eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
34.7هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙فرمانده شهید نورعلی شوشتری💙 ولادت: 1327🌹 شهادت: 1388🥀 محل ولادت: خراسان رضوی🍃 محل شهادت: سیستان و بلوچستان🍂 نحوه شهادت: عملیات انتحاری🔥 @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ ♥️ ✦°═══ ☆.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 خبرنگاری طنز شهید درجبهه😁😊 ...........🌹🌹............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ...........🌹🌹..................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
#عاشقانه_دو_مدافع 💘 #قسمت_9⃣4⃣ ݧ الاݧ مامانینا منتظرݧ باید بریم ... باحالت مظلومانہ اے بهش نگاه کر
💘 ⃣5⃣ تو ترافیک گیر کرده بودیم . سوار اتوبوس شدیم.اردلاݧ از همہ بخاطر تاخیري کہ داشت حلالیت طلبید تو اتوبوس رفتم کنار اردلاݧ نشستم لبخندے زدمو گفتم :سلام داداش با تعجب نگاهم کردو گفت:علیک سلام چرا جاے خانوم مـݧ نشستے؟؟ کارت دارم آخہ آهاݧ هموݧ فوضولے خودموݧ دیگہ خوب بفرمایید إ داداش فوضولے ݧ کنجکاوے.اردلاݧ هنوز قضیہ ي بازو بنده رو نگفتیا... بیخیال اسماء الاݧ وقتش نیست لباسشو کشیدم و گفتم بگو دیگہ خیلہ خب پاره شد لباسم ول کـݧ میگم اوݧ بازوبند واسہ یکے از رفیقام بود کہ شهید شد. ازم خواستہ بود کہ اگہ شهید شد اوݧ بازو بندو همراه با حلقش ، برسونم بہ خانومش وقتے شهید شد بازو بندشو تونستم از رو لباسش بردارم اما حلقش... آهےکشید و گفت .انگشتش قطع شده بود پیداش نکردم. بازو بندو دادم بہ خانومش و از اینکہ نتونستم حلقشو بیارم کلے شرمندش شدم همیـݧ دیگہ تموم شد بے هیچ حرفے بلند شدم و رفتم کنار علے نشستم . سرمو گذاشتم رو شونشو تو دلم گفتم:هیچ وقت نمیزارم برے چقدر آدم خودخواهے بودم... مـݧ نمیتونم مثل زهرا باشم ،نمیتونم مثل خانم مصطفے باشم ،نمیتونم خودمو بزارم جاے خانوم دوست اردلاݧ، یہ صدایےتو گوشم میگفت:نمیخواے یا نمیتونے؟؟؟ آره نمیخوام ،نمیخوام بدݧ علے و تیکہ تیکہ برام بیارݧ نمیخوام بقیہ ے عمرمو با ے قبر و یہ انگشتر زندگے کنم ،نمیخوااام دوباره اوݧ صدا اومد سراغم:پس بقیہ چطورے میتونـݧ ؟؟؟ اوناهم نمیخواݧ اونا هم دوست ندارݧ... اما... اماچے؟؟؟ خودت برو دنبالش ... با تکوݧ هاے علے از خواب بیدارشدم اسماء ؟؟؟اسماء جاݧ رسیدیم پاشو ... چشامو باز کردم ،هوا تاریک شده بود از اتوبوس پیاده شدیم باد شدیدے میوزیدو چادرمو بہ بازے گرفتہ بود لب مرز خیلے شلوغ بود… همہ از اتوبوس ها پیاده شده بودݧ و ساک بدست میرفتـݧ بہ سمت ایستگاه بازرسے تا چشم کار میکرد آدم بود ،آدمهایے کہ بہ عشق امام حسیـݧ با پاے پیاده قصد سفر کرده بودݧ ،اونم چہ سفرے شلوغے براشوݧ معنایے نداشت حاضر بودݧ تا صبح هم شده وایســݧ ،آدما مهربوݧ شده بودݧ و باهم خوب بودݧ عشق ابے عبدللہ چہ کرده با دلهاشوݧ ؟؟؟ ادامه دارد... @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
🎊🕊 ⃣2⃣1⃣ چهره گل باغ و صحرا را گلستان میکند  دیدن مهدی  ع  هزاران درد درمان میکند مدعی گوید که با یک گل نمی آید بهار  من گلی دارم که عالم را گلستان می کند 🔻با منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯ برنده چالش ما باشین🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆
🎊🕊 ⃣2⃣1⃣ تک تک قدم های مان را نظر آمدت میکنیم دل و جان مان را وقفه کربلات میکنیم یا صاحب زمان 🔻با منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯ برنده چالش ما باشین🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆
🎊🕊 ⃣2⃣1⃣ یـــاصاحب‌الزمان دوباره میدهم از بام احترام سلام سلام منتقم لاله ها سلام خبر سپیده شود کاش شام برخیزد و کعبه پیش تو با احترام برخیزد خبر دهید به یاران بهار آمدنی است بهار وعده پروردگار آمدنی است 🔻با منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯ برنده چالش ما باشین🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆
🎊🕊 ⃣2⃣1⃣ جز دیدن روی شه خوبان هوسی نیست در غیبت او ارض و سماء جز قفسی نیست فریادرس و مرهم زخم دل خوبان ... جز یوسف زهرا به خدا هیچ کسی نیست 🔻با منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯ برنده چالش ما باشین🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆
🎊🕊 ⃣2⃣1⃣ دوبیت شعر درباره امام زمان(عج) بنال ای دل به لحن نای داوود که هر نالیدنش ذکر خدا بود بنال ای دل زغم هایم گذر کن که تنها ناله برآن منتظر کن 🔻با منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯ برنده چالش ما باشین🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆
🎊🕊 ⃣2⃣1⃣ سفر کرده ام تا بجویم سرت را و شاید در این خاکها پیکرت را من اینجایم ای آشنای برادر همان جا که دادی به من دفترت را همان جا که با اشک و اندوه خواندی‏ برایم غزل واره‏ ی آخرت را کجایی که چندی است نشنیده‏ ام من‏ دعاهای پر سوز و درد آورت را 🔻با منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯ برنده چالش ما باشین🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆
✨﷽✨ 👌 داستان کوتاه پنداموز 💟⇇تو گناه را ترک کن، خدا تربیتت می کند ❤️✨رجبعلی خیاط می گوید: «در ایّام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: «خدایا! من این گناه را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن!» آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن دیده برزخی او می شود؛ به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار برای او کشف می شود کیمیای محبت، محمدی ری شهری، دار الحدیث، چاپ سوم، ص79
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
♨️ 🔸 " هوس " نیست !! 🔸 ⛔️پس مراقب نفست باش که کلاه شرعی نگذاری 🔺 بله 👈 با رعایت نکردن و بی تقوایی و یا بدحجابی و بی حیایی و یا بی عفتی و بی حرمتی و نگه نداشتن حد و حدودهای قرمزی که خداوند و ائمه معصومین فرمودند و ارتباط بیش از حد با نامحرم و درد دل با آنها که همه و همه باعث ایجاد فتنه و آسیب در زندگی دنیا و آخرت اون فرد میشه 👇 🔺و وقتی تو کسی زلزله ۱۰ ریشتری به پا میکنید و باعث و بانی هزاران گناه میشوید..... ❌ آنوقت هست 👇 که ناراحتی و آوار برداریش میفته گردن خانواده او ! که حق الناس است بله‼️گردن کسی که با بی تقواییش باعث ایجاد فتنه و اختلاف شده ! و کانون گرم یک خانواده را خدشه دار کرده است 🔺 و تنهای تنها فقط بخاطر رعایت نکردن حریمها و حد و حدودهای الهی شالوده ی یک زندگی را سست و بی اساس کرده و گاها"و بعضا" باعث از بین بردن یک خانواده میشود ، خانواده ای که خداوند برای حفظ و پایداریش خیلی تاکید کرده است و هیچ بنیانی را محکمتر از خانواده معرفی نکرده است ، پس در حفظ آن کوشا باشیم و خود را اسیر هوا و هوس هر نامحرمی نکنیم ! 📛 پس مراقب حریمها و حد و حدودهای الهی باشیم تا باعث ایجاد فتنه و آسیب در زندگی کسی نشویم. 🔥جاذبه بين دو به خاطر وسوسه هاى قوی شيطانى بسيارفراوان است و انسان را گرفتار خطرهاى بزرگ می‌کند؛ بهترین شیوه برای ترک این خطر، تفکر در عاقبت بد اینکار است. 🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿 ✅ امام علی(ع)در مورد غلبه بر شهوت می فرماید : 🌺⇦بر شهوت خود، پيش از آنكه وَلَع آن قدرت گيرد، شو؛ 🌸⇦زيرا اگر قدرت گيرد، بر تو مسلّط شود و تو را به دنبال خود كشد و تو توان ايستادگى در را ندارى. ✅ پس مراقب این نفس سرکش خود باشید چون بزرگترین دشمن برای شما شناخته شده ! @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 🌐 اینقدر به تن نحیف مردم تبر نزنید؛ آنها مقصر نیستند 🔺در بازی مافیا وقتی نقش بازیکن‌ها معلوم می‌شود و مافیاها مثل قارچ‌های باران خورده بیرون می‌زنند، تبر به دست گرفتن و زدن به ریشه شهر، «ندارد» بازی است. 🔺حالا هم در ماجرای کرونا، میکروفون به دست گرفتن و محکوم کردن مردم برای بیرون رفتن از خانه، ندارد ماجرای کروناست. 🔺جیب‌ها خالی است. سه هفته است مردم به ویژه آنهایی که حقوق بگیر نیستند از جیب خورده‌اند. خانه نشینی خرج دارد، برج دارد. می‌گویید مغازه را ببند. می‌گویید کارگر به سر ساختمان نرود. می‌گویید شغل‌های آزاد فعلا بیکار باشند، خوب بسم‌الله خرج زندگی‌شان را بدهید. 🔺به خدا زندگی خرج دارد. دلار به نزدیکی 16 هزار تومان رسیده است. قیمت کالاها بالا رفته است. گوجه فرنگی روی گرانی را سفید کرده است. مردم در خانه آب خالی که نمی‌توانند بخورند. وضعیت هم به گونه‌ای است که غذاهای ساده هم در این کشور لاکچری شده است. خرج زندگی مردم را بدهید تا آنها در خانه بمانند. اگر نمی‌توانید یا نمی‌شود هزینه زندگی مردم را بپردازید پس سعی نکنید آنها را مقصر جلوه دهید. 🔺مردم گناهی ندارند. منظورم از مردم آنهایی نیستند که بار و بندیل سفر بستند یا آنهایی که برای تفریح و خوش‌گذرانی خیابان گردی می‌کنند نه ،منظور من از مردم آنهایی است که مجبور هستند برای یک لقمه نان، صابون کرونا گرفتن را به تن بمالند تا شرمنده زن و بچه خود نشوند. برخی با کرونا به خاک سیاه نشسته‌اند. وضعیت فعلی زندگی‌شان بدتر از کرونا گرفتن است. تصور کنید در این زمانه هستند برخی‌ها که حقوق‌های ماه‌های قبل خود را هم نگرفته‌اند. 🔺کارگر ساختمانی که دل خوشی‌اش به حقوق آخر شب کارفرما بود، حالا بعد از 20 روز از کجا بیاورد بخورد؟ دستفروش گوشه خیابان یا مترو با کسادی بازارش از کجا نان زن و بچه‌اش را تامین کند؟ 🔺شتر سواری دولا دولا نمی‌شود یا باید زنگی زنگ باشیم یا رومی روم. اگر می‌خواهیم کمر کرونا را بشکنیم باید هوای قشری که کم توان است باشیم. اگر می‌خواهید در خانه بمانیم باید اسباب در خانه ماندمان را فراهم کنید. اگر نه که باید منتظر شهرهای شلوغ و زندگی عادی مردم در زمانه کرونا باشیم. کرونا هست، ما هستیم تا وقتی قرصی و آمپولی برای آن ساخته شود. 🔺بازی کرونا و ما بسیار واضح است. در اینجای بازی ما باید مافیای کرونا را بیرون کنیم نه شهروندان ناآگاهی که درگیر رندبازی این ویروس لامذهب شده‌اند. 🔺اینقدر تبر بی‌مسؤولیتی را به تن شهروندان نزنید. آنها چاره‌ای ندارند. چرخ زندگی مردم نمی‌چرخد. آن زمان که کرونا نبود نمی‌چرخید وای به امروزی که کرونا هم هست و جلوی آب باریکه زندگی آنها را هم گرفته است. ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ...........☆💓☆..................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹قشنگترین حس دنیاست وقتی چادرت حد و مرز مشخص می کند برایت ... این حجابی که اسمش را اجبار گذاشته اید .... 📌در زمانه ای که حیا و مردانگے بعضی از مردان سرزمینم. هرروز همچون برگ های پاییزے فرو می ریزد 🍂 ... 📎می پوشاند مرا .... چه حس شیرینے دارد ..... با جان و دل ...... گرمایت را ..... سیاهیت را .... بلندیت را ..... پذیرفتم . ✅ اگر تو در این میان تنها سیاهیش را میبینے ... ️. مشکل چادر من نیست! آن ها که اسمش را اجبار گذاشته اند ... نمی دانند که مشکی بودنش آبی ترین آسمان من است ... 💥سیاه ترین رنگ جهان هم که باشد ..... باطنش نگاه عالم است حجاب یعنی↓... خودداری از نمایش تفاوت ها در حضور جنس مخالف❌ که هم شامل مرد و هم زن میشه✅ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ 🌸 ✦°═══ ♡.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی❤: قسمت پنجم احوالات بزرگان🌺 💢مدتی است که کتاب در احوالات بزرگان دین را مطالعه می کنم. 💢شنیدن برخی از این احوالات برای من زیباست. 💢اما جالب تر اینکه من در طول زندگی با یک نفر همراه بودم که بیشتر این حالات را به صورت زنده به من نشان داد. 💢من و ابراهیم تقریبا هم سن بودیم با نسبت فامیلی که مادرانمان داشتند در اون دوران رفت آمد ما بیشتر شد. 💢بنده با شهیدان بسیاری همراه بودم و زندگیشان را از نزدیک لمس می کردم مدت ها با سردار شهید بروجردی کار کردم و دیگر شهدا.. به صراحت می گویم ابراهیم یه انسان دیگر بود. 💢خیلی افراد در دوران انقلاب مذهبی شدند اما ابراهیم قبل انقلاب یک شخصیت خاص معنوی بود. 💢 یک مثال می زنم تا خاص بودن را حس کنید. 💢قبل انقلاب به جایی می رفتیم حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. 💢ابراهیم سرعتش را کم کرد برگشتم عقب و گفتم: مگه چی شده؟؟ عجله نداشتی؟ 💢همین طور که آرام حرکت می کرد به جلوی من اشاره کرد و گفت یه خورده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم. 💢من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد دیدم مردی به خاطر معلولیت پایش را به زمین می کشید و آرام راه می رفت. 💢ابراهیم گفت: ما اگر تند از کنارش رد بشویم دلش می سوزد که مثل ما نمی تواند تند راه برود کمی آهسته برویم تا ناراحت نشود. 💢گفتم ابراهیم جون این حرفا چیه ماعجله داریم بیا اصلا از یه کوچه دیگه بریم. 💢ابراهیم هم قبول کرد و از کوچه مجاور راهمان را ادامه دادیم. 💢هر وقت به این موضوع فکرمی کنم با خودم می گویم ابراهیم در اون دوران کشتی گیر قابلی بود و با قدرت بدنی که داشت ظرف ۳۰ ثانیه حریف هم وزن خودش را ضربه فنی می کرد. 💢 اما همین انسان با قلب رئوفش به ریز ترین نکات توجه می کرد‌. 💢لذت برای او معنای دیگری داشت هر وقت دلی را شاد می کرد خوشحال بود و لذت می برد. 💢اگر پولی دستش می رسید سعی می کرد به دیگران کمک کند و خودش به کمترین ها قانع بود. 💢در یکی از محله های اطراف ما پیرمردی مغازه داشت به نام عمو عزت او از پهلوانهای قدیم بود. 💢هر بار به مغازه او می رفتیم او از زورخانه های قدیم تعریف می کرد. 💢ابراهیم هربار به بهانه ای به مغازه او می رفت و از او خرید می کرد تا لا اقل درآمدی نصیب این پیرمرد شود. 💢مدتی گذشت و مغازه عمو عزت بسته شد نمی دانستیم کجاست زنده است یا مرده؟ 💢راستش برای من زیاد مهم نبود. 💢تا اینکه یه روز داشتیم از خیابانی با موتور عبور می کردیم که یکدفعه ابراهیم به من گفت امیر وایسا. 💢سریع نگه داشتم گفتم: چی شده؟ 💢ابراهیم پرید پایین رفت سمت پیاده رو با خوشحالی برگشت سمت من و گفت: بیا عمو عزت اینجاست. 💢رفتم پایین دیدم عموعزت مغازه دار یه ترازو گذاشته تا مردم برای وزن کردن مبلغی به او بدهند. 💢ابراهیم جلو رفت و گفت: کجایی عمو عزت.. 💢عمو عزت هم آهی از دل کشید و گفت: ای روزگار آدم امروز به کی میتونه اعتماد کنه پسر خودم مغازه رو از چنگم در آورد آدم دیگه باید چیکار کنه؟ 💢بعد ادامه داد یه مدت بیکار بودم تا اینکه یکی از بازاری ها این ترازو رو برام گرفته و دیگه به خونه خودم نمیرم تا چشمم به پسرم بیافته میرم خونه دخترم. 💢ابراهیم خیلی ناراحت شد و گفت بیا برسونیمت خونه الان دیگه هوا تاریک میشه. 💢با موتور عمو رو به خونه بردیم وضع دخترش بدتر از خودش بود. 💢ابراهیم به من اشاره کرد گفت چقدر پول همراه داری؟ 💢من که تازه حقوق گرفته بودم هفت صد تومان به ابراهیم دادم. 💢این مبلغ اون موقع زیاد بوده و ابراهیم هم دسته اسکناس رو گذاشت جیب عمو عزت و از اینکه این مدت از او غافل بوده عذرخواهی کرد. 💢در راه برگشت فکر می کردم که ابراهیم چقدر گذشت دارد. چه به راحتی از دنیا و مسائل دنیوی می گذرد. شاد کردن این انسان چقدر برایش اهمیت داشت. 💢او مدتی بعد قرض من را داد. 💢ابراهیم درآمد یک ماهه اش را به این پیرمرد بخشید. 💢اصلا هم برایش مهم نبود که برای این پول باید یک ماه در بازار به سختی کار کند. 💢ابراهیم مصداق کلام امیرالمومنین بود که در مورد عثمان بن حنیف گفت در گذشته برادری در راه خدا داشتم که در چشم من بزرگ بود چرا که دنیا در نظرش کوچک بود. 🗣امیر منجر @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ 🧡 ✦°═══ ❀.👆
35.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💯‼️ ‼️ ⚠️هر آنچه درباره چله عظیم شب نیمه شعبان باید بدانید ‼️ 💙مهدی یاوران عزیز! زمان قیام رسیده...قیامی در سطح جهان 📡 👥💬🗣رسانه باشید و این کلیپ را با دوستان خود به اشتراک بگذارید @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
31.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید محمد رضا دهقان امیری متولد 26فروردین ماه سال 1374 دراستان تهران دیده به جهان گشود. محمد رضا از نسل چهارم از فرزندان حضرت روح الله (ره) بود که برای دفاع از حرم هجرت کرده و به شهادت رسید. محمد رضا دانش آموخته ی دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام صادق (ع) و دانشجوی سال سوم فقه و حقوق اسلامی در مدرسه عالی شهید مطهری بود. از صفات بارز اخلاقی محمد رضا می توان خوش خلقی و خلوص نیت در انجام وظایف دینی و امور خیر اشاره کرد. در تاریخ 21 آبان ماه سال 1394 با عنوان بسیجی تکاور راهی سوریه شد و همزمان با آخرین روز های ماه محرم الحرام در نبرد با تروریست های تکفیری در حومه حلب طی عملیات محرم خلعت شهادت پوشید ودر تاریخ 25 آبان در امام زاده علی اکبر چیذر به خاک سپرده شد. قسمتی از وصیت نامه شهید: "الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون" صبررا سرلوحه کارخود قرار دهید و مطمئن باشید که همه از این دنیا خواهند رفت و تنها کسی که باقی می ماند خداوند متعال است،اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما از غم ام المصائب خانوم زینب کبری(س) کوچک تر است.روضه اباعبدالله و خانوم زینب کبری فراموش نشود @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ 💙 ✦°═══ ❀.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
#عاشقانه_دو_مدافع💘 #قسمت0⃣5⃣ تو ترافیک گیر کرده بودیم . سوار اتوبوس شدیم.اردلاݧ از همہ بخاطر تاخی
💘 ⃣5⃣ عشق ابے عبدللہ چہ کرده با دلهاشوݧ ؟؟؟ یہ گوشہ وایساده بودم و بہ آدمها و کارهاشوݧ نگا میکردم باد همچناݧ میوزید و چادرمو بالا و پاییـݧ میبرد علے کنارم وایسادو آروم دستشو گذاشت رو شونم :بہ چے نگاه میکنے خانومم؟؟؟ یکمے بهش نزدیک شدم با لبخند گفتم :بہ آدما ،چہ عوض شدݧ علے علے آهے کشیدو گفت:صحبت اهل بیت کہ میاد وسط حاضرے جونتم بدے هییی روزگار ... اردلاݧ و زهرا هم اومدݧ کنار ما وایسادݧ اردلاݧ زد بہ شونہ ے علے و گفت:إهم ببخشید مزاحم خلوتتوݧ میشما،اما حاجے ساکاتونو نمیخواید بردارید؟؟؟؟ علے دستشو گذاشت رو کمرشو گفت:دوتا کولہ پشتیہ دیگہ خوب مـݧ هم نگفتم دویستاست کہ نکنہ انتظار دارے مـݧ برات بیارم؟؟ هہ هہ ݧ بابا شوخے کردم حواسم هست الاݧ میرم میارم زدم بہ بازوے اردلاݧ و گفتم :داداش خیلے آقاے مارو اذیت میکنیا... صداشو کلفت کردو گفت: پس داماد شده براے چے؟؟ دستم وگذاشتم رو کمرم و گفتم :باشہ باشہ منم میتونم خواهر شوهر خوبے باشماااااا خیلہ خوب حالا تو هم بیاید بریم تو صف داداش شما برید مـݧ وایمیسم باعلے میام چند دیقہ بعد علے اومد از داخل ساک چفیہ ے مشکیشو درآوردم و بستم دور گردنش زل زده بود تو چشمامو نگاهم میکرد چیہ علے ؟؟؟جرا زل زدے بہ مـݧ؟؟ اسماء چرا چشمات غم داره ؟؟؟چشماے خوشگل اسماء مـݧ چرا باید اشک داشتہ باشہ؟؟از چے نگرانے؟؟؟ بازهم از چشمام خوند،اصلا نباید در ایـݧ مواقع نگاهش میکردم. بحثو عوض کردم ،یکےاز ساک هارو برداشتم و گفتم بیا بریم دیر شد. دستم و گرفت و مانع رفتنم شد منو نگاه کــݧ اسماء نمیخواے بگے چرا تو خودتے؟؟چرا نگرانے؟ ببیـݧ هیچکے نیست پیشموݧ بغضم گرفت و اشکام دوباره بہ صورتم هجوم آوردݧ نمیتونستم بهش بگم کہ میترسم یہ روزے از دستش بدم .چوݧ میدونستم یہ روزے میره.با رضایت منم میره. یقیـݧ داشتم داره میره پیش آقا کہ ازش بخواد لیاقت نوکرے خواهرشو بهش بده. با چفیش اشکام و پاک کردو گفت :باشہ نگو ،فقط گریہ نکـݧ میدونے کہ اشکات و دوست ندارم بریم ... یک ساعت تو صف وایساده بودیم... پاسپورتهامونو تحویل دادیم و از مرز رد شدیم دوباره سوار اتوبوس شدیم هوا تقریبا روشـݧ شده بود.بہ جایے رسیدیم کہ همہ داشتـݧ پیاده میرفتـݧ تموم ایـݧ مدت و سکوت کرده بودم و داشتم فکر میکردم ازاتوبوس پیاده شدیم بہ علے کمک کردم وکولہ پشتے و انداخت رو دوشش هوا یکمے سرد بود چفیہ رو ،رو گردنش سفت کردم و زیپ کاپشنشو کشیدم بالا لبخندے زدو تشکر کرد بعد هم از جیبش یہ سربند درآوردو داد دستم . اسماء ایـݧ سربندو برام میبندے؟؟ نگاهے بہ سربند انداختم روش نوشتہ بود:"لبیک یا زینب" لبخندے تلخے زدم ،میدونستم ایـݧ شروع هموݧ چیزے کہ ازش میترسیدم. سربندو براش بستم،ناخدا گاه آهے کشیدم کہ باعث شد علے برگرده سمتم چیشد اسماء ؟؟؟ ابروهامو دادم بالا و گفتم هیچے بیا بریم اردلاݧ و زهرا رفتـݧ . بعد از مدت زیادے پیاده روے رسیدیم نجف دست در دست رفتم زیارت حس خوبے داشتم اما ایـݧ حس با رسیدݧ بہ کربلا بہ ترس تبدیل شد . وارد حرم شدیم.... ادامہ دارد..... @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
🎊🕊 ⃣2⃣1⃣ خواب بودم سخن عشق تو بیدارم کرد مست بودم تشر قهر تو هوشیارم کرد من که بودم همه‌جا ذرهٔ دور از نظری مهر صاحب نظران نقطهٔ پرگارم بود 🔻با منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯ برنده چالش ما باشین🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆