eitaa logo
اخبات
172 دنبال‌کننده
816 عکس
426 ویدیو
28 فایل
در آپارات با همین آیدی هستم. ارتباط با بنده: @m_karimi_sh
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر قدرت آینده جهان را در شرق بدانیم، چهار ابرقدرت شرقی را میتوان در نظر گرفت که به لحاظ موقعیت جغرافیایی، به مثابه چهار ضلع لوزی هستند: ضلع شرقی، چین ضلع شمالی، روسیه ضلع غربی، ایران ضلع جنوبی، هند در میان این چهار ضلع، کشورهایی قرار دارند که بلاشک محل نزاع این چهار ابرقدرت خواهند بود. این کشورها شامل کشورهای حوزه آسه‌آن(اندونزی، مالزی و...)، کشورهای افغانستان و پاکستان و کشورهای آسیای میانه هستند. امتیاز ما در بین این چهار ابرقدرت این است که ای کشورهایی که مرز بین ما و سه ابرقدرت دیگر را تشکیل می‌دهند، مسلمانند. و جدای اشتراک دینی، کشورهای آسیای میانه با ما اشتراک‌های ملی و قومی هم دارند. تهدید ما چیست؟ ۱. روسیه کارهای فرهنگی را خیلی وقت است شروع کرده. مثلا دولت تاجیکستان چندسالی است که سیستم آموزشی را ملزم به آموزش خط سریلیک روسی به جای خط فارسی می‌کند. ۲. موسسات فرهنگی چینی و فرهنگ‌های بی‌تی‌اس کره‌ای در حال رشد در این نواحی هستند. ۳. ترکیه‌ای‌ها درحال القای تعصب نژادی ترکی به منطقه آسیای میانه، به‌خصوص قزاقستان و ازبکستان هستند. @MajKarimi
دختری عرب در خیابان‌های ایتالیا چفیه فلسطینی را به کمر می‌بندد و در حمایت از فلسطین می‌رقصد دختری بی‌حجاب در ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ به راهپیمایی می‌آید و از جمهوری اسلامی حمایت می‌کند خواننده‌ای مصری با سبکی آمریکایی گیتار می‌نوازد و علیه آمریکا و اسرائیل می‌خواند پسر عرب و مسلمان و همجنس‌باز در برزیل از فلسطین حمایت می‌کند و... نمونه‌هایی از این دست زیادند که یک فرصت و یک تهدید در دل خود دارند: فرصت: تاثیرات فرهنگی غرب، اگرچه در اذهان و قلوب جوانان مسلمان رسوخ کرده اما بسیاری از این جوانان متوجه کلیت حق و باطل در عرصه سیاست هستند و این اثرات جنگ نرم، هنوز آن‌ها را نابود نکرده. تهدید: غرب توانسته مدل‌ها و روش‌های خود را در وجود بسیاری از جوانان ما بکارد و این یعنی این جوانان نمی‌خواهند با مدل‌های دینی پیش بروند. این حرکات یعنی اینکه درست است که این جوانان حاکمیت آمریکا را نمی‌پذیرند، اما لزوما طرفدار مدل اسلامی حکومت و جامعه هم نیستند و در حالتی یک بام و دو هوا قرار دارند. برد با ماست اگر زودتر بتوانیم پیوند سیاست و فرهنگ و جامعه با هم را به این جوانان نشان دهیم و برایشان جا بیندازیم که اگر از ترامپ و بایدن بدت می‌آید، باید از فلان فیلسوف و اقتصاددان لیبرال هم بدت بیاید؛ این‌ها جدای از هم نیستند. @MajKarimi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
«حال من گرفته میشه، بحران روحی پیدا می‌کنم...» گور این روح! در مرگ این روح! تو در معاشرت‌ها(کارهای جمعی) ضعف‌هاتو پیدا می‌کنی، نه اینکه معاشرت‌ها به تو این ضعف رو بدهند. ... ما از ظهور مشکلات و ضعف‌های خودمون فرار می‌کنیم و این رو پای قدسیت روحی خودمون می‌ذاریم! بله طبیعیه وقتی من برم صبح تا شب مطالعه کنم وضعم بهتر میشه ولی مگه اینو از من خواستن؟! @MajKarimi
دوست دارم یک صهیونیست این بنر کوروش را برای اهالی غزه و لبنان و یمن بفرستد تا برای آن‌ها ثابت کند که جمهوری اسلامی نه از روی اسلام و دلسوزی، بلکه مثل همان پهلوی‌ها در امتداد آرمان کوروش و نه محمد(ص) دارد حرکت می‌کند و قصد تصرف سرزمینی شما را دارد. سوالم از شهرداری این است که چند نفر از شهدای ما وقتی خون می‌دادند، افق آرمان کوروش را مدنظر داشته‌اند؟! بیچاره‌های مفلوک، فکر می‌کنند انقلابی را که نمازشب‌خوان‌ها به ثمر رسانده و نگه داشته‌اند را می‌توان با ژیگول‌های باستان‌گرا به نتیجه رساند. @MajKarimi
قضیه توصیه سلامی به نماز به فوتبالیست‌هایی که با دوست‌دختران‌شان فسادها کرده‌اند، ظاهراً سوژه شده. مشکل بسیاری از ما، از جمله سلامی، این است که باتوجه به شخصیت، روحیات و ظرفیت‌های خودمان گام برنمی‌داریم. این را می‌گویم چون حدس می‌زنم بسیاری از سرداران سپاه، الان دوست دارند مانند حاج قاسم باشند و ادای او را دربیاورند. حال آن‌که بعضی روحیات انعطاف پذیر و مهربانانه حاج‌قاسم، مثلا اگر می‌گفت فلان دختر کم‌حجاب هم دختر من است، و یا از فلان خواننده زن مسیحی لبنانی به نیکی یاد می‌کرد، واقعا روحیه‌اش را داشت و ادا درنمی‌آورد. مشکل من با خیلی از این مهربان بازی‌های سرداران سپاه، از روی فلان حکم فقهی نیست، بلکه این است که به کاری که می‌کنند اعتقاد ندارند. و صرفا می‌خواهند ادا در بیاورند و وقتی هم انسان وارد ادا و اطوار شد، ناشی می‌شود و چپ می‌کند. مثل خیلی از اصلاحاتی‌هایی که در دهه ۷۰ و اوایل ۸۰ برای جذب حداکثری در چاه انحراف افتادند و ضدانقلاب شدند.
رهبری توی سخنرانی اخیرشون در دیدار با بانوان، درمورد شایسته سالاری در انتخاب مسئولین گفتن و اینکه مهم نیست برای انتخاب مثلا یک وزیر یا نماینده مجلس، نگاه به جنسیت کنیم؛ زن و مرد فرقی ندارن توی این قضیه و هر کدوم شایسته‌تر بود باید انتخاب بشه. اینجا بزرگواران حاضر در جلسه تکبیر گفتن. ولی بعدش رهبری به لزوم عدم تزاحم این فعالیت اجتماعی با و بزرگ زن در خانه‌داری و فرزندآوری اشاره کردن. و دیگه کسی تکبیر نگفت. بشخصه خجالت کشیدم. وقتی درمورد اینکه مادری مهم‌ترین کار یک زن هست گفت وقتی درمورد خانه‌داری گفت وقتی درمورد لزوم پایین‌اومدن سن ازدواج گفت وقتی از منطق اسلام در برابر غرب گفت، هیچکس تکبیر نگفت ولی وقتی گفت ظرف شستن و لباس شستن وظیفه زن نیست، تکبیر گفتن! خیلی برام عجیب بود. خیلی!
شاید یکی از علل مردمی‌تر‌شدنِ جمهوری بولیواری ونزوئلا نسبت به دیگر حکومت‌های چپ آمریکای لاتین، همانی باشد که نویسنده کتاب «انقلاب ونزوئلا، گفتگو با چاوز» گفت. چاوز سوسیالیسم را قبول داشت اما چندان معتقد به مارکسیسم و کمونیسم نبود، بلکه بیشتر بولیواریانیسم را مطرح می‌کرد و نام بولیوار را بر جنبش‌های خود از دهه ۱۹۷۰ می‌گذاشت. بنظرم، همین باعث مردمی‌شدن انقلاب ونزوئلا و اثرگذاری و سلامت بیشتر آن نسبت به دیگر تحرکات چپ آمریکای لاتین دانست. و همین سبب کمتر آلوده‌شدن انقلاب ونزوئلا به چارچوب‌های غلط و آهنین کمونیسم شد. کاش دیگر چپ‌های منطقه که آرزوی جنگ چریکی در دل دارند، به الگوی چاوز و بولیواریانیسم روی بیاورند. امروز صحبت‌های رهبری در سال ۱۳۶۸ را می‌شنیدم که در مذمت انقلاب‌های کمونیستی فرمود که هر حرکتی که با کمک و همراهی مردم نباشد، محکوم به سقوط است.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
از بعضی‌ها شنیدم که مخالف میثم مطیعی هستند چون همیشه مداحی‌اش پیوند خورده با مسائل اجتماعی و سیاسی روز؛ یعنی نمی‌شود با مداحی‌اش غرق خیال شد و حال کرد! درواقع منظور نفس‌شان این است که وقتی مداحی مطیعی را می‌شنوی، در وجودت دغدغه دمیده می‌شود و باید بایستی و کاری کنی؛ نمی‌شود بیایی در هیئت و فقط از امام(ع) درخواستی کنی و بروی. جدا از ماهیت عربی/فارسی مداحی‌اش که پیام ثابتی را بین امت پخش می‌کند. این مداحی عربی/فارسی مطیعی درمورد شیردلان یمن و برای سال 1394 است. ارزش بازنشر را دارد... شمیم رحمان از یمن می آید دم اویس است از قرن می آید رسد دوباره بانگ یا علی یمن هماره بوده با علی
امروز مردم [جمهوری] آذربایجان دارند احساسات اسلامی خود را نشان می‌دهند. رهبران شوروی به درستی در اقدامات گذشته خود تجدید نظر کرده‌اند. مبادا دچار اشتباه شوند و برخورد بدی با این احساسات بکنند! ۱۹ دی‌ماه ۱۳۶۸، امام خامنه‌ای اگر بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم که چرا در آن زمان، نظام اینقدر صریح در برابر بلوک شرق موضع می‌گرفت اما الان کمتر نسبت به قدرت‌های شرقی این صراحت را دارد، در واقع به پاسخ عدم ورود نظام به خیلی از مسائل حساس روز بین‌الملل هم میرسیم. منظورم ورود به جنگ غزه نیست؛ منظورم ورود به ماجراهای مسلمانان مظلوم در میانمار، هند، شمال غرب چین و... است. مسئله، پشتوانه جامعه است. اگر ولی پشتوانه داشته باشد اما سال ۱۳۶۸ باشد و به لحاظ تکنولوژی نظامی فقیر باشد، موضع می‌گیرد و ورود می‌کند. اما اگر پشتوانه مردمی زیاد نداشته باشد و سال ۱۴۰۰ باشد و انواع موشک را هم داشته باشد، ورود نمی‌کند. مسئله میزان فهم مردم است. البته معتقدم کیفیت طرفداران فعلی ولی از ۳۰ سال پیش خیلی بیشتر است. اما گاهی کمیت هم مهم است... راهکار حل این مشکل کمیت در وادادگی در جنگ نرم نیست، که بیخیال حجاب و... بشویم. در تولید نسل جدید حزب‌اللهی است. توان مدیریتی و بودجه‌هایی که صرف فوتبال و واردات کالاهای لوکس و... می‌شود تا بخش عیّاش جامعه را جذب کند، باید صرف خانواده‌ها و فرزندآوری شود.
پاکستان نمونه‌ی نقض کاملی است که از چه امت اتحاد دولت‌ها نیست. امت اسلام و امت شیعه در پهنای پاکستان هم‌پای ایران و گاه داغ‌تر از آن در بیعت امام امت است اما دولت آن حلقه به گوش امریکا و امت آن است...
به بهانه بر سر زبان افتادنِ کشور مورد علاقه‌ام در مطالعات بین‌الملل؛ پاکستان. در این مطلب در چهار قسمت، چهار نکته را برای شناخت بیشتر پاکستان، بخش‌بندی کرده‌ام. مطالبی که به صورت پراکنده این‌طرف و آن‌طرف دیده‌ام و در ویکیپدیا و... به صورت یک‌جا برای شناخت پاکستان به دست نمی‌آید. الف: چه شد که پاکستان تشکیل شد؟! پاکستانی‌ها، ملتی‌اند که به نظر من به اشتباه و با لجبازی هیئت مدیره اتحادیه مسلمانان هند، مجبور به کوچ چند صدهزار نفری شدند تا کشوری جداگانه و مسلمان را در ۱۹۴۷ تشکیل دهند. غافل از آن‌که تصمیم گیران قصد دیگری دارند. غافل از آن‌که بعضی اعضای هیئت مدیره اتحادیه مذکور قصد تشکیل یک دولت اسلامی جداگانه را نداشتند، بلکه بعضاً با غرب در ارتباط بوده و یکی‌شان که از خاندان انحرافی «آقاخان» بود، آنقدر مورد اعتماد استعمارگران بود که او را رئیس جامعه ملل(نسخه قبلی سازمان ملل) کرده بودند. دوتای دیگرشان هم شاگرد یکی از مدیران کمپانی هند شرقی بودند. خود محمد علی جناح نیز قصدش از جداسازی مسلمانان، تشکیل جامعه اسلامی نبود، بلکه صرفا به ماجرا قومیتی نگاه می‌کرد و معتقد بود «قوم هندو» دارند مدرسه و دانشگاه می‌روند و مدرن می‌شوند، پس «قوم مسلمان» باید همین‌طور توسعه بیابند. حتی جناح و دیگر اعضای هیئت مدیره اتحادیه مسلمانان هند پس از استقلال پاکستان، نقش اسلام را در حکومت‌داری چیز محوری‌ای نمی‌دانستند و چندسال پس از تشکیل پاکستان و فوت جناح، با فشار مردم و روحانیون، کلمه «جمهوری اسلامی» به اضافه شد و مواردی در قانون اساسی‌اش تغییر کرد. اما چرا گفتم به اشتباه پاکستان جدا شد؟! برای این حرف چند دلیل دارم: ۱. این روند استقلال پاکستان در ظاهر به دست اتحادیه مسلمانان هند به ریاست جناح بود، اما این استقلال چه استقلالی‌ست که یک سال قبل از تشکیل کشور پاکستان، سیستم اطلاعاتی دولت این کشور توسط یک افسر انگلیسی پایه‌گذاری شده؟(این سیستم اطلاعاتی قوی امروزه همان آی‌اس‌آی پاکستان است). ۲. چرا کسانی مثل که نظریه‌پردازان حکومت و جامعه دینی در بین مسلمانان هند بودند و مشهور هم بودند، جایی در هیئت مدیره اتحادیه مسلمانان هند نداشتند و مخالف تشکیل پاکستان بودند؟! چرا مودودی‌ها این اتحادیه را دارای صلاحیت لازم نمی‌دانستند و واردش نشدند؟! چرا عمده اعضای مدیریتی این اتحادیه از مسلمانان دانشگاهی و سکولار بودند و علمای دین کمتر در آن حضور داشتند، با اینکه مسلمانان آن موقع هند که اکنون در پاکستان‌اند، بسیار متشرع‌اند. (البته بعد از اینکه کار از کار گذشت و پاکستان تشکیل شد، مودودی با دعوت اقبال لاهوری به پاکستان آمد.) ۳. چرا این استقلال که ظاهراً قهرمانش بزرگان اتحادیه بودند، مرزهایش توسط انگلیس کشیده شد؟ چرا بزرگان اتحادیه، درخواست را برای متحد ماندن هند قبول نکردند؟ چطور اتحادیه قبول کرد که این کشور واحد مسلمانان، دو تیکه دور از هم باشد؟(کشور پاکستان و بنگلادشِ امروزی که صدها کیلومتر از هم فاصله دارند، در ابتدای نقشه‌کشی تجزیه‌محور انگلیسی‌ها، یک کشور بودند که بعدها جدا شدند.) ب: اما نتیجه این جداکردن پاکستان از هند چه شده؟ امروزه، مسلمانان در هند اگرچه ۴۰۰میلیون نفرند اما اقلیتی دربرابر ۸۰۰ میلیون هندو محسوب می‌شوند که آن ۸۰۰ میلیون به راحتی یک دولت هندوی تندرو از حزب «بهاراتیا جاناتا» را به ریاست «نارندا مودی» سرکار می‌آورند تا چشم برهر جنایتی علیه مسلمانان ببندد. کافی‌ست چند مستند انگلیسی و عربی که سایت‌هایی مثل «شعوبا» به فارسی زیرنویس‌شان کرده را در مورد وضعیت مسلمانان هند ببینید. از آزار دختر باحجابی که می‌خواهد وارد دانشگاه شود تا شکنجه مسلمانی که گوشت گاو می‌فروشد(گاو برای هندوها مقدس است). از طرفی دیگر، بنگلادش و پاکستان هم دو کشور مسلمان کوچک و فقیر شده‌اند که مدام باید وابسته به این و آن باشند. اگر پاکستان(۲۳۰میلیون جمعیت) و بنگلادش(۱۷۰میلیون جمعیت) از هند جدا نشده بودند، الان تعداد مسلمانان نصف هندوها نبود و قدرت اجتماعی و سیاسی بیشتری در هند، یکی از قدرت‌های نوظهور جهان نوین، داشتند. یعنی چه؟ یعنی هندی که یکی از چهار قدرت بزرگ شرقی است، نیمی از قدرتش دست مسلمانان می‌بود. ادامه دارد... @majkarimi
ج: اهمیت جغرافیایی پاکستان و ارتباطات فرهنگی ملی ما با آن از طرفی دیگر، پاکستان کشوری‌ست که محل اتصال سه قدرت بزرگ شرقی(چین، هند و ایران) است و با هرسه مرز مشترک دارد. رهبری نیز دوسه سال پیش در دیدار با دانشجویان، از آنان خواستند که با سه کشور بیشتر ارتباط بگیرید: پاکستان، افغانستان و عراق. د: علاقه مردم پاکستان به ایران و انقلاب اسلامی چگونه است؟ امروزه مردم پاکستان دلبستگی شدیدی به ایران و انقلاب اسلامی دارند. تاکنون دوبار تاکید کرده که وقتی در زمان ریاست‌جمهوری‌ام به پاکستان رفتم و آن استقبال عجیب از طرف مردم انجام شد، جیمی کارتر که بعد از من می‌خواست به پاکستان بیاید، سفرش را لغو کرد؛ چون می‌دانست همچین استقبالی از او نمی‌شود و این بد بود. یا امام خمینی درمورد شهادت علامه عارف‌حسین حسینی، رهبر شیعیان پاکستان، گفت من فرزندی عزیزی را از دست دادم. هنوز هم همینطور است. پاکستانی‌ها وقتی تحریم علیه ایران تصویب شد، علیه آمریکا تجمع کردند و شعار دادند. تیپ زینبیون که پاکستانی‌های مدافع حرم بودند، تعدادشان برابری می‌کرد با کل جمعیت اعزامی تیپ فاطمیون و حزب‌الله. امسال اربعین که در مرز ایران و پاکستان بودم و جزو خادمان میزبان زائران پاکستانی بودم، علاقه قلبی‌شان به ایران و انقلاب را دیدم. به‌خصوص وقتی آن مرد پاکستانی، بعد از ورود به خاک ایران، سجده کرد و خاک ایران اسلامی را بوسید. آن روز، در ذهنم خط باطلی کشیدم بر همه گرایش‌های ناسیونالیستی وجودم و مطمئن شدم که هویت تعیین کننده است، نه خون و نژاد و میله‌های مرزی. @majkarimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامه یک دختربچه به شهید حسن باقری «من دو بیسکوییت داشتم که فرستادم به جبهه تا برادران خوشحال شوند... ما تلویزیون نداریم؛ این را پشت رادیو بخوانید تا من بفهمم نامه به دست شما رسیده.» و ما امروز داریم با بیسکوییت‌های کودکان فقیر جهان اسلام که برای فرستاده می‌شود تا کار کنیم، چگونه رفتار می‌کنیم؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- چه کنیم وقت کم نیاریم؟ + «توزیع الوقت، توسیعُه»
از بین تحلیل‌هایی که درمورد تعطیلی منوتو داده شده، بنظرم این بهتر از همه بود: https://eitaa.com/SHRChannel/2326 بنظرم علت تعطیلی منوتو، علت کم‌شدن مخاطب خیلی از خبرگزاری‌ها و سازمان‌های خبری-تحلیلی بود. دوره این چیزها گذشته و الان مردم و به‌خصوص جوانان و نوجوانان، دنبال تک شخص می‌گردند. اشخاص حقیقی، و نه حقوقی. اگر نگاهی به رشد عجیب بلاگرها بندازیم و جذب فالورشون رو با پیج‌هایی مقایسه کنیم که با اسم شخص خاصی ارائه نمیشن و خودشون رو بعنوان یک نهاد یا سازمان یا پروژه ارائه میدن، کاملا متوجه این قضیه میشیم. توی چندسال اخیر بعضاً دیدم حتی بعضی تیم‌هایی که یک پروژه یا نهاد رو راه‌اندازی کردن، با اسم یکی از اشخاص تیمشون (احتمالا رهبرشون) وارد میدان میشن نه با اسم پروژه یا نهادشون.
ویتنی رایت ادامه روندی‌ست که سال گذشته بلاگر روسی در تهران آغاز کرد غرب از زاویه گردشگری، فرهنگ بسیاری از کشورها را نابود کرده: مثلا بسیاری از کشورها وقتی شرکت‌های آمریکایی و اروپایی در آن‌ها به بهانه نفت و... تاسیس شدند و کارمندان غربی آن شرکت در آن جامعه سکنی گزیدند، کم‌کم فرهنگ مهاجم را پذیرفتند. توریسم و گردشگری غیراقتصادی و تفریحی هم مثل توریسم اقتصادی اثرگذار بوده؛ مثل که عملا به‌خاطر توریسم تفریحی(بخوانید جنسی)، زنانش به‌جای آنکه سازنده جامعه باشند، اسباب لذت مردان بیگانه شده‌اند. درمورد ویتنی رایت، ماجرا را باید از این زاویه دید. از زمان مدیریت آقای ضرغامی بر وزارت گردشگری، از این اتفاقات افتاده است؛ مثل سفر سال گذشته به ایران و انتشار تصویر بی‌حجابش در کنار دو سرباز ایرانی؛ شاید چون از خواهران روس بوده، رگ غیرتمان نجوشید. پس ویتنی رایت اولینِ این روند توسعه گردشگری نیست و پس از سفر بلاگر بی‌حجاب روسی و خواننده ترک اهل جمهوری آذربایجان، او هم آمده تا قبح‌ها را بشکند و به قول غرب‌گراها «تحمل نظام را در پذیرش توریست (بخوانید فرهنگ آمریکایی) بالا ببرد.» ویتنی رایت صرفا یکی از ابزارهای جریانی‌ست که ضرغامی در توسعه گردشگری آغاز کرده؛ همان توسعه‌ای که گفته بود: «باید فضا را باز کنیم»، «این می‌تواند به توسعه گردشگری هم کمک کند.» 36932756.khabarban.com البته برای این‌که فعلا فضا بد نشود و «تحمل نظام و جریان مذهبی بالا برود»، به ویتنی رایت می‌گویند که با تصاویر ضدامریکایی سفارت سابق آمریکا عکس بگیرد و به خواننده زن ترک اهل جمهوری آذربایجان می‌گویند به حرم حضرت معصومه در قم برود. این روند تا زمانی که جریاناتی به نمایندگی ضرغامی در وزارت گردشگری حضور دارند، ادامه دارد. ویتنی رایت‌ها صرفا ابزارند. پ‌ن: منظور این نیست ضرغامی از ویتنی رایت و... دعوت می‌کند تا به ایران بیایند؛ خیر. منظور این است که دشمنی که صدسال است تجربه تغییر مزاج فرهنگ از طریق را دارد، وقتی ببیند وزیر گردشگری می‌گوید «باید فضا را باز کنیم»، «باید تحملمان را بالا ببریم»، طبیعتاً پیشروی می‌کند. @majkarimi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
علی (ع) در جستجوی فتوت‌های پیرانه - چگونگی پیمان با ولی خدا - ولی با تو کثیر نیست، از معاشرت با تو بهره‌مند نمی‌شه - و أین عمار... استاد صفائی حائری
تماشا و طرفداری فوتبال، محتویات کدام ظرف انسان است؟! دیشب داشتم کاری را برای یکی از دوستان انقلابی‌ام انجام می‌دادم. ایران-قطر که نیمه دومش حساس شد، کار را رها کردم و رفتم برای تماشای فوتبال. بعد از بازی که وقتم را گرفت و ۵۰ دقیقه از کاری که داشتم برای دوستم انجام می‌دادم عقب ماندم، از خودم پرسیدم چرا رفتم فوتبال را با هیجان دیدم؟ در نگاه اول، این‌طور توجیه کردم که خب، چون پیروزی در این بازی باعث شادی مردم و ثبات وضعیت جامعه می‌شد، برایم مهم بود. اما خودم به خوبی می‌دانستم که اگر واقعا این دغدغه را داشتم، می‌توانستم کارم را انجام دهم و صرفا نتیجه بازی را بعدا چک کنم.(بر فرض اینکه واقعا نتیجه فوتبال بر جامعه اثر ویژه دارد). بعد، شلاق‌های وجدان را پذیرفتم که قبول؛ من علاقه شخصی به فوتبال داشتم که با هیجان رفتم و بازی را دیدم و به‌خاطر شادی یا غم جامعه نبود؛ اما مگر این بیشتر از یک سرگرمی ساده بود؟ یعنی اشتباه کردم و مشغول باطل شدم؟ یادم آمد که یکی از دوستان طلبه گفته بود که امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند که کارها و نیازهای انسان، مانند کاسه‌ای است که هیچ‌گاه خالی نمی‌شود؛ یا از حق پر می‌شود و اگر از حق پُر نشد، قطعا از باطل پر خواهد شد. پس هر کاری، از جمله این تماشای فوتبال، یا حق است و یا باطل. اگر براساس یک دغدغه حقانی و در راه خدا نیست، قطعا باطل است؛ ندارد. حالا من برای چه وقتی را که می‌توانستم برای انجام یک پروژه در راه حق و کمک به دوستم صرف کنم، صرف تماشای فوتبال کردم؟! برای حق و خدا بود؟ نه. وقتی برای حق نبود، پس قطعا برای باطل بود. چرا ما مذهبی‌ها برای طرفداری‌مان از فوتبال توجیه می‌آوریم و می‌گوییم دنبال شادی مردمیم؟! چون با خودمان تعارف داریم و عبادات ما سبب ما شده؛ نمی‌خواهیم قبول کنیم که به آن فوتبالیستی که زنش را بی‌حجاب در اینستاگرام عرضه می‌کند، علاقه داریم. نمی‌خواهیم قبول کنیم که وقت‌مان را تلفِ تماشای فوتبال کردیم. پس این غفلت‌ها را برای خود این‌طور زینت می‌دهیم که ما برای این که نتیجه بازی سبب شادی یا غم مردم می‌شد، بازی را تماشا کردیم. خب بر فرض محال که این فرضیه درست باشد، سوال این است که تماشای بازی مگر تاثیری در نتیجه داشت که نشستی ۹۰ دقیقه بازی را با هیجان دیدی؟! این غیر از غفلت و وقت تلف کردن بود؟! خلاصه این‌که ما مثل بچه‌هایی هستیم که به حمام رفته و به آب‌بازی مشغول شدند اما از شامپو و صابون استفاده نکردند. وقتی از حمام بیرون آمدند، چون فکر کردند حمام رفتند، احساس تمیزی می‌کنند و به نظافت خود مغرور شدند. هیئت‌رفتن‌ها و روزه و نمازهای ما، باعث تکبر ما شده؛ نمی‌خواهیم قبول کنیم که به‌خاطر علاقه به آن فوتبالیست‌ها و دریبل و گل‌های‌شان دوست‌شان داریم؛ کسانی که هر ماه پارتی می‌روند و جوان‌های جامعه را با تبلیغ بی‌غیرتی خود به فنا کشانده‌اند. پ‌ن: فرضیه «نتیجه بازی در خوشحالی و غم جامعه اثر دارد» را در این نمونه بررسی کنید تا ببینید که جامعه ایران پس از چند روز، کلا همه این بازی‌ها را فراموش کرده است. @majkarimi
۲۲ بهمن امسال هم خیلی خوب بود و هم مردم و هم نظام با وجود فشارهای زیاد همچنان پای کار بودند. ولی ضعفی که به چشمم آمد این بود که اکثر غرفه‌ها یک سردر با نام فلان وزارت‌خانه و فلان سازمان داشتند. غرفه‌ها را بهتر بود به‌جای آن‌که با صرف موسیقی و غذا و برنامه‌های روتین وزارت‌خانه‌ها و سازمان‌های دولتی پر کنند، می‌سپردند دست این‌همه تشکل و موسسه و انجمن مردمی حزب‌اللهی تا هر کدام محتوای مدنظر خود را ویترین‌وار به مردم ارائه کنند. هم از حالت دولتی درمی‌آمد و هم در کنار محتوای احساسی و روانی(موسیقی و تردستی و...)، محتوای منطقی و عقلی هم ارائه می‌شد. @majkarimi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
جمله‌ای عجیب در صحیفه سجادیه: خدایا به جرم‌های من به من مزد بده. به مناسبت ولادت امام سجاد 🎙صدای استاد علی صفایی استاد علی صفایی(عین صاد)
حرکت برای آبادانی: اردوهای جهادی را توسعه بدهید، تداوم بدهید.... این اردوهای جهادی، هم تمرین است، هم خدمت است، هم خودسازی است، هم آشنایی با فضای جامعه است؛ خیلی چیز با ارزشی است. امام خامنه ای(مدظله العالی) ۱۳۹۵/۰۴/۱۲ گروه جهادی محمد رسول‌الله (ص) هر ساله در نوروز اردو جهادی برگزار میکند و برای پیشبرد اهداف فرهنگی به کمک شما خیرین نیازمند است. madad.ir/hfgf9v «هر سهم فقط ۱۱ هزارتومان» امسال عید این گروه در سیستان و بلوچستان ادامه طرح ساختن هنرستان فنی رو انجام میده تا جایی که می‌دونم.
معبد هندوها در امارات هجوم فرهنگی کی پاپ کره جنوبی از یکسو و تهاجم جمعیتی هندوها در بلندمدت آثار کفر شرقی را در جهان اسلام نشان خواهد داد. و کفر شرقی بدتر از کفر غربی است، چون شرق، کفرش معنویت هم دارد و مثل کفر غربی، نیاز معنوی انسان را بی پاسخ نمیگذارند تا انسان به دنبال معنویت برود و به اسلام برسد
برای مهدی(عج)، باید سوار راه شد... مرحوم در مسئله سلوک و اینکه یاران امیرالمومنین چگونه بودند، در جایی به خطبه ۱۸۲ امیرالمومنین اشاره می‌کنند؛ همان خطبه‌ای که حضرت ندای «أین عمار» در آن سر می‌دهد. حضرت در این خطبه، پیش از این‌که آن ندای معروف را سر دهد، می‌فرماید: «أین اخوانی الذین رکبوا الطریق» کجایند برادران من که راکب طریق شدند؛ مسامحتاً یعنی سوار راه شدند. این تعبیر، تعبیر خاصی‌ست، چون کسی سوار راه نمی‌شود؛ یا باید سوار مرکبی شود یا اینکه در طریق، راه برود. اما این جمله حضرت کنایه از این دارد که این برادران، برای حرکت در مسیر، منتظر هیچ امکاناتی از جمله مرکب (مثلا اسب) نمی‌ماندند و کمبود امکانات معطل‌شان نمی‌کرد. خود راه مرکب‌شان بود. خود حضرت هم در حرکت به سمت قلعه خیبر همین‌طور بودند. روز حرکت، پیامبر می‌خواستند پرچم را به علی(ع) بسپرند، اما حضرت چشم‌درد داشتند و در جمعیت نبودند؛ وقتی ایشان را صدا کردند و پیش پیامبر رسید و پرچم لشکر را گرفت، درجا به سمت قلعه خیبر حرکت کرد؛ منتظر مرکب که هیچ، حتی منتظر نماند گروه اصلی یاران و فرماندهانش برسند. روایت هست که یاران حضرت و مرکبش در طول راه به ایشان اضافه شدند و حتی وقتی حضرت در را از بیخ کَند، هنوز آخرین یاران ایشان به‌طور کامل به لشکر نرسیده بودند. بنابراین ما هم اگر می‌خواهیم مثل عمار و ذوالشهادتین و ابن‌تیهان باشیم و علی زمانه سراغ ما را بگیرد، باید سوار راه شویم؛ وقتی تکلیفی را دیدیم، معطل امکانات نمانیم. یا کمبود امکانات خسته‌مان نکند. چه امکانات مادی، چه معنوی؛ بعضی از ما معطل امکانات مادی مثل تجهیزات یا درآمد خوب و... می‌مانیم تا کاری را شروع کنیم. بعضی دیگر هم معطل امکانات معنوی‌ایم؛ دوست داریم ما را ببینند، تشویق کنند، باریکلا بگویند و... . اما بعضی هم نه، مثل شهید حججی و صدرزاده و عجمیان و... این‌گونه نیستیم و سوار راه می‌شویم. در بحث امکانات مادی، شاید فعالیت جهاد تبیینی انقلابی‌ها در فضای مجازی الگوی خوبی باشد؛ اکثرمان بدون اینکه کسی به ما حقوق یا پاداشی بدهد یا امکاناتی برای ما فراهم کند، فعالیت می‌کنیم و آن را وظیفه خود هم می‌دانیم. حالا فکر کنید در همه عرصه‌ها، وضعیت همین‌گونه باشد و خواسته‌های ولی توسط به‌طور خودجوش برآورده شود؛ چقدر سرعت رشد یک جامعه بالا می‌رود؟! باید سوار راه شد... @majkarimi
و ؟ به ۴ دلیل: ۱. از انقلابی‌بودن فقط ریشش رو ندارن و از برجام تا فتنه ۱۴۰۱ در حد خودشون فعالیت و روشنگری کردن ۲. طرح و ایده برای ورود به مجلس دارن و دلبسته به لیست نیستن و با کمک مردمی تبلیغ میکنن ۳. با کسانی همراه هستن که طرح‌هایی برای تحول دارن ۴. شائبه فساد اقتصادی ندارن virasty.com/majkarimi/1708965746847827336 ان‌شاءالله به مرور هرکدام از این موارد را توضیح می‌دهم @majkarimi