eitaa logo
هیئت مذهبی_فرهنگی الی الحبیب
1.1هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
4.6هزار ویدیو
141 فایل
یه عده جوونیم از جنس مونث، دانشجو، دانش‌آموز و طلبه... سرمان درد می‌کرد برای کار، حسین جمع‌مان کرد 🌸 . . . کانال ایتا: @elalhabibk پیج اینستاگرام: @elalhabib_1401 کانال تلگرام: @elalhabib1401 . . . ارتباط با ادمین کانال 👇 @Ro_siyah
مشاهده در ایتا
دانلود
. ‌روزی ✍🏻 سمیه شاکریان از هر شیفتِ شش‌ساعته توی بیمارستان، تقریبا یک‌میلیون تومان حقوق می‌گرفتم. ماهی چهار شب، به علاوهٔ شیفت‌هایی که توی بقیهٔ  بیمارستانها داشتم، جوابگوی هزینه‌های پایان ماهَم بود. آن‌شب، یک ساعت‌و‌نیم تا پایان شیفت مانده بود. کشوی میزم را باز کردم و فیش‌‌ها را شمردم. ضرب و تقسیم کردم. فقط دویست‌هزار تومان می‌شد. بدون شک توی خرج و قسط‌های پایانِ ماه می‌ماندم. تازه کارم را شروع کرده بودم و مطب نداشتم. گنجشک‌روزی پول جمع می‌کردم و آخر ماه را سر‌وسامان می‌دادم. پکر شدم. مطمئن بودم توی زمان باقی‌مانده، فیش‌ها به یک‌میلیون تومان نمی‌رسد. صدای تقهٔ روی در، قلاب انداخت و از توی افکارم بیرونم کشید. مادری با پسربچهٔ تب‌دارش برای ویزیت آمد. زن پولی نداشت. بچه را معاینه کردم. دلم نمی‌آمد دستش را رد کنم. نسخه را نوشتم و راهی‌اش کردم. دوباره پکر شدم. به ساعت نگاه کردم. زمان به سرعت می‌گذشت و رحمی نداشت. کشو میزم را الکی باز کردم و بستم. کم‌کم باید میز را جمع می‌کردم و شیفت را تحویل می‌دادم. دنباله‌ی گِرد و سرد گوشی پزشکی را توی جیب چپم فرو کردم و مُهرم را توی جیب راستم گذاشتم. فیش‌ها را دسته کردم تا تحویل پذیرش بدهم. با صدای باز شدن در چیزی توی دلم فرو ریخت. یکی از پرستارها بود که می‌خواست بروم اورژانس. چند مریض تصادفی آورده بودند. کار بخیه و پانسمان و ویزیتشان را انجام دادم. همه‌‌چیز به سرعت برق گذشت. آخر شب فیش‌ها را بررسی کردم، یک‌و‌نیم میلیون تومان جمع شده بود. مبهوت لطف خدا بودم. بیشتر از چیزی که فکرش را می‌کردم توی حسابم می‌آمد. «إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَآءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ‏» توی سرم موج برداشت. من راضی به درد و رنج مردم نبودم اما زمین طوری چرخیده بود که آن ماه را بدون دردسر بگذرانم. شرمنده شدم. ناامیدی از لطف خدا، اشتباه محاسباتیِ من بود. روزیِ آدم‌ها توی دستهای خدا بود و من روزی‌ام را توی قبض و فیش بیمارهایم جستجو می‌کردم. إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَآءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ‏ او هر كس را كه بخواهد بى‌حساب روزى مى‌دهد. آل عمران، ٣٧ ✧❁ @elalhabibk 🌊☀️ ❁✧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیئت مذهبی_فرهنگی الی الحبیب
بازارچه هیات الی الحبیب برگزار می نماید: بازارچه مشاغل خانگی در حمایت از قشر بانوان کارآفرین در بخش
29.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️اولین روز بازارچه با تمام تنوعش گذشت، امروز آخرین فرصت بازدید. 🔹تا ساعت ۱۹ امروز ۲۲ شهریور ۱۴۰۳ فرصت دارید👌 آدرس دقیق هم در پوسترمون هست. ✧❁ @elalhabibk 🌊☀️ ❁✧
💠 💔 با هم قرائت کنیم👇 🔻« زیارت اهل قبور » السَّلامُ عَلَى أَهْلِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مِنْ أَهْلِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ یَا أَهْلَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ بِحَقِّ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ کَیْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مِنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ یَا لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ بِحَقِّ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ اغْفِرْ لِمَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَهِ مَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَّهِ ... ... ✧❁ @elalhabibk 🌊☀️ ❁✧
ای پناه بی پناهان کی می آیی...؟ ❤ ✧❁ @elalhabibk 🌊☀️ ❁✧
. ❤️مهر در انتظار همدلی❤️ 😍تهیه و توزیع بسته معیشتی و لوازم التحریر بین نیازمندان تحت پوشش قرارگاه ۵۸۹۲۱۰۱۵۹۲۶۶۹۶۹۷ الناز خانی ۵۰۴۱۷۲۱۰۵۰۱۹۱۵۴۴ سمیه فیضی (س) ✧❁ @elalhabibk 🌊☀️ ❁✧
با مرغ غذای تکراری درست نکن😋 که هم با برنچ سرو میشه هم با نون، ی ترکیب خوشمزس با لیمو ترش محشره تکه های مرغ وبا نمک پاپریکا پودر سیر زردچوبه وفلفل وزعفرون وروغن زیتون مزه دار کنید یکساعت استراحت بدین تو تابه با ترکیب روغن وکره سرخ کنید از تابه خارج وقارچ وتفت بدین ی دونه پیاز نگینی وبا سیر ورب تفت بدین نمک وزردجوبه وفلفل اضافه کنید سیب زمینی وهویج ونگینی درشت خورد کنید همراه گوشت مرغ وقارچ به تابه اضافه کنید آب بریزید زمان بدین بپزه طعمش محشره ✧❁ @elalhabibk 🌊☀️ ❁✧
✍سرخ شدن صورت سردار شهید حاج حسین پور جعفری از حرف شهید حاج قاسم سلیمانی... 🔹یک‌بار در محل کارش آن‌ قدر حالش بد شده بود که برده بودندش بیمارستان بقیة الله کاری داشتم و هرچه زنگ می‌زدم تلفنش را جواب نمی‌داد محل کارش هم جواب درستی نمی‌دادند یک‌بار می‌گفتند رفته بیرون کار داشته و یک‌بار می‌گفتند رفته تجدید وضو بکند. 🔸ساعت ۹ شب بود که حاج‌ قاسم تماس گرفت و گفت حاج‌خانم حسین کمرش کمی درد گرفته آوردمش بیمارستان احتمالا امشب نگه‌اش دارند اگر می‌خواهی بیا یک سر ببینش. 🔹با بچه‌ها رفتیم بیمارستان حاج‌ قاسم با خنده گفت بیا حسین این‌ هم بچه‌ها و نوه‌هایت. حسین خجالتی بود از حرف حاجی صورتش سرخ شد آن شب راضی نشد بیمارستان بماند کمرش را با کمربند طبی بست و با آمبولانس آوردیمش خانه. 🔸دکتر تا یک ماه استراحت مطلق برایش تجویز کرده بود اما مثل همیشه گوشش بدهکار نبود کمربند می‌بست و نمازهای واجبش را ایستاده می‌خواند و نماز مستحبش را نشسته یک هفته نشده رفت سر کار. 💢راوی زهرا قاسمی همسر سردار شهید حاج حسین پورجعفری... : ۱۳۴۳/۰۱/۰۸ : ۱۳۹۸/۱۰/۱۳ ✧❁ @elalhabibk 🌊☀️ ❁✧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا