مدرسه عین صاد
_دوره آموزشی معنای زندگی بر اساس کتاب رشد _ دوره آموزشی تربیت کودک بر اساس کتب تربیتی مرحوم استاد ص
🔵 امروز آخرین مهلت ثبتنام این دورهها میباشد.
🔴 بنابر تقاضای برخی از داوطلبین
مهلت ثبتنام دورههای معنای زندگی و تربیت کودک تا روز یکشنبه ۸ مهر تمدید گردید.
🔻در صورتی که برای ثبتنام در سایت با مشکل مواجه هستید به آیدی زیر پیام دهید:
@ad_einsadschool
🔻 افرادی که نمیتوانند فرآیند ثبتنام را طی کنند، میتوانند به آیدی بالا پیام دهند تا به صورت دستی ثبتنام شوند.
📝برای چه کسی بمیریم؟
🔹 ما خواه ناخواه مردهاى مىشويم و گند مىگيريم.
مردهى زمين و مردار زمان،
مگر هنگامى كه ريشههايى را داشته باشيم و ركودها را پشت سر گذاشته باشيم.
اين مسأله، قطعى است.
🔹 بخواهيم يا نخواهيم حركتها و گذشت زمانه از ما مىكاهد و زمين ما را به گند مىرساند، مگر اينكه خودمان را قبل از اينكه زمان بگيرد، قبل از اينكه زمين بگنداند، ذبح كنيم.
ما قطعاً در اين هستى، مردار هستيم.
🔹 آنهايى كه گوسفندهايى دارند و اين گوسفندها در معرض خطرى قرار مىگيرند، زود كاردها را تيز مىكنند تا آنها را ذبح كنند، تا از مرگ آنها و ضايع شدن و از دست رفتن آنها جلوگيرى كنند.
🔹 ما در اين هستى، خواه ناخواه مرداريم،
مگر اينكه كاردى را به گلوها بگذاريم و ذبح كنيم. مهم اين است كه ذبيح چه كسى باشيم و مذبوح در راه چه كسى؟
و با چه چيزى خودمان را ذبح كنيم و رو به چه قبلهاى؟
🔹 مرگ، قطعى است. از دست رفتن، قطعى است. روزها كه مىگذرند، مثل موشهايى هستند كه طناب عمر ما را مىجوند. خواه ناخواه سرنگون مىشويم و در چاههايى مىافتيم و مىگنديم.
گذشت زمانه، ما را به خاك بر مىگرداند، مگر اينكه قبلاً خودمان را بقايى داده باشيم و ذبح كرده باشيم.
🔹 آنهايى كه ذبيح نيستند، مذبوح نيستند،
مردار هستند.
مرده هستند.
ارزش ندارند.
از دست رفته هستند ...
استاد علی صفایی حائری
📚حقیقت حج،ص ۱۱۵
▪️ مدرسه عین صاد
راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
https://eitaa.com/joinchat/3686334965Cf3dfb22054
مدرسه عین صاد
🔴 بنابر تقاضای برخی از داوطلبین مهلت ثبتنام دورههای معنای زندگی و تربیت کودک تا روز یکشنبه ۸ مهر
🔴 توجه:
فردا آخرین مهلت ثبتنام میباشد؛ و مهلت ثبتنام تمدید نمیشود.
⚫️ شهادت جانسوز مجاهد شریف، سید حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان را تسلیت عرض میکنیم.
▪️حيات انسانى و زندگى انسانى ما در انتخابهاى ماست. و كسى كه حىِّ قيّوم و جميل و مهربان را انتخاب كرده وبه او تسليم شده، حىّ است و زنده است حتّى اگر پاره پاره شده باشد، كه انسان ادامه دارد، به شهادت استعدادهايش و انسان در اين ادامه با انتخابهايش هماهنگ است.
▪️«وَ لا تَحْسَبَنَّ اَلَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اَللّهِ أَمْواتاً».
اينهايى را كه در راه خدا لباس خون پوشيدند، تمام شده نپنداريد كه اينها شروع كردهاند و ادامه يافتهاند.
اينها زنده هستند؛ چون حى و قيوم را انتخاب كردند و از مردهها و ميرندهها، چشم پوشيدند ...
استاد علی صفایی حائری(ره)
کتاب قیام، ص ۱۱۶
▪️مدرسه عین صاد
راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
@einsadschool
🔰 «حزبالله» شکست خورد!!
▪️ «ما مىشنويم كه حزب حق و دعوت حق، هميشه پيروز است. مىشنويم كه اگر حق در يك ميدان كوچك شكست خورد در ميدان بزرگ تاريخ به پيروزى رسيد.
مىشنويم؛ وَ أَنْتُمُ اَلْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ.
مىشنويم؛ حِزْبَ اَللّهِ هُمُ اَلْغالبون.
اينها را مىشنويم...
اما هنگامى كه به خود مىآييم، مىبينيم حق در طول تاريخ، هميشه بستهى زنجيرها بوده است و كشتهى شمشيرها و زندانى تنهايى خويش و سر در چاه غربت شبانهى نخلستانهاى مبهوت.
اين در گذشته...
اما امروز هم داستانش، داستان دود است و خون و ترانهى باروت و سرود مرگ؛ در كنار فرياد نوشانوش و زمزمهى شادى و تسلط مغرور.
با اين ارزيابى چه چيزى براى حق مىماند؛ گذشته؟ يا اكنون؟ يا آينده؟ مگر نه اين كه حزب اللّه هميشه مستضعف بوده و اسير!
ما هنگامى كه به چهرهى حق نگاه مىكنيم، رنگى برايش نيست! نوايى ندارد. نايى ندارد. تنهاست. زنجيرى است.
در آن طرف، به صورت باطل كه زُل مىزنيم، رنگش رنگ خون است و گردنش بلند همچون گردن زرافه و غرورش آشنا!» (گزینششده به نقل از: روش نقد/ج۱/ صفحات ۹۸ و ۹۹)
◀️ با انتشار خبر شهادت «سید حسن نصرالله» رهبر فقید حزبالله لبنان، زمزمههایی در گوشه و کنار از زبانهای داغدار به سوز و عجز، و از دیگرانی که کنار ایستادهاند، به طعنه شنیده میشود: همین بود تمام آن وعدههایی که پیش از این میدادید؟ همین بود وعده فتح و نصر و پیروزی؟!
با شنیدن این نگرانی آشنا و آن طعنهها که همیشه در کمین نشستهاند تا موقعیتی برای زخم زدن پیدا کنند، به یاد جملاتی از مرحوم استاد صفایی افتادم که به همین نکته میپردازد و صورت پرسش را به این وضوح تقریر میکند.
اما در مقام پاسخ، تکیه استاد به اصلی است که پیروزی و شکست یک جریان را باید با توجه به اهداف آن جریان سنجید. باید دید حزب حق چه اهدافی دارد تا بتوانیم میزان پیروزیاش را اندازه بگیریم.
▪️ «حزب طاغوت، حزب باطل، مىخواهد از خلق كام بگيرد و به همين خاطر آنها را در تاريكى نگه مىدارد.
آيا اين حزب به هدفش مىرسد و هميشه با هدفش همراه است؟ آيا، تاريكى خود زمينه ساز نور نيست؟ آيا باطل، با دست خودش، گورش را نمىكند؟
اما حزب الله، اما حق، مىخواهد زمينهى انتخاب انسان را فراهم كند. مىخواهد خلق را از تاريكى بيرون بياورد. مىخواهد در كنار يك خط، در كنار راه موجود، خط دوم و راه ديگر را بگذارد تا كسى نتواند بگويد كه محكوم بوديم!
در ميان دو راه و بر سر دو راهى، ديگر جبرى نيست.
آيا حق براى يك لحظه، از اين هدف جدا مانده است؟
مرحلهى بعد، مرحلهى انتخاب آدمهاست؛ در اين مرحله كسى آنها را مجبور نمىكند، كه اين هم فاشيسم است.
كسانى كه مردم را بر خوبى وادار مىكنند، كار خوبى نكردهاند، كه انسان را مسخ كردهاند. خودِ خدا، در هستى اين گونه تربيت نمىكند. در حالى كه مىتواند و قدرت دارد، خلق را نمى غلطاند. او آنها را با نيروهاى متضاد و با شيطان و رسول همراه مىسازد تا انسان با پاى خويش، با انتخاب خودش راه بيفتد. اين كار خداست در هستى؛ كار حزب خدا در جامعه نیز بر همين شكل است. اگر كسى آن دعوت را جواب داد و به حزب راه يافت، اينها كه بپا ايستادهاند، بايد آهن در دست بگيرند و خود با ميكربها بجنگند و در اين جنگ، تمام هستى همراه آنهاست.
پس در هر سه مرحله، حق پيروز است؛ چه در زمينهى ايجاد تضاد و خط دوم، چه در مرحلهى جمع آورى مهرهها و چه در مرحلهى درگيرى.
در هر كدام از اين مراحل حق پيروز است... گرچه مرحلهى دوم و سوم وابسته به انتخاب خود مردم و ارادهى خود آنهاست.
پيروزى حق؛ يعنى همين كه در هر كجا كه افتاد، پوياست، زاياست، زنده است و زندگى ساز. اينها درست رفتن را مىخواهند، نه به قلّه رسيدن را، كه قلّهى انسان در جايى مشخص نشده؛ قلّهها با رفتنها، شكل مىگيرند و خلق مىشوند.»
(همان/ صفحات ۱۰۰ تا ۱۰۴)
▪️مدرسه عینصاد
راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
https://eitaa.com/joinchat/3686334965Cf3dfb22054
🛑 امشب آخرین فرصت ثبتنام دورههای معنای زندگی و دوره تربیت کودک میباشد.
www.einsadschool.ir
❌مهلت ثبتنام تمدید نمیشود.❌
🔰 ضرورت جهاد
«فمَن تَرَكَ الْجهادَ اَلبَسَهُ اللّٰهُ ذُلاًّ و فقراً فى معيشتِهِ و مَحْقاً فى دينه، اِنّ اللّٰهَ اَغنى اُمّتى بستابك خَيلها و مراكز رِماحها».
هر كس جهاد را رها كند وكنار بگذارد به ذلت و فقر و بىدينى دچار مىشود، خداوند امت مرا با گامهاى اسبها و ضربهى نيزهها بىنياز ساخته است.
در اين كلام رسول ذلت و فقر و بىدينى را، به ترك جهاد پيوند مىدهد، و همانطور كه گذشت اين بيان دقيق و حساب شده است،
جامعهاى كه حركت خودش را آغاز مىكند بايد در برابر دشمنهايى كه به منابع او و منافع او چشم دوختهاند و به آفتهايى كه براى او به راه انداختهاند، توجه داشته باشد
وگرنه او با خوبى خودش گرفتار بدىهايى مىشود كه ذلت در وجود و فقر و نياز در زندگى را بر او تحميل مىكنند و دين او را نابود مىسازند و كمكم به افول و غروب نهفتگى مىكشانند.
📝استاد علی صفایی حائری
📖 قیام ص 26
▪️مدرسه عین صاد
راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
https://eitaa.com/joinchat/3686334965Cf3dfb22054
📖حلقه کتابخوانی کتاب صراط
به صورت آنلاین
۱۰ جلسه، هر جلسه ۱۲۰ دقیقه
🔸 ویژه بانوان🧕
🔸این حلقه کتابخوانی برای چه کسانی مفید است:
این برنامه برای عموم علاقمندان به آثار مرحوم استاد مفید میباشد.
و برای افرادی که ترم دوم دوره معنای زندگی(گامهای زندگی) رو سپری کردند مفیدتر خواهد بود.
🔻تخفیف ویژه ۷۰ درصدی :
فراگیران ترم دوم دوره معنای زندگی (گامهای زندگی) میتوانند با ۷۰ درصد تخفیف ثبتنام کنند.
☑️ شروع جلسات از : دوشنبه ۳۰ مهر
🔸جهت ثبتنام به لینک زیر مراجعه نمایید👇:
https://einsadschool.ir/courses/حلقه-کتابخوانی-کتاب-صراط/
▪️مدرسه عینصاد
راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
@einsadschool
📽 کارگاه نقد و بررسی آثار سینمایی
با موضوع: معنای زندگی
🎬 توسط : استاد سید حمید میرخندان
(ازشاگردان مرحوم استاد صفایی حائری)
🗓 به صورت آنلاین و به مدت شش هفته
چهارشنبهها، ساعت ۱۵ برگزار میگردد.
🔖 در هر جلسه یکی از آثار سینمایی زیر بررسی میگردد:
۱. توت فرنگیهای وحشی/Smultronstället
۲. رستگاری در شاوشنگ/The Shawshank Redemption
۳.زندگی زیباست/Life Is Beautiful
۴. بهار تابستان پاییز زمستان و بهار/ Spring,_Summer,_Fall,_Winter..._and_Spring
۵. درخت زندگی/The Tree of Life
۶. زیستن/living
🔻آغاز جلسات از ۹ آبان
🔘جهت ثبتنام به سایت مدرسه مراجعه نمایید:
www einsadschool ir
مدرسه عین صاد
📽 کارگاه نقد و بررسی آثار سینمایی با موضوع: معنای زندگی 🎬 توسط : استاد سید حمید میرخندان (ازشاگردان
◀️ پرداخت اقساطی:
برای انتخاب حالت قسطی قبل از ورود به صفحه بانک، روی گزینه پرداخت اقساطی کلیک کنید، تا هرینه در سه قسط محاسبه گردد.
🔻تخفیف:
به دانشجویان، طلاب، خانمهای خانهدار ۱۰درصد تخفیف تعلق میگیرد.
FWMFF2G7
و به فراگیران دورههای قبل مدرسه، ۲۰درصد تخفیف تعلق میگیرد.(جهت دریافت کد ویژه فراگیران به دستیار آموزش مراجعه نمایید.)
مدرسه عین صاد
📽 کارگاه نقد و بررسی آثار سینمایی با موضوع: معنای زندگی 🎬 توسط : استاد سید حمید میرخندان (ازشاگردان
📝 معرفی استاد کارگاه نقد و بررسی فیلم
استاد این کارگاه، دکتر «سید حمید میرخندان» است. برای دوستان و آشنایان به مرحوم استاد علی صفایی حائری، نام ایشان بسیار آشنا است. از همراهان مرحوم استاد از جوانی تا به امروز و از مروّجان اندیشه ایشان، خصوصا در حوزه هنر و سینما، به شمار میرود.
استاد میرخندان، پس از اخذ دیپلم، در سالهای آغازین انقلاب اسلامی، وارد حوزه میشود. در حوزه علمیه قم، تا مقطع کارشناسی ارشد به تحصیلات خود ادامه میدهد؛ موضوع پایاننامه ارشد ایشان، «احکام نگاه به تصویر» بود. پس از آن به دانشگاه باقرالعلوم رفته و در رشته فرهنگ و ارتباطات موفق به اخذ مدرک دکتری میشود.
ایشان در موضوعاتی همچون «مبانی نقد و تحلیل رسانه»، «شناخت سینما و تلویزیون»، «دین و رسانه»، «فقه رسانه»، «سینما و فلسفه»، «مطالعات دینی فیلم»، «مبانی زیبایی شناسی هنر اسلامی» و «آرای متفکران در باب هنر» پژوهش و تدریس داشتند.
استاد میرخندان، در مؤسسات مختلفی، از جمله مرکز پژوهشها و دانشکده صدا و سیما، جامعةالزهرا، مدرسه اسلامی هنر، دانشگاه سوره و دیگر مراکز حوزوی و دانشگاهی سابقه تدریس دارند.
همچنین از ایشان، آثار مختلفی در موضوعات متنوعی از تاریخ و حدیث تا فقه رسانه و نقد سینما منتشر شده است؛ برخی از آثار ایشان از این قرار است:
رویکردهای انتقادی در فیلم: فرمالیسم و نوفرمالیسم
رویکردهای انتقادی در فیلم: نقد مؤلف (مشترک)
تأملی در فقه موسیقی
مطالعات دینی فیلم
فیلم و واقعیت؛ تحلیل فلسفی نظریه های واقعگرایی فیلم
روش در نقد فیلم
امیدواریم که این کارگاه، بهانهای برای شروع همراهی مدرسه عین صاد و همراهان عزیز ما با این استاد فرهیخته و گرامی باشد و در ادامه یک همراهی گرانبار از تجربه و فهم را تجربه کنیم.
◀️ جهت ثبتنام به سایت مدرسه مراجعه نمایید.
مدرسه عین صاد
📽 کارگاه نقد و بررسی آثار سینمایی با موضوع: معنای زندگی 🎬 توسط : استاد سید حمید میرخندان (ازشاگردان
📣 برگزاری جلسه اول کارگاه نقد فیلم با موضوع معنای زندگی یک هفته به تعویق افتاد،
لذا علاقمندان میتوانند تا هفته آینده ثبتنام داشته باشند.
📚 کارگاه نقد و بررسی کتاب
با موضوع: "تربیت کودک"
بررسی کتابهای:
۱. باغبان و نجار (آلیسون گوپنیک)
۲. والد متفکر_کودک متفکر (دکتر میرنا بی. شر)
۳. تربیت دینی کودک (آیت الله حائری شیرازی)
▪️کارگاه به صورت آنلاین، در شش جلسه، یکشنبهها ساعت ۱۵ برگزار خواهد شد.
(صوت جلسات در کانال آموزشی بارگذاری خواهد شد.)
🔻 تخفیف ویژه برای شرکتکنندگان در دوره تربیت کودک
🔖برای ثبتنام به سایت مدرسه مراجعه نمایید.
www.einsadschool.ir
پاسخ به سوالات مربوط به ثبتنام👇
🛃 @ad_einsadschool
🎞 فیلم سینمایی "زیستن/Living"
🎬 کارمند با نزاکتی را تصور کنید که تمام عمر کاریاش را بدون کوچکترین بیانضباطی، سر کار خود حاضر شده است. آنقدر در کار خود غرق است که حتی به مرخصیهای ماهانه خود اعتنایی نداشته و حالا میتواند ماهها از اداره مرخصی بگیرد و با پولهایی که در سالهای کاریاش پسانداز کرده است، به سفری دلچسب برود.
اما کارمند داستان ما، چنین خواستهای ندارد؛ تقریبا هیچ خواستهای ندارد. هر روز، همچون یک ربات، سر کار خود حاضر میشود. فهرستی تکراری از وظائف را تیک میزند و به خانه برمیگردد. روز بعد، از نو همین روال را تکرار میکند و ظاهرا هیچ چیز نمیتواند او را از این روتین جبری جدا کند.
تا اینکه دردهایی مزمن در ناحیه شکم، او را مجبور میسازد که ساعتی مرخصی گرفته و به دکتر مراجعه کند. در مطب دکتر میفهمد که آن دردهای گاه و بیگاه، نشانههای سرطان معده است و او احتمالا بیشتر از شش ماه دیگر زنده نیست! فکر کنید ادامه این مسیر برای چنین کارمندی، چگونه پیش خواهد رفت؟
🎬 این وضعیتی است که برای «کانجی واتانابه»، کارمند اداره شهرداری توکیو پیش آمد. او که عمری را با وفاداری و انضباطِ شغلی پشت سر گذاشته است، حالا متوجه یک سرطان بدخیم میشود که در خوشبینانهترین حالت تا شش ماه دیگر امانش میدهد.
«واتانابه»، در آغاز مواجهه با مرگ، به نزدیکترین جانپناه هر انسانی، یعنی خانواده، پناه میبرد. اما به سرعت متوجه میشود که در میان تنها پسر و عروسش، جایی برای او نیست. از کاری که میکرده و آن انضباط پوشالین هر روزهاش متنفر میشود. جهان در نظرش یکسره، از معنی تهی میشود.
قهرمان داستانِ «کوروساوا»، خالقِ «زیستن»، در پی یافتن معنایی برای این زندگی نابهنگام خود، از خانه بیرون میزند. دوست دارد بهانهای برای ادامه دادن، تجربهای برای رنگ پاشیدن به زندگی خاکستریاش بیابد. اما تمام تلاشهای او در نهایت به آنچه جستجویش میکند، منتهی نمیشوند.
اما آن فرهنگ ژاپنی، آن فرهنگ سرشار از تلاش و سختکوشی، قهرمان داستان را به پیش میبرد. از جستجو ناامید نمیشود و در نهایت معنای زندگی خود را در ساختن مییابد. واتانابه در مییابد که برای معنی بخشیدن زندگی خود، باید اثری از خود به جا بگذارد که انسانهای بعد از او را نفعی برساند. خدمتی که ماندگار است و حاصلی به دیگران میبخشد. او به محل کارش بازمیگردد و برای احداث یک پارکِ بازی کودکان در یکی از مناطق حاشیهای توکیو، ماهها میدود و در نهایت موفق میشود پارکی را بر جای یک زبالهدان کثیف و بیماریزا احداث کند.
همینجا بگویم که وقتی تلاش «واتانابه» برای ساختن آن پارک عمومی را میدیدم، به یاد حدیثی از پیامبر اسلام افتادم که در وصف مؤمن میگوید: «اگر نهالی در دست داشته باشد و مرگش فرابرسد، تسلیم مرگ نمیشود تا آن نهال را بکارد.» گویی میتوان زندگی را آنگونه دید که مجالی برای کاشتن و ساختن باشد.
🎬 «کوروساوا»، داستان قهرمانش را در دو پرده روایت میکند. پرده اول به درگیری او با مرگی میپردازد که سعی در پوچ کردن زندگی دارد و تلاش او را برای یافتن و ساختن معنی ترسیم میکند. در پرده دوم، پس از مرگ او و قضاوت دیگر انسانهایی که با او آشنا بودند را نشان میدهد.
🎬 «زیستن»، یکی از بزرگترین آثار تاریخ سینما است. بسیاری آن را بهترین اثر کارگردانش، «ایکیرو کوروساوا» خواندند. در فهرست صد فیلم برتر تاریخ سینما جا دارد. این اثر در واقع اقتباسی از رمان «مرگ ایوان ایلیچ»، نوشته «لئو تالستوی»، نویسنده شهیر روس است. اقتباسی که به باور بعضی از منتقدان، از اصل رمانِ تالستوی بهتر شده است.
🔰 در نخستین جلسه کارگاه بررسی و نقد آثار سینمایی، قرار است با همراهی استاد «سید حمید میرخندان» این اثر بزرگ تاریخ سینما را به تماشا و بررسی بنشینیم.
با ماه همراه باشید.
▪️مدرسه عین صاد
راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
@einsadschool
باغبان باشیم یا نجار؟
شاید دست خودمان نباشد! ما انسانها با تصویرها و الگوهای ذهنی دست به انتخاب میزنیم. قبل از هر کاری،نقشی از آینده را در خیال تزیین میکنیم و به امید آن نقش و خیال دست به کار میشویم.
پدر یا مادر شدن هم از این قاعده مستثنی نیست. اصل اینکه بخواهیم فرزندی داشته باشیم یا نه، خود معلول تصویری است که از داشتن یک فرزند در ذهن ماست. مثبت یا منفی بودن این تصویر است که به ما مجوز پدر یا مادر شدن میدهد.
این ویژگی ذهن انسان است که حتی قبل از ورود به یک ساختمان اداری هم، در خیال، تصویری احتمالی از راهروها، طبقات و اتاقهایش میسازد. و اگر قرار باشد پای یک انسان دیگری را هم به این دنیا باز کند، سعی میکند تمام مسیرش در ذهن طراحی کند و بعد، در را به رویش باز میکند.
در روزگار جدید، پدر یا مادر شدن، یک انتخاب است. پدر و مادر، میتوانند مدت زمانی طولانی، راجع به کودک و هر آنچه به او مربوط میشود صحبت کنند و به توافق برسند؛ از اسم کودک تا راه و رسم تربیت او. این همه فرصت، آموزش، گفتگو و دسترسی به یک بازار وسیع برای کودک و تمام نیازهایش، به ما امکانی میدهد تا جزئیترین مسائل مربوط به کودک را هم از پیش محاسبه کنیم و برای آن پیشنهادی داشته باشیم.ما تصور میکنیم که این امتیاز نسل ما نسبت به نسلهای پیشین است.
اگر پای درد و دل متولدان دهه پنجاه و شصت نشسته باشید، مکرر این جمله را میشنوید که «ما مثل یک بوتهی خودرو بزرگ شدیم.» شاید واقعا هم چنین بود. در نسلهای قبل، پدر و مادر شدن یک انتخاب نبود؛ یک ضرورت بود. زن و مردی که از نعمت کودک محروم بودند، مستمندانی مستحق ترحم بودند. اجاق خانهشان خاموش و کور بود. و آمدن کودک هم یک شگفتانهی بینظیر نبود که زندگی والدین را به قبل و بعد از خودش تقسیم کند! بچهها بودند، همانطور که بسیاری از ملزومات زندگی در دسترس بودند.
به همین خاطر نسلهای بعد در ارتباط با فرزندآوری، با حساسیت بیشتری رفتار کردند. محرومیتهای گذشته، آنها را نسبت به مسیر آینده هوشیارتر ساخت. تعداد فرزندان در خانوادهها، کمتر و کمتر شد.
تا سال ۱۳۸۲، میانگین تعداد فرزندان در یک خانواده ایرانی، یک تا دو کودک بوده است. در دو دهه قبل که نسبت به گذشته، ترویج فرزندآوری بیشتر شده است، این آمار، به دو تا سه کودک برای هر خانواده رسیده است.
حالا، در اغلب خانوادههای طبقه متوسط، وقتی پای یک کودک به میان میآید که پدر و مادر، فکر همه جای آن را کرده باشند. یک نقشه، یک الگو و یک طرح در دست آنهاست که در آن راجع به هر مسئلهای، پاسخی آمده است. این همه فکر کردن و نقشه کشیدن، هر چند نگرانیها و وسواسهای والدین را تا حدودی پاسخگو بوده است، اما از آنها نجارها و مهندسانی ساخته است که در انتظار آمدن مواد اولیهی ساخت و ساز خود، یعنی کودکان، نشستهاند تا از آنها آن چیزی را بسازند که از پیش طراحی کردند.
«آلیسون گوپنیک»، نویسنده کتاب «باغبان و نجار»، بر این باور است که چنین الگویی نه مطلوب است و نه ممکن! او در عین حال که به تمام دغدغهها و نگرانیهای والدین این نسل احترام میگذارد، اما سرایت این نگرانیها به تربیت را خطرناک میبیند.
به باور او، شما وقتی میخواهید کودک را آنگونه پرورش دهید که از پیش طراحی کردید، شانسِ کودک برای یک زندگی اصیل را از او میستانید و با زخمهایی که در اثر فشار و تحمیل شما بر روح و جان او وارد میشود، تنهایش میگذارید. نه برای فرزند انسان، مطلوب است که شما نجارش باشید و نه برای شما ممکن است که در مقام عمل، آن چیزی را که از پیش در خیال پروراندید، محقق سازید.
الگوی پیشنهادی این نویسنده، باغبان بودن است. او پیشنهاد میدهد که به جای نجار بودن، باغبان باشید. به جای آنکه مدام نگران نتیجه کار باشید، زمینهها را فراهم کنید و ریشهها را تقویت کنید و اجازه دهید واقعیت شما را شگفتزده کند. به جای آنکه نجار فرزند خود باشید، پدر و مادرش باشید و اجازه دهید حضورتان، غنای جان و جسم او شود و خود، مسیر شکوفایی و رشدش را طی کند.
اما چرا نجار شدن مطلوب و ممکن نیست؟
چرا باغبان بودن خوب و ثمربخش است؟
اصلا چطور میتوان باغبان خوبی برای کودکان بود؟
تحقیقات جدید روانشناسی و علوم اعصاب و روانشناسی اجتماعی به ما چه میگوید؟
ما در «مدرسه عین صاد» بر آن شدیم که این کتاب را در دو جلسه کارگاهی، به بررسی و نقد بنشینیم. قصد داریم در گام اول به نویسندهی اثر گوش دهیم و از او بیاموزیم. در گام بعدی، به بررسی تطبیقی این دیدگاه با نگاهی که مرحوم استاد صفایی حائٰری داشتند، میپردازیم و سعی میکنیم با گفتگو، به کاستیها و امتیازات احتمالی هر دو دیدگاه بپردازیم. اینجا، قصد ما چیزی بیش از یادگیری، فهم عمیقتر و آمادگی بیشتر برای اینکه پدر و مادری بهتر باشیم، نخواهد بود.
با ما همراه باشید...
▪️مدرسه عین صاد
راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
مدرسه عین صاد
باغبان باشیم یا نجار؟ شاید دست خودمان نباشد! ما انسانها با تصویرها و الگوهای ذهنی دست به انتخاب می
◀️ دو جلسه از کارگاه مجازی نقد و بررسی کتاب، با موضوع: "تربیت کودک" به نقد و بررسی این کتاب اختصاص دارد.
📆 اولین جلسه این کارگاه یکشنبه ۲۰ آبان برگزار خواهد شد.
🔘 جهت ثبت نام به سایت مدرسه مراجعه نمایید:
http://www.einsadschool.ir
📖 حلقه کتابخوانی، کتاب رشد
🧕ویژه بانوان
💻 به صورت آنلاین
🗓 تعداد جلسات: ۵ جلسه
⏳زمان جلسات : شنبهها ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۷
☑️ ارائه فایل صوتی جلسات در کانال مربوطه
☑️ اولین جلسه: شنبه، ۲۶ آبان
🔘جهت ثبتنام به سایت مدرسه مراجعه نمایید:
WWW.EINSADSCHOOL.IR
▪️مدرسه عین صاد
راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
@einsadschool
🔳 پوچی؛ پاسخی دیگر!
«لئو تالستوی» در کتاب «اعتراف» میپرسد: آیا انسان میتواند هدفی برای بودنش پیدا کند که در پیشگاه مرگ، پوچ نشود؟
گویی هر خواسته و هدفی تا آنجا رنگ دارد که پای مرگ به میان نیاید. در آستان عدم، همه چیز خاکستری است. قدرت، ثروت، شهرت و دستاوردهای فراوان، تا آنجا چشم انسان را به خود میگیرد که هیبت مرگ در صحنه حاضر نباشد.
تالستوی این پوچی و بیهودگی ارمغانهای زندگی را در اثر دیگر خود، «مرگ ایوان ایلیچ»، به خوبی نشان میدهد. ایوان ایلیچ، از قضات عالیرتبه سنپطرزبورگ، بیمار میشود و به زودی در مییابد که دیگر کارش در این دنیا تمام است.
«مرگ ایوان ایلیچ»، روایتی از سراشیبی زندگی این قاضی به سوی مرگ است. در روزهای پایانی عمرش، رفته رفته، تمام دلخوشیهای کوچک او برای زندگی، رنگ میبازند و جلوههای دنیا یکسره پوچ میشوند. مرگ او، مرگی سرد و ساکت است؛ نوعی وداع آگاهانه از یک جهان پوچ به سوی سرایی مجهول.
فیلم «زیستن»، اقتباسی از این رمان روسی است، با این تفاوت که کوروساوا در اثر خود سعی میکند فراری از پوچی بیابد. او تلاش میکند گرمای زندگی را حفظ کند. قهرمان او، کانجی واتانابه، به پستوهای شهر سر میکشد تا بلکه از عصیان و شورش، از شور و رقص، از هیاهو و شلوغی و یا از کامجویی و لذتهای غریزی، معنایی برای بودنش دست و پا کند. اما او، در پیشگاه مرگ ایستاده است. مرگ هر لذتی، هر هیبتی را خوار میکند. سرطان، به تمام تلاشهای او دهنکجی میکند و با تحقیر از همه آن زرق و برقها میگذرد.
در نهایت، شخصیت داستان، با دختری جوان همراه میشود که از ابتدای فیلم، از تمام کارکنان او در شهرداری توکیو متمایز است؛ نماد زندگی است. پر از شور و هیجان بودن و سرخوش از کوچکترین بهانهها برای زیستن. واتانابه نمیخواهد دختر را از آن خود کند! میخواهد راز سرشاری و سرخوشی او را دریابد. دختر جملهای ساده در جواب تشنگی ترسناک او میگوید: من چیزی میسازم که بعد از من ادامه دارد!
پاسخ کوروساوا به پوچی زندگی، رایگانبخشی به دیگران است. چیزی بساز که به دیگر انسانها نفعی برساند. به قول مولوی، جویی بکن تا به آنها که قرنی پس از تو خواهند آمد، آبی برساند. حضور خود را در جریانی بریز که رفتن تو سدّش نمیکند. این مفهومی است که در نظر ما انسانها، اوج اخلاقی زیستن تلقی میشود.
واتانابه، تنها یک پارک برای مشتی حاشیهنشین نساخت. او جریانی ساخت که پس از مرگش در جانهای دیگر استمرار یافت. مردی در میان سوگواران او به چشم میخورد که بر خلاف سایرین، مست نیست و از رفتن او مغموم است و حرفی نمیزند. هم اوست که سعی میکند راه واتانابه را ادامه دهد و وقتی غفلت همکارانش از ارباب رجوع را میبیند، به آنها نهیب میزند و بیدارشان میکند.
استاد علی صفایی حائری، در فصل نخست از کتاب مسئولیت و سازندگی، چهار واکنش را به پوچی زندگی فهرست میکند؛ عصیان و شورش، بیتفاوتی، دمغنیمتی و انتحار. به باور استاد، هیچ یک از این واکنشها به اندازه خودکشی و انتحار، پاسخ درخوری به پوچی نمیدهند. وقتی زندگی پوچ است، چه کاری است که شورش کنیم؟ یا بیتفاوتی و حتی دم را غنیمت شمردن، چه علاجی برای پوچی دارد؟
زیستن، راه حل پنجمی را ارائه میدهد. در برابر پوچی زندگی، باید به ساختن و رایگان بخشیدن دست زد. آنها که بودن را پوچ مییابند، میتوانند با «زیستن»، به ساختن و رویش برسند و معنایی به این پوچی ببخشند.
اما سخت بتوان تصور کرد که مرحوم استاد با این نگاه همدل باشد. راهکار کوروساوا، اخلاقی زیستن و در قله اخلاق نشستن است. در حالی که به باور مرحوم صفایی، آنجا میتوان اخلاقی زیست که اصل بودن، معنایی داشته باشد. وقتی اینجا نوری نیست، چه فرقی میکند ما زشت باشیم یا زیبا؟ وقتی چشمی نیست، چه فرقی میان خاکستری و سبز میتوان یافت؟ اخلاقی زیستن در نظر ایشان، نتیجه معناداری هستی است. هستی معنیدار، خود نظامی از هنجارها به تو میبخشد و زیست اخلاقی تو را پشتیبانی میکند.
به باور استاد، ما اگر هستی را خالی از شعور و حکمت یافتیم، اگر هستی را فاقد خاستگاهی مشخص، نظامی سازوار و منتهایی الهی دیدیم، هیچ اخلاقی نمیتواند جای پای محکمی پیدا کند. چرا باید خوب بود و چرا باید برای دیگران قدمی برداشت، وقتی هیچ شعوری در این هستی پشتیبان و شاهد عمل تو نیست؟ از این منظر میتوان گفت واکنش پنجم به پوچی زندگی هم برای استاد آنچنان چنگی به دل نمیزند.
هفته گذشته، در جلسه نقد و بررسی این اثر شاخص سینمایی، به گفتگو درباره آن پرداختیم. پس از جلسه، در گروههای بحثی، با فراگیران بسیار گفتیم و شنیدیم و یادداشتهایی خوب از حاضران در بررسی و نقد اثر دریافت کردیم. کمتر موهبتی را در زندگی میتوان یافت که به اندازه گفتگو و تأمل و تعمق در چنین موضوعاتی، به انسان طراوت و روشنایی ببخشد.
خدا را بر این توفیق شاکریم.
مدرسه عین صاد
🔳 پوچی؛ پاسخی دیگر! «لئو تالستوی» در کتاب «اعتراف» میپرسد: آیا انسان میتواند هدفی برای بودنش پیدا
◀️ اما امروز قرار است اثری دیگر در موضوع معنای زندگی را به نقد بنشینیم؛
«رستگاری در شاوشنگ»
نوشته و ساخته فرانک دارابونت که بر اساس رمانی به همین نام از نویسنده شهیر معاصر، استفن کینگ است.
به لطف حق، از این فیلم و آنچه در جلسه نقد و بررسی آن گذشت، برای شما خواهیم نوشت.
▪️مدرسه عینصاد
راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
@einsadschool
🔳 رنجی نیست، اگر زمین را از تو بگیرند.
آسمان زیر پای توست.
زمین رنجور است که از خورشید جدا شده
و تمامی خانوارهای خاک رنجورند،
که زمینشان، با خونابهها،
فقط بذر کینهاش را رویانیده است.
زمینی که میتوانست،
سفرهی گستردهی ضیافت خدا باشد،
و از خاک آدم، بردارد...
اکنون سینهها را به یأس و کینه
و چشمها را به درد و خون، میهمان کرده است.(کتاب مجموعه اشعار ص ۱۹۳)
🔲 سالروز شهادت مظلومانه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) را تسلیت عرض می کنیم.
◼️ مدرسه عینصاد ، راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری(ره)
▪️@einsadschool
📝 چقدر میتوانی زندگی کنی؟ چه مقدار میتوانی در حدود بودنات، قدم بزنی؟
احتمالا پاسخ هر یک از ما به این پرسش، تا حدی، به مقدار فضایی که در اختیار داریم وابسته است. برای زیستن، تنها زنده بودن کافی نیست؛ تو باید بستری برای زندگی داشته باشی؛ شرایطی که معمولا مطابق میل تو پیش نمیرود.
ما آدمها تا آنجا میتوانیم به زندگی امیدوار باشیم که احساس کنیم به سوی جهانی مطلوب رهسپاریم. وقتی میان ما و جهان مطلوبمان شکافی فاصله بیندازد، هر اندازه این شکاف وسیعتر باشد، امید انسان افول میکند و خاموش میشود. آنجا که جهان مطلوب از دیدرس محو میشود، امید هم از دست میشود و یأس جایش را میگیرد.
من اگر یک کارمند موفق در عرصه بانکداری کشور، یک کرمِ کتاب و هوادار موسیقیهای کلاسیک باشم که از زندگیام بیاندازه لذت میبرم. و یکباره به اتهام قتل همسرم و یک گلفباز که از دست بر قضا، شریک خیانتهای همسرم بوده است به زندان بیفتم، چقدر میتوانم به زندگی امیدوار بمانم؟ اگر تمام این مصائبی که در یک سکانس بر سر من آمده است را به خوبی تصور کنید، احتمالا همدلانه سری به تأسف تکان میدهید و به من حق میدهید که غرق در یأس شوم و باقی زندگی را ساکن دوزخ شوم.
«اندی دوفرین»، قهرمان سینمایی «رستگاری در شاوشنگ»، با چنین وضعیتی محکوم به دو مرتبه حبس ابد در زندان شاوشنگ میشود.او که دستش به هیچ خونی آلوده نشده، از اقبال بد، باید تا پایان عمر ساکن زندانی شود که ساکنانش در سراشیبی یأس تا انتهای درّه تباهی و پلیدی سُر میخورند.
اما اندی، تن به این سرسره نمیدهد. او میداند که امید، تنها گیاهی است که بذرش را در بدترین شرایط جوّی هم میتوان پرورش داد. اندی، جایی در زندگی این درس را به خوبی آموخته که آدمی در هر شرایطی، حق انتخابی دارد. قلمرویی تحت نفوذ دارد که به او اجازه میدهد خودش باشد و اقدام کند. ممکن است که شرایط بیرونی، مرزهای این قلمرو را محدود سازد، ولی در نهایت جایی، حتی در حد یک انتخاب، برای انسان باقی خواهد ماند.
اندی همان یک انتخاب را رها نمیکند. در هر روزنهای چنگ میاندازد تا شکافی باز کند و نور را تماشا کند؛ حتی اگر در این حد باشد که با زرنگیهای خاص خودش، یک وعده نوشیدنی خوب برای دوستانش فراهم کند. یا با تکیه به شجاعت خاصش، موسیقی موتزارت را برای دقایقی کوتاه در فضای سرد زندان پخش کند.
اندی از هیچ لحظهای و هیچ انتخابی به راحتی نمیگذرد. از آن آدمهاست که شیره زندگی را میمکند. و این خاصیت زندگی است؛ برای آنها که به اندازه کافی سماجت و صبر دارند، راههایش را باز میکند و گسترده میشود. تحولات کلان، از تعقیب انتخابهای کوچک پدید میآیند.
اندی با درک همین اصل، در شاوشنگ و نه بیرون از آن، به رستگاری رسید. او آزادی را در همان زندان تمرین کرد و به مرزهای یأس رضایت نداد. به قول «دانته»، در «دوزخ»، از سهگانه کمدی الهی: دوزخ، آنجاست که آرزوها میمیرند و ناامیدی حاکم میشود. او بر خلاف تمام زندانیان باور کرده بود که آدمی اگر به قدرت انتخاب خود باور پیدا کند، در زندان آزاد است و اگر ظرفیت زیستناش را جدی نگیرد، در بزرگترین شهرها زندانی است.
ادامه در فرسته بعدی👇👇
ادامه فرسته قبلی👆👆
در خیالم، اندی را مجسم میکنم در حالی که او را به مجلس علی صفایی حائری میبرم. حالا اندی از زندان رسته و در خانهای ساده و قدیمی، حوالی بازار قم نشسته است. علی صفایی حائری، از او پذیرایی میکند و با لبخند، میوههایی لکزده و پلاسیده را برایش پوست میکند. به او چه میگوید؟ تا چه اندازه با او همدل خواهد بود و کجا در برابرش میایستد؟
احتمالا، مرحوم صفایی با رویکرد اندی به زندگی و عمل انسان، به دیده همدلی بنگرد. ایشان در کتاب صراط، مفهومی از نظم را تقریر میکند که برای بسیاری از مخاطبانش، رمز رستگاری بوده است. نظم، به معنی مراعات اهمیتهاست. تو در هر لحظه یک کار داری که اگر آن را انجام دهی، کارت را کردهای؛ حتی اگر هزار کار دیگر در فهرست کارهایت باقی مانده باشند. و اگر آن یک کار را انجام ندهی، کاری نکردهای؛ حتی اگر هزار کار انجام داده باشی. فرقی ندارد در زندان محبوسی یا در بهشت! آنچه برای توست، یک انتخاب است و بس.
علاوه بر این، احتمالا مرحوم صفایی با ویژگی دیگری در اندی هم موافق است؛ اندی، هر چند در لحظه زندگی میکند، ولی از نگاه به آینده غافل نیست. او زندان را جدی گرفته است و به رسمیت میشناسد، اما میداند که جای او زندان نیست و باید برای آزادی برنامهریزی کند؛ همین است که او بعد از آزادی، به فکر خودکشی نمیافتد و از جهان بیرونِ زندان نمیترسد.
شاوشنگ را میتوان به قبل و بعد از او تقسیم کرد. او یکسره چهره و ماهیت زندان را برای ساکنانش عوض کرد. ولی در نهایت آنجا نماند. بر اساس دیدگاه استاد، این رویکردی است که باید به زندگی داشت. انسان، هر چند رهسپار مرگ است و قرار نیست که در این جهان باقی بماند، ولی اثر حضور کوتاه مدتش را میتوان در آبادانی جهان تماشا کرد؛ انسان هر چند به زندان دنیا دل نمیبندد، اما هر چه امکان در آن باشد را میگیرد و هر چه از دستش برآید، برای خلق خدا و عیال حق، دریغ نمیکند.
اما احتمالا، در حداقل دو نقطه جدی از داستان، علی صفایی حائری در تقابل با قهرمان میایستد.
اول؛ قهرمان داستان رستگاری، برای رسیدن به بامِ حق، از نردبان باطل بالا میرود. او برای آنکه در زندان، جریان دانش جاری و کتابخانهای خوب برقرار باشد، مسیر فساد و اختلاس رئیس زندان را هموار میکند. وقتی دوستش، «رِد» از او میپرسد که «آيا این کار وجدانت را آزار نمیدهد؟»، در پاسخ، به کتابخانه اشاره میکند. این در حالی است که در نظر استاد صفایی، هیچ هدفی نمیتواند توجیهگر وسیلهی نادرست باشد. آن کس که ظلمی را با خود میکشد، محکوم به خسارت است.
دوم؛ بر اساس نگاه استاد، فرار اندی از شاوشنگ به ساحلی در حاشیه اقیانوس آرام، فرار از زندانی به زندانی بزرگتر است؛ با این فرق که معمار زندان دوم خودت خواهی بود. چنین فراری، فرار از پوچی به یک پوچی بزرگتر است. وقتی تمام این جهان ظرفیتی برای عظمت وجود تو ندارد، یک ساحل در کنار اقیانوس، چقدر میتواند تو را در خود نگه دارد و هضم کند؟ انسان میتواند به اندازه اندی، هوشیار، عمیق، دقیق و پیچیده باشد، ولی همچنان در سطحِ پوچ زندگی نفس بکشد.
رستگاری در شاوشنگ، تصویری از زندگی است. یک تصویر دقیق و پر از ماجرا که هم نگاه مخاطبش را تا آخرین سکانس همراه خود نگه میدارد و هم با پایان گرفتن فیلم، ذهن و ضمیر او را به پرسشهای عمیقش درگیر میکند.
◀️ این دومین اثر سینمایی بود که در کارگاه نقد و بررسی آثار سینمایی، در مدرسه عین صاد، به تماشا نشستیم و از آن گفتگو کردیم. اگر شما هم به قاب سینما و پرسشهای زندگی علاقه دارید، جایتان در این دورهمی خالی است.
با ما همراه باشید...
▪️مدرسه عین صاد
راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
@einsadshool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 حتی چشم عقل هم چیزی نخواهد دید ...
آنجا که بصر نیست
چه خوبی و چه زشتی؟
جایی که چشم نیست
دیگر خوبی و بدی تفاوتی ندارد!
درست است عقل به خوبیهایی شهادت میدهد و بدیها را میسنجد
ولی این سنجش و این شهادت در لحظهای ست که نوری در این هستی است،
اگر این نور را از این هستی منها کنیم دیگر چشم عقل هم چیزی را نمیبیند.
الله نور السماوات و الارض
اگر این نور برداشته شود
حتی چشم عقل هم چیزی نخواهد دید،
خوبی و بدی تفاوت نمیکند.
▪️مدرسه عینصاد
راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
@einsadschool
📖 «باغبان و نجار» در «مدرسه عین صاد»
هر کدام از ما وقتی به کودکان خود فکر میکنیم، جهانی از خیالات و آروزها را در ذهن ترسیم میکنیم. نه اینکه ما این جهان را خودمان نقش زده باشیم. خاطرات، آرزوهای بر باد رفته، رسانهها و حرفهای مردم، تار و پود این خیالات را به هم گره زدند. ما میخواهیم کودکانمان، حوالی همین تصاویر فانتزی رشد کنند و ببالند. همه دردسرها از همینجا آغاز میشود. همه اضطرابها، فشارها، ترسها و دشواریهای والدبودن، از همین نقطه، یقه والدین را میگیرند.
«باغبان و نجار»، نوشته «آلیسون گوپنیک»، به الگویی میپردازد که والدین را از این همه فشار نجات دهد. به جای آنکه خود را متولی و عهدهدار نتیجه زندگی کودکان خود بدانید، مسیر را برایشان هموار کنید و نتیجه را به انتخاب خودشان بسپارید؛ به جای نجار بودن، باغبان باشید.
ما در کارگاه نقد و بررسی کتاب با موضوع تربیت کودک، به این کتاب پرداختیم.در دو جلسه، بسیار از این اثر گفتیم و شنیدم و همچنان در گروههای بحثی مرتبط با کارگاه، با همراهان، به گفتگو درباره این اثر مشغولیم. برای آن دسته از دوستانی که در دوره آموزشی تربیت کودک حاضر شدند و با اندیشه استاد در این موضوع آشنا بودند، تجربهای مفید و تازه بود. این از وظائف ماست که مرزهای هر اندیشه را به دقت پررنگ کنیم. از خلال همین مطالعات تطبیقی است که میتوان به این مرزها رسید و تفاوتها را دریافت.
ما نیز تلاش کردیم نگاه نویسندهی کتاب را، از آن سوی دنیا، به این سو بکشانیم و ببینیم تا چه اندازه میتوانیم با دیدگاه او همدل باشیم و تا چه اندازه از او فاصله خواهیم گرفت. به نظر میرسد که بسیاری از دیدگاههای اثر، برای هر والدی کاربردی و رهگشاست. از منظر استاد علی صفایی حائری هم میتوان به نقاطی از نگرشهای نویسنده به دیده همدلی نگریست.
ادامه در فرسته بعدی👇👇
ادامه فرسته قبل👆👆
الگوی باغبانی، نوعی تربیت حداقلی را به والدین توصیه میکند. به جای آنکه خود را عهدهدار تمام ساحات و ظرفیتهای کودک خود بدانید، حداقلهایی لازم را فراهم کنید. زیرساختها و اسکلتهای مهم را بسازید و اجازه دهید او، در قامت یک انسان، زندگیاش را با انتخابهای خودش بسازد.
از این منظر، الگوی باغبانی میتواند تعبیری دیگر از دغدغهی مهم استاد صفایی حائری، در ارتباط با کودک در جوامع باز باشد. ایشان هم بر این باور بود که در محیطهای متضاد و چند آوا، بهتر آن است که مربیان و والدین به روبناهای مطلوب خود و آنچه میخواهند کودک بداند، بگوید و باشد، نزدیک نشوند و به ساختن زیربناها و پایهها همت کنند. چرا که در طوفان همیشگی این محیطها، آنها که به کاشتن و ساختن و پر کردن حریصتر باشند، بیشتر از دست میدهند.
هر چند، استاد فاکتورهایی مشخص و ایجابی را پیشنهاد میدهد؛ شخصیت، حریت و تفکر. هدف میانمدت تربیت انسان که پیش از بلوغ دنبال میشود، شکوفا کردن استعدادهای انسان از خلال ساختن این ویژگیها در کودک است.
اما در این کتاب، به چنین ساختار منظم و مرتّبی اشاره نمیشود.
هر چند، الگوی باغبانی، تکیه بر پرورش شخصیت در کودک دارد. باغبان بودن، زمین را به کودک بخشیدن و او را محترم شمردن است.
نویسنده بر این باور است که دوران کودکی، دوران تجربه کردن و کاوش و گردآوری برای کودک است. بر خلاف دوران بزرگسالی که دوران تطبیق و بهرهوری، تصمیم و انتخابِ انسان است. ما به اندازهای در انتخابهای بزرگسالی، کامیابتریم که گستره تجربه کودکی، پشتیبانی میکند. بر اساس همین اصل، در نظر نویسنده کتاب، تفکر هم از اصول مهم در تجربه کودک است و آموزش تفکر به او، ضرورت باغبانی است. و تفکری که نویسنده آموزش آن را توصیه میکند، همان مدل تفکری است که مطلوب استاد هم بوده است؛ باید به جای محتوا، اندیشیدن و فرایند تفکر را به کودک آموخت.
همچنین، نویسنده در جای جای اثر، تأکید میکند که والدین در عین حال که از کودک خود مراقبت میکنند، نباید مانع مواجهه او با نتیجه طبیعی رفتارهایش شوند. کودک باید با بنبستهایی که خودش میخواهد روبرو شود و اینگونه روحیهی پذیرش خطاها و مسئولیتپذیری در کودک فراهم میشود.
بنابراین میتوان گفت که در الگوی باغبانی، نویسنده کتاب، به هر سه دغدغه مرحوم استاد درباره کودک توجه دارد. البته، نکات کتاب بسیار بیشتر از این مقدار است، اما میتوان ادعا کرد که این سه اصل، در ضمن مباحث کتاب لحاظ شده است و در عوض، با نمونههای بسیار و نکتههای کاربردی گوناگونی همراه شده است.
البته که نمیتوان مرحوم استاد را موافق دیدگاههای هستیشناسانه و انسانشناسانه نویسنده دانست. هستی در نگاه نویسنده، مادی فرض شده و انسانی که او میشناسد، مسافری خسته است که از جاده تکامل تا امروز مسیرش را پیموده است. انسان را هم در مدار همین دنیا میبیند و با هستی عظیمتر از این دنیا که مد نظر استاد است، نسبتی برقرار نمیکند. این پیشفرضها، هر چند در طرح کلانتر نویسنده برای انسان، در دوران بزرگسالی و بعد از بلوغ، اثر میگذارد، ولی در الگوی باغبانی که در دوران کودکی توصیه میشود، آنچنان اثرگذار نیست و به تبادل احتمالی میان دیدگاه استاد و این الگو، آسیب جدی نمیزند.
به هر روی، کتاب باغبان و نجار، محتوایی گستردهتر و عمیقتر از دو جلسه گفتگوی ما داشت. غرض از بررسی این اثر، فتح بابی بود برای پژوهشهای عمیقتر میان دیدگاههای استاد و نگرشهای جدید و رایج در روانشناسی رشد. امیدواریم که توفیق پیش رفتن در این مسیر و رسیدن به دستاوردهایی جدیتر، روزیمان شود.
◀️ در کارگاه بررسی و نقد کتاب در موضوع تربیت کودک، هر هفته از کتابی گفتگو خواهیم کرد. کتاب بعدی، «والد متفکر، کودک متفکر»، اثر دکتر «میرنا بی شور» خواهد بود.
با ما همراه باشید...
▪️مدرسه عینصاد
راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
@einsadschool
📖 کتابخوانی کتاب روزهای فاطمه(س)
مدرسه عینصاد تصمیم دارد به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اقدام به برگزاری کتابخوانی کتاب روزهای فاطمه(س) کند.
جلسات به صورت آنلاین، از شنبه ۱۰ آذر، هر روز ساعت ۱۵:۳۰ تا آخر هفته برگزار میگردد.
❌این برنامه ویژه فراگیران دورههای مدرسه میباشد؛
در صورتی که قبلا در دورههای مدرسه شرکت داشتید برای ثبت نام رایگان به دستیار آموزش مراجعه نمایید.
🔴 امشب آخرین فرصت ثبتنام است.
▪️مدرسه عین صاد
راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
@einsadschool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 اول ظالم بر محمد و آل محمد ...
در کنار هر شغلتان باید نقش تربیتی و نقش تربیت مهره و یاور برای اولیا خدا و جایگزین سازی اینها را داشته باشید
میخواهید بنّا باشید
میخواهید بقّال باشید
میخواهید بزّار باشید
خرّاط باشید
در کنار هر شغلی که دارید،
اگر نقشی نداشته باشید
خائن هستید؛
به خدا قسم مسلم که هیچ
انسان نیستید!
▪️مدرسه عینصاد
راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
🆔 @einsadschool
شرح خطبه فدک حضرت فاطمه سلام الله علیها.mp3
50.02M
🔳 شرح خطبه فدک حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
🎙به بیان مرحوم استاد علی صفایی حائری (عینصاد)
◀️ این صوت محتوای کامل کتاب روزهای فاطمه(س) مرحوم استاد میباشد.
▪️مدرسه عین صاد
راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
https://eitaa.com/joinchat/3686334965Cf3dfb22054