eitaa logo
«ن»
475 دنبال‌کننده
86 عکس
7 ویدیو
6 فایل
به یاد برادر عزیزم حبیب‌الله سلیمانی: https://iporse.ir/6159236 @habibollah1 @edallatkhahi @keivansoleimani
مشاهده در ایتا
دانلود
9⃣ ریشه‌ها و راه‌حل‌های اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱. ◀️ بخش چهارم؛ حل مسئله| راهبردهای پیشنهادی. ۱. تحول اساسی منطق حکمرانی از «اسلام سرمایه‌داری» به «اسلام عدالت‌خواه» با ایجاد توازن طبقاتی با تغییر جهت‌گیری سیاست‌گذاری از طبقه مرفه به مستضعف و تمرکز بر رفع فقر، فساد و تبعیض و عزم حل خلاقانه مسائل اجتماعی به عنوان ریشه‌های نارضایتی و اعتراض با تمرکز بر رفع تضاد منافع. ۲. تحول مناسبات حاکمیت_جامعه با تمرکز بر رضایت، محبت، اعتماد و امید اجتماعی با التزام به کرامت ذاتی انسان‌ها و جبران اشتباهات و بسط فرهنگ پاسخگویی، شفافیت، صداقت و گفت‌وگو و تمرکز بر مطالبات برحق و انقلابی جامعه. ۳. به رسمیت‌شناختن حق اعتراض اجتماعی با بسترسازی اعتراضات مسالمت‌آمیز میدانی صنفی و غیرصنفی و توسعه حداکثری کرسی‌های آزاداندیشی. ۴. تحول نظام فرهنگ‎سازی از تبلیغ و تکرار برای جامعه به تعمیق و شروع عمل از حاکمیت با تمرکز بر التزام عملی حداکثری مسئولین حاکمیتی به فرهنگ و سبک زندگی اسلامی و برخورد فوری و قاطع و علنی با تخطی مسئولین از سبک زندگی انقلابی اسلامی. ۵. تحول نظام رسانه‌ای از سلبریتی‌محوری و سرگرمی‌محوری به مردم‌محوری و عدالت‌محوری با تمهید و تضمین بسترهای کنشگری و مطالبه‌گری عمومی مستقل انتقادی آزادانه و تمرکز بر انعکاس و پیگیری کلان‌مسائل و مطالبات مردم به جای خرده‌مسائل فرعی. ۶. تحول نظام امنیتی از مقابله و انکار به پیشگیری و اصلاح با ارتقاء و اصلاح الگوی اخلاقی و رفتاری مامورین و برخورد فوری، قاطع و علنی با تخلف مأمورین. ▫️ برای اجرایی‌سازی این راهبردها، چهل راهکار عملیاتی احصاء شده است که ارائه و بررسی آن‌ها منوط به توافق حول راهبردهاست. کیوان سلیمانی متن کامل: eitaa.com/edallat/403
کارگران، مردم نیستند! مسائل مستضعفان، علمی نیستند! در بزنگاه‌هایی مانند این روزها که مسئله افزایش و ترمیم حداقل حقوق و دستمزد ده‌ها میلیون کارگر ایرانی مطرح می‌شود، از دو طیف سیاسی و معرفتی و دو قشر اجتماعی صدای چندانی به گوش نمی‌رسد: یک طیف، اهالی مدعی مردمی‌سازی و حکمرانی مردمی و ... هستند که سروصدای بی معنا و مبنا و اثر آن‌ها درباره اهمیت احاد مردم و ضرورت به میدان آوردن عموم و... گوش فلک را کر کرده، اما در چنین شرایطی گویی کارگران و مستضعفان، مردم نیستند و صدای جدی و جمعی و جریانی از این طیف در احقاق حقوق مردم و مردمی‌سازی راستین شنیده نمی‌شود و چه بسا صداهایی ضد منافع مستضعفان نیز شنیده شود. طیف دوم، مدعیان حوزوی و دانشگاهی علوم انسانی اسلامی که سال‌هاست سخن از تحول علوم انسانی و تمدن‌سازی اسلامی و جامعه‌سازی توحیدی و ... می‌زنند اما گویی مسائل کارگری و کارگران و مستضعفان، مسائل علمی نیستند، و حتی فراتر، مسئله و مسائل اجتماعی از اساس؛ شایسته تحلیل علمی نیستند. دو قشر اجتماعی که نسبت به مسائل عینی مستضعفان بی‌تفاوت یا کم‌توجه هستند، یکی قشر مرفه مترف و دهک‌های بالای جامعه هستند و یکی قشر مذهبی متعارف. مواجهه طیف ترکیبی این دو قشر یعنی مرفهان مذهبی یا اشراف ریش‌دار با مسائل انقلاب از جمله مستضعفان، از مهم‌ترین متغیرها و مسائل عینی و علمی جامعه پساانقلابی از جمله ایران امروز است و بیشترین تاثیر را در اسلام‌زدایی و جمهورستیزی ذیل جمهوری اسلامی دارد. متغیر مهم دیگر این معادله، خود حکومت و جمهوری اسلامی است که صدای بلندی از آن در این زمینه به گوش می‌رسد، البته در جهت مخالف؛ آن‌جا که نمودهای مصداقی و نمایندگان رسمی حاکمیت در قالب نهادهای غیردولتی و دولت و وزیران و... و به نحو خاص، از شورای نگهبان تا شورای عالی کار، صریحا در مقابل احقاق حقوق حداقلی و عادلانه کارگران، مقاومت و مخالفت حداکثری می‌کنند. کیوان سلیمانی @edallat
11.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوعدالتخواهی در مصاف با ناعدالتخواهی شماره ۱ و ۲ فصلنامه «نامه‌جمهور» به زودی منتشر می‌شود. به همراه ویژه‌نامه عدالتخواهی مدیرمسئول: روح‌الله رشیدی سردبیر: مجتبی نامخواه @edallat
شماره ۱ و ۲ فصلنامه «نامه جمهور»، بهار ۱۴۰۲ منتشر شد: در هفت فصل به همراه ویژه‌نامه «آینده عدالت‌خواهی» تعداد صفحات: ۶۴۰ صفحه مدیرمسئول: روح‌الله رشیدی سردبیر: مجتبی نامخواه با آثار و نوشتارهایی از: مرحوم عماد افروغ حسن سبحانی محسن قنبریان حسن رحیم‌پور وحید جلیلی مصطفی زالی نیلوفر چینی‌چیان و.. فصل‌ها: ایده: نوشتارهایی در تمنای عدالت مسئله: بررسی و جمع‌بندی پیرامون مهم‌ترین مسائل ایران تجربه: هویت سوژه انقلابی و عدالت‌خواه اندیشه: در جستجوی نظریه عدالت عرصه: بررسی فرهنگ و کتاب از منظری عدالت‌خواهانه آینه: جمهور عدالت‌خواه نقشه: راهبردهای سوژه انقلابی در ویژه‌نامه آینده عدالتخواهی می‌خوانیم: آینده عدالتخواهی پارلمان عدالتخواهی عدالتخواهان در برابر عدالتخواهان کالبد شکافی ذهنیت عدالت‌خواهان برای تهیه نامه جمهور با ۱۰٪ تخفیف و ارسال رایگان مبلغ ۱۳۵هزارتومان به شماره کارت: ۶۰۳۷ ۹۹۷۵ ۹۹۶۹ ۴۹۳۳ به‌ نام پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم واریز کرده و رسید واریز را به همراه ادرس پستی به شماره ۰۹۰۱۶۸۵۵۲۹۰ ارسال نمایید. پ.ن: در این شماره از نامه جمهور، در فصل‌های مسئله و اندیشه با پرونده‌های مسکن واجب فراموش شده و در جست‌وجوی نظریه عدالت در خدمت مخاطبان محترم بوده‌ام، لطفا انتقادات و پیشنهادات خود را در این زمینه و در راستای بهبود کیفیت کار در شماره‌های آتی مطرح بفرمایید. @edallat
نمایشگاه کتاب و جامعه دوقطبی عقل‌گریز. حضور دو طیف در بخش عمومی نمایشگاه کتاب امسال پررنگ و محسوس بوده است؛ چه در سمت نشر و فروش و چه در سمت مخاطب و خرید: یک؛ طیف مولد و مخاطب مشاوره‌های زرد روان‌شناسی با کتاب‌هایی از جنس خودت باش دختر، ملت عشق، پدر پول‌دار و.. با مخاطبانی از طیف سکولار طبقه متوسط به بالا با پوشش‌های باز و بدحجاب و بی‌حجاب در بانوان و پوشش عادی تا نامتعارف در آقایان. دو؛ طیف مولد و مخاطب محتوای مذهبی مصرفی با کتاب‌هایی از جنس قرآن صورتی، یادت باشد، گریه‌های امپراتور و.. با مخاطبانی از طیف مذهبی طبقه متوسط به بالا با پوشش‌های کامل و چادر در بانوان و پوشش عادی تا خاص مذهبی در آقایان. این دو طیف علی‌رغم تفاوت‌هایی در پوشش و جهت‌گیری‌های سیاسی اما در سطح مطالعه و اندیشه و احساس و همچنین سطح زندگی و طبقه اقتصادی دارای اشتراکات معناداری هستند. نشانه‌های این تشابه در استقبال برخی روحانیون و مذهبی‌ها از کتاب‌های روان‌شناسی موفقیت و رشد شخصی و همچنین استقبال برخی از بی‌حجاب‌ها از کتاب‌های شعر و رمان مذهبی قابل مشاهده بوده است. در موارد اندکی حضور همزمان و همراه این دو طیف در یک گروه و حتی یک خانواده قابل مشاهده بوده است. به نظر می‌رسد این دو طیف حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد عرضه‌کنندگان و مخاطبان را شامل می‌شوند و ۲۰ تا ۳۰ درصد باقیمانده شامل طیف متکثر با سلایق مختلف می‌شود؛ از مدرن‌خوانان جدی‌تر جویای معنای زندگی و آزادی سیاسی و حقوق کارگری و فلسفه غرب و.. ، تا مذهبی‌خوانان جدی‌تر جویای معنای زندگی و عدالت اجتماعی و حقوق انسانی و حکمت اسلامی و.‌.؛ از چپ تا راست مدرن و از عدالت‌خواه تا آزادی‌خواه مسلمان و البته گرایش‌های هم ترکیبی و هم البته التقاطی. حضور بی‌رویه نشرهای مشابه و تکراری دو سویه زرد و مذهبی، و غیبت نشرهای جدی حوزه علوم انسانی و اجتماعی به ویژه با سویه انتقادی و هویت مستقل، نشانه هشدارآمیزی است از خطای راهبردی منطق و مسئولان سیاست‌گذاری فرهنگی اجتماعی جمهوری اسلامی در غفلت از طیف میانه و منتقد و معقول، و استقبال از دو سویه سکولار و مذهبی جامعه. فضاسازی ویژه در نمایشگاه کتاب امسال ناظر به مسئله فرعی حجاب از جمله با تدارک اتاق و تخته‌های گفت‌وگو، و استقبال و تقابل طرفداران دو طیف مذکور در این زمینه با بحث حول حجاب و پوشش، و عبور گروه‌های متکثر طیف میانه از این نزاع ظاهری و جدال جدلی، به واسطه اشتغال ذهنی و اولویت‌دهی احتمالی به مسائلی همچون نابرابری، آینده ایران، جمهوریت، مهاجرت و..، نشانه و موید نگاه و طیف‌بندی مطرح شده است. این جهت‌گیری از یک سو منجر به تعمیق شکاف‌های محسوس این دو طیف و تشدید وضعیت دوقطبی جامعه شده و از سوی دیگر منجر به تضعیف طیف معتدل و منتقد میانه از بیرون و البته تقویت و انسجام احتمالی خرده‌جریانات این طیف متکثر از درون می‌شود. نتیجه هر دو پیامد مذکور، به واسطه دوقطبی‌سازی و سطحی‌سازی جامعه، در میان‌مدت و بلندمدت به زیان انقلاب و جمهوری اسلامی خواهد بود. برخی سلایق خاص مانند تاریخ، گردشگری، رشته‌های تخصصی ورزشی و هنری و.. نیز در نمایشگاه حضور داشته‌اند اما محل بحث متن حاضر نمی‌باشند. همچنین حضور بیش از پیش نشرهای متعلق به مراکز، تشکل‌ها، دانشگاه‌ها و موسسات وابسته به نیروهای نظامی نیز محسوس و مکمل مسیر مقوم جامعه دوقطبی عقل‌گریز است. کیوان سلیمانی @edallat
در جست‌وجوی نظریه عدالت؛ از جماعت‌گرایان تا لیبرتارین‌ها جهان ما و جوامع انسانی با همه بی‌عدالتی، دوست‌دار و در طلب عدالت است. این طلب علاوه بر کوشش‌های عملی، زمینه‌ساز پرسش‌های مهم نظری نیز شده است. اندیشمندان گوناگون و متکثری با خاستگاه‌های فکری متفاوت، طیفی متنوعی از نظریه‌های عدالت را ساخته و پرداخته‌اند. نظریه‌هایی که پرسش‌های مهم و مضمون‌های گاه کارآمد و گاه راه‌گشایی را پیش روی هر برنامه پژوهشی پیرامون عدالت اجتماعی قرار می‌دهد. علاوه بر پژوهشگران عدالت، کنشگران آن نیز بی‌نیاز از نظریه نیستند. انبوهی از نظریه‌هایی که می‌توانند کنشگری عدالت‌خوانه را تعمیق بخشیده و در جوامع و شرایط مختلف به برآمدن به سوژه عدالت‌خواه کمک کنند. به همین دلیل خواندن نظریه‌های عدالت و پیش و بیش از آن، بازتاب این نظریه‌ها در ایران از اولویت‌های مجله ماست. این پرونده در آغاز راه می‌کوشد تصویری اجمالی و طیف‌وار از این نظریه‌ها به دست داده و منابع اصلی در مطالعه و نقد هر یک از این پروژه‌های فکری زنده در باب عدالت را به مخاطبان مجله معرفی نماید. برای آشنایی با نظریات عدالت جماعت‌گرایان از جمله ایده‌های سندل، مکین‌تایر و والزر با خانم دکتر نیلوفر چینی‌چیان گفت‌وگو شده و برای بازخوانی سایر نظریات عدالت لیبرالی و لیبرتارینی از جمله اندیشه‌های رالز، هایک و نوزیک با دکتر مصطفی زالی گفت‌وگو کرده‌ایم. در انتها نیز در یادداشت آقای سجاد سجادی، به بررسی تفصیلی‌تر نسبت لیبرالیسم و عدالت اجتماعی به ویژه با بررسی نظریات رالز، نوزیک و هایک پرداخته شده است. @edallat
مسکن؛ واجب فراموش‌شده: از سرمایه‌داری مستغلاتی و سوداگری بانک‌ها تا جامعه‌شناسی و فقه محافظه‌کار. مسکن بیش و پیش از سیمان و آجر و منابع، یک مقوله اجتماعی است. مسکن، حقی اجتماعی است که به کالایی سرمایه‌ای تبدیل شده و به چنان وضعیت بحرانی دچار شده که می‌توان گفت مسکن نه یک مسئله در عرض سایر مسائل، بلکه یک ابرمسئله با نسبتی علی و معلولی در قبال سایر مسائل بوده و از یک سو همچون موتور بازتولید مسئله اصلی کشور یعنی نابرابری عمل کرده و از سوی دیگر منجر به آسیب‌های اجتماعی مختلف و مسائل غیراصیل اما بزرگی همچون حاشیه‌نشینی شده است. هفت بازیگر اجتماعی در روند برآمدن نابرابری کنونی در حوزه مسکن، واجد نقش بوده‌اند و مورد سوال هستند: جریان اصلی اقتصاد، دولت، قوه مقننه (مجلس و شورای نگهبان)، فقه مصطلح، بازیگران رسمی سیاست، نیروهای اجتماعی و علوم اجتماعی. سرمایه‌داری ایرانی با اتکا بر وضعیت این هفت نیرو، در هفت شهر در اختیار خود حکم می‌راند. در این پرونده در پی واکاوی نقش هر کدام از این بازیگران هفت‌گانه در پیدایش وضع موجود، و البته جستجوی راه‌حل‌ها و ضرورت‌های ناظر به هر کدام هستیم. دولت چرا و چگونه باید هر چه زودتر نگرش خود در حوزه مسکن را از تفوق نگرش اقتصادی در سیاست‌گذاری و نگرش مهندسی در اجرا رهایی یافته و دست‌کم در دو حوزه منابع انسانی و به ویژه سیاست‌گذاری و ارزیابی سیاست‌ها، نگاه اجتماعی به مسکن را نیز به رسمیت بشناسد؟ تفکر دینی چرا و چگونه باید بتواند از فقه مصطلح فراتر برود؟ کنش‌گران چگونه می‌توانند با مسکن به مثابه یک ابرمسئله کلیدی مواجهه شوند؟ در شماره اول نامه جمهور @edallat
نگرشی دیگر به جامعه مطلوب از نگاه امام خمینی(ره) بخش اول جامعه عدالت‌خواه توحیدی سخن گفتن از جامعه مطلوب از نگاه امام خمینی (ره) امری است سهل و ممتنع؛ از یک سو احصاء و ارائه شماری از ویژگی‌های مثبت و مطلوب اما کلان و کلی، همچون عدالت، معنویت، عقلانیت، جمهوریت، آزادی، استقلال، امنیت و... و نسبت دادن آن‌ها به جامعه مطلوب از نگاه امام خمینی (ره) هم صحیح، هم به نسبت آسان و البته احتمالا بلااثر یا کم‌ثمر خواهد بود. از سوی دیگر آنچه که سخت‌تر اما مهم‌تر و موثرتر است، بازشناسی وجوه کلیدی و البته مغفول و بعضاً تحریف‌شده‌ی اندیشه امام، و واکاوی چرایی و چگونگی غفلت و تحریف آن‌ها می‌باشد. برای نمونه می‌توان از عدالت در جامعه از نگاه امام سخن گفت اما به سازوکار جاری شدن این عدالت که مبتنی بر اقیموا الناس بالقسط، با عدالت‌خواهی همه جانبه مردم محقق خواهد شد، دم نزد. این‌گونه در ظاهر به وجوه مهم اندیشه امام پرداخته شده اما در سطحی کلی و انتزاعی و به نحوی محافظه کارانه. یا می‌توان از آزادی و جامعه آزاد از نگاه ایشان سخن گفت اما این سویه را سانسور کرد که امام خمینی (ره) جامعه فردا را جامعه‌ای ارزیاب و منتقد می‌دانست که تک تک افراد آن دارای حق استیضاح بالاترین مسئولان جمهوری اسلامی هستند. می‌توان از مردم‌سالاری در نگاه امام سخن گفت اما آن را به صندوق‌های رای تقلیل داد و جمهوریت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... را حتی فهم نکرد! بنابراین ما برآنیم که بدون اکتفا به ذکر مکرر کلیاتی در اندیشه امام، توجه خود را بر وجوه مهم، موثر و مغفول یا تحریف‌شده اندیشه امام متمرکز کنیم. مطلب مهمی که رهبر انقلاب در سال‌های اخیر به آن اشاره کرده‌اند، تحریف امام بوده اما خود همین «تحریف امام» نیز می‌تواند مورد تحریف قرار بگیرد. تحریف امام صرفاً این نیست که نسبت‌های کذب به ایشان داده شود _که داده می‌شود_ بلکه مهم‌تر آن است که وجوه مهم و راهبردی اندیشه امام در سایه تکرار کلیات، مورد غفلت آگاهانه یا ناآگاهانه قرار گرفته و البته تحریف خفی‌تر و خطرناک‌تر آن‌که وجوه مهم اندیشه ایشان لقلقه زبان آن‌هایی شود که خود خلاف این اندیشه‌ها و آرمان‌ها عمل می‌کنند. برای نمونه آنان که در صدر عاملان به حاشیه راندن عدالت اجتماعی در جامعه هستند، خود را مدعی عدالت‌خواهی خوانده و با اکتفا به تکرار کلیاتی همچون عدل الهی و مطلوبیت عدالت اجتماعی، سخنی از ضرورت «تشنگی به خون سرمایه‌داران زالوصفت» _که از نگاه امام و خاصه برای روحانیت واجب است_ نمی‌رانند. سخنی از نفرت معرفتی و تاریخی امام خمینی(ره) از طبقه مرفه مذهبی نمی‌گویند. از آزادی می‌گویند اما آزادی را تنها برای بسط ید خود می‌خواهند و سخنی از آزادی تک تک مستضعفین برای حق استیضاح بالاترین مسئولین نمی‌گویند. بدترین نوع تحریف این است که از اندیشه‌های امام سخن بگوییم و بر وجوه مهم آن هم تاکید کنیم اما مخاطب سخن را جابه‌جا کنیم؛ چشیدن طعم استضعاف که امام برای مسئولین و مقامات واجب می‌دانست را برای مردم تجویز کنیم و رفاه را که حق عمومی، ضروری و بایسته و شایسته همه مردم به ویژه مستضعفین و پابرهنگان می‌دانست، از آنها سلب کرده و آن را در چنبره خود و خاندان خود درآوریم. آری رفاه برای ما و فرزندان ما و فرزندان فرزندان ما، اما مردم بروند لنگ بپوشند! رفاه برای ما و مقاومت برای مردم! این وارونه‌سازی امام است که فراتر از تحریف ساده امام است. «برای همه ان‌شاء‌الله رفاه خواهد شد و این اختلافات طبقاتی ننگین به آن صورت نخواهد ماند.» (۲۷ فروردین ۱۳۵۸) آزادی آری اما برای فرزندان و نوادگان نورچشمی مسئولان در آن سوی مرزها نه برای فرزندان واقعی مکتب امام که سودای عدالت در سر دارند. برای آنها باتوم بیشتر باید خرید و برای فرزندانمان خانه‌هایی در ترکیه و کانادا و آمریکای جهان‌خوار! آیا امروز آزادی بیان ابعاد این حقیقت وجود دارد که شاه‌بیت تحریف امام در بیت امام سروده می‌شود؟: «جامعه آینده ما، جامعه آزادی خواهد بود و همه نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت.. انسانی که امروز در نظام پلیسی از فعالیت‌های فکری و آزادی در کار محروم شده است، تمامی اسباب ترقی واقعی و ابتکار را به دست خواهد آورد. جامعه فردا، جامعه ارزیاب و منتقدی خواهد بود که در آن تمامی مردم در رهبری امور خویش شرکت خواهند جست.» (۱۶ آبان ۱۳۵۷) جمهوریت آری اما برای کسب وجاهت و رای برای خود، ابزاری برای کسب قدرت و مشروعیت خود، نه برای تاثیرگذاری و حق و وظیفه تاثیرگذاری تک تک آحاد افراد جامعه در سرنوشت خود، که آن را امام راحل، شاخص اصلی پیشرفت می دانست. مردم نامحرمند و جمهوریت یعنی تایید ما و انتخاب ما. آن هم در عرصه بسیار جزئی از صحنه سیاسی و در موسم انتخابات و نه حتی در همه ساحات عرصه سیاسی و نه در عرصه های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی. ✍ کیوان سلیمانی @edallat
جامعه عدالتخواه توحیدی علیه طبقه مستکبر الحادی بخش دوم جامعه عدالت‌خواه توحیدی امروز «باید به خود جرئت داد که این نوع جنگیدن به درد نمی‌خورد و استراتژی این جنگ باید عوض شود.» (شهید حسن باقری) باید اذعان داشت که در زمانه جنگ فقر و غنا، جامعه مطلوب جامعه‌ای است مرفه، منتقد و مؤثر؛ جامعه عدالتخواه توحیدی. سایر ویژگی‌های جامعه مطلوب در سایه این خصلت‌های استراتژیک حاصل می‌شوند. جامعه مطلوب از نگاه امام، جامعه قائم به قسط است. این جامعه در بستری از رفاه مقدور و با سازوکاری از جنس قیام به قسط، که خود کلید طلایی تحقق معنویت در جامعه اسلامی است، جامعه‌ای است متعالی، یعنی جامعه‌ای به سوی تحقق و تعمیق معنویت‌های توحیدی؛ وحدت در کثرت عرفانی انقلابی، و نه انفعالی محافظه‌کارانه، و نه معنویت به‌مثابه بهانه‌ای برای سرپوش گذاشتن بر ضرورت رفاه و عدالت. عدالتخواهی در نظام فکری امام چنان جایگاه والایی دارد که نه تنها حکومت اسلامی را «جمهوری عدل» دانسته بلکه یکی از مقدس‌ترین و عالی‌ترین وقایع تاریخی یعنی قیام عاشورا را قیام عدالتخواهان می‌نامد: «خاطره تلخ ۱۷ شهریور ۵۷ و خاطره تلخ روزهای بزرگی که بر امت گذشت میوه شیرین سرنگونی کاخهای استبداد و استکبار و جایگزینی پرچم جمهوری عدل اسلامی را به بار آورد. مگر نه آن است که دستور آموزنده «کُلُّ یَومٍ عاشُورا و کُلُّ اَرضٍ کَربَلاء» باید سرمشق امت اسلامی باشد. قیام همگانی در هر روز و در هر سرزمین، عاشورا قیام عدالت‌خواهان، با عددی قلیل و ایمانی و عشقی بزرگ، در مقابل ستمگران کاخ‌نشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن است که این برنامه سرلوحه زندگی است در هر روز و در هر سرزمین. روزهایی که بر ما گذشت عاشورای مکرر بود و میدانها و خیابانها و کوی و برزن‌هایی که خون فرزندان اسلام در آن ریخت، کربلای مکرر. و این دستور آموزنده، تکلیفی است و مژده‌ای. تکلیف از آن جهت که مستضعفان، اگر چه با عده‌ای قلیل، علیه مستکبران، گرچه با سازوبرگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم، مامورند چونان سرور شهیدان قیام کنند.» (۲۶ بهمن ۱۳۵۷) عبادت و معنویت در نگاه منظومه‌ای امام خمینی(ره) محدود و منحصر به کنج مسجد نیست. در این مکتب است که خدمت به محرومین بالاترین عبادت است. پس اگر حتی از تعالی و عبادت و معنویت سخن گفته می‌شود آنجا نیز امام نخ تسبیح و مرکز ثقل و بالاترین سطح را منحصر و متمرکز بر خدمت به مستضعفین و محرومین می‌داند: «گمان نمی‌کنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد.» (۶ مرداد ۱۳۶۶) «امروز به مستضعفان و مستمندان و زاغه‌نشینان که ولی‌نعمت ما هستند خدمت کنید. پیش خدای تبارک و تعالی کمتر خدمتی است که به اندازه خدمت به زاغه‌نشینان فایده داشته باشد.» (۱۲ مرداد ۱۳۶۲) در واقع هیچ دوگانگی میان عبادت و عدالت نیست و در منظومه امام، عدالتخواهی و تحقق عدالت و خدمت به محرومین خود از جنس عبادت است و هر کنش و اقدام انسان انقلابی در جهت گسترش عدالت، معنویت، جمهوریت، حریت و... خود از جنس عبادت است‌. این برداشت و بینش توحیدی و انتقادی نه تنها به فراموشی سپرده شده بلکه تلقی و تصوری واژگونه و تحریف‌آلود به جای آن نشانده شده و این حقیقت نیز تحریف، و عبادت یا محدود به محراب شده و یا راه گسترش عبودیت همگانی نه در اقامه عدالت که تنها در اشاعه عبادات ظاهری و مناسک جمعی خلاصه شده، و این قرائت‌های تقلیل‌یافته از عبادت، بدیل برتر عدالت معرفی شده است: «وقتی انسان برای خلق خدا خدمت بکند و برای اینکه این خلق در طول تاریخ ستم دیدند، عقب نگه داشته شدند، نگذاشتند رشد معنوی بکنند، وقتی با این ایده شما خدمت بکنید شما در خدمت اسلام هستید و شما مجاهد هستید.» (۱ آبان ۱۳۶۲) در جامعه توحیدی، آرمان‌های توسعه و رفاه، رفع فقر و نابرابری و فاصله طبقاتی، آزادی اندیشه و بیان، حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، استقلال و امنیت محقق شده است. چنین جامعه‌ای، جامع آرمان‌هاست و در اندیشه توحیدی امام خمینی این آرمان‌ها نه تنها با هم تضادی ندارند بلکه مکمل هم و چند روی یک سکه هستند و هر یک بیانی از یک حقیقت است و آن حقیقت توحید است و همه آرمان‌ها ترجمان اجتماعی این توحید هستند. ✍ کیوان سلیمانی @edallat
جامعه منتقد و موثر علیه طبقه مستبد و منفعل بخش سوم جامعه عدالت‌خواه توحیدی جامعه منتقد علیه طبقه مستبد جامعه مطلوب از نگاه امام جامعه‌ای است منتقد و ارزیاب عملکرد مسئولین در همه سطوح، جامعه‌ای بدون لکنت زبان! آری این عبارت الهی امام را بر سر در هیچ سازمان و نهادی نخواهید یافت که تک‌تک مردم حق استیضاح بالاترین سطح مسئولین حکومت اسلامی را خواهند داشت و باید داشته باشند: «هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده بدهد و در غیر این صورت، اگر برخلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشد - خود به خود - از مقام زمامداری معزول است.» (۱۹ دی ۱۳۵۷) جامعه مطلوب جامعه‌ای است که در آن آزادی بیان و اندیشه وجود دارد و همه می‌توانند رأی خود را داشته باشند. البته که آزادی به معنای خرابکاری نیست، بلکه به معنای طرح آزاد و بدون ترس انتقادات و عقاید گوناگون است: «در حکومت اسلامی همه افراد دارای آزادی در هرگونه عقیده‌ای هستند ولکن آزادی خرابکاری را ندارند.» (صحیفه امام، ج ۴، ص ۴۳۵_۴۳۶) «اسلام دین مستند به برهان و متکی به منطق است؛ و از آزادی بیان و قلم نمی هراسد، و از طرح مکتب‌های دیگر که انحراف آن‌ها در محیط خود آن مکتب‌ها ثابت و در پیش دانشمندان خودشان شکست خورده هستند، باکی ندارد.» (همان، ج ۱۰، ص ۸۱) بنابراین هرگونه تلاش معرفتی و عملی یا اجتماعی و امنیتی در جهت سرکوب که هیچ، بلکه کمرنگ کردن و حتی عدم حمایت و تقویت انتقاد و ارزیابی عمومی در بالاترین و جدی‌ترین و البته سازنده‌ترین سطح، تلاشی استبدادی است در جهت تحریف امام و به محاق راندن آرمان‌های متعالی انقلاب: «ما تابع آرای ملت هستیم. ملت، هر طور رأی داد ما هم از آنها تبعیت می کنیم. ما حق نداریم. خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم.» (صحیفه امام، ج ۱۱، ص ۳۴) جامعه موثر علیه طبقه منفعل حاکمیت مردم بر سرنوشت خود در نگاه امام خمینی (ره) چیزی فراتر از رای دادن است زیرا در رای دادن صرفا نماینده‌ای انتخاب می‌شود و او کارها را خود اداره می‌کند اما در نگاه امام این خود مردم هستند که کار را انجام می‌دهند و پیش می‌برند نه اینکه صرفا به دیگری واگذار کنند. یعنی مردم مشارکت تام در اداره امور خویشتن دارند و جمهوریت اسلامی چیزی از نوع مشارکتی است نه صرف نمایندگی: «کارهای هر کسی به خودش باید [سپرده شود] هر جایی به خودش، این جزء برنامه‌های اسلام است، و بنای ما هم بر همین هست.. از اول قانون هم همین معنا بوده است... کارهایتان محول به خودتان باشد.. هر جایی خودش اداره کند خودش را. این، هم برای ملت خوب است، هم برای دولت خوب است. دولت نمی‌تواند همه جا را خودش تحت نظر بگیرد؛ وقتی محول کرد کار را به خود مردم، مردم در منطقه‌ای که هستند برای خودشان دلسوزتر هستند، بهتر اطلاع دارند به احتیاجات خودشان.» (۷ اردیبهشت ۱۳۵۸) ✍ کیوان سلیمانی @edallat
جامعه برابر و مرفه علیه طبقه ممتاز و مرفه بخش چهارم جامعه عدالت‌خواه توحیدی جامعه برابر علیه طبقه ممتاز جامعه مطلوب از دید امام جامعه‌ای برابر در پیشگاه قانون الهی است زیرا همه بنده خدا هستند. جامعه‌ای که در آن هیچ فردی و گروهی بر دیگری برتری و مزیت حقوقی ندارد. جامعه‌ای که در آن همه بنده خدا و تابع قانون خدا هستند و استبداد در این جامعه مطرح نیست، همانطور که استثمار اقتصادی مطرح نیست و هیچ استبداد سیاسی در آن جامعه وجود ندارد: «خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه‌دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار شوند. معاذالله که این با سیره و روش انبیا و امیرالمومنین و ائمه معصومین- علیهم السلام- سازگار نیست، دامن حرمت و پاک روحانیت از آن منزه است، تا ابد هم باید منزه باشد و این از افتخارات و برکات کشور و انقلاب و روحانیت ما است که به حمایت از پابرهنگان برخاسته است و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را زنده کرده است.» (۶ مرداد ۱۳۶۶) جامعه مرفه علیه طبقه مرفه از جهت معرفتی، پیشرفت در اندیشه امام خمینی(ره) معنا و پهنا و ابعادی فراتر از توسعه تک‌بعدی اقتصادی داشته و شامل وجوه اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و هویتی و... و در یک کلام تمدنی بوده است. از جنبه تاریخی و عملیاتی نیز تأکید امام بر پیشرفت و تلاش ایشان در دست‌یابی به آن از آن رو بود که امام پیشرفت را نه به عنوان یک مسئله مقطعی جزیره‌ای بلکه هم‌چون رسالتی ملی و الهی در مسیر تطورات تاریخی و در ارتباط با تحولات جهانی به‌ویژه در مواجهه تمدنی با توحش مدرن و تهاجم همه‌جانبه آن به ایران و اسلام، و البته در حل مسئله عقب‌ماندگی می‌دانستند. با این همه اما امام جنبه مادی و اقتصادی پیشرفت را نیز مد نظر داشته و بر آن تأکید داشتند. در نظریه انقلابی جنگ فقر و غنا، رفاه برای همه است و نه برای یک طبقه، و در رفاه، اولویت با عامه مردم است و ضرورت چشیدن طعم استضعاف، برای خاصه مسئولین. جامعه آرمانی امام خمینی(ره) یک جامعه مرفه و بدون محرومیت‌های تحمیلی زمان شاهنشاهی است. عدالت نه توزیع فقر بلکه توزیع رفاه متوازن برای همه است: «با رفتن شاه... درآمد حاصله از نفت که حیف و میل و صرف هزینه‌های زائد و مضر شده است، به مصرف رفاه حال مردم فقیر خودمان خواهد رسید. توزیع ثروت و درآمدها بر اساس عدالت اسلامی، وضع توده‌های مردم ما را بهبود خواهد بخشید.» (۲۴ آبان ۱۳۵۷) مرفه، نه به معنای رفاه‌زدگی و رفاه‌بسندگی و نه حتی رفاه‌محوری، بلکه جامعه‌ای با رفاه متوازن و مطلوب و حداقل در حد عرف به عنوان مقدمه و بستر لازم و ضروری رشد و تعالی: «اسلام تعدیل می‌خواهد؛ نه جلو سرمایه را می‌گیرد، و نه می‌گذارد سرمایه آن طور بشود که یکی صدها میلیارد دلار داشته باشد و برای سگش هم اتومبیل داشته باشد و شوفر داشته باشد و امثال ذلک؛ و یکی شب برود پیش بچه‌هایش نان نداشته باشد. نمی‌شود این؛ این عملی نیست. نه اسلام با این موافق است، نه هیچ انسانی با این موافق است.» (۱۵ تیر ۱۳۵۸) انقلاب امام یک انقلاب توحیدی و فرهنگی برای تعالی بود اما چه از حیث انگیزه و انتقاد و چه از حیث نتیجه و آرمان، رفاه و عدالت و پیشرفت اقتصادی بارها و بارها در بیانات امام و مردم تکرار شده است و بدیهی است که تمام پیشرفت‌های معنوی و تعالی‌های روحی جز در بستر رفاه مادی و معیشتی میسر نخواهد شد. بنابراین هرکس به هر بهانه‌ای و در هر زمانه‌ای رفاه و پیشرفت اقتصادی برای عامه مردم و به ویژه مستضعفین را در صدر فهرست آرمان های امام و انقلاب قرار ندهد، بخواهد یا نخواهد، بداند یا نداند، دست به تحریف امام و انقلاب زده است: «شهرهایی که دو طرف دارند، یک طرف مُرفَّه و یک طرف غیر مُرفَّه، از آن غیر مُرفَّه شروع کنید، وقتی به درجه مُرفَّه رسید، آن وقت یک کار اساسی شما کردید.» (۱۴ آبان ۱۳۵۸) ✍ کیوان سلیمانی @edallat