قسمت اول_روضه و توسل جانسوز _ دیرِ راهب و اسارت خاندان آل الله _حاج مهدی رسولی

از صبح دل تو دلش نیست ، یه خوابی دیده عیسی مسیح بهش گفته مهمون داری ... از صبح نشسته منتظر خدا این مهمون من کیه عیسیِ پیغمبر اینجور سفارششُ کرده ... کأنَّ یه کِشِشی تو این دلشِ .. یه هول و وَلایی تو این دلش ایجاد شده ... همینجور منتظر ساعات گذشت ، ظهر شد عصر شد ، نزدیک غروب از دور یهو دید یه سیاهی داره نزدیک میشه ، اومد بیرون با دقت نگاه کرد دید یه قافله ای داره میاد ... همینجور که قافله نزدیکتر میشد نگاه کرد دید این قافله حالاتش عجیب غریبه ... یه عده مرد جنگی ، از سر و وضعشونم معلومه لا اُبالی ... پشت سرشون هشتاد و خورده ای زن و بچه قد و نیم قد ... یه آقایی روی ناقۀ لنگ ... دستاشو بستن ... پاهاشو از زیر شکم ناقه ...
نگاه میکنه به چهرۀ این قافله، خدا این قافله عجب عجیب غریبِ ... نه به اون مردایِ جنگی ، نه به این زن و بچه ... اینا کی ان؟.. نکنه اینا همون مهمونایی ان که عیسی مسیح به من وعده داده .. یه نگاهی درستی کرد دید بالایِ نیزه یه تعداد سرُ زدن .. اما این زن و بچه همش نگاهشون به یه سر که بین اون یکی سَرا مثل خورشید داره نور میده ...
هی نگاه میکنه ، خدایا چقدر نورانیِ این رأس مبارک ... این همون مهمونیِ که عیسی به من وعدۀ اومدنشو داده .. ایستاد، آرام آرام آمدند
راهب بگو ببینم تو این دِیرت یه جا برا استراحت ما هست یا نه؟ گفت بفرمایید میتونید اینجا استراحت کنید، میگه آمدن خودشون چادر زدن و اسباب غذا ، یه عده ای زن و بچه ها رو هم جمع کردن پشت دِیر (کلیسا) زن و بچه ها کنار هم ، آروم آروم داره غروب میشه، هوا داره سرد میشه ، لباس نامرتب تن این بچه ها ...
دید تو این زن و بچه ها چشم همه شون به یه خانم .. انگار همه پروانۀ دور اون شمعند ... صدا میزنه بچه ها بیان جلوتر، بچه ها تو پناه این دیوار پناه بگیرید ، سرما کمتر اذیت کنه .. یکی میگفت عمه پاهام .. یکی میگفت عمع امروز یکم عقب افتادم بد زدن تو کمرم .. صدا میزد کلثوم، چند تاشونو تو بغل کن .. رباب چند تاشونوم تو بغل کن .. فضه نزار این بچه ها جدای از هم بشینن .. صدا زد اون نازدانه ام بیاد بغل خودم عمه ... عمه فدات بشه عمه ...
عمه .. بیزیم نَه خِیمه میز ، نه خَرگاهی میزوار
*عمه نه خیمه برامون مونده نه پناهگاهی*
دیدی قیزیم بیز اَسیریخ باش اُوسته الله ایمیزوار
*گفت دخترم ما اسیریم بالاسرمون خدا رو داریم*
دیدی بیور گورم عمه عَموم هایاندا قالیب
*گفت بگو ببینم عمه ، عموم کجا مونده؟*
دیدی قیزیم بوقوشون قولارین سو اُوسته سالیب
*گفت دخترم این لشگر به خاطر آب دست هاشو جدا کردن*
قیزیم ... یات دا ... عمه بیردَنه سوالیم وار ...
*بخواب دخترم ... بخواب ... عمع، یه سواله دیگه هم دارم*
عمه بیور بابام هاچان گَلَجاخ ...
*عمه بگو ببینم بابام کی میاد ؟..*
دیدی قیزیم بیزَ خرابه دَ قُناخ گَلَجَخ
*گفت دخترم برایِ خرابۀ ما مهمون میاد ...*
ادامه ...⬇️🔻🔻
قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _ دیرِ راهب و اسارت خاندان آل الله _حاج مهدی رسولی
با یه زحمتی بچه ها رو خواباند، بگذرم اومد جلو،به این نیزه دار گفت یه خواهشی ازت دارم.
_چیه؟ راهب چی میگی؟ گفت میتونم ازت خواهش کنم این سر امشب مهمون من باشه؟.. گفت اینجوری نمیشه، باید پولی بدی عطایی بدی . زری داد و سرُ از بالایِ نیزه پایین آورد .. شاید بی بی هی زیر لب داره میگه راهب میدونی قیمت اون سر چی بود؟..
راهب اون سر تو بغل زهرا بزرگ شده .. راهب قیمت اون سر رو این دختر فقط میدونه .. از اینجا به بعد رو ابن شهر آشوب در مناقبش نقل میکنه منم نقل میکنم، سرُ آورد با احترام در رو بست خدایا این سر کیه اینجوری دل منو میلرزونه ؟..
بگو راهب سر چیه؟.. یه اسم از کربلاش میاد دل ما میلرزه.. اما اینجا دید داره هاتفی صدا میزنه طوبی لَک .. طوبی لَک .. خوش به سعادتت .. خوش به سعادتت ..
خدایا چه خبره؟.. کیه این هاتف؟ .. دید نه، این سر عجیب غریبه، هی صدا زد با من حرف بزن، یه ذره با من حرف بزن ، دید نمیشه یهو صدا زد یا ربّ بِحَق عیسی تَأمُرُ هذا الرأس بتَکَلُّم مِنّی .. به این سر امر کن با من حرف بزنه .. یهو دید لبا داره به هم میخوره ..
الهی فدایِ اون لبای خونیت
آره این شده جوابِ مهربونیت ..
میگه گوشامو جلو بردم بینم چی میگه صدا اومد راهب میخوای چی بشنوی؟ صدا زد شما کی هستی ؟ خودتو به من معرفی کن، میگه دید دوباره لبا داره به هم میخوره،میخوای منو بشناسی؟ ..
أنا ابنُ محمدٍ المصطفی ... أنا ابنُ علیٍ المرتضی ... أنا ابنُ فاطمةِ الزهراء ... من میگما، شاید یهو صدایِ مادرش ..
راهب داره گوش میده، یهو دید لبا داره بازم به هم میخوره، صدا داره میاد راهب : انا المَظلوم ... انا الغَریب ... انا العَطشان .
4_6044092942044366305.mp3
4.25M
روضه اسارت
دیر و راهب
مهدی رسولی
6563_1580645758.mp3
4.46M
محمد حسین حدادیان
نوحه حضرت ابوالفضل
قلبم گرفتارت حالم پریشونت
من گریه ها کردم با اسم محزونت
هر شب به یاد تو چشمامو تر کردم
دیدی جوونیمو تو روضه سر کردم
( باز آبرومو خریدی میدونم )
( درمون دردامی دردت به جونم )
( خیلی بدهکار آقایی هاتم )
( میخوام همیشه کنارت بمونم )
آقا حسینه حسینه حسینه
مولا حسینه حسینه حسینه
اشک منو دیدی بازم کرم کردی
آدم نبودم من تو آدمم کردی
دور از تو دنیا رو میخوام چیکار آقا ؟
بازم دلم تنگه تنهام نذار آقا
(نیمه شبا سر رو تربت میذارم )
( میگم حسین آروم آروم می بارم )
( از تو بغیر از محبت ندیدم )
( من هیچکسو مثل تو دوس ندارم )
آقا حسینه حسینه حسینه
مولا حسینه حسینه حسینه
عمری دل زارم مست اباالفضله
روزی هر سالم دست اباالفضله
کارم گره خورده ای با وفا عباس
ماه بنی هاشم مشکل گشا عباس
( از بچگی گریه کردم براتو )
( از من نگیر اشک تو روضه هاتو )
( اسمت شده مرهم هر چی درده )
( هیچکی تو قلبم نمی گیره جاتو )
سقا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
دینم حسین و رباب و رقیه
دنیام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
متن شعرامام حسين
سوم شهادت
دشتي
سه روزه ڪه زينب قلبش.شڪسته
سه روزه ڪه دستهايش گشته بسته
سه روزه رقيه باباندارد
به سرآن سايه ي زيباندارد
سه روزه ڪه رباب درشوروشين است
به ياداصغروبابش حسين است
سه روزه ليلاگشته دلشڪسته
زداغه اڪبرش درغم نشسته
سه روزه ڪه قاسم.گرديده پرپر
ڪه نجمه ميزندبرسينه.وسر
سه روزه قلب شيعه بيقراره
هواي هاي و.هاي،گريه داره
دلمان هواي ڪرب وبلاڪرد
هواي علقمه.صحن وسراڪرد
266.3K
#سوم_امام_حسین
#دشتی
🎤کربلایی سعید حسنوند
زبانحال زینب س با امام حسین ع
#ایام_اسارت #دشتی_خوانی
حسین پاره تَن داد از غریبی
شَهِ دور از وطن داد از غریبی
تمام هستی زینب تو بودی
شهید بی کفن داد از غریبی
حسین گُم شدم وای از جدایی
نهال خَم شدم وای از جدایی
تو پاره تَن به صحرا، من اسیرم
سرا پا غم شدم داد از جدایی
برادر گوش کُن بَر درد این دل
اسارت می روم منزل به منزل
دلم تنگ است رویَت را ببوسم
ولی دور از مَنی در دست قاتل
تو رفتی از بَرم وای از اسیری
عزیز مادرم وای از اسیری
تو روی نیزه، من پُشت سر تو
شهید بی سرم وای از اسیری
حسینم ساربان رحمی ندارد
نشد ما را دَمی راحت گذارد
سه ساله از کتک خوردن بُریده
امیدی نیست که طاقت بیارد
حسینم قلب مجروحم کباب است
نگاه حرمله درد و عذاب است
هر از گاهی میان خواهرانت
سنان می آید و دستش شراب است
اگر رفتم مدینه نور عینم
قیامت می شود از شور و شینم
اگر اُم البنین گیرد سراغت
بگویم کربلا خاکی حسینم
اگر زاری کُنَد با خواهر تو
بپرسد که چه آمد بر سر تو
بگویم راس تو بر نیزه رفت و
میان بوریا شد پیکر تو
#هادی_همتی
#امام_حسین_ع #زینب #اسارت
به روی نیزه چگونه تو را نظاره کنم
بخند تا که منم خنده ای دوباره کنم
اگر اجازه دهی لا اقل برای تنت
کمی ز چادر خود را کفن قواره کنم
رسیده وقت نماز و برای قبله نما
به زلف های رهای تو من اشاره کنم
زترس دشمن جانی هراس دارم که
به گوش های زخمی طفل تو گوشواره کنم
محسن مهدوی
بااشک...
#زار_میزنم
السلامعلیک یا امّ المصائب یا عقیله بنی هاشم
دارم میان هلهله ها زار می زنم
خود را میان کوچه و بازار می زنم
این خانواده و ملأ عام ، وای ِ من
از کودکان، شنیدن دشنام، وای ِ من
بر زخم کوچه های مدینه نمک زدند
بنگر تمام فاطمه ها را کتک زدند
بنگر که کار ما به کجاها رسیده است
رقّاصه وقت ناله ی ما کِل کشیده است
خولی به اشک قافله لبخند می زند
ما را به قصد قرب خداوند می زند
گویم چه از رقیه و از گوش پاره اش
دیده به گوش دخترکی گوشواره اش
دانی چرا سکینه به سختی مریض شد
وقتی میان قافله حرف از کنیز شد
باشیم بین سلسله ها تا به کی حسین
تا کی تویی مقابل من روی نی حسین
قرآن نخوان زمان جسارت به خواهرت
تا سنگ دیگری نشود قسمت سرت
قرآن نخوان عزیز دلم در گذر حسین
یک جای سالمی که نداری به سر حسین
با تیر و تیغ و چوب و عصا زخم خورده ای
از سنگ بام شام بلا زخم خورده ای
در بین رقص و هلهله و سبّ کوچه ها
ذکری به لب نشسته که ای منتقم بیا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
با ورود اسرا به شام چه تاریخی رقم خورد؟
دوران اسارت اهل حرم امام حسین (ع) سرشار از واقعه تلخی بود که قلب آنان را به درد آورده بود اما در شام واقعه دلخراشیتری برای خاندان آل علی(ع) اتفاق افتاد.
به گزارش ایسنا، منطقه زنجان، روز دوم از ماه صفر سال 61 ه.ق است، 18 روز از واقعه عاشورا سپری شده است. اهل حرم امام حسین (ع) با پوشیدن رخت اسارت 18 روز منزل به منزل به همراه سرهای شهدای کربلا توسط سربازان یزید گشتند تا در یکم صفر به شام که مقر حکومت یزید بود، رسیدند.
در منابع تاریخی نقل شده است كه خاندان آل علی (ع) را که سه روز پشت دروازههای دمشق نگه داشتند تا شهر را آذینبندی كنند و آماده برای جشن و شادی کنند روز اول صفر سر امام حسین (ع) را همراه كاروان اسرا وارد دمشق كردند.
دوران اسارت اهل حرم امام حسین (ع) سرشار از واقعه تلخی بود که قلب آنان را به درد آورده بود اما در شام واقعه دلخراشتری برای خاندان آل علی (ع) اتفاق افتاد، علیرغم خواست اسرا مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و بهطور جداگانه از سرهای شهدای کربلا، ولی شمر ملعون دستور داد سرها جلوی كاروان اسرا و از دروازه ساعت كه جمعیت انبوهی تجمع كرده بودند، وارد كنند.
مردم غافل شام كه از حقیقت ماجرا بیخبر بودند با مشاهده كاروان شادی و هلهله كردند و بر سرها اهانت میکردند سفر شام برای اهلبیت امام حسین (ع) بسیار تلخ و مصیبتهای دوران اسارت در این دیار، برایشان از سختترین مصیبتها بهشمار میآید.
وقتی از امام سجاد (ع) پرسیدند در سفر كربلا، سختترین مصیبتهای شما كجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام» در شام اسرا را در حالی كه به ریسمان بسته بودند، به مجلس یزید وارد كردند، وقتی با آن وضعیت پیش روی یزید قرار گرفتند، سر امام حسین (ع) را در برابر یزید قرار دادند و این صحنه از سوزناكترین صحنههایی است كه برای امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) اتفاق میافتد؛ چرا كه یزید ملعون بر سر امام توهین كرده و شماتت کرد و با قرائت اشعاری خود را پیروز میدان دانست و به مردم اجازه حضور داد. یزید در آن مجلس به لبهای امام مقابل چشمان اسرا خیزران میزند.
گویا در این مجلس است كه یك مرد شامی به خود اجازه میدهد و این جسارت بزرگ را میكند، یزید دختر امام حسین (ع)را با نام فاطمه به كنیزی میخواهد و در این حال با پاسخ تند دختر امام و زینب کبری (س) روبهرو میشود که حضرت زینب (س) با ایراد خطبهای شجاعانه به اعمال پلید یزید اشاره و او را در مجلس خود رسوا و خوار میكند.
اسرا در مدتی كه در شام بودند بنا بر روایتی در یك خرابه به صورت زندانی نگهداری میشدند و در این مدت یزید ملعون چندین مرتبه خواست كه امام سجاد (ع) را به شهادت برساند که حضرت زینب (س) مانع میشدند
#معجزات حضرت رقیه (س) #سه ساله ابی عبدلله
زن فرانسوی درکنار بارگاه ملکوتی حضرت رقیه سلام الله علیها ...
جناب حجه الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محمد مهدی تاج لنگرودی ( واعظ ) صاحب تالیفات کثیره،
درکتاب توسلات یا راه امیدواران چنین می نویسد:
یکی از دوستانم که خود اهل منبر بوده و در فن وخطابه وگویندگی از مشاهیر است، و مکرر برای زیارت قبر حضرت رقیه بنت الحسین سلام الله علیها به شام رفته است، روی منبر نقل میکرد:
درحرم حضرت رقیه سلام الله علیها زن فرانسوی را دیدند که 2قالیچه گران قیمت به عنوان هدیه به آستانه مقدسه حضرت رقیه بنت الحسین علیها السلام آورده است مردم که میدانستند او فرانسوی و مسیحی است از دیدن این عمل درتعجب شدند و با خود گفتند که چه چیز باعث شده که یک زن نامسلمان به این جا آمده وهدیه قیمتی آورده است چنین موقع حس کنجکاوی در افراد تحریک میشود.
روی همین اصل از او علت این امر را پرسیدند و او در جواب گفت : همان گونه که میدانید من مسلمان نیستم، ولی وقتی که از فرانسه به عنوان ماموریت به این جا آمده بودم در منزلی که مجاور این آستانه بود مسکن کردم. اول شبی که میخواستم استراحت کنم صدای گریه شنیدم . چون آن صداها ادامه داشت وقطع نمیشد، . پرسیدم این گریه وصدااز کجاست ؟ در جواب گفتند :
این گریهها از جوار قبر یک دختری است که در این نزدیکی مدفون شده است . من خیال میکردم که آن دختر امروز مرده و امشب دفن شده است که پدرومادروسایر بازماندگان وی نوحه سرایی می کنند .
ولی به من گفتند الان متجاوز از هزار سال است که از مرگ ودفن او میگذرد.
برشگفتی من افزوده شد و با خود گفتم که چرا مردم بعد از صدها سال این گونه ارادت به خرج میدهند ؟
بعد معلوم شد این دختر با دختران عادی فرق دارد، او دختر امام حسین علیه السلام است ...
که پدرش رامخالفین ودشمنان کشتهاند وفرزندانش را به این جا که پایتخت یزید بوده به اسیری آوردهاند
و این دختر درهمین جا از فراق پدر جان سپرده ومدفون گشته است .
بعد از این ماجرا روزی به این جا آمدم. دیدم مردم زهر سو عاشقانه میآیند ونذر میکنند وهدیه میآورند ومتوسل میشوند. محبت او چنان دردلم جا کرد که علاقه زیادی به وی پیدا کردم.
پس از مدتی به عنوان زایمان مرا به بیمارستان و زایشگاه بردند.
پس از معاینه به من گفتند کودک شماغیر طبیعی به دنیا میآید و ما ناچاربه عمل جراحی هستیم.
همین که نام عمل جراحی راشنیدم دانستم که دردهان مرگ قرارگرفتهام . خدایا چه کنم، خدایا ناراحتم ، گرفتارم چه کنم، چاره چیست ؟
واندیشیدم که، چارهای بجز توسل ندارم،و باید متوسل شوم به ناچار دستم را به سوی این دختر دراز کرده و گفتم، خدایا، به حق این دختری که دراسارت کتک و تازیانه خورده است وبه حق پدرش، که امام برحق ونماینده رسولت بوده است و او را ازطریق ظلم کشتهاند قسم میدهم مرا از این ورطه هلاکت نجات بده
آنگاه خود این دختر رامخاطب قرارداده و گفتم، اگر من از این ورطه هلاکت نجات یابم 2 قالیچه قیمتی به آستانهات هدیه میکنم.
خدا شاهد است پس از نذر کردن ومتوسل شدن،طولی نکشید برخلاف انتظار اطبا ومتصدیان زایمان،
ناگهان فرزند به طور طبیعی متولد شد واز هلاکت نجات یافتم .
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای مداح نگو الان حضرت زهرا سلام الله علیها در مجلسه ، این بی احترامی به اهل بیت ، اینا میشه دکان داری/ استاد فاطمینیا...🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
247K
#امام_زمان_عج
#نوحه_اسارت
کانال نوحه یا زینب سلام الله علیها
🏴🏴🏴🏴
زیبا گلان فاطمه، با قلب سوزان
منزل به منزل می روند تا شام ویران
ای یوسف زهرا ببین
شد عمه ات محمل نشین
بقیة الله (2)
با ریسمان بازوی زینب را ببستند
در باغ رضوان قلب زهرا را شکستند
ای یوسف زهرا ببین
شد عمه ات محمل نشین
بقیة الله (2)
یا بن الحسن این کوفیان کردند چراغان
صف بسته اند بهر تماشای اسیران
ای یوسف زهرا ببین
شد عمه ات محمل نشین
بقیة الله (2)
اجرا: مداح اهل بیت ع
#حاج_احمدمتولی_طاهر
🎤🎤🏴🏴🌹🌹🍏🍎
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
https://eitaa.com/eetazeinab
198.2K
نوحه /زبانحال حضرت زینب س
#اسارت
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🥀🥀🏴🏴🥀🥀
ای سر غرقه خون، من به قربان تو
من به قربان آن، صوت قرآن تو
یا حسین، یا حسین، یا حسین، یا حسین (2)
شهر کوفه شده، شور محشر بیا
بهر ریحانه علی مرتضی
یا حسین، یا حسین، یا حسین، یا حسین (2)
حجه بن الحسن، ای گل یاسمن
عمه ات را بین شده محمل نشین
یا حسین، یا حسین، یا حسین، یا حسین (2)
اجرا: ذاکر اهل بیت علیهم السلام
#حاج_احمدمتولی_طاهر🎤
🥀🥀🥀🥀🥀🍎🍏
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
https://eitaa.com/eetazeinab
298.6K
نوحه امام سجاد علیه السلام
#اسارت
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🏴🏴🌷🌷🍎🍎🏴🏴
شامیان دف نزنید، پیش ما صف نزنید
دور رأس شهدا این قَدَر کف نزنید
روز ما را دگر از زخم زبان، شب نکنید
خنده بر اشک من و گریه زینب نکنید
آه از کرب و بلا، وای از شام بلا
عوض ذکر سلام، ندهیدم دشنام
کس به مهمان نزند سنگ کین از لب بام
نسب و نام و مقامم همگی می دانید
به چه تقصیر و گنه خارجیم می خوانید
آه از کرب و بلا، وای از شام بلا
من نبی را ثمرم، من علی را پسرم
خار و خاشاک ز بام، کس نریزد به سرم
این قدر دخت علی را به کنارم نزنید
تازیانه به تن خواهر زارم نزنید
😭😭😭😭
آه از کرب و بلا، وای از شام بلا
کربلا داغ پدر، عطش و اشک بصر
شام غم زخم زبان، آتشم زد به جگر
عمه ام با بدن خسته دعایم می کرد
سر بابا سر نی، گریه برایم می کرد
آه از کرب و بلا، وای از شام بلا
منم و سلسله ام، میر این قافله ام
پیش رو رأس حسین، همه سو هلهله ام
زخم تن، زخم زبان، قسمت و تقدیر من است
مونس و همدم من، حلقه زنجیر من است
آه از کرب و بلا، وای از شام بلا
هرکجا دیدم آب، جگرم گشت کباب
کردم از سوز درون، گریه بر طفل رباب
شعله های عطشش را به دل احساس کنم
یاد بی آبی و بی دستی عباس کنم
آه از کرب و بلا، وای از شام بلا
اجرا: مداح اهل بیت ع
#حاج_احمدمتولی_طاهر🎤
🏴🏴🌷🌷🍎🍎🏴🏴
https://eitaa.com/eetazeinab
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
587.4K
🏴🏴🏴
کانال نوحه یازینب (سلام الله علیها)
بیایید و بخوانید، کتیبه ها به دیوار
نوشته اند زینب، رسیده سَرِ بازار
بیا بهرِ تماشا
ببین یوسف زهرا
واویلا واویلا واویلا واویلا
ثواب دو زیارت، به زائرت رسیده
یکی پیکر بی سر، یکی سر بریده
تویی حاصل زینب
امان از دل زینب
واویلا واویلا واویلا واویلا
اجرا : مداح اهل بیت علیهمالسلام
#حاج_احمد_متولی_طاهر🎤
🏴🏴🍎🍏🏴🏴
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
351.8K
#اسارت
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
⚫️⚫️⚫️
به حمله به طعنه به غارت، به آل علی شد جسارت
بیا روضه خوان از برامان، بخوان روضه های اسارت
بخوان روضه از نیزه و سر، ز چشمان از غم شده تر
ز کعب نی و تازیانه، ز سوز دل آل حیدر
اگر چه عدو شد، اسیر حقارت
امان از اسارت، امان از اسارت
یا حسین یابن الزهرا
اگرچه به گودال غمها، شده از جفا بی برادر
چه زیبا بُود در ره دین، علمداری دخت حیدر
اگر چه خمیده ولیکن، کجا میکند عجز و لابه
کند سرنگون کاخ فتنه، به اعجاز نطق و خطابه
یا حسین یابن الزهرا
خدایا با سالار زینب، تو ما را دچار ولا کن
همیشه دل عاشقان را، اسیر غم کربلا کن
کمک کن به ما سینه زنها، قسم بر غم شاه بی سر
شویم اهل امر به معروف، شویم اهل نهی ز منکر
به راه ولایت، حسینی بمانیم
فدایی راه، خمینی بمانیم
یا حسین یابن الزهرا
⚫️⚫️⚫️
اجرای سبک: مداح اهل بیت علیهم السلام
#حاج_احمدمتولی_طاهر🎤
🏴🏴🍏🍎💔💔
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
582.8K
ای بنی اسد! این تن عریان حسین ع است
اجرا: مداح اهل بیت ع
#کربلایی_آقای_جاودان 🎤
🏴🏴🌹🌹🥀🥀
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
1.15M
خدا کند که جهان رنگ آفتاب بگیرد
اگر دل یکی از آلبوتراب بگیرد
🏴
گرفته است دل زینب از زمین و زمانه
خوشا دلی که از این درد بیحساب بگیرد
برای عصمت کبری چگونه فرض کنم که
کسی بیاید و از روی او حجاب بگیرد؟
🏴
اگرچه داغ همه بر دلش نشست، ولی باز
ندیدهاند که او چشم از رباب بگیرد
چه باغبان که به چشمان خود نشسته و دیده
که نعل مرکبها از گلش گلاب بگیرد
بگو چگونه نگیرد دلش اگر که ببیند
به سمت تشت کسی جامی از شراب بگیرد
🏴
کسی ندیده که لبهای قاری سر نیزه
صله نگیرد و از خیزران جواب بگیرد
تمام اهل حرم را سوار کرده و حالا
کسی نمانده برای خودش رکاب بگیرد...
قسم دهید خدا را به حق زینب کبری
به این امید که امر فرج شتاب بگیرد.
🏴
مجتبی خرسندی✍
با مداحی: ذاکر اهل بیت ع
#کربلایی_آقای_جاودان 🎤
🥀🥀🥀
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
916.7K
آتش گرفته کربلا / صاحب عزا خیرالنسا😭
امان زداغ زینب😭💔
کانال نوحه یا زینب(سلام الله علیها)
🏴🏴🏴🏴
آتش گرفته کربلا
صاحب عزا خیرالنساء
امان ز داغ زینب
آلاله ها بر نیزه ها
مهمانی سرنيزه ها
آمد سراغ زینب[۲]
دست یتیمان بسته شد در سلسله
می ریزد از پای رقیه [س] آبله
امان ز داغ زینب[۴]
#کربلایی_آقای_جاودان
🎤🎤🏴🏴🥀🥀
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
3.49M
🏴روز شهادت امام علی بن الحسین زین العابدین 🏴
بسیار جانسوز💔
😭😭😭😭
با مداحی ذاکر اهل بیت علیهم السلام
#کربلایی_جناب_آقای_ذبیحی🎤
🥀🥀🥀
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
در وسعت شب، سپیدهای آه کشید
خورشیدِ به خون تپیدهای آه کشید
آن لحظه که زینب به اسارت میرفت
بر نیـزه سَرِ بریدهای آه کشید
از سینه آه در غمت ای ماه می کشم
بارِ غم تو را چو پَرِ کاه می کشم
*من زینبم، به غم و درد عادت دارم، چهار سالم بود جلو چشمم مادرم رو کشتن، چهارسالم بود جلو چشمم سینه ی مادرم رو شکستن، هنوز غمِ مادرم یادم نرفته بود، دیدم از آسمان صدا میاد"یا اَهلَ العالَم قَد قُتِلَ المُرتَضی" در رو باز کردم، دیدم بابام رو با فرق خون آلودش، یه روزی هم حسنم صدا زد گفت: زینب! تشت رو بیار...بعد هم که کربلا، یکی یکی برادرام رفتن، پسرهام هم رفتن، این هم از اسارت...همه رو تحمل می کنم...*
از سینه آه در غمت ای ماه می کشم
بارِ غم تو را چو پَرِ کاه می کشم
*اما اونی که داره زینب رو میکُشه اینه: سَرِ عشقِ من، سَرِ حسینِ من، نوک نیزه، تو دست یکی دیگه*
بر نوک نیزه، جانِ اَخا غبطه می خورم
او حنجرِ تو بوسد و من آه می کشم
نشود فاشِ کسی، آنچه میانِ من و توست
تا اشاراتِ نظر نامه رسانِ من و توست
*حسین جان!هیچ کی نمی فهمه ما بهم چی می گیم...بی بی جان! به ما هم بگو، بذار ما هم کمی بفهمیم،ساده تر بگو بی بی جان!...*
خزان زود هنگامِ تو ای گُل، بهارم را به زردی آشنا كرد
نگه كن تا ببینی غربتِ عشق، مرا با كوچه گردی آشنا كرد
*یه نگاه کن ببین اون زینبی که باباش وقتی میخواست من رو ببره کنار قبرِ پیغمبر، می فرمود: زینب جان! صبر کن، بذار نیمه شب بشه، مَردم تویِ خونه هاشون باشن، جلو جلو مردها رو می فرستاد میگفت: اگه چراغی روشنِ، اگه مشعلی روشنِ خاموش کنید، بابام علی جلو می ایستاد، حسینم!خودت سمتِ راستم، حسن سمتِ چپم، عباس با وجودی که سنی نداشت، از پشت سر می اومد، شمشیرش رویِ سینه اش، هی اطراف رو نگاه می کرد، تو اون تاریکیِ دلِ شب، چشمی به قد و بالایِ زینب نیاُفته...من همون زینبی ام که...*
نیست فلک به قدر، هم پایه ام
سایه ی من ندیده همسایه ام
*اما داداش! الان پاشو نگاه کن ببین چه خبرِ، شهر رو چراغان کردن...*
کوفه چراغانی شده
زینب تماشایی شده
#حاج_حسن_خلج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
khalaj_Babolharam-net.mp3
4.34M
|⇦•در وسعت شب، سپیدهای...
#روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام اسارت خاندان آل الله به نفس حاج حسن خلج •
Hasan Reza Hosseinzadeh - In Alam Az Kist [128].mp3
2.35M
این علم از کیست که بی صاحب است ای خدا
این علم از ماه بنی هاشم است ای خدا
صاحب یک پرچم و یک لشکر چه شد ای خدا
♪●♫●♩●♪.♫.♪●♩●♫●♪