#امام_حسین_علیه_السلام
اربعین کرب و بلاییم اباعبدالله
عازمِ عرشِ خداییم اباعبدالله
ما به شوقِ حرمت، سر به بیابان زده ایم
در دلِ نور رهاییم اباعبدالله
آتشِ عشقِ حرم در دلِ ما شعله ور است
شوقِ آن صحن و سراییم اباعبدالله
هر طرف مینگرم رنگِ افق خونین است
ذاکرِ راسِ جداییم اباعبدالله
داغِ تفتیده ی صحرا وُ بیابان به جگر
بی تو در شور و نواییم اباعبدالله
خیمه ها سوخته وُ قتلگه وُ عمّه وُ تل
سر و پا غرقِ عزاییم، اباعبدالله
هئیت و دسته وُ سنج و علم و بیرقِ خون
ما به پابوسِ تو آییم اباعبدالله
عشق در جاده ی دیدارِ شما گم شده است
ما دل و جان به فداییم اباعبدالله
هجرِ شش گوشه ی تو برده قرار از کفِ ما
راهیِ کوی ولاییم اباعبدالله
پرچمِ قافله سالار حسین در راه است
زائرِ خونِ خداییم اباعبدالله
یک قدم مانده که عاشق به وصالت برسد
اربعین کرب و بلاییم اباعبدالله!
#شب_زیارتی_ارباب_بیکفن
#پنجشنبه_۱۲_مرداد_۱۴۰۲
#هستی_محرابی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزال حال و هوایِ اربعین و شوقِ زیارت
باز فکرِ سفر است
با خودش گفت گذرنامهیِ من معتبر است ؟!
آه آقایِ پلیس
چقَدَر خرجیِ مُهرِ گذری معتبر است؟!
صف کشیدند همه
این گذرنامه گرفتن یکسره دردسر است
چند ساعت سرِ پا
وَ معطّل شدن از دادنِ رأی بیشتر است
فرمها حاضر شد
از کاریکاتورم این عکس شده مُضحِکتر
بیخیالِ تصویر
زائرِ خوشبَر وُ رویِ تو به فکرِ سفر است
پولها شد واریز
مالیاتی که به ما بَست کمر میشکند
به خودش گفت سریع
هر که مالش شده نذری حتماً اهلِ نظر است
چند روزی که گذشت
خبر از پاس نشد چشمِ امیدش به در است
پستچی در راه است
همهیِ دغدغهیِ روز و شبش یک خبر است
ناگهان با خود گفت
خاکِ عالم به سرم مُهر سفر مِهرِ رضاست
او که امضا بزند
کربلا منتظرِ نوکرت آسیمهسر است
رو به سلطان کردم
به خودش رو که زدم برگِ براتم دادند
ندبهخوان راهی شد
ذکر سلطانِ سخا وقتِ سفر بالوُپَر است
#اربعین #دلتنگی #غزال #امام_حسین_علیه_السلام #کربلا
#حسین_ایمانی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1. ای دلبر حسین.mp3
3.23M
#مدح_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
ای دلبر حسین ،
دلارآی اهل بیت
ای ماهتابِ
نیمه شب های اهل بیت
چادر به سر چو می بری و
راه می روی
هستی شبیه حضرتِ
زهرایِ اهل بیت ..
( میدونی چرا سیلیش زدند ؟ میدونی چرا تازیانه اش زدند ؟ میگن آخه خیلی شبیه فاطمه بود ... )
بر صورت حسین و
ابالفضل و زینبین
گلبوسه های توست
مداوای اهل بیت ..
اغراق نیست
این که بگویم ، تو یک تنه
زهرا شدی و
اُمّ ابیهای اهل بیت ..
( روضه من با این یک بیت شروع میشه : )
کاش آن زمان
که سِرّ طبق آشکار شد
با دیدن حسین
صدایت نمی شکست ..
#شاعر_امیر_عظیمی
اون موقعی که سرپوش را از روی طبق برداشت ، نگاه کرد دید ، یه سرِ بریده است ؟ بابا بابا بابا ... من فقط میخوام از باباهایی که دختر دارند ، یه سئوال کنم ، بگم کدوم دختری طاقت داره سرِ بریده باباشو ببینه ؟ آی ی ی ی ... اگر سر سالم باشه ، دختر ببینه دق میکنه ، وای وای ، یه نگاه کرد دید پیشانیش شکسته ، یه نگاه کرد دید محاسنش خاکستریه ، یه نگاه کرد دید لباش ترک خورده #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
2. درد کمر.mp3
4.53M
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
درد كمر
تمام توان مرا گرفت
این زخم سر
قرار و امان مرا گرفت
بابا سرم هنوز
كمی تیر می كِشد
دستی رسید و
روح و روان مرا گرفت
تا پیش من رسید
دگر مهلتم نداد
( الهی نبینی دختر سه ساله رو میزنند ، الهی نبینی خواهر کوچولوتو میزنند ... )
تا پیش من رسید
دگر مهلتم نداد
انگار از سرِ تو
نشان مرا گرفت ..
می خواستم كه
رو سری اَم را گِره زنم
( آی مادری که امشب دختر کوچولوتو آوردی ، آی ی ی ی... دیگه روضه خون نمیخوای ، نگاه به این صورت کوچولوش کن ... )
می خواستم كه
رو سری اَم را گِره زنم
گیسم كشید و
نطق زبان مرا گرفت ..
( تا سر رو دید ، زبونش لُکنت گرفت ، بابا بابا بابا ... )
دانی چرا یتیم تو
لُكنَت گرفته است ؟
( ببینم با این یه بیت چه میکنی ؟ امشب جواز کربلات رو باید بگیری ازخانم رقیه ، اگه بی بی امضا کنه ، باباش برنمی گردونه ، خیلی دوستش داره ، اگه دوستش نمیداشت ، توو خرابه با سرِ بریده نمی اومد به دیدنش ، ... خیلی دوستش داره ...) بابا :
دانی چرا یتیم تو
لُكنَت گرفته است ؟
با یك كِشیده
لفظِ لسان مرا گرفت ؟
#استاد_محمود_ژولیده
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
3. زمزمه.mp3
2.11M
#زمزمه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
از شهر کوفه تا به شام
سنگ میزدند از روی بام
اینقدر بهم سیلی نزن
دیگه نمی بینه چشام
این دیگه باره آخره
نزن نزن نزن ..
ضرب لگد ، زجر آوره
نزن نزن نزن ..
یکی بگه این دختره
نزن نزن نزن ..
خسته شدم از قافله
بابا بابا بابا ..
پاهام شده پُر آبله
بابا بابا بابا ..
وای از سنان و حرمله
بابا بابا بابا ..
#روضه_شب_سوم_محرم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
یه جمله ای گفته این خانم ، وقتی سر رو دید ، گفت بابا ای کاش من کورمی شدم ، نمی دیدم سرت رو ، بابا ای کاش می مردم سرت رو توو طبق نمی دیدم ، حسییین ... بابا بابا بابا ...
حالا که اومدی بابا
گوش بده درد دلمو
زخمای روی بدنم
سرمی بره حوصلمو
بابا بابا بابا منوبا خودت ببر ، ... غوغایی کرد ، من اصلا موندم توو روضه ی خرابه وسرِ بریده ، ... لب روی لب های بابا گذاشت ، بعد اینطوری مشهوره ، میگن سر یک طرف ، رقیه یک طرف ... رقیه افتاد عیبی نداره اما سرِ آقا رو زمین افتاد ، من سئوالم از شما اینه ، جوابش رو به من بدید ، کی سر رو از روی زمین برداشت ؟ سر رو زینب برداشت ؟ سر رو سکینه برداشت ؟ سر رو اُم کلثوم برداشت ؟ حسییین ... آی بابا بابا بابا ...
آنشب که من از ناقه
افتادم و غش کردم
بابا تو کجا بودی ؟
از ما تو جدا بودی
حرمش بسته است ، زائر نداره ، غریبه ، اون بچه هایی که رفتند دفاع از حرمش کنند ، شهید شدند ، شهید سردار همدانی و همه شهدای مدافع حرم ، به یاد همشون ... خدایا به حق این خانم سه ساله ، داعش رو نابود کن ، خدایا آمریکا و اسرائیل رو نابود کن ، خدایا همین محرم ، راه حرم این خانم سه ساله رو به روی مشتاقان ، باز بگردان ...
این دختر سه سالشه ، تعجب نکنید وقتی راه میره دستش رو به دیوار میگیره ، چون پاهاش پُر آبله است ، نمیتونه راه بره ، امشب شب استثنائیه ، اگه چیزی میخواهی از این خانم سه ساله بگیر ، خیلی باب الحوائجه ، خیلی ، خیلی باب المراده ، ... امام حسین خیلی دوستش داره ، ان شاءالله همه حاجت روا بشن ، اونهایی که مریض دارن ، اونایی که گرفتارند ... خدارو قسم بدهیم به مظلومیت این بی بی ... برا غماش ، برا آبله پاهاش ، برا صورت نیلیش ، برا بدن کبودش ، ... میدونید این خانم ، کفن هم نداشته ، با لباس خودش دفنش کردند ... مثل باباش حسین ، بی کفنه ...
#روضه_شب_سوم_محرم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4. ادامه روضه.mp3
4.8M
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
حالا که اومدی بابا
#روضه_شب_سوم_محرم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1. دشت و شب و.mp3
2.77M
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#حاج_مهدی_سماواتی
#آواز_دشتی
دشت و شب و
طفلِ نابَلد ، واويلا
گر زَجرِ حرامي برسَد
« واويلا ... »
از صاحب روضه
معذرت مي خواهم
پهلوي رقیه و لگد ،
« واويلا ... »
#شاعرسیدمجتبی_شجاع
#مدح_امام_حسین
#علیه_السلام
خوشم که جوهرِ عشق تو
در سِرشت من است
محبت توام
آن خط سرنوشت من است
گناهکارم و
از آستان قدس حسین
کجا روم ؟ به خدا
کربلا بهشت من است
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#حاج_میثم_مطیعی
محرمی که نباشی در آن
محرم نیست
بدون تو ، ضربان زمین
منظم نیست
چقدر ساده گرفتیم
بی تو بودن را
هزار سال بدون تو زندگی
کم نیست
( ما داریم از تو جدا میشیم ، یه فکری بکن ، مولی من ، آقای من ... )
خودت بخواه
که دست از گناه بردارم
که عهدهایِ منِ روسیاه
محکم نیست
هزار بار ، خودت را
به ما نشان دادی
ولی چه فایده ؟
چشمان ما که مَحرم نیست
( یابنَ الحسن ، آنقدر با این چشمام گناه کردم ، که نمی بینمت ... )
هزار بار ، خودت را
به ما نشان دادی
ولی چه فایده ؟
چشمان ما که مَحرم نیست
خودم به چشم خودم
دیده ام که در روضه
حلاوتی ست
که در هیچ جای عالَم نیست
( وسعِ ما همین بود ، تقدیر ما این بود ، قسمت ما این بود ، از ما قبول کن ، از این خادم ها قبول کن ، این خادم ها یک عهدی با خودشون بستند ، گفتند آره ما نوکر توایم ، تو هم ارباب مایی ، ولی ما به این حد راضی نیستیم ، ما شما را اینجوری پائین نمیآریم که فقط بگیم نوکرتیم ، شما هم ارباب مایی ... ما میگیم ، شما امام ما هستید ، ما هم پیرو شمائیم ، شیعه و یار شمائیم ، اِی ی ی امام من ، اِی ی ی مولای من ، ممنونم به خاطر این روضه ها ... از مادرت ممنونم ، که امسال هم منو راه دادی ، امسال هم اومدم درِ خونه ی شما ، اگه ادامه این نوکری رو به خاطر بد عهدی خودم از دست میدم ، یه فکری برام بکن ، منم آدم بشم ، منم خوب بشم ، منم همونی بشم که مادرت فاطمه زهرا ازم راضی باشه ، ولی آقای من ، خوب یا بدم ، یه حقیقتی رو میگم ، خودت خبر داری ... )
حوائجم همه در بین روضه
یادم رفت
غمت چه کرده
غم روزگار یادم نیست
بیا و روضه ی گودال را
بخوان آقا ..
( اون لحظه ای که آسمان تیره و تار شد ، منادی صدا زد « قتل الحسین »
بیا و روضه ی گودال را
بخوان آقا ..
مُحرمی که نباشی در آن
محرم نیست ...
#شاعر_احسان_نرگسی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1. محرمی که.mp3
5.58M
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#حاج_میثم_مطیعی
محرمی که نباشی در آن
محرم نیست ...
1. هر گرفتاری.mp3
10.63M
#روضه_حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
هر گرفتاری
سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزیِ
تمام خاندانش را گرفت
خوش بهحالِ سائلی
که سائلِ عباس شد
خوش بهحال آن که از
عباس نانش را گرفت
روزِ محشر ، دستهايش
دستگيري ميكند
دستِ خود را داد ،
دستِ دوستانش را گرفت
هيچ كس اندازهي عباس
شرمنده نشد
كربلا ، بدجور از او
امتحانش را گرفت
از خجالت آب شد ،
آب آورِ كرب و بلا
عصرِ تاسوعا
اماننامه ، امانش را گرفت
چشمهايش ، پاسبانهايِ
بَناتِ خيمه بود
حرمله با تير ،
چشمِ پاسبانش را گرفت
#روضه_شب_نهم_محرم #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1. نظر به روی.mp3
4.49M
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
#دستگاه_ماهور
نظر به رویِ تو شد
قبلگاهِ آمالم
تَرَحُمی بنما
کن نظر به احوالم
من آن کبوترِ بامم
که هرکجا رفتم
به سنگِ تهمتِ مردم
شکسته شد بالم
فقط ضمانت تو
گشته مُهرِ تمدیدی
به توبه نامه یِ
بی اعتبارِ هرسالَم
نه پایِ رفتنی هست و
نه رویِ آمدنی
بگو چه چاره کنم
من زدستِ اعمالم ؟
#آقا_جانم
( قسم ها خودش ، یه دریا روضه است ... ؟ )
قسم به مویِ پریشانِ
عمه جانِ شما
به گریه ، دلنگرانِ
حسین و گودالم
صدازد از تَهِ گودال :
خواهرم برگرد ...
مگر نگفتم عزیزم
نیا به دنبالم ... ؟
برو به خیمه
نبینی ، بریدنِ سر را
وگرنه پیر شوی
پایِ جسمِ پامالم ...
1399
#شاعر_قاسم_نعمتی
#شعرخوانی_ماهور #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1. هر گرفتاری.mp3
2.59M
#نوحه_حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
#کربلایی_مجتبی_رمضانی
هر گرفتاری
سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزیِ
تمام خاندانش را گرفت
خوش بهحالِ سائلی
که سائلِ عباس شد
خوش بهحال آن که از
عباس نانش را گرفت
( یااباالفضل ، یااباالفضل ) تکرار
روزِ محشر ، دستهايش
دستگيري ميكند
دستِ خود را داد ،
دستِ دوستانش را گرفت
هيچ كس اندازهي عباس
شرمنده نشد
كربلا ، بدجور از او
امتحانش را گرفت
( یااباالفضل ، یااباالفضل ) تکرار
از خجالت آب شد ،
آب آورِ كرب و بلا
عصرِ تاسوعا
اماننامه ، امانش را گرفت
قتل او
کار عمود آهن و نیزه نبود
تیرهایی که به مشکش خورد
جانش را گرفت#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
( یااباالفضل ، یااباالفضل ) تکرار
1. هر گرفتاری.mp3
6.5M
#روضه_حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
#حاج_مهدی_سلحشور
هر گرفتاری
سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزیِ
تمام خاندانش را گرفت
خوش بهحالِ سائلی
که سائلِ عباس شد
خوش بهحال آن که از
عباس نانش را گرفت
روزِ محشر ، دستهايش
دستگيري ميكند
دستِ خود را داد ،
دستِ دوستانش را گرفت
هيچ كس اندازهي عباس
شرمنده نشد
كربلا ، بدجور از او
امتحانش را گرفت
از خجالت آب شد ،
آب آورِ كرب و بلا
عصرِ تاسوعا
اماننامه ، امانش را گرفت
چشمهايش ، پاسبانهايِ
بَناتِ خيمه بود
حرمله با تير ،
چشمِ پاسبانش را گرفت
تيرها در پيكرش
وقتِ زمين خوردن ، شكست
بس كه خون رفت از تنش ،
آخر توانش را گرفت
« صارَ کَالْقُنْفُذ »
برايِ تيرها جايي نماند
ناگهان سر نيزهاي
حجمِ دهانش را گرفت
قتل او
کار عمود آهن و نیزه نبود
تیرهایی که به مشکش خورد
جانش را گرفت
از بغل ، تا که سرش را
بر سرِ نیزه زدند
گریههای ناتمامی
خواهرانش را گرفت ...
#روضه_شب_نهم_محرم #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#روضه_باسبک
زبانحال حضرت زینب (س) درخرابه شام
درسوگ حضرت رقیه (ع)
اولسون سلام دللار طوفان سالان قیزا
اقلارقویوب خرابه ده اغلارقالان قیزا
اولسون سلام غم یوخوسونان دوران قیزا
بابادئن ده عمه سینی اغلادان قیزا
اولسون سلام خانه غمده اولن قیزا
اولسون سلام قبراوینه اج گدن قیزا
اولسون سلام قبراوینه اج گدن قیزا
یاالله یاالله
حتما بوگونلرین روضه سی دی التماس دعا
آی رقینین
عزاسنه گلئننر ای بالاجابالایادئیملی دردی
اولانار
عمه سی زینب بویوررور
گجه لرهامی یاتار
بالاجابالالار یارالی باشلارین قویاریره
اوغلی اولن ننئه لر یاتار
قارداشی اولن باجیلار
اتاسی اولن بالالار
اما خانم زینب مشغول نمازشب
خانم بویور بیرگجئه مشغول نمازشبیدیم
گئوردیم الله بالالاردان بیری یاتابیلمیر الله بیرساقاچونوربیرصولا چونیر نمازی قوتاردیم یواش یواش گلدیم بالارین یانینه الله گوردوم رقیه بیرساقاچونوربیرصولاچونیر
اخه بالا نیه یاتامیسان
دردون نئدی حاجتون نئدی
خانم بویرور بیراشاره الدی عمه بیرکمک اول ایلشئم
بالام اوتدی گوردم یواش یواش دئیر عمه اجازه ور بیر اورئمون سوزین دئم
بالا عمون اولیئدی
بالا اورگون سوزنه زینب ون قربان
بالا دی گوروم دردون نئدی گوردم یواش یواش الین قویدی اورگینین باشینا
یواش یواش دیرعمه بتر آجیخمیشام
عمه اجام نان یاتامورام
عمه بابام گولوم استیر
سلام اول قبراونه اج گدن قیزا
اولسون سلام بابا سی اولوب باش یولان قیزا
سیلی دیب قرا گوزنه قان دولان قیزا
اولسئون سلام قانلی باشی باغرینا باسیب(2)
زهرا اوپن دوداخلارنا بوسه وران قیزا
زینب دیرگوردم الله اوظالم دیاندی قاپیدا الیدن بیرطشت طلا بیرالیئنده طبق دئدم ظالم دیان گئلمه قاباقا
ای نگهبان اوباشی گورسه بالام جان ورئجک
بیلیرم جانین جانانینه قربان ادئجک
امایارالی باشی قویدی یره
خانم طبق اورتوگن گئوردی
بیر لحظه باخدی
حسین خوش گلئبسن ای قارداش اخه رقیه کربلادن هی سوروشوردن بابانئی
خانم گل بابان گئلب خرابیه
فورن اویارالی باشی خانم الدی قوجاقه
یانمیشدی زبس شمع کیمی ناره فراغه نیلدی ائیلدی بیراوزن قویدی بابانین دوداقلاریئنا
قوئدی سارالان لب لرینی قانلی دوداقه
اوپدی دوداقن گتدی دله محنت دردی
اوپدی اوپدی دیدی بابایورولموشام بابایوللاردادویولموشم انجمیشم بابا
باخدی باخدی عمه سینه عمه من دیردیم بابام کاش گلیدی
دای دیمزدیم کسیک باباش گلیئدی یاندم الله
اوجادنئن یاحسین
خانم اوزن قوئدی بابانین اوقانی دوداقلاریئنا
بودل شبده منی یادائلدون سن یارالی
بونه عالم دی باباسن یارالی من یارالی
ای وای بابام ای وای بابادولانم باشومن
کیم سنی بوحاله سالیب اویان ای باش ایندی بابا
دولانیم باشومن کیم سنی بوحاله سالیب
بو باش ایئندی بابا بس بدنون هارداقالیب
سن هارا خولی هارا من هاراویرانه هارا
کسدی باشین دیه گورم هانسی دل اهن یارالی
حسین قان اولان قلبیم ویران الئدی باش یاراسی
یاندرارقلبم النئوندا اولان داش یاراسی یارالی بابا سن نئج گون کیمن سن باتون منده باتارام بابا
کنج ویرانه ده قبریمده کفن سیز یاتارام
اوجادئنن یاحسین ........
کئنج ویرانه ده
منده بابا کفن سیز یاتارام
کئنج ویرانده منده کفن سیزیاترام
مداحی استادطالبی#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#اسارت
◾️این آب فرات، مهریه مادرمان بود که از ما منع کردند ...
در نقلی آمده است:
در مسیر حرکت اسراءِ آل الله به سمت شام، وقتی که به محلی به نام «عینُالْورد» رسیدند، میبایست سوار بر کشتی شوند و از آب فرات بگذرند؛ وقتی به کنار آب فرات رسیدند و سوار بر کشتی شدند تا از آن عبور کنند، حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها خطاب به حضرت امکلثوم وسکینه و رباب و فاطمه و رقیه «علیهنّالسلام» فرمود:
أتَعرِفْنَ ماءَ الفراتِ الذی صداقُ أُمِّنا فاطمةَ و بَنوأُمَیَّة مَنَعوه مِن أبنائها و بَناتها تِسعَةَ أیامٍ؟
▪️ آیا میدانید که این آب، آب فرات است همان آبی که مهریه مادرمان فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بود و بنی امیه آن را از پسران و دختران فاطمه سلاماللهعلیها به مدت نُه روز منع کردند؟ (احتمالاً حضرت، اشاره به روز دوم تا روز یازدهم ماه محرم کردند)
فلمّا فَهِمنَ و عَلِمنَ أنّه الفراتُ بَکَینَ و نَدَبنَ وصَحنَ
▪️وقتی آن مخدرات فهمیدند که این آب، آب فرات است گریه کردند و از دل، فریاد برآوردند.
📚بحرالمصائب ج ۷ ص ۲۶۰ #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#اسارت
◾️هیچ یک از ما باقی نماند، جز اینکه خاری، پای او را به درد آورد...
در نقلی آمده است:
یکی از فرماندهان لشکر فاسقینی که أسرای آل الله را به سمت شام میبرند، ملعونی به نام «زجر بن قیس» حرامزاده بود.
وقتی که کاروان به بیابانی رسید که آن صحرا پُر از خار و سنگ و درخت بود، آن نانجیب دستور داد تا اسیران را با سرعت حرکت دهند؛ کاروان از آن وادی چنان با سرعت حرکت کرد، که شترانی که آبستن بودند، از سختی راه زاییدند و خار به پای تمام مرکب ها رفت.
🩸طبق این نقل، در اینجا بود که امام سجاد علیهالسلام فرمودند:
فَلَم یَبقَ واحدٌ مِنّا أهلَ البیت ِإلّا أصابَهُ أَلَمُ الشَوک
▪️همانا از ما اهلبیت «علیهمالسلام» کسی باقی نماند جز اینکه خاری پای او را به درد آورد.
📚بحرالمصائب ج ۷ ص ۲۶۰ #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
13902.mp3
512.6K
#حضرت_رقیه__س__شور
نوکرتم هوامو داری خانوم
شک ندارم دست بگیری خانوم
عشقِ منی دوسِت دارم یه دنیا
پس کربلا منو میبری خانوم
رقیه جان
دیوونم کردی بی بی
مرحَمِ دردی بی بی
همیشه کنارمی
بخدا مردی بی بی
رقیه جان
ظاهراً اینجا سه ساله ای اما
بی بی جان شاگردِ تو نوحِ نبی بوده
سپرِ عمه، بالو پرِ عمه
زانو زد پیشِ تو هرکی زینبی بوده
رقیه رقیه
مستی کنون سینه زنون تُو هیئت
اصل تویی، ببر خانوم زیارت
دل داده ام به مجلسِ تو بی بی
اشک بریزم، هر هفته من تُو روضَت
رقیه جان
علتِ جنونِ من
عشقت تو خونِ من
روضتون واجبه
قرصی از نونِ من
رقیه جان
به خودم میگم هر کی دیدم میگم
یا رقیه بگو زندگیِ ارباب
رو دوشِ بابا، میونِ هر سجده
پس رقیه هست زیبندگیِ ارباب
رقیه رقیه
به قلمِ علیرضا عباس بیگی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#حضرت_زینب
#شور
#اسارت
#شام
ای وای غریبم من
ای دنیا به سر بکوب ای وای ای وای ای وای
ما رو از صبح تا غروب ای وای
میزدن با سنگ و چوب ای وای
نموند جای سالم بر این پیکر ما
شکسته سر ما شکسته پر ما
ای وای غریبم من
سرگردون و بی پناه ای وای
روز مون شده سیاه ای وای
این شامه یا قتلگاه ای وای
تا حالا نبودم چنین زار و تنها
کسی نیست کنه رحم به اولاد زهرا
وای غریبم من
درد از بی کسی ماست ای وای
این شامی چه بی حیاست ای وای
علمدار ما کجاست ای وای
علمدار ببین حرمت رو شکستند
مثه مادرم راه من هم رو بستند
ای وای غریبم من
از درد و غصه پرم ای وای
آتیش ریخت رو چادرم ای وای
تازیانه میخورم ای وای
منی که قدو قامتم رو ندیدن
حالا دور من شامیا صف کشیدن
ای وای غریبم من
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#شام
#اسارت
#زمینه
بعد از سه روز آخر درِ دروازه وا شد
با گریه زینب واردِ شامِ بلا شد
شامِ بلا خدایا ؛ شده بلای زینب
راسِ بریده بر نی ؛ گرید برای زینب
آه و واویلا ؛ آه و واویلا
......
اي شاميان بر گريه زينب نخنديد
اين دختر زهراست راهش را نبنديد
اینقدر ناسزا بر ؛ عمه ما نگوييد
در پيش عمه دشنام ؛ بر مرتضی نگوييد
آه و واویلا ؛ آه و واویلا
.....
خدا كند اين صحنه را حيدر نبيند
در شام كوچه گردیِ دختر نبيند
خدا كند نبيند ؛ چشم پُر آب زينب
يك آستين پاره ؛ شده حجاب زينب
آه و واویلا ؛ آه و واویلا
.....
آتش بگيرد آنكه آتش بر سرش ريخت
از بام خاكستر سر برادرش ريخت
می خورد سنگ و ميگفت ؛ با اشك هر ديده
خدا كند نيفتد ؛ از نی سر بريده
آه و واویلا ؛ آه و واویلا
#عبدالحسین ✍
#دروازه_ساعات
👇
.
🏴 #محرم۱۴۰۲
#شور
#امام_حسین علیه السلام
#بهمن_عظیمی ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
نوشته توو کُلِّ مقاتل - بَد کُشتنت حضرت دلدار
تو از خودت گذشتی تا که - شیعه نَمونه بی کس و کار
تو کاری کردی دیگه شیعه - زحمتِ سخت کوشی نداره!
تویی همون نور خدا که - هیچ موقع خاموشی نداره ۲
اصلاً تو خَلق - شدی تا که - دائم کرامت بکنی
از بس کَرَم - داری شاید - شِمرَم شفاعت بکنی!
حسین آقا جان آقا جان آقا جان ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
خیلی نمکنَشناسن این قوم - دُعایبارون یادشون رفت!
کاری با اصغر تو کردن - ناله ت تا هفت تا آسمون رفت
تشنه ترین شهیدِ عالَم - تو که خودت آب حیاتی
نشون دادی میون گودال - منشأ خیر و برکاتی! ۲
حتّی لباسِ تنتو بخشیدی حتّی سرتو
چیزی نداشتی و دادی انگشت و انگشترتو
حسین آقا جان آقا جان آقا جان ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
عشق تو بی حد و حسابه - محبتت بدون مرزه
فقط خدا میدونه این عشق - توو هر دلی چقد می ارزه
محدودیت نداره عشقت - حتی توو قلب سنگ و چوبه
عالَم یه روز میشه حسینی - حسین مُقَلِّبَ القُلوبه ۲
به سور و ساتِ عشق تو وارد نمیشه خِلَلی
یکی یه دونه ی خدا! ای عشقِ بین المللی!
حسین آقا جان آقا جان آقا جان ۲
.
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها