eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
336 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•نور حریم ثارالله.... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── نور حریم ثارالله دوم کریم آل الله شیرِ علی ولی الله خیبرشکن به خیبر رفت به خیبر رفت کرّار شد مکرّر رفت مکرّر رفت سمت حراء پیمبر رفت پیمبر رفت مَستان خمار خم گیسوت مردان قسم خورده به بازوت میدان زمین‌گیر ز نیروت اِیوان نجف طاق دو ابروت خُلِقَ الاکبر مِن تُراب علی قابض الارواح در رکاب علی آمده عکس بدون قاب علی اثبات صحت آیات اول مجاهد سادات شور مطنطن هیهات تکبیر زد چه تکبیری چه تکبیری شمشیر زد چه شمشیری چه شمشیری چه جبهه ای چه تصویری چه تصویری تکثیر وجوه علی آمد گفتند که روح علی آمد هرچند عطش برده رمق را با فَرّ و شکوهِ علی آمد فارسُ الهَیجا تکسوار علی وارث کل اقتدار علی بین مشتاقان، یادگار علی مرد مردانِ دوستدار علی صوت اظهار افتخار علی از نجف آمد از مزار علی آمده فخر همه تبار علی در جبهه گرچه عطشانی چون صاعقه نمایانی حقّا که مرد میدانی پر ولوله سماوات شد با جلوه ات عدو مات شد خصم خدا مجازات شد پیغمبر و حیدر ثانی بعد از حسین رهبر ثانی تا دوره ات نکردن ای کاش خود را به خیمه برسانی میر و سردار و جان نثارِ حسین بی نیام آمد ذوالفِقارِ حسین با ابوفاضل طلایه دارِ حسین دارد به هر نفس شاه آه ! مانده سواره در راه آه! ذکر حرم شده آه آه ! طوفان شده چه طوفانی چه رزمی و چه میدانی خیمه پر از پریشانی بابا قسم داده خدا را تا جمع کند آینه ها را آنقدر سراسیمه رسیده با خویش نیاورده عبا را احتضار تو انکسار حسین ارباً اربایی در کنار حسین در کنارت شد تمام کار حسین .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•میگیرم از چشمام.... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── میگیرم از چشمام اشکا رو می‌بینم مرگ رؤیاها رو راهی کردم از زیر قرآن علی و زهرا و طاها رو زینب ببین این قد و بالا رو بیا ببین این سرو رعنا رو «جانم علی اکبر جانم جانم...» می‌بینم تشدید گردباد و دیدم کلاهخودش افتاد و پراکنده کرده این گردباد برگای این سرو آزاد و زینب ببین آوار طوفان و این تقطیع آیات قرآن و خزون پر از گلبرگ و برگ و این فواره های خون افشان و تو ثواب ذبحش شرکت دادن هر نیزه و شمشیر و پیکان و تو اردوی دشمن برپا کردن مهمونیِ تیغای بُرّان و زینب ببین عین جدّش حیدر فرق نوه ی شاه مردان و «جانم علی اکبر جانم جانم...» وقتی که سرخ شد جَعد مشکین بی تعادل شد بالای زین پر تلاطم شد موج گیسوش شمشیرا میرفت بالا پایین حالا چجوری آیاتش رو پیدا کنم از خاکِ خونین عبا بیارید گلبرگ بردارید اینجا توی میدون گلریزونه حال منو بابا کی میدونه جیگرمو داغت میسوزونه عبا بیارید گلبرگ بردارید اینجا توی میدون گلریزونه میوه ی دلم افتاد از شاخه جوون رشیدم غرق خونه عبا بیارید گلبرگ بردارید اینجا توی میدون گلریزونه بابا این جسم ارباً اربا رو چجوری به خیمه برگردونه چجوری گلبرگاتو از رو خاک پیدا کنه چشمی که گریونه چجوری اگه پیداشون کردم بردارم با دستی که لرزونه عبا بیارید گلبرگ بردارید اینجا توی میدون گلریزونه می‌خوام برم دنبال گلبرگات ولی دیگه زانوهام بی جونه عبا بیارید گلبرگ بردارید اینجا توی میدون گلریزونه از تنِ پراکنده ات اعضایی برا همیشه جا می‌مونه عبا بیارید گلبرگ بردارید اینجا توی میدون گلریزونه .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•میگیرم از چشمام.... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── میگیرم از چشمام اشکا رو می‌بینم مرگ رؤیاها رو راهی کردم از زیر قرآن علی و زهرا و طاها رو زینب ببین این قد و بالا رو بیا ببین این سرو رعنا رو «جانم علی اکبر جانم جانم...» می‌بینم تشدید گردباد و دیدم کلاهخودش افتاد و پراکنده کرده این گردباد برگای این سرو آزاد و زینب ببین آوار طوفان و این تقطیع آیات قرآن و خزون پر از گلبرگ و برگ و این فواره های خون افشان و تو ثواب ذبحش شرکت دادن هر نیزه و شمشیر و پیکان و تو اردوی دشمن برپا کردن مهمونیِ تیغای بُرّان و زینب ببین عین جدّش حیدر فرق نوه ی شاه مردان و «جانم علی اکبر جانم جانم...» وقتی که سرخ شد جَعد مشکین بی تعادل شد بالای زین پر تلاطم شد موج گیسوش شمشیرا میرفت بالا پایین حالا چجوری آیاتش رو پیدا کنم از خاکِ خونین عبا بیارید گلبرگ بردارید اینجا توی میدون گلریزونه حال منو بابا کی میدونه جیگرمو داغت میسوزونه عبا بیارید گلبرگ بردارید اینجا توی میدون گلریزونه میوه ی دلم افتاد از شاخه جوون رشیدم غرق خونه عبا بیارید گلبرگ بردارید اینجا توی میدون گلریزونه بابا این جسم ارباً اربا رو چجوری به خیمه برگردونه چجوری گلبرگاتو از رو خاک پیدا کنه چشمی که گریونه چجوری اگه پیداشون کردم بردارم با دستی که لرزونه عبا بیارید گلبرگ بردارید اینجا توی میدون گلریزونه می‌خوام برم دنبال گلبرگات ولی دیگه زانوهام بی جونه عبا بیارید گلبرگ بردارید اینجا توی میدون گلریزونه از تنِ پراکنده ات اعضایی برا همیشه جا می‌مونه عبا بیارید گلبرگ بردارید اینجا توی میدون گلریزونه .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
Mahmoud Karimi - Muharram 1402 Shab 8 - 5.mp3
6.41M
|⇦•جانم علی اکبر... حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── جانم علی اکبر جانم علی اکبر خَلقاً و خُلقاً مثل پیغمبر علی اکبر «حسین..» مثل علی در جنگ؛ مثل علی در جنگ بوده برابر با دو صد لشکر علی اکبر «حسین..» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
. |⇦•چقدر پخشی تو‌میدون... حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی ●━━━━━━─────── چقدر پخشی تو میدون پر از تو شده صحرا میام روی زانوهام، کنارِ تنت بابا جمعت میکنم از خاک دارم مرگ رو میبینم یه تیکه کمه بازم چرا هر چی میچینم چشمه،چشمه پر دهنه عزیزدلم با خون گلوت حسرت موندم برای دل منِ پیره مرد یه بابا بگو ترسم اینه که توی حرم رقیه با تو بشه روبرو ولدی ،ولدی، ولدی *فرمود: "اولادُنا اکبادُنا" بچه های ما جگر ما هستن ..هی می گفت: جیگرم..* ای واویلا پر از تو شده علی همه جا خدا چه کنم؟ آه! میریزه تن پسرم هی از روی این عبا چه کنم ؟ هی میخندن به گریه ی من باید توی این صدا چه کنم؟ ای واویلا.. علی پسرم به خاطر من تو زنده بمون عمه ات اومد بَده بخدا به جون بابا پاشو علی جون دارن اینجا ما رو میکشن با زخمهای تو با زخم زبون «حسین...» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•از جام‌ نگاه تو.. حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی ●━━━━━━─────── از جام نگاه تو میجوشه شراب عشق محو روی ماهت ای هر لحظه جناب عشق ستاره ی شب حرمی ،ترانه ی لبِ حرمی دوای هر شب حرمی، تو مولای جوون میوفته تا که عکس چشات تو چشمهای رقیه سادات میاد میشینه روی پاهات ،ای جانم بهتون سر تا پا علی پر از گل و جوونه ای بارون لطیف و پاک عاشقونه ای سرسبزی مثل حضور سبز مادرم آرومی علی شبیه جدّ اطهرم نفس میده بهم نفسات بابام رو میبینم تو چشات دلم خوشه به قدّ و بالات ای نور سحرم علی ،علی،ولدی *خیلی علی اکبرش رو دوست داشت یه پیر غلام میگفت: شب عاشورا دید باباش افتاده دنبالش گفت: بابا من خجالت میکشم.. گفت: دست خودم نیست دلم دنبالت میاد علی اکبرم..* بالهای سفیدت و واکردی به راه عشق حالا پشت رفتنت بارون نگاه عشق بری با این حرم چه کنم با چشمهای ترم چه کنم با اخم دخترم چه کنم،ای وایِ دلم بی تو دل حرم میگیره شادی به دست غم اسیره رقیه رو نگو میمیره ای وایِ دلم دل شوره میگه داره میگیره جونمو این رفتن علی بُرید و برد امون مو میبوسید بابا عبام و روی شونه هام میبوسم تو رو آروم آروم پی ات میام میری ولی دلم باهاته نبودنت غم باباته دلِ شکسته زیر پاته ای روحِ حرم خدا ببین حرومیا رو نگاهِ شوم شامی ها رو تو دشمنها برو بیا رو آه ای پسرم! علی علی، ولدی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•من باورم نمیشه.‌..‌ علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی ●━━━━━━─────── من باورم نمیشه علی جان تنها بمونم یعنی واسه همیشه بری تو ای مهربونم صد تیکه مثل شیشه من، باورم نمیشه با پر زدن پرستوی مهاجرِ من میبری دلم رو تو همه حاصلم رو تا چشاتو وا میکنی بخاطر من دنیا بدون چشمات تاریک و سوت و کوره پیشت شکستم از غم، راهِ حرم چه دوره از تو نمونده باقی عزیزم ساقه نه ریشه هی قِطعه پیش قِطعه میذارم، اما نمیشه این قطعه آخریشه، نه! این که تن نمیشه نه! این دل و ویرون مکن با این جدایی میسوزه وجودم، آه! همه تار و پودم با روی تو داره همش حال و هوایی بابا برات بمیره، خونت رو خاکِ صحرا از بس شکسته پهلوت پیچیده بوی زهراست .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
🔸من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم 🔸صبحم زستاره‌ی سحرم دست کشیدم زبانحال آقامون ابی عبدالله 🔸از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست 🔸با داغ علی از جگرم دست کشیدم شاعر: سیدرضاموید داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیر کرد... نمیدونم جوان دارید یا نه... الهی کسی داغ جوانش رو نبینه... میدونی بالاترین لذت پدر و مادر در دنیا چیه... بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده... با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن... جوون بشه... درمقابلشون راه بره... وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند... اما سخت ترین لحظه هم.. برا همچین پدر و مادری زمانیه که.. داغ جوانشون رو ببینند.. قربان غریبیت برم حسین.. داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد.. قرآن کریم میفرماید: یعقوب نبی میدونست پسرش زنده است.. میدونست یوسفش سالمه.. بلاخره هم به یوسفش رسید.. اما در فراغ فرزندش آنقدر گریه کرد چشماش نابینا شد... جانها فدای ابی عبدالله.. جانها فدای جوان ابی عبدالله.. شهزاده علی اکبر.. اومد کنار ابی عبدالله صدا زد: بابا اجازه میدان بده.. حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم.. میخوای بری برو بابا.. اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم.. 🔸من نگویم مرو ای ماه برو 🔸لیک قدری ببرم راه برو بذار برای بار آخر. قد و بالات رو نگاه کنم علی جان.. 🔸برو میدان ولی آهسته برو 🔸دیدن عمه ی دل خسته برو تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان.. همه از خیمه بیرون اومدند.. دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن.. لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه هی صدا میزدنند: إرحَم غُربَتَنا به غربت ما رحم کن علی وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک انقده برا جنگیدن عجله نکن.. آخه ما طاقت دوریت رو نداریم.. دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان.. بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد: رهاش کنید... فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست.. هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان.. اما چه رفتنی.. دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه.. تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش.. 🔸گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم جوانم علی... 🔸نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم صدا زد: خدایا تو شاهد باش.. فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم.. رفت به سمت میدان.. یا صاحب الزمان.. جنگ نمایانی کرد.. خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد.. برگشت صدا زد بابا.. يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي بابا دارم از تشنگی میمیرم.. فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام ابی عبدالله به گریه افتاد.. فرمود عزیز دلم.. علی جان طاقت بیار بابا.. خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی.. برگشت به سمت میدان... طولی نکشید.. صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه.. بابا به دادم برس.. افتاد روی اسب.. بعضی مقاتل نوشتند.. مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط قلب لشگر دشمن.. چه کردند با علی اکبر.. حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله.. دور تا دور علی اکبر رو گرفتند.. تصور کن... یکی با شمشیر میزنه... یکی با نیزه میزنه... یکی با سنگ میزنه... فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند.. ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش.. ولی دیگه پاها رمق نداره.. (فجلس علی التراب) روی زمین نشست.. دید جوونش رو قطعه قطعه کردند.. 🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی 🔸زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم خدایا حالا حسین چکار کنه.. سر جوانش رو به دامن گرفته.. هی صدا میزنه.. ولدی علی.. دید جواب نمیده.. دوباره صداش زد.. ولدی علی.. علی جواب نمیده.. دلش طاقت نیاورد.. سر رو به سینه چسباند دلش طاقت نیاورد. یدفعه دیدند.. وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه ِ ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند.. هی صدا میزنه. عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان بابا.. اُف بر این دنیا بعد از تو علی.. 🔸سپه كوفه و شام استاده 🔸به تماشاى شه و شهزاده 🔸شه روی نعش پسر افتاده 🔸همه گفتند حسین جان داده حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره.. هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره.. یه نگاه به سمت خیمه ها.. 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر در خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بر در خیمه رسانم -
|⇦•پاشو‌ مؤذن حرم.... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ پاشو موذن حرم یک سری به حرم بزن جلو حرم قدم بزن وقت اذونه دم بزن پاشو ببین رقیه خواهرت برای ما دست تکون میده تو رو به من نشون میده پاشو که داره جون میده رسید حسین چجوری؟ تا جسم علی دوید حسین اون آخرا خودش رو روی زمین میکشید واسه تنهایی بابا پاشو کاری کن عزیزم نمیتونم بی تو پاشم منو یاری کن عزیزم منه پیرمرد که هیچ چی زینبو به کی سپردی؟ همه جا بوی تو میاد مگه چند تا زخم خوردی؟
و توسل به حضرت علی اکبرعلیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ یاس باغ امام را چیدند اشک چَشم حسین را دیدند آی مردم! بلند گریه کنید که به آقا بلند خندیدند... حسین تنِ، علی رو جمع کرده قدش خمه چشاش پر از درده حیرونه که چجوری برگرده پاشو بیا با هم بریم خیمه «علی پاشو..علی پاشو..» داری می‌بینی روبروت میخوای بگی بابا ولی بسته شده راه گلوت بلند شو...عزیزم....! با گوشه ی عبا دارم خونو میگیرم از لبت *دلش آروم نشد" وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ.." صورت به صورت جوانش گذاشت... ای حسیین...* با گوشه ی عبا دارم، خونو میگیرم از لبت پاشو یه کاری کن علی، رسیده عمه زینبت بلند شو...عزیزم...! *راوی میگه یه وقت خواهرش از خیمه ها بیرون آمد"کَاَنَّهَاالشَّمسُ الطّالِعَه"می دوید سمت قتلگاه..."و هی تُنادی! یابن اخاه..." وای علی اکبرم نور دو دیدهٔ ترم... "وا ثمرةَ فؤاداه ! " ای میوه دلم! " وا اُخَیّاه وابن اُخَیّاه،فَجائَت الیه،فَاَکَبَّت الیه"اومد خودشو رو این بدن پاره پاره انداخت. امامه...لنگر این دنیاست..."فَاَخَذَها الحُسَین"خواهر رو بلند کرد.زیر بازوهاشو گرفت..‌"وَ رَدَّها الی الخَیمَه..."خواهر رو بر گردوند سمت خیمه ها..."فَاَقبَل الیه فِتیانِه،اِحمَلوا اَخاکم"همینجور که بالای سر جوونش ایستاده بود.حسین رو کرد سمت خیمه ها هنوز بنی هاشم هستن صدا زد" يا فُتْيانَ بَنِي هاشِم" آی جوونای بنی هاشم" اِحمَلوا اَخاکم"این راوی که این صحنه رو نوشت،گفت:حسین رو کرد سمت خیمه ها وقتی خواهر رو برگردوند،خودش که نرفت‌...زینب رو تنها فرستاد...گفت:زینب جان! برگرد..* *این صحنه رو نوشت که زینب از خیمه ها بیرون آمد.ساعتی نگذشت.دوباره نوشت، گفت یادمم نمیره.."واللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ تَنْدُبُ الْحُسَيْنَ..." دختر علی از خیمه ها بیرون آمد"وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ"میگه زینب با یه صدای حزین و قلب خسته ای شروع کرد ناله کردن... همه دست کشیدن...قاتل بلند شد، نگاه کرد...میدان سکوتِ مطلق شد...زینب شروع کرد حرف زدن،همه شروع کردند گریه کردن...عمر سعد گریه میکرد،سنان و خولی گریه می کردند.مگه چی میگفت؟صدا میزد.."وامحمداه! هذا حسين بالعراء، مرمل بالدماء، مقطع‏ الأعضاء و بناتك سبايا إلى الله المشتكى..."* «این کشته ی فتاده به هامون حسین توست» با یا علی بلند شو باباجون به خیمه‌ها از وسط میدون هرجوری هست عمه رو برگردون گریز روضه رفته اونجا که می‌بینه زینب تن صد چاکه حسینو، بی کفن روی خاکه برای اون لحظه ای که بابا کنار جوونش ایستاده بود.ب ای اون لحظه ی غربت دستت رو بلند کن.. «سیدنا الغریب حسین جانم....» : محمد رسولی نغمه پرداز: مهدی زنگ
خدایا شبِ جوان ابی عبدالله ست. جوانهای ما مایه ی آرزو و دلخوشیه ما و باقیات و صالحات ما هستند اگر ‏عاقبت بخیر بشوند. خدایا به آبروی شهزاده علی اکبر علیه السلام جوانهای مارا همه ی لحظاتشان را ،سر سفره ی جوان ‏ابی عبدالله مبدّل به عاقبت بخیری بگردان. ‏ چه جوانی را دارد راهیِ میدان می کند ؟ جوانی که هم خود ابی عبدالله این تعبیر را در موردش دارند ، هم ‏تعبیری است از عمر سعد درمورد علی اکبر، که کُنّا اِذَا اشتَقناء بِرَسولِ الله نَظَرنا إلیٰ وَجهِ عَلی هروقت ما دلمان ‏برای پیغمبر تنگ می شد نگاه به چهره ی علی اکبر می کردیم. این تعبیر امام حسین است. حسین کیست؟ ‏ ابی عبدالله خودش وقتی تو بغل فاطمه قرار می گرفت ، صدیقه ی طاهره وقتی با حسین بازی می کرد، لالاییش ‏این بود حسین را بالا می انداخت می فرمود: انتَ شبیهٌ بِنَبی لَستَ شَبیهٌ بِعَلی یعنی خودِ حسین اَشبَهُ النّاس ‏برسول الله است ، اما همین حسین می گوید ما دلمان برای پیغمبر که تنگ میشد به علی نگاه می کردیم. الله ‏اکبر از این وجهُ الله و وجه رسول الله چی درست کردند که تمام صورت شد لخته ی خون. فهمیدی چی ‏گفتم؟ ‏ مرحوم علامه ی دربندی رضوان الله تعالی علیه ، به مقتل علی اکبر که رسید دارد داره مقتل می نویسد ، رسید به ‏این تعبیر و حَمَلَهُ الجَواد إلی مُعَسکـَرِ الاَعداء یعنی مرکب این آقا ، این آقا را عوض اینکه به خیمه ها ‏برگردانداشتباهی برد وسط لشکر دشمن. این عبارت را نوشت بعد نشست با خودش فکر کرد چطور میشود ‏که مرکب، آنهم مرکب عربی، که بهش میگفتند فارِس ، راکبش را اشتباهی ببرد تو لشکر دشمن.‏ ‏ احتمال اول : نوشت که وقتی شمشیر به فرقش زدند خون فرق مقدس آمد، ریخت روی چشم مرکب. ‏ مرکب راه را گم کرد . قانع نشد . ‏... احتمال دوم: وقتی شمشیر به فرق مبارکش زدند علی اکبر نتوانست مستقر روی مرکب بماند لذا افتاد روی گردن ‏مرکب ، دستهایش را دور سر و چشمان مرکب انداخت ، مرکب جلویش را ندید اشتباهی رفت توی لشکر. ‏ بازهم قانع نشد. ‏ آنقدر نوشت خوابش برد در عالم رویا صدیقه ی طاهره را زیارت کرد ، روضه ی علی اکبر به روضه ی ‏حضرت زهرا گره خورده . جوانها باید حقش را امشب ادا کنند. بی بی دو عالم فرمود دربندی، تا اینجا نوشتی ‏، از اینجا به بعدش را از زبان منِ زهرا بنویس.... فَحَمَلهُ الجواد إلی مُعَسکـَرِ الاَعدا تا اینجایش را نوشتی بقیه ‏اش را من میگویم بنویس. همینکه مرکب رفت وسط لشکر دشمن فَقَطَّعوه بِسُیوفٍ إرباً إربا . ... مرحبا به تو گریه کن . دیگر چیزی نمانده سفره ی دهه جمع بشود ها. حنجره ت را خرج ابی عبدالله کن. ‏ تماشاچی ها افتادن علی اکبر را داشتند می دیدند. تا خورد روی زمین صدا زد اَبَه علیک َ مِنِّی السّلام ابی ‏عبدالله آمد اما چه آمدنی؟ نوشتند هفت قدم روی زانوهایش دارد میرود. بعضی ها نوشتند هنوز از مرکب ‏پیاده نشده بود دیدند حسین رو زین مرکب هفت مرتبه بلند شد و نشست. هی میگوید « وَلَدی علی ... » الله ‏اکبر چه خبر شده؟ تا رسید کنار مقتل علی اکبر ، نوشتند تا اینجا صدای گریه هایش را کسی نشنیده بود ‏ فَبَکیٰ بُکاءً عَالیا اگر میخواهی سنخیت پیدا کنی ، یعنی تو روضه ی علی اکبر بلند بلند گریه کنی. ‏ نشست روی خاکها دلش آرام نشد. فَوَضَعَ خدَّهُ علی خَدِّه آنقدر معطل شد لشکر خوشحال شدند گفتند با ‏یک تیر دونشان زدیم. هم پسر را زدیم هم پدر را زمینگیر کردیم. صورت رو صورت جوانش است. یک وقت ‏دید صدای ناموسش زینب دارد می آید . یا صاحب الزمان.... چشمی نباشد امشب گریه نکرده باشد ها. راوی ‏میگوید دیدم یک خانوم بلند قامت هی زمین میخورد و بلند میشود. هی میگوید «یا أُخَیّاه وَ ابنَ أُخیّاه » یعنی اول ‏نگران حال حسین است تا زینب آمد وسط میدان ، ابی عبدالله بدن جوانش را رها کرد. نمیخواهد خاطره ی ‏مدینه تکرار بشود. یکبار ناموسش بین نامحرم ها گیر افتاده بس است. چه کرد؟ زیر بغل خواهر را خودش ‏گرفت ، وَ رَدَّها إلی الفُسطاط خواهر را خودش به خیمه ها رساند .‏ آماده ای بگویم یا نه؟ آقاجان یک لحظه آمدن ناموست رو بین نامحرم طاقت نیاوردی، پس کجا بودی مجلس ‏یزید ؟ وَ عَلیها اَرذَلُ ثیابٍ... دست خواهرت را به طنابی بسته بودند، دلقکها و نامحرمها داشتند شادی ‏میکردند. ‏ های حسین..... ‏ ‏ ‏ ==================== ✍متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
4_685064536595628146.mp3
3.32M
▪️بی شک گدای خانه ات، آقا شود حسین ▪️هر قطره زود ، پیش تو دریا شود حسین ▪️فیض گدایی تو به هر کس نمی رسد ▪️باید که زیر نامه اش امضا شود حسین ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
روضه علی اکبر میرزا.mp3
6.72M
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَوَّلَ قَتِيلٍ مِنْ نَسْلِ خَيْرِ سَلِيلٍ مِنْ سُلَالَةِ إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلِ ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَوَّلَ قَتِيلٍ مِنْ نَسْلِ خَيْرِ سَلِيلٍ مِنْ سُلَالَةِ إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلِ نگاه پدر به پسر چند جوره اما نگاه ابی عبدالله به جوانش با همه نگاه ها متفاوت بود فنَظَر إلیه نَظْرَةً آیِسٍ خیره خیره به جوانش نگاه می کرد اما چه نگاه کردنی مأیوس بود علی زنده برگرده ▪️تو ارباً اربا بدنی ، من ارباً اربا جگرم ▪️جون بابا یه بار دیگه منو صدا کن پسرم بعضیا نوشتند ابی عبدالله روی همون مرکب ، هفت مرتبه با صدای بلند فَصاحَ الحسین ولدی علی .. .. حسین ..... صلّی الله علیک یا ابا عبدالله ▪️نمک زندگی من پسرم بود ولی ▪️نمک زندگی ام را به زمین پاشیدند ▪️آمدم جمع کنم .. یا صاحب الزمان ▪️آمدم جمع کنم زندگی ام را از خاک ▪️دست جمعی به من و گشتن من خندیدند آی حسین..... بأبی المستضعفُ الغریب یا أباعبدالله ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
السلام علیک یا اباعبدالله آنقده بالا سر جوانش علی اکبر زمین گیر سد هر چی زینب توخیمه منتظر شد دید داداش برنگشت یالَلعجب ... نکنه حسینمم زمین گیر کردند راوی میگه دیدم یه خانم رشیده پابرهنه از خیمه ها داره میاد هی میگه وَا اُخَیّاه وَ ابنُ اُخَیّاه یعنی اول نگران حال حسینه، افتان و خیزان داره میاد، پرسیدم این بانو کیه، گفتند هٰذِه زَینَب همه دارند زمین گیری حسینو میبینند، نفس دیگه نمیتونه بزنه، اما تا صدای نفس زدن زینبو شنید بدن علی اکبر رو رها کرد وَ رَدَّهٰا إلَی الفُسطاط بی مقدمه و بی معطلی زیر بغل خواهر رو گرفت بلافاصله به خیمه ها برگرداند آخه یه بار بچه بود یادش آمد مادراش بین نامحرما زمین گیر شد نمیخاد دیگه این خاطره تکرار بشه زینب رو خودش برگرداند میخام بگم‌ حسین جان ، قربون این غیرتت، کجا بودی عصر روز یازدهم ، همه نامحرما دورش حلقه زده بودند یه نگاه کرد فرمود اَما تَستَحیُون.... مگه حیا نمیکنید من دختر پیغمبرم.... حسین... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
4_5830462952368507470.mp3
12.47M
▪️درد بسیار و به دنبال دواییم هنوز ▪️چشم بر دست طبیبی به نواییم هنوز ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
▪️درد بسیار و به دنبال دواییم هنوز ▪️چشم بر دست طبیبی به نواییم هنوز ▪️آبرو دار بود هر که شود سائل یار ▪️با همه فقر خریدار بلاییم هنوز ▪️بارها توبه شکستیم ،به ما فرصت داد ▪️پُر خطاییم و به دنبال عطاییم هنوز ▪️تا کنون گر به غم یار ارادت مندیم ▪️همه مدیون امام و شهداییم هنوز ▪️عمر رفت و دل ما زائر شش گوشه نشد... معلوم نیست دیگه زنده باشیم و حرمش رو ببینیم ▪️عمر رفت و دل ما زائر شش گوشه نشد ▪️به خدا در هوس کرب و بلاییم هنوز یابن الحسن... روز هشتم آقات صدا بزن یابن الحسن... السَّلامُ علی ساکن کربلاء السَّلامُ علی من جَعَلَ الله الشِّفاء فی تربته و مَنِ الاجابةُ تحتَ قُبَّتِه السَّلامُ عَلَى الاعضاءِ الْمُقَطَّعاتِ السَّلامُ عَلَى الاَجسادِ العاریات روز جوان ابی عبدالله ست السَّلامُ عَلیٰ علیٍ الکبیر چه کردند با علی اکبرش که دیگه ابی عبدالله نتونست بدنش رو بیاره به خیمه ها امروز همه جوون ها حسین رو کمک کنند با چه شوقی ،با چه احترامی ، اهل خیمه علی رو راهی میدان کردند ▪️بیایید ای جوانان.... ▪️بیایید ای جوانان ▪️گلاب آرید و قرآن ▪️که اکبر می رود به میدان ▪️بیایید ای ....(تو هم نوحه خون شو) ▪️بیایید ای جوانان ▪️گلاب آرید و قرآن ▪️که اکبر می رود به میدان اما چیزی نگذشت همین ابی عبدالله صدا زد ▪️جوانان بنی هاشم بیایید(۲) ▪️علی را بر در خیمه رسانید ▪️خدا داند که من طاقت ندارم... هفت قدم مونده بود برسه به بدن دیدند حسین خودش رو از روی مرکب انداخت زمین، فَنادیٰ بِاَعلیٰ صَوتِه وا وَلَدا وا عَلیا هفت مرتبه هی صدا میزد وَلَدِی عَلی حسین.... ▪️با سر نیزه تنت را چه به هم ریخته اند علی جانم ▪️ ذره ذره بدنت را چه به هم ریخته اند ▪️عمه ات آمده تا دست به معجر نبرند ▪️یوسفم پیرهنت را چه به هم ریخته اند حسین.... ▪️تا به حالا نشده بود جوابم ندهی ▪️وای بر من دهنت را چه به هم ریخته اند صلی الله علیک یا اباعبدالله دست گداییت رو بیار بالا به جوان ابی عبدالله به محاسن سفید ابی عبدالله و به اون گریه های بلند بلند امام حسین الهی العفو.... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
|⇦•نوحه یعنی بانگ‌ اذان.. و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ عاشق اهل البیتیم در پناه قرآنیم در سپاه موعود و در سپاه قرآنیم خط به خط ما بی تاب آیه های قرآنیم جان فدای مولا و جان فدای قرآنیم حسین بین کربلا قرآن خونده تو شب عاشورا قرآن خونده حتی زیر دست و پا قرآن خونده سرش به روی نیزه ها قرآن خونده «حسین ای جانم حسین ای جانم» ما به فردا ها خوش بین، با امید قرآنیم حال اگر لازم باشد ما شهید قرآنیم ما همیشه مؤمن بر وعده های قرآنیم جان فدای مولا و جان فدای قرآنیم مولا هم برا همه قرآن خونده کوچه به کوچه فاطمه قرآن خونده سقا تو راه علقمه قرآن خونده زینب توی همهمه قرآن خونده «حسین ای جانم حسین ای جانم» دل بی تاب اومده چشم پر از آب اومده اومده ماه عزا لشکر ارباب اومده لشکر مشکی پوشان سینه زنای ارباب شب همه شب میخونن نوحه برای ارباب جان آقا، سنه قوربان آقا سید العطشان آقا، جان آقا نوحه یعنی: شیوَنِ زنجیر عزادار نوحه یعنی: زمزمه ی مردم بازار به پرچم و بِیرَق علی الدوام، درودِ ما سلامِ ما به نوحه خوانانِ قدیمیِ محله ها سلام ما «آه یا حسین مظلوم..» نوحه یعنی: صوت دل انگیز پیمبر نوحه یعنی: بانگ اذان علی اکبر ترنُّمِ اشکِ، مُخدَّرات، به دامنش نشسته است ز خشکیِ لب های تشنه اش، دل حسین شکسته است «آه یا حسین مظلوم..» بارالها! خم شدم از داغ جوانم من چگونه تا حرم او را برسانم هر طرف صحرا ز جسم او شقایقی شکفته است در دل خاک و خون عزیز من چه عاشقانه خفته است «آه یا حسین مظلوم..» جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم «جانم حسین جانم حسین..» سِرِّ نِی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود ممدوحه ی پروردگار ای نایب صاحب ذوالفقار اسطوره ی صبر و وِقار ای بهترین اسوه ی روزگار ای قله ی تا ابد استوار به نام بلندت حماسه سرودیم اگر تو نبودی حسینی نبودیم سِرِّ نِی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود ای بانوی با افتخار ای مظهر عزت و اقتدار در کربلا، آیینه دار ایثار تو قصه ی ماندگار آرامش هر دل بی قرار نماز شبت بود که گرم سُجودیم اگر تو نبودی حسینی نبودیم آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
|⇦•بخوان علی اکبر... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بخوان به گوش سحر ها اذان علی اکبر بخوان دوباره برایم بخوان علی اکبر لبِ ترک ترکت را به هم بزن اما تکان نخور که نپاشد جهان علی اکبر به دست غصه نده چِشمِ دخترانم را تمام دلخوشیِ کاروان علی اکبر ببین که تیرِ فِراقت نشسته بر جگرم ببین قدم ز غمت شد کمان علی اکبر عصای پیری بابا مقابلم نشِکن توان بده به منِ ناتوان علی اکبر کنار جسمِ تو رسم جهان عوض شده ست نشسته پیر کنار جوان علی اکبر مسیح زندگی ام روی خاک افتاده ست عجیب نیست شدم نیمه جان علی اکبر بریده گریه امانِ مرا کنار تنت میانِ هلهله ها الامان علی اکبر اگر چه پهلوی تو یاد مادر افتادم شکسته کوفه سرت را چُنان علی اکبر ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
|⇦•ای عشق... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ای عشق چه زیبایی ای مرد چه تنهایی گریه کنِ حلقه ی اشکت، باران سینه زنِ دسته ی عشقت، طوفان موج عزای تو خروشان مقصدِ عالم، ای شاهِ جوانمرد با دلِ زهرا داغ تو چه ها کرد «سَیِّدَالعطشان، ارباب غریبم» تاب و توانم رفت فریاد، جوانم رفت جانِ حرم روی زمین است یا رب جانِ من از ماتمِ اکبر بر لب آمده به معرکه زینب دلبرِ لیلا خوش، غیرت بابا آمده عمّه با معجر زهرا «سَیِّدَالعطشان، ارباب غریبم» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
|⇦•جوون رعنای حسین.. و توسل به حضرت علی اکبرعلیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ برا خدافظی همه،از توی خیمه اومدن ببین همه مخدرات، دور علی حلقه زدن نرو ای علی جان... *وقتی آمد محضر بابا"فَاستَاذَنَ اَباه فی القِتال..."بابا اجازه میدان بده،معطل نکرد...سریع اجازه داد،اما..." اَرخی عَینَیه و بَکی..."شروع کرد های های گریه کردن... یه وقت سر به آسمان بلند کرد.."اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلَامٌ "خدایا تو شاهد باش چه کسی رو به میدان فرستادم... " أشبَهُ النّاسِ خَلقاً و خُلُقاً و مَنطِقاً بِرَسولِكَ "شبیه ترین مردم به پیغمبرت..."كُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِيِّكَ نَظَرْنَا إِلَيْهِ..."وقتی دلمون برای پیغمبر تنگ میشد، علی رو نگاه می کردیم...اما هنوز وداع تمام نشد، راوی میگه نگاه کردم " اِجتَمَعَتِ النِّساء حَولَه کالحَلقَه..."دیدم دخترای اهل حرم و مخدرات دور علی رو گرفتن...همه میگن:علی..."اِرحَم غُربَتَنا..."علی! به غربت ما رحم کن..علی! گوشواره مو ببین...علی! خلخالمو ببین..علی! این النگو رو باباحسین برام خریده...همه دور علی رو گرفتند...همه دور علی جمع شدند... این زن ها ساعتی نگذشت همه دور هم جمع شدند.وقتی ذوالجناح برگشت سمت خیمه ها...."وَاستُرجِع عَلَیهِم مَلْوِيّاً"زین واژگون شده بود...دخترا اومدن دورشو گرفتن ..سکینه اومد یه سوال کرد"یا جوادَ أَبی هَل سُقیَ أبی اَم قَتَلوهُ عَطشانا...!" فقط به من بگو به بابام آب دادند یا نه..؟! * علی اصغر و ببین، تو بغل برادرش ببین سکینه اومده، برا وداع آخرش نرو ای علی جان... *اینجا سکینه آمد با برادرش وداع کنه دوباره ساعتی نگذشت...(اینو یادت باشه...هر وقت تو زندگیت سر دوراهی موندی؛یه سمت خدا بود...یه سمت گناه بود...یاد این یه جمله بیفت)وقتی "و بقی الحسین فرداً وحیدا "وقتی آقا تنها شد.اراده میدان کرد...آماده شد بره خونش رو در راه خدا فدا کنه...آقا دید اسب تکون نمی خوره یه نگاهی انداخت، دید سکینه آمده دستا رو دور دست اسب حلقه کرده.میخواد با بابا وداع کنه...صدا زد:"یا ابَ اِستَسلَمتَ للموت ؟! "بابا آیا تسلیم مرگ شدی؟چی جواب داد بابا؟فرمود:دخترم ! "کیف لایَستَسلِمُ لِلموت ؟! "چطور تسلیم مرگ نشه اون کسی که"مَن لا ناصر و لامعین..." اون کسی که دیگه یاری نداره دیگه چه کار کنه؟! یه جمله ای به بابا گفت:صدا زد حالا که این جوریه؛ بابا !"رُدَّنا الی حَرَمِ جَدِّنا..." بیا ما رو برگردون مدینه...* جوون رعنای حسین میره از جلو چشمای حسین میره داره نفس‌های حسین میره ای اشبهُ الناسِ نبی رفتی با چه وقار و ادبی رفتی قرار قلب زینبی رفتی «ای وارث حیدر، علی اکبر...» گفتم علیِ اکبرو، دیدم جدا شدن حروف... روضه همین یه مصرعه،فَقَطَّعوهُ بِالسُّیوف، ارباًاربا *یه وقت اسب راه رو اشتباه رفت.خون جلوی چشمای اسب رو گرفت.رفت سمت سپاه دشمن...کوچه باز شد...همه ایستاده بودند..." وَاحتَوُحوش القَومُ"وحشیا دورش رو گرفتن..."فَقَطَّعوهُ بِاَسیافِهِم،ارباً اربا" علی رو ریزریزش کردند...* حسین تماشا میکنه، زدن زمین امیدشو داره می‌بینه روی خاک، اون قامت رشیدشو ارباً اربا این همه شمشیر به تنش خوردن چی به سر این بدن آوردن اشکِ آقامونو درآوردن... *"فَبَکی الحسین"پاشو...پاشو... همه دارند می خندن...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
. |⇦•آشیانی را که با هم ساختیم ... سلام الله علیها ویژه ایام فاطمیه به نفسِ حجت الاسلام شیخ هادی الیاسی ●━━━━━━─────── السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَازَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ، یا اُم الحَسِن و یا اُم الحُسَین اللّهمّ صلّ على محمّد وأهل بيته، وصلّ على البتول الطاهرة، الصدّيقة المعصومة، التقيّة النقيّة، الرّضيّة المرضيّة، الزكيّة الرشيدة، المظلومة المقهورة، المغصوبة حقّها، الممنوعة إرثها، الْمَکْسُورَةِ ضِلْعُهَا، المظلوم بعلها، المَقتُولَةِ وَلَدُهَا، المَخفِیَّةِ قَبْرِهَا الْمَجْهُولَةِ قَدَّرَهَا .. با مولا بریم کنار بستر همسرش ، مولا برامون درد دل کنه با فاطمه .. تو هم یه گوشه‌ی خانه بنشین مثل امام حسن ، مثل ابی عبدالله به این درد دل مادر و پدر گریه کن باغبانی همچو من شرمنده از گل ها نشد غنچه‌ی نشکفته ام گلبرگ هایش وا نشد آشیانی را که با هم ساختیم آتش زدند هرچه پیغمبر سفارش کرده بود اجرا نشد پای نامحرم نباید باز میشد در حرم خواستم با قدرتم مانع شوم اما نشد .. خدا نکنه جلو مرد با غیرت به ناموسش بی احترامی کنن .. اگه یه کسی به چادر ناموس ما نگاه چپ کنه غیرتمون اجازه نمیده .. شنید دارن به خیمه هاش حمله میکنن با کمک شمشیر سر از خاک بر داشت صدا زد «وَيْحَكُمْ يا شيعَةَ آلِ أَبي سُفْيانَ! إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دينٌ، وَ كُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَكُونُوا أَحْراراً في دُنْياكُمْ هذِهِ، وَارْجِعُوا إِلى أَحْسابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ عَرَبَاً كَما تَزْعُمُونَ» شمر اومد جلو گفت پسر فاطمه چی میگی ؟! گفت من با شما میجنگم شما با من می‌جنگید «أَنَا الَّذي أُقاتِلُكُمْ، وَ تُقاتِلُوني، وَ النِّساءُ لَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ، فَامْنَعُوا عُتاتَكُمْ وَ طُغاتَكُمْ وَ جُهّالَكُمْ عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمي ما دُمْتُ حَيّاً» این زن و بچه گناهی ندارن .. اول با من بجنگید .. خدا لعنت شمرُ اینجا مردونگی کرد گفت باشه اول کار تو رو تمام میکنیم .. ضربه ای با پا به در زد سخت پهلویم شکست بعد از آن زهرا برایِ من دگر زهرا نشد من فقط یه اشاره ای کنم ، آخه این شبا باید بفهمیم چرا هر شب میومد صورت رو قبر فاطمه میزاشت .. شرمنده ام که خانه‌ی امنی نداشتم دو تا لگد زد جلو مولا .. اول درُ با لگد باز کرده .. «وَ رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَيَّ» اول بی بی رو با لگد بین در و دیوار زدن .. بعد که وارد شد دید بی بی رو زمین افتاده فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ .. رَفَس ضربه ای رو میگن که به سینه میزنن .. یه جوری زد صدای ناله‌ی فاطمه .. اینجا صدای فاطمه رو امیرالمومنین شنید از اتاق که بیرون دویید عبارت مقتل اینه چشمای مولا سرخ شده بود آنقدر گریه کرده .. امد سر فاطمه رو از رو خاک برداشت، عبا کشید رو بدن فاطمه .. صدا زد فضه کمک کن فاطمه رو داخل اتاق ببریم .. مولا جان عبا آوردی، فاطمه رو با فضه بردی داخل .. بریم کربلا .. یه امام با عبا بدن جوانشُ رو پوشاند خودم زیر بغل های تو را آرام میگیرم .. اما کربلا اومد کنار بدن جوانش : هر کجا می‌نگرم جسم تو را می بینم چشم من تار شده یا تو مکرر شده‌ای .. ای حسین ... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
|⇦•به دوش بارِ فراقت کشیده ام .. و توسل به امام زمان روحی به الفدا اجرا شده صنف لباس فروشان مهرماه ۱۴۰۳ به نفسِ استاد حاج منصور ارضی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ به دوش بارِ فراقت کشیده ام آقا شکسته پای غمت ، بغض دیده‌ام آقا میان این همه غوغا و این مصیبت ها صدایِ آمدنت را شنیده‌ام آقا هزار مرتبه دیدی مرا ولی افسوس یک از هزار شما را ندیده‌ام آقا فقط ز آل علی دم زنم به والله چرا که عشق علی را چشیده‌ام آقا غلامِ حضرت مولا شدم فقط زیرا گدایِ مادرِ قامت خمیده ام آقا مقام و مرتبت تو کم از پیمبر نیست کسی شبیه تو با حیدرت برابر نیست خدا کند که مرا از قلم نیندازی به روز حشر که جز تو پناهِ دیگر نیست کریمیِ تو یقین ارثِ از حسن دارد از او کسی به سخاوت، معتبرتر نیست گریزِ شعرِ من اما اذانِ عاشوراست بگو چرا خبری از علی اکبر نیست تمام ایل و تبارم فدای تو آقا منم گدایِ گدایِ گدایِ تو آقا ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
4_5796385964582508298.mp3
3.87M
|⇦•به دوش بارِ فراقت کشیده ام .. و توسل به امام زمان روحی به الفدا اجرا شده صنف لباس فروشان مهرماه ۱۴۰۳ به نفسِ استاد حاج منصور ارضی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ به دوش بارِ فراقت کشیده ام آقا شکسته پای غمت ، بغض دیده‌ام آقا میان این همه غوغا و این مصیبت ها صدایِ آمدنت را شنیده‌ام آقا هزار مرتبه دیدی مرا ولی افسوس یک از هزار شما را ندیده‌ام آقا فقط ز آل علی دم زنم به والله چرا که عشق علی را چشیده‌ام آقا غلامِ حضرت مولا شدم فقط زیرا گدایِ مادرِ قامت خمیده ام آقا مقام و مرتبت تو کم از پیمبر نیست کسی شبیه تو با حیدرت برابر نیست خدا کند که مرا از قلم نیندازی به روز حشر که جز تو پناهِ دیگر نیست کریمیِ تو یقین ارثِ از حسن دارد از او کسی به سخاوت، معتبرتر نیست گریزِ شعرِ من اما اذانِ عاشوراست بگو چرا خبری از علی اکبر نیست تمام ایل و تبارم فدای تو آقا منم گدایِ گدایِ گدایِ تو آقا ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
|⇦•به دوش بارِ فراقت کشیده ام .. و توسل به امام زمان روحی به الفدا اجرا شده صنف لباس فروشان مهرماه ۱۴۰۳ به نفسِ استاد حاج منصور ارضی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ به دوش بارِ فراقت کشیده ام آقا شکسته پای غمت ، بغض دیده‌ام آقا میان این همه غوغا و این مصیبت ها صدایِ آمدنت را شنیده‌ام آقا هزار مرتبه دیدی مرا ولی افسوس یک از هزار شما را ندیده‌ام آقا فقط ز آل علی دم زنم به والله چرا که عشق علی را چشیده‌ام آقا غلامِ حضرت مولا شدم فقط زیرا گدایِ مادرِ قامت خمیده ام آقا مقام و مرتبت تو کم از پیمبر نیست کسی شبیه تو با حیدرت برابر نیست خدا کند که مرا از قلم نیندازی به روز حشر که جز تو پناهِ دیگر نیست کریمیِ تو یقین ارثِ از حسن دارد از او کسی به سخاوت، معتبرتر نیست گریزِ شعرِ من اما اذانِ عاشوراست بگو چرا خبری از علی اکبر نیست تمام ایل و تبارم فدای تو آقا منم گدایِ گدایِ گدایِ تو آقا ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....