود را صرف مسائل جدیتر و بنیادینتر کنیم. پیشنهاد میکنم بهجای پرداختن به مباحث انتزاعی و دورشدن از واقعیتهای زندگی اجتماعی خودمان، به فکر چارهاندیشی برای حل مشکلات اقتصادی این روزهای مردم با توجه به تجربههای تاریخی و اجتماعی خودمان باشیم.
🔻 بزککردن تئوریهای لیبرالی یا نئولیبرالی و خوراندن آن به اسم «علم اقتصاد» و «عقلانیت اقتصادی» بیش از صد سال است که مشکلی از اقتصاد بیمار ما را حل نکرده است؛ این واقعیتی است که منکران حقایق تاریخی و تجارب اجتماعی، نمیخواهند بپذیرند و از این نظر، اتهامی که به خودشان وارد است به سمت دیگران منحرف میکنند!
یادداشتی از آقای دکتر علی سعیدی؛
✅@IEcoReCo
➖➖➖➖➖➖➖
✊جنبش مردمی احیای زکات
📡 @e_zakat
جنبش مردمی احیای زکات
#علوی_بروجردی
✍ دکتر حسن سبحانی نیز یک یادداشت کوتاه منتشر کردند:
• «اقتصاد اسلامی» از جمله مفاهیمی است که در جهان مملو از اندیشهها و تفکرات متفاوت و مختلف از همی که در آن به سر میبریم، با عمری بیش از نیم قرن، توسط علاقمندان و دانشمندانی مرتبط با خویش مورد تحقیق، تدریس و ترویج واقع گردیده و ادبیات نسبتاً مفصلی را، معطوف به تلاشهای علمی صورت گرفته به خود منسوب نموده است. این گرایش فکری در اقتصاد، همچون هر گرایش دیگری میتواند و باید از ناحیه دیگران مورد نقد و بررسی قرار گیرد و از این طریق، در صورتی که ظرفیت داشته باشد متکامل شده و به حیات خویش ادامه داده و به رشد فکری و عملی بشریت کمک نماید.
• نقد و بررسی هم، همانطور که سیره عقلا میباشد با محور قرار گرفتن مقالات و کتب و ادبیات مربوط عملیاتی میشود. زیرا در عرف علما و دانشمندان، مرسوم نمیباشد که نقد و بررسی، به صورت کلی و مبهم و همچنین بدون ارجاع به منابع و مآخذ عالمانه صورت گیرد. البته ممکن است کسانی با هر انگیزهای بدون عنایت به لوازم «روششناسانه» مباحث، چنین بایستههایی را رعایت نکنند، که در آن صورت مقبولیت ماندگاری را هم بوجود نمیآورند. زیرا «عالم » صرفاً و با احتیاط، به موضوع میپردازد و از بحث در سطح مطالب و بدون استناد پرهیز میکند.
• رعایت چنین شیوهای در مباحث و مجادلات عالمانه از برکات بسیاری برخوردار بوده است زیرا هم موجب میشود که بحث و حتی مجادله، تخطئه محسوب نشود و هم توان علمی و ظرفیت و سعه صدر ناقدان را در قلمرو موضوع مشخص (در دانش اقتصاد و یا هر دانش دیگری)، نشان میدهد و یاد آوری میکند که افق فکری دانشمندان در پذیرش و نقد و ترویج دانش تا چه اندازه گسترده و متواضعانه است.
• بر این اساس به نظر میرسد که پرداختن و یا هجمه به یک عبارت کلی همچون «اقتصاد اسلامی» ، بدون استناد به یک موضوع مشخص از آن و بدون ارجاع به مقاله یا نوشته ای درباره موضوع و همچنین بدون اشاره به منبع نشر و صاحب ایده و نظر، از ناحیه هر عالم بزرگواری که در حوزه و یا دانشگاه درس خوانده و در فضای آن تنفس نموده است صورت گیرد، میتواند امری غیر متعارف تلقی شده و حتی به نحوی ناخواسته برچسب بیان ژورنالیستی را بخود اختصاص دهد.
• البته چنین شیوهای ممکن است مقاصد برخی از غیر علما و غیر متخصصان در موضوع را از طریق ترویج مکانیکی آن، تأمین نماید. اما موجبات ارتقاء و شأنیت علمی گوینده و یا نویسنده خود را از حیث «روش شناسی» فراهم نیاورده و از آن حراست نمیکند و حتی میتواند زمینه قضاوتهای آمیخته با صحت و سقم را در خصوص وی رقم بزند.
• ما به دلیل ارادتی که نسبت به اهل علم اعم از دانشگاهی و حوزوی قائل هستیم، ضرورت لحاظ «روش» در پرداختن به موضوع مشمول «شناخت» واقع شده را، خاطر نشان نموده و متواضعانه یاد آور میشویم از آنجا که «معرفت»، همواره از نقد همراه با وقوف به موضوع، بهرهمند بوده و رشد و نمو و گسترش یافته است.
• بنابراین نقد موضوعات در اقتصاد اسلامی و نه ایراد خطابه درباره عنوانی کلی (که طی آن خواننده حتی مطلع نمیشود که از آن عنوان و یا موضوع ، چه استنباطی در ذهن ناقد وجود دارد) را مقولهای لازم و موجب رفع نواقص و کاستیهای آن دانسته و بر این باوریم که متفکران باید از آن استقبال نموده و طرح معرفتشناسانه آن را، مغتنم بشمارند و این در حالی است که مطمئن هستیم برای اهالی انواع اغراض غیر معرفتی در این قلمرو، منطقاً جایگاهی متصور نمیباشد.(انتهای یادداشت)
✅@hassan_sobhani
🔻پینوشت: برخلاف انتظار ما بحث هنوز داغ است. موافق و مخالف، دوست و دشمن در این خصوص موضع میگیرند.
➖➖➖➖➖➖
✊جنبش مردمی احیای زکات
📡 @e_zakat
📜 زیارت اربعین امام حسین علیهالسلام همراه با ترجمه
🏴 اَللّهُمَ اَرزُقنـٰا فِي اَلْدُنْیٰا زیٰارَۃ اَلْحُسَیْن
وَ فِي اَلْاٰخِرَۃ شِفٰاعَة اَلْحُسَیْن
جنبش مردمی احیای زکات
💢 درست در زمانی که نسخههای تجویزی برآمده از آموزههای #اقتصاد_متعارف، اوضاع اقتصادی کشور ما را به ا
🔻 گزیدهای از نامه اخیر حجتالاسلام علی کشوری به #علوی_بروجردی:
• مصاحبه اخیرتان با یک رسانه و دفاع عجیب شما از اقتصاد سرمایهداری، باعث گردید تا خیل طرفداران تحول در حوزههای علمیه پرسشهای فراوانی را از جنابعالی و نشست دورههای اساتید بپرسند. اضافه بر پرسشهای فنی علما و فضلای تحول خواه حوزه، دو پرسش دیگر را برای بررسی بیشتر مطرح میکنم. توفیق برخورد عالمانه با این سوالات را برای شما مسئلت دارم.
• پرسش اول اینکه: از تأثیرپذیری برخی فقها و جریانهای حوزوی از ایدههای مارکسیستی سخن گفتهاید. - بر فرض پذیرش ادعای شما- چرا از تأثیرپذیری برخی شخصیتهای حوزوی مانند مرحوم حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی و خودتان از نظام سرمایهداری سخنی به میان نمیآورید؟!
• بازخوانی حوادث تاریخی باید مبتنی بر روش و متکی به استنادات دقیق باشد. با برجستهسازی برخی ارجاعات تاریخی و نادیده گرفتن برخی ارجاعات دیگر، تحلیلی دقیق از شخصیتها و حوادث نخواهید داشت. برای تصحیح این نوع از تحلیلهای تاریخی، الگوی فقهی روایت را پیشنهاد دادهایم؛ که می توانید از آن در تحلیل حوادث دهههای ۲۰ و ۳۰ شمسی- که دوران بروز جدیتر تفکرات کمونیستی در ایران است - و تحلیل تاریخ انقلاب اسلامی بهره ببرید.
• همانطور که میدانید نظام کارشناسی کشور در دهه اول انقلاب اسلامی رویکردهای سوسیالیستی داشته و از دهه دوم انقلاب اسلامی هم با تدبیر مرحوم هاشمی رویکردهای سرمایهداری را مکرراً تا امروز اجرائی نموده است. سازمان برنامه و بودجه تاکنون نسبت به شعار اصلی انقلاب مبنی بر نفی کارآمدی شرق و غرب در اداره جامعه، بیتفاوت و نافهم باقی مانده است و البته راه علاج تذبذب این سازمان میان مکاتب مختلف اقتصادی توجه جدی حوزههای علمیه و دروس خارج فقه به الگوی پیشرفت اسلامی است؛ که در این مورد هم جنابعالی و نشست دورهای اساتید کارنامه موفقی ندارید.
✉️ متن کامل نامه (لینک)
✅@olgou4
پ.ن: حجتالاسلام علی کشوری (دبیر الگوی اسلامی پیشرفت) در این نامه نکات خوب و ارزشمندی را بیان کردهاند که مطالعه آن به دغدغهمندان توصیه میشود.(هر چند انتشار این نامه، الزاماً به منزله تأیید و همسویی با تمام نظراتی که مطرح نمودند، نمیباشد.)
➖➖➖➖➖➖➖
✊جنبش مردمی احیای زکات
📡 @e_zakat
جنبش مردمی احیای زکات
💢 درست در زمانی که نسخههای تجویزی برآمده از آموزههای #اقتصاد_متعارف، اوضاع اقتصادی کشور ما را به ا
#علوی_بروجردی
▪️گفتیم شاید بد نباشد به عنوان نمونه، موضع دکتر موسی غنینژاد - از چهرههای مشهور لیبرال کشور - را منتشر کنیم تا واکنش او نیز نقد و ارزیابی شود. در جریان باشید که این فرد سالهاست که در شیپور بازار آزاد میدمد و از نزدیکان و مشاوران دولت تدبیر و امید است.
➖➖➖➖➖➖➖
⭕️ طرح چند پرسش در باره:
«اقتصاد اسلامی»⁉️
موسی غنی نژاد
فقیه اصل و نصب دار، باسواد و فرهیختهای آمده از اقتصاد عقلایی، اقتصاد آزاد حرف زده و فرموده «اسلام نیامده علم بیاورد، آمده ارزشهای معنوی جامعه را بالا ببرد»، آن وقت برخی مدعیان اقتصاد اسلامی از این سخنان برآشفتهاند که ایشان اقتصاددان نیست و خارج از تخصص خود سخن گفته است، گویی این مکلاهای به اصطلاح اقتصاددان تخصص در فقه دارند که با یک فقیه به بحث نشستهاند.
«روزگار غریبی است نازنین.» این رویکرد مدعیان، ناشی از تکبری است که در خوشبینانهترین حالت ریشه در نادانی دارد. اینها اگر آشنایی با مقدمات فقه داشتند میدانستند که بخش بسیار مهمی از فقه مربوط به بحث معاملات است و معامله اساسا در بازار صورت میگیرد و بازار موضوع اصلی علم اقتصاد است. بنابراین، فقیهی که در باره مباحث اقتصادی نظر میدهد خارج از حوزه تخصصی خود سخن نمیگوید.
فقه شاخهای از معارف دینی است که در دنیای مدرن امروزی به آن حقوق میگویند. معاملات در بازار در چارچوب نظام قانونی و حقوقی مشخصی امکانپذیر است و همانقدر که حقوقدان صلاحیت اظهار نظر در باره نظام حقوقی ناظر بر شرایط بازار را دارد ، فقیه نیز از همان صلاحیت برخورداراست و نیازی نیست که خود اقتصاددان باشد.
اما مساله فراتر از این حرفها است. آن مدعی که دکتری اقتصاد از تگزاس آمریکا دارد و در اوایل انقلاب و لابد با دلایل «علمی» دولتمردان انقلابی را قانع کرده که نظام بانکداری متعارف در دنیا ربوی است و قانون بانکداری بدون ربا را با همکاری دیگر «متخصصان» هم فکر خود تدوین کرده و به تصویب رسانده، فرصت را غنیمت شمرده تا ناکارآمدی تاسفبار و پر هزینه این «ابداع انقلابی» خود را پس از نزدیک به چهل سال به بیخ ریش منتقدان ببندد که گویا اعتماد به نفس انقلابی لازم را در برابر غربیان ستمگر ندارند و موجب شکست این طرح شدهاند. او از «نقش مخرب و مهلک اقتصادانان لیبرال که از زمان تاسیس بانک مرکزی در سال ۱۳۳۹ و از اول انقلاب تاکنون» سخن میگوید و یکی نیست بپرسد در این چهل و اندی سال پس از انقلاب اسلامی شما کجا بودید و چه میکردید که لیبرالیسم بر کشور حاکم شده؟
آخر کدام سیاست دولت در چه زمانی لیبرالی بوده؟ اقتصاد دولتی حاکم بر ایران که عملا در همه بازارها قیمتگذاری میکند چه ربطی به لیبرالیسم دارد؟
برای روشن شدن بحث، مدعیان اقتصاد اسلامی بهتر است به این پرسشها پاسخ دهند: هزینههای هنگفتی که پس از انقلاب صرف تحقیقات برای اقتصاد اسلامی شده چه دستاورد مشخصی از لحاظ نظری و عملی برای کشور ما داشته است؟
بیش از چهل سال است میگویید اقتصاد اسلامی نه سرمایهداری است و نه سوسیالیسم، راه سومی است که بدیهای این دو نظام را کنار گذاشته و خوبیهای آنها را یکجا در خود دارد. بسیار خوب، اما این راه سوم که خود نظریهای است غربی و به آن اقتصاد مختلط میگویند. شما که غرب را نفی میکنید چه میگویید؟ نظریه ایجابی شما که نه این باشد نه آن چیست؟ چرا با صرف اینهمه هزینه برای تحقیقات اقتصاد اسلامی نتوانستهاید یک کتاب درسی بنویسید که به مبتدیان بگوید اصول آن، فارغ از سرمایهداری و سوسیالیسم، چیست ؟
دستاوردهای عملی شما با تکیه بر اقتصاد اسلامی چه بوده است؟ چرا به رغم پیاده کردن بانکداری بدون ربا نتوانستهاید تورم دو رقمی اواخر دوران ستمشاهی را پس از گذشت بیش از چهل سال چاره کنید؟ در حالیکه در اکثر قریب به اتفاق کشورهای دنیا، مشکل تورم با تکیه بر بانکداری نوین حل شده است. به غیر از پاسخهای دم دستی و عوامانه لیبرالیسم، نئولیبرالیسم و توطئه دشمنان چه توضیحی برای این همه ناکارآمدی دارید؟
چرا حرفی میزنید و کاری میکنید که همه این معضلات و شکستها به اسم اسلام نوشته شود؟ چرا فکر میکنید شما دلتان برای اسلام بیشتر میسوزد تا آن فقیه عالیقدری که همانند اکثریت قریب به اتفاق فقهای بزرگ میگوید ماموریت دین آوردن علم نیست بلکه تکمیل مکارم اخلاقی است؟ کاسبی با دین عاقبت خوبی ندارد، یادتان رفته تاریخ در باره دلالان بهشت در قرون وسطای اروپا چه قضاوتی کرده است؟
🔻یادداشت دکتر موسی غنینژاد در کانال تلگرامی خود
➖➖➖➖➖➖➖
✊جنبش مردمی احیای زکات
📡 @e_zakat
🔰 زکات، حق است یا تکلیف؟
#یک_صحبت_جنبشی
• وقتی بحث احیای زکات را پیش میکشیم، یک عده همان اول سریعاً موضع مخالف میگیرند که با وجود گرانی و این اوضاع اقتصادی، چرا میخواهید یک هزینه مضافی به نام زکات را برگردن مردم بیندازید؟ اتفاقاً در همین زمینه یکی از افراد سرشناس جبهه خودی به ما گفته بود: «حرکت ارزندهای است؛ اما قبل از هر چیز باید درآمد و تولیدی باشد که از مردم بخواهیم خمس و زکات بدهند!»
• ریشه این نوع موضعگیری برمیگردد به یک تصور اشتباه که «زکات فقط یک تکلیف است آن هم برای قشر مستضعف!» این در حالی است که زکات تنها برای بخشی از جامعه #تکلیف و برای مابقی آنها #حق میباشد.
• اهل توحید معتقدند: صاحبانِ ثروتِ بسیار، مالک تمام اموالشان نیستند بلکه بخش معینی از آن به سایر جامعه تعلق دارد. این حق و سهم اجتماعی یعنی «زکات»، در بدترین حالت تا جایی در سبد اموال ثروتمندان وجود دارد که به کمک آن تمام نیازهای معیشتی سایر افراد جامعه برآورده شود. اگر این حق پرداخت شود، کل جامعه از کارکردهای شایسته آن بهرهمند خواهد شد. #تأمین_اجتماعی #رونق_اقتصادی
• مهم است که بدانیم، «زکات» برای کسانی که توان و وضع مالی خوبی ندارند(نه لزوماً افرادی که از شدت فقرو بیچارگی، توان تأمین ضروریات اولیه زندگی را نداشته باشند) کمک خرجی است تا بتوانند کسری معیشتیشان را به طور کامل با آن پر کنند و این حق در سبد اموال دیگران گذاشته شده است؛ بدین شکل، زکاتدهندگان و زکاتگیرندگان کل جامعه را تشکیل میدهند.
• یادآوری میکنیم که طرفداران و متعصّبین جهلِ اقتصاد متعارف به دلیل اعتقاد به مالکیتانگاری خصوصی، این حق را اصلاً به رسمیت نمیشناسند!
➖➖➖➖➖
✊جنبش مردمی احیای زکات
📡 @e_zakat