.
#واحد
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#واحد۱۱
عموی غریب من
نمونده براش سپاه
بذار عمه جون منم
برم سمت قتلگاه
عمو جون رمق نداره دیگه بی حاله
توی قتلگاه چه ازدحام و جنجاله
شمر بی حیا با خنجر توی گوداله
میخوام برم تا فداشم
من کشته کربلاشم
سخته عموم تنها باشه
وقتی که من زنده باشم
خیلی غریبی عموجان
بذار مقتلم بشه
کنار عموی من
شبیه طفل رباب
جداشه گلوی من
روی سینه ی عمو سرم جدا میشه
بعد ازین حمله به سمت خیمه ها میشه
تن من پامال سم مرکبا میشه
وای از جفا و جسارت
وای از خیمه ها و غارت
از روی نیزه می بینم
ناموسمو در اسارت
خیلی غریبی عموجان
#مرتضی_کربلایی ✍
#حضرت_عبدالله
.👇
.
#امام_زمان
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله علیهماالسلام
عمریست ای پدر که تو را من ندیده ام
از دیده اشک، از غم هجرت چکیده ام
در حسرتم که تالی قرآن تویی ولی
از هر کسی به غیر تو قرآن شنیده ام
صحرا روم به خاک زنم بوسه با امید
شاید ز خاک پای تو یک بوسه چیده ام
بی تو درون سینه ی من، غیر آه نیست
از این حیات ِ بی تو دگر دل بُریده ام
با یک دعا، ظهور خودت را رقم بزن
از تَحْبِسُ الدُّعایی ِخود، لب گَزیده ام
حق را قسم دهم به گل پرپر حسن
امضا کند ظهور تو را، نور دیده ام
گفت ای عمو، غریبی تو آتشم زده
از پیش عمّه تا دم مقتل دویده ام
دیدم غریب؛ در وسط تیر و نیزه ای
شکر خدا به داد تو اینجا رسیده ام
من آمدم به راه تو جان را فدا کنم
ناله نزن بخاطر دست ِبریده ام
تیری رسید و دوخت تنم را به سینه ات
شکر خدا که در بر ِتو آرمیده ام
وقتی که نعل تازه نصیب تنت شود
من هم عمو کنار تو در خون تپیده ام
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
.
#امام_زمان ارواحنا_فداه
#سبک_خوشابحال_نوکرات_ارباب
#زمزمه
۵۳۴
کجایی ای جانم نثار تو
قرار من دل بی قرار تو
کعبه بوَد چشم انتظار تو
بقیه الله
یابن الحسن بگو کجا هستی
کنار مرقد رضا هستی
یا در نجف یا کربلا هستی
بقیه الله
از خرمنت یک خوشه میخواهم
زیارت ششگوشه میخواهم
****
کِی میشه که ای یوسف زهرا
روضه بخونی تو برای ما
از غصه های زینب کبرا
بقیه الله
بگی چی شد توو گودیِ گودال
بگی برامون از تن پامال
بگی چطور فاطمه رفت از حال
بقیه الله
روضه بخون ای که رُخت بدره
والشمر جالسُ علی صدره
****
#محمود_اسدی_شائق✍
.............................
.
#زمزمه
#امام_زمان علیه السلام
#سبک_خوشابحال_زائرات_ارباب
سلام میدم با چشمای خیسم
میخوام برات عریضه بنویسم
ببین اسیر چنگ ابلیسم منو کمک کن
خدا خُودش گُواهه شَرمندهم
که ریخته اشک تو رو پروندهم
توو جَنگِ با نَفْسَم یه بازندهم منو کمک کن
منم دلم میخواد که یارِتشم
یه سینه چاکِ بیقرارِتشم
شبیه ابنِ مهزیارِت شم آقایخوبم
یه عالمه بهت بدهکارم
آرزومه رو در رو ای یارم
بهت بگم چقدر دوسِت دارم آقایخوبم
------------------------------------------
قرار لحظههای تنهایی
کجایی ای دم مسیحایی؟
چرا تو از سفر نمیآیی؟ عزیز زهرا
امان ازاین عذاب طولانی!
تا کی قراره باشی زندانی؟
الان توی کدوم بیابانی؟ عزیز زهرا
ببخش اگر که بازم این نامرد
با بی خیالی با تو بد تا کرد
تا بدتر از این نشدم برگرد آقایخوبم
فقیره خَستهتو نوازِش کن
نظر بهاَشکو سوز و سازِشکن
باگوشهچشمی بینیازِش کن آقایخوبم
------------------------------------------
سلام من به حال غمگینت
بهقطرههای اشک خونینت
بهروضههای تلخ و سنگینت عزیز زهرا
الهی که بشم فدات آقا
مُجسّمه جلو چشات آقا
مُصیبتای عمّههات آقا عزیز زهرا
میبینی که مُخدّارت ای وای
"عَنِ الوُجوهِ سافِرات" ای وای
"وَ بِالعَویلِ داعِیات" ای وای امانازاینغم
میبینی جَـدّتو تَــهِ گودال
که از عطش همش میره از حال
میبینی پیکرش میشه پامال امانازاینغم
------------------------------------------
محمدقاسمی✍
#سبک_خوشا_بحال_زائرات_ارباب
........
سه شب
.
#زمزمه_روضه
#طفلان_حضرت_زینب
#سبک_خوشابحال_زائرات_ارباب
------------------------------------
#زمزمه #شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
ولوله توو عرش برين افتاد
خون خدا از روي زين افتاد
بذار برم عمو زمين افتاد رهام كن عمّه
ببين كه رفته شمشيرا بالا
بذار برم كه وقتشه حالا
بشم فداي زاده ي زهرا رهام كن عمّه
رسوند خودش رو بين اون جنجال
عموشو ديد كه زخمي و بيحال
گذاشته سر رو شونه ي گودال رمق نداره
يادش اومد كه مادرش زهرا
چجوري شد سپر برا مولا
دستش رو تا ميشد آورد بالا اين تك ستاره
----------------------------------
در حقّ اين يتيم جفا كردن
دستش رو از ساعد جدا كردن
حسين و باز صاحب عزا كردن بي معرفت ها
عمو گرفته بود در آغوشش
شايد بشه دردش فراموشش
رسيد تو اون شلوغي به گوشش صداي اَسبا
روسينه ي حسين بود عبدالله
ده تا سواره اومدن از راه
زهرا مي گفت با گريه واويلاه امان از اين غم
با تير حرمله سرش ذبح شد
رگهاي خُشك حنجرش ذبح شد
جلو چشاي مادرش ذبح شد امان از اين غم
#محمدقاسمي✍
-----------------------------------
#زمزمه #حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
#سبک_یه_قلب_مبتلا_تو_این_سینست
عمو تويي عزيزتر از جونم
يه فكري كن برا دلِ خونم
غريب باشي اصلا نمي تونم طاقت بيارم
ميخوام مثه جوون ليلا شم
به خاطر تو ارباً اربا شم
ميخوام شهيد كربلات باشم اي غمگسارم
دلم رو جان مادرت نشكن
بذار برم به جنگ با دشمن
اَحليٰ مِنَ العَسَل براي من مُردن برا تو
نگاهي كن به متن اين نامه
دست خط نوراني بابامه
معلومه بهترين سر انجامه مُردن برا تو
----------------------------------
پابوسي كرد ازبس ادب داره
اِنْ تَنكُروني روي لب داره
مثل يه شيره كه غضب داره جانم به قاسم
سپاه كوفه رو ز هم پاشيد
به شيوه ي امام حسن جنگيد
اَزرق شامي بين خون غلطيد جانم به قاسم
سپاه كوفه وقتي دوره ش كرد
از پشت اومد با نيزه يك نامرد
تو كمرش يه دفعه پيحيد درد از مركب افتاد
اسير دام نعل اسبا شد
يه مرتبه خوش قد و بالا شد
اين نوجوون هم قدّ سّقا شد اي داد بيداد
#محمدقاسمي
------------------------------------
#سبک_یه_قلب_مبتلا
#سبک_یه_قلب_مبتلا_توو_این_سینست
#سبک_خوشابحال_زائرات_ارباب
مهدی آهنی، گل پر پر.mp3
10.46M
🎼 #نماهنگ تکمیلی
🎧 #مهدی_آهنی
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
فقطعوه بالسیوف
تن تو تن نمیشه
بچینمت کنارهم
این که بدن نمیشه
جوونا دست به دست تورو
دارن برام میارن
باید باباتو جای تو،
رو این عبا بزارن
تو تشییعت، حرم
به زحمت افتاده
هرجا که چش می چرخونم
یه تیکه ت افتاده
قد و بالات چی شد
چه درهم اومدی
با خون دل شمردمت
بازم کم اومدی ...
بند دوم
نشستم از غم تو خاک
روی سرم می ریزم
به هرکی یه تیکت رسید،
قربونیه عزیزم
خون لخته بیرون می کشم
که بشنوم صداتو
عمه رسیده ازحرم ،
برگردونه باباتو
بی رمقه چشام
می لرزه زانوهام
این اولین بارته که
پا نمیشی به پام
دردسری شده
حرم آوردنت
عصای پیری بابا
چه بد شکستنت
......................
.
#زمزمه
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس(ع)
از دستای قلم شده ت
از تو خبر گرفته
یه کاری کرده داغ تو
دس به کمر گرفته
اونی که دور علقمه
داره می گرده شمره
اونی که بیشتر از همه
خوشحالی کرده شمره
یل ام البنین ، درد آوره همین
بی دست باشی و از رو اسب بیفتی رو زمین
غرور تو شکست چه سخت گذشت بهش
سر تو رو با معجرا به نیزه بستنش
بند دوم
انتظاری نداشت ازت
لبای آب نخوردم
پاشو علمدار حرم
که دستاتو آوردم
خیرت قبول سر تو ام
مثل سر بابات شد
سکینه مشکو داد به تو
شرمنده ی چشات شد
ببین داره به ما
می خنده حرمله
قدم زدن با شمر شده درد یه قافله
بیا بریم حرم ،
اصلا نخواستیم آب
به خاطر منم نشد بخاطر رباب
#ناصر_دودانگه ✍
#سبک_فقطعوه_بالسیوف
https://eitaa.com/emame3vom/88763
.
.
#زمینه
#سبک_سلام_ای_بهترین_ارباب_دنیا
زمینه دهه اول محرم
سلام ای بهترین ارباب دنیا
سلام ای جان حیدر ، ماه زهرا
سلام ای اولین و آخرین عشق
سلام ای سایه ی روی سر ما
سلام ای یار دیرینم
سلام ای شور شیرینم
سلام ای دنیا و دینم
اباعبدالله یا مظلوم
...................
✅ زمینه #شب_پنجم_محرم
رسیده آخرین یارت عموجان
منم ماه شب تارت عموجان
ببین که دستم و نذر تو کردم
منم مثل علمدارت عموجان
رسیدم تا اینجا با سر
می مونم با تو ، تا آخر
برای تو هستم لشکر
.......
من از این غربت تو دلشکستم
به این دنیای بی تو دل نبستم
محاله از تو یک لحظه جداشم
مثه قاسم فدایی تو هستم
شده عشق تو تقدیرم
به عشق تو دادن شیرم
عموجان بی تو می میرم
......
تو و غربت ، من و حال پریشون
شده کرببلا دریایی از خون
چه غوغایی برا ذبحت شده آه
رمق واست نزاشته ، نیزه هاشون
عمو ای ماه و خورشیدم
توی آغوشت جون میدم
یه لحظه بابام و دیدم
......
✅ زمینه #شب_ششم_محرم
امون از کوفه و نامهربونی
برای تو نمونده دیگه جونی
شده غارت دوباره کُلّ ِ هستم
حسن جان ِ حرم شد آسمونی
شده چشمای من دریا
دل بی تاب ِ من غوغا
نکش پاتو روی خاکا
.......
می لرزه از غم تو پیکرم ، آه
شده زنده غمای اکبرم آه
بمیرم من چه کردن نعل اسبا
شدی هم قدّ ِ سقای حرم آه
رمق رفته از توو چشمات
نداره مرهم این زخمات
غریبی تو مثل بابات
.......
چه کرده کینه های دشمنت آه
چه شد ای یوسفم پیراهنت آه
یتیم مجتبی شرمندتم من
جلوی چشمای من کشتنت آه
خداحافظ یاس پرپر
روا شد حاجاتت آخر
تو هم رفتی پیش اکبر
✅ زمینه #شب_هفتم_محرم
لالایی ای گل بی تاب مادر
امون از ظلم این کوفی ِ کافر
سه روزه که نخوابیدی عزیزم
شده از حال تو چشمای من، تر
نرو ای درد و درمونم
نرو ای ماه گریونم
نرو ای آروم جونم
.......
سه روزه زاری و گریون عزیزم
نمونده دیگه واست جون عزیزم
خدا رو با همین حالِت صدا کن
دعا کن تا بیاد بارون عزیزم
شدی از این دنیا دلگیر
شدم از شرم تو ، من پیر
نمونده واسم دیگه شیر
......
گل نشکفته داره میشه پرپر
رسیده واسه تو دنیا به آخر
بمیرم دیگه کار تو تمومه
کجا داری میری از پیش مادر
برو غوغا کن دنیارو
برو رسوا کن این هارو
برو یاری کن بابارو
#محمد_حسین_رحیمیان✍
.........................
#سبک_همان_هایی_که_از_حیدر_بریدند
#سبک_گلی_از_گلشن_آل_عبایی
.👇
۵۲
(حضرت عبدالله ابن الحسن ع)
#سبک_سلام_ای_بهترین_ارباب_دنیا
من عبدالله یتیم مجتبایم
فدایی ره خون خدایم
یتیم حسنم من
مه انجمنم من
عمو مظلوم عالم۲
نگر عمه عمو غریب و تنهاست
به موج خون میان جمع اعداست
دگر طاقت ندارم
ز بهرش بی قرارم
عمو مظلوم عالم۲
عزیز فاطمه دستم رها کن
روم سوی عمو بر من دعا کن
ببین عمو غریب است
بنالد بی شکیب است
عمو مظلوم عالم۲
عمو بر روی خاک غم فتاده
به بالای سرش دشمن ستاده
به سوی او دویده
چرا خنجر کشیده
عمو مظلوم عالم۲
از این غم جان من پر از شرر شد
برای یاری اش دستم سپر شد
ز کین دستم جدا شد
چنین بر لب نوا شد
عمو مظلوم عالم۲
نگر من با عمویم رو به رویم
زده حرمله تیری بر گلویم
غریبی اش بدیدم
کنار او شهیدم
عمو مظلوم عالم۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_گلی_از_گلشن_آل_عبایی
#حضرت_عبد_الله_ابن_الحسن_ع
@yaghubianreza
.
زمینه شب چهارم محرم.mp3
7.23M
#زمینه
#شب_چهارم
#زمینه_اصحاب سیدالشهدا علیهمالسلام
مث وهب شبیه جون
مث حبیب مث زهیر
الهی که ، به راه تو
همه شویم ، عاقبت بخیر
باید رها شد از قفس
تا عاشقی شود ، آغاز
باید گذر کنیم از خود
به کربلا کنیم پرواز
ای امامم
مخاطب همیشهی سلامم
به شوق وصل تو کَندم از جان
فقط به عشق تو در قیامم
...............................
مث سعید ، شبیه حر
مث انس ، مث بریر
الهی که ، به راه تو
همه شویم ، عاقبت بخیر
باید رها شد از این نفس
رها شد از دل زندان
نمیفروشم آن دل که
فقط تو باشی در آن
آخر راه
باید رسید به خیمه شهنشاه
فداییش کنیم جان خود را
باید گذشت از این عمر کوتاه
.........................
مث نعیم ، شبیه زید
طریق دوست ،رویم نه غیر
الهی که ، به راه تو
همه شویم ،عاقبت بخیر
صدای اَین الهانی
صدای این مسلم
به گوش می رسد، باید
به قتلگاه شویم مُحْرِم
ادخلوها
باید گذر کنیم از آبروها
و ما رایت الا جمیلا
چه باکی از بریدن گلوها
#حسین_روشنازاده
👇
زمینه - مثل وهب شبیه جون.mp3
12.78M
◾️#اصحاب #شب_چهارم_محرم
• سهشنبـه ۱۹ تـیـــرمــاه ۱۴۰۳
• ۳ محرم الحرام ۱۴۴۶ ه.ق
• #زمینه | مثل وهب شبیه جون
• بانـوای | کربلایی #حسین_روشنازاده
✍🏻 نوحهسرا | کربلایی #حسین_روشنازاده
زمینه شب پنجم محرم.mp3
7.52M
#زمینه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله بن حسن علیهالسلام
تکلیفم معلومه
اونکه تنها مونده توو گودال، عمومه
ثارالله امامو
عبدالله یازده ساله هم، مأمومه
عمه بذار برم به قربانگاه ٫ منم عبدالله
نمیتونم ببینمش تنها ٫ منم عبدالله
میخوام بشم فدای ثارالله ٫ منم عبدالله
دم علوی جاریه تو رگ های من
منم پسر شیر جمل ابن الحسن
.......................
راهی میدونم
والله لا افارق عمی میخونم
توهستی اربابم
تا نفس میکشم پای تو میمونم
منم فدای ابی عبدالله ٫ منم عبدالله
به جز تو هیچی نمیخوام والله ٫ منم عبدالله
تو قتلگاه با تو میشم همراه ٫ منم عبدالله
فدای سرت این پسرت آقای من
منم پسر شیر جمل ابن الحسن
......................
سربندم یازهرا
شاگرد عباسم ، سرباز ثارالله
رجزم تو میدون
اشهدا ان علیا ولی الله
تو بغلت تو جون میدم ای شاه ٫ ابی عبدالله
دشمنت آخرش میشه رسوا ٫ ابی عبدالله
با مادرت میگم تو قربانگاه ٫ ابی عبدالله
تو آغوش تو ، من ندارم درد و محن
منم پسر شیر جمل ابن الحسن
#حسین_روشنازاده ✍
.
#پنجم_صفر
یا صاحب الزمان
#محرم_امام_زمان_عجلالله
بگذار تا برایِ تو باشم عزیزِ من
مجروحِ های هایِ تو باشم عزیزِ من
از دست پختِ مادرتان لقمهای خورَم
پاگیرِ قند و چایِ تو باشم عزیزِ من
بگذار تا که ریشه بگیرم در این دَهه
تا ریشهیِ عبایِ تو باشم عزیزِ من
فرموده است حضرتِ صادق به گریهام
مشمولِ ربنایِ تو باشم عزیزِ من
کاری اگر که هست بگو کار میکنم
تا پیشِ چشمهایِ تو باشم عزیزِ من
بگذار کفش جفت کنم یا غذا کِشَم
یا خرجِ کربلای تو باشم عزیزِ من
با دیگ شُستَنم به تو نزدیکتر شوَم
بی منت آشنایِ تو باشم عزیزِ من
پیشِ سماوری که زِ غَم جوش میزنَد
ماندم که در هوایِ تو باشم عزیزِ من
این استکانِ چای مرا قُرب میدهد
تا عاشقِ خدایِ تو باشم عزیزِ من
پا منبری بزرگ شدم لطفِ مادرم
تاکه فقط گدایِ تو باشم عزیزِ من
مانندِ پیرهای جوانمُرده میشوم
بگذار همصدایِ تو باشم عزیزِ من
پیراهنی که غرقِ بخون است دستِ توست
امشب شود که جایِ تو باشم عزیزِ من
سر را گرفت کنجِ خرابه به گریه گفت :
در فکرِ بوریایِ تو باشم عزیزِ من
#دکتر_حسن_لطفی ✍
#امام_زمان
#شب_سوم_محرم
...............
.
#حضرت_رقیه
بابا رسید و آورد گُل بوسههای خود را
عمه بیا درآور رختِ عزایِ خود را
منکه نمُرده بودم بر روی نیزه باشی
آماده کردم از اشک ویرانسرای خود را
خوابم اگر نبرده تقصیرِ عادتم بود
بابا بکش به رویم امشب عبای خود را
انگشتهای لَمسم انگار حس ندارند
بر دامنم تو بنشان رأسِ جُدای خود را
طفلی که داده بودم دیشب شفای او را
انداخت پیشم امروز قدری غذای خود را
ای وای خیزران زد مثل حصیر گَشتی
بدجور بر لبانت انداخت جای خود را
خون گریه کرد نیزه بر حالِ دخترانت
داده عمو به نیزه حال و هوای خود را
تقصیر هیچ کس نیست در سینهام نفس نیست
زجر امتحان نموده هِی ضربِ پایِ خود را
چیزی نخورده بودیم بر حالِ ما دلش سوخت
دیدی تعارفم کرد ته ماندههای خود را
فهمیدم از سرِ تو از وضعِ حنجرِ تو
رفته سنان و داده بر شمر جای خود را
تا دق کنیم در راه از دیدنش دوباره
آن بی حیا نَشُسته خونِ ردای خود را
بویِ تو را گرفته دستانِ سرخِ خولی
دادی چرا به دستش مویِ رهای خود را
تنها نه نیزهها را تنها نه تیغها را
پیش فرات میشُست پیری عصای خود را
(حسن لطفی)
.
.
#شب_ششم_محرم
#شور مناسب شب ۵ و ۶
#شور_امام_حسن علیه_السلام
هر جا که اسم تو بیاد اونجا برام بهشته
گل منو خدا با خاک کربلا سرشته
اگه که خوبه حالم این شبا دلیلش اینه
رزق محرم منو امام حسن نوشته
غلام حسنم افتخارم اینه
این ارادتو مادرش میبینه
حس نابیه تو بهشتم انگار
تا اسم حسن رو لبم میشینه
ای فاتح جمل حسن ای شاه بی بدل حسن
اسمت برای نوکرت احلی من العسل حسن
مولانا حسن مولانا حسن
می بینم اون روزی رو که تو حرمش بشینم
ضریح خوشگلش رو با چشم ترم ببینم
کوری چشم همه نانجیبای سعودی
جور میشه تو صحن حسن برات اربعینم
کریمی و منم خاک پاتم آقا
قلبم میزنه واسه تو ای جانا
تا میگم حسن میگه زهرا جانم
یا عزیزنا یا حسن مولانا
ای عشق منجلی حسن ای زاده علی حسن
ردم کن از پل صراط بی هیچ معطلی حسن
ای فاتح جمل حسن ای شاه بی بدل حسن
اسمت برای نوکرت احلی من العسل حسن
مولانا حسن مولانا حسن
#حسین_فتحی ✍
👇
.
#نوحه
#حضرت_رقیه(س)
#پنجم_صفر
آسمانم را قمری_شب تارم را سحری
میشود ای جان پدر_که مرا با خود ببری؟
تا شناسم تو را حسین_ایمرا نور هر دو عین
دست لرزان به چهره ات_می کشم شاه عالمین
سحر یلدای من است_همه ی دنیای من است
شامیان این قبه ی نور_به خدا بابای من است
سوت و کور و چه بی خبر_آمدی امشب از سفر
زلف خاکستری چرا_ز تنور آمدی مگر
خیزران و طشت طلا_روی نی آیات خدا
با خبر هستم همه را_ای صفای منزل ما
دستی از جور یک پلید_لاله ی گوش من درید
عمه ام تازیانه و_کعب نی را به جان خرید
گیسوانم در کف او_سیلی از دستان عدو
یک طرف هجران تو و_یک طرف هجران عمو
آرزو دارم ای پدر_که شوم با تو همسفر
من ندارم به سینه ام_طاقت هجر تو دگر
به «فرات»نوحه سرا_نظری از راه وفا
شیعیان را شافعه ای_گره از کارم بگشا
ذاکرالحسین #حاج_مهدی_بهشتی
👇
۲۰۲۴۰۷۱۰_۲۲۲۳۵۳.mp3
2.08M
هیئت فاطمیه بیده_شب پنجم(۱)
#حضرت_رقیه
ذاکرالحسین حاج مهدی بهشتی»
.
#دوبیتی
#اصحاب
#شب_چهارم_محرم
سلام ما به #وهب باد و شیر مادر او!
که داد درس شهامت به او و همسر او
نخست بود مسیحىّ و فیض اسلامش
شد آبروى وى و مکتب پیمبر او
#سیدرضا_مؤید
▪️
یا واهب العطایا! آمد #وهب به سویت
تا آبرو بگیرم از فیض آبرویت
یا دافع البلایا! افتاده در بلایم
یا مُطلق الاُساری! گشتم اسیر مویت
#سیدرضا_مؤید
▪️
شد به میدان فداکاری، «وهب»
آن مسلمانخوی نصرانینصب
کاو به عکس اهل ظاهر از درون
داشت ره با آن خداییرهنمون.
#خوشدل_تهرانی
▪️
گر تو مشتاق حقی، بگْذر ز غیر
که خداجویی چه در کعبه، چه دیر
آن شنیدم کز نصارا بُد «وهب»
وز صلیب و دیر نامد محتجب
#جیحون_یزدی
▪️
هان! سعادت بنْگر و توفیق رب
ای شگفت! از قصّهی «امّالوهب»
بودی اندر جیش و لشکرگاه شاه
نوجوانی، مظهر لطف اله.
#آیتی_بیرجندی
▪️
چون #وهب شد غمگسار رهبر آزادگان
امر مادر را شنید و رفت و کرد ایثار جان
همسرش آمد به بالینش که دیداری کند
هر دو گردیدند شهید راه داور همزمان.
#حسین_مقدم
▪️
وهب ای یار وفادار حسین
که شدی یاور و غمخوار حسین
همسرت همره تو گشت شهید
دهدت اجر تو دادار حسین
#حسین_مقدم ✍
.................
.
#امام_حسین
وقتــی(زُهیر) ساختن است عادتِ حسین
هست عاقبت به خیری ما حاجتِ حسین
رویش سپید باد چونان گیـسوی(حبیـب)
هرکس گذاشت عُـمْر ، پی خدمتِ حسین
با(مُسلم بن عوسجه) محشــور می شود
هرکس که بـود دغدغه اش غُربتِ حسین
حتماً شبیـه (حـُر)ادبش جلوه کرده است
هرکس که راه یـافـته در ســاحتِ حسین
حُبُّ الحُسَین أجَنّنی اش مثل(عابس)است
هرکـس دریده پیرُهـن از محنـتِ حسین
ماننـد (جـُوْن)عطرِ لبـش مستی آور است
هرکـس گرفته بوسه ای از صورتِ حسین
دین داشتن که بسته به صوم و صلات نیست
وقـتی (وهب)وهب شده از برکتِ حسین
مـثلِ (سعـید) باش كه وقت نمـاز داشت
دلشوره ی مُـحافظت از حُرمتِ حسین
باید (بُریــر) بود و به میدان دفاع کرد
با هرچه هست و نیست زِ حیثیّتِ حسین
یا أیّها الرّسـول چه کردند در جواب!!!
اصــلاحِ اُمّــت تو که شـد نیّـتِ حسین
یا أیّها الرّسـول تو دیدی دمِ غُـروب
لشگر چه کرد با جگــرِ عترتِ حسین
وقـتي که آب روی حـرم باز گشته بود
تازه رُباب ، روضه اش آغاز گشته بود
#محمد_قاسمی ✍
واحد 1 شب سوم.mp3
5.26M
#واحد
#شب_سوم_محرم
نوای کربلایی #یاسر_یزدانی🎤
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
باید بگویم از غم خود مو به مو عمو
با مو عدو کشید مرا کو به کو عمو
با قصد قربتِ به کدامین خدا چنین
ما را زدند لشکریان با وضو عمو؟
زجر آن شبی که گم شده بودم میان دشت
آنقدر داد زد سرِ من که نگو عمو!
وقتی بدو بدو پیام افتاده بود زجر
هی داد میزدم که کجایی عمو عمو
گفتم به خود میایی و دعواش میکنی
اصلا چهشد نیامدی آخر؟ بگو عمو
جز رنگهای تیرهی نیلی و رنگ دود
رنگی دگر نمانده برایم به رو عمو
با احتیاط و کند دگر راه میروم
این چشمهای تر که ندارند سو عمو
هق هق مزاحم کلماتم شده ببخش
پایان نمیپذیرد اگر گفتگو عمو
یک شب مرا پدر ببرد با خودِ خودش
حالا که هست نقطهی ختم و شروعم او
#حسن_معارف_وند✍