eitaa logo
🌺ــهـشـتـــ❤️ـــبــهـشــتـــ🌺
482 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
ادبی، مذهبی، تاریخی، شهدا و... ادمین کانال @seyyed_shiraz آیدی 👆جهت انتقادات و پیشنهادات، سوالات شرعی، اعتقادی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
1_1475202943.mp3
2.17M
🍃🌷 ﷽ 🎙واعظ: حاج آقا 🔖 بوسه بر پای 🔖 بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ 👉 💖 @eightparadise
🍃🌷 ﷽ (ع) فرمود: خداوند متعال را براي بندگان خود ميدان مسابقه قرار داد. پس عدّه اي در آن ماه با اطاعت و عبادت به سعادت و خوشنودي الهي از يکديگر سبقت خواهند گرفت و گروهي از روي بي توجّهي و سهل انگاري خسارت و ضرر مي نمايند. [تحف العقول ص۲۳۴] بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ 👉 💖 @eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ 🌸 سحر پانزدهم ... ✍ و ... وعده دیدار رسید ... 🕊ســـلام مادر! برای عرض تبــــریک آمده ام! قدم نو رسیــــده ات،مبـــ🌸ـــارک. 🕊همه این سحرها،دلم را، به امید سرزدن به خانه تو، لنگ لنگان،تا پانزدهمین سحر،کشانده ام. 🕊چقدر دلم،تنگ آغوشت،بود ... و اولین دردانه تو ... اولین بهانه من، برای کوفتن درب خانه ات ... 🕊هلال رمضان،به قرص ماه،بدل گشته ... تا زمین آماده رونمايي فرزند تو شود. ماه زاده را،جز قرص قمر، چه کسی رونمايي تواند کرد؟ 🕊صداےنوزدات،خواب رااز چشمانمان ربوده است.نوازش های تو بر قنداقه مجتبی، قند در دلمان،می کند! 🕊کمی آهسته تر،نوزادت را بنواز ... مادر دلمان شیشه ترک خورده ایست، که در حسرت آغوش تو،سالهاست، بر چادر مشکی ات،بوسه می زند. 🕊آغوشت،مأمن بےهمتای دربدرےهای من است، کاش،لحظه تولدم به آسمان،مرانیز،چون دردانه ات،در آغوش بکشی،و هزار بار، عاشقانه بنوازےام؛مادر ... 🕊پشت قنوت امشبم،گرم است به آغوش تو ... من به دنبال لمس حرارت بوسه هايت، سجاده گرد سحر پانزدهم،شده ام. 🕊آنقدر به تکرار نامت،مست،می‌کنم ... تا تمام آرامش نَفْس تو را، به یک جرعه سر بکشم. 🕊مادر ... چــون دردانه ات، مرا نیز ... بوسه باران می کنی؟ (ع) 🌸بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ 🌸👇 👇 💖 @eightparadise
1_922896704.mp3
13.08M
🍃🌷 ﷽ قرآن کریم 🔊 قاری استاد 🕐 زمان: ۵۴ دقیقه 🍃🌺خوشبختي یعني بہ نیابت از امام زمانت هر روز قرآڹ بخوني... 🌸 👇 https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷 ﷽ ســــــــــــــــــــــــــــ🙂ــــــــــــــــــلام❤️ روز تـــــــازه مبــــــــــارک🔆 جذاب است تصور كردن ذوق و شوق فاطمه براي اولين فرزندش 🎉تصور اينكه علي پدر مي شود... تصور اينكه دستاني كه سالهاست پدرانه روي سر شهر است حالا صاحب فرزندي مي شود 💫رمضان به نيمه اش مي رسد و مادرانه هاي زهرا قد راست مي كند 🎊و خانه ميزبانِ نعمت براي بني هاشم... و تاريخ نشانمان ميدهد كه حــ❤️ـــــســن 💖يعني برادر 💖يعني اميدِ زينب 💖يعني پسر ارشد خانه و حسن همان سر منشأ محبت است و ما مُحِب حَسنیم... به مادرمان بگوئیم قدم نو رسیده مبارک و به مهربان پدرمــــــــــــان چشمت روشن 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 ناز قدوم پسر ارشد حضرت زهرا 👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏 بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ 👉 💖 @eightparadise
AUD-20210428-WA0029.mp3
6.03M
🍃🌷 ﷽ دلا رو داده به دست باد زهرا 😍 می خونه و ان یکاد زهرا 😍 🎤 سیدرضا نریمانی (ع) 🌸همراهی تون در هشت بهشت باعث افتخاره🌸 👇 💖 https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷 ﷽ 🍂آخرت ر ا اصل بدانید.🍂 🕋 وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَي. (اعلی/۱٧) ⚡️ترجمه: و حال آنكه آخرت بهتر و ماندگارتر است. ✅ این دنیا فانی است و روزی نابود خواهد شد. دنيا پل عبور است، نه توقفگاه، بايد از آن عبور كرد و به اقامتگاه رسيد. ✨ آنچه که بهتر و ماندنی است و اقامتگاه اصلی و ابدی است، آخرت است. 🍁 پس خود را از تعلقات مادی برهانید، بیش از حد حرص دنیا را نخورید، و آخرت را هدف و اولویت زندگی خود قرار دهید. بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ 👉 💖 @eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ که بخندیم😊😍 اگر شما 1 دقیقه بخندید، آن خنده، 45 دقیقه باعث آرامش شما می شود و خطر بیماری قلبی را از شما می گیرد بخند به روی دنیا تا دنیا به روت بخنده😊 بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ 👉 💖 @eightparadise
🍃🌷 ﷽ تمجید ویژه باشگاه پورتو از ⚽️ در روز روزه می‌گیرد و شب گرسنگی‌اش را با گل رفع می‌کند؛ مهدی طارمی مقابل پورتیموننزه مهارنشدنی بود و برای اژدها هت‌تریک کرد. بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ 👉 💖 @eightparadise
🌼🌸🌼 🌸🌼 🌼 🍃🌷 ﷽ 📝 ــــ مهیا بابا! زود باش الان اذان رو میگند. ـــ اومدم! مهیا، کش چادر را روی سرش درست کرد. کیفش را برداشت و به سمت در رفت. امروز برای اولین بار با مهال خانم و احمد آقا، برای نماز مغرب و عشا به مسجد می رفت. در نزدیکی مسجد، شهین خانم و محمد آقا، را دیدند. با آن ها احوالپرسی کردند. مهیا، سراغ مریم را گرفت که شهین خانم گفت. ـــ مریم سرما خورده. بدنیست بهش سر بزنی... این چند وقت، کم پیدات شده! مهیا، سرش را پایین انداخت. نمی توانست بگوید، که نمی تواند نبود شهاب را در آن خانه، تحمل کند. به سمت مسجد رفتند. بعد از وضو، داخل شدند و در صف نماز ایستادند. ـــ الله اڪبر... ـــ الله اڪبر... فضای خوش بو و گرم مسجد، پر شد از زمزمه های نمازگزاران... بعد از پایان نماز، مهیا به طرف مادرش رفت. ـــ مامان! من میرم کتابفروشی کنار مسجد یه سر بزنم... ـــ باشه عزیزم! از شهین خانم خداحافظی کرد، و از مسجد خارج شد. به طرف مغازه ای که نزدیک مسجد بود؛ حرکت کرد. سرش را بالا آورد و به تابلوی بزرگش، نگاه کرد. نامش را زمزمه کرد: ــــ کتابفروشے المهدی... وارد مغازه شد؟ سلام کرد. به طرف قفسه ها رفت. نام های قفسه ها را زیر لب زمزمه می کرد. با رسیدن به قفسه مورد نظر، به طرف آن ها رفت. ـــ کتب دینی و مذهبی... مشغول بررسی کتاب ها بود. بعد انتخاب دو کتاب از استاد پناهیان، به طرف پیشخوان رفت. دختری کنار پیشخوان بود. ـــ ببخشید آقا، کاغذ گالسه دارید. مهیا با خود فڪر ڪرد، چه چقدر صدای این دختر برایش آشناست؟! دختر، بعد از حساب پول کاغذ ها برگشت. مهیا با دیدنش زمزمه کرد: ـــ زهرا... زهرا، سرش بالا آورد. با دیدن مهیا شوڪه شد. در واقع اگر مهیا دوست چندین ساله اش نبود، با این تغییر، هیچوقت او را نمی شناخت. ـــ م...مهیا؟! تو چرا اینطوری شدی؟! ـــ عجله نداری؟! زهرا که متوجه منظورش نشد، گنگ نگاهش کرد. ـــ میگم...وقت داری یکم باهم بشینیم حرف بزنیم؟! ـــ آهان...آره! آره! مهیا، به رویش لبخندی زد. به طرف پیشخوان رفت. ـــ بی زحمت حساب کنید! ـــ قابل نداره خانم رضایی! ـــ نه..؟خیلی ممنون علی آقا! به طرف زهرا رفت. دستش را گرفت و از کتابفروشی خارج شدند. با بیرون آمدن، آنها چشم در چشم مهال خانم و احمد آقا شدند. احمد آقا، با مهربانی به زهرا سلام کرد. ـــ بابا! منو زهرا میریم بستنی فروشی... یک ساعته برمیگردیم. مهال خانم که از دیدن زهرا ترسیده بود که دخترش دوباره به آن روز های نحس باز گردد؛ می خواست اعتراضی کند که احمد آقا پیشدستی کرد. ـــ به سلامت بابا جان! مواظب خودتون باشید. دخترم زهرا، به خانواده سلام برسون! زهرا، سلامت باشید آرامی گفت. احمد آقا و مهال خانم از آن ها دور شدند.. ... ✍نویسنده: 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 👇 🆔 @eightparadise 🌼 🌸🌼 🌼🌸🌼
🌼🌸🌼 🌸🌼 🌼 🍃🌷 ﷽ 📝 مهیا، دو کاسه ی بستنی را روی میز گذاشت. زهرا، کنجکاو به او نزدیک شد. ـــ خب بگو... ـــ چی بگم؟! ـــ چطوری چادری شدی؟! مهیا، با قاشقش با بستنی اش بازی میکرد. ـــ چادری شدنم اتفاقی نبود! بعد از راهیان نور، خیلی چیزها تغییر کردند، بیا در مورد یه چیزای دیگه صحبت کنیم. زهرا، متوجه شد که مهیا دوست ندارد در مورد گذشته صحبتی کند. ـــ راستی...از بچه ها شنیدم دستت شکسته! ـــ آره! تو اردو افتادم. بچه ها از کجا می دونند؟! ـــ مثل اینکه صولتی بهشون گفته! مهیا، با عصبانیت چشمانش را بست. ـــ پسره ی آشغال... ـــ چته؟! چیزی شده؟! ـــ نه بیخیال...راستی از نازنین چه خبر؟! زهرا ناراحت قاشق را در ظرف گذاشت و به صندلش تکیه داد. ـــ از اینجا رفتند! مهیا با تعجب سرش را بالا آورد! ــ چرا؟!! ـــ یادته با یه پسری دوست بود؟! ـــ کدوم؟! ـــ همون آرش! پسر پولداره!! ــ خب؟! ـــ پسره بهش میگه باید بهم بزنیم، نازی قبول نمیکنه و کلی آرش رو تهدید میکنه که به خانوادت میگم... ولی نمی دونست آرش این چیز ها براش مهم نیست. ـــ خب... بعد... ــ هیچی دیگه آرش، هم میره به خانواده نازی میگه، هم آبروی نازی رو تو دانشگاه میبره... مهیا شوکه شده بود. باورش نمی شد که در این مدت این اتفاقات افتاده باشد. ـــ خیلی ناراحت شدم. الان ازش خبر نداری؟! ـــ نه شمارش خاموشه! مهیا به ساعت نگاهی کرد. ــ دیر وقته بریم... زهرا بلند شد. تا سر کوچه قدم زدند. دیگر باید از هم جدا می شدند. زهرا بوسه ای به گونه ی مهیا زد. ـــ خیلی خوشحالم که خودتو پیدا کردی! مهیا لبخندی زد. ـــ مرسی عزیزم! مهیا لبانش را تر کرد. برای پرسیدن این سوال استرس داشت: ــ زهرا... ـــ جانم... ــ تو که چادری بودی این سه سال... دیگه چادر سر نمیکنی؟! زهرا، لبخند غمگینی زد و سوال مهیا را بی جواب گذاشت. ــ شب بخیر! مهیا به زهرا که هر لحظه از او دور می شد، نگاه می کرد. به طرف خانه رفت. سرش را بلند کرد، به پنجره اتاق شهاب نگاهی انداخت با دیدن چراغ روشن، با خوشحالی در را باز کرد و به سمت بالا دوید . وارد خانه شد. سلام هولهوکی گفت و به اتاقش رفت. پرده پنجره را کنار زد. به اتاق شهاب خیره شد. پرده کنار رفت. مهیا از چیزی که دید وار رفت! شهین خانوم بود که داشت اتاق را مرتب می کرد. مهیا چشمانش را بست و قطره اشکی که روی گونه اش نشست، را پاک کرد. لباس هایش را عوض کرد. یکی از کتاب هایی که خریده بود را برداشت و در تاقچه نشست و شروع به خواندن کرد. برای شام هم از اتاقش بیرون نرفته بود. آنقدر محو خواندن بود که زمان از دستش در رفته بود. نگاهی به ساعت انداخت. ساعت ۲ بامداد بود. نگاهش را به طرف پنجره اتاق شهاب چرخاند، که الان تاریک تاریک بود... لبخنده حزینی زد. خودکار را برداشت و روی صفحه ی اول کتاب نوشت: ... ... ✍نویسنده: 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 👇 🆔 @eightparadise 🌼 🌸🌼 🌼🌸🌼
🍃🌷 ﷽ خطبه ی بیست و پنجم 🌸 رنجش از یاران سست علل شكست ملتها (علل شكست كوفیان و پیروزی شامیان) اكنون جز شهر كوفه در دست من باقی نمانده است، كه آن را بگشایم یا ببندم ای كوفه اگر فقط تو مرا باشی، آن هم برابر این همه مصیبتها و طوفانها!! چهره ات زشت باد. آنگاه به گفته شاعر مثال آورد: به جان پدرت سوگند ای عمرو كه سهم اندكی از ظرف و پیمانه داشتم. سپس ادامه داد: به من خبر رسیده كه بسر بن ارطاه بر یمن تسلط یافت، سوگند به خدا می دانستم كه مردم شام به زودی بر شما غلبه خواهند كرد. زیرا آنها در یاری كردن باطل خود، وحدت دارند، و شما در دفاع از حق متفرقید، شما امام خود را در حق نافرمانی كرده و آنهاامام خود را در باطل فرمانبردارند. آنها نسبت به رهبر خود امانتدار و شما خیانتكارید، آنها در شهرهای خود به اصلاح و آبادانی مشغولند و شما به فساد و خرابی (آنقدر فرومایه اید) اگر من كاسه چوبی آب را به یكی از شماها امانت دهم می ترسم كه بند آن را بدزدید نفرین به امت خیانتكار خدایا، من این مردم را با پند و تذكرهای مداوم خسته كردم و آنها نیز مرا خسته نمودند، آنها از من به ستوه آمده، و من از آنان به ستوه آمده، دل شكسته ام، به جای آنان افرادی بهتر به من مرحمت فرما، و به جای من بدتر از من بر آنها مسلط كن. خدایا، دلهای آنان را، آنچنان كه نمك در آب حل می شود، آب كن. به خدا سوگند، دوست داشتم، به جای شما كوفیان، هزار سوار از بنی فراس بن غنم می داشتم كه: (اگر آنان را می خواندی، سوارانی از ایشان نزد تو می آمدند مبارز و تازنده چون ابر تابستانی) 📚 نهج البلاغه 🌷 👉 @eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ امام زمانمــ❤️ـــ بی هرگز عددی صد نشود بر هر که نظر کنی دگر نشود تو دعا کن که بيايد زيرا اگر دعــا کنی رد نشود .. 🍃 برای تعجیل در ظهور مولایمان ❤️ بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم 🍃اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ🍃 🌹دعـای سلامتی (عج)🌹 "اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا" 🌸 ✨مهربان معبودم شب خود و دوستانم را ✨به تو می‌سپارم آرزوهایم زیاد است ✨اما ناب ترین آرزویم نعمت سلامتیست ✨برای همه ی عزیزانم صبور باشیم ✨مشکلات هم تاریخ انقضا دارند امشب براتون ✨سلامتی آرزو می‌کنم ان شاءالله همیشه ✨سلامت و شاداب باشید🙏 🌹 👇 💖 https://eitaa.com/eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ 🌸 سحر شانزدهم ... ✍ رمضان،به پیچ نهایی اش،نزدیک می شود، و لحظه های قدر از راه می رسند شب های قدر،فرصت میوه چینی اند! 🕊و ما... برداشت می کنیم،همه آنچه را که یکسال در زمین قلبمان،کاشته ايم! 🕊عمر یکساله ام را که برانداز میکنم، هیــچ نقطة روشنی، برای دریافت کرامتت نمی بینم. 🕊اما ... مهربانی یکساله تو را، که مرور می کنم؛دلم به لیلةالقــدرِ این رمضان نیز، قرص می شود. 🕊سالهاست که رسم میان من و تو، همین بوده است؛من ... یکسال ... را خراب کرده ام!و تو ... سال بعد را به نیکوترین تقدیر،نوشته ای! 🕊چه رازی است میان تو و اسم"رحمانت"... که از هر چه بگذری،مِهر پاشیدن بر بندگانت را، رها نمی کنی؟ 🕊سیاه دل تر از همیشه ... و شکسته تر از هر سال ... چشم براه لیلةالقدرت نشسته ام ... امـــا یقین دارم؛که سهم عظیمی از "عشـ❤️ـق" را برایم،کنار گذاشته ای. 🕊من، بی تو،تمام می شوم ...؛دلبرم. دفتر تقدیرم را،از هر چه خالی می کنی، خیالی نیست؛امــا،تقدیر مرا، از لمس وجودت،خالی مکن. مــن ... بدون تــو ... یعنــی؛تمـــام 🕊تــو،تنها ثروت قابل شمارش منی ... خدا و من ... به انتظار سهم بیشتری از تو، گوشه سفره رمضانت را،رها نکرده ام. 🕊رحمان،مگر جز مهر،می داند؟ لیلةالقدر مرا،به طوفانی از مِهَــــرت،تکان بده. یا رحمانُ ... یا رحمانُ ... یا رحمان 👇 💖 @eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_972134551.mp3
12.58M
🍃🌷 ﷽ قرآن کریم 🔊 قاری استاد 🕐 زمان: ۵٢ دقیقه 🍃🌺خوشبختي یعني بہ نیابت از امام زمانت هر روز قرآڹ بخوني... 🌸 👇 https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷 ﷽ ❌بدترین عادت ها برای سلامت روان ۱.عادت های خواب نامناسب ۲.ادامه دادن به روابط سمی ۳.استفاده بیش از حد از تکنولوژی ۴.مقایسه خودتان با دیگران ۵.به هر چیزی بله گفتن ۶.برچسب بد زدن روی خود به دلیل داشتن احساسات ناخوشایند ۷.مشورت درباره مشکلات روحی با افراد غیر متخصص ۸.سرکوب احساسات به جای رویا رویی اصولی با آن ها و پذیرش آنها بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ 👉 💖 @eightparadise
🍃🌷 ﷽ 🔴 بیدار شدن انسان توسط فرشتگان در نیمه های شب! 🌸آیت اللہ بهجت(رہ) : ✅شب که انسان می خوابد، ملائکه موکل بر انسان، او را برای نماز بیدار می کنند. ⛔و بعد چون انسان اعتنا نمی کند و دوباره می خوابد باز او را بیدار می کنند. دوباره می خوابد، باز او را بیدار می کنند… ♦️این بیداری ها تصادفی و از روی اتفاق نیست، بلکه بیداریهای ملکوتی است که به وسیله فرشتگان انجام می گیرد. 🎁اگر انسان استفاده کرد و برخاست، آنها تقویت و تایید می کنند و روحانیت‌می دهند. وگرنه متأثر می شوند و کسل برمی گردند. 🌼اگر از خواب برخاستید آن ملائکه را که نمی بینید، اقلاً به آنها سلام کنید و تشکر نمایید! 📗در خلوت عارفان بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ 👉 💖 @eightparadise
🍃🌷 ﷽ السلام علیک یا ابا محمد یا حسن ابن علی ایها المجتبی یابن رسول الله یا حجه الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا 🌸🍃🌸🍃🌸 🍃 دنیاست خاک و هیچ ندارم به غیر دوست دنیا سَوایِ نام‌حَسَن دل بریدنی است .... 👇❤ لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان💖 خوبتان معرفی کنید 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ مسائل متفرقه ☝️ ١٠٨٣. اگر در يکى از اداره هاى دولتى اختلاس از بيت المال صورت بگيرد و اين اختلاس استمرار داشته باشد و شخصى اين توانايى را در خود ببيند که اگر مسئوليت آن اداره را بر عهده بگيرد، مى تواند اين وضع را اصلاح کند، و اين کار هم فقط از طريق دادن رشوه به يکى از کسانى که مسئول آن هستند، امکان پذير است، آيا دادن رشوه براى جلوگيرى از اختلاس در بيت المال، که در حقيقت دفع افسد به فاسد است، جايز است يا خير؟ ج.✍ وظيفه اشخاصى که از تخلّفات قانونى مطلع مى شوند، نهى از منکر با رعايت شرايط و ضوابط شرعى آن است، و توسل به رشوه و راه هاى غيرقانونى براى هر عملى هرچند به منظور جلوگيرى از فساد، جايز نيست. البته، با فرض وقوع چنين عملِ خلافِ شرع و قانون در کشورى که نظام اسلامى بر آن حاکم است، وظيفه مردم به مجرد عجز شخصى از امر به معروف و نهى از منکر ساقط نمى شود، بلکه واجب است که به نهادهاى مربوط اطلاع داده و موضوع را پيگيرى نمايند. 💠 ☝️س ١٠٨۴. آيا منکرات امور نسبى هستند تا با مقايسه محيط دانشگاه مثلاً با محيط هاى بدتر از آن، نهى از منکر نسبت به بعضى از منکرات ترک شود و جلوى آن به دليل اين که نسبت به ساير منکرات حرام و منکر محسوب نمى شود، گرفته نشود؟ ج.✍ منکرات از اين جهت که منکر هستند، فرقى بين آن ها نيست، ولى در عين حال ممکن است که بعضى از آن ها در مقايسه با منکرات ديگر داراى حرمت شديدترى باشد. به هرحال نهى از منکر براى کسى که شرايط آن را احراز کرده، يک وظيفه شرعى است و ترک آن جايز نيست، و در اين حکم بين منکرات و محيط هاى دانشگاهى و غير دانشگاهى تفاوتى وجود ندارد. 📚 مسائل متفرقه بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ 🌸 👇 @eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷 ﷽ کاری ندارم کجایی... چه می کنی... ❤ بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود 🌸👇بفرمایید هشت بهشت 👇🌸 👇 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸