eitaa logo
هیئت مذهبی_فرهنگی الی الحبیب
1.2هزار دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
5هزار ویدیو
145 فایل
یه عده جوونیم از جنس مونث، دانشجو، دانش‌آموز و طلبه... سرمان درد می‌کرد برای کار، حسین جمع‌مان کرد 🌸 . . . کانال ایتا: @elalhabibk پیج اینستاگرام: @elalhabib_1401 کانال تلگرام: @elalhabib1401 . . . ارتباط با ادمین کانال 👇 @Ro_siyah
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت صبح زود برای نماز بلند شدیم بعد نماز و زیارت عاشورا و خوردن صبحانه از معراج حرکت کردیم ، هر روز با نام یکی از معصومین و توسل به ایشان کارمان را شروع می کردیم و اون روز هم نوبت بی بی فاطمه زهرا(سلام الله علیها ) بود ، بچه ها داشتند برای همدیگر از حضرت زهرا می گفتند و زیر لب زمزمه می کردند و نوحه می خواندند ، آن روز از یک محل پنج شهید پیدا کردیم که یکی از شهدا پلاک نداشت یعنی گمنام بود .... ____🍂🍂🍂🍂🍂🍂 هر روز به حضرت زهرا(س) توسل کنیم ناامید نمی‌شویم. روی کفن شهدایی که تفحص می‌شوند نام آن بزرگواری را که در آن روز توسل کرده‌ایم می‌نویسیم. داخل معراج شرهانی که می‌شوی می‌بینی روی‌ کفن اکثر شهداء نوشته شده: «السلام‌علیک‌ یا‌فاطمه‌الزهرا(س)» ____🍂🍂🍂🍂🍂🍂 چند تا شهید پیدا کردیم . یکی‌شان گمنام بود. قرار شد بررسی دقیق برای شناسایی در مقر انجام بشه. پیکر باقی مانده و وسایلش را گذاشتیم داخل گونی. رفتیم مقر. هنوز در گونی را باز نکرده بودیم یکی از بچه‌ها گفت: بیایید به خانم حضرت زهرا(س) توسل کنیم. هر کس یه نذری کرد. یک نفر گفت: هزار تا صلوات برای بی‌بی و… در گونی که باز شد اولین چیزی که پیدا کردیم روی پیراهن نوشته شده بود یا زهرا (س) هویتش هم پیدا شد 🆔 @elalhabibk🏴
سال 72 در محور فکه اقامت چند ماهه ای داشتیم.ارتفاعات 112 مأوای نیروهای یگان ما بود.بچه ها تمام روز مشغول زیر و رو کردن خاکهای منطقه بودند.شبها که به مقرمان بر می گشتیم،از فرط خستگی و ناراحتی ،با هم حرف نمی زدیم مدتی بود که پیکر هیچ شهیدی را پیدا نکرده بودیم. روزی یکی از دوستان ،برای عقده گشایی نوار مرثیه حضرت زهرا(س)را توی خط گذاشت،و نا خودآگاه اشک ها سرازیر شد.آن روز ابر سیاهی آسمان منطقه را پوشانده بود و اصلاً فکه آن روز خیلی غمناک بود. شهید تفحص قطرات اشک در چشم بچه ها جمع شده بود.هر کس زیر لب زمزمه ای با حضرت داشت.در همین حین،درست روبروی پاسگاه بیست وهفت،یک بند انگشت نظرم را جلب کرد.با سرنیزه مشغول کندن زمین شدم و سپس با بیل. وقتی خاکها را کنار زدم یک تکه پیراهن از زیر خاک نمایان شد.مطمئن شدم که باید شهیدی در اینجا مدفون باشد.خاکها را بیشتر کنار زدم،پیکر شهید کاملاً نمایان شد.خاکها که کاملاً برداشته شد متوجه شدم شهید دیگری نیز در کنار او افتاده به طوری که صورت هر دویشان به طرف همدیگر بود.بچه ها آمدند و طبق معمول ،با احتیاط خاکها را برای پیدا کردن پلاکها جستجو کردند.با پیدا شدن پلاکهای آن دو ذوق و شوقمان دو چندان شد.در همین حال بچه ها متوجه قمقمه هایی شدند که در کنار دو پیکر قرار داشت،هنوز داخل یکی از قمقمه ها مقداری آب وجود داشت.همه بچه ها محض تبرک از آب قمقمه شهید سر کشیدند و با فرستادن صلوات، پیکرهای مطهر را از زمین بلند کردند.در کمال تعجب مشاهده کردیم که پشت پیراهن هر دو شهید نوشته شده بود: می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم💔 🆔 @elalhabibk🏴
#میاندار 💫💫💫💫💫💫 روزی صبح ساعت ۶ بود که دیدم صدای گریه بسیار بلندی از بیرون می‌آید سراسیمه از مزار خارج شدم و فهمیدم صدای گریه از طرف یک مادر با دختری کوچک بود که داشتند به سمت مزار می‌آمدند، داخل مزار که شدند گریه‌هایشان شدت یافت خجالت می‌کشیدم دلیل گریه‌هایشان را بپرسم، بالاخره خود مادر شروع به صحبت با من کرد و به زبان ترکی گفت: عروسم سرطان دارد و دیگر علاج آن از هر طرف بریده شده است و می‌گویند دیگر امیدی نیست به درمانش؛ به اینجا آمدم که متوسل به شهدا شوم، سپس دوباره خطاب به من گفت:‌ای خادم شهدا، تویی که دوست شهدایی برای ما دعا کن تا عروسم شفا پیدا کند، گفتم چشم مادر جان، اما خودتان هم دعا کنید، دلتان که شکسته باشد شهدا بیشتر خریدارش هستند؛ راستی مادر هر کسی از اینجا حاجت گرفته بعدش برای شهدا آش نذر کرده. مادر جان تو هم آش نذر انشالله که شهدا نظری می‌کنند... خاطرات شنیدنی خادم مزار شهدای گمنام/دلتان که گرفت سری به این مزار‌های عشق بزنید یک ماهی که گذشت از زیارت حرم حضرت معصومه (س) در قم برمی‌گشتم دیدم کنار مزار حسابی شلوغ است، نزدیکتر که شدم دیگ آش بزرگی را دیدم که خانواده‌ای در حال احسان آش به مردم بودند؛ قضیه را از مردم جویا شدم کسی گفت: ظاهراً عروس این خانواده سرطان داشته و شفایش را از شهدا گرفته‌اند. نگاهی به مزار شهدا کردم و گفتم "اِویز آباد" (خانه‌تان آباد)💔.دلتان که گرفت سری بزنید به این مزار عشق، شاید شما هم مخاطب خاص این شهدا شدی #شهید_گمنام #حضرت_زهرا 🆔 @elalhabibk🏴
@Rozekhanegeeروضه خانگی - حضرت معصومه(س) - 01.mp3
زمان: حجم: 9.95M
🎙قم قبله خازن بهشت است... 🔻روضه (س) 🔻روضه (س) 👤استاد میرزامحمدی 🆔 @elalhabibk 🏴
هیئت مذهبی_فرهنگی الی الحبیب
#حبیبم_بگو #آیه_جان #تکه_ای_از_آسمان 🆔️ @elalhabibk 🍃🌸🍃
. ✍ نویسنده: همچو خورشید به ذرات جهان قسمت کُن/ گر نصیبِ تو ز گردون، همه یک نان باشد. «صائب تبریزی» ، یکی از یاران (ص)، در و باغی زيبا داشت که زبانزد همه بود. در آن باغ، چشمه‌ی آب صافی بود که هر وقت پيامبر (ص) به آن باغ می‌رفتند، از آن آب ميل می‌کردند و می‌گرفتند. پس از نزول آيه‌ی ۹۲ ، ابوطلحه خدمت پيامبر آمد و گفت: «می‌دانيد که محبوب‌ترين اموال من در همين باغ است و می‌خواهم آن را در راه خدا انفاق کنم تا ذخيره‌ای برای آخرتم باشد.» پيامبر فرمودند: «آفرين بر تو، آفرين بر تو! اين ثروتی است که برای تو سودمند خواهد بود.» سپس فرمودند من صلاح می‌دانم که آن را به خويشاوندانِ نيازمند خود بدهی. ابوطلحه به دستور پيامبر عمل کرد و آن باغ را ميان بستگان خود تقسيم کرد. خداوند در آیه‌ی ۹۲ آل‌عمران، به یکی از نشانه‌های اشاره کرده، مى‏گوید: «شما هرگز به حقیقت برّ و نیکى نمى‏رسید مگر این‌که از آنچه دوست ‏دارید در راه خدا کنید» (لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ). انفاقی انسان را به مراحل بالای قرب به خداوند می‌رساند که انفاق از «مِمّا تُحِبُّونَ» باشد. (ع) در بستر پیامبر (ص) خوابید، از جان خود مایه گذاشت و او را تأمین کرد. گذشت از هر چیز اعم از مال و جان و آبرو، می‌شود انفاقِ «مِمّا تُحِبّونَ». وقتى عليهاالسلام را در شب به خانه‌ی شوهر مى‌بردند، فقيرى از حضرت پيراهن كهنه‌اى درخواست كرد. فاطمه‌ی زهرا به ياد آیه‌ی «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ ...» افتاد و پيراهن عروسی‌اش را به او بخشيد. رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت «سعدی» 🌺 آیه‌جان: آیه‌هایی که به جان نشسته‌اند. 🆔️ @elalhabibk🍃🌸🍃
16.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 بر مقدم دختر پیَمبَر صلوات 🌸 بر چشمه‌ی پاک حوض کوثر صلوات 🌸 بر محضر حضرت محمد تبریک 🌸 بر مادر شیعیان حیدر صلوات ✨ ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها مبارک ✨ ┅═✧❁ @elalhabibk ❄️ ❁✧═┅
48.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. نماهنگ "زندگیم مادر" 👌 این مدح رو گوش بدید و کییییف کنید ┅═✧❁ @elalhabibk ❄️ ❁✧═┅