eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
336 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه سنگین یا واحد علی اصغر۱۴۰۲(شاهمندی).mp3
1.59M
زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) کودک جانباز من شیرین زبانم اصغرم آخرین سرباز من ای نور دیده ی تَرَم غنچه ی خندان من چرا اینقَدَر بی تابی خوابیدی یا بی حالی مگر که تشنه ی آبی ای گل نیلوفرم علی اصغر پسرم لایی لایی اصغرم (۴) داغ مرگ تو علی آتیش زده بر جگرم مادرِ غم دیده ات با ناله گوید پسرم من جواب مادرت ، رُو چی بدم ای اصغرم جسم غرق به خونت چطور سوی خیمه بَرَم تویی گل پرپرم تویی علی اصغرم لایی لایی اصغرم با تیر سه شعبه ای سَرِ شش ماهه جدا شد توی میدون بَلا اصغر تقدیم خدا شد بر سر شونه ی من هدف تیر بلا شد ای خُدا تو شاهد باش شهید کرببلا شد بر سرِ دست بابا می زنی تو دست و پا لایی لایی اصغرم
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
وی لاووه لاووه روله ی ، شش مانگه ی نه و بَرِم رو بیلا ئراد بکم وی ، قطاره ی لشکرم رو (۲) عمو زرّین سوواری ، چیه ئِرای آو باری عطش له لیو دراری، حسین چه رّی براری شیران علی له میدان، هر دو سینه سِپَّر دان سپای یزید هزارِن ، له ترسه دو پهلوان وی لاووه ،لاووه روله ، شش مانگه ی نه وبَرِم رو ای قهرمانه باووه ، یه ی کورپه ی اصغرم رو بخه ف شیره دیاری ،گل غُنچه ی نه و وُّهاری له آسمان شه ووه اری ، شاید واران بوواری وی لاووه لاووه روله ، گافاره گد ، بچینم تا ماچ بِکه م له لیووه د ، آگر ها له دریونِم هشکی زوانه د روله هر چَن سانه وه آوو که ی هر کس منی بکشتا، له ی کاریه سوواو که ی خزینه ی گل چِنینه ، یه حرمله س چپاو که ی له خیونه گیانه روله م ،کفار مزه ی کوواو که ی وی لاووه لاووه روله شش مانگه ی نه وبرم رو (۲) : ۱۴۰۲
238.4K
⏺اللهم عجل لولیک الفرج⏺ ⬛️⬛️⬛️ا⬛️⬛️⬛️ ⬛️⬛️⬛️ا⬛️⬛️⬛️ ✔️بند اول از گریه هات اصغر دل میگیره از  عطش  دیگه  داره  میمیره گر چه باشد شیرخواره،او تمام لشکرم است حیدر شش ماه ی من، او سربازه آخرم است ⬜️آه و واویلا⬜️ ⚫️ا⚪️ ✔️بند دوم حرمله   آتش  زدی  جگرم رو دستم پرپر کردی پسرم بر گلوی کودک من،تیر تو  ماننده شمشیر تا دیدم حلق بریدش از خجالت گشته ام پیر ⬜️آه و واویلا⬜️ ⚫️ا⚪️ ✔️بند سوم این قربانی کن قبول خدایا چی بدم  جواب مادرش را ای علیه اصغره  من،سیر  شدی  با  نوک  پیکان من بمیرم واسه ی تو،جان دادی با لعل عطشان ⬜️آه و واویلا⬜️
270.2K
▪️اللهم عجل لولیک الفرج▪️ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ▪️▪️▪️ا▪️▪️▪️ 🔳بند اول لایی لایی،بخواب کودک شیرخواره ای علی جان،چقدر  مادرت بیقراره خورد ترک لبهای خشکت ای بابا قحط آب  شده در بین خیمه ها آه،تلظی نکن طفل عطشان آه،بیآ  تا  بریم سمت میدان ⏹وای،امان از غریبی⏹ ☑️ا☑️ 🔳بند دوم اهل  کوفه ، ترحم  کنید   و  اَمانی قطره آبی،به جسمش نمانده توانی حرمله ، جوابم  را  دادی  به  تیر اصغرم با سه شعبه گردیده سیر آه،دادی  توی  آغوش  من  جان آه،شده رأست از پوست آویزان ⏹وای،امان از غریبی⏹ ☑️ا☑️ 🔳بند سوم لایی لایی،بخواب ای علی اصغر من پشت خیمه ، بریم ای  گل  پرپر من مادرت  ایستاده  جلو خیمه گاه می‌زند به سینه با صد سوز و آه وای،تورا در دل خاک نهادم وای،نری زیره مرکب نگارم ⏹وای،امان از غریبی⏹
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شب ششم محرم(2) حضرت قاسم بن الحسن(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 🔸الا ای صاحب قلبم کجایی 🔸محرم شد نمی خواهی بیایی؟ 🔸کنار علقمه یا خیمه گاهی؟ 🔸نمی دانم کجای کربلایی اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. ♦️گل من دیده بگشا باغبان آمد برت قاسم ♦️کدامین پنجه ای ،اینگونه کرده پرپرت قاسم ♦️چرا بر زیر دست خود ، سرت را کرده ای پنهان ♦️نی ام قاتل ، عمو هستم به بالای سرت قاسم ♦️پرستوی یتیم مجتبی میسوزم از این غم ♦️که بهر یادگاری هم ، نمانده یک پرت قاسم ♦️چسان بردارمت ای گُل ، ز زیر سُم مرکبها ♦️که چون قلبم هزران پاره گشته پیکرت قاسم ♦️پرستوی یتیم مجتبی می سوزم از این غم ♦️که به یادگاری هم نمانده یک پرت قاسم ♦️به زینب می توان گفت شرح ماجرا اما ♦️نمی دانم چه گویم در جواب مادرت قاسم ⬅️امشب بریم در خانه ابن الکریم... میوه دل امام حسن... 🔸همچو عمو ماه بنی هاشمی 🔸چشم و چراغ شهدا، قاسمی امشب صاحب عزا... خود امام حسنه... آقای کریم ماست... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... مریض دارم... امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر... امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده... مگه ميشه... برا میوه دلش اشک بریزی... برا قاسمش اشک بریزی... آقا دست خالی برت گردونه... آماده ای بریم کربلا بسم الله... شاید 13 سال بیشتر نداره... اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد: 🔸من هوای جبهه دارم ای عمو 🔸غصه های خیمه دارم ای عمو شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین... عرضه داشت آقا... یه سوال دارم... آیا منم فردا شهید میشم یا نه... آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه... 🔸این دلم احساس غمگینی کند 🔸غربتت درسینه سنگینی کند عزیز دل برادرم...قاسمم... مرگ رو چطور میبینی... صدا زد: احلی من العسل... آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره... فرمود عزیز دلم... فردا تو رو به بلای عظیم میکشند... الله اکبر... امان از بلای عظیم... روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد عموجانم حسینم... الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا... دیگه طاقت ندارم... ابی عبدالله چکار کنه... صدا زد قاسمم... عزیز برادرم... چطوری اجازه بدم... آخه تو یادگار حسنمی... تو امانت برادرمی... اصرار کرد... هر طوری بود... اجازه گرفت... رفت به سمت میدان... راوی میگه: یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه... تا وارد میدان شد... شروع کرد به رجز خوندن... چنان با شجاعت رجز میخونه... همه لشکر دشمن متحیر موندن... این آقازاده کیه... آی نانجیبها... اگه منو نمیشناسید بدانید... من فرزند قهرمان جنگ جملم... من فرزند حسن بن علیم... 🔸آیینه ی مرد جمل آمد به میدان 🔸یک شیردل مانند یل آمد به میدان جنگ نمایانی کرد... خیلی ها رو به درک واصل کرد... کسی حریف این آقازاده نميشه... چه کار کردند... دور تا دورش رو گرفتند... اول سنگبارانش کردند... یه ظالمی صدا زد... بخدا بهش حمله میکنم... داغش رو به دل مادرش میگزارم... یا صاحب الزمان... تا این نانجیب رسید... آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد... قاسم با صورت به زمین افتاد... همینجا بود صدای ناله اش بلند شد... يا عَمّاه عموجان حسین به دادم برس... 🔸افتادم از پشت فرس 🔸عمو به فریادم برس ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند... بگم یا نه... نگاه کرد... دید یه قاسمش زیر سم اسبها... هی صدا میزنه عموجان حسین... ابی عبدالله این نانجیبها رو کنار زد... نشست کنار یتیم برادر... دید شمشیر به سرش زدند... بدنش رو قطعه قطعه کردند... سنگبارانش کردند... داره نفسهای آخرش رو میکشه... هی پاهاش رو زمین میکشه... چه کار کنه حسین... همه دیدند... وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قاسم رو به سینه چسباند.. وای عزیز برادرم قاسم... یادگار حسنم قاسم... 🔸اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم 🔸جان كَندَنت روي زمين نيست باورم 🔸وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رسيد 🔸هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم 🔸پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو 🔸عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم حسین آرام جانم..حسین روح وروانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بر فاطمه و ساقی کوثر صلوات خواهی که شود مشکلات آسان بفرست بر چهره ی دلربای اصغر صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » ششماهه شهید کربلا را صلوات قنداقه گلگون ز جفا را صلوات بر کودکِ شیرخوارِ عطشان حسین آن تشنه گلوی نینوا را صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » صلوات حضرت علی اصغر
‍ 🖊مرحوم اکبره باخ اکبره باخ ماه ملک منظره باخ صورت پیغمبره باخ قدرت صورتگره باخ اکبره باخ، اکبره باخ گؤیده فقط ماه بودور یئرده فقط شاه بودور حقه دیسون راه بودور سیر الی اللّٰه بودور سرّ فدیناه بودور بنده‌ی درگاه بودور مست علی الله بودور ساق ید الله بودور اللره باخ اللره باخ،اکبره باخ اکبره باخ کنز ادب گوهریدی گوهره ده جوهریدی اشبه پیغمبریدی چون اونا چوخ بنذریدی یوسفه تاج سریدی عالم اونا نوکریدی لیلیه بال و پریدی عمه سینه چاکریدی زینبه باخ چاکره باخ،اکبره باخ اکبره باخ چون دیدی موسی ارنی لن دیدی خلاق جهان تا اونا ارنی دیمیه بیر گونی هر گلّه چران هرنئی آیینه گورر ارنیه یوخ جای بیان آینه گر گورمسه ده گورسدر اشیانی عیان آینه‌ی داوره باخ،اکبره باخ اکبره باخ یحیوی_منزوی بانوای استادسلیم موذن زاده
لالا لالا لالا لالا گل بابا دیگه سقا می‌تونه آب بیاره لالا لالا گل پرپر بخواب اصغر مادرت که شیر نداره لالالا لا لا گل یاسم در حراسم که حرمله تو رو نبینه قاتل تو پر ز کینه در کمینه تا کی یاسمو بچینه بارون می‌باره از چشمام جون نداره پاهام موندم تنها لرزه افتاده بر اعضا جون نده رو دستام جون بابا علی لای لای علی لای لای علی لای لای علی علی لالا یلالا ی گل سنبل چه قشنگ زل زدی تو چشمای بابا لالا لالا دل بریدی پر کشیدی از رو ی دستای بابا وقتی ساقی آب نیاورد تشنه لب مرد وقتی دیدم مادرت رو دم گوشش گفتم آروم تا نشد دیر سیر نگاش کن اصغرت رو آه م می‌کشم از دل با خنده قاتل ای دل ای دل راه خیمه رو گم کردم پر ز غم و دردم ای دل ای دل خون شد دلم برای تو هنوز چشمای تو نیمه بازه می‌خوام دفنت کنم تا که پرپر نشی زیر نعل تازه آه غم می‌کشم از دل با خنده قاتل ای دل راه خانه رو گم کردم پر ز غم و دردم ای دل ای دل علی لای لای علی لای لای علی لای لای علی علی لای لای این بندش یه جور دیگه اشکتو در میاره من می‌خونم تو ذهنت مجسم کن لالا لالا بی‌قرارم ناله دارم دلم از داغ تو خونه. لالا لالا گل لاله. یه سه ساله چی بگم خدا می‌دونه هم بازی رقیه بوده دیکلمه لالا لالا بی‌قرارم. ناله دارم. دلم از داغ تو خونه. لالا لالا. گل لاله. یه سه ساله. همه صبر و طاقتم رفت تا صدای کف و هلهله بلند شد پیش چشمام زیر تیغ تیزه دشمن حنجرت به پوست بند شد خوووون شد دلم برای تو هنوز چشای تو نیمه بازه. می‌خوام دفنت کنم تا که. پرپر نشی زیر نعل تازه آه می می‌کشم از دل با خنده قاتل ای دل ای دل راه خیمه رو گم کردم پر ز غم دردم ای دل ای دل آقا دیگه نای نداشت به خیمه برگرده ای دل ای دل.
Shab02Moharram1403[02].mp3
11.92M
🎙 دلیل گریه ها () 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی به این گریه‌ها/ اجازه بده دلیل غمِ/ عمیقم حسین چه خوبه همش/ بخونم تو رو بگم زیر لب / عزیزم حسین عزیزم حسین باز چرا/‌رو زمین تن تو رو کشوندن باز چرا/ شعله‌ها خیمه‌ها رو سوزوندن وای من/ دخترات میون خیمه موندن میگن نیزه‌ها/ واسه همدیگه: حسین اومده/مهیا بشید سه شعبه‌ همش/ نگاه می‌کنه به شیش ماهه و / گلویی سفید ربابو که دید دشنه‌ها/حاضرن برای کشتن کی؟ مرکبا/منتظر که رد شن از تن کی؟ عده‌ای/در کمین برای پیرهن کی "کربلا کربلا مراقب حسین باش" کمی اونطرف/ یه گوداله که از اشکِ زنی/قیامت شده که ده روز بعد/می‌بینن همه تنی زیر پاست/ که غارت شده جسارت شده آه از اون/ پاره تن که روی خاکه بی‌جون که کفن/میشه با غبار این بیابون نیزه‌ها/ از تنش جدا نمیشن آسون "کربلا کربلا مراقب حسین باش" شاعر: نغمه پرداز: مهدی زنگنه ✍
۳۱ (حضرت علی اصغر ع) بر گل فاطمه،نور دو عینم آخرین سرباز،راه حسینم پور ربابم تشنه ی آبم علی اصغرم،فدای دینم۲ گلی از گلشن،آل عبایم آخرین سرباز،کرب و بلایم گر جان بر لبم جان زینبم علی اصغرم،فدای دینم۲ در لحظه ی آخر،بر او نگاهم روی دست پدر،شد قتلگاهم علی اصغر شد پاره حنجر علی اصغرم،فدای دینم۲ با تیر حرمله،سرم جدا شد در راه رهبرم،جانم فدا شد نجل احمدم دست و پا زدم علی اصغرم،فدای دینم۲ قامت بابایم،از داغم خمید علی اصغرش،در خون آرمید عمه بی تاب است گریان رباب است علی اصغرم،فدای دینم۲ داغم شرر زده،بر قلب مادر در پشت خیمه ها،شد قبر اصغر گرید سکینه ماه مدینه علی اصغرم،فدای دینم۲ .
4_5803416688607107397.mp3
960.9K
دیردی قانه باتان مشکیوه ننون قربان خجالتینن آخان اشکیوه ننون قربان نجه دوزوبسن اوغول اوخ دینده ساق گوزوه دییله باش یارلاندا آخوردی قان گوزوه
علی اصغر.mp3
3.6M
روضه علی اصغر مثلاً تو رو تاب میدم مثلاً به تو آب میدم مثلاً تو صدام کردی من با خنده جواب میدم مثلاً عمو برگشته شدم آره خیالاتی مثلاً همه جمعیم و توی آغوش باباتی یه مادر وقتی لالایی نخونه میمیره گوشه ی خونه درد منو کی میدونه یه مادر که زیر سایه نمیره همش بهونه میگیره لالایی گلم تشنه ی یه جرعه آب علی لالایی گلم بیا بغلم بخواب علی .
‍ تو‌تشنه و من... و توسل به حضرت علی اصغر  علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم تو تشنه و من با دو چشِ پر آب عمو نیومده فدات شه رباب خبری از سقا نشد، قلبم و آرامش بدم یه قطره آب پیدا نشد طفلکمو آبش بدم «گلم، لالایی لالایی لالایی بالام» یه تیر و دو نشون غمِ پدرته گلوی خونیتو دل مادرته الهی بمیره اونی که سوخته دل مادرتو آخه چه نامردی زده رو سرِ نیزه سرتو «گلم، لالایی لالایی لالایی بالام» خوابیدی زیر خاک همهٔ نَفَسَم من و می‌برن و اسیرِ قفسم من که دیگه وقتی نباشی تو و بابات می‌میرم دیگه برام فرق نداره که گهواره اتو پس بگیرم «گلم، لالایی لالایی لالایی بالام» حرمله، خدا تحقیرت کنه توی داغ بچه‌هات، پیرت کنه یه جوری زدی زمین گیرم کنی الهی خدا زمین گیرت کنه «گلم، لالایی لالایی لالایی بالام» حرمله گُلشنمو ازم گرفت گل رو دامنمو ازم گرفت من اگه لالا نگم، دق می‌کنم لالایی گفتنمو ازم گرفت دیگه تا دنیا هست، میگه صدایی تو که نیستی لالایی بی لالایی ما پای این گهواره عمری گریه کردیم یک وقت دست از لای لایی برنداری
367.3K
ویژه دمام زنی تازه دامادم ای شاخ شمشادم جون دل مو رو دل میدون ای قامتت قربون خون دل مو آه و واویلا داره غمت میشه مهمون دل مو سی چه اینگونه زلفت پریشونه ای نوجوونم رو تنت گرد و خاک بیابونه دردت به جونم تا که برگردی مو چشم به راه تو اینجا نشینم آخ الهی که مثل گل لیلا داغت نبینم ای تازه دامادم ای شاخ شمشادم.
4_6008284159020108614.mp3
8.52M
یه یا ابوالفضل بگو جانم ابوالفضل العباس علیه السلام التماس دعا🙏
Jalal Zare - Az Gerye Haye Asghar.mp3
5.54M
▪️نوحه شب هفتم محرم از گریه های اصغر دلم داره میگیره یه قطره آب بیارید اصغر داره میمیره حسین غریب ثارالله حسین غریب ثارالله... ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد خواهد که آب گوید اما زبان ندارد دیشب به گهواره تا صبح ناله میزد امروز به روی دستم دیگر توان ندارد هنگام گریه کور شد تا اشک خود بنوشد اشکی که تر کند لب دور دهان ندارد از گریه های اصغر دلم داره میگیره یه قطره آب بیارید بچم داره میمیره ای حرمله مکش تیر یک سو فکن کمان را یک برگ گل که تاب تیر و کمان ندارد حسین غریب ثارالله حسین غریب ثارالله شمشیر اوست آهش فریاد او تلظی جانش به لب رسیده تاب بیان ندارد منت به من بزارید یک قطره آب بیارید بر کودکی که در تن یک نیمه جان ندارد حسین غریب ثارالله حسین غریب ثارالله با من اگر بجنگید تا کُشتنم بحنگید این شیر خواره بر کف تیر و سنان ندارد مادر نشسته تنها در بین سینه زنها جز اشک هیبت خود تاب و توان ندارد حسین غریب ثارالله حسین غریب ثارالله
43419_1397625113542_417459.mp3
511.6K
▪️نوحه شب هفتم محرم آماده ام آماده ی جهادم در راه تو سر را به کف نهادم بابا ببر میدان سرباز شش ماهه بابای مظلومم... هل من معینت را که من شنیدم از بین گهواره برون پریدم بابا مشو غمگین اصغر شود یارت بابای مظلومم... ای حرمله تیر خودت کمان گیر آماده ی رزمم مکن تو تاخیر سرباز میدانم بر کف بود جانم بابای مظلومم... سیراب از خون گلوی خویشم جانم شده بابا فدای کیشم جان در رهت دادم مسرور و دلشادم بابای مظلومم... ای اصغرم رفتی و دل کبابم از بهر تو شرمنده ی ربابم رویی ندارم تا بر خیمه بر گردم شش ماهه ی پرپر بابا علی اصغر بابای مظلومم... ✍اسماعیل تقوایی
409.5K
شب_هفتم_محرم ▪️نوحه شب هفتم محرم پاره پاره شد حنجر اصغر داغ او بنشست بر دل مادر این گل باغ خدایی روی دستم شد فدایی ای علی جان ای علی جان... هم تلظی کرد هم تکلم کرد تا نگریم من او تبسم کرد این گل باغ خدایی روی دستم شد فدایی ای علی جان ای علی جان... طفل عطشانم از نفس افتاد آخرین یارم تشنه لب جان داد این گل باغ خدایی روی دستم شد فدایی ای علی جان ای علی جان... با چه حالی در خیمه برگردم از دل زینب با خبر گردم این گل باغ خدایی روی دستم شد فدایی ای علی جان ای علی جان... شد ز خون گلگون ماه روی او تا که تیر آمد بر گلوی او این گل باغ خدایی روی دستم شد فدایی ای علی جان ای علی جان... من دلم دارد آه عالمگیر او جدا از تن شد سرش با تیر این گل باغ خدایی روی دستم شد فدایی ای علی جان ای علی جان... در حرم طفلان بی قرار او می کشد مادر انتظار او این گل باغ خدایی روی دستم شد فدایی ای علی جان ای علی جان... آخرین یار باوفای من گشته قربانی در منای من این گل باغ خدایی روی دستم شد فدایی ای علی جان ای علی جان... با چه دل راه خیمه را پویم چه جوابی بر مادرش گویم این گل باغ خدایی روی دستم شد فدایی ای علی جان ای علی جان... ✍محمد نعیمی
🔸من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم 🔸صبحم زستاره‌ی سحرم دست کشیدم زبانحال آقامون ابی عبدالله 🔸از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست 🔸با داغ علی از جگرم دست کشیدم شاعر: سیدرضاموید داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیر کرد... نمیدونم جوان دارید یا نه... الهی کسی داغ جوانش رو نبینه... میدونی بالاترین لذت پدر و مادر در دنیا چیه... بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده... با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن... جوون بشه... درمقابلشون راه بره... وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند... اما سخت ترین لحظه هم.. برا همچین پدر و مادری زمانیه که.. داغ جوانشون رو ببینند.. قربان غریبیت برم حسین.. داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد.. قرآن کریم میفرماید: یعقوب نبی میدونست پسرش زنده است.. میدونست یوسفش سالمه.. بلاخره هم به یوسفش رسید.. اما در فراغ فرزندش آنقدر گریه کرد چشماش نابینا شد... جانها فدای ابی عبدالله.. جانها فدای جوان ابی عبدالله.. شهزاده علی اکبر.. اومد کنار ابی عبدالله صدا زد: بابا اجازه میدان بده.. حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم.. میخوای بری برو بابا.. اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم.. 🔸من نگویم مرو ای ماه برو 🔸لیک قدری ببرم راه برو بذار برای بار آخر. قد و بالات رو نگاه کنم علی جان.. 🔸برو میدان ولی آهسته برو 🔸دیدن عمه ی دل خسته برو تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان.. همه از خیمه بیرون اومدند.. دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن.. لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه هی صدا میزدنند: إرحَم غُربَتَنا به غربت ما رحم کن علی وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک انقده برا جنگیدن عجله نکن.. آخه ما طاقت دوریت رو نداریم.. دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان.. بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد: رهاش کنید... فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست.. هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان.. اما چه رفتنی.. دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه.. تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش.. 🔸گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم جوانم علی... 🔸نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم صدا زد: خدایا تو شاهد باش.. فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم.. رفت به سمت میدان.. یا صاحب الزمان.. جنگ نمایانی کرد.. خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد.. برگشت صدا زد بابا.. يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي بابا دارم از تشنگی میمیرم.. فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام ابی عبدالله به گریه افتاد.. فرمود عزیز دلم.. علی جان طاقت بیار بابا.. خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی.. برگشت به سمت میدان... طولی نکشید.. صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه.. بابا به دادم برس.. افتاد روی اسب.. بعضی مقاتل نوشتند.. مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط قلب لشگر دشمن.. چه کردند با علی اکبر.. حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله.. دور تا دور علی اکبر رو گرفتند.. تصور کن... یکی با شمشیر میزنه... یکی با نیزه میزنه... یکی با سنگ میزنه... فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند.. ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش.. ولی دیگه پاها رمق نداره.. (فجلس علی التراب) روی زمین نشست.. دید جوونش رو قطعه قطعه کردند.. 🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی 🔸زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم خدایا حالا حسین چکار کنه.. سر جوانش رو به دامن گرفته.. هی صدا میزنه.. ولدی علی.. دید جواب نمیده.. دوباره صداش زد.. ولدی علی.. علی جواب نمیده.. دلش طاقت نیاورد.. سر رو به سینه چسباند دلش طاقت نیاورد. یدفعه دیدند.. وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه ِ ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند.. هی صدا میزنه. عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان بابا.. اُف بر این دنیا بعد از تو علی.. 🔸سپه كوفه و شام استاده 🔸به تماشاى شه و شهزاده 🔸شه روی نعش پسر افتاده 🔸همه گفتند حسین جان داده حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره.. هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره.. یه نگاه به سمت خیمه ها.. 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر در خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بر در خیمه رسانم -