eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
387 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. فردا و پس فردا رو با صبوری طی کن شاید بعضیا بخوان کاندیدای برنده رو تخریب کنند و از جشن پیروزی او فیلم بسازند و بخش کنند ... ولی ما نمیزاریم این آشتی و همدلی رو که قلب رهبرمان را نیز شاد کرد، به خصومت و قهر مجدد تبدیل شود. دو روز صبور باش.🙏 .
.
. 🔆 عواقب عدم ✍ دیاکو حسینی، مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری در مورد پیامدهای عدم مشارکت در انتخابات به لحاظ بین المللی: انتخابات تنها یک روز است اما پیامدهایی که در داخل و خارج می تواند داشته باشد مدت ها ادامه خواهد داشت. 👈 این پژوهشگر ارشد مسائل استراتژیک افزود: طی سال های اخیر فشارحداکثری از سوی ایالات متحده وجود داشت تا جمهوری اسلامی ایران را فاقد پشتوانه مردمی نشان دهد و با تقویت نارضایتی امکان براندازی ایران را به وجود آورد که نتیجه این سیاست ها افزایش تحریم ها و تقویت نارضایتی بود، اما واکنش به نارضایتی عدم مشارکت نیست. 📌او خاطرنشان کرد: اگر مردم در انتخابات به صورت حداکثری شرکت نکنند این پیام را صادر می کند که ما با ادامه این سیاست ها مخالفیم و در چنین وضعیتی با موج دومی از فشارهای حداکثری رو به رو می شویم. 📡 .
. سلام ای بهترین ارباب دنیا سلام ای جان حیدر ، ماه زهرا سلام ای اولین و آخرین عشق سلام ای سایه ی روی سر ما سلام ای یار دیرینم سلام ای شور شیرینم سلام ای دنیا و دینم اباعبدالله یا مظلوم 👇
.
. تا تویی صاحب عزا، گریه ی ما مَرهم توست ناله و زمزمه تا هست، همه همدم توست ماتمِ جدِ غریبت، غمِ دیرینه ی ماست چشمِ ما، چشمه ی جوشانِ غم و ماتم توست همه ذراتِ جهان، گریه کنِ جدِ تواَند همه تسبیحِ فلک، ناله برای غم توست حاجتی در دلِ ما نیست، بجز یاریِ تو ارزشِ ما به همین همرهیِ هردم توست سالی یکبار حسینی شدنم، کافی نیست نوکر آن است که پیوسته دلش محرم توست با تو گشتیم ملازم که رهَت گم نشود وَرنَه دل مَحرمِ تو نیست، که نامحرم توست خط به خط، جبهه به جبهه، همه جا یارِ توئیم سحرِ آمدنت، بیعتِ ما محکم توست یارِ یارانِ تو بودن، اثرِ طاعتِ ماست راهِ پیروزیِ ما، پیرویِ ملزم توست □ □ □ گفتی از داغِ حرم، شام و سحر میگِریی چشمِ ما نیز کمی گریه کنِ نم نم توست ناله ی ما بخدا از نفَس گرم شماست وَرنَه دل یکسره، هرچند بنالد کم توست تکیه بر کعبه دهی و ز عطش میخوانی یاد لبهای ترک خورده، نوا و دم توست غصه ی عمه ی مضروبه، ز یادت نرود داغِ یک روضه ی مکشوفه، همیشه غم توست دختری گفت: بپاخیز و ببین یااَبَتاه... دستِ نامحرم و اُوباش، سوی محرم توست تازیانه به سر و روی حرم می‌بارند خواهرت منتظرِ یاریِ آخر دم توست مادرت منتظرِ آمدنت مانده هنوز انتقام حرمِ آل علی مرهم توست ✍ .
یا مهدی ادرکنی، که در این ماهِ ماتم باشیم با تو، در مصیباتِ محرم قربانِ اشکِ چشمِ خونبارت، اِماما تنها نمی مانی در این انبوهِ ماتم غم خیمه در جانت زده، ای دادِ بیداد آقا خدا صبرت دهد، از اینهمه غم صبح و مسا، داری عزای کربلا را بلکه عزای عمه جانت را، عزیزم مُردم برایت، یوسفِ زهرای اطهر از اینهمه محنت که میریزی به قلبم عالم حسینی میشود بی شک، به یُمنَت با هیئت و با روضه و با اشک و پرچم ما طالبِ خونِ حسینیم و مطیعت جزوِ لِثاراتیم و یارانت، مسلّم تا این ندا آید ترا گوئیم: لبیک... لبیک یَابنَ الفاطمه، لبیک جانم با یک نگاهت، زیر و رو گردد ستمگر ما را کجا و یاری اَت، ای اسمِ اعظم شاید بکار آید غلامِ روسیاهت از خود مَران ما را چو جدَت، ای امامم کن روسفیدم، بعد از آنهم کن شهیدم مانندِ جوون، و قنبر و عمار و میثم امروز تیغِ ما زبان، فرداست شمشیر پای رکابیم، ای غمت فیضِ دمادم هجر تو ما را می‌کُشد، ای ماهِ کعبه بانگِ اَنَابنُ المصطفی دِه، یَابنَ خاتم با روضه ی عطشان و عریان، آشنائیم (۱) ای روضه خوانِ غربتِ مظلومِ عالم ما اهل کوفه نیستیم، ای قَلبَت آگاه ما امتحان پس داده ایم و با تو همدم گفتیم کوفه، وای از آن ازدحامی... که دورِ ناموسِ خدا بودند آندم از عمه زینب، تا سه ساله عمه جانت... را خارجی خواندند، بی دینانِ عالم یا منقم، آل علی در انتظار است تا انتقامی سخت، با قلبی پر از غم (۱) اَنَابنُ الحسینِ الشهید، الَّذی قَتَلُوهُ عَطشاناً و طَرَحوهُ عریاناً... # ✍ .
. زمین و زمان جمله درهم شده فلک، آسمان جمله درهم شده صفِ کهکشان جمله درهم شده جهان و جنان جمله درهم شده که زهرای مرضیه در غم نشست به دلها خیامِ محرم نشست اگر آسمان عقده وا میکند ز غم گریه بر کربلا میکند که شِکوه ز اهل جفا میکند اگر مهدی آید چها میکند بگیرد همه انتقامِ حسین که اِحیا نماید قیامِ حسین اَلا ای محبان، مهیا شوید به هیئت درآئید و شیدا شوید به گریه، به خون، یارِ مولا شوید کنید التماس، اَهل معنا شوید بگوئید لبیک را با حسین بخوانید با هم ز دل یاحسین سیاهی بکوبید در خانه ها بگیرید روضه به کاشانه ها بگِریید بر جمع دردانه ها بسوزید مانند پروانه ها که زهرا شده باز صاحب عزا نمانید از فیضِ روز جزا نوا، شور، شعر، آه، نوحه، صدا بیارید از داغِ خونِ خدا نگردید از اهلِ ندبه جدا که باشید در راهِ مولا فدا به نخهای پرچم تمسک کنید ز چادر، ز معجر، تبرک کنید علَم در خیابان بیارید باز کُتل ها به تکیه گذارید باز و با طبل و سنج، دسته آرید باز لب از خنده ها باز دارید باز بپوشید از دم، لباسِ سیاه که گردید، بی شبهه پاک از گناه محرم پر از روضه، روز و شب است علمدارِ هیئت به تاب و تب است دگر فصلِ برپاییِ موکب است هنر، گریه با گریه ی زینب است محرم، به شمشیر اشک و دعا بتازید بر ظالمین، هر کجا قسم بر صفات کریمِ حسین به احسان و جودِ قدیمِ حسین به گلدسته های حریمِ حسین جهان پر شود از شمیمِ حسین اگر چون شهیدان حسینی شویم و یارِ قیامِ خمینی شویم هر آنکس که عشقش، سلیمانی است دلش در ولیِ خدا، فانی است که او کیست؟ یارِ خراسانی است به سلمان، که عشقِ هر ایرانی است به سالارِ این قوم، بیعت کنید به هر کوی، دعوت به هیئت کنید هر آنکس که "هل من معین" را شنید ز رَاهدار، تبیینِ دین را شنید خود اَسرارِ صوتِ حزین را شنید ز فریاد زینب، نگین را شنید مَرو ساربان، باز کن مشت را بیانداز از دست، انگشت را ببَر همرهِ خویش انگشتری مَزن بر سرِ نیزه ها، هر سری ببَر دستبند از کفِ دختری مَبِر دست، بر غارتِ معجری به صحرای محشر در آن همهمه چگونه دهی پاسخِ فاطمه ✍ .
. غمت را به دریا زدم غرقِ خون شد به کوه و به صحرا زدم غرقِ خون شد به دنیا به عقبا زدم غرقِ خون شد به چشمان و دلها زدم غرقِ خون شد چه سوزی، چه داغی، در این ماتم توست که عالم عزادارِ درد و غم توست برای تو کاری ندارد حسین جان که خونم بپایت ببارد حسین جان دلم حاجت اینگونه دارد حسین جان سرم را بدامن گذارد، حسین جان مرا هم به رخسارِ خود مبتلا کن شبیهِ شهیدان کرب و بلا کن چه زیباست در امتداد قیامت دمِ آخرِ خود، شوم هم کلامت دهم لحظه ی آخرم یک سلامت بگویم که راضی شدی از غلامت؟ غلامِ سیاهت شود روسفیدت شود باز هم جوونِ دوران شهیدت غلامی که پر آه آمد بسویت ز هر راه و بیراه آمد بسویت گنهکار و گمراه آمد بسویت هوادار و خونخواه آمد بسویت به امّیدِ اینکه قبولش نمایی فداییِ آل رسولش نمایی اگر من به دردِ تو اِصرار دارم ز غمهای ارباب خود بی قرارم به دل عقده، از دیدگان خون ببارم من از داغِ گودال، در انفجارم چگونه بگویم که با تو چها شد که راسِ تو بازیچه ی اشقیا شد منِ روضه خوان، با چه رویی بگویم چگونه ز پاره گلویی بگویم چسان از تنِ پشت و رویی بگویم ز بی رحمیِ یک عدویی بگویم سرت را به سَلاخی از تن جدا کرد به سختی سرت را جدا از قفا کرد به غمهای تو مادرت خون بگرید هنوز از غمت خواهرت خون بگرید نه تنها به نیزه سرت خون بگرید که هر حفره ی پیکرت خون بگرید مگر کوچک است این غم بی نهایت که مادر به مقتل نموده صدایت ز جسمِ تو هر نیزه ای پَر گشوده که آغوش بر زخمِ خنجر گشوده ز هر زخم، زخمی دگر سر گشوده عصادار هم زخمِ دیگر گشوده نمانده دگر بوسه گاهی به زینب بجز پاره ی حنجری نامرتب بمیرم که چون دید وضعِ بدن را تنِ پاره ی مانده بی پیرهن را تنِ بی سر و پیکر بی کفن را به هر سو جدا دید اعضای تن را قنوتی گرفت و صدا زد خدایا قبول از کرم کن تو این جسم کم را ✍ .
. از کربلا به گوش است، آه و نوای زینب صوت حزین رسد از، سوزِ صدای زینب بر جان و دل نشسته، دلشوره های زینب آید به آه سوزان، صوت رسای زینب اینجا کجاست ما را آورده ای برادر گویا به سوی مقتل، رو کرده ای برادر اینجا چقدر دارد، بوی عزا و محنت این دشت و کوی و صحراست، غرقِ غم و مصیبت انگار میدمَد از، هر سو پیامِ حسرت برگرد ای برادر، از این دیارِ غربت این منظره که باشد، در پیشِ دیده ی من، اینهاست باغ و بستان، یا نیزه های دشمن؟! یاران پیِ شهادت، همچون تو بیقرارند از چهره ها عیان است، با تو قرار دارند آیا سپاهَت اینجا، باید علَم گذارند این کودکانِ کوچک، تابِ عطش ندارند مقصد اگر همینجاست، حرفی دگر نداریم ما اختیار خود را، دست تو می سپاریم امروز این جوانان، با حرمتِ فراوان گَردند با محبت، دورِ زنان و طفلان اکبر رکاب گیرد، با احترام از جان عباس دارد آغوش، تا کار گردد آسان امروز احترام عترت بجاست اما فردا بجاست یا نه، این احترام؟ حاشا! روزیکه سایه ی تو، روی سرم نباشد حرمت دگر برای، اهل حرم نباشد وقتی وجود پاکِ، تو در برم نباشد دیگر حرم برای، کس محترم نباشد آنروز روز سختی است، بر اهلبیت عصمت ناموسِ حق کجا و همراهیِ عدویت آیا نِدایم آنروز، از کس جواب گیرد؟ آیا کسی سراغ از، حالِ رباب گیرد؟ آندم کجاست اکبر، بر من رکاب گیرد؟ گویا سرِ تو جا در، بزم شراب گیرد قتل است و بعد غارت، ای وای از اسارت در مجلس حرامی، ای وای از جسارت هر جا که تو بخواهی، خیمه بزن حسین جان اما جدا ز خواهر، خیمه مزن حسین جان من نزد تو بمانم، تو پیشِ من حسین جان این ناله چیست آید: ای بی کفن حسین جان مادر سخن بگوید، انگار از دل من... زین پس کجاست عباس، جز پیشِ محمل من؟ هم مرکبِ تو گویا، از راه گشته خسته هم ناقه ی من اینجا، دیگر به گِل نشسته آیند این خَواتین، پایین چو دسته دسته گویند از چه گویی بانو، ز دستِ بسته؟ ما را مگر اسیری، زینجا برند تا شام؟ گفتی که آتش و سنگ، بر ما زنند از بام؟ واللهِ هر چه باشد غم، ما حذر نداریم در راهِ عشقِ دلبر، خوف از خطر نداریم حتی اگر مسیری، جز ترکِ سر نداریم دست از حسینِ زهرا، یک لحظه بر نداریم این است اگر ز کوفه، مهمانیِ حسینت جانِ تمامیِ ما، قربانیِ حسینت ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. پیک عزا ازهمان روز که مسکین سرای تو شدم به تو سوگند نمک گیر عطای تو شدم گرکسی سلطنتی یافت به خود می نازد من کنم فخر به عالم که گدای تو شدم گره ازکار فروبسته ی من کردی باز هرکجا تا متمسّک به ولای تو شدم گرکه چون اشک به خاک قدمت افتادم به خدا تشنه ی یک بوسه به پای تو شدم هر زمان نام تو آمد به زبان دل من زائر خسته دل کرب وبلای تو شدم نفس سوخته ای دارم وبا زمزم اشک هرکجا سرزده ام پیک عزای تو شدم ای که آفاق پُراز زمزمه ی غربت توست همه ی عمر عزادار صدای تو شدم شیعیان را دم آخر تو دعای می کردی لله الحمد که مشمول دعای تو شدم گرکه سوز دگری شعر «وفایی» دارد همچو نی ناله کنان غرق نوای تو شدم ✍ .
. دیشب کنار شمع از بال و پرم گفتم او می چکید و من هم از چشم ترم گفتم هر دفعه پرسیدند کارت چیست در روضه؟ مانند بابا در جوابش "نوکرم" گفتم تا تحت قبه کاملا مشغول تو باشم حاجات را به کفشداری حرم گفتم در خواستگاری اولین حرفی که مطرح شد از عشق دیرینم به تو، به همسرم گفتم جای شما را هیچ کس در دل نمی گیرد و الله این را با تمام باورم گفتم «با دادن حاجات من، من را مران از خویش » این حرف را وقتی که در پشت درم گفتم گفتم چگونه زجر زجرش داده بعد از تو هر بار که از دخترت به دخترم گفتم از خشکی لب ها و ذبحت با لب تشنه امروز چندین دفعه به چشم ترم گفتم _______________ .
180.9K
مهدوی۱۴۰۳ منتقم خون خدابیامهدی برای جدت کن روضه به پامهدی بیادعاشوراهمیشه گریانی بخاطرزینب تودل پریشانی بیابیامهدی محمد خرم فر✍
.
4_5771845840008119653.mp3
7.5M
نکته مهم 💯 حذف موارد استفاده نادرست از صدا⁉️
. تا بخواد فوتبال پرتغال و فراسه شروع بشه... فرصت دارید که برید و رای بدید. این دو ساعت طلایی رو از دست ندهید. .
. زانوی سقا خم شده حالا وقت اطرقه تا بیاد پایین عمه سادات از روی ناقه اباالفضل علم رو دوشش رقیه توی اغوشش از چشا معلومه-که دلا ارومه هنوزپوشیده-محمل خانومه امون از دل زینب… ساقی خیمه رفته پُر کرده مشک ابش رو اومده ارباب تا بگیره دست ربابش رو علی اصغر-توی گهواره سرجاشه-هنوز گوشواره شدنفسها تازه-لحظه پروازه هنوز این روزا-دست زینب بازه امون از دل زینب… آه و واویلا تو دل صحرا خیمه برپاشد لمظه اول تو دل زینب شور و غوغا شد علی اکبر کنار لیلا دلش وا می شه می بینش بابا خنده لشکر نیست-صحبت زیور نیست هنوز صحرا پُر-از علی اکبر نیست… ✍ .👇
. علیه السلام تشنه لب کربلا وای حسین کشته ی سرنیزه ها وای حسین مرمل بالدما وای حسین ای که نگاهت شرف داده به این زندگی گریه برای حسین رونق هر بندگی کار منه نوکری عشقمه دیوونگیت عزتمه یا حسین نوکریه خونگیت 2 سوختن از عشق تو نافله ی عاشقاست ذوب شد توو غمت طواف ما نوکراست اشک عزای حسین هدیه ی مادر به ماست هروله توو مجلست جلوه ی سعی و صفاست 3 ناز کن و ناز بده مشتری نازتم از جوونی تا پیری ام همیشه سربازتم منتظرم امر کنی تا که فدات بشم حسین ایشالا توی روضه هات شهید برات بشم حسین 4 ای که کفن برا تو جز کهنه حصیری نبود سزای زینب علی والله اسیری نبود ای سر روی نیزه ها قاری لب شکسته ام چشاتو واکنه و ببین اسیر دست بسته ام ✍ .👇
333.4K
تشنه لب کربلا نوحه
. بسکه منو سیلی زدن دیگه نمیبینه چشَم درد میگیره پیکرم همین که آه میکشم آه زدن دخترت رو با کدوم جرم و گناه زدن آه زدن منو هرجا خسته میشدم تو راه زدن آه زدن تا تموم پیکرم بشه سیاه زدن زخمی مثل زهرا   "شده بدنم "۲ هرجا گفتم بابا   "فقط زدنم"۲ آه بابا... خودت میدونی که چقدر اسیر آزار شدم شبی که خوابت رو دیدم با سیلی بیدار شدم آه زدن تا دیدن رقیه مونده بی پناه زدن آه زدن منو ای پدر تموم این سپاه زدن آه زدن حرفای بدی رو به دختر شاه زدن نامردی که بابا    "سرت رو برید"۲ دنبالم کرد اینجا  "موهامو کشید"۲ آه بابا... ✍ ‌👇