eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
346 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
4_295969155599830062.mp3
11.54M
روضه باب الحوائج خانم رقیه سلام الله علیها با نوای حاج نادر جوادی 😭😭😭😭😭 جان خانم رقیه آتادان دویمیان بالالار گوزی یولدا قالان بالالار قربان😭😭 https://eitaa.com/eetazeinab
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عجز اگر آید به دیدارم جوابش می‌کنم کاخ اگر کوه اُحد باشد خرابش می‌کنم پرده های قصر، افتاد از طنین ناله ام کفر اگر در پرده باشد بی‌نقابش می‌کنم مدح باب علم طاها گرچه اینجاباب نیست در میان شامیان امروز بابش می‌کنم دارم از بابا بزرگ خویش ارث روشنی در شُعاعم ذره باشد آفتابش می‌کنم از خدایم اذن دارم زیر این سقف کبود هر دعایی را بخواهم مستجابش میکنم 🔹بی بی جان! خیلی ها گرفتارن… خدا رحمت کنه اون پدرا و مادرایی که وقتی گرفتار می شدیم، می گفتن: یه سفره ی رقیه پهن کنین، من نمی دونم چرا سفره ی حضرت رقیه یه نون و پنیر بیشتر نداره، زیاد رنگی نیست، یعنی میخواد بگه: بچه وقتی گرسنه میشه، با یه لقمه ی نون و پنیر گرسنگی ش تموم میشه، هی رقیه توی خرابه میگفت: بابا! دلم درد میکنه… آنکه حتی یک النگو در ضریح انداخته با خدا در روزِ محشر بی حسابش میکنم سفره دارِ روضه‌ بابا منم، با دست خویش گندمی گر نذر گردد آسیابش می‌کنم زنده باشم بعد از این، ای عمه جان گهواره‌ای عاقبت می‌سازم و نذر ربابش می‌کنم ▪️دلم برا داداشم علی اصغر تنگ شده، همه دختر بچه ها دوست دارن داداش کوچیکشون رو بغل بگیرن… آستین پاره ای دارم خدا را شاکرم بر سرم در پیش نامَحرم حجابش می‌کنم ▪️بابا! حُرمتم رو نگه نداشتن، بابا غرورِ دخترت رو شکستن، بابا! یادگاری های علی اکبر رو فروختن، بمیرم برات بابا! هی میگفت: عمه! کی بابام میاد؟ خیلی باهاش حرف دارم، خیلی باهاش درد و دل دارم، اما وقتی سر رو آوُردن، همه دردا یادش رفت گفت: بابا! من می دیدم یزید داره با چوب به لبات میزنه، لبِ تو اینجور باشه، لبِ دخترت سالم؟… بابا! سلام خوش اومدی، گردِ سفر بروته بابا! سلام دیدی منو؟ رقیه روبروته ابروی مردونه ی تو خورده عجب شکافی روزایی که نبودی و حالا بکن تلافی چیکار کنم دخترم؟… مویِ منو میبافی؟ آئینه ی احساسِ من اصلاً نبود حواسِ من مویی نمونده واسِ من بابا! ببین رو صورتم، جای هزار تا دسته بابا! ببین گوشواره هام، تو گوشِ من شکسته گناه من چی بوده که سیلی شده تقاصم؟ روزی که این دامنو تو خریده بودی واسم پاره نبود لباسم کاشکی نبینه زینبت چه زخمایی داره لبت حنجره ی نامرتب... ▪️نیزه دارِ سرِ ابی عبدالله میگه: هر جایی می اومدیم، منزلی بودیم، سرها رو تکیه به جایی میدادیم، اما یکی از منزل ها سرِ بریده ی ابی عبدالله رو آویزان کرده بودن به یه شاخه ی درختی… گفت: تو خواب و بیداری بودم، همه ی اُسرا اینقدر خسته شده بودن، بعضی هاشون تب کرده بودن، آخه بیابون روزها گرمه، شب ها سرد، برا همین این بچه ها روزها عرق می ریختن، شب ها نسیم سرما بهشون می خورد بعضی هاشون تا صبح تب میکردن… نیزه دار میگه: یه مرتبه از خواب بلند شدم، شنیدم صدای قدم هایی میآد، خوب نگاه کردم دیدم یه دختربچه، از قافله جدا شد، آروم آروم، خمیده خمیده اومد پایِ سرِ بریده ی بابا، صدا زد: بابا! ▪️ دلم برات تنگ شده، دوست دارم یه بار دیگه بغلت کنم، میگه: دیدم شاخه ی درخت پایین اومد، این دختر سرِ بریده ی بابا رو بغل گرفت…😭 عمو کجاست؟ بهش بگم، مارو کجاها بردن عمو کجاست؟ ببینه که دخترا سیلی خوردن ▪️بابا! یه پیغامی برا عموم دارم… بهش بگو: دستِ کسی نخورده به حجابم بهش بگو: میدونه که چند روزِ تو خرابه ام؟ به روی خاک می خوابم ▪️کی طاقت داره دخترش روی خاک بخوابه؟… دل تنگشم یه عالمه این وضعِ روز و حالمه دیگه نگو سه سالمه بابا حسین! بابا حسین!…😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*🏴روضه حضرت عـلـی اصــغـر علیه السلام* 🔹کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم 🔹خود به تنهایی صراط مستقیم امشب بریم درخانه ی باب الحوائج ششماهه ی امام حسین... علی اصغر... خدا میدونه میدونه یک سال منتظر شب هفتم نشستیم... بیاییم برا ششماهه ی حسین اشک بریزیم... جان عالم به فداش... 🔹اختری برشانه ی خون خدا 🔹آبروی روی گلگون خدا این آقازاده خیلی آبرو داره درخونه ی خدا... 🔹دست های کوچکش، دست حسین 🔹روز عاشورا همه هست حسین ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره... فقط همینو بگم.... قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه... 🔹صورتش پژمرده اما دلگشا 🔹دستهای بسته اش مشکل گشا عالمی به فدای دستان قشنگش... با دستهای به ظاهر کوچیکش... گره های بزرگی رو باز میکنه... خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه... آی مادری که سالهاست... خدا بهت فرزند نداده... امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده... خیلی ها امشب با دست پر از این مجلس میرن... مواظب باش... 🔹دستهای بسته اش مشکل گشا امشب... همه برا ششماهه گریه میکنند... حتی روز عاشورا لشگر دشمن هم طاقت نیاورد... گریه کردند... مبادا آروم باشی... 🔹شیرخواری با پدر هم‌درد بود 🔹آخرین سرباز و اول‌مرد بود لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش... دید تنهای تنها مونده... حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن... عباسشو به شهادت رسوندن... علی اکبرشو قطعه قطعه کردند... دیگه یاری نداره... یکدفعه از داخل خیمه... صدای گریه علی اصغرش بلند شد... با زبان کودکی... میگه بابا... مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا... بابا..هنوز من زنده ام... بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا... 🔹من به باغِ سرخِ خون، یاس توام 🔹با دو دست بسته عباس توام چه خوب خودش رو فدا کرد... آماده ای گریه کنی بسم الله... خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند... آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو... ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت... اومد در مقابل دشمن ایستاد... علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد... صدا زد... «یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ» ای نانجیبها... شما با من سر جنگ دارید... اگه به من حسین رحم نمیکنید... این طفل شش ماهه که کاری نکرده... یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید... ببینید... اما ترونه کیف یتلّظى ّعطشا اگه بهش آب بدید میمیره... اگه آب هم ندید میمیره... اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید... دشمن داره نگاه میکنه... خیلی ها به گریه افتادن... ابی عبدالله داره حرف میزنه... شاید اینها دلشون بسوزه... یکدفعه دیدند... حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد... «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» 🔹از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان 🔹آغوش گرم مادرتان نوش جانتان مادرها نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه... اگه بچه شش ماه دارین... الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه... فقط همینو بگم ابی عبدالله نگاه کرد... دید تیر سه شعبه... گوش تا گوش علی رو دریده... علی اصغر روی دستها بابا داره جان میده... خدایا... حالا جواب مادرش رو چی بگم... جواب رباب رو چی بگم... خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه... دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره برمیگرده... 🔹تو رفتی مادرت حیران شد ای وای 🔹تمام خیمه ها ویران شد ای وای 🔹مگر تیرسه شعبه خنجری بود 🔹سرت بر پوست آویزان شد ای وای الا لعنه الله علی القوم الظالمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا صاحب الزمان فرزندم را نذر قیام تو میکنم ----------- ✶ ----------- یا صاحب الزمان من عهد می کنم فرزند من شود نذر قیام تو نذر قیام تو ----------- ✶ ----------- سلام آقای من ای مهربون ماه تموم آسمون به خدا دوستت دارم من رو به خیمه ات برسون ----------- ✶ ----------- منتقم خون خدا همه دستا به دعاست که فقط قبول کنی این لشکر رو از مادرا ----------- ✶ ----------- فرزند دلبندم که تقدیمته نذر ظهور نزدیکته هرچی که بگی تسلیمته اونو سرباز خودت کن ----------- ✶ ----------- لالایی می خونم براش بیدار باشه وسط لالایی ام دعام اینه که یار باشه تو گوشش می خونم آماده دیدار باشه ----------- ✶ ----------- فرزند دلبندم که تقدیمته نذر ظهور نزدیکته هرچی که بگی تسلیمته اونو سرباز خودت کن ----------- ✶ ----------- فرزند دلبندم که تقدیمته نذر ظهور نزدیکته هرچی که بگی تسلیمته اونو سرباز خودت کن ----------- ✶ ----------- لالالالالالالایی لالایی لالایی لالالالالالالایی لالایی لالایی لالایی لالایی منبع: ملوتکست _ melotext.ir https://eitaa.com/eetazeinab
Negar_۲۰۲۳۰۷۲۱_۱۱۳۱۲۳.png
1.36M
▪️🍃🌹🍃▪️ بنر با قابلیت چاپ عزاداری برای امام حسین علیه السلام مستحب است، ولی حفظ واجب است. https://eitaa.com/eetazeinab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از موعود(عج)12
مهلا مهلا.mp3
10.95M
🔹جانا ببین که زینب گم کرده دست و پا را دل می‌رود ز دستم صاحبدلان خدارا 🍃اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ کپی با ذکر صلوات ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. (سلام الله علیها) حجه الاسلام والمسلمین السلام علیک یا رحمت الله الواسعه و یا باب نجات الامه حسین... من نمیدونم تو اون تاریکی خرابه ،نیمه دل شب این بچه چه جوری تشخیص داد، این همون نورالمستوحشین فی الظلم ِ.... انقده بچه‌ها ترسیده بودن ، انقده لرزیده بودن ،از سرمای شب خرابه سقفی نداشت ' نگهبان هایی گذاشته بودن ،لذا من میگم روضه زن غساله نمیتونه درست باشه، آخه خرابه هم نگهبان داشت، زینب نیمه شب چه جوری بره دنبال زن غساله، اونوقت نوشتن نگهبان ها ( رومی ) بودن با خودشون یه جوری حرف میزدن به خیال اینکه اینا عربند، زبون مارو نمیفهمن، اما زین العابدین امام ِ عالم ِ به همه زبان هاست ، شنید اینا دارن به هم میگن، یزید اینارو تو خرابه جا داده که هم شب ها از سرما در امان نباشن، هم روزها از شدت تابش آفتاب پوستشون بسوزه، یا اینکه این دیوار ها رو سرشون بریزه، فهمیدین چی گفتم...،اونوقت برا من سواله تو این تاریکی و نیمه دل شب این دختر از کجا فهمید که بابارو چه جوری سر بریدن سوال کرد: "یا ابتا....من الذی قطع وریدک"،این همون نوریه که از این حنجره بیرون آمد...حسین... حالا داره با بابا حرف میزنه ،این بابایی که منزل تنور خولی رو طی کرده، رو نیزه رفته، تشت طلای ابن زیاد رفته، دیر راهب رفته، سرش و رو درخت آویزان کردن، چندجا از رو نیزه به زمین خورده......... ،حالا سر توبغل دختر رسیده، چه جوری باهاش حرف زد اول یه نگاه کرد دید چشمهاشو لخته خون گرفته، این لخته هارو با انگشت های آسیب دیدش کنار زد..."فیض آماده است " صدازد بابا... بابا... *داری با خود هزار نشونه لبات به رنگ ارغوونه نگو که کار خیزرونه* بابای خوبم....حسین .... چه کرد تا دید این لبها علامت چوب خیزران خورده روش،یه نگاه کرد دید، بابا، بابا همه جای بدنت با بدن من يه مشابهتي پیدا کرد، بدنت تو گودال ماند، بدن من مشابهت با بدن تو هم داشت، سرت هم با سر من یه مشابهت هایی داره، موهاتو تو تنور سوزوندن، موهای منم سوخته است، صورتت کبوده، صورت منم کبوده ،لبات تشنه است لبهای منم تشنه است،اما لبهات خیزرون خورده، غرق خونه، اما لبای من سالم ِ... ،این دستهاشو مشت کرد انقدره به این لب و دندان زد، حسين...... .👇
Fadaeian_Shab01Moharam1402_00.mp3
42.91M
✳️ در مجلس امام حسین، در محضر امام حسینیم! 🔻 اگر انسان با این نگاه به مجلس «امام حسین» (سلام الله علیه) ورود پیدا کند [که خود ایشان در مجلس حضور دارند] حال او حال «مراقبه» و حال «توجه» است. اگر واقعا امام حسین (ع) را با بدن مادی می‌دیدیم، چطور با مراقبه‌ی بیشتری ورود پیدا می‌کردیم! حتی اگر به «کربلا» مشرف شویم و به ضریح مبارک و مطهر ایشان وارد شویم، چقدر حالمان منقلب است! خود ایشان فرمودند ما این حضور و ارتباط مستقیم را به مجالس هم توسعه داده‌ایم لذا مجالس امام حسین (ع) ورود بر امام حسین (ع) است. 🔸 وارد شدن به مجالس امام حسین (ع) وارد شدن و همراه شدن با کاروان امام حسین (ع) است. اگر این احساس به ما دست داد، آن موقع می‌بینیم که ورود به مجلس امام حسین (ع) مراقبه‌ی ویژه‌ای برای انسان ایجاد می‌کند. ما واقعاً چقدر در مجلس اهل بیت علیهم السلام مراقب هستیم؟ چقدر حقیقتاً خود را در محضر ایشان می‌بینیم و «ادب حضور» در محضر اهل بیت را رعایت می‌کنیم؟ https://eitaa.com/yaemamzamanadrekni
هدایت شده از موعود(عج)12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین 🔹من شنیدم سرعشاق به زانوی شماست.. 🔹واز آن روز سرم میل بریدن دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴 🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم زبانحال باب الحوائج عبدالله بن الحسن... 🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم 🔸از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم قربون غریبیش برم... مثل باباش امام حسن خیلی غریب بوده... روضه ی جانسوزی داره... دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه... آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون حسین... 🔸آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو عموی غریبم حسین... 🔸کآستینم را ز دست عمّه‌ام زینب کشیدم ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت... خیلی مواظبشون بود... مخصوصا عبدالله اش رو ... صدا زد خواهرم... زینبم ... مواظب عبدالله ام باش... خواهرم مواظب یادگار برادرم باش... زینب جان این نانجیبها رحم ندارن... دیدی قاسمم شهید کردن... علی اکبرم قطعه قطعه کردن... ‌روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن... خواهرم اینا رحم ندارن... زینب ‌مواظب یادگار حسنم باش... دستهاش رو گذاشت توی دست عمه... 🔸دست او در دست های عمّه بود 🔸گوش او پر از صدای عمّه بود اما... 🔸شیون زن ها دلش را پاره کرد 🔸دید شه تنهاست فکر چاره کرد دستش به دست عمه جانش زینبه... بالای تل زینبیه... یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش حسین داخل گودی قتلگاه است... دور تا دور عمو رو گرفتن... شمشیرها بالا میره پایین میاد... دیگه طاقت نیاورد... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه 🔸دست او از دست عمّه شد جدا 🔸می دوید و بر لبش واویلتا هی صدا میزد ای وای... آقای غریبم حسین... 🔸می دوید و گاه می افتاد او 🔸از جگر فریاد می زد ای عمو (وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي) به خدا از عموم جدا نمیشم. ‌تا رسید کنار ابی عبدلله دید یه نانجیبی هم شمشیر به دست... داره نزدیک میشه... خودش رو انداخت روی عمو جانش حسین... نمیذارم آقام رو به شهادت برسونی... نانجیب شمشیر بلند کرد ... یاصاحب الزمان... عبدالله دست رو جلو آورد ... ‌مبادا شمشیر به بدن عمو اصابت کنه نانجیب آنچنان با شمشیر بر دست عبدالله زد... ‌‌دیدن دست به پوست آویزان شد... صدای ناله اش بلند شد... يَا عَمَّاهُ (روضة الواعظين ص ٢٠٨) عموجان حسین به ‌دادم برس... خدا...حالا ابی عبدالله چکار کنه... لحظات آخره... عبدالله اش رو در آغوش گرفت... به سینه چسباند... داره نجوا میکنه. .. اما حرمله ملعون هم کمین کرده بود... یاصاحب الزمان.... نانجیب تیر از کمان رها کرد... (فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ) https://eitaa.com/eetazeinab سادات منو ببخشید... دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین... جان دادن... یکی ششماهه اش علی اصغر بود... یکی هم عبدالله بن الحسن... دیدن عبدالله داره روی سینه حسین دست و پا میزنه... هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین... 🔸ضربۀ محکم یک تیغ که پایین آمد 🔸نذر لبخند عمو کرد یتیمی ‌پر خویش 🔸آخرین تیر خودش را به کمان حرمله برد 🔸گردنش شد سپرش باهمۀ حنجر خویش الا لعنت الله علی القوم الظالمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا