⭕️⭕️ تکامل عدالتخواهی در معرکه عدالتخواهان
🔸 کمک به فقیر نه همه عدالتخواهی است و نه حتی مبارزه با فقر. تقلیل عدالتخواهی به خیریه، آن هم منهای مبارزه با فقر، خدمت به سازوکار ناعادلانه است.
🔸 منهای فقر هم همه عدالت نیست؛ صرفا عدم یکی از معلول های بی عدالتی و نهایتا عدم یکی از علل این یک معلول است یعنی تکاثر! تقلیل دادن عدالت به منهای فقر و مبارزه در جهت آن همراه با تقلیل علل آن به تک علتی چون تکاثر، با اکتفا به تک روایتی شریف، بدون اجتهاد عدالتپژوهانه در شبکه معرفتی اسلامی، بدون توجه به دیگر علل فقر، و منهای مبارزه با فساد و تبعیض، بازی در زمین بی عدالتی است. عدم فقر برای وجود عدالت ضروری است اما کافی نیست.
🔸 مبارزه با فساد همه عدالتخواهی نیست؛ در کنار مبارزه با فقر و تبعیض تازه میشوند همه ظلم ستیزی یا بیعدالتی نخواهی!
🔸 مبارزه با فقر و فساد و تبعیض هم همه عدالتخواهی نیست بلکه درواقع همه بیعدالتی نخواهی است! مبارزه با بی عدالتی است، روی دیگر سکه عدالتخواهی است؛
💠 عدالت و عدالتخواهی باید مبنایی و ایجابی تعریف شود تا در کنار مبارزه سلبی بیعدالتی نخواهانه! مبارزه ایجابی عدالتخواهانه نیز انجام شود.
💎 تعریف عدالت در نگاه استاد عبدالحمید واسطی و شاخص های آن:
🔹 عدل، نسبتی میان امکانات و نیازها و هزینههاست که سبب شود همه عناصر مرتبط با موضوع بتوانند بهسوی کمال طبیعی خود حرکت کنند(اِعطَاءُ کُلِْ ذِیحَقّ حَقَّه). این تعریف حاوی موارد زیر است:
_ انحصار به انسان ندارد، محیطزیست و موجودات مرتبط با زندگی انسان را نیز در برمیگیرد.
_ شاخص “هر چیزی حداقل بهاندازه نیازش، بهره ببرد و حداکثر به اندازه توانش از او خواسته شود” را در بردارد.
_ به شاخص فوق محدود نشده و به شاخص”حرکت به سوی رشد و کمال” نیز توسعه یافته است.
_ شاخص “بهفعلیت درآمدن قوا و استعدادها” را ارائه کرده است.
_ میان نیازهای صادق و کاذب، قوای مثبت و منفی تمایز داده است.
_ هدفمدار است.
_ امنیت کار و سرمایه را تواماً در بردارد.
_ ضرورت توازن میان رعایت حقوق فرد وحقوق جمع را ارائه نموده است.(هویّت توازنگرایانه)
✍️ #کیوان_سلیمانی
✅ @edallatkhahi
💠 چرا علوم اجتماعی اسلامی؟
💎 متن کامل مباحث مطرح شده در نشست هم اندیشی علم دینی در مشهد؛ بخش اول
🔹 آرمان و هدف همه ما طبيعتاً حركت به سمت بناي جامعه اسلامي و ايجاد تمدن اسلامي است، رابطه متقابل و دوجانبه علم و جامعه و يا نظريه و فرهنگ به تعبير ديگري دستيابي به علوم معطوف به جامعه اسلامي را ضروري میکند، درواقع علوم انساني همين نرمافزار بناي جامعهی اسلامي است يعني براي بناي جامعه اسلامي چارهای جز احياء يا توليد يا تكميل علوم اجتماعي اسلامي معطوف به جامعه اسلامي نيست.
🔹 گاهی گفته میشود بهجای بحث در علوم اجتماعي اسلامي ما بياييم به بناي جامعه اسلامي بپردازيم، اين خيلي منطقي نيست چون علوم اجتماعی اسلامی دقیقاً میخواهد همين كار را بكند و اين كار را هم نمیخواهد یکشبه و دفعتاً انجام دهد و يك مجموعه نظرياتي در قالب علوم اجتماعی اسلامی توليد كند كه جامعه به اسلامی تبديل شود بلكه مقدمات بسیاری دارد.
🔹 براي اين جامعه سازي و تغيير علمی جامعه به سمت يك جامعه اسلامی بايد شرايط موجود جامعه و علم در نظر گرفته شود كه متأسفانه در هر دو مورد تا حد زيادی مدرن و تحت تأثیر فضای جهانی مدرنیته هستند و با علم و فرهنگ اسلامی تناسب ندارند، از همینجا ضرورت تحول تدريجی و توأمان علم و جامعه مشخص میشود؛ نمیشود بگویيم فعلاً علم را كنار بگذاريم جامعه را اسلامی كنيم يا جامعه را كنار بگذاريم علم را اسلامی كنيم.
🔹 بنا بر اين نگاه و رويكرد مسئله محور كه هم واقعبینانه و هم آرمانگرایانه است، ضرورت زمینهسازی برای حركت در جهت تحول علم اجتماعی مدرن و احيای علم اجتماعی اسلامي و به دنبال آن تلاش در جهت بسط اين رويكرد و نتايج آن به جامعه علمی و عمومی مشخص میشود.
🔹 گروه علوم اجتماعی اسلامی در اين فضا و مبتني بر اين ضرورت معرفتي و اجتماعي ایجاد شده و حركت میکند. اين گروه در دانشكده علوم اجتماعی اسلامی دانشگاه تهران در دو رشته فلسفه علوم اجتماعی (در مقطع ارشد) و در رشته جامعه اسلامی مسلمين (در مقطع ارشد و دكتری) فعاليت میکند.
🔹 گروه موقعيت منحصربهفردی دارد، شايد تنها نمونه و موردی از جريانات مختلف تحولخواه در حیطه علوم اجتماعی با گرايش اسلامی باشد كه پايگاه و جايگاهی در ساختار رسمي دانشگاهی آنهم در بهترين دانشگاه كشور دارد، ازاینجهت هم امتيازات ویژهای دارد و هم اقتضائات و مشكلات خاص.
🔹 انجمن علمی هم يك تشكل دانشجويی است كه از دانشجويان خود گروه تشكيل میشود و در ذيل و كنار گروه حركت میکند و البته هويت دانشجويی و فعالیت های متفاوتی نیز دارد.
🔹 درباره اسم گروه كه علوم اجتماعی اسلامی که معمولا مناقشه برانگیز است و اسم رشتهها؛ نكات مهمی وجود دارد كه سعی میکنم در توضيح ضرورتها و اهداف مطرح كنم.
💠 بخش ضرورتها از دو حيث توضيح داده میشود؛ حيث اول همين دستهبندی موجود در گروه است، يعني دو رشته فعال در گروه كه دو روی سكه زمینهسازی در جهت احياء و توليد علوم اجتماعی اسلامی است، یعنی این رشتهها مدعی توليد تأسیسی و بی مقدمه علوم اجتماعی اسلامی نيستند بلكه زمینهساز حركت به سمت اين هدف هستند.
1⃣ رشته اول دانش اجتماعي مسلمين است. ما معتقديم كه لازم نيست كه در تمام حیطهها و محورها؛ از صفر به توليد و تأسیس علوم اجتماعی اسلامی اقدام کنیم، بلكه در طول تاريخ جهان اسلام يك ميراث معرفتی اجتماعی غنی و مهمی وجود دارد که به دلايلي همچون سيطره علم مدرن در دوران اخير از آن غفلت میشود و نياز به بازخواني دارد. اتفاقاً در اين بازخوانی حتي دانشگاههای غير ايرانی خيلي زودتر از ما شروع كردند و نهتنها اين كار زود نيست برای كشوری همچون ایران خيلی دير هم انجامشده است.
🔹 ادامه دارد...
💠 علوم اجتماعی اسلامی دانشگاه تهران
💠 @utsaiss
💠 چرا علوم اجتماعی اسلامی؟
💎 متن کامل مباحث مطرح شده در نشست هم اندیشی علم دینی در مشهد؛ بخش دوم
🔹 پس بازخوانی ميراث معرفتی جهان اسلام ضرورت آشكاری دارد به ویژه در حوزه هایی همچون حكمت عملی. ذيل و همراه با این ضرورت، شناسايی هويت اين ميراث معرفتی و توجه به معنا و مبناي اسلامی علم اهمیت پیدا میکند. هم معنا و هم مبنای علم در جهان اسلام متفاوت بوده و اين بازخوانی میتواند به تصحیح و تغيير اين معنا و مبنايی كه در جهان مدرن و در ايران گسترش پیداکرده كمك کند. بر همين اساس میشود به بازخوانی انتقادي اندیشههای اجتماعی مسلمانان معاصر نیز پرداخت، مانند روشنفكران دينی متفكران عرب و ....
🔹 اين بازخوانی میتواند به دنبال ترميم و اصلاح وضعيت روشی و جهتگیری انديشه اجتماعی معاصر هم كه در سطوح مختلف با فرهنگ ما تضاد پیداکرده حركت كند.
🔹 به صورت خاص و با توجه به عنوان یکی از رشته ها به بازخواني انديشه اجتماعي متفكران از گذشته تا معاصر نیز پرداخته میشود، يعني اندیشمندانی همچون مثل فارابی، ابن خلدون، كشفي و ملاصدرا تا امام خميني و شهيد مطهري و جلال آل احمد و شريعتي و ديگران. براي اينكه فضاي رشته منتقل شود برخي از واحدهاي درسي كه ارائه میشود را معرفی میکنم؛ روش تحقيق علوم اجتماعي، روش تحقيق علوم اجتماعي اسلامي، انديشه اجتماعی متفكران مسلمان، نقد نظريات و مكاتب جامعهشناسی و...
2⃣ رشته دوم فلسفه علوم اجتماعي به عنوان یکرشته كاملاً بهروز و بینالمللی است كه البته اهميت خاصي براي فضاي تحولخواه ما هم دارد، يعني میشود از فرصتهایی كه ايجاد كرده استفاده كرد.
🔹 علوم اجتماعي مدرن، جهان و ايران را تا حد زيادي تسخير كرده و هيچ راهي جز توجه به آن نداريم و جهتگیری گروه در مورد اين علوم اجتماعي رويكرد تهذیب انتقادي است، نه انكار یا بیتوجهی، بلکه استفاده از ظرفیتهایی كه ايجاد کرده است.
🔹 ضرورت اول اين رشته بازخواني مباني و فرايند شکلگیری نظريات اجتماعي مدرن است. اين بازخواني مبتني بر مباني چندگانه هستیشناسی، روششناسی، معرفتشناسی و ... انجام میشود.
🔹 ضرورت دوم تحليل نسبت نظریههای جامعهشناختی مدرن با حوزههای فرهنگي و اجتماعي غرب است. اين نسبت از دو جهت اهميت دارد: اولاً اينكه تناسب فكري، فرهنگي، مبنايي و حتي كاركردي اين نظريات با فضاي ما محك بخورد، دوم اينكه ميزان اعتبار علمي و جهانشمولی اين نظريات مورد سنجش قرار بگیرد که معمولاً در فضای دانشگاهی ما بدون محك و بدون بازخواني انتقادي پذیرفته میشود.
🔹 ضرورت سوم نقد و بررسي خود نظريات و روشهای علوم اجتماعي مدرن است كه در قالب واحدهاي درسي ارائه میشود.
🔹 اين دو رشته دو روی سكه زمینهسازی دوجانبه برای علوم اجتماعی اسلامی هستند، از یکجهت احياي ميراث معرفتي جهان اسلام و از یکجهت بازخواني و بازسازي انتقادي معرفت اجتماعي مدرن.
💠 حيث دوم ضرورتها، معرفتی و اجتماعي است که بخش معرفتی تا حدی روشن شد و به علت کمبود وقت صرف نظر میشود.
🔹 ضرورت اجتماعي اول و اصلي ما همان اسلامي شدن جامعه است، يعني این هدف اصلي است كه بقیه اهداف ذیل تلاش براي اسلامي كردن جامعه است. يكي از علتهای اصلي اسلامي نبودن و نشدن جامعه را ما همين علوم انساني مدرن میدانیم كه گاه در برخي از نظرات، توسعه همین علوم را براي بناي جامعه اسلامي سفارش میدهند، درحالیکه تناقض دارد.
✍ کیوان سلیمانی
💠 علوم اجتماعی اسلامی دانشگاه تهران
💠 @utsaiss
💠 چرا علوم اجتماعی اسلامی؟
♦️ مباحث مطرح شده در نشست هم اندیشی علم دینی در مشهد؛ بخش پرسش و پاسخ
🔸 یکی از اشکالاتی که مطرح شده این است که مسئله تحول در علوم و دانشگاه ها یک پروژه ملی است که ایده اسلامی سازی آن را محدود میکند و باعث خروج دیگر جریانات تحولخواه از دایره می شود و نمونه این مسئله هم گروه علوم اجتماعی اسلامی دانشگاه تهران است که باعث شده از یک طرف جوانان مذهبی در این گروه جمع شوند و از طرف دیگر جریانات تحولخواه دیگر از دایره خارج شوند. این مطلب نه از لحاظ منطقی درست است و نه از لحاظ واقعیت خارجی بلکه علل دیگری دارد که از آن میگذرم.
1⃣ از یک طرف اصلاً به این صورت نیست که جوانان مذهبی صرفا در این گروه جمع شده باشند بلکه به خاطر تنوع رشته های دانشکده و مخصوصاً عدم فعالیت گروه علوم اجتماعی اسلامی در سطح کارشناسی، دانشجویان مذهبی بسیار بیشتری از دانشجویان فعال در این گروه، در رشته های دیگر تحصیل می کنند و در انجمن های علمی و مستقل و بسیج و ... فعالیت می کنند، برخی مشغول به علوم اجتماعی متعارف هستند و بخشی گرایش به جریانات تحولخواه دارند که اتفاقاً بسیاری از آنها با گروه و انجمن علمی علوم اجتماعی اسلامی نیز همکاری و ارتباط داشته و دارند. از جهت دیگر حتی نمی توان گفت همه دانشجویان گروه، مذهبی به معنای عرفی هستند.
2⃣ فعالیت جریانات تحولخواه دیگر هیچ منافات منطقی یا واقعی با فعالیت گروه ما نداشته و ندارد. اساتید دیگر در چندین گروه و رشته فعال هستند و اتفاقا بسیاری از اساتید با نگاه های متفاوت با گروه و انجمن همکاری های خوبی دارند، چه در قالب تدریس و چه در قالب نشست یا ... .
🔹 البته نکته اینجاست که آیا ما میخواهیم به تحول خواهی در حد فوکو یا فرانکفورتی ها یا... اکتفا کنیم؟ تحول خواهی ذیل جریانات مدرن یا پست مدرن صرفاً بخشی از مسیر و نقشه کلان تحول خواهی است که اتفاقاً در هر دو رشته گروه هم مورد مطالعه و استفاده قرار می گیرد.
3⃣ درون خود گروه اساتید و دانشجویان با گرایش های متنوع و متفاوتی فعالیت می کنند که طیف زیادی از جریانات تحول خواه را پوشش می دهند.
4⃣ فعالیت یک گروه معطوف به تحول خواهی اسلامی در علوم اجتماعی در کنار چندین گروه و رشته در یک دانشکده علوم اجتماعی از میان ده ها دانشکده، آن هم در جمهوری اسلامی و بعد از چهل سال، در دو رشته ای که هم ضرورت معرفتی و اجتماعی دارند و هم در کشورهای غربی اتفاقاً پیش و بیش از ما به آنها پرداخته شده است، باید برای همه طیفهای تحول خواه به ویژه با گرایش اسلامی خرسندکننده باشد و نه برعکس.
5⃣ تا کی باید به انفعال یا تلاشهای پراکنده و انفرادی ادامه دهیم؟ تلاش متمرکز و برنامه ریزی شده و هدفمند در زمینه تحول علوم انسانی یک ضرورت عقلانی و واقعی است و هیچ منافاتی هم با جریانات و افراد تحولخواه دیگر ندارد، چه آنها که در حاشیه علم مدرن و پست مدرن مشغول هستند و چه دیگران؛ مخصوصاً از این جهت که دو رشته این گروه دایره نسبتاً وسیعی را در بر گرفته و در یک رشته به بازسازی انتقادی و تهذیبی علوم مدرن پرداخته میشود و در رشته دیگر به بازخوانی علوم اجتماعی جهان اسلام.
6⃣ با این استدلال باید همه پژوهشگاه ها و موسسات و مراکز تحولخواه اسلامی که در اینجا نمایندگان آنها حضور دارند تعطیل شوند چرا که مثلاً پست مدرن ها را شامل نمی شوند!/ پایان متن
7⃣ (یکی از اساتید نشست در تایید مباحث: تأسیس یک گروه همراه با تمایز ساختاری جنبه مثبت دیگری نیز دارد؛ نشان دهنده تمایز مبنایی و معرفتی و مسیر علمی است. (نقل به مضمون))
♦️ پ.ن: البته استدلال های بسیاری برای رد این اشکال وجود دارد که فرصت طرح نشد اما از آنجایی که اصل مطلب برای اهل معرفت مشخص است نیاز چندانی هم حس نمیشود مخصوصا این که علت طرح این اشکال شخصی است و از این حقیقت نه تنها ما و برخی از اساتید و دانشجویان با گرایشات فکری متنوع اطلاع دارند بلکه حتی برخی دوستان و همفکران دانشجوی مستشکل نیز به آن اقرار دارند! باید پرسید اگر این گروه و رشته هایش و فعالیت هایش اشکال دارد و غیرعلمی، شتاب زده، سطحی و... است، چرا دو بار برای تحصیل در آن اقدام کرده است؟ و وقتی که موفق به قبولی نشده چرا به تکثیر اتهامات غیراخلاقی و تئوریزه کردن توجیهات غیرعلمی میپردازد؟ (این اقدامات از چند جهت مصداق #احمدینژادبازی است!) بیش از این وارد جزئیات نمیشوم و همین حد هم به خاطر تکرار اتهامات توسط ایشان بود.
♦️ البته این مسئله مستقلا اهمیتی ندارد اما اتفاقی است که باید از آن عبرت گرفت؛ مسائل شخصی در مباحث علمی دخالت داده نشود و به صورت غیراخلاقی در سطح عمومی منتشر نشود و بدتر از همه مدعیات شخصی در قالب توجیهات شبه علمی بیان نشود.
💠 جامعه شناسی اسلامی
💠 @iisociology
💠 انکار علم دینی توسط علامه جوادی آملی؟!
1⃣ نقل و نقد اشکالات:
🔸 با سلام و تشکر خدمت همه اساتیدی که نقدهای خود را به نامه دکتر داوری اردکانی مطرح کردند و کماکان نیز مشغولند... در این چند روزی که تلاطم نقدها را میبینم، سوالی ذهنم را به خود مشغول ساخته که با نهایت جسارت عرض میکنم:
🔸 اگر امروز دکتر داوری بحث درباره علم دینی بی فایده است و علم ذاتا به دینی بودن متصف نمیشود، خوب این دقیقا همان فرمایش حضرت آیت الله جوادی آملی است که قریب به بیست سال پیش فرمودند و در کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی هم به نگارش درآمده!!
🔸 اگر امروز تیر نقدهای خود را بسوی دکتر داوری پرتاب میکنیم، پس باید شجاعت نقد فرمایشات علامه جوادی آملی را هم داشته باشیم...و اساسا اگر از همان ۲۰سال پیش که نظریه معظم له پیرامون علم دینی مطرح شد، نقدهای عالمانه مطرح میشد، شاید امروز دیگر شبهه ای پیرامون علم دینی باقی نمی ماند.
✍ م.ص. محقق فقه حکومتی
🔸🔹🔸🔹
🔹 سلام و احترام، راه دور نروید؛ استاد پارسانیا تقریبا هر چند ماه یک بار تکرار میکنند علم ذاتا دینی و غیر دینی ندارد! و صفت دینی و سکولار به واسطه اعتبارات و مجازهای مختلفی برای علم استفاده میشود از جمله متافیزیک، بستر تمدنی و....
🌐 https://t.me/hparsania/407
🌐 https://t.me/hparsania/408
🔹 ولی ایشان و استادشان علامه جوادی مانند دکتر داوری بحث درباره علم دینی را بی فایده نمی دانند بلکه سالهاست در این مسیر تلاش میکنند؛ چه در سطح مبانی و روش شناسی و چه سطح تحلیل اجتماعی و نظریه پردازی.
🔹 البته سخن دکتر داوری از بی نتیجه یا ناممکن بودن علم دینی هم ناظر به شرایط اجتماعی و عینی جهان فعلی است، نه امتناع منطقی و علمی، و آنجایی هم که از ناممکن بودن دینی شدن علم سخن میگویند، منظورشان علم مدرن است که در این مورد ما هم تا حد زیادی با ایشان موافقیم. تفاوت هست بین این که گفته شود دینی کردن علم مدرن ممکن نیست یا گفته شود علم دینی ممکن نیست.
🔹 از طرف دیگر استاد پارسانیا همانطور که علم را ذاتا دینی نمی دانند، ذاتا سکولار هم نمی دانند در حالی که دکتر داوری جایی مینویسند علم ذاتا نمیتواند دینی باشد ولی از ذاتا سکولار بودن علم سخن میگویند. شاید مقصودشان از ذاتا سکولار بودن علم، داشتن هویت و مبانی و جهتگیری مدرن است و نه ذات به معنای واقعی کلمه. در این صورت صحیح است هرچند این ادبیات نشان از منحصر دیدن علم امروز در علم مدرن دارد.
🔹 ضمنا آنجا که علامه جوادی تمام علوم را دینی میدانند و میفرمایند علم غیردینی نداریم بلکه همه علوم دینی هستند؛ مشروط به واقع نمایی و صدق و حجیت معرفت شناختی این مطلب را بیان میکنند نه آنکه هر بافته بشری را علم دینی قلمداد کنند. موفق باشید
💠 جامعه شناسی اسلامی
💠 @iisociology
🔴 بنیاد مستضعفان یا بنگاه اقتصادی؟
♨️ چرا بازخوانی عملکرد بنیاد مستضعفان؟
♦️ چهل سال پس از انقلاب، ضرورت و معقولیت #بازخوانی_انتقادی_عملکرد، کارنامه و دستاورد کلیه ساختارهای خرد و کلان #نظام_برآمده_از_انقلاب_اسلامی برای اکثریت اقشار مختلف جامعه از مردم و دانشجویان تا مسئولان حداقل در مقام ذهنیت، احساس و بیان آشکار است و در جای خود به آن پرداخته ایم و از آن می گذاریم.
♦️ در این ایام که جریان و #گفتمان_عدالتخواهی حداقل در سخن در حال گسترش است، آسیب های پنهان یا احتمالی آن نیز بروز و اهمیت بیشتری پیدا میکنند. یکی از آسیب ها #عدالتخواهی_گزینشی، شخصی یا جناحی است:
🔻 گروهی همه مشکلات را بر گردن #قوه_مجریه انداخته و صرفاً دولت را سیبل انتقادات و مطالبات خود قرار میدهند و گروه دیگر #قوه_قضاییه را عامل همه مشکلات حقوقی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قلمداد می کنند و صرفا آن را مورد انتقاد و مطالبه قرار میدهند، و به همین منوال درباره بخش های دیگر.
🔺 در کنار این رویکردها، رویکرد دیگری هم وجود دارد که انتقاد و مطالبه از #همه ارکان و اجزای نظام را لازم و مطلوب می داند، هرچند غالباً در حد #کلیگویی برای رفع تکلیف باقی مانده یا به ورطه #بدگویی برای تخریب کشیده میشود و کمتر به #مطالبه_تخصصی_انتقادی_سازنده می انجامد.
◀️ #بنیاد_مستضعفان یکی از نهادهای بسیار مهم غیردولتی برآمده از انقلاب اسلامی است که ویژگیهای منحصر به فردی دارد:
💠 این نهاد برخلاف ظاهر یا حتی واقعیت نسبتاً محقق، یک نهاد #اجتماعی است نه اقتصادی. در واقع هدف، هویت و جهتگیری اصلی آن از سنخ مسائل اجتماعی به معنای عام است، البته بدیهی است با اقتصاد هم به صورت ویژه در ارتباط است اما اصل، جنس و جهت اجتماعی آن است نه اقتصادی. امکانات و فرصت های اقتصادی آن نیز باید به عنوان ابزاری در جهت #اهداف_متعالی در بعد اجتماعی در نظر گرفته شوند.
💠 همین وجه اجتماعی بنیاد مستضعفان نیز پیوندخورده با مهمترین اصل اجتماعیات اسلامی است، یعنی #عدالت_اجتماعی، و مخاطب، ذی نفع، ذی حقوق و ولی نعمت آن به معنی واقعی کلمه و به طور خاص باید مستضعفان باشند. این مطلب چه در تعیین اصول و مسیر بنیاد مستضعفان توسط رهبران انقلاب به وضوح مطرح شده و چه در اساسنامه بنیاد:
🔹 #امام_خمینی (ره) همواره بر مأموریت اصلی و فلسفه وجودی بنیاد با کلیدواژه «به نفع مستضعفین» تاکید چندباره داشتند:
«چون وضع بنیاد مستضعفین موجب نگرانی اینجانب است و مسائل آن پیچیده است، لازم است جنابعالی امور بنیاد را در دست گرفته و تحت نظر اشخاص متدین متعهد کاردان، آن را #به_نفع_مستضعفین اداره نمایید.»
🔹 #رهبر_انقلاب نیز در مقاطع مختلف بر «خدمت به مستضعفین» تأکید کرده و نسبت به اولویت این امر بر جهتگیری صرفا اقتصادی و سلامت فعالیت های اقتصادی پیشینی تذکر داده اند:
«حرف اصلی ام این است که جنابعالی بنیاد را از #بنگاه_اقتصادی_افزایش_یابنده به یک #بنیاد_مستضعفان_به_تمام_معنا تبدیل کنید. بنیاد باید در خدمت مستضعفان باشد. #بوروکراسی عریض و طویل را اصلاح کنید.»
«در بنياد مستضعفان، ارزش فقط اين نيست كه پول زيادی به دست آيد و طوری هم خرج بشود. نه، #صحيح بايد به دست بيايد.»
🔹 در #اساسنامه بنیاد نیز آمده است:
«اهداف كلی بنياد عبارتست از کمک به ارتقاء سطح زندگی مادی، معنوی و فرهنگی #مستضعفان و محرومین جامعه همراه با #اداره_بهینه دارائی های تحت پوشش و با حضور مؤثر در صحنههای اقتصادی در چارچوب #سياستهای_كلی_نظام.»
🔶 عملکرد بنیاد مستضعفان ضمن اقدامات قابل تقدیر، دارای نکات و نقاط مبهم و مورد انتقاد بسیاری نیز بوده است؛ چه جهتگیری و سیاستگذاری های کلی آن و چه اقدامات خاص آن:
🔸 عدم تمرکز بر راهبرد #خدمت به نفع مستضعفین، #کیفیت_نامطلوب فعالیت های خدماتی معطوف به مستضعفین، تقدم بعد #اقتصادی بر بعد اجتماعی، اقدامات متضاد با راهبردهای مردمی و مستضعف محور انقلاب اسلامی و... از انتقادات وارد به جهتگیری و سیاستگذاری های بنیاد مستضعفان می باشند.
🔸 پروژه #قلعه_گنج، طرح برج های 121 طبقه، تخریب #باغات_برره، آزادراه تهران_شمال، #توچال، #پلاسکو، شرکت ها و هلدینگ های متعدد، #ساختمان_بنیاد و .... بخشی از مصداق های خاص شبهه برانگیز مربوط به عملکرد بنیاد مستضعفان هستند.
🔴 انباشت این شبهات و مسائل، ضرورت تشکیل جلسه #مطالبه_انتقادی_تخصصی عملکرد بنیاد مستضعفین را ایجاب کرد. بر همین اساس مجمع دانشجویان #عدالتخواه و #انجمن_علمی علوم اجتماعی اسلامی دانشگاه تهران نشست پرسش و پاسخی با حضور مهندس سعیدی کیا #رئیس_بنیاد_مستضعفان برای بازخوانی عملکرد و طرح پرسش ها و انتقادات در فضایی تخصصی و دانشجویی در نظر گرفته اند که #یکشنبه۲۰اسفندساعت14 در #دانشکده_علوم_اجتماعی دانشگاه تهران برگزار خواهد شد.
🔻 @utsaiss
🔺 @armanedalatkhahi
🔴 علوماجتماعیمتعارف و طبقهمرفهجدید
♦️ بارها از پیوند پیدا و پنهان علوم انسانی/اجتماعی متعارف و طبقه مرفه جدید که اولی از مسببان و حافظان و تشدیدکنندگان شبه معرفتی وضع ناعادلانه موجود است و دومی طایفه های شبکه ای منفعتی ضدعدالت اهالی قدرت و ثروت با پوششی از مذهب، و هر دو مولود و مولد بی عدالتی؛ نوشته شد، اما در لا به لای پزهای شبه علمی و ژست های اپوزیسیونی و اتهامات سیاسی گم میشد.
🔻 امروز در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران اتفاقی افتاد که نباید به سادگی از کنار آن گذشت چرا که در عین سادگی ظاهری، نمونه و نماد ملموسی است از پیوند خشونت بار و منفعت محور علوم اجتماعی متعارف و طبقه مرفه جدید که آشکارا اشتراک معرفتی و غیرمعرفتی زیادی دارند.
🔻 قبلا از اقتصاد سرمایه سالار و طبقه مرفه جدید به عنوان ثقلین آن مرحوم سخن گفته شد و امروز نمود آشکار و شیک و آکادمیک این پدیده در نسل جدیدِ همان درخت پیر قابل مشاهده است؛ یک طرف کاسب سرمایه سالار ابرمیلیاردر و وزیر ضعیف ناکارآمد، و یک طرف استاد سابقاطلبه جامعه شناسی متعارف و سرپرست جوان دانشکده علوم اجتماعی.
🔻 قربانی کردن شخصیت و هویت دانشجویان معترض و سرکوب اعتراض جمعی مسالمت آمیز آنها توسط مدرس جامعه شناسی دین و سرپرست دانشکده علوم اجتماعی برای حفظ اجباری «نظم جلسه» در مقابل وزیر میلیاردر و ناکارآمد دولت معلوم الحال، در قلب بیمار علوم غیراجتماعی کشور و در حین یک برنامه سیاسی و سفارشی با عنوانی آغشته به عبارت پرطمطراق «احساس اعتماد و حق خواهی مسالمت آمیز_صلح جویانه»! از طرف انجمن جناحی جامعه شناسی سیاست زده ایران، و در مقابل چشمان واقعی دانشجویان و چشمان مجازی مردم، و سپس تأویل طلبکارانه و وارونه واقعیت توسط وزیر سخنران: «کار ما مبارزه با مفسدین است و کار این دوستان کمک به همان کار مفسدین است!» (نقل به مضمون) نه تنها جای تعجب ندارد (چنانکه برای برخی دانشجویان خوشبین داشته) بلکه ظهور جلوه ای از حقیقت خشن پنهان شده در پشت ژست آزادی و ادبیات محترمانه و علم بی طرفانه طرفینِ این پیوند نامبارک است.
🔻 تدارک پرسش و پاسخ پایان نشستی که از اساس سفارشی و اشتباهی است (وزیر ابرمیلیاردر ناکارآمد به جای پاسخگویی در جلسه استیضاح مجلس مشغول سخنرانی توجیهی یکطرفه در دانشگاه است) بدیهی است بالاجبار و برای کاهش هزینه رسانه ای سرکوب توهین آمیز اولیه بود و چیزی جز توجیه هم نداشت.
♦️ دو بخش از مطالبی که قبلا نوشته یا بازنشر شده؛
🔻 علوم انسانی مدرن خود از عوامل اصلی اسلامی و عادلانه نبودن جامعه کنونی و در واقع همان مدرن بودن -هر چند ناقص و کاریکاتوری- جامعه هستند. البته این عامل شبهمعرفتی، مکمل و مقوم و در واقع مولد و مولود عوامل ضدمعرفتی دیگری است، عواملی همچون طبقه مرفه جدید در بدنه سیاسی-اقتصادی کشور که اتفاقا تا حد زیادی برآمده از سیاستگذاریهای اقتصادی و فرهنگی مدرن هستند و کاملا اتفاقی!!! با جامعه علمی فعال در زمینه علومانسانی مدرن نیز ارتباطات پیدا و پنهانی دارند. ثمرات این پیوند نامبارک هم چیزی جز تثبیت و تقویت دوجانبه علومغیرانسانی و جامعهغیراسلامی مدرن نیست که در اقتصاد با کاپیتالیسم و در فرهنگ و جامعه با لیبرالیسم و در سیاست با لیبرالدموکراسی غیردینی و در دین با پلورالیسم ظاهر میشود.
🔻 ( نقل از متن دیدار با جنبشی از آینده:) «... چرا این اعتراض ها و مناسبات متعدد به طور عمده یا به طور کامل، از دایره بررسى هاى جامعه شناختى بیرون مانده است؟ بخشى از پاسخ را باید در این جست وجو کرد که تنها به عنوان یک نمونه، تا همین چندى پیش ریاست وقت انجمن جامعه شناسى در کنار برخى عناصر حزبى در پى اثبات جامعه شناختى اعتدال به مثابه شعار یک جریان سیاسى بوده و براى برپایى همایشى به این منظور تلاش مى کرد. تفوق اعتدال بر اعتراض و سیاست بر جامعه، نمى تواند با موضع محافظه کارانه، ثبات گرا و نفتى کنشگران علوم اجتماعى بى ارتباط باشد. اعتراض سپرده گذاران بانکى اگرچه به ظاهر یک مساله مالى و بانکى است اما در واقع رویه دیگر سکه نابرابرى در توزیع منابع عمومى است. بى آن که بخواهم به فرد یا جریان خاصى اشاره کنم باید گفت این کاملا طبیعى است منتفعان از این نابرابرى در توزیع ثروت، به منظور تثبیت رانت هاى نفتى و غیرنفتى خود بکوشند نهادهاى رسانه اى و تحلیلى را وامدار خود کنند. به احتمال زیاد بخش عمده اى از این سکوت رسانه اى جامعه شناختى به دلیل فرآیند مدیون شدن باشد. برخورداران از رانت هاى توزیع شده با بازتوزیع بخشى از ثروت حاصله شان در میان کنشگران رسانه اى و تحلیلگران علم اجتماعى، مى کوشند آنها را از بازتاب دادن این اعتراض ها در تحلیل هایشان باز دارند. این کوشش در مورد رسانه ها که اغلب ماهیت یا منفعت مداوم دولتى دارند گاه صورتى از تهدید را نیز به خود مى گیرد»
🔴 @justicediscourse