✅ تحلیل جامعهشناسان از وقایع اخیر
👤 حمید پارسانیا:
🔸 @parsania_net
🔸 @hparsania
🔸 وقتی که فقاهت، وضعیت مطلوب و آرمانی را برای امت اسلامی در نظر میگیرد، کار اجتماعی و جمعی را یک فرد نمیتواند انجام دهد. کار جمعی را باید عموم مردم انجام دهند و فرهنگ باید کشش آن را داشته باشد. اگر این کشش وجود نداشت و انجام نشد، به زور نمیشود دیگران را وادار کرد.
🔸 انسانها باید بتوانند به کمالاتی که حقشان است برسند و این کمالات بهصورت یکسان در دسترس آنها قرار گیرد. اموال باید به گونهای در جامعه چرخش و دوران داشته باشد که بین گروه خاصی دست به دست نچرخد.
🔸 ما بین فقه و قانون فاصلهای داریم. قانون عمدتاً تدبیر و مدیریت اجرای آن مطلوبهایی است که دین میخواهد؛ اما این تدبیر و مدیریت مطلوبها توسط خود فقه انجام نمیشود؛ بلکه توسط دانشهایی است که شرایط اجرا را نشان میدهد و معرفی میکند.
📌 https://parsania.net/%d8%aa%d8%ad%d9%84%db%8c%d9%84-%d8%ac%d8%a7%d9%85%d8%b9%d9%87%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%ae%d8%aa%db%8c-%d8%a7%d8%b9%d8%aa%d8%b1%d8%a7%d8%b6-%d9%88-%d8%a7%d8%ba%d8%aa%d8%b4%d8%a7%d8%b4/
👤 یوسف اباذری:
🔸 از پی درگذشت مهسا امینی، یکی از مهمترین غلیانهای اجتماعی در ایران رخ داده و در فضایی لبالب از احساس یگانگی، مردمانی از گروهها و اقشار متفاوت را به هم پیوسته است. غلیان اجتماعی پدیدهای متناقض است: از یکسو اندوهگذاریای عظیم است و از سوی دیگر شادی بیکران.
🔸 هیئت حاکمهی ایران نیز هر کنش اجتماعی را به تنش فرهنگی بدل کرد تا مانع پرداختن مردم به مسائل حقیقی زندگیشان شود.
🔸 این خیزش، کلیهی ابعاد زندگی ایرانی را در برمیگیرد، زندگیای که هماکنون در خطر انهدام قرار دارد. اگر ایران را خانه متصور شویم، باید اعتراف کنیم که این خانه در معرض نابودیست.
📌 https://pecritique.com/2022/09/26/%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87%db%8c-%d9%85%d9%87%d8%b3%d8%a7-%d9%88-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%db%8c%d9%88%d8%b3%d9%81-%d8%a7%d8%a8%d8%a7%d8%b0%d8%b1%db%8c/
👤 آرش حیدری:
🔸 شعار «زن، زندگی، آزادی» مسئله مرکزیاش خیلی روشن، خود زندگی و حق زندگی شاد است. فروکاست این حرکت اعتراضی به شکاف نسلی و آن تحلیلهای عجیب و غریب درباره گیمر بودن، مجازی بودن و خیالاتی بودن جوانان، ندیدن حداقل دوهزار سال تاریخ و دستکم ندیدن مشروطه به این سو است. این تحلیلهای فروکاستگرای پوزتیویستی با نگاهی غیر تاریخی پدیدهها را مبهمتر میکنند تا آشکارتر.
🔸 شکاف میان ایدئولوژی رسمی و زندگی روزمره انسان ایرانی است. ایدئولوژی رسمی از فقه سنتی تغذیه میکند، سیاستهای فرهنگی رسمی رابطهای تقابلی با زندگی روزمره و قیوداتش دارند و پیشاپیش بخش بزرگی از جریانهای معمول زندگی را ذیل نوعی ابتذال و آسیب میفهمند.
🔸 برهنگی به معنای جنسیکردن همهچیز مسئله اصلی منتقدان این حرکت اعتراضی بوده است، نه فعالان آن. اتفاقا اینجا مسئله دارد وارونه میشود. مسئله خود زندگی، بدن زنده و طبیعی و حق زندگیشاد است. مسئله بر سر بدن متحرکطبیعی است، نه بدن تحریککننده. این تیپ تحلیل نوعی فرافکنی بنبستهای گفتمانی جریانغالب سیاستفرهنگی در ایران است. مسئله بر سر انسان بدنمند ذیحق است.
📌 http://isa.org.ir/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%85%D8%A7%D9%87/6033-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A2%D8%B1%D8%B4-%D8%AD%DB%8C%D8%AF%D8%B1%DB%8C
👤 علیرضا شجاعیزند:
🔸 با تحلیلهای طبقاتی در باب جامعه ایران خیلی موافق نیستم.. منازعه «سبک زندگی» در ایران بیش از آن که ماهیت طبقاتی داشته باشد، مضمون گفتمانی دارد و بیش از آن که بنیانهای معرفتی- اعتقادی داشته باشد، ریشههای نفسانی دارد؛ همان که وبلن هم از آن با عنوان «تنآسایی» یاد کرده است.
🔸 شکاف بنیادی و اصلی جامعه ما که شکافهای دیگر را نیز فعال میسازد، شکاف اسلام و مدرنیته است. اعتراض و آشوبهای اخیر را نیز بر پایه این شکاف، بهتر از شکافهای قومی و نسلی و جنسیتی میتوان تحلیل کرد.
🔸 مساله ما با غرب، بر سر زندگی است؛ بر سر سبک زندگی است که خود برخاسته از نگاه هریک به هستی و بهمعنایی که از زندگی دارد. مساله ما با غرب بر سر فرهنگ است، بر سر سویههای فرهنگ. زن و بدن و حجاب و موسیقی و ورزشگاه و فضای مجازی از فروعات و تبعات آن هستند
📌 https://farhikhtegandaily.com/news/75093/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B2%D8%B9%D9%87-%C2%AB%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%C2%BB-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B6%D9%85%D9%88%D9%86-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D9%86%D9%87-%D8%B7%D8%A8%D9%82%D8%A7%D8%AA%DB%8C/
🔸 جامعهشناسی اسلامی
✅ @edallat
امروز با این صفحه از کتاب «مطالعات تمدنی محمد پورکیانی چاپ ۱۴۰۱ پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی» مواجه شدم که مدعی شده دعوتنامه ۱۳۹۷ مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران از رهبر انقلاب برای گفتوگو و پرسش و پاسخ، حاوی «لحنی نامناسب و نشانه سطحی از تحلیل و نحوی از مطالبهگری بوده که از زاویه دانای کل مطرح شده و با زبانی تند و تیز و برنده منجر به انزجار و ناامیدی شده و این رویه به افراد و گروههای دیگر نیز سرایت کرده است.»
برخی از ریشههای شعارهای هنجارشکن، توهینآمیز و تاسفبرانگیز اخیر را باید در زمانههایی جستوجو کرد که به جای استقبال از اقدامات محترمانه، مسالمتآمیز، قانونی و درونگفتمانی همچون دعوت از «رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله سید علی خامنهای» برای گفتوگویی در جهت «احیای پیوند بیواسطه مردم و ولی فقیه»، آن را «توطئه و کودتایی توهینآمیز، تابوشکن، مارکسیستی، کار دشمن و...» معرفی کرده که باید علیه آن موجسازی رسانهای سراسر کذب، تهمت و توهین راه انداخت و حتی به اتهام «توهین به مقامات» پروندهسازی قضائی و امنیتی کرد.
زمانهای که راه بر انواع انتقاد، آزاداندیشی و حتی دعوت و گفتوگوی جدی بسته، و همه حایلهای میانی، ویران و همه هجمهها و نارضایتیها و شکوهها، انباشته و خواه ناخواه به سمتوسوی سطوح بالای نظام جهتدهی میشد.
وقتی در سال ۱۴۰۱ به جای بازنگری انتقادی گذشته و شناسایی و رفع ریشههای پیدایش وضع موجود، همچنان بر بیراهه پیشین پافشاری میشود، میتوان به اصلاح داوطلبانه و بدون فشارِ مطالبه اجتماعی امیدی داشت؟
کیوان سلیمانی
@edallat
جامعه عدالتخواه توحیدی.pdf
332.3K
جامعه عدالتخواه توحیدی از منظر امام خمینی (ره)
کیوان سلیمانی
@edallat
شکست از انگلیس و مواجهه با مسائل اجتماعی!
اگر تیم ملی فوتبال ایران را نماد جمهوری اسلامی و تیم ملی فوتبال انگلیس را نماد مسائل اجتماعی فرض کنیم، فرآیند منتهی به شکست ایران از انگلیس، مثال مناسبی از نوع مواجهه ما با مسائل اجتماعی است.
واقعیتهای داخلی و خارجی شناسایی و جدی گرفته نشده و با اتکا به ذهنیت اشتباه سعی در روایتسازیهای امیدبخش میشود و در میدان عمل با مانع سخت واقعیت مواجه شده و متحمل شکست سنگین و تبعات آن میشویم.
از یک طرف ضعفها و شکافهای داخلی (اختلافات، چالشها و ضعفهای بازیکنان) سرپوش گذاشته شده یا جدی گرفته و حل نمیشود و کم و کیف و عمق و شدت مسئله (توانمندی تکنیکی و تاکتیکی تیم انگلیس) هم ملاحظه و محاسبه نمیشود.
از طرف دیگر با خوشخیالی واقعگریزانه، پنداشتی در ذهنیت برخی مسئولین و طرفداران شکل گرفته که وضعیت آرمانی مطلوب خود (شکست انگلیس) را به عنوان احتمال مقدور و آینده محتمل تصور و ترسیم کرده و رسانه بر اساس همین نگاه، روایتسازی (سرود حماسی و پیشبینی برد) میکند.
نهایتا در زمان و میدان عمل، بی واسطه با واقعیت مواجه شده و با اولین آسیبها (مصدومیت بازیکن و گل اول) عمق فاجعه احساس، و امید و تمرکز و تلاش متوقف و هزینههای بیشتر (گلهای بعدی) وارد میشود.
در این میان، اقلیتی سعی دیرهنگام در جبران شکست کرده و موفقیت کوچکی هم کسب میشود (گل طارمی) اما این استثناء خارج از قاعده بوده و مانع شکستهای بعدی (گلهای آخر) و نهایی نمیشود.
پس از پایان، شکست یا سنگینی آن توجیه شده (انگلیس گرانترین تیم و مدعی قهرمانی و...) و یا واقعیت آن انکار یا تحریف میشود (نیمه دوم سه دو شدیم!) و جهت تسکین ذهنی و روانی، موفقیتهای کوچک چنان برجستهسازی و روایتسازی میشود که گویی مسئله با موفقیت حل شده است. (دعای مادر و چیزی از ارزشهای ما کم نشده است!)
کیوان سلیمانی
@edallat
شکست از آمریکا و حکمرانی صلواتی!
خداقوت، اما برای ایران، برای آینده؛ یک بار توجیه نکنید!
حجم و موج عظیم دعای مومنان برای پیروزی ایران، مهم و محترم و موثر اما صرفا با سلام و صلوات نمیشود، پیروزی شجاعت و درایت هم میخواهد. همان محافظهکاری نابخردانهای که از ترس سوریه شدن، مانع مطالبهگری و پیشرفت میشود الان میگوید چون ایتالیا و.. در جام جهانی نیستند، شکست ما اشکال ندارد!
در حالی که تمام مسئله اینجاست: سنجش دستاوردها بر اساس تواناییها و امکانات. ایران توان و امکان صعود را داشت اما با ترس و تاکتیک اشتباه شکست خورد؛ این دقیقا مشابه و نشانهای از ناکارآمدی در بسیاری از عرصههای حکمرانی است.
توجیه مکرر شکست، عامل تکرار شکست و مانع تجربه پیروزی است. امروز، اولین تجربه نیست که با "چیزی از ارزشهای ما کم نمیشود" و "ایران ایران" و "توصیه به عبرت از شکست" بر ضعفها سرپوش گذاشته شود. بعد از همه شکستها در فوتبال و همه اعتراضات اجتماعی در خیابان، جو و عبارات مشابه ایجاد و برجسته اما به زودی فراموش شده و در بر پاشنه پیشین میچرخد. باید واقعیت فهمیده و پذیرفته و با عقلانیت و شجاعت تحلیل و متحول شود اما..
البته ناظر به بازی با آمریکا، شکست در زمین فوتبال مد نظر است وگرنه در مقابل هجمه اقلیت وطنستیز، همدلی و نگرانی و حتی ناراحتی جمعی ایرانیان، نشانهای از همبستگی و وطندوستی حداکثری جامعه ایران و نوعی پیروزی بود. ضمنا این حقیقت، ضرورت تمرکز بر مطالبات اکثریت معترض به جای مدعیات اقلیت معارض را تایید میکند.
به هر طریق گره زدن امید و اعتماد جامعه به توپ گرد نامعتبر، بازی در زمین مدرنیسم است. اگر واقعا به دنبال شادی مردم و احیای اعتماد آنها هستید و نه سرپوش گذاشتن بر اشتباهات و مشکلات، حل مسائل اجتماعی مانند فقر و فساد و تبعیض میتواند رضایت و نشاط و اعتماد اجتماعی عمیقتر و پایدارتر از شادی شکننده کاذب موقت فوتبالی ایجاد کند؛ بسمالله..
کیوان سلیمانی
@edallat
Page 15 (27).pdf
464.2K
خیزش و شورش اجتماعی ۱۴۰۱؛ از خانه تا خیابان
کیوان سلیمانی
فرهیختگان؛ ۱۳ آذر ۱۴۰۱
https://farhikhtegandaily.com/news/76124/
@edallat
مقالهسازی یا حل مسئله؛ مسئله این است!
رهبر انقلاب بارها بر ضرورت تحول علمی از مدرکمحوری و کمیّتزدگی به مسئلهمحوری از جمله با تغییر شاخص نخبگی از تعداد مقالات به توان حل مسئله تاکید کردند.
دولت انقلابی و ولایی! اما جایزه میلیاردی زن تاثیرگذار را به یک آقازاده و همسر مدیرعامل همراه اول میدهد که مهمترین دستاورد علمی و اجتماعیاش، اعتبارزدایی از علم و پژوهش و آموزش عالی با ادعای نگارش مستقل یا مشترک ۱۳۵ مقاله در سال است!
بسیاری از بزرگترین متفکران و دانشمندان معاصر و حتی تاریخ در کل عمر خود هم ۱۳۵ مقاله یا رساله ننوشتهاند و اتفاقا این تعداد مقاله یک شاخص منفی و نشانهای دال بر احتمال بیگاری کشیدن از دانشجویان، کیفیت پایین، مقالهسازی و... میتواند باشد.
ولایتستایان ولایتستیز، خود بخشی از مسئله هستند و نه راهحل مسئله.
کیوان سلیمانی
@edallat
براندازی حداقلی یا نارضایتی حداکثری؛ مسئله کدام است؟
تقلای براندازان برای براندازی، بیشتر از آنکه یک مسئله اجتماعی داخلی باشد یک مسئله امنیتی خارجی است.
تمرکز طیف محافظهکار امنیتزده بر این مسئله امنیتی به مثابه یک مسئله اجتماعی، و تقلیل کلانمسئله نارضایتی اجتماعی و میل به اعتراض عمومی به یک مسئله امنیتی، خود بخشی از مسئله امروز ماست.
این تمرکز فارغ از عینک امنیتی در نگاه به همه مسائل، ناشی از اعتماد پایین به قدرت و جایگاه جمهوری اسلامی و هراس از احتمال براندازی است.
سکوت رسانهای در مقابل خصوصیسازی آموزشوپرورش و غوغا درباره وکالتبازی دلقکان خارجنشین، تنها یکی از نتایج جاری این فضا و خطاست.
کاهش ناراضیان البته در جهت افزایش براندازان از پیامدهای این وضعیت است.
کیوان سلیمانی
@edallat
راهپیمایی؛ اتحاد یا اعتماد اجتماعی؟
دو اقلیت بهظاهر متضاد از حضور قابل توجه مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن متعجب هستند؛ یکی اقلیت رادیکال و براندازیخواه و یکی اقلیت محافظهکار و ثباتخواه. ریشه این تعجب در دوری هر دو از بطن جامعه و متن مردم است.
در حالی که وفادارای گلهمندانه و آغشته به نارضایتی اکثریت جامعه به انقلاب و نظام هم در پیمایشها مشهود است و هم بر هر عقل سلیم ایران و ایرانیشناسی؛ مبرهن.
برای مثال بدیهی است که حتی اگر فرزندان خانوادهای نسبت به والدین خود منتقد و ناراضی باشند اما در بزنگاهها و خاصه در مقابل بیگانگان، حمایت خود را از آنها دریغ نمیکنند.
در واقع اتحاد و حمایت، خاصه در بزنگاهها، هرچند ارزشمند و مهم است اما لزوما به معنای اعتماد و رضایت نیست. البته این اتحاد نسبی و اولیه میتواند و میباید نقطه اتکای مهمی در مسیر احیای اعتماد باشد.
ضمنا باید توجه داشت که هرچند به نظر میرسد میزان جمعیت شرکتکننده در راهپیمایی امسال نسبت به سالهای گذشته حتی پیش از کرونا افزایش داشته اما این رویداد قال تامل و ستایش و قدرشناسی به معنای حضور حداکثری جامعه در راهپیمایی نیز نیست،
بلکه طبق خوشبینانهترین برآوردها نیز حداکثر ۲۱ میلیون نفر یعنی ۲۵ درصد مشارکت رقم خورده و بنابراین اکثریت جامعه از جمله بسیاری از ناراضیان حداکثری، نارضایتی خود را با عدم حضور ابراز داشته و این حقیقت در هنگامه انتخاباتهای دارای آمار رسمی و دقیقتر، محسوستر بوده و خواهد شد.
به هر طریق، همچنان و همیشه، راه و ضرورت امروز نیز نه بازیهای سیاسی و جدلهای جناحی و سرگرمیهای رسانهای که بازگشت به جامعه و حل مسائل اجتماعی اولویتدار آن مانند ناعدالتی و فقر و فساد و تبعیض است.
خودفریبی و سرپوش گذاشتن بر واقعیت نارضایتی حداکثری و مشارکت حداقلی با تصاویر راهپیمایی، یکی از موانع این مسیر و عوامل بازتولید مسائل و بالتبع کاهش اعتماد و مشارکت اجتماعی میباشد.
کیوان سلیمانی
@edallat
ریشه و راهحل اختلال در رابطه جامعه و ولایت؛ رسانه یا گفتمان و عملکرد؟
برخی به واسطه وقایع ۱۴۰۱ به ویژه شعارهای مستقیم علیه رهبر انقلاب، بالاخره و بعد از سالها به فکر مناسبات جامعه و حاکمیت از جمله مردم و ولیفقیه افتادهاند، اما این بار هم به سطحیترین شکل ممکن، ریشه مشکل و راه حل مسئله را در رسانه و حلقههای واسط بین رهبر و جامعه تشخیص داده و به دنبال ترمیم قالبهای پیامرسانی و میانجیهای ارتباطی و... افتادهاند، در حالیکه مسئله اصلی در این ساحت، نه در روش و ابزار و قالب رساندن پیام بلکه در محتوای پیام است؛
مسئله اصلی صرفا عدم ارائه منسجم و مدون اندیشههای ولی فقیه از جمله به صورت متن مکتوب و دوره آموزشی و جلسات جهاد تبیینی و... نیست، هر چند در این زمینه هم ضعف و نیاز بسیار است، اما ریشه در محتوا و نوع روایت محافظهکارانه از اندیشه و سیره رهبر انقلاب و گفتمان راهبردی و نظام فکری ایشان است؛
مسئله، سانسور و کمرنگکردن خواسته یا ناخواسته و دانسته یا ندانسته وجوه بنیادین اندیشههای اجتماعی راهبردی و انتقادی ایشان از جمله در زمینه مطلق و محور بودن عدالت، عقبماندگی در عدالت، وضعیت بحرانی مسائل و آسیبهای اجتماعی، محوریت مسئولان و عملکرد داخلی در پیدایش وضع موجود، کمکاریها و حتی بعضا عقبگردها و... است.
سکوت مطلق مدعیان ولایتمداری در قبال نظرات رهبر انقلاب مبنی بر مهمترین آرمان و ارزش مطلق اجتماعی بودن قسط، عقبماندگی شرمآور در عدالت، شرط مشروعیت نظام دانستن مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، خطر برآمدن طبقه مرفه جدید و اشراف ریشدار، وضعیت اشکآور آسیبهای اجتماعی، احیای بخش تعاونی اقتصاد، پرهیز از اشرافیگری، تاسیس رشته عدالتپژوهی در حوزه و دانشگاه و بسیای از موارد مشابه دیگر و تکرار طوطیوار، اشعریگونه و گزینشی برخی بیانات ایشان در زمینه امنیت، امید، جهاد تبیین، مردم، خصوصیسازی، آمریکا و..، نشانه و مصداقی از این مسئله است.
مسئله، تصویرسازی مخرب از ایشان به مثابه شخصیت مقدس مهربان و مرجع محبوب مذهبیها و نه رهبر عدالتخواه همه مردم، مسئول تحولخواه منتقد مسئولین ناکارآمد، اندیشمند اجتماعی روشنفکر و ... است. مسئله مواجهه شبهسلطنتی با نهاد ولایت فقیه و شخص ولیفقیه است، مواجههای که بیشترین آسیب را به ولایت و ولی فقیه وارد میکند.
البته بدیهی است همه این موارد و کلیت این مسئله نیز تنها یکی از علل اختلال در مناسبات مردم و ولایت است و علت اصلی هم نه در ساحت نظر و روایت بلکه در ساحت عمل و واقعیت است؛ آنجا که رویهها و عملکردهای ضد عدالت و معنویت و کرامت و جمهوریت و... روز به روز شکاف اجتماعی میان جامعه و حاکمیت را تعمیق میکند.
کیوان سلیمانی
@edallat
اصالت واقعیت یا روایت؟
تاکید رهبر انقلاب بر جهاد تبیین را به معنای غلبه روایت بر واقعیت، تحلیل و در واقع تحریف میکنند اما تاکید ایشان بر اولویت، ضرورت و فوریت حل مسائل اجتماعی به ویژه معضلات اقتصادی و مشکلات معیشتی را به معنای اصالت واقعیت فهم نمیکنند.
واقعیت را صامت و بیصدا میخوانند چون از شنیدن صدای آن ناتوانند؛ صدای نارضایتی ۸۳ درصدی و شکاف طبقاتی ۴۰ درصدی و نابرابری ۴۵ برابری و دلار ۵۰ هزاری، صدای سفرههای خالی و خرد شدن استخوان مستضعفان و اتراف مترفین و اشرافیت اشراف ریشدار و بیریش، صدای ناشنوایی سیستمی، صدای عصیان بیصدایان، صدای فرق و فحشا، صدای فقر و کفر، صدای پای قیام لله.
در زمانه غفلت از امهات واقعیت از جمله عدالت و جمهوریت، سخن از ناکافی بودن علاج واقعیت میزنند و با تعارف عدم غفلت از واقعیت بر سر آن منت میگذارند؛ گویی واقعیت، نه صحنه هستی و عرصه عینی و ریشه روایت و سرچشمه ذهنیت بلکه برساختی برخاسته از روایتهای رسانهای است.
صاحب سخن "گفتمان عدالتخواهی همه چیز ماست" را با خیالبافی بودریاری ذیل گفتمان اسلام آمریکایی روایت میکنند.
بدیهی است کلانراهبرد محوری این محافظهکاری مخدر، نه عدالتگسترانی اجتماعی که روایتسازی رسانهای، و تمرکز آن نه بر مستضعفمحوری که بر سلبریتیبازی خواهد بود.
در اینباره:
تحول یا تحریف واقعیت؟
eitaa.com/edallat/382
ریشه اختلال رابطه رهبر و مردم:
eitaa.com/edallat/424
تحلیل وقایع ۱۴۰۱ و نقد تحلیلهای رایج:
eitaa.com/edallat/403
کیوان سلیمانی
@edallat
مردمیسازی یا حمالپروری؟!
امروزه ادبیات مردمیسازی نقل هر محفل و مجلسی شده اما آنچه بر این موجسازی و موجسواریها غلبه دارد، نه جمهوریت بنیادین به معنای حق تعیین سرنوشت با مشارکت فعالانه و واقعاخودجوش مردم در رهبری، تصمیمگیری، برنامهریزی، مطالبهگری، نظارت و اجرا، بلکه محدود و معطوف به حمالپروری قیممآبانه بالا به پایین منتهی به سلب مسئولیت از حاکمیت و تحمیل آن به مردم در عرصه کنشگری عمدتا اجرایی خدماتی و امنیتی است.
ذیل این فضا، استقبال دولتها و مسئولان مختلف و ظاهرا متضاد از مردمیسازی با قرائت محافظهکارانه مذکور، کنش و واکنشی بدیهی در راستای مسئولیتگریزی است نه مردمیسازی و اعتقاد عملی به حق مردم در تعیین سرنوشت خود.
در زمانهای که همه دولتها بلااستثنا، از جمله دولت جاری، در عرصه خصوصیسازی همهچیز حتی نیازهای حیاتی همچون آموزش و پرورش و مسکن و بهداشت و سلامت، با سرعت و همت مضاعف تلاش میکنند، حرکت دانسته یا نادانسته برخی مدعیان مردمیسازی در راستای سلب مسئولیت حکومت، ذیل عناوین خودفریبانه به میدان آوردن مردم، حلقههای میانی، بزرگ بودن دولت، اشتباه بودن تصدیگری، صحیح بودن اصل خصوصیسازی و..، بازی در زمین لیبرتارین افراطی و اسلام آمریکایی است، حرکتی که نه خدمت بلکه خیانت به انقلاب و صاحبان آن، یعنی مردم و خاصه مستضعفین است.
در ایامی که گعدهای هفتنفره و خودمختار و مصون از مواخذه قضایی، به نام مولدسازی و به کام سرمایهداری، چوب حراج به بیتالمال و حقالناس زده و مردم را به هیچ هم حساب نکرده، شعر و شعارسرایی در زمینه مردمیسازی و به میدان آوردن مردم، نه برای قیام به قسط و استیضاح مسئولین، بلکه برای آسفالت کردن خیابان و جمعآوری زباله و مقابله با اعتراضات اجتماعی اسلامی، کمدی تراژیک این روزهای ایران ماست.
بدیهی است که در این میان افراد و گروههای انگشتشماری هستند که در پی جمهوریت اسلامی به معنی واقعی کلمه، نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر، هستند اما روی سخن با اکثریت مجموعهها و گروههای به اصطلاح مردمی دغدغهمند و فعال عرصه مردمیسازی است.
در منطق و مدل حکمرانی اسلامی، مبتنی بر مبانی قرآنی و نبوی و علوی، و همچنین سیره و اندیشه رهبران انقلاب؛ هرچند همه مسئول هستند، اما مسئولیت حکومت، ساختارها و کارگزاران در پیشرفت و اصلاح کشور به مراتب بیشتر از عامه مردم است.
این حقیقت، مبتنی بر منطق عقلانی تناسب مسئولیت با میزان اختیارات، امکانات، قدرت و ثروت است و نیاز به یادآوری این بدیهیات، از عجایب روزگار واژگون ماست.
قابل توجه است که مسئلهی نیازمند بحث و بررسی، نه مسئولیت، که مشروعیت است؛ یعنی مسئولیت ویژه مسئولان که بدیهی است، مسئله، شاخص و معیار مشروعیت بودن انجام یا ترک فعل واجب و مسئولیت، به ویژه در زمینه عدالت، به عنوان مهمترین رسالت اجتماعی و مسئولیت حاکمیت است.
تاکید رهبر انقلاب بر جمهوریت، مشارکت و مردمیسازی نیز امری معقول و مطلوب البته با ملاحظه معیارها و مبانی مطرح شده توسط ایشان است؛ یعنی مشارکت مردم در همه سطوح حکمرانی و ذیل استمرار اولویت مسئولیت حاکمیت.
در این زمینه به این بیانات مغفول رهبر انقلاب که در هیچ ساختمان و سازمان و اساسنامه و پیشواز! مسئولان و فعالان مدعی ولایتمداری نمیبینید و نمیشنوید، توجه بفرمایید:
در یک جامعه اگر مردم از اخلاق خوب برخوردار نبودند، اگر فساد در میان مردم رواج داشت، اگر مردم تعلیم و تربیت را درک نکردند، اگر سطح سواد در میان مردم پایین بود، اگر رشد و آگاهی سیاسی به قدر لازم در مردم نبود، مردم آن جامعه را نمیشود ملامت کرد. حکومتهای آن جامعه را باید ملامت کرد. زمامدارانی که سررشته ثروتهای مادی و معنوی دست آنهاست باید مورد مواخذه، شماتت و عقوبت قرار بگیرند.
مسئله مبارزه با فساد، یک عنصر حقیقی و اساسی در اصلاح امور کشور است. مبارزه با فساد وظیفه همه است اما در درجه اول وظیفه مسئولان کشور است.
۸۱/۱/۱
ملت و بهخصوص مسئولین جمهوری اسلامی، وظیفه دارند با حركت عاقلانه، خردمندانه و حكیمانه، مانع شوند كه دستاوردهای مردم ایران، خدای ناكرده از بین برود.
۱۳۷۵/۰۳/۱۴
خدمترسانی منطقی دارد. ما اصلاً برای خدمت به مردم آمدهایم. فلسفهی وجود ما خدمت به مردم است.
۱۳۸۲/۰۵/۱۵
مردم از ما کار لازم دارند؛ خدمت میطلبند و توقع دارند؛ و حق به جانب آنهاست.
۱۳۸۴/۰۵/۱۲
در اسلام و نظام جمهورى اسلامى، فلسفهى مسئوليت پيدا كردن مسئولان در كشور اين است كه براى مردم كار كنند.
۱۳۸۰/۰۳/۱۴
مردم اقتدار عظیم ملی را به دست مسئولانشان سپردهاند تا.. بتوانند امكانات كشور را به نفع آنها به كار بگیرند.
۱۳۸۵/۰۸/۱۹
مسئولان ما خدمتگزاران مردم و به تعبیر واضح و روشن، نوکران مردمند.
۱۳۸۵/۰۸/۱۹
کیوان سلیمانی
@edallat
بازگشت به حاشیه
درآمدی بر الگوی تحلیل و تحول مسئله حاشیهنشینی
کیوان سلیمانی
از متن:
ذیل «حکومت عدل اسلامی» و در جامعه متوازن، جایی برای پیدایش متن و حاشیه باقی نمیماند. حاشیهنشینی نه ناشی از مشکلات فردی، خانوادگی یا خردهفرهنگی بلکه از عوارض ناعدالتی چندبعدی است. نه باید آن را طبیعی پنداشت و نه حلش را به تعویق انداخت، بلکه باید با باور به شرافت مستضعفان حاشیهنشین بر مرفهان متننشین، و در جهت توازن اجتماعی با تعدیل طبقاتی و تأمین اجتماعی؛ بهبود فوری و جامع حاشیهها را تا حد زیست متعارف اسلامی در اولویت قرار داد.
@edallat
جدال دو اسلام در مسئله حاشیهنشینی.
مجرمان بالقوه یا ولینعمتان شریف؟
از جزوه بازگشت به حاشیه
1⃣ ریشهها و راهحلهای اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱.
◀️ بخش اول؛ تبیین مسئله.
▫️ واقعیت، روایت یا ذهنیت؟ ما قال یا من قال؟ اعتراض، عصیان یا اغتشاش؟ جامعه یا حاکمیت؟ مردم یا دشمن؟ علل ایجادی یا اعدادی؟ فرهنگی اجتماعی یا امنیتی رسانهای؟
۱. مسئلهی محوری این متن، نارضایتی اجتماعی و اعتراضات برخاسته از آن در سالهای مختلف است. بدیهی است هیچ جامعه و انسان سالم دارای عقل و قلب سلیمی موافق خشونت غیرعقلانی و مخالف مقابله با اغتشاش سازمانیافته و تروریسم نیست، اما نه هر اعتراض و عصیانی چنین است و نه این وضعیت، بهانه موجه برای تداوم غفلت از تبیین، توصیف، تحلیل و حل مسئله.
۲. هیچ وجودی خارج از حیطه و احاطه واقعیت نیست اما اگر با تسامح پدیدههای عینی را واقعیت، تصویر رسانهای از آن را روایت و تصور عمومی از آن را ذهنیت بنامیم، میتوان درباره این سه، مباحثی را مطرح کرد.
هرچند امروزه کم و کیف تأثیر روایت بر ذهنیت و هر دو بر واقعیت پیچیدهتر شده اما ضمن اذعان به اهمیت روایت و ذهنیت، واقعیت مهمتر از این دو و روایتساز و ذهنیتساز است و برای تحلیل و تحول اجتماعی باید بر واقعیت متمرکز شد.
در سالهای اخیر با اوجگیری جنگ روایتها، رویکردی در حال غلبه بر طیف محافظهکار است که همسو با پستمدرنیسم، روایت را مهمتر از واقعیت معرفی میکند. این مسیر منجر به پیامدهایی مانند عدم بهبود وضعیت و روایتسازی غیرمنطبق بر واقعیت خواهد شد.
۳. فهم درست یک کنش اجتماعی، مستلزم تمرکز بر ما قال به جای من قال است. هرچند تیپشناسی معترضان نیز معنادار و مفید است اما تمرکز بر آن به جای محتوای مد نظر آنها، منجر به خطای تحلیلی و راهبردی میشود. در برخی تحلیلها تمرکز بر نسل زد و سلبریتیها جای توجه به مطالبات و مدعیات معترضان را گرفته و در نتیجه اصلاح تربیتی و محدودیت رسانهای، موضوعیت و اولویت یافته است.
۴. متغیر داخلی اصلی در اعتراضات، حاکمیت_جامعه و نظام ربط میان این دو است و نه صرف جامعه. نگاه متمرکز بر معترضان و طفره رفتن از پرداختن و پذیرش نقش و سهم حاکمیت، منجر به مقصرپنداری معترضین و سلب مسئولیت از عاملیت اصلی میشود.
۵. برای پیدایش و گسترش یک پدیده، علل ایجادی و اعدادی مختلفی نقشآفرین هستند. علل ایجادی، نقش محوری در پدیداری و تولد مسائل داشته و علل اعدادی نقش مهم در پایداری و تشدید آنها. برای تحلیل و حل بنیادی مسئله باید نقطه تمرکز و عزیمت خود را علل ایجادی قرار داد و علل اعدادی را ناظر به آنها ملاحظه و فهم کرد.
۶. هر پدیده اجتماعی برای پدیداری و پایداری مستلزم ریشهها و بسترهایی در بطن و متن جامعه و فرهنگ آن است. وقایع اخیر نیز، دارای ریشهها و شاخههای چندبعدی در ساحات مختلف اجتماعی، فرهنگی، امنیتی، رسانهای و... هستند. هرچند حضور و هجمه امنیتی و رسانهای محسوستر و گستردهتر از دورههای پیشین بوده اما غفلت از زیربنا یا تمرکز بر روبنا ناموجه است.
جامعه هست و هستی جامعه و مسائل آن فراتر از بازی و نزاع شبکههای رسانهای، فرقههای سیاسی و گروهکهای امنیتی است. مگس بر زخم مینشیند و تا زخم هست مگس هم هست. بنابراین عرصه اجتماعی فرهنگی، ساحت اصلی مد نظر میباشد.
۷. اعتراضات اجتماعی را به دو دسته مسالمتآمیز و خشونتآمیز تقسیم میکنند. شاید بتوان حد متوسط و میانی این طیف را تفکیک و ذیل نوع پرخاشگرانه یا عصیانآمیز یا جهرآمیز دستهبندی کرد. اعتراضات خشونتآمیز را نیز میتوان به دو دسته سازمانیافته و غیرسازمانیافته تفکیک کرد.
این تفکیکهای انعطافبخش ما را از نگاه صفر و صدی بر حذر داشته تا اعتراضاتی که از سطح مسالمت فراتر رفته و به پرخاش و عصیان اولیه رسیده را بلافاصله ذیل خشونت تعریف نکنیم بلکه با پذیرش حق اعتراض حتی در حد پرخاش، جهر و عصیان، معترضان را به افتادن در مسیر خشونت عریان وا نداریم و همچنین هرگونه اعتراض خشونتآمیز ناشی از انگیزههای شخصی و اجتماعی را منتسب به معاندان، سازمانها و گروهکهای تروریستی ندانیم.
۸. باید از تقلیل کنشگران به حاضران در خیابان پرهیز کرد و با نگاه جامع، معترضان خانه تا خیابان، منتقدان فضای مجازی، اعتصابکنندگان، کمککنندگان به معترضان میدانی و نهایتا معترضان و عصیانگران و اغتشاشگران میدانی را ذیل یک اتمسفر نارضایتی و اعتراض چندبعدی و چندسطحی ملاحظه کرد.
تحدید معترضان به اغتشاشگران خیابانی، این کژکارکرد ناخواسته و معنای نهفته را منعکس میکند که تنها اعتراض خشونتآمیز میدانی به رسمیت شناخته میشود. این رویکرد، اعتراضات مسالمتآمیز را به سوی رادیکالیسم و وندالیسم سوق میدهد.
کیوان سلیمانی
@edallat
2⃣ ریشهها و راهحلهای اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱.
◀️ بخش دوم_ توصیف مسئله.
▫️ فقر، فساد، تبعیض، بیاعتمادی و ناعدالتی؛ احساس یا واقعیت؟
بر اساس دادههای مرکز آمار در سال 1400 شاخص فلاکت که حاصل جمع تورم و بیکاری است به حدود 50 و ضریب جینی به 39 درصد رسیده است. میزان درآمد دهک بالا 14 برابر دهک پایین، و 50 درصد ثروت کشور در دست 20 درصد از جمعیت است.
سرمایه اجتماعی در دهه گذشته کمتر از متوسط بوده و روند کاهشی نیز داشته است. رتبه ایران در شاخص ادراک فساد 130 ام جهان و در رفاه اجتماعی طبق شاخص لگاتوم از میان 142 کشور 117 ام میباشد.
طبق گفته رئیس نهاد نمایندگی رهبر انقلاب در دانشگاههای کشور، 10 درصد از مردم موافق اغتشاشات و 55 درصد موافق اعتراضات بوده و 83 درصد با وجود عدم حضور در خیابان، نسبت به وضع موجود معترض هستند.
با این وضعیت، تمرکز بر احساس فقر و فساد و تبعیض به جای واقعیت فقر و فساد و تبعیض، بیراههای مخدر و مخرب است.
در زمانهای که از یک سو مقایسه نتایج آمارهای عینیتسنج و پیمایشهای ذهنیتسنج، نشاندهنده انطباق و نزدیکی پنداشت عمومی با واقعیت اجتماعی و دقت بالای تصور عرفی مردم از تصویر حقیقی ایران است،
و از سوی دیگر تورم در بازارهای کشور به چشم غیرمسلح مشاهده میشود و قبح اخبار اختلاس شکسته و فساد و رانت آقازادهها رایج و موجهنما شده و نشانههای آشکار نارضایتی از سر و روی و زبان مردمان خانه تا خیابان مشهود است و کارد به استخوان و کار به عصیان رسیده؛
اصرار بر سیاهنمایی منتقدان و انکار مردمی بودن نارضایتی و اعتراضات، تلاشی در جهت تداوم وضع نامطلوب موجود است.
کیوان سلیمانی
@edallat
3⃣ ریشهها و راهحلهای اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱.
◀️ بخش سوم؛ تحلیل مسئله| قسمت اول.
▫️ شکافهای اجتماعی؛ طبقاتی، هویتی یا سیاسی؟ کلانعلت اعتراضات؛ نارضایتی اجتماعی، ناسازگاری فرهنگی، نابسامانی رسانهای یا ناآرامی امنیتی؟
امروز شکاف اجتماعی در ایران از نوع تکبعدی سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی فراتر رفته و به شکافهای چندبعدی در جهانبینی، منطق حکمرانی و سبک زندگی در سطوح الهیات، فلسفه، سیاست، اقتصاد، فرهنگ، جامعه، هنر و... رسیده است.
گسستهای فعال در ایران را میتوان در سه سطح تفکیک کرد؛ شکاف طبقاتی مرفه و مستضعف در سطح اقتصادی اجتماعی، شکاف هویتی مسلمان و سکولار در سطح فرهنگی اجتماعی و شکاف چندبعدی حکومتی و مستقل در سطح سیاسی اجتماعی.
اکنون و با استفاده و سوءاستفاده از برخی رویدادها و روندهای واقعی و نمادها و نشانههای حقیقی، روایت رسانهای و ذهنیت اجتماعی دو قطب کلان را تصویر و تصور میکند که در ساحات مختلف این شکافها به هم رسیدهاند؛ یک سو مرفه مذهبی متصل و یک سو مستضعف سکولار مستقل. (مستضعف به معنای استضعاف شده و محرومشده از حقوق خود، و نه لزوما فقیر مسکین)
با تسامح میتوان گفت نزاع از سطح هویتی اسلام و مدرنیته دهه شصت و هفتاد گذشته و با عبور از نزاع طبقاتی مستضعف و مرفه دهه هشتاد و نود و ورود به نزاع انقلابی مردم و حاکمیت در قرن پانزدهم، منتهی به برساخت دوگانه چندبعدی ما و آنها شده است.
در این فضا بخش قابل توجهی از طبقات مختلف به همسویی و همصدایی نسبی در نقد و نفی نظام رسیدهاند و گفتمان منتسب به نظام و سبک زندگی مطلوب آن یعنی دین اسلام و دینداری اسلامی آماج انتقاد و اتهام قرار گرفته است.
اسلام به عنوان ایدئولوژی توجیهگر استبداد سیاسی و استثمار اقتصادی، و مسلمانان و مخصوصا شیعیان ولایی به مثابه طبقه متنفع متصل وضع موجود قلمداد و معرفی شده و این امر به تسریع در دینستیزی تهاجمی مخالفان سکولار و دینگریزی تدافعی منتقدان مسلمان دامن زده است.
ذیل این شکافهای اجتماعی، در پیدایش و گسترش اعتراضات و اغتشاشات 1401، دو کلانعلت ایجادی زیربنایی نارضایتی اجتماعی از نظام حکمرانی و ناسازگاری فرهنگی با نظام ارزشی نقش محوری دارند و دو کلانعلت اعدادی روبنایی جنگ شناختی رسانهای و انگیزه ناآرامسازی امنیتی نقشآفرینی دارند.
اگر مسئله را فاصله معیار موجه با واقعیت بدانیم و اختلاف معیار ناموجه با واقعیت را مسئلهنما بنامیم، نارضایتی اجتماعی از جمهوری اسلامی، عرصه مسئلههاست و ناسازگاری فرهنگی با انقلاب اسلامی، عرصه مسئلهنماها.
در دورههای پیشین، نارضایتی اجتماعی متغیر محوری بوده اما در وقایع اخیر، ظهور و بروز و تأثیرگذاری ناسازگاری فرهنگی نیز بیشتر شده است.
ضمنا این عوامل در متن واقع منفک و مستقل از هم نبوده بلکه ذیل یک شبکه ارتباطی دارای تأثیر و تأثر هستند. برای نمونه تهاجم رسانهای در تلقین و تقویت حس نارضایتی اجتماعی از حکمرانی یا تبلیغ و ترویج سبک زندگی سکولار موثر بوده و نتایج حکمرانی کنونی بر تعمیق تضاد ارزشها و تشدید گرایش عمومی به پذیرش روایت رسانهای و سبک زندگی سکولار، تأثیر انکارناپذیر دارند.
◽️ کلانعلتها و بسترهای اعتراضات:
۱. نارضایتی اجتماعی
۲. ناسازگاری فرهنگی
۳. نابسامانی رسانهای
۴. ناآرامی امنیتی
کیوان سلیمانی
@edallat
4⃣ ریشهها و راهحلهای اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱.
◀️ بخش سوم؛ تحلیل مسئله| قسمت دوم.
▫️ کلانعلت اول اعتراضات؛ نارضایتی اجتماعی از ناکارآمدی حاکمیتی.
نارضایتی اجتماعی برخاسته از واقعیت، روایت و ذهنیت دال بر ناکارآمدی حاکمیت و ناپاسخگویی به جامعه و نانمایندگی جامعه، کلانعلت اصلی اعتراضات اجتماعی میباشد.
در این وضعیت است که هر واقعهای به مثابه جرقهای در انبار انباشته از باروت عمل کرده و انفجار اجتماعی واقع میشود؛ خواه مرگ شبههبرانگیز دختری باشد در گشت ارشاد خواه گرانی بنزین.
امروز مسئله اصلی نه صرفا حجاب و گشت ارشاد و حتی اقتصاد، بلکه نارضایتی از حکمرانی است؛ نوعی حکمرانی سرمایهسالارانه، عدالتستیز، عقلانیتگریز و معنویتپرهیز که به موتور تولید و بازتولید ناکارآمدی و ناعدالتی و انبوهی از مسائل انباشته منتهی به چالش مشروعیت شده است.
مدعا، غلبه مطلق این منطق و عدم وجود کارآمدیها و دستاوردها نیست، بلکه در پی آسیبشناسی هشدارآمیز وضعیت آغشته به بحران حاکمیت و در آستانه عصیان جامعه هستیم.
سلطه سرمایهسالاری بر برخی ساختارها و سازوکارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... منجر به ساخت یک جامعه نامتوازن طبقاتی معارض با و معترض به سیستم شده است.
سرمایهسالاری در سه سطح مبنایی و میانی و میدانی قابل تفکیک و تحلیل است؛ الهیات و فلسفه سرمایهداری، سیاست و اقتصاد سرمایهداری و طبقه و افراد سرمایهدار. اسلام سرمایهداری، لیبرالیسم و طبقه مرفه سه مثال متناظر با این سطوح هستند که در ادبیات و اندیشه متفکران انقلاب برجسته میباشند.
هرچند سوءمدیریت سرمایهسالاری داخلی به ویژه با وجود فرصتها، امکانات، منابع و ظرفیتهای کمنظیر، نقش اصلی را ایفا میکند اما سهم سرمایهسالاری جهانی در تشدید ناکارآمدی و احساس آن با اقداماتی همچون تحریم اقتصادی و تهاجم رسانهای نیز مؤثر و محسوس است.
برآیند این وضعیت در مقاطع متفاوت از سوی طبقات مختلف، منجر به اعتراضات و اغتشاشات متعددی شده است؛
اگر فتنه 88 شورش اشرافیت سیاسی طبقه مرفه و نیمه بالایی طبقه متوسط بر جمهوریت و وقایع 96 و 98 جنبش اقتصادی طبقه مستضعف و نیمه پایینی طبقه متوسط بر حاکمیت بود، وقایع 1401 خیزش پراکنده طبقات مختلف اجتماعی است که از تأثر همگانی و اعتراض با غلبه نقشآفرینی طبقات متوسط و مرفه به یک واقعه و مسئله فرهنگی آغاز شده و با سکوت نسبی اولیه و افزایش همراهی طبقه مستضعف ادامه یافته و در آینده نیز، هر مسئلهای پتانسیل بازتولید و تشدید اعتراضات و اغتشاشات را داراست.
کیوان سلیمانی
@edallat
5⃣ ریشهها و راهحلهای اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱.
◀️ بخش سوم؛ تحلیل مسئله| قسمت سوم.
▫️ علل نارضایتی اجتماعی؛ ناعدالتی، نانمایندگی، ناپاسخگویی و نابخردی.
▪️ ناعدالتی:
از جنبه واقعیت اجتماعی ایران و بر اساس دادههای آماری و پیمایشی، عقبماندگی در عدالت و گسترش احساس بیعدالتی یک حقیقت محسوس بوده و وضعیت عدالت از میان کلانشاخصهای جامعه پیشرفته، بیشترین ضعف را داراست. ناعدالتی که برآیند وضعیتی نامتوازن و نابرابر است، محدود به عرصه اقتصاد نبوده و در عرصههای سیاسی، فرهنگی، قضائی و ... نیز مشهود میباشد. از طرفی ناعدالتی نه صرفا یک مسئله در عرض سایر مسائل بلکه کلانمسئلهای در طول دیگر مسائل است.
از جنبه حقیقت توحیدی اسلام نیز عدالت به عنوان مهمترین ارزش اجتماعی، تنها ارزش مطلق و مقدمه و مقوم اصلی معنویت، جایگاه منحصر به فردی در منظومه اهداف انقلاب دارد. بنابراین غفلت از عدالت در ایجاد و افزایش نارضایتی و اعتراض اجتماعی تأثیر ویژهای دارد.
▪️ ناپاسخگویی:
مسئله مرحوم مهسا امینی و تک تک معترضین، هم به صورت خاص مسئله مهمی است و هم بهمثابه نمونه و نمایندهای از مردم در موقعیت مواجهه نمایندگان حکومت با آنها، خاصه در وضعیتی به هر دلیل ناهمسو.
مسئله کرامت ذاتی انسان و ضرورت مواجهه محترمانه و شرافتمندانه مسئولین با آنها در هر شرایطی است. مسئله جان و حیات آدمی است؛ خون انسان باید خط قرمز هر مسئول و سیاست و حاکمیتی باشد. هر کس جان یک نفر را به ناحق بگیرد گویی جان همه جهانیان را گرفته است.
حکومتِ مدافع مظلومین، خود باید حتیالامکان بری از هر ظلم و ستمی بوده و با حساسیت حداکثری، رویهها و سازوکارهای مدیریتی، نظارتی، قضائی و... لازم پیشگیری از ظلم را لحاظ و اجرا کرده و با هر ظلمی از سوی مسئولان خود با نهایت فوریت، اولویت، قاطعیت و شفافیت برخورد کرده و در مقابل وظایف و تبعات اقدامات خود پاسخگو باشد.
اما این آرمانها کجا و واقعیتها کجا؟ کرامت ذاتی کجا و ژن خوب کجا؟ تقدس جانها کجا و آسیه پناهی کجا؟ در این وضعیت است که مردم در اعتراض به مرگ مشکوک یک خانم در گشت ارشاد خیزش میکنند.
▪️ نانمایندگی:
اعتراض اجتماعی نه آسیبی مذموم بلکه در منطق حمکرانی علوی، فرصتی مطلوب و شاخص اسلامیشدن جامعه است اما خلا بسترها و امکانهای اعتراضات مسالمتآمیز ناشی از به رسمیت نشناختن حق اعتراض و هویت سازنده معترضین، منجر به بیصدایی و نانمایندگی بخش زیادی از مردم برای ابراز مستمر و موثر نارضایتی شده است. این نانمایندگی در سطوح و لایههای مختلف محسوس و مشهود است.
در عرصه سیاسی، صحنه و عرصه در دست دو جناح غیرمردمی و دو انتخابات اخیر با کمترین حد مشارکت پس از انقلاب و با غلبه حضور سلیقهای خاص برگزار شده و خروجی آن، نه نمایندگی صدای اعتراض و مطالبه عمومی که زدوبندهای شخصی، جناحی و قبیلهای است.
در عرصه اجتماعی، کمترین فرصت و فضا و افقی برای نقشآفرینی اصناف، اتحادیهها و شوراهای واقعا مردمنهاد اجتماعی اعتراضی مستقل مشاهده نمیشود.
در عرصه رسانهای، صداوسیما همواره در سایه ملاحظهکاری بوده و اکثریت رسانهها، روزنامهها و سایتها تحت سیطره سازمانها و گروههای غیرمردمی است که سودایی جز سود سیاسی و اقتصادی ندارند.
در عرصه فکری و علمی، غلبه محافظهکاری، منفعتمحوری و ناشایستهسالاری چنان رونقی یافته که چندان صدای مستدل، منتقد، مستمر و رسایی از حوزه و دانشگاه در جهت رساندن صدای جامعه به گوش حاکمیت شنیده نمیشود. برآیند این وضعیت منجر به سوقدهی اعتراضات به سوی اغتشاشات میشود.
▪️ نابخردی:
مجموع این مسائل منجر به پیدایش این پنداشت نزدیک به حقیقت در ذهنیت عمومی شده است که بسیاری از مسئولین، صلاحیت و عقلانیت لازم و کافی برای مدیریت کشور را نداشته و ریلگذاری و جهتدهی برنامهها، سیاستها و اقدامات، نه با عقلانیت انقلابی مبتنی بر آرمانگرایی واقعبینانه بلکه با نابخردی غیرانقلابی مبتنی بر منفعتگرایی واقعگریزانه صورت میپذیرد.
در واقع محافظهکاری جای تحولخواهی، تنبلی جای مجاهدت، تحجر جای خلاقیت، دانشگریزی جای تخصصمحوری، مدرکمحوری جای مهارتمحوری، ضابطهسالاری جای شایستهسالاری، محرمانهکاری جای شفافیت، آشفتگی جای نظم، افراط و تفریط جای اعتدال و تکرار خطاها جای عبرت از تجارب را گرفته و برآیند اینها یعنی نابخردی، به کلانعلت روشی و ابزاری پیدایش وضع موجود تبدیل شده است.
کیوان سلیمانی
@edallat
6⃣ ریشهها و راهحلهای اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱.
◀️ بخش سوم؛ تحلیل مسئله| قسمت چهارم.
▫️ کلانعلت دوم اعتراضات؛ ناسازگاری فرهنگی و علل آن.
ناسازگاری فرهنگی ناشی از تضادهای هویتی در سبک زندگی سکولار و اسلامی، یکی از دو کلانعلت اعتراضات اجتماعی بوده که خود ناشی از سه علت است:
۱. تقابل تمدنی اسلام و مدرنیته و تهاجم فرهنگی غرب،
۲. عدم التزام عملی مسئولان به سبک زندگی اسلامی،
۳. عدم رضایتبخشی حکمرانی اقتصادی اجتماعی.
مسائلی مانند شکاف نسلی، تضاد ارزشها، قرائتهای مختلف از زن، زندگی و آزادی، بیحجابی و عمامهپرانی و دیگر اختلافات خرد تا کلان فرهنگی، ذیل این فضا ظهور و بروز یافته و قابل فهم و حل است.
از یک طرف تنش و تقابل دو جهانبینی و سبک زندگی الهی معنامحور آخرتنگر و الحادی مادهمحور دنیابسنده، عمری به درازای تاریخ دارد. انقلاب اسلامی ایران در میانه عصری با هدف تشکیل تمدن آرمانی اسلامی و جامعه بیطبقه توحیدی با دو کلانشاخص تعالی معنوی و پیشرفت مادی شکل گرفت که فلسفه، فرهنگ، سیاست و اقتصاد سرمایهداری مدرن، بسیاری از جهان را تحت سلطه و سیطره گرفته بود.
در این فضا، تقابل انقلاب با نظام سلطه نه صرفا سیاسی بلکه تمدنی بود و امروز نیز علیرغم موجهای پراکنده بازگشت به معنویت، جو غالب جهان مدرن همچنان زندگی دنیابسنده با محوریت لذت موقت دنیوی است و نظام سلطه تهاجم خود به جهانبینی الهی، جهتگیری دوجهانی، جامعهسازی توحیدی، جمهوری اسلامی و سبک زندگی ایرانی اسلامی را با کم و کیف بیش از پیش ادامه داده است.
این مسئله در کنار مسائل داخلی، منجر به گرایش بخشی از جامعه به سبک زندگی سکولار شده که در تضاد با سبک زندگی ایرانی اسلامی میباشد. انباشت و تقویت علل داخلی و خارجی این تضاد، زمینه ظهور و بروز محسوستر و گستردهتر رسانهای و میدانی این ناسازگاری را فراهم کرده است.
از طرف دیگر، به استناد حدیث «الناس علی دین ملوکهم» امام علی علیه السلام و با استفاده از حکمت «ظاهر مردم باطن مسئولین است» علامه جوادی آملی و با اتکا به این رهنمود رهبر انقلاب که؛
«در یک جامعه اگر مردم از اخلاق خوب برخوردار نبودند، اگر فساد در میان مردم رواج داشت، اگر مردم تعلیم و تربیت را درک نکردند، مردم آن جامعه را نمیشود ملامت کرد. حکومتهای آن جامعه را باید ملامت کرد»،
میتوان مدعی شد نارضایتی و ناسازگاری اخلاقی هویتی، به واسطه ضعف اعتقاد و اعتماد عمومی به التزام عملی مسئولین حاکمیتی به شعارهای و ارزشهای اسلامی اعلامی و اشکالات نظام آموزش و پرورش و تضعیف نهاد خانواده، ایجاد شده و در کنار افزایش نارضایتی سیاسی اقتصادی از حاکمیت دینی، بستر گریز و ستیز با فکر، فرهنگ و سبک زندگی ایرانی اسلامی و پذیرش و گرایش به فکر، فرهنگ و سبک زندگی سکولار مدرن را افزایش داده است.
برآیند این ناسازگاری، به واسطه تشدید و تعمیق تقابل و تنفر اجتماعی میان طرفین و در بستر هیجانات و التهابات اعتراضات و اغتشاشات، منجر به هنجارشکنیهای غیراخلاقی گفتاری و رفتاری متعدد و کمسابقهای از سوی دو طرف شده که در میان اغتشاشگران خیابانی، برخی دانشجویان و فعالان فضای مجازی محسوستر و گستردهتر بوده است.
البته وجود و بروز گفتارها و رفتارهای غیراخلاقی در میان مأمورین رسمی و غیررسمی مدعی و منادی اسلام و اخلاق و قانون و مستقر در موقعیت قدرت، هم انگشتشمار و استثناء نبوده و هم اهمیت، موضوعیت، ممنوعیت و تبعات مخرب مضاعفی دارد.
کیوان سلیمانی
@edallat
7⃣ ریشهها و راهحلهای اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱.
◀️ بخش سوم؛ تحلیل مسئله| قسمت ششم.
▫️ بسترهای اعتراضات؛ نابسامانی رسانهای و ناآرامی امنیتی.
▪️ نابهسامانی رسانهای:
فرهنگ سلبریتیسم، آشفتگی فضای مجازی، تهاجم شبکههای بیگانه، سلبریتیها و... از متغیرهای موثر در وقایع اخیر هستند. این موارد هرچند به واسطه ذهنیتسازی، فرهنگسازی و جریانسازی اجتماعی، خود به عنوان علل وضع موجود نیز قابل ملاحظه هستند اما باید آنها را جزء عوامل فرعی و تسهیلگر قلمداد کرد.
از طرفی هرچند نباید با موجی که منادیان آن سلبریتیهای رفاهزده برآمده از سرمایهداری پلتفرمی و مقصر در پیدایش وضع موجود هستند همسو شد اما مگر اینها را سیاست و رسانه رسمی تولید و تبلیغ نکرده است؟
فارغ از اینها، آیا قوه عاقلهای برای ملاحظه و فهم بستر اجتماعی استقبال از سخن سلبریتیها و رسانههای معاند و بیاعتمادی به رسانههای رسمی وجود دارد؟
▪️ ناآرامسازی امنیتی:
تهاجم امنیتی و سوءاستفاده گروهکهای تجزیهطلب یا تروریستی داخلی یا وابسته و خشونت خیابانی برخی اغتشاشگران مسلح، از حقایق انکارناپذیر وقایع اخیر بوده که ضمن تأکید بر اهمیت و ضرورت مواجهه مقتدرانه با آنها، اما این مسئله، موضوع محوری و تخصصی متن و قلم حاضر نیست.
کیوان سلیمانی
@edallat
8⃣ ریشهها و راهحلهای اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱.
◀️ بخش چهارم؛ حل مسئله| چرخشهای تحولی.
۱. ریشهشناسی امنیتی مسائل اجتماعی، منجر به مسئلهشناسی، آیندهشناسی و تصمیمسازی امنیتی نیز خواهد شد. وقتی سطح شکاف و نزاع محدود به ساحت امنیتی دانسته شود، رفع ظواهر خیابانی نارضایتی اجتماعی توسط نیروهای انتظامی جای حل بنیادین مسائل اجتماعی توسط حاکمیت را به عنوان پاسخ و مسئولیت اصلی خواهد گرفت.
ذیل این رویکرد است که خوشخیالی مخرب جای نگرانی سازنده را گرفته و رویه و روحیه حاصل از اطمینان از غلبه یک حکومت مسلح بر اقلیتی معترض، منجر به تبعات خطرناکی میشود:
ظلم به مردم به بهانهها و در قالبهای مختلف مانند گشت ارشاد، خصوصیسازی، افزایش قیمتها، تعدیل یارانهها و... دیگر ممنوع و نامشروع نیست چون اگر منجر به اعتراض هم شوند، حکومت موفق به سرکوب معترضان و مدیریت بحران میشود!
گویی فراموش شده این مردم و همین معترضان و حتی عصیانگران، ولینعمتان حکومت هستند.
۲. امروز زمان تمرکز بر راهحلهای خرد مسائل نیست، چرا که هیچ راهحل کاربردی جز بازنگری مبنایی، انقلابهای داخلی، چرخشهای بنیادی و بازسازی اساسی در رویهها و ساختارها و مهرههای کلان حکمرانی و حاکمیت نیست.
برای مسائل کشور راهحلهای بسیاری موجود است اما اساسا محل منازعه اینجا نیست و اگر ضعفی در این عرصه باشد ناشی از موانع غیرمعرفتی نیز هست که افق، انگیزه، میدان و ضریبی برای شکوفایی چنین ضروریاتی را باقی نمیگذارد.
برای توقف چرخه خشونتزای ناکارآمدی و نارضایتی، باید مسئلهها را حل و مسئلهنماها را تبیین کرد اما گزینه منتخب احتمالی اهالی کهنه و نو حکمرانی، تعمیق مسئلههای سیاسی اقتصادی و تساهل در مقابل مسئلهنماهای فرهنگی هویتی است، مسیری که هر دو طیف معترض و مدافع را عاصیتر و ناراضیتر خواهد کرد.
امروز راهی جز بازگشت به توحید و عدالت نیست و مانع این تعالی نه خلأ نظریه و راهحل بلکه ناعدالتی در جنگ فقر و غنا و تضاد منافع طبقه متنفع با طبقات مستضعف است.
تضاد منافع، به مثابه مانعی بزرگ و مشترک در مقابل حل مسائل اجتماعی دارای راهحل، گره خورده با خصوصیسازی و خصولتیسازی نیازهای حیاتی جامعه مانند سلامت، مسکن، آموزش و بانک است که در ایران گستردهتر از بسیاری از کشورها و حتی مهد سرمایهداری اجرا میشود.
۳. در مواجهه با مسئله، میتوان راه سخت و صحیح را انتخاب و به اصلاح واقعیت خارجی پرداخت تا به تبع آن ذهنیت و احساس جمعی هم بهبود یابد و میتوان بیراهه ساده یا سودآور را برگزید و به سعی رسانهای، کلیشهای و گاه طلبکارانه یا تحریفآلود در روایتسازی به قصد اصلاح ذهنیت جمعی پرداخت.
بنابراین ضمن اذعان به اهمیت و ضرورت جهاد تبیین و مقابله رسانهای اما اولویت نه گفتوگودرمانی و جدل مجازی بلکه تحول حکمرانی برای حل مسائل اجتماعی است.
۴. فارغ از آشوب انتحاری و شورش مخرب، همه خیزشها و جنبشها و اعتراضات اجتماعی در یک ویژگی مشترک هستند؛ امید به تغییر. این متغیر ظرفیتهای مغفول متنوعی در عرصه کنشگری و مطالبهگری و تعامل جامعه و حاکمیت ایجاد و آزاد میکند.
رویکرد تهدیدنگر منفیبین، بر اختلافات، آسیبها و هزینهها تمرکز میکند اما رویکرد فرصتنگر مثبتاندیش بر اشتراکات و ظرفیتها تمرکز میکند.
بخش زیادی از اعتراضات ناظر به مسائل اجتماعی، حول فهم و یا حداقل دغدغه و مطالبه مشترک معطوف به ارزشهای انقلاب مانند عدالت، کرامت، عقلانیت، جمهوریت، صداقت و رفاه شکل گرفته و فرصتی مناسب برای گفتگو و احیای عملی آرمانهای انسانی و اسلامی فراهم کرده است.
ذیل این فضاست که فرصت استفاده از روحیاتی احیا شده مانند وطندوستی به جای مهاجرت، مطالعه و مطالبه و پرسشگری و کنشگری و همیاری و همدلی به جای بیتفاوتی و انفعال و انزوا پدید میآید.
از طرفی برجستهسازی اعتراضات ناظر به مسئلهنماهای فرهنگی و مطالباتی مانند رفع حجاب که ذیل قرائت سکولار از آزادیهای فردی شکل گرفته، باعث تعمیق و تشدید شکافهای اجتماعی، تنش امنیتی و تضاد ارزشی خواهد شد.
کیوان سلیمانی
@edallat
9⃣ ریشهها و راهحلهای اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱.
◀️ بخش چهارم؛ حل مسئله| راهبردهای پیشنهادی.
۱. تحول اساسی منطق حکمرانی از «اسلام سرمایهداری» به «اسلام عدالتخواه» با ایجاد توازن طبقاتی با تغییر جهتگیری سیاستگذاری از طبقه مرفه به مستضعف و تمرکز بر رفع فقر، فساد و تبعیض و عزم حل خلاقانه مسائل اجتماعی به عنوان ریشههای نارضایتی و اعتراض با تمرکز بر رفع تضاد منافع.
۲. تحول مناسبات حاکمیت_جامعه با تمرکز بر رضایت، محبت، اعتماد و امید اجتماعی با التزام به کرامت ذاتی انسانها و جبران اشتباهات و بسط فرهنگ پاسخگویی، شفافیت، صداقت و گفتوگو و تمرکز بر مطالبات برحق و انقلابی جامعه.
۳. به رسمیتشناختن حق اعتراض اجتماعی با بسترسازی اعتراضات مسالمتآمیز میدانی صنفی و غیرصنفی و توسعه حداکثری کرسیهای آزاداندیشی.
۴. تحول نظام فرهنگسازی از تبلیغ و تکرار برای جامعه به تعمیق و شروع عمل از حاکمیت با تمرکز بر التزام عملی حداکثری مسئولین حاکمیتی به فرهنگ و سبک زندگی اسلامی و برخورد فوری و قاطع و علنی با تخطی مسئولین از سبک زندگی انقلابی اسلامی.
۵. تحول نظام رسانهای از سلبریتیمحوری و سرگرمیمحوری به مردممحوری و عدالتمحوری با تمهید و تضمین بسترهای کنشگری و مطالبهگری عمومی مستقل انتقادی آزادانه و تمرکز بر انعکاس و پیگیری کلانمسائل و مطالبات مردم به جای خردهمسائل فرعی.
۶. تحول نظام امنیتی از مقابله و انکار به پیشگیری و اصلاح با ارتقاء و اصلاح الگوی اخلاقی و رفتاری مامورین و برخورد فوری، قاطع و علنی با تخلف مأمورین.
▫️ برای اجراییسازی این راهبردها، چهل راهکار عملیاتی احصاء شده است که ارائه و بررسی آنها منوط به توافق حول راهبردهاست.
کیوان سلیمانی
متن کامل:
eitaa.com/edallat/403
نارضایتی و اعتراضات اجتماعی.
تبیین:
https://eitaa.com/edallat/439
توصیف:
https://eitaa.com/edallat/440
تحلیل:
https://eitaa.com/edallat/441
https://eitaa.com/edallat/443
https://eitaa.com/edallat/444
https://eitaa.com/edallat/445
https://eitaa.com/edallat/446
تجویز:
https://eitaa.com/edallat/447
https://eitaa.com/edallat/448
کامل:
https://eitaa.com/edallat/403
کارگران، مردم نیستند!
مسائل مستضعفان، علمی نیستند!
در بزنگاههایی مانند این روزها که مسئله افزایش و ترمیم حداقل حقوق و دستمزد دهها میلیون کارگر ایرانی مطرح میشود، از دو طیف سیاسی و معرفتی و دو قشر اجتماعی صدای چندانی به گوش نمیرسد:
یک طیف، اهالی مدعی مردمیسازی و حکمرانی مردمی و ... هستند که سروصدای بی معنا و مبنا و اثر آنها درباره اهمیت احاد مردم و ضرورت به میدان آوردن عموم و... گوش فلک را کر کرده، اما در چنین شرایطی گویی کارگران و مستضعفان، مردم نیستند و صدای جدی و جمعی و جریانی از این طیف در احقاق حقوق مردم و مردمیسازی راستین شنیده نمیشود و چه بسا صداهایی ضد منافع مستضعفان نیز شنیده شود.
طیف دوم، مدعیان حوزوی و دانشگاهی علوم انسانی اسلامی که سالهاست سخن از تحول علوم انسانی و تمدنسازی اسلامی و جامعهسازی توحیدی و ... میزنند اما گویی مسائل کارگری و کارگران و مستضعفان، مسائل علمی نیستند، و حتی فراتر، مسئله و مسائل اجتماعی از اساس؛ شایسته تحلیل علمی نیستند.
دو قشر اجتماعی که نسبت به مسائل عینی مستضعفان بیتفاوت یا کمتوجه هستند، یکی قشر مرفه مترف و دهکهای بالای جامعه هستند و یکی قشر مذهبی متعارف.
مواجهه طیف ترکیبی این دو قشر یعنی مرفهان مذهبی یا اشراف ریشدار با مسائل انقلاب از جمله مستضعفان، از مهمترین متغیرها و مسائل عینی و علمی جامعه پساانقلابی از جمله ایران امروز است و بیشترین تاثیر را در اسلامزدایی و جمهورستیزی ذیل جمهوری اسلامی دارد.
متغیر مهم دیگر این معادله، خود حکومت و جمهوری اسلامی است که صدای بلندی از آن در این زمینه به گوش میرسد، البته در جهت مخالف؛ آنجا که نمودهای مصداقی و نمایندگان رسمی حاکمیت در قالب نهادهای غیردولتی و دولت و وزیران و... و به نحو خاص، از شورای نگهبان تا شورای عالی کار، صریحا در مقابل احقاق حقوق حداقلی و عادلانه کارگران، مقاومت و مخالفت حداکثری میکنند.
کیوان سلیمانی
@edallat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوعدالتخواهی در مصاف با ناعدالتخواهی
شماره ۱ و ۲ فصلنامه «نامهجمهور» به زودی منتشر میشود.
به همراه ویژهنامه عدالتخواهی
مدیرمسئول: روحالله رشیدی
سردبیر: مجتبی نامخواه
@edallat
شماره ۱ و ۲ فصلنامه «نامه جمهور»، بهار ۱۴۰۲ منتشر شد:
در هفت فصل به همراه ویژهنامه «آینده عدالتخواهی»
تعداد صفحات: ۶۴۰ صفحه
مدیرمسئول: روحالله رشیدی
سردبیر: مجتبی نامخواه
با آثار و نوشتارهایی از:
مرحوم عماد افروغ
حسن سبحانی
محسن قنبریان
حسن رحیمپور
وحید جلیلی
مصطفی زالی
نیلوفر چینیچیان
و..
فصلها:
ایده: نوشتارهایی در تمنای عدالت
مسئله: بررسی و جمعبندی پیرامون مهمترین مسائل ایران
تجربه: هویت سوژه انقلابی و عدالتخواه
اندیشه: در جستجوی نظریه عدالت
عرصه: بررسی فرهنگ و کتاب از منظری عدالتخواهانه
آینه: جمهور عدالتخواه
نقشه: راهبردهای سوژه انقلابی
در ویژهنامه آینده عدالتخواهی میخوانیم:
آینده عدالتخواهی
پارلمان عدالتخواهی
عدالتخواهان در برابر عدالتخواهان
کالبد شکافی ذهنیت عدالتخواهان
برای تهیه نامه جمهور با ۱۰٪ تخفیف و ارسال رایگان مبلغ ۱۳۵هزارتومان به شماره کارت:
۶۰۳۷ ۹۹۷۵ ۹۹۶۹ ۴۹۳۳
به نام پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم واریز کرده و رسید واریز را به همراه ادرس پستی به شماره ۰۹۰۱۶۸۵۵۲۹۰ ارسال نمایید.
پ.ن: در این شماره از نامه جمهور، در فصلهای مسئله و اندیشه با پروندههای مسکن واجب فراموش شده و در جستوجوی نظریه عدالت در خدمت مخاطبان محترم بودهام، لطفا انتقادات و پیشنهادات خود را در این زمینه و در راستای بهبود کیفیت کار در شمارههای آتی مطرح بفرمایید.
@edallat